پس کِی به خواسته ام می رسم؟! - صفحه 29

3059 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    عاطفه مهرابی گفته:
    مدت عضویت: 2733 روز

    با سلام خدمت استاد بزرگوارم و خانواده ی صمیمی عباس منش .

    ی قسمت از سوال در مورد ورودی ها بود ،ببینید اون چیزی ک اول سوال میشه اینه ،ورودی ها از چه طریقی ورود میکنن ب مغز ،جواب :از چشم ،از گوش ،و حتی از حس لامسه .پس ما باید مراقب شنیده ها و دیده هامون باشیم ،اما این زمانی اتفاق میوفته ک شما نوع دید رو هم تغییر بدین ،یعنی جا ب جایی ،یعنی از ی فرکانس خارج بشی وارد ی فرکانس دیگه بشی از لحاظ نوع عملکردت .

    اینم زمانی رخ میده ما ی سری تغییرات فکری و ریشه ای داشته باشیم.در جامعه ی ما کتاب ،و tvو رفتارهای دیگران خیلی موثرن،اصلا خود تاثیرن .خب ما تلویزیون رو حذف میکنیم روی مداری دیگه میریم،نوع کتاب ها و مجلات مورد استفاده رو هم کنترل میکنیم باز روی مداری دیگه ،و حالا دوستانمان رو هم گلچین کنیم ک دیگه نور علی نور میشه .

    اگر ی مدت بخاطر خوب بودن خودت ،تنها باشی کائنات بهترین ها رو واست میاره،چون داری بهای تنهایی رو میدی ،شنیده ها هم رادیو و گفتار دوستان این هم مث دید ها باش برخورد میکنیم .

    خب اصلی دیگه ی ک باید گفته بشه ،راضی بودن ب داشته ها باشه،نق زدن زیادی نق زدن ها رو جلو روت میاره،تو زندگی باید سکوتمون رو بیشتر کنیم وو گله و شکایت رو ب صفر برسونیم،به هر چیزی مثبت نگاه کنیم اینم با شکرگزاری میسر میشه ،اگر ب تاریخ نگاه بیندازیم ،حضرت زینب (س)ک دیروز میلادشون بود نمونه بارز ی فرد مثبت اندیش و الگوی عالی هستن،اون همه مصیبت برای یک دختر و در جواب یزید گفتن ما رایت الا جمیلا،خب این یعنی من میدونم در دل اون قتل ها ،فلسفه ی زنده ماندن اسلام نهفته است و تا اکنون پابرجا مونده ،اینم بهای امام حسین (ع).

    حالا بماند اگر اتفاقی بیفته تو زندگی خب ما در لحظه ی اول مثل بزرگان قدیمی بگیم خیر هست ،وبا گفتن این خیر رو ب درون اون مسئله میفرستیم،طرف بچه ش تصادف میکرد میگفت خیر هست ،الحمدالله حکم خداست.این مدل حرف زدن بقول امام علی (ع)مواظب افکارت باش ک کلامت میشون،و کلامت ک عملت می شود .خب اون فرد قدیمی میگه خیر هست و در عمل هم کاملا با آرامش برخورد میکنن .

    راهکارها این که ؛

    غر زدن ممنوع /گله و شکایت نکنیم /شکرگزار خداوند در هر شرایطی باشیم /اخبار بد و سیاست دوری کنیم /از بحث بپرهیزیم/قضاوت نکنیم /سکوت کنیم .

    دوستانمون رو گلچین کنیم ،ب فهرست مخاطبین گوشی بریم و مستکبرانه حذف کنیم دوستان منفی گرا رو /هر جای نریم با هر کسی هم صحبت نشیم/کائنات میبینن فرکانس شما رو تغییر میدن ،.

    بشینیم باورها رو ریشه یابی کنیم با سوالات اساسی ،و بعد در صدد درست شدنشون اقدام کنیم با حقیقت گرایی ن همش تکنیک….

    همه تون رو دوس دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    سعید گل محمدی گفته:
    مدت عضویت: 2820 روز

    سلام به کلیه هم مدارها

    همین امروز قبل از ظهر یک تجربه ای در مورد ورودی ها دریافت کردم که لازم دونستم حتما با شما خوبان به اشتراک بزارم

    توی کارگاه مشغول کار بودم که طبق معمول افکار مختلف وارد ذهنم میشد و ورودی هایی که به سمتم میومد رو کاملا حس کردم ، انگار همون ترموستاتی که در موردش نوشته بودم به درستی عمل کرد…

    حالا میخوام دقیقا ازخود ورودی بگم که چی بود و من چطور کنترل کردم… من در ایام عید سال 96 بود که از رابطه عاطفی که بسیار برام مهم بود دچار چالش شدم و رابطه بصورت خیلی آروم از طرف مقابم کات شد بدون هیچ بی احترامی و بی حرمتی ، و کلی سوال بی جواب… که همین باعث شد با اینکه در این حوضه مطالعه میکردم و آموزش میدیدم باز هم یه جورایی تا 6 ماه شدیدا بی حوصله و کسل بودم ، البته ترجیح میدم خیلی توضیح ندم چون طبق قانون آفرینش در مورد چیزی که نمیخوایم نباید فرکانسی به جهان هستی ارسال کرد صرفا جهت موضوع ورودی بیان کردم .

    ورودی که در ذهنم اومد این بود که یهو یاد برخی خاطراتی که با اون بنده خدا داشتم افتادم و افکاری که اون الان چیکار میکنه ، کاری که قرار بود در مورد کارهای هنری انجام بده به کدوم مرحله رسیده ، که اون قطع رابطه ای که داشتیم رو چطور به ماردشون گفته ؟ آیا یک نقطه ضعف منو گفته یا خیلی ساده گفته دنیای ما متفاوته…. و هزاران فکر دیگه…

    من یهو به خودم اومدم که عه سعید این همون ورودی های مخربیه که پری شب ازش توی سایت نظر گذاشتی ، به جای اینکه به عملکرد و بازخورد ذهنم توجه کنم به ندای قلبیم که جایگاه الله یکتاست گوش کردم و این جمله رو تکرار کردم : خدایا مچکرم که هوامو داری ، مچکرم که صدای منو میشنوی و درخواست هامو به بهترین شکل به من هدیه میدی

    از کارگاه زدم بیرونم رفتم یه چارپایه از کارگاه همکارم گرفتم و برگشتم سمت کارگاه خودم ، و توی مسیر هم طبق معمول یک ماه اخیر فایل های استاد رو پلی کردم تا رسیدم و اینطور ورودی ذهنم رو کنترل کردم

    البته یک نکته رو لازم میدونم بگم که اگر بعضی از دوستان از این کار کوتاهی میکنن حتما انجام بدند و تجربه مداوم چند ماهه خودمه

    یک فلش تهیه کنید و اون رو به یک آرشیو از فایلهای استاد و کتابخونه ای ارزشمند از کتابهای صوتی در این حوضه کنید، در کنترل ورودی ها خیلی بهتون کمک میکنه و حتما این کارو باید با عشق انجام بدید.

    متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    فرهاد نوروزی گفته:
    مدت عضویت: 2788 روز

    سلام. از استاد گرامی و تمام کاربران سایت متشکرم ..

    من فقط دوره های رایگان استاد عزیز گوش کردم و توی این چند مدت چندتا کار مهم کردم

    1.اصلا تلویزیون نگاه نمیکنم

    2.از تمام کانال های خبری تلگرام و کانال های ک زیبایی های جهان هستی داخلشون نبود لفت دادم

    3.با خیلی از دوستام الان در ارتباط نیستم و خیلی جالبه دوستای جدیدی که پیدا کردم اکثرا با من هم عقیده ان در ارتباط با جهان هستی ..

    4.از خانواده دور شدم .. به خاطر بهای که در تعهد نوشتم بودم

    5 .در محیط کارم ادم های پولدار زیادی رو میبینم و همیشه تحسین شون میکنم ..

    من یکی دو ماهی هست در رستوران کار میکنم دقیقا بعد از نوشتن تعهدم یه انرژی در درونم به حرکت افتاد به طوری که تا سه ماه قبلش کلا بیکار بودم و هیچ پولی نداشتم. اون حرکت باعث شد الان سر کار باشم و خدا رو خیلی شکر میکنم ..

    خیلی خیلی جالبه از وقتی اومدم اینجا روزی 42 هزار تومن دارم از صفر به 42 رسیدم

    کلی نشانه های خوب و قشنگ میبینم مثلا همینکه همش ادم های پولدار رو میبینم ..ماشیناشونو میبینم ..خونه های که اطرافم هست همه شون شیک و بسیار زیبا هستند .

    و خیلی امید دارم چون برای شروع خوب بوده من قطعا در این وضعیت باقی نمی مونم به واسطه فرکانس و ارتعاش های که فرستادم در این میحط زیبا و ثروتمند قرار گرفتم تا خیلی چیزا ببینم و خیلی چیزا یاد بگیریم و خودم بهتر بشناسم .. باید ارتعاش های بهتر و زیباتری رو بفرستم و باور های قوی تر زیباتر ایجاد کنم …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      فرهاد نوروزی گفته:
      مدت عضویت: 2788 روز

      سلام استاد این اولین دیدگاهی بود که در سایت ثبت کردم

      و دارم مقایسه میکنم الانمو با متنی که فرستادم و اصلا یادم نبود که من اینجا نظرمو ثبت کردم ،

      تقریبا ۴ سال پیش من رفتم رستوران کار کردن و نوشتم که روزی ۴۲ هزار تومن دارمد دارم

      الان درامد ماهیانه ام ۱۰۰ میلیون تومن است

      ماشین دنا پلاس توربو دنده ای چند روز دیگه میخرم

      آیفون ۱۲ پرو مکس دارم که آخر ماه تبدیل به ۱۳ پرومکس میکنم

      یک رابطه عاشقانه عالی دارم

      از همه جهت پیشرفت کردم

      واقعا از اون موقع دیگه کلا اخبار منفی و همه چیز تعطیل

      تلویزیون رو که کلا دنبال نمیکنم و فقط باگوشی مسابقات ورزشی رو نگاه میکنم

      واقعا تو این ۴ سال یادگرفتم

      که توحید عملی رو اثبات کنم

      سوره حمد رو همیشه به خودم یادآور میشم

      همواره عزت نفسمو تقویت کنم

      ورودی های ذهنم رو کنترل کنم

      توجه و تمرکزم روی زیبایی های زندگیم باشه و زیبای های جهان رو ببینم و تحسین شون کنم

      مراقب احساسم باشه که در احساس بد و منفی زیاد نمونم

      من از چالش های زندگیم بزرگترم

      یاد گرفتم تضاد ها میان که بهم کمک کنن

      و همواره شکرگزار باشم

      یادگرفتم درصدی از درآمدم رو بی منت ببخشم

      و الان میفهمم که میگفتین تغییر به آرومی اتفاق میوفته طوری که آدم فکر میکنه حق طبیعی شه ،و هیچ عجله ای برای رسیدن به خواسته ها نیست و باید از مسیر لذت ببریم .

      مرسی از شما که هم الگو بودین واسم و هم به بهترین شکل ممکن قوانین جهان رو منتقل میکنین❤️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    ماهور محمدی گفته:
    مدت عضویت: 2882 روز

    به نام خدا

    سلام خدمت همه دوستان و استاد گرامی

    من نظرات سایر دوستان را مطالعه کردم و همین مطالب بسیار موثر بود.

    اما نظر من این است که برای اینکه باورهایمان تغییر اساسی کند ،احتیاج داریم به اینکه عمیقا در درون خود غرق شویم و ترس ها و ناکامی هایی که تا کنون داشته ایم را تحلیل کنیم و با توجه به آنچه از روند زندگی خود استخراج کردیم ،به دنبال آدم هایی برویم که در شرایط ما بوده اند و زندگی خود را تغییر داده اند.

    راهکار دیگری که بسیار تأثیرگذار است،تجربه می باشد،مثلا فردی را در نظر بگیرید که در خانواده ای با شرایط سخت بزرگ شده،تجربه او همیشه سختی و ناراحتی بوده،اما اگر یک بار تلاش کند و تجربه ای شیرین ایجاد کند ،باور او در باره زندگی کمی تلنگر می‌خورد و با تکرار تجربیات کوچک شیرین، این باور ناخودآگاه در او ایجاد می شود که می شود تغییرات بزرگ تر ایجاد کرد.

    به نظرم به طور کلی وقتی باوری تغییر می کند که با پوست و گوشت آن را حس کنی،تا وقتی طعم غذایی را حتی یک بار تجربه نکرده باشی ،هرچه دیگران توضیح دهند نمی توانند مقصود را برسانند ولی تجربه طعم آن غذا حتی یک لقمه کوچک ،طعم دلپذیر آن را از ذهنت خارج نمی کند.

    با تشکر فراوان از همه دوستانی که تجربیات خود را با ما سهیم می شوند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    نازنین فرهمند گفته:
    مدت عضویت: 2822 روز

    با سلام به استاد خوب و همه ی دوستان خیلی خیلی خوشحالم بخاطر این طرح سوال بسیار زیبا و مفید،،چون یکی از مهم ترین سوالات برای من بود و با خوندن نظرات و پیشنهادات دوستان میتونم بهترین بهره رو ببرم و از همه ی دوستان نهایت تشکر و قدردانی رو دارم بخاطر پاسخ های خوب و عالیتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    منصور امیری گفته:
    مدت عضویت: 3267 روز

    سلام خدمت همه دوستان

    من هر وقت افکار منفی به سراغم میاد اگه بیرون از خونه باشم یک کلیپ از تصاویرطبیعت مناطق شهرم که توی کردستانه درست کردم نگاه می کنم و اصلا با دیدنش واقعا یادم میره فکر منفی چی بود!

    واگه تو خونه باشم می رم تو بالکون خونم و چندتا جوجه نگه داشتم بهشون دونه می دم و باور کنید با شنیدن صداشون آروم میشم

    البته ناگفته نماند فیلم های منفی تلویزیون مثل سریال سایه بان روی ذهن ما کاملا اثر منفی دارند و توجه ما رو به سمت بدبختی و کمبودها می برند که باخانمم تصمیم گرفتیم آن را حذف کنیم و فقط برای برنامه های خنده دار و شاد مثل برنامه دورهمی و خانواده باحال تلویزیون رو روشن کنیم که الان خداروشکر دو هفتست اجرا کردیم روحیمون فوق العاده شده باهمین چیزهای ساده و قابل اجرا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    علیرضا بهرامی گفته:
    مدت عضویت: 4013 روز

    سلام به همه ی دوستان عزیزم

    برای کنترل ورودی ها این فعالیت ها رو انجام دادم :

    1٫ تمام آهنگ و ترانه های گوشیم رو پاک کردم و به جاش عبارت های تاکیدی که خودم ضبط کردم و دوره های آموزشی استاد رو تو گوشیم ریختم و زمانی که تو اتوبوس، مترو یا تاکسی هستم و یا دارم مسیری رو پیاده روی میکنم به این فایل ها گوش میدم تا هر لحظه تمرکزم روی خواسته هام ، روی نکات مثبت باشه

    2٫ تلویزیون رو تقربیاً از زندگیم حذف کردم. شاید تنها زمانی که پای تلویزیون میشینم موقع دیدن فوتبال باشه که حتی دارم کم کم به این سمت میام که فوتبال ها رو هم به جای اینکه بشینم پای تلویزیون کامل نگاه کنم ، فقط خلاصه ی بازی رو که خیلی از سایت ها بلافاصله بعد از بازی قرار میدن ببینم. این کار باعث شده وقت آزاد بیشتری داشته باشم و تو اون تایم یه کتاب خوب بخونم یا بخش از دوره های استاد رو که تهیه کردم مشاهده کنم.

    3٫ در انتخاب کتاب و مجله هایی که میخونم دقیق تر و حساس تر شدم. من همیشه به مطالعه علاقه داشتم و فک کنم از همین میانگین مطالعه ی ایرانی ها که میگن 1 دقیقه اس، 40 ثانیه اش بخاطر منه :d ؛ اما اتفاقی که نه یهویی بلکه به مرور برام رخ داده اینه که منابعی رو برای مطالعه انتخاب میکنم که قدرتمند ترم میکنن و این جور منابع رو تو آرشیوم نگه میدارم و همیشه بهشون سر میزنم اما کتاب و مجله هایی که منو از تمرکز روی نکات مثبت دور کنن به راحتی دور میندازم، فارغ از اینکه چقدر بهشون پول داده باشم.

    یه تجربه ی جالب شخصی از کنترل ورودی ها :

    تو ماه گذشته اتفاق جالبی برام رخ داد. در گذشته منم مثل خیلی از ایرانی ها به شدددددت درگیر سیاست بودم و اخبار این تیپی رو دنبال میکردم و تو کانال ها و صفحات این تیپی یا عضو بودم یا میچرخیدم اما برام خیــــــــــــــــلی جالب بود که تو مسائلی که ماه گذشته تو کشور رخ داد ، خیلی خیلی کمتر از قبل بهشون توجه نشون دادم. در حالی که اگر 5 سال قبل بود، مطمئنم حداقل روزی 3 ، 4 ساعت یا بیشتر برای پیگیری اخبار مربوط وقت میزاشتم و روزانه چند ده دقیقه با اطرافیانم در موردش گفت و گو میکردم اما خدا رو شکر میکنم و خوشحالم که تو مسائل ماه گدشته ، شاید میانگین فقط روزی 5 دقیقه به اون سمت کشیده میشدم و البته بلافاصله سعی میکردم دوباره ورودی هامو کنترل کنم و به خواسته هام توجه کنم.

    خدا رو شکر میکنم که دارم معجزه ی کنترل ورودی ها رو میبینم :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    فاطمه سعادت خواه گفته:
    مدت عضویت: 2828 روز

    با سلام خدمت استاد عزیز و دوستان گرامی خداوند را شکر میکنم که در این مسیر زیبا پا گذاشتم تا به بهترین موقعیتهای زندگی برسم و آینده ای زیبا برای خودم بسازم.

    من همیشه در زندگی به فکر تغییر بودم همیشه حس میکردم چیزی کم دارم و دنبال پیدا کردن راهی بود تا اینکه امسال تابستان بطور اتفاقی با استاد عباس منش از طریق همسرم آشنا شدم یکی از فایلهای رایگان استاد گوش کردم و تمام وجودم جذب حرفهای استاد شد. و یکی پس از دیگری همانطور که استاد میفرمایند وقتی با قوانین آشنا شوی و انجام دهی از همان روزهای اول آثارش در زندگی پیدا میشود و من و همسرم تعقییر کردم رفتیم بطرف جلو و شاد بودیم.

    بعد از مدتی کوتاه تصمیم گرفتیم محصولات استاد را خریداری کنیم تا خیلی سریعتر به اهداف خود نزدیک شویم بعد از خریدن چند محصول و گوش کردن من به اولین نکته ای که پی بردم ورودی ذهن بود فهمیدم پایه اصلی موفقیت کنترل ورودیهای ذهن هست،دقیقا چند وقت پیش همین نکته را به همسرم گفته بودم و خیلی برام جالب بود که استاد این نکته را عنوان کردند و صحبت کردند.

    من در حال حاضر برای کنترل ورودی ذهنم بیشتر بیشتر از فایلها و محصولات استاد استفاده میکنم بهرحال ما سالها با تفکرات و باورهایی که داشتیم زندگی کردیم و اینکه میخواهیم یکهو تعقییر کنیم ذهن مقاومت میکند و این طبیعی هست. پس من سعی کردم با تمام باورهایی که داشتم و باعث شده زندگی الانم را بسازم هیچ کاری نداشته باشم نه مبارزه کنم از بین برود نه هیچ کاری دیگر فقط همه را گذاشتم گوشه ای از ذهنم درون یک جعبه در بسته و فقط خودم را قرار دادم در اختیار صحبت‌های استاد انجام تمرینات بطور جدی هر نکته ای که استاد فرمودن در مورد ورودی ذهن انجام میدهم و هر روز و هر گوش میکنم به حرفهای استاد عزیزم و انجام تمرینات تا تمام باورهایی اشتباهی که داشتم عوض شود.

    تجربه شخصی من میگوید با باورهایی که داشتی نجنگی کاری نداشته باشی فقط سعی کنی باورهای جدید و درست را وارد ذهنت کنی کم کم باورهای جدید و درست جایگزین باورهای قبلی میشود و این راز موفقیت هست.

    استاد عزیزم در روانشناسی ثروت یک میفرماید فقط شش ماه خودت را در اختیار حرفهای من قرار بده هر چه میگویم گوش و انجام بده و بنظر من اگر میخواهیم به اهداف درست که مد نظرمان هست برسیم دقیقا باید همین کار را کرد نه اینکه بحث کنیم دنبال نکته ای باشیم تا بگوییم این حرف استاد اشکال دارد و…….

    دقیقا مثل شنا کردن وقتی وارد آب میشویم اگر دست و پا بزنیم بیشتر در آب فرو میرویم ولی اگر خود را رها کنیم و هیچ مقاومتی نداشته باشیم روی آب میمانیم نه غرق میشویم هم اینکه شنا کردن را یاد میگیرم. و تمرکز بر نکات مثبت یعنی همین وقتی تمام تمرینات را درست انجام دهیم خود به خود همیشه بر نکات مثبت متمرکز میشویم بنظر من اصلا نیازی نیست کار خاصی انجام داد چون وارد نکات مثبت هست حتی چند بار برای من مشکلی پیش آمد اصلا به مشکل فکر نکردم فقط میدانستم راه حل درون مشکل وجود دارد چون استادم همین را گفته بود و من یقین داشتم پس دنبال راه حل میشدم و معجزه رخ میداد راه حل پیدا میشد و شاد میشدم و نکته مثبت همین بود احساس شادی و وقتی بر نکات مثبت زندگی تمرکز میکنیم مشکلی نمیبینیم و میرویم بطرف پیروزی.

    پس 1کنترل ورودی ذهن با انجام تمرینات و گوش کردن به حرفهای استاد 2 رفتن بطرف قرآن که با فطرت ما در ارتباط هست و مایع آرامش ما میشود 3رها شدن از باورهای قبلی نجنگیدن با آنها تا ذهن برای باورهای جدید مقاومت نکند 4شب روز و روز شب گوش کردن به صحبتهای استاد و انجام هر کاری که باعث شود باور جدید جایگزین شود مثل قطع کردن تلفن و حذف کردن تلویزیون و هر کار دیگر تا ذهن هیچ مقاومتی نداشته باشد

    ممنونم از شما استاد عزیزم که حرفهای شما ذهن مرا تغییر داد و همین الان به موفقیتهایی رسیدم که فکرش را نمیکردم و اهداف بزرگتر در ذهن دارم زندگی من و همسرم وارد روزهای زیبا شده و من این شادی و نشاط و ثروت را مدیون آموزشهای استاد عباس منش هستم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  9. -
    آناهید شفیعی گفته:
    مدت عضویت: 2978 روز

    با سلام خدمت استاد عزیز و گروه خوبشون وهمه دوستانهم خانواده

    1_اولین قدم تغییر باورهامه که سختترین قدم هستش چون باورها از زمان کودکی در من ریشه دارن و خیلی سخته جداشدن از اونها

    2_برای من دومین قدم پذیرفتن اشتباهات و باورهای غلطمه چون تا وقتی قبول نکنم راهو اشتباه رفتم قدمی برای اصلاح خودم برنمیدارم

    3_سومین قدم تصمیم به تغییر باورهاس والبته تصمیم باید با عمل همراه باشه وگرنه هیچ فایده ای نداره. یجایی خوندم تصمیم مثل ماهی میمونه گرفتنش آسونه ولی نگه داشتنش سخته

    4_قدم بعدی پیداکردن یک الگو هستش، کسیکه تقریبا زندگی گذشته ش مثل ما بوده ولی تونسته راهی رو پیدا کنه که زندگیش دگرگون شده و من اونقدر درباره ش تحقیق کردم و بهش نزدیک شدم که دیگه اعتماد کامل بهش پیدا کردم و اینقدر بهش ایمان پیدا کرده باشم که حرفاش رو مثل وحی منزل بپذیرم.برای من این الگو استاد بود که البته یکسال تمام اینقدر فایلهای رایگانشون رو گوش دادم تا باور کردم که ایشون همون الگوی من هستن.میخوام بگم که اعتماد منم اول با شک شروع شد و ایمانی که با شک پایه ریزی شده باشه دوام بیشتری داره

    5_این مرحله،مرحله اقدامه،یعنی پام رو بزارم جای پای کسیکه بشدت بهش اعتماد دارم و ایمان دارم که با تجربیاتش میتونه منو به مقصد برسونه و باور کنم که اگه اون تونسته پس منم میتونم

    6_تعیین خواسته قلبیم یعنی خواسته ای که عاشقشم، خواسته ای که اینقدر دوسش دارم که حتی اگه بهم بگن مجانی باید انجامش بدی بازم انجامش بدم چون دیگه از هیچ مانعی نمیترسم و وسط راه خسته یا دلزده نمیشم چون چیزیه که عمیقا عاشقشم و همه فکروحواسم رو مال خودش کرده واگه حتی تمام دنیا بیان وبگن این راه اشتباهه بازم رهاش نکنم

    7_شروع کنم به حرکت توی مسیر خواسته م،مطالعه کنم درباره ش،زندگی کسایی روکه توی این راه موفق شدن رو زیر و رو کنم و یجورایی اینقدر تمرکزم رو بزارم روی این کار که استاد این کار بشم والبته سعی کنم باورهای بهتر و بهتری رو درمورد خواسته م پیدا کنم و بهش عمل کنم

    8_حالا خواسته م مشخص شده و باید اینقدر احساسم رو خوب نگه دارم که انگار به خواسته م رسیدم و اقرار میکنم که کار خیلی سختیه وقتی به چیزی نرسیدی ولی بخوای حست همیشه خوب باشه ولی بقول استاد هنر همینه که بنظر من مهمترین نکته هستش.احساس خوب داشتن وقتی ته دره هستم و ایمان داشته باشم که خدایی که این خواسته و عشق رسیدن به اونو درمن بوجود آورده پس کمکم میکنه بهش برسم و یادم باشه که خدا راههای بیشماری داره و وقتی من در مسیر باشم راهش بمن نشون داده میشه

    9_دنبال نعمتها و موهبتهای زندگیم بگردم و بابت اونها سپاسگزار باشم وقتی بابت داشته هام سپاسگزاری کنم یک قلب خوشحال دارم و در یک قلب سپاسگزار همیشه ضیافتی برپاست،انگار که دیگه برام مهم نیست به نداشته هام فکر کنم و همیشه بابت لحظه اکنون خوشحالم

    10_از تقلب کردن و دور زدن دنیا دوری کنم چون قانون اینه که باید روند تکاملم رو طی کنم تا به خواسته م برسم و بدونم که هرچیزی رو که با تقلب بدست بیارم معادلش ویا حتی بیشتر از اونو از دست میدم. این مطلب رو وقتی درک کردم که وقتی توی مسیر خسته میشم یاد حرف استاد میفتم که میگن فقط شش ماه به خودتون فرصت بدید و آموزه های من رو عمل کنید چون باید باورای جدید جزیی از وجودم بشن تا هیچ چیزی نتونه بیاد و از بینشون ببره حتی نزدیکترین شخص زندگیت. پس باید توی مسیر خواسته م صداقت داشته باشم و بدونم که کوتاهترین مسیر، مسیر راست هستش

    11_هر وقت چیزی خواست مانعم بشه برای حرکت بخودم یادآور بشم که من لیاقت وارزش همچین خواسته ویا حتی بزرگترش روهم دارم چون من از وجود خدا هستم و خدا جهان و نعمتهاش رو برای من گذاشته تا برم برشون دارم و از داشتنشون لذت ببرم چون این قانون هستش که من هر چه بیشتر داشته باشم دنیا گسترده تر میشه و من با رسیدن به خواسته م به رسالتم عمل کردم و پیش خودم وخدا سربلند میشم چراکه من بیجهت آفریده نشدم بلکه هدف و رسالتی بر عهده دارم که هرچه بهتر بهش برسم خدا ازم خوشحالتر و راضیتره.این برام خیلی جمله قشنگیه که خدا بیشتر از من دوست داره من سعادتمند و ثروتمند بشم چون هدف خدا از آفرینش جهان رشد و پیشرفت هست و در مقام خداییش دایم به من میگه بیشتر، بیشتر،بهتر،بهتر باش و این پروسه هیچوقت انتهایی نداره چون خدا پایانی نداره و من دایم باید خواسته های بیشتر و بیشتری از خدا بخوام و خدا با لبخندی قشنگ همه اونها رو تایید میکنه و بهم میگه آفرین که تصمیم داری جزو کسانی بشی که میخواد جهان جای بهتری برای زندگی کردن بشه ومن فکر میکنم این نهایت رضایت خدارو ازمن نشون میده

    12_اگه وسط راه خسته شدم به خودم بگم این هدفی هستش که مخصوص تو هست و هیچکس دیگه نمیتونه این کار رو مثل تو انجام بده و تو کسی هستی که باید پازل هستی رو تکمیل کنی و بااین کار حس ارزشمندی و خاص بودن خودم رو تایید کنم. من بنده خاص خدا هستم که میخوام عالی خاص بودنم رو ثابت کنم

    13_حالا باید آگاهانه یه سری افراد و چیزها رو ندیده بگیرم یعنی ازشون روگردون باشم چون اینا بزرگترین مانع هایی هستن که جلوی سرعت منو میگیرن و وقتی آگاهانه اونها رو کنار بزارم دنیا خودش بقیه چیزای مضر رو از زندگیم حذف میکنه حتی اگه هرروزم بااین افراد در تماس باشم ولی ناخودآگاه نمیبینمشون اصلا متوجهشون نمیشم. این وعده ای هست که دنیا بمن داد و من با چشم خودم دیدمش و دارم تجربه ش میکنم.زندگی در کنار کسانی که کاملا با من مخالف هستن ولی کوچکترین تاثیری درمن ندارند

    14_وااااای خدایا شکرت دارم هدفمو میبینم دارم نوک قله رو میبینم چون دیگه توی جاده ای هستم که کاملا غربال شده دیگه هیچ چیزی سد راهم نیست. منم و خدا و یه جاده ی فوق العاده قشنگ و بهشت گونه که اینقدر قشنگه که قدم به قدم ازش لذت میبرم چون این جاده ای هستش که خودم درستش کردم خودم خلقش کردم و از کوچکترین چیزشم اوج لذت رو میبرم و چون دایم در حرکتم و ساکن نیستم لحظه به لحظه به سرعتم اضافه میشه جوریکه هدفم رو میتونم لمس کنم اصلا دارم باهاش زندگی میکنم خدایا شکرت

    خدایا شکرت که بهم فهموندی که تنها کسی که میتونه منو خوشبخت و سعادتمند کنه فقط خودم و باورام هست و دیگه منتظر هیچ کسی نیستم که بیاد و منو به آرزوهام برسونه و نه جنسیت نه سن و نه موقعیت خانوادگی و نه هیچ چیز دیگه نمیتونه منو از رسیدن به رویاهام باز داره

    چه نفس راحتی کشیدم وقتی فهمیدم من خودم خالق زندگی خودم هستم ازین ببعد هرجوری خودم بخوام رقمش میزنم

    درپایان از استاد بسیار عزیز و خداگونه سپاسگزارم و ازینکه اینقدر رسالت خودشون رو ساده و به زبان خودمونی در اختیار هم نوعانشون قرار میدن بسیار بسیار سپاسگزارم و براشون از خدا سعادت و ثروت روز افزون میخوام که بمن یاد دادن که دنیا شامل قوانینی بسیار ساده س که ازبس ساده س کمتر کسی میتونه باورش کنه و امیدوارم جزو شاگردانی باشم که این آموزه های استاد رو بنحوی احسنت بکار بگیرم

    من همه نوشته هام رو براساس بسته آموزشی فوق العاده رسیدن به رویاها برای دوستام نوشتم

    با سپاس و آرزوی سعادت و ثروت واقعی برای تک تک دوستام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  10. -
    زینب ادیب گفته:
    مدت عضویت: 2759 روز

    سلام نام خداست

    اصل اینه که به ثبات فرکانسی رسیده باشیم

    صبحها چشمام که باز میشه میگم( افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد)

    در روز بارها باخودم تکرار میکنم من آرام و متوازنم با عشق الهی تو ارام میگیرم

    ترجمه قرآن و دعا ها را به صورت قطعی میخونم یعنی قبلا معمولی میخوندم خدارزق شما را در آسمانهاقرار داده است اما الان میخونم قطعا رزق را خدا در آسمانها برای من قرار داده است?

    وقتی توکلت بیشتر باشه ارامشت هم بیشتره

    اینطوری اگه یک اتفاق بد برام افتاد اولش ناراحت میشم ولی فوری میگم بذار ببینم این نشونه ی چیه؟شاید خدا یک چیز بهتری برام در نظر گرفته برای همین توجهم به نکات مثبت اون اتفاق جلب میشه و بارها خداراشکر میکنم….

    شبها از 100به خودم امتیاز میدم و امیدوارانه میگم به لطف خدای مهربان فردای بهتری را آغاز میکنم اینطوری سعی میکنم به ثبات فرکانسی برسم

    آخرین جمله موقع خوابم که میگم خدای من با عشق الهی و آرامش الهی تو میخوابم….

    بسیار آرام میشوم.

    والحمدلله رب العالمین?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: