پس کِی به خواسته ام می رسم؟! - صفحه 51
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/01/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-01-23 10:37:532024-02-28 11:44:40پس کِی به خواسته ام می رسم؟!شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام
من برای فعال کردن قانون جذب همیشه تصور میکردم که باید فکرمو کنترل کنم تا خواستم جذب شه. یعنی فکره که باعث جذب خواسته یا ناخواسته ما میشه. ولی وقتی در طول روز این کار رو انجام میدادم مخصوصا برای اهداف خیلی مهمم میدیدم که هیچ اتفاقی نمیفته یا اگه میفته بسیار سطحیه. خواستمو تو ذهنم میساختم بعد چشامو میبستمو تجسم میکردم بهش رسیدم ولی همیشه یه چیزی از درونم فعال میشد و حس و حالمو خراب میکرد اونم با اینکه فکرم در مسیر درست بود و این موضوع همیشه مایه تعجبم بود که پس چرا این قانون ج نمیده!!!! و در آخر به این نتیجه رسیدم که این قانون ج میده چون بقیه ج گرفتند ولی من نمیتونم فعالش کنم حالا اشکال کجاست نمیدونم. بعد که فایل رایگان «قانون اصل کائنات- استاد عباس منش» رو گوش دادم با موضوعی به اسم باور آشنا شدم که خیلی برام جالب و راهگشا بود. اونجا بود که متوجه اشکال کارم شدم. من فکرمو تو مسیر درست قرار میدادم ولی ابر قدرتی مثل باور های محدود کننده مثل سرعت گیرهای ناصاف و ناهموار جلو راهم سد میشدند و مانع تقویت انرژی جذب و رسیدن به خواسته هام میشدند، طوری که در اثر تعدد و تکرار این موانع فکرم دچار استهلاک و ضرب دیدگی میشد و کلا از حرکت باز میموند و منو به این نتیجه رسوند که قانون ج میده ولی نه برای تو (تو نمیتونی فعالش کنی)!! پس یا قیدشو بزن و اینقدر وقتتو باهاش هدر نده یا اشکال کارتو پیدا کن و به کارش بنداز. من با اینکه خیلی زمان از دست داده بودم و شاید عاقلانه نبود باز هم ریسک کنم ولی تصمیم گرفتم راه حل دوم رو عملی کنم. تو این فایل گفته شد که باور (فکری که زیاد تکرار شده) های ما در اثر ورودی های ذهن ما ایجاد میشن و من میدونستم که ذهن ما از 5 ورودی تغذیه میشه (چشم، گوش، بینی، دهان، لامسه: 5 حواس)، و از قبل هم آیه 24 سوره عبس «فلینظر الانسن الی طعامه: پس انسان باید به غذای خود بنگرد» رو خونده بودم و متوجه شده بودم که این غذا فقط غذای دهان نیست بلکه غذای گوش، چشم، بینی و حتی لامسه ما هم هست و از اون روز به بعد تصمیم گرفتم اینا رو کنترل کنم. یعنی هر غذایی نخورم، هر چیزی رو نبینم، نشنوم، بو نکنم و لمس نکنم. ولی نمیدونستم مثلا چی بخورم چی نه… ولی تمرکز روی خواسته باعث شد که افرادی رو جذب کنم که منو به هدفم برسونند. برای کنترل غذای دهان یک سی دی به نام طب قرآنی رو جذب کردم که تحولی توی غذاهایی که باید بخورم و نخورم ایجاد کرد و با رعایت نکات گفته شده خیلی از لحاظ مزاجی سلامت تر شدم و این باعث شد حسمم هم بهتر شه و زندگی روی خوشتری بهم نشون بده. شاید تعجب کنید که غذای دهان چه ارتباطی با باورها و ارسال فرکانس ها داره!! ولی چه قبول کنید چه نه، موثره چون غذای جسم روی روح هم اثر داره و اگه با مثلا تغذیه نامناسب در شرایط نامساعدی قرار بگیره روحمون رو هم رنجور و بیمار میکنه. مطالبی که در این سی دی برای منع غذاها و نوشیدنی ها گفته میشه شاید باعث تعجب شه و به نظر غیر عملی بیاد که همچین غذاها و نوشیدنی هایی رو ترک کنیم و با چه چیزهایی جایگزین کنیم ولی چه خوشتون بیاد چه نه، قصه همینه که اگه جسم در تعادل نباشه روح هم نمیتونه متعادل و در موقعیت ارسال درست فرکانس ها قرار بگیره.
در مورد غذای گوش هم: من همیشه سعی میکردم از حرف های نادرست دیگران و به طور کلی از این افراد دور باشم و خودمم مراقب باشم که با کلام نامناسب ورودی منفی برای گوش و مغز دیگران نباشم. از طرفی تلاش کنم با افراد مثبت اندیش که افکار مثبت رو در ذهنم میکارند معاشرت کنم و خودم هم برای دیگران همچین فردی باشم. هر روز برای خودم جملات تاکیدی مثبت و موثر (خلاف باورهای محدود کنندم) بسازم و با خودم با صدای بلند (تا گوشم تغذیه شه) تکرار کنم و ورودی های مناسبی از طریق گوش به مغزم ارسال کنم مثلا من میتونم، من به اندازه کافی خوبم، من ارزشمندم، من شادم، من زیبام، من باهوشم، من شایسته و لایقم، من تحت حمایت خداوندم، من دوست داشتنی ام، من خودمو دوست دارم، من مغناطیس پولم، من ثروتمندم، من مطلعم، من دانام، من موفقم، من در مسیر جذب خواسته هامم، …. . البته دقت کنید که برای تحت تاثیر قرار دادن ضمیر ناخودآگاه که باورهای ما رو در بر داره باید به ویژگی خودتونم نگاه کنید که آیا انسانی (تصویری- شنیداری- حسی- یا جنبشی) هستید. اگه تصویری هستید، عکس خواسته هاتونو به در و دیوار اتاقتون بچسبونید یا در background گوشیتون قرار بدید تا از طریق چشم ضمیر ناخودآگاهتون رو برنامه ریزی کنه. حتی گالری گوشی و تبلت رو با تصاویر انگیزشی خواستتون پر کنید و تصاویر نامناسب رو پاک کنید. اگه شنیداری هستید، تکرار جملات تاکیدی پر قوتی که ساختید با کمک تسبیح هر روز صبح که پا میشید قبل از چک کرد پیاما یا نوتیفیکشین های گوشی یا تماشای تلویزیون یا گوش دادن به رادیو و …. چون اول صبح ذهن در حالت تلقین پذیریه و معمولا مواردی که گفتم ورودی های مناسبی نیستند و حتی الامکان بشه کم یا بهتر از اون حذفشون کرد خیلی خوب میشه. مثلا حذف گروه ها و پیج های نامناسب در تلگرام یا اینستاگرام، حذف برنامه های نامناسب تلویزیون و رادیو… البته کم کم نه یهویی و با لحاظ جایگزین های هیجان انگیز مناسب تا کمک کنند ما به روال قبلیمون بر نگردیم. راه دیگه، گوش دادن جملات تاکیدی که قبلا با صدای خودمون ضبط کردیم. من به گوش دادن موزیک های شاد علاقه داشتم و فکر میکردم وقتی موزیک شاده پس حتما مثبته و ورودی مناسبی برای گوشم هست. ولی بعدها متوجه شدم چقدر در اشتباه بودم چون هم متن ترانه هم موزیکش پر از لغات و جملات منفی و حتی اگه مثبت، بسیار نامناسب و چرت و پرت هستند. شاید بگید من آهنگ خالی گوش میدم که متن منفی به ذهنم القا نکنه. ولی اگه دقت کنید موزیک های شاد هم بسیار ناموزون و نامناسب برای مغز هستند. شاید همون اولش حس سرخوشی به شما بده ولی اگه دقت کنید بعد از اتمامشون حس خوبی ندارید (یه حسی مثل پوچی و بی معنی بودن زندگی بهتون دست میده). مثل خوردن نوشابه میمونه که وقتی میخورید چقدر احساس خوب دارید ولی تاثیرات بسیار بدی روی جسم و بعد روحتون میذاره مثل پوکی استخوان، بالا رفتن فشار خون و متعاقبش خطر حمله قلبی یا سکته مغزی، اختلال در هضم غذا، افزایش وزن…. بنابراین من در انتخاب موزیک دقت و وسواس به خرج دادم و تونستم بلدهای این کار رو پیدا کنم و هر روز صبح که پا میشم قبل از بیرون اومدن از رختخواب چون ذهنم در حالت تلقین پذیری هست یک قطعه از موزیسین های بزرگی چون موتزارت، باخ، بتهون، شوبرت و شوپن گوش بدم و بعد روزمو شروع کنم. نمیدونم دقیقا دارن چیکار میکنند ولی تاثیرات فوق العاده عجیبی روی ذهن و ضمیر شما میذارند و ورودی های بسیار مناسبی برای مغز شما هستند مثلا برای من: زباله های ذهنیمو دور میریزند و روحمو پاکسازی می کنند، تمرکزمو بالا میبرند، انرژی و اشتیاق زیادی برای دنبال کردن برنامه ها و اهدافم در من ایجاد میکنند، راه حل مسائل به خوبی به ذهنم میرسه، حتی رو قیافمم تاثیر گذاشته و چهره متناسب تر و زیباتری برام میسازند (میتونید گوش بدید و تو آیینه خودتونو نگاه کنید) و هزار جور تاثیر مثبت دیگه که فقط با استمرار در ادامه کار در خودتون می بینید. من حتی آهنگ زنگ گوشیمو یکی از این قطعات گذاشتم چون وقتی گوشی زنگ میزنه ذهن شش دانگ روی زنگ متمرکز میشه و تا چند ثانیه به خوبی میتونه تاثیر بگیره. هر چه در گوش دادن به قطعه متمرکزتر باشید بیشتر تاثیر میگیرید یعنی در حین پخش موزیک هیچ کاری نکنید و فقط گوش بدید ببینید چی میزنه. حتی اگه از این موزیک ها خوشتون نمیاد ولی خودتون رو مجبور کنید روزی یکی گوش بدید، فکر کنید داروی تلخیه که باید برای درمان روح، ذهن و ضمیر ناخودآگاهتون بخورید. توجه کنید که موزیک روی درک شما از جهان هستی اثر میذاره و اگه نامناسب باشه نمیتونید درک درستی داشته باشید مثلا باعث میشه به جای هدفمند بودن اونو پوچ و بی معنی تصور کنید.
ورودی های دیگه رو هم میتونید به خوبی کنترل کنید مثلا هر فیلم یا تصویری رو نبینید و حتی الامکان تلویزیون، رادیو و شبکه های اجتماعی رو حذف یا کم کنید. حتی به ظاهرتون هم اهمیت بدید و همیشه آراسته و مرتب و زیبا باشید. از رنگ های شاد در کفش و لباس استفاده کنید. لازم نیست گرون باشه همین که زیبا، آراسته و ملون باشید کافیه. سعی کنید رنگ های تیره رو کم کنید. سعی کنید همیشه چهره بشاشی داشته باشید تا هم وقتی تو آیینه نگاه میکنید شادیتون دوچندان شه هم ورودی تصویری مناسبی برای ذهن دیگران باشید و با شاد کردن اونا این بازخورد تصویری به خودتونم برگرده. و یه موضوع مهمی که میخوام بگم در مورد خانه تکانی یا رفع انباشتگی محیط زندگی و کارتون هست که تاثیر فوق العاده ای روی پاکسازی ذهنتون از انباشتگی ها میذاره. اگه امتحان کنید متوجه میشید که چقدر ذهنتون با همین کار ساده آزاد و رها میشه و فضا برای بهتر کار کردن روی باورها و ارسال فرکانس ها برای ذهن و ضمیر باز میشه. در خانه تکانی (رفع انباشتگی) به این صورت عمل کنید که اولا فقط به مکانی که متعلق به خودتونه مثل اتاقتون در خانه یا محل کار، کار داشته باشید و اصلا دیگران رو با این روش که ممکنه باب میلشون نباشه آزرده نکنید. دو تا کیسه بردارید و تمام وسایل، لباس ها، کفش ها و .. اضافه که نمیخواید رو در این کیسه ها بریزید. تو یکی سالم ها در دیگری بدرد نخورها. کیسه بدرد نخورها رو دور بریزید و کیسه سالم ها رو هدیه بدید. حتی وسایلی که میخواید ولی فعلا نه از جلوی چشمتون دور کنید مثلا تو انباری قرار بدید، مثل کتاب های کنکوری که میخواید ولی فعلا نه بلکه واسه بعد که میخواید دوباره کنکور شرکت کنید. یادداشت های اضافه روی کاغذ یا در دفترچه یادداشت گوشی و تبلت دور بریزید، کتاب هایی که نمیخواید رو به کتابخانه بدید، بخش گالری، فیلم و صوت های گوشی و تبلت رو از بدرد نخورها و منفی ها پاکسازی کنید همچنین لپ تاپ. اتاقتون رو گردگیری کنید، جارو، و جمع و جور اساسی. لباس ها و وسایلی که نیاز به تعمیر دارند تعمیر کنید و کلا یه سر و سامونی به محیط زندگیتون بدید. هر چقدر که طول کشید مهم نیست، مهم اینه که انجام بدید تا بینید همین پاکسازی ساده چه تاثیر خوبی روی پاکسازی روحتون میذاره. وقتی دور و اطرافتون پر از انباشتگی ها و زوائد باشه فرصت برای جذب موقعیت های جدید طبق فنگ شویی به زندگیتون وجود نداره و انرژی جذب در محیط زندگیتون به جریان نمیفته، با این کار ساده ذهنتون به خوبی از دغدغه ها خالی میشه. ولی بخش دیگه این رفع انباشتگی مربوط به خود ذهن و ضمیرتونه یعنی دور ریختن زباله هایی مثل خشم، کینه، حسادت، عقده …. من روی این موارد کار کردم و تونستم روحمو تا حدود زیادی پاکسازی کنم گرچه هنوز هم برای نتیجه بهتر باید روی موارد اینچنینی بیشتر کار کنم. مثلا اگه در گذشته خطایی کردم سعی کردم خودمو ببخشم و به خودم گفتم، اون زمان آگاه نبودی و این خطاها ازت سر زد پس چرا باید خودتو سرزنش کنی!!
تراژدی شخصیمو مینویسم و اونو حل میکنم. همه ما یه تراژدی شخصی داریم که مدام بهش فکر میکنیم یا راجبش حرف میزنیم و همه ناکامی ها و شکست هامونو به اون نسبت میدیم. مثلا طلاق والدین باعث شد من سرخورده شم، نقص جسمیم باعث شد نتونم مثل بقیه بدرخشم، اون مزاحمت در بچگی باعث شد احساس بدی نسبت به خودم پیدا کنم و به این باور برسم که آدم ارزشمندی نیستم…. اگه این اتفاقات نبود من حتما آدم بهتری بودم. اینجاست که باید به اون قصه از یه دید دیگه نظر کرد. مثلا طلاق والدین باعث شد من آدم قوی تری شم و از لحاظ مالی- عاطفی روی پای خودم وایسم، نقص جسمیم باعث شد تو فلان رشته ورزشی مهارت پیدا کنم و افتخار بدست بیارم، مهارت و افتخاری که خیلیا با جسم سالم و با وجود تلاش زیاد نتونستند بهش برسند، اون مزاحمت در بچگی باعث شد من روی اعتماد به نفسم کار کنم و تبدیل به آدمی شم که در برابر هر مسئله ریز و درشتی که برام پیش میاد حس ارزشمندی همیشه همراهم باشه و خودمو نبازم….. با این روش ها میشه اون تراژدی شخصی رو به یک قصه رویایی تبدیل کرد و بابتش ذهن رو مغشوش نکرد و فرکانس های خلاف خواسته و آرزو نفرستاد.
از طرفی، استاد منو با موضوع گفتگوهای ذهنی آشنا کرد و باعث شد من از روی احساسم به ذهنم رجوع کنم و ببینم چی اون تو داره میگذره. اونا رو روی کاغذ آورده و براشون چاره جویی کنم. مثلا اگه ناراحتم که فلانی داره باهام چه رفتاری میکنه یا چه حرفی بهم میزنه یا چه حرکتی میکنه که منو دلخور و آزرده خاطر میکنه، اولا به خودم نگاه کنم ببینم آیا رفتارای من رفتارای اونو باعث میشه یا خودش ناهنجاره. اگه ایراد از منه، خودمو اصلاح کنم اگه از اونه که حرف، رفتار یا حرکتشو روی کاغذ بیارم و براش سناریونویسی کنم (که این دفعه که این حرف رو بهم زد یا این رفتار رو باهام کرد من اینجوری جوابشو میدم و البته مودبانه و راه حلی کاملا کاربردی که مسئله منو حل کنه نه در جهت تخریب یا چزوندن طرف مقابل) بعد این سناریو رو اونقدر در محیط شبیه سازی شده تمرین کنم تا مهارتم شه که وقتی روبروی طرف در محیط واقعی قرار میگیرم با اعتماد به نفس جلوش ظاهر شم و بتونم موضوع رو حل و فصل کنم. محیط شبیه سازی شده به این صورته که مکانی خلوتی رو انتخاب میکنم، ذهنمو از دغدغه ها خالی میکنم، گوشیمو جهت اینکه رشته افکارمو پاره نکنه خاموش میکنم، روی صندلی میشینم یه صندلی هم جلو میذارم به تصور اینکه فرد مذکور روبروم نشسته و داره اون حرف ها رو بهم میزنه یا اون حرکات و رفتارها رو باهام میکنه، و بعد سناریویی رو که نوشتم در برابرش تمرین میکنم و اونقدر زیاد تا مهارتم شه و دیگه از اون شخص نترسم یا دست و پامو جلوش گم نکنم. این سناریو رو در محیط واقعی اجرا میکنم، یا ج میده یا نه. اگه ج داد که هیچ، من به هدفم یعنی تادیب اون فرد رسیدم اگه ج نداد سناریوی تازه ای مینویسم و همون مراحل رو طی میکنم تا بالاخره ج بده. و به این صورت این نوع گفتگوهای ذهنیمو که باعث ارسال فرکانس های مشابه اون اتفاق و رقم خوردم شرایط اینچنینی برام میشن رو خاموش میکنم. در درمان کینه ها هم به این صورت عمل میکنم: بعضی افراد منو رنجوندن ولی از این دنیا رفتند، بعضیا مهاجرت کردن و بعضی ها هم متوجه رفتارشون شدند و نتونستند جبران کنند ولی معذرت خواستند اما اون ناراحتی هنوز تو دل من هست. اولا طبق آموزش هایی که از استاد عزیزم دیدم به خودم میگم این شرایط رو خودت رقم زدی با ارسال فرکانس های نامناسب در اثر باورهای اشتباهت یا ورودی های نامناسبی که مغزتو باهاشون تغذیه میکردی. یا به خودم میگم، اون آدمه اگه رفتار بدی باهام کرده و آسیب جبران ناپذیری بهم زده، ذاتش خوب بوده ولی به راه نادرست کشیده شده و بدی میکنه پس نباید تا این حد اونو تو ذهنم بد کنم. از طرفی سعی میکنم پذیرشمو در برابر آدم ها بالا ببرم و ازشون انتظار بیشتر از توانشون نداشته باشم مثلا انتظار دانایی از آدم نادان، این دید منو کمی آروم میکنه. ولی بهترین راهی که برام ج میده اینه که به خودم میگم این اتفاق ناخوشایند چه مزیتی برام داشت؟ با چه افرادی آشنا شدم، چه کتاب هایی خوندم، چه موقعیت هایی رو جذب کردم. مثلا برای حل دغدغه ذهنیم با سایت استاد آشنا شدم و متوجه شدم این موقعیت رو خودم رقم زدم و نباید اون فرد رو مقصر بدونم و ازش کینه به دل بگیرم. راه دیگه اینه که به خودم میگم آیا اون واقعه اینقدر ناراحت کننده ست یا من زیادی بزرگش کردم و حساسم؟ آیا نباید بیشتر رو خودم کار کنم و توقعاتم از دیگران و حساسیت هامو پایین بیارم!! روش دیگه اینه که تو ذهنم خوبی های اون فرد رو هم میبینم و یکپارچه اونو بد و لایق عداوت، دشمنی و کینه نمیبینم.
در حل عقده ها و کمبودها راه حلی که دارم اینه که سعی میکنم همیشه به زندگی خودم نگاه کنم و کاری به شرایط و موقعیت ها و کلا زندگی دیگران نداشته باشم و همیشه به خودم میگم اگه دیگری تونسته به فلان موقعیت برسه پس من هم میتونم بنابراین نیاز نیست حسرت بخورم. اگه شرایطم طوری باشه که به اون موقعیته نمیرسم یا به اون شکلی که هست نمیرسم به خودم میگم شاید این شرایط برای موفقیت من در این دنیا لازم بوده. مثلا اگه با یه نقص جسمی به دنیا اومدم، پدر یا مادر ندارم، قیافه زیبایی ندارم، و کلی مورد غیر قابل تغییر دیگه.
همیشه هم سعی میکنم لیستی از شکرگزاری هام تهیه کنم و هر روز با مواردی که میبینم یا به ذهنم میرسه پرش کنم تا متوجه شم خدا چقدر بهم داده و احساس کمبود نکنم. سعی میکنم خودمو همینجوری که هستم بپذیرم و دوست داشته باشم (عزت نفس داشته باشم) و با تلاش از خودم آدم بهتری بسازم و هیچ محدودیتی رو برای خودم نپذیرم چون قبول کردم محدودیت در ذهن و دنیای درون منه نه در دنیای بیرون. همیشه سعی میکنم به خودم احساس خوبی داشته باشم و خودمو لایق و شایسته رسیدن به خواسته هام بدونم تا در ارسال فرکانس ها شک و تردید در اینکه تو لایق این آرزو نیستی به خودم راه ندم. برای این کار لیستی از دستاوردها، افتخارات و موفقیت های گذشتم تهیه میکنم و اونا رو با خودم تکرار میکنم و سعی میکنم این لیست رو به مرور زمان غنی تر کنم. همچنین هدایایی که در مناسب های مختلف مثل روز تولدم، روز دختر، عید نوروز … گرفتم رو یادآوری کرده و احساس ارزشمندی میکنم. رفتارهای خوبی که دارم و باعث تحسین دیگران میشم رو میشمرم و بابتشون حس خوبی نسبت به خودم پیدا میکنم و تو فرکانس های مثبت میمونم.
با کمک این روش ها میتونم اون گفتگوهای ذهنی برآمده از باورهامو شناسایی و حل کنم و آدم مثبت اندیش تری بشم و فرکانس های ذهنیمو روی جذب خواسته هام تنظیم کنم نه ناخواسته های برگرفته از باورهای محدود کنندم. راه دیگه ای که حس خوب رو در من تقویت میکنه و منو در مسیر رسیدن به خواسته هام قرار میده اینه که تصمیم گرفتم 10 هدفمو برای سال آینده بنویسم و بعد چرخه زندگیمو رسم کنم و ببینم زندگیم از لحاظ تعادل یا عدم اون در چه وضعیته تا بتونم این اهداف رو با توجه به این چرخه جهت بدم. دلیل نوشتن اهداف یک ساله و بعد 5-10-20… ساله اینه که آدم های موفق دور اندیشند و وقتی سال های بعد رو هم می بینند خیالشون راحته که دارند هدف مند پیش میرن و هیچ وقت دغدغه و نگرانی نرسیدن به آرزوها و خواسته هاشونو ندارند و همیشه با اطمینان قلبی در حال ارسال فرکانس های مناسب به جهان هستی هستند چون کسی که هدف و برنامه نداره اونم اصولی و علمی، ذهنش همیشه آشفته و پریشانه که بالاخره سرنوشت من قراره چی بشه!!!
چرخه زندگی شامل موارد زیره: دارایی، شغل، سلامتی، روابط عاشقانه و ازدواج ، رشد شخصی، معنویت، تفریح، روابط با خانواده و دوستان، برای این ها یک دایره رسم کردم و این موارد رو روی محیط دایره به صورت پراکنده نوشتم. از هر کدوم خطی به مرکز رسم کردم. مرکز میشه 0٪، محیط 100٪. بعد به هر کدوم نگاه کردم تا ببینم چقدر توش پیش اومدم. مثلا معنویت 90٪، سلامتی 80٪، تفریح 60٪، روابط یا خانواده و دوستان 10٪،… همه این درصد ها رو به هم وصل کردم تا چرخه زندگیم مشخص شه. از بین این ها اونایی که درصد بالایی گرفتند کاری نداشتم چون تو اون زمینه ها در وضعیت مطلوبی قرار داشتم ول اونایی که درصد پایینی گرفتند رو مشخص کردم و از بینشون سه تا رو که الویت بیشتری داشتند رو انتخاب کرده و روی اونا کار کردم تا چرخه زندگیم متعادل شه. اگه این کار رو نمیکردم مثلا میرفتم درصد تفریح یا سلامتی رو بالا میبردم چرخه زندگیم بیشتر از تعادل خارج میشد. پس از بین اون 10 هدف دو سه تاشو که درصد پایین تری تو چرخه گرفتند رو انتخاب کردم و برای رسیدن بهشون در طی یکسال برنامه ریزی کردم و الان در حال اجرای اون برنامه هستم. این شیوه منو از استرس نرسیدن به اهدافم ایمن کرد و فرکانس هام مثبت شد.
از طرفی تلاش کردم زمانمو مدیر کنم تا وقتم با کارهای دارای الویت پایین هدر نده و آخر شب دپرس به رختخواب نرم. اهداف یک سالم که مشخصه، بعد براشون برنامه ماهانه، هفتگی و روزانه نوشتم. به این صورت که جدول 12 خونه ای برای ماههای سال رسم کردم و تو هر خونه به طور مختصر نوشتم در هر ماه برای رسیدن به اهدافم میخوام چیکار کنم. و بعد آخر هر ماه برنامه مفصل ماه بعد رو مینویسم. برای هر هفته جدول میکشم و از روی برنامه مفصل ماهانه برنامه هفتگی رو تو جدول به طور مختصر میارم. برنامه روز بعد رو هم شب قبل از روی جدول هفتگی نوشته و الویت بندی میکنم. اینجوری براحتی زمانم مدیریت میشه و به برنامه هام میرسم. برای کارهای تکراری روزانه روتین روزانه تهیه میکنم و تو برنامه روزانم کارهاشو به صورت شماره میارم. واسه هفته هم چکلیست هفتگی تهیه میکنم که مثلا شنبه چه کارهای تکراری دارم و تو برنامه روزانه به جای نوشتن کارهای تکراری شماره شو نوشته و به همراه کارهای دیگه الویت بندی میکنم.
از طرفی عذر و بهانه های که مانع رسیدن من به خواسته هام میشن رو شناسایی و حل میکنم. مثلا:
– چرا برای تنظیم فرکانس هات روی جذب خواسته هات یه مدت تلاش کردی و رها کردی. چون هر کاری کردم نشد، این یعنی نمیشه یا برای من نمیشه، دیگه چرا باید بیشتر زمان بذارم.
راه حل: برای تغییر و تبدیل شدن به مغناطیس پول و عشق و علم و … زمان نیاز هست. هیچ هدفی یک شبه محقق نمیشه. شما یا کم کار کردی یا درست کار نکردی. اگه نشانه های رسیدن به خواستتو در حین کار دیدی پس تو مسیر جذبی اگه هیچ نشانه ای نمیبینی پس راهتو اشتباه اومدی و باید بگردی اشکال کارتو پیدا کنی نه تصمیم بگیری همه چی رو رها کنی!!
– من میخوام به اهدافم برسم ولی پدرم یا شوهرم نمیذاره، دولت لایحه هایی رو تصویب میکنه، تحت فشارم، از دست بر نمیاد ….
راه حل: رقم زدن سرنوشت دست خود آدمه نه دیگران و شرایط. اگه باور کنی خودتی که خالق زندگی و سرنوشتتی هیچ عامل دیگه ای نمیتونه مانعت شه
و کلی عذر و بهانه دیگه که چون تو فکر میچرخند احساس میکنیم ما رو تو تله انداختند و دست و پامونو برای رسیدن به خواسته هامون بستن. ولی اگه روی کاغذ بیان و هوشمندانه به جنگشون بریم براحتی قدرتشونو از دست داده و سرکوب میشن.
با کمک اهرم رنج و لذت، 5 سال دیگه-10-15-20 حتی بیشتر از اون رو میبینم و از الان برای اون چند سال بعد برنامه میریزم. به خودم میگم اگه چند سال بعد به اون هدف برسی چه لذتی میبری و اگه نرسی دچار چه رنجی میشی. این منو به تکاپو و حرکت وادار میکنه و باعث میشه ورودی های مغزمو از الان کنترل کنم و باورهای مخرب قدیمیمو دور بریزم و اونقدر به خودم نگم پس چرا نمیرسم!! اون هدفم مال 5 یا بیشتر سال دیگه ست نه امروز یا فردا که بخوام واسش عجله کنم. کوتاهترین هدف گذاری 1 ساله ست و کوتاه تر از اون معنی نداره. چون تا آدم روی دور و غلتک بیفته (یعنی ارسال فرکانس های مثبت عادتش شه) کمی زمان میبره، و اگه بگه مثلا 6 ماه بعد برسم وقتی مهلت 6 ماهه سر میرسه و می بینه نرسیده از ادامه کار منصرف میشه چون انگیزشو نداره. ولی اگه کوتاهترین هدف گذاری 1 ساله باشه و با این اهرم، لذت دستیابی به اون خواسته های 1 ساله یا رنج دست نیافتن رو واسه خودمون متصور شیم (21 روز پشت سر هم با تیک تو تقویم دیواری تو دفتر مربوطه در این مورد یادداشت کنیم و هر روز این نوشته ها رو پرتر کنیم تا در پایان 21 روز لذت رسیدن یا رنج نرسیدن برامون پر رنگ تر شه) اونوقت هم با تعهد بیشتر اهدافمون رو دنبال میکنیم هم کم کم بعد از مدتی رو غلتک میفتیم تا حداکثر یکسال دیگه به خواستمون میرسیم و دیگه نه از قانون شکایت میکنیم نه به این باور میرسیم که قانون واسه همه ج میده واسه من نه. از طرفی از نشانه ها هم غافل نباشیم و هر جا نشانه ای در رابطه با اون خواسته مشاهده کردیم یادداشت کنیم تا از نتیجه زحمت و زمانی که صرف میکنیم نگران نباشیم و با دیدن این نشانه ها مطمئن شیم حتما در مسیر رسیدن به خواسته هامونیم. هدف ها علاوه بر زمان لازم باید ویژگی های دیگه ای داشته باشند که بشه اسمشونو هدف گذاشت:
هدف 6 تا مشخصه داره:
1- مکتوب باشد. حتما باید روی کاغذ بیارید. خداوند تو قرآن به قلم قسم خورده چون حکمت و قدرت داره چون معجزه میکنه. وقتی هدف رو روی کاغذ میارید روش مسلط و متعهدید ول وقتی تو ذهن چرخ بخوره، خیال پردازی بیشتر نیستید
2- واضح و شفاف: باید دقیق بدونید چی میخواید، با جزئیات. من میخوام پولدار شم! خوب چقدر پول میخوای؟ ماهی چقدر؟ در سال چه اندازه درآمد؟! من میخوام وزنم زیاد شه! خوب چند کیلو؟ در ماه چقدر اضفه شه؟ من میخوام ازدواج کنم اونم با یه خانم یا آقای خوب! خوب، چه کسی؟ چه ویژگی هایی؟ خوب باشه دیگه، خوب!!!!
3- قابل اندازه گیری: هر ماه بتونید بررسی کنید چقدر از مسیر رو اومدید. من میخوام سالی 20 میلیون درآمد داشته باشم که میشه ماهی تقریبا 1.5 میلیون. الان ماه اول رفت، نگاه کنید چقدر درآوردید، مثلا 500 هزار! پس این ماه کم کاری کردید، ایراد و اشکالاتی داشتید که برای ماه بعد باید رفع کنید
4- زمان: باید مشخص باشه تا کی میخواید برسید. من میخوام ازدواج کنم. تا کی؟ تا شش ماهه دیگه، تا یکسال دیگه، اینجوری براش متعهدید و از هر فعالیتی که شما رو از اون دور میکنه پرهیز میکنید. مثلا به خودت نمیگی فلانی دوست داره با من باشه یه مدت باهاش باشم بعد برم همسر دلخواهمو پیدا کنم! خوب اینجوری تا شش ماه دیگه به همسرت نمیرسی چون بخشی از زمان رو برای هوست از دست دادی
5- مسئولیت. هدف باید در مسئولیت خودتون باشه. یعنی من میخوام سالی 100 میلیون پولسازی کنم و خودم برای رسیدن بهش تلاش کنم، پدرم بهم نده، وام نگیرم، قرض نکنم، خودم مسئول رسیدن به این اندازه درآمد باشم. فلان شرکت منو استخدام کنه! این که میشه مسئولیت اون شرکمت! درستش اینه که بگید من شرایط استخدام در اون شرکت رو احراز کنم. فلانی بنده رو به غلامی خودش قبول کنه! این میشه مسئولیت اون فلانی! درستش اینه که بگید: من شرایط دامادی اون خانواده رو بدست بیارم
6- باور کردنی. هدف باید باور کردنی باشه. من سالی 20 میلیون درآند دارم میخوام تا سال دیگه برسونم به 1 میلیارد!! آیا باور کردنیه؟ به قول استاد شما باید مراحل تکامل رو طی کنید. شما هیچ وقت نمیتونید از ترم اول بپرید ترم سوم وقتی هنوز پیش نیازها رو پاس نکردید! توش میمونید.
توجه کنید که خواسته هدف نیست بلکه (خواسته+ برنامه ریزی= هدف) و تا زمانی که خواسته خودتونو تو قالب بالا نریزید به شکل هدف در نمیاد و شانس رسیدن بهش پایین میاد.
یک روش خوب دیگه برای تسریع در رسیدن به خواسته هامون اینه که هر روز ساعت رو روی 15 دقیقه کوک کنیم و از خودمون بپرسیم برای رسیدن به خواستمون بهتره چه کارهایی انجام بدیم؟ و حداقل 20 راه حل نوشته و اونا رو عملی کنیم. گاهی اوقات خودمون راه حل های بهتری به ذهنمون میرسه و اگه این تمرین رو مستمر انجام بدیم ذهنمون روز به روز خلاق تر شده و بارهای بعد راه حل های راحت تر و نزدیک تر رو به ما میده.
از اینکه به من فرصتی دادید تا نظرمو بگم و راهنمایی هر چند کوچیک به دوستای عزیزم در این سایت الهی بکنم خیلی خیلی ازتون ممنونم چون همیشه خداوند انسان های درستکاری رو سر راهم قرار میداده که با سخاوتمندی تمام دانسته ها و تجربیاتشونو در اختیارم قرار میدادند و منو در مسیر متعالی هستی که خودشون در اون بودند قرار داده و هدایت میکردند. من هم دوست داشتم بخشی از این بازوهای توانمند باشم و گوشه ای از کار رو هر چند خرد و ناچیز بگیرم. امیدوارم همون دعایی که استاد همیشه در آخر فایل هاشون برامون میکنند اول بر خودشون و بعد برای ما اجابت شه و همه بتونیم زندگی سعادتمند و بهشتی چه در این دنیا چه در دنیای باقی برای هم خودمون و هم دیگران بسازیم.
فرناز عزیز سلام
افرین به شما که در سخت ترین شرایط تونستین از زاویه ای زندگی کنید که احساس خوبی به شما بده
دیدگاه شما بسیار زیبا بود
سلام آقا سعید
خیلی خیلی ممنونم از لطف شما و همچنین پیام انگیزشی که کامنت کردید ?
خانم قانعی من واقعا به این حضور ذهن شما تبریک میگویم و تاثیر خوبی از نوشته هاتون گرفتم
شاد و موفق باشید…
سلام از ماست آقای یعقوبی
این از لطف بی اندازه شماست. من هر چی یاد میگیرم از این سایت الهی و از شما دوستان خوبم هست. امیدوارم گفته هام برای دوستان مفید باشه
با سلام و یک دنیا عشق به استاد عزیزم و همه ی اعضای خانواده سعادتمند عباس منش
استاد جون واقعا ممنونم برای این برنامه ها و مسابقه خیلی به رشد و پیشرفتمون کمک میکنه ممنونم که ما رو در این مسیر زیبا قدم به قدم هر روز بهتر از دیروز همراهی و هدایت میکنید
یکی از نشونه هایی که همیشه منو کمک میکنه که در احساس خوب باشم اینه که توجه میکنم ببینم لبخند رو لبم هست یا نه :)
حتما همه مون تجربه کردیم که وقتی توی احساس خوب هستیم همیشه یه لبخند کوچولو هم که شده روی لبمون هست
وقتایی که داریم رویا پردازی میکنیم، وقتایی که داریم به اونچه که میخوایم فکر میکنیم ، وقتایی که داریم فراوانی رو میبینیم، وقتایی که داریم برای نعمت های بی پایانی که خدا بهمون داده اونو سپاس میگیم و هرررر کار دیگه ای که بهمون حس خوبی میده رو انجام میدیم
اصلا چقد زیباتریم با لبخند ، حتی اگه حالمون هم خیلی خوب نباشه همین که لبخند بزنیم بخدا خودش خود به خود حالمون رو خوب میکنه، امتحان کنید حتما
یکی از کارایی که همیشه و همیشه حالمو خوب میکنه سر زدن به سایت بی نظیر عباس منشه و خوندن کامنت دوستان، دیدن حال خوب بچه ها و نتیجه ها و اتفاق های عالی که هر روز و هر روز داره رخ میده حالمو عالی میکنه، ایمانم رو بیشتر میکنه و اراده ام رو محکم تر میکنه.
یکی دیگه از کارایی که واقعا بی نظیره حس و حالش تجسم هررررر اونچه که میخوایه، با یه موسیقی بی کلام زیبا،تجسم لحظه به لحظه ی رابطه ی عاشقانه ات، تجسم پیشرفت کارت و درامدت، سفرهای فوق العاده ات، تجسم زندگی توی اون خونه ای که میخوای و هررررررانچه که دوست داری . توی این لحظه ها اون لبخنده که روی لبمه دیگه خییییلی بزرگ میشه :))
یکی دیگه از کارایی که حالمو واقعا عالی میکنه لحظه هاییه که با خدا حرف میزنم، و بزرگی و قدرت و عشقش رو به خودم یاداوری میکنم، اینکه مهربون تره برای ما از پدر و مادر، اینکه عاشق بنده هاشه، اینکه خدای من مشتاق تر از منه تا منو به هرررر اونچه که میخوام برسونه، اینکه خودش وعده داده مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم، اینکه قدرت زمین و اسمان توی دستشه. اینکه این خدا با این ویژگی ها هر لحظه با منه . دیگه واقعا ما چی میخوایم ، دنبال چی میگردیم برای ارامش. اگه اینارو هر روز برای خودمون یاداوری کنیم شک نکنید که همیشه ارامش و حس خوب ، حس قدرت و توانایی با ماست.
یکی دیگه از کارایی که روزمو قشنگ میکنه اینه که هر صبح که چشمم روشنایی روز رو میبینه از خداوند نشمر میکنم برای یه روز دیگه نعمت زندگی در این دنیای پر از نعمت و ثروت و فراوانی و عشق و زیباییش. و ازش برلی تک تک کاراهای اون روزم هدایت میخوام و ازش کمک میخوام تا تمام اعمال ،گفتار، رفتار و افکار امروزم منطبق با توحید و یکتاپرستی باشه
و هر روز تمرین سپاسگزاری رو انجام میدم
یکی دیگه از کارایی که یاد گرفتم که انجامش حالمو عالی میکنه اینه که فقط و فقط منتظر اتفاقای خوب باشم ، در هر موضوعی. من یه بار سر یه موضوعی به تضادی رسیدم و چند روز اخساسم خوب نبود بعد که دنبال راه حل بودم دیدم من ناخواسته و نااگاهانه فقط دارم انتظار چیزی رو میکشم که نمیخوام و از اون روز به بعد یاد گرفتم که منتظر روزهای خوب باشم پشت روزهای خوب، خوشی پشت خوشی، نعمت پشت نعمت، ثروت پشت ثروت ، عشق پشت عشق و ….
یکی دیگه از کارایی که واقعا دوسش دارم استفاده از قانون تضاد که استاد بهمون یاد دادن
هرررر اونچه رو که میبینم و دوست ندارم سریع برای خودم میگم من اینو اینجوری اینجوری اینجوری میخوام
یه کار عالی دیگه تحسینه، خیلی لذت داره.چیزایی رو که میبینم دیگران و دوستام دارن که دوست دارم ، روابطی رو که میبینم ودوست دارم ، اتفاقایی رو که میبینم برای اطرافیانم میافته و من دوست دارم تحسین میکنم و براشون از خدا عشق و ثروت و لذت و خوشی های بیشتر رو طلب میکنم
یکی دیگه از کارا هم که همیشه حالمو خوب تر میکنه گوش کردن فایل های استاده، و از گوش کردن بهتر خوندن دفترم که فایل ها رو مکتوب کردم جمله به جمله، هر جمله رو که میخونم با خودم راجبش حرف میزنم، مثالهاش رو میارم برای خودم و بهش عمیقا فکر میکنم، حسش عالیه برام
یه کار لذت بخشه دیگه هم اینه توی هر قضیه ای سعی کنیم زیبایی های اون ماجرا رو ببینیم، هدایت های خدا رو ببینیم و تمرکزمون رو فقط وقف خوبی ها کنیم که واقعا تمرین میخواد ولی خب سریع باعث میشه که توجهمون از اون قسمت بد قضیه برداشته شه و بره روی خوبی ها و اون لبخنده که واقعا نشانه ی ارامش درونه بیاد روی لبمون
خداوند رو سپاسگزارم هر روز و هر لحظه که چگونه زندگی کردن رو از طریق استاد عباس منش عزیزم بهم یاد داد و ممنونم از شما استاد ممنونم برای این همه عشقی که به ما میدید برای این همه شور و اشتیاقی که برای بهتر کردن زندگی تک تک ما و زیباتر کردن جهان دارید
ممنونم و براتون از خدا سعادت روز افزون رو میخوام
خداااایااا شکرررت
خدااایا شکررررررت خدایااا شکرت استاد ممنووووونم نمیدونین چقدر خوشحالم!!میدونید چرا؟امروز نظرات بچه ها رو خوندم تو سایت بعد با خودم گفتم کاش میشد یکی از دوره های استادو بگیرم بعد یادم اومد که هفته قبل برنده مسابقه 40% تخفیف شده بودم ولی نتونستم استفاده کنم و همون موقع با خودم گفتم کاش میشد من اوایل بهمن باز برنده شم که بتونم یه دوره رو بگیرم و شاید باورتون نشه همین چند دقیقه پیش داشتم تمرین شکرگزاری میکردم که یهو به دلم افتاد ایمیلمو چک کنم. الان ایمیلمو باز کردم دیدم دوباره برنده شدم و این بارسومه که برنده این تخفیف میشم و خیلی خووووشحااالم انقدر خوشحال شدم که دارم بال در میارم همینجوری بی اختیار میخندم.مرررسی استاااد واسه این هدیه خیلی خوبی که بهم دادین چون ایندفعه میتونم ازش استفاده کنم خدایا شکرررت خیلی دوستون دارم.?????????????
سلام مرجان خانم
شما تو مداری خوبی هستید که بلافاصله با شکر گزاری نتیجه میگیرید. بهتون تبریک میگم و ممنونم که نظرتون رو کامنت کردید تا منم امیدوار شم میتونم به این مرحله برسم ?
سلام خانم قانعی عزیزم
بسیار سپاسگزارم و ورود شما رو به این سایت تبریک میگم و خوشحالم که بین ما هستین..مطمن باشین که اینجا میتونین زندگیتون رو متحول کنید به شرطیکه پایبند به تمرینات استاد باشید و یادتون باشه وقتی به نتیجه رسیدید تمرین و تکرار رو رها نکنین و هیچ وقت از این مسیر دور نشین.ممنونم که با دیدگاهتون انرژیمو دوچندان کردین برای شما و همه دوستانم آرزوی بهترین ها رو دارم.خدا از رگ گردن به ما نزدیکتره ???
یا خدا آرامبخش قلبهاست سلام دوستان عزیزم ،بهترین پیشنهاد من برای کنترل ورودیهای ذهن روزه فکریست،شمادرست شبیه ماه رمضان یکماه تمام ورودیهای ذهن خود را کنترل کنید و هر موقع احساستان بدشد،از موضوع هفت شکر استفاده کنید،یعنی در بین اون موضوع که حس شما رو بد کرده،هفت نکته مثبت پیدا کرده وخدارو بابت اون نکات مثبت شکرکنید.پیشنهاد بعدی،همانطور که خود استاد تو فایلهای درآمد سه برابر ذکر کردن کنار گذاشتن تلویزیون ودوستان است و بجایاوناستفاده از کتاب ها و فایلهای استاده وساختن فایل صوتی عبارات تاکیدی مثبت باصدای خودتون،عباراتی که به شما حس خوبی بده و گوش کردن بهآنها هروقت که میتونید،هرچه بیشتر بهتر،نکته بعدی همراه داشتن دفترچه یادداشتی که هر اتفاق مثبتی که در طول روز براتون میفته رو یادداشت کنید وبابتش خدا رو شکر کنید و شب نوشته هاتون مرور کنید،این کار حستونو همیشه مثبت نگاه میداره،چند نکته دیگه هست که نمیخام طولانی کنمدیگه ،ممنون که وقت گذاشتید خوندید،ممنون که ستاره میدید،امیدوارم که مفید واقع شود،درپناه خدا
سلام
خیلی نظرتون خوب بود ممنونم از کامنت
1- روزه فکری یه ماهه (همش فکر میکردم چه جوری به طور منظم ورودی ها و گفتگوهای ذهنیمو کنترل کنم. این روش عالیه. تصمیم دارم یه تقویم دیواری یک ماهه درست کنم و هر روز که ورودی ها و گفتگوهای ذهنیمو پیدا میکنم توش تیک بزنم و تو دفترچه ای یادداشت و حل کنم یا با هفت شکر جنبه مثبتشو ببینم و حس و حالمو خوب کنم)
2- هفت شکر (دیدن روی مثبت قضایا هر چند به شدت منفی باشند)
3- ساخت فایل صوتی عبارات مثبت از روی فایل های انگیزشی استاد
4- نوشتن نکات مثبت روزانه در دفترچه یادداشت یا اگه منفی بود با هفت شکر مثبتش کنم
کاش نکات دیگه رو هم میگفتید، داشتید خوب پیش میرفتید ?
با سلام خدمت استادم و همه همراهان هم فرکانسم من برای کنترل ورودی هام طبق آموزه های استاد عمل میکنم،
اول هر صبح و آخر هرشب شکرگزاری بخاطر هر آنچه خداوند به ما داده الخصوص نشانه های قانون که در طول روز به من نشان داده شده که اشک شوق من رو در میاره ، حذف تلویزیون و رسانه های که کنترل انها سخت است،تکرار جملات تاکیدی و توجه به نکات مثبت هر آنچه بر سر راهم قرار دارد و من با آن روبرو میشوم.
حذف آدمهای منفی زندگیم و توجه نکردن به کسانی که نتوانستم آنها را حذ کنم.
گوش کردن روزانه 4ساعت به فایلهای استادم جناب عباس منش عزیزم که بزرگترین موهبت خداوند بود برای من که آرزوی بهترینها رو براش دارم و برای شما همراهان هم فرکانسیم آرزوی شادی،موفقیت،سلامتی و ثروت بیشمار را دارم.
1- تهیه لیست شکرگزاری در طول روز، خودن و شکر کردن
2- یادداشت کردن نشانه های جذب و خوندنشون
3- توجه به نکات مثبت مسائل
4- حذف آدم های منفی و تاثیر نگرفتن از کسایی که امکان حذفشون نیست
5- گوش دادن به فایل ها انگیزشی استاد به جای تلویزیون و شبکه های اجتماعی
ممنونم از نکاتی که یادم دادید ???
با سلام به استاد عزیز و دوستان گرامی
مدتها است که خجالت میکشیدم در سایت نظر بگذارم تا اینکه ویس امشب استاد در کانال را گوش دادم که فرمودند نظرهای بچه ها را بخوانید و مطالب بسیار عالی را متوجه میشوید و من هم توکل بر خدا کردم و اومدم منی که به خواسته ام رسیدم و خودم را درگیر زندگی فیزیکی کردم و شیطان از چهار طرف محاصره ام کرد که تو به خواسته ات رسیدی و قانون را یاد گرفتی دیگر نیازی نیست وقتت را تلف کنی و وارد سایت شوی و این موچب شد کم کم از این فضا دور شوم آنقدر دور که دیگر صدای نجوای درونی ام را نمیشنیدم نجوایی که در اوج عصبانیت مرا به آرام باش آرام باش دعوت میکرد آنقدر دور شدم که همه چیز را فیزیکی میدیدم آنقدر دور بودم که به استاد و قانون هم شک کردم دوستان از همتون میخوام اشتباه من را نکنید بهترین برنامه ریزی ذهنی حضور در این جمع است این وقت تلف کردن نیست اینجا حالت عالی میشه میدونی دوستایی داری که باورها تو قبول دارند و همین باعث میشه باورهات قدرتمند شوند باید در این محیط ماند تا ابد مثل نماز خواندن باید همیشگی باشد از خداوند سپاسگزارم که دوباره مرا وارد این محیط کرد
الان مدت دو ماه است که ورودیهای ذهنیم را کنترل میکنم و وقتی حس و حال خوبی ندارم میدانم که نجوای شیطان است چهار قل میخوانم یا یکی از فایلها را گوش میدهم و یا وارد سایت میشوم بستگی دارد که در اون زمان چه چیزی حالم را خوب میکند سوال مثبت پرسیدن هم خیلی خوب است مثلا میگم اگه الان چه اتفاقی می افتاد حالم خوب بود و شروع میکنم به جواب این سوال و یا اگر اتفاقی بیفته میگم خدا رو شکر از این بدتر نشد و یا اینکه به داشته هام توجه میکنم
وقتی بعضی مواقع به موفقیتهای دیگران حسودیم میشه میگم این یک نشونه است که موفقیتها یم داره به من نزدیک میشه یا اینکه میگم خدا به من بیشتر میده و یا میگم جهان پر از فراوانیه کلا نگاه میکنم ببینم الان چی بگم حالم خوب میشه همون کار رو میکنم یا اصلا یه آهنگ میزارم و شادی میکنم ولی در موضوع بحث کردن روی خودم باید کار کنم چون ضعف دارم کتابهای مفید هم برنامه ریزی خوبی میکنه کلا باید مدام مواظب باشیم در هر لحظه بعضی وقتها به خودم میگم باید مثل یه درخت باشی و رفتار دیگران را فقط نظاره کن و به رشدت ادامه بده خیلی خوشحاااااااال هستم که دوباره وارد این جمع دوست داشتنی شدم و امیدوارم که صدای نجوای درونیم را بشنوم که اون روز قطعا بزرگترین روز زندگیم خواهد بود همیشه شاد و شکرگزار بمانید خداوند هزار ان بار شکرت که دوباره به آغوشت باز گشتم که آرامترین مکان دنیا است . من این رشته ی گسسته از تو را گره زدم شاید که به تو نزدیکتر شوم
سلام دوستای خوبم عه بهتر بگم خواهر برادرهای خوبم ممنونم که اینقد شفاف با قلبتون صحبت کردین خیلی استفاده کردم
خیلی دوست دارم که وقتی به هدفم رسیدم شما اولین کسایی باشید که میدونید?????????????????????
سلام
امیدوارم هر چه زودتر خبرهای خوش موفقیت شما رو بشنوم و به عنوان الگو ازتون یاد کنم ???
سپاس فرناز عزیز انشاالله????
سلااااااااااااااام ب همه هم فرکانس های من… واستاد خوبمون ..
.حالتون چطوره..؟معلومه ک عالین..قربون همتوووووون..بریم سراغ موضوعمون..
حقیقتا فایل استاد دغدغه چند روز من بود..و جواب سوالمو دادن..
من ی پشت کنکوریم البته هفت ساله.وهدفم قبولی دکترای حرفه ای داندان پزشکیه..واقعا این رشته رو دوسدارم..ولی
متاسفانه خیلی بزرگش کردم تو ذهنم .بخاطر ورودیهای اشتباه ومعیوب ذهنم ک نیاز ب اصلاح شدید دارن
مثلا این رشته رتبه برتر میخواد و ی نابغه میخواد ی ادم ک هوش بالا داشته باشه یکی ک شرایطشو داشته باشه از نظر مالی وخانوادگی..
واسه همین اینقد بزرگه تو ذهنم وبدست اوردنش سخته.
واسه همین فاصله فرکانسیمون من وخواستم زیاده..ک هفت سال مکرر کنکور میدم ونتیجه رو نمیگیرم.درسته ک دلزده ونا امید نشدم چون عاشق این رشتم ولی انگار مشکل از ذهنم بود ومن متوجه نبودم..
تصمیم گرفتم کنترل کنم ذهنمو ک مث سد می مونه وجملات منفی ذهنمو. پرکردن.ی چن روزه شروع کردم ب نوشتن جملات قدرتمند .
مث من نابغم من عااااالیم من لیاقت بهترین ها رو دارم من ب هرچه میخوام میرسم..من زیبام وتمام نعمتهای زیبا ب من تعلق میگیرن..
خیلی جالبه هر جمله ای ک مینویسم وتکرار میکنم تاثیر بالاش رویت میشه تو وجودم مث ی جادو می مونه..وقتی میگم من زیبام و ب زیبای های خودم توجه میکنم .واقعا خودمو خوشکل میبینم.یا بگم من نابغم .وقعا نبوغم تو حل مسائل رو میبینم.انگار جادو میکنن.اونقد میخندم.ک شده واسم مث ی بازی..
نوشتن جملات وتکرارشون با خودت ..تو گوشیت تو دفتر شکر گزاریت..هرجا ک قلم ب دست اومد خیلی تاثیر داره ولی با خودت هم تکرار کن دوچندان میشه.ی حس خوب وارومی بت دس میده انگار نفست تصفیه میشه..
ب امید خدای زیبا وقدرتمند من ک عاشقشم این بار ب هدفم میرسم..سعی میکنم کنترل ورودیهامو داشته باشم و زیاد بزرگش نکنم تو ذهنم همینطور ک بقیه خواسته هامو بدست اوردم وخدا ب من لطف کرد..این هم راحت بدست میارم.من یک انسانم وقدرت فوق العاده ای درونم دارم .ک قادر ب تملک هر انچه میخواد رو دارد…
دوستون دارم ..استادگلم ..ممنونم بابت همه چی..O:-)
سلام
آرزوی لحظات خوشی براتون دارم
و خوشحالم از اینکه با این مجموعه آشنا شدم
و آشنایی من با این مجموعه اتفاقی بود چون دوست داشتم پیشرفت کنم و خوش باشم با این مجموعه آشنا شدم الان هم از هر لحظه از زندگیم لذت میبرم و دوست دارم بیشتر با بچه ها آشنا بشم و در کلاسهای استاد عباس منش شرکت کنم
از وقتی عضو این گروه دوست داشتنی شدم روند موفقیت برام پیش اومده و مرتب اتفاقهای خوبی برام میوفته ترفیع شغلی آرامش مثلا نیاز به چیزی دارم یکی میاد میگه من این دستگاه رو لازم ندارم چون خونه جدیدم داره تو ازش استفاده کن فقط برای اینکه بهش فکر کردم
ماشین نداشتم علاقه رغم اینکه 13 سال گواهینامه داشتم ماشین خریدم و رانندگیم عالی شده و فکر میکردم که مسافرت برم تنهایی تو جاده و این اتفاق برام افتاد و بسیار لذت بردم و در شرایط سخت جاده برف بارون یخ بندان فقط لذت میبردم آدمهایی ک دوست داشتم سر مسیرم پیدا میشدند و از هم صحبتی و خدماتی که بهم میدادند استفاده میکردم
و میخوام بگم که از همون لحظه ای که داری شروع میکنی تمام اتفاقات خوب برات میوفته و تو راه رسیدن به قله کوه از زیبایی های اطراف تون لذت ببرید
شاد باشید و سعادتمند حرفهام زیاده ولی فقط این شمایید که آیندتون رو میسازید همین قدر بزرگ هستید که می اندیشید
سلام وقتتون به خیر
اینجا میخوام یه تجربه عالی رو با توجه به انجام تمرین های استاد براتون بگم…
حدود 2 سال پیش بود که تقریبا یک ماه و نیم به آزمون ارشد باقی مانده بود و من دانشگاهم میرفتم و از عید تا اواسط اردیبهشت که آزمون برگزار میشد، از استادام اجازه گرفتم و دانشگاهم نرفتم، و در اون 45 روز هر روز حدود 3 ساعت و نیم من درس مطالعه میکردم و همون مقدار زمان، فایل های استاد رو گوش میکردم هر روز.. مابین درس هام و… و یه جورایی قسمت اعظم ورودی هام صحبت های استاد بود. و یه کار دیگه ای که کردم، بنا بر دلایلی یه سری تضاد برام بوجود اومده بود اون چند ماه که من مخصوصا به چند تا نکته منفی اون شهر توجه میکردم تا تضاد بیشتر شه چون من قصد قبولی در دانشگاه های تهران رو داشتم! و باید از اون شهر بیرون میومدم . مثلا به رانندگی بدشون توجه کردم و… تا اینکه زود زود با خودم متعهد میشدم که من هر چه زودتر بایستی از این شهر برم… البته شاید استاد این کاتر منو نایید نکنه!! خلاصه، من با همون 1 ماه و نیم و حتی کمتر، دانشگاه خواجه نصیر تهران رشته شیمی دارویی که 4 نفر میخواست قبول شدم D:
که تجربه خیلی خوبی بوده برام و همیشه به دوستانی که میشه باشون در این رابطه صحبت کرد میگم…
مورد بعدی ای که به تازگی برام رخ داد این بود که حدود 3 هفته روی فایلهای استاد مخصوصا رایگان هاشون که خیلی وقت بود ندیده بودم، و مخصوصا 11 تا فایل تمرکز بر نکات مثبت، بعد از 3 هفته که کارای عادی رو انجام میدادم و صحبت های استاد رو گوش میدادم، مثل همیشه که در یه مسابقه تلگرامی شرکت میکردم، این بار با 1 دقیقه زمان گذاشتن برای حل سوال مسابقه، بعد چند روز تماس گرفتن و گفتن یک سکه بهار آزادی برنده شدی و… و بازم تجربه خوبی بود…
یه نکته ای که دوست دارم راجع بهش باتون صحبت کنم و به نظرم روش کلی ای برای کنترل ورودی هامون هست اینه که من با توجه به اینکه از اخبار اصلن خوشم نمیاد ، و اصلن نگاه نمیکنم، این روش به ذهنم رسید که:
ببین این کاری که میخوای بکنی، سودی برات داره یا نه؟ حالا یکی میگه اره وقتی اخبار نگاه میکنم از دنیا باخبر میشم!! خب من میگم خب مطلع شدی که چی.. اونایی که مطلع هستن چکار کردن!! نهایتش اینه یه حرف مشترک در یک جمع برای 2 ساعت داشته باشی، حالا با توجه به احساس نگرانی ای که اخبار میده و … میارزه برای داشتن حرف مشتر ک یا هر دلیل دیگه ای، اخبار گوش بدی ؟
یا مثلا استاد راجع به تلویزیون میگه گذاشتدش کنار… مطمینا منظورش حذف تلویزیون و برنامه های سینمایی نیست چه بسا چقدر فیلم هایی هست که انگیزمونو بیشتر میکنه و ایده میده، احتمالا منظور اینه که بدون کنترل برنامه ای رو نبینیم…
و من پیشنهاد میکنم قبل انجام کاری یه سوال از خودمون بپرسیم: با انجام این کار چه سودی به من میرسه؟
من فکر نمیکنم این خودخواهی باشه، اینکه بدون اینکه سودی برامون باشه یا حتی ضرر، کاری رو انجام بدیم، این کار مناسبی نباشه برای ما
ممنون