پس کِی به خواسته ام می رسم؟! - صفحه 66

3059 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    MS گفته:
    مدت عضویت: 3603 روز

    سلام به همه دوستان خوبم

    اگه بخوام این سوال رو یکم مهندسی پاسخ بدم اونو به دو بخش تقسیم میکنم، بخش اول رو اسمشو میذارم اقدامات ذهنی، بخشم دوم رو اسمشو میذارم اقدامات فیزیکی که در خلال توضیح مراحل تجریه خودم رو هم میگم

    قسمت اول بخش اقدامات ذهنی:

    مطمئنا اولین اقدام ذهنی همه‌ما توی این مسیر کسب یه سری آگاهی ها بود که درصد بسیار کمی از افراد جهان با اون آشنا هستن در واقع کائنات مارو غربال کردو هر کدوم به طریقی این اطلاعات بدستمون رسید واسه خودم یادم بدترین روزهای زندگیمو توی 22 سالگی داشتم سپری میکردم که یکی از دوستانم منو با سایت آشنا کردن…

    دومین قدم پذیرش، پذیرش هر اونچه که در مرحله قبل دریافت کردیم، منظورم از پذیرش خیلی ساده اس، اینکه بپذیری خالق هر اتفاقی توی زندگیت خودتی، بدونی که تمامممم اتفاقات زندگیت رو خودت رقم زدی، بدترین ها و بهترین هاش، من این شانسو داشتم که بدون تقریبا هیچ مقاومتی پذیرفتم خودم مسئول اتفاقاتم چرا که هم قرآن زیاد میخوندم و هم کتاب راز رو زیاد خونده بودم، اگه مراحل رو مثل الک در نظر بگیریم، خیلیا پشت الک این مرحله گیر میکنن چون عادت کردن که بگن بهشون ظلم شده یا تقصیر رو گردن بقیه بندازن،به نظر من پذیرش مهمترین مرحله اس توی تلاش ذهنی…

    خب مرحله سوم پرسیدن دوتا سوال فوق‌العاده اس، سوال اول اینکه چی میخوایی؟! به قول فیلم راز میری از کاتالوگ هستی انتخاب میکنی، سلامتی، ثروت، عشق و … شاید ساعتها با خودت خلوت میکنی چرا که خیلیا وقتی ازشون بپرسی ده تا ارزوت چیه به دو سه تا مورد کلی اشاره میکنن، یادمه دوستم وقتی ازم می‌پرسید آرزوهاتو بگو داشتم از پاس شدن واحدام میگفتم و یکسری آرزوهای کلی مثل پول و ماشین و خونه، من کلی با دفترم تنها بودم تا ببینم به چه چیزایی احساس خوبی دارم، یادمه سوال مهمی از خودم پرسیدم که اگه 1 میلیارد پول داشتی و نیاز نبود کار کنی باز چه کاری رو انجام میدادی، که جواب سوالم جرقه ای شد که الان زندگیمو تغییر داده…

    بعد از شناخت بهترین هات، سوال دوم اینکه چرا بهشون نرسیدی؟!

    مثل سوال چرا درامدت سه برابر الان نیست؟!

    این مرحله باید با وسواس زیادی انجام بشه، چرا که جواب این سوالات باورهای محدود کننده ای رو از ذهنمون بیرون میکشه که حاصلش همون چیزی که الان هستیم، یا همون نارضایتی که مارو به تکاپوی تغییر وا داشت، من لیست پویایی از باورهای محدود کننده ام تهیه کرده بودم و هر روز بهش اضافه میکردم و توی سایت دنبال فایل‌هایی بودم که خلاف باورهای من حرف بزنن استاد و صدامو ضبط میکردم…(من اسم مرحله سوم رو میذارم خودشناسی)

    مطمئنا بعضیها هم از این الک رد نمیشن که به نظرم تعدادشون خیلی کمتر از ریزش مرحله قبل…

    توی مرحله چهارم شما آرامش بیشتری دارید چرا که حالا تبدیل به انسانی شدید که خودشو مسئول اتفاقات زندگیش میدونه، میدونه از زندگی چی میخواد و دلیل نرسیدن به اونارو هم شناخته، مرحله چهارم رو اسمشو میذارم جایگزینی، جایگزینی باورهایی جدید با باورهای محدوده کننده شناخته شده، خدایا آرامش اون روزارو هیچ وقت یادم نمیره، حس اینکه هیچ عامل بیرونی نمیتونه مانع پیش رفتن من بشه منو پر انرژی میکرد و برای اولین بار بود که عدل خدا رو تجربه میکردم و به تمام معنا حس میکردم…

    انتخاب آگاهانه باورها مستلزم فیلتر کردن ورودی هاست، شما دیگه توی این مرحله دست به کار بزرگی میزنی، مثل خداحافظی کردن با تلویزیون، رسانه، دوستان و آشنایان منفی باف و کلا هر اونچه که مسایل منفیگرایانه رو برات تکرار میکنن و در عوض میری سراغ الگوهای هماهنگ با شرایط خودت و یا روشهای مختلف زیادی که برای ساخت باورهای قدرتمند کننده وجود داره، این مرحله هم الک سنگینی، چرا که خیلی حاضر به پرداخت بهای موفقیت نیستن، من کلا اهل تلویزیون نبودم اما موسیقی عشق بی چون چرا من بود من شش ماه هیچ اهنگی گوش نمیکردم و به یک سکوت رسیده بودم…

    خب تقریبا اینجا مرز بین اقدامات ذهنی و اقدامات فیزیکی، چرا که شما با انجام تمرینات برای ساخت باورهای قدرتمند کننده، وارد فاز جدیدی از زندگی میشی، به قول استاد داری روانکار به چرخ دنده های زندگیت تزریق میکنی، شاید در ابتدا اتفاقات خیلی ریز باشه، مثل جای پارک، مثل سبز بودن چراغ راهنمایی و … وظیفه تو تایید کردن این موارد کوچیک، یادمه همیشه پشت چراغ قرمزا جای من بودکه خیلی برام جذاب بود رد شدن با چراغ سبز، اگه بخوام مثال ملموسی بزنم مثل هل دادن یک گوی برفی روی سرپایینی، که پیش میره و رفته رفته بزرگ میشه، نکته مهم توی مسیر ساخت باور و در کل رفتن به سمت خواسته هامون احساس ماست، احساس جی پی اس خالق توی وجود ما برای تعیین درستی مسیر، هر وقت دیدی داری شاد و سر زنده به سمت اهدافت پیش میری و فکر‌میکنی بهشون بدون مسیرت درست و وقتی دیدی پر ترس و اضطراب و نگرانی وبه طور کلی هر اونچه که بشه اسمشو احساس بد گذاشت هستی بدون به سرعت از خواسته هات در حال دور شدنی…

    نکته مهم دیگه فاصله زمانی، فاصله ای که بین اقدامات ذهنی تا ظهور عینی اونهاست که یه پارامتر کاملا نسبی اما مطمئنا اگه با تعهد انجام بشه مراحل توضیح داده شده از یک تا دو سال بیشتر طول نخواهد کشید ماکزیمم که خیلی کوتاهتر هم خواهد بود، اینجاهم ریزش خیلی شدیدی دارن افراد و وقتی هیچ نشونه ای نمیبینن خسته میشن و میگن اینا یه مشت تئوری، من همیشه یه جمله داشتم که خیلی کمک میکرد قبل از سپیده دم شب در تاریکترین حالت خودش…

    من دنبال یه استاد خیلی خوب واسه کار کردن روی صدام بودم اما توی شهر ما هیچ استادی نبود، خیلی پرسیده بودم، همش ذهنم میگفت این دیگه خواسته ای که سوخته تو نمیتونی دیگه روی صدات کار کنی تا اینکه خیلی آسون خیلیییییی ساده با سماجت من روی این خواسته به شیراز مهاجرت کردم و الان پنج ماه که دارم کار میکنم روی صدام و پیشرفت چشمگیری داشتم با توجه به فیدبک دوستانم و خودم البته…

    نکات مهم دیگه ای هم هست مثل گول شرایط مساعد رو نخوردن و ادامه دادن، مثل خسته نشدن و ادامه دادن، من از غربال شدن افراد توی متن حرف زدم به این دلیل که بگم خیلیا به مسیر ایراد میگیرن در صورتی که ایراد به خودشون وارد و قصدم سخت جلوه دادن مسیر نبود، رد شدن از این الکها مرز رسیدن و نرسیدناست، اینجاست که معلوم میشه کی داره از هوسهای زود گذرش حرف میزنه کی از اهداف و آرزوهای زیبا و دست یافتنیش، شاید من فقط کافی بود همین چند جمله اخیر رو برای پاسخ سوال بگم چرا که از نظر من، رسیدن به خواسته ها مستلزم رد شدن از الکهای مراحل مختلف…

    در آخرم هم مرحله اقدامات فیزیکی، اقداماتی که شرایطشو یه عالمه باورهای قدرتمند کننده مهیا کرده، اینجاست که روی الهامات حساس و ریز میشی، اینجاست که شاید زانوهاتو و دستات از ترس بلرزن اما پیش میری و قدم برمیداری، اینجاست که یه کائنات پشتت و اتفاقات لازم برای رسیدن به اهدافت خیلییی راحتتر صورت میگیره…

    آرزوم بود بتونم توی یه جمع دوستانه بخونم اما الان دارم آماده اجرا توی سالن همایش های دانشگاه میشم، من همونیم که وقتی استادم می‌گفت بخون صدام میلرزید اما الان با جسارت میخونم و لذت میبرم و خداروشکر میکنم که تونستم کاری که براش بدنیا اومدمو پیدا کنم…

    من اینطوری به قشنگترین رویای زندگیم رسیدم و دارم پیش میرم،میشه گفت خیلی آسون، میشه گفت خیلی سخت، هر طور راحتی :-)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    افسانه پروانه نزاد شیرازی گفته:
    مدت عضویت: 3076 روز

    با سلام خدمت استاد عباس منش عزیز واعضا خانواده بزرگ عباس منش

    من هر وقت شاد هستم و خوشحالم و خیلی راحت میخندم و زندگی رو سخت نمیگیرم وبا دیدی مثبت و ارامشی که به قلبم تلقین کردم دنبال هدفام میرم خیلی راحت به دستش میارم.

    گاهی از اسون به دست اومدنش تعجب میکنم و گاهی از اینکه همون چیزی که میخواستم شده تعجب میکنم.

    گاهی اون هدف رو به دست نیاوردم ولی یه پله پایین ترشو به دست اوردم.

    درمقابل اون، هر وقت غمگین بودم و ارامش درونی نداشتم برا هدفامم تلاش نکردم و بهش نرسیدم.

    من خودم رو به عنوان انسانی که در گذشته زندگی خوبی نداشته پذیرفتم و تمام مسوولیت زندگیم رو قبول کردم

    و پذیرفتم که همه چیز امروز و فردای زندگی من ، به من بستگی داره .

    وقتی به خواستم میرسم که تصمیمم رو برا داشتنش گرفته باشم و تمام تمرکزمرو برا داشتنش جمع کرده باشم و با لذت به اینده و داشتنش هر روز فکر کنم و خودمرو توی او موقعیت تصور کنم و باورش کنم و خودم رو قدرتمند تر از رسیدن به اون هدف بدونم و خودم روباور کنم و بدونم قانون فراوانی در دنیا صادقه و قانون جذب ،وقدرت فکر و ذهن من در رسیدن به خواستم منو کمک میکنه و خواست خدا برا من بهتریناست پس من به خواستم میرسم

    من اولین باره که دیدگاهم رو به اشتراک میذارم و بابت دادن این فرصت به من سپاسگذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    معصومه عبدالهی گفته:
    مدت عضویت: 3787 روز

    ?????????????????????????????????????????????

    سلام

    دوستان، من برای کنترل ورودی هام همانطور که استاد در تلگرام گفتند همیشه نظر دوستانی که عضویت شان در سایت بالاست و با تجربه تر هستند رو میخوانم

    آقای ملک هم یکی از اون افراد هستند. پیشنهاد میکنم شما هم نظر بی نظیر ایشون رو بخوانید.

    اگه لینک باز نشد اعداد رو انگلیسی کنید:

    abasmanesh.com

    ?????????????????????????????????????????????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    زینب احمدیان یزدی گفته:
    مدت عضویت: 3141 روز

    سلام به همه عزیزان دلم، من یکسال هست که با آموزش های سایت همراهم،جالبه بدونین من در یک قرعه کشی 10میلیون وام،برنده شدم، و همون موقع یکی از دوستان منو باسایت اشناکرد

    این یعنی من توان خریده محصولات رو داشتم، اما یکجا تهیه نکردم،به مرور تهیه کردم…..

    ،اولین محصول بعداز فایل های رایگان، راهنمای دستیابی به رویاها بود که خریدم،فروردین امسال بسته ثروت،و اوایل تابستان بسته روابط رو خریدم….چون بیشتر از همه رابطم با همسرم بود،که به سرعت رو به زوال میرفت….و من همچنان که روی خودم کارمیکردم، اصلاً روی ورودی هام دقت نداشتم،و رشته هامو پنبه میکردم، و دراصل داشتم خودمو به عقب می روندم، به حدیکه در کارم 10میلیون بدهکار شدم،چون عجله کردم،و میخواستم سریع یک کاری رو شروع کنم،و پارچه قسطی خریدم،شوی مانتو گذاشتم و موفقیت آمیز نبود….. (من طراح لباس و خیاط هستم،و به نسبته حرفه ای بودنم، درآمدم بسیار کمه)

    و بعد از مسئله مالی، هم که دوره روابط رو تهیه کردم، (اولش داشتم نتایج عالی میگرفتم)ولی بعد رابطه ام باشدت بیشتر و سرعت بیشتری باهمسرم خراب شد به حدیکه الآن ازهم جدا زندگی میکنیم(البته طلاق نگرفتیم)….. (چون من همچنان به ناخواسته هام،توجه داشتم، درباره ایرادهای همسرم صحبت میکردم)البته رفتار ایشون هم انقدر بدبود،که من بسختی میتونستم به خوبیهاش تمرکز کنم….

    شاید براتون خنده دار باشه،ولی گفتم این پیام شاید یک هشداره جدی باشه،برای دوستانی که مثل من به ورودی هاشون حساس نیستن،…..

    با نزدیکانم که بشدت منفی بودن،رابطه مو قطع نکردم

    و جالبه بدونین وقتی دیدم انقدر شدید داریم ازهم دور میشیم، خودمو اینطوری توجیه کردم که داره از مداره من خارج میشه

    البته الآن واقعا نمیدونم که اون چون خیلی خیلی منفی تراز من،بود ازمدارم خارج شده، ویا این نتیجه فرکانس های خودمه…..

    چطوری اینو بفهمم

    من همچنان هم روی نکات مثبتش تمرکز دارم، ولی تا یک رفتار بد میبینم شدیدا بهم میریزم

    لطفا دوستان با جدیت ورودی هاشون رو کنترل کنند…..

    (البته من تلویزیون رو حذف کردم،با جدیت شکرگزاری میکنم،حتی نیمه شب اگر بیدارشم، احساس رضایت رو درخودم حس میکنم…..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    سیدمحمدجواد بلندی گفته:
    مدت عضویت: 3911 روز

    سلام خدمت همگی دوستان ثروتمند این همه نظر نشان از وجود ثروت و فراوانی در دنیاست که این همه انسان هدفمند وجود داره

    از بابت تشکر از استاد مینوسیم حدود سه سالی است که با قوانین آشنا شدم و محصولات زیادی رو هم خریداری کردم قبلا 7 سال عضوی یک انجمنی بودم که الان نمیرم خیلی مباحث موفقیت و کارگاه های خوبی برکزار میشد در یک کلمه جونم رو انجا نجات دادم و ولی آخرش به پوچی و بی هدف رسیده بودم و بزرگترین بی هدف اینکه هدف از بدنیا اومدنت رو ندونی دیگه از زمین و زمان و خدا دلخوری و اونو عامل احساس بدت میدونی خدا رو شکر در حال حاضر هر روز بهتر و بهتر به معنای واقعی میشه میدونی چرا چون من قوانین را یاد گرفتم می فهمم چکار کنم چی میشه و چه اتفاقی میفته و برعکسش چیکار نکنم چه اتفاقی می افته . الان مینویسم چون میدونم چرا مینوسیم میخوام ایمان رو تقویت کنم .

    اول کاری که کردم تلویزیون جمع شده الان هرکی میاد هم نمی پرسه تلویزیون کجاست اگه از ذهن من رد بشه و بخوام یه قیفی بیام طرف میپرسه ولا غیر

    چند سال که صحبت حمله اسراییل به ایران بود من دیگه دیونه شده بود و همش نگران فرزندانم و همسر و خانواده بودم از خواب خوراک افتاده بودم اخبار بیچاره کرده بود الان راحت و آسوده نمیدونم شاید شرایط بدتر هم شده باشد ولی ما در اون فرکانس نیستیم

    انجمن که جونم رو نجات داده به خاطر یکسری دوستان که از جونم بیشتر دوس داشتمشون ولی یه سری حرفهای بد و رفتار که من خوشم نمی اومد ازشون سر میزد کلا کات شد .

    تمام روابطم بازبینی کردم هرکی چیزی و یا درسی برام نداشت فیلتر شد اول باورم میگفت دیگه خیلی مثبت شدی ولی از نظر روحی در سطح فوق العاد ه ای هستم الان میفهمم اون موقع مقاومت میکردم .

    هر روز یکسری عبارات تاکیدی هدف و حال دارم تکرار میکنم و نکته کلیدیش اینکه اول فقط طوطی وار بود نمیفهمیدم و مثل تکلیف انجام میدادم بعدا”‌فهمیدم وقتی تکرار میکنم باید منقلب بشوم و یا حداقل احساس خوب داشته باشم وگرنه اشتباه میکنم

    مثلا وزن کردم کردنم فوتسال رفتم و سلامتی الان برگرفته از همین عبارات تاکیدیه به اینصورت که من تصادف کرده بودم و 8 9 سال بود هر دکتری میرفتم میگفت همین الان باید عمل بشی بعضی روزها با اعصا راه میرفتم ولی جرات عمل نداشتم ولی آرام آرام و با عبارت تاکیدی 15 کیلو وزن کم کردم و الان فوتسال و تی ار ایکس بصورت حرفه ای انجام میدم

    اکثر اوقات هندزفری گوشم هست و کتاب صوتی و فایل های استاد و حتی صدای خودم رو گوش میکنم بجای حرفهای منفی اطرافیانی که در محیط کار و جامعه هستند .

    گفنم مهمترین هدف زندگی که شادی پیدا کردم قبلا فکر میکردم هدف رنج کشیدن و آزمایش . خدا روشکر از سردرگمی نجات پیدا کردم

    قبلا وارد بحث میشدم و خیلی اوقات هیچ علمی به قضیه نداشتم ولی صحبت میکردیم دیگه . آخرشم با احساس بدتر جدا میشدیم

    گاهی شبها بیدار وقتی بیدار میشم آبی بخورم 10 دقیقه ای عبارات تاکیدی میگم قبل از آشنایی با سایت هم چند مورد نتیجه های خوبی گرفته بودم

    یکی دیگر از معجزات عبارت تاکیدی من این بود که شدیدا” گفتگو های درونی مخربی داشتم بعنوان مثال سوار تاکسی میشدم و کسی تو تاکسی نبود اگه به در دل راننده گوش نمیکردم عذاب وجدان میگرفتم یا وقتی با آدمهای کمی بالاتر از خودم قرار داشتم چرت و پرت و دروغ میگفتم که خودی نشان بدم خیلی بالاتر که پیش نمی اومد چون جرات نداشتم اگر پیش اومد سکته میزدم ولی الان همه رو با خودم مساوی میبینم همون لحظه که اونجا هستم هم اگر گفتگوی درونی ام شروع بعه منفی گفتن و تخریب کنه من خودم سریع شروع میکنم به انرژی دادن به خودم و این باعث شده خیلی روابطم عالی شدن و آدم های فوق العاده ایی وارد زندگیم شدن اصلا جالب که بگم دیگه گفتگوی مثبت عادت درونم شده البته هر روز تمرین میکنم جلوی آیینه میرم کلی از خودتم تعریف میکنم اولا خیلی سخت بود الانم بعضی روز سخت ولی انجامش بی نظره احساس بعدش عالیه . من استاد خودآزاری و سرزنش بودم حل شده با خودم آشتی کردم

    این رفتار و عبارت تاکیدی که به خودم میگم بعضی وقتها روزی 30 40 باز میگم تایم های مختلف با هندزفری گوش میکنم اتفاق جالبی که افتاده اینه که من قبلا جرات چند دقیقه تنها شدن با خودم را نداشتم الان ساعتها وقتی لازمه تو دفتر کارم تنها به مطالعه آموزش و کارهام میرسم و با خودم عشق میکنم آدم هم فرکانس باشه حضورش رو قبول میکنم نباشه تنهایی لذت میبرم با عبارت تاکیدی این نتیجه حاصل شده

    ورودی ذهنم در زمانهایی شرایط پیچیده میشه و یا اونی که من میخوام نیست یا زاویه دیدم خوب نیست سریع یه سوال کلیدی از خودم میپرسم الان می چی میخوام . خواسته هام چیه و توی کاغذ یا تو موبایلم مینوسیم معجزه میشه اولیش اینکه سریع احساس ام خوب میشه بعد یواش یواش راه حل ها میاد

    بعضی شبها کلیپ هایی که برای سواحل رویایی و برتر دنیا هستن رو نگاه میکنم و خودم رو انجا میبینم که خیلی کمک کننده و احساسات بینظیری میده

    یه عبارت تاکیدی کمک کننده برای من که خیلی ها رو مقصر میدونستم این که همش به خودم میگم تو مسولی نه پدر و مادرت و نه جامعه ات و غیره معجزه میکنه برای من که قبلا پدرم رو مسئول اتفاقات بد زندگیم میدونستم و جالب اینکه احساس دوستی و شادی نسبت به همه دارم چون فهمیدم کسی در سرنوشت من تاثیر نداره . عبارت تاکیدی من در زمان ومکان درست قرار دارم برای من که همیشه یه چرت ظهر زحرمارمون میشد یا یه عروسی میرفتم احساس میکردم جهان و دنیا رفت من عقب افتاد آب و روی اتش و احساس آرامش شد

    یکی دیگه مدیریت های من این بود دوره هدف گذاری را تو سه ماه آموزش دادم و خیلی اتفاقات خوبی افتاد اولیش این بود که خودم فهمیدم دو تا هدف رو هم زمان دارم دنبال میکنم و هدف فرعی رو جمش کردم .و خیلی موارد دیگر که الان یادم به ذهنم نمیاد یا شایدم عادی شده در هر صورت از همه تشکر میکنم و آرزوی موفقیت برای تمامی اعضاء و تشکر از استاد عباس منش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    رسول محمد باقری گفته:
    مدت عضویت: 3462 روز

    سلام استاد

    به نظر من وقتی به چیزای منفی فکر کردیم باید همون لحظه اون فکر منفی رو رو کاغذ نوشت چون مغز انسان که لجبازه چیزایی که ما دوست نداریم بهش فکر کنیم باعث میشه فقط به اونا فکر کنیم به همین خاطر اونارو تو کاغذ بنویسیم و روش خط بکشیم و جمله مثبت همون فکر منفی رو بنویسیم چون اون رو توی کاغد نوشتیم دیگه بهش فکر نمیکنیم.

    یکی از راه هایی هم که میشه ورودی های ذهن رو کنترل کرد اینه که وقتی یه فکر منفی به دهنمون میاد برای اون فکر منفی 10 تا سپاس گزارم بنویسیم و بعد از سپاس گزارم احساس بهتری داشته باشیم.

    و در طول روز اگه به چیزای منفی فکر کردیم بگیم با این حال برای….. سپاس گزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    مهدی صادقی گفته:
    مدت عضویت: 2907 روز

    به نام دوست که هرچه دارم از اوست

    سلام بر استاد عزیز و هم فرکانسی های عزیز

    من الان 6ماهه بسته روانشناسی ثروت 1 را تهیه و گوش می کنم و این مطلبی که می خوام بنویسم چیزایی است که از استاد فراگرفتم ولی هنوز نتونستم در عمل اجرایی بکنم و نتیجه ای که دوست داشتم را بگیرم ولی از حق نگذریم با این همه تنبلی حداقل آرامشم نسبت به قبل بیشتر شده نه به این خاطر که به آرزوهام رسیدم بلکه به این خاطر که سعی می کنم در لحظه زندگی کنم.

    به قول بزرگی:

    اگر بچه باشید و آرزو نکنید کاش زودتر بروید مدرسه . . .

    می‌توانید از بچگی‌تان لذت ببرید.

    اگر نوجوان باشید و آرزو نکنید زودتر دانشجو بشوید . . .

    می‌توانید از نوجوانی‌تان لذت ببرید.

    اگر هر درسی که خوانده‌اید اصرار نداشته‌ باشید که حتماً بروید سر کار . . .

    می‌توانید از بیکاری‌تان لذت ببرید.

    اگر دارید کار می‌کنید و آرزوی آخر هفته و تعطیلات نداشته باشید . . .

    می‌توانید از کارتان لذت ببرید

    ولی اگر تعطیلات هستید و نگران تمام شدن‌اش نباشید . . .

    می‌توانید از تعطیلات لذت ببرید.

    اگر وسط مهمانی هستید اگر نگران این نباشید که دیگران راجع به شما چی فکر می‌کنند . . .

    می‌توانید از مهمانی لذت ببرید.

    اگر شروع کردید به رقصیدن به این فکر نکنید که رقص‌تان چه طور به نظر می‌آید . . .

    می‌توانید از رقصیدن لذت ببرید.

    اگر دارید زندگی می‌کنید و نگران این نباشید که وقتی مردید چه اتفاقی می‌افتد . . .

    می‌توانید از زندگی‌تان لذت ببرید.

    وقتی مردید چون چیزی نیست که نگران‌اش باشید . . .

    حتماً از مردن‌تان لذت می‌برید.

    به طور خلاصه:

    اگر نگران چیزی نباشید می‌توانید از آن لذت ببرید.

    اگر نگران این باشید که چرا لذت نمی‌برید یا چرا به اندازه کافی لذت نبردید عمراً از چیزی لذت نمى برید.

    زندگی منتظر است یک لحظه ساکت بشوید تا بتواند با شما حرف بزند. همین‌طور چهارزانو روبرویتان نشسته، چانه‌اش را به دست‌هایش تکیه داده و نگاهتان می‌کند.

    و نگاهتان می‌کند

    و نگاهتان می‌کند

    و نگاهتان می‌کند

    و نگاهتان می‌کند.

    شاد،سالم و ثروتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    Mehdi Zare گفته:
    مدت عضویت: 3835 روز

    ای خدای من بی‌نهایت ازت سپاسگزارم از این که به این راحتی درخواستم رو اجابت کردی و سوالم رو پاسخ دادی

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانواده محترم عباس ?

    همین چند روز پیش سوال پرسیدم که چطور می تونم احساسم را سریع تر و بهتر خوب کنم و هماهنگی رو بهتر ایجاد کنم بین ذهن و روحم و بعد از اون جواب ها از راه رسیدند و بسیار متحیر شدم الان که میبینم استاد اصلا یک مسابقه درباره ی این موضوع درست کرده. واقعا از خداوند سپاس گزارم که خواسته هامو جواب داد من الان که اومدم تجربیاتم رو به اشتراک بگذارم فهمیدم که این رو من درخواست کرده بودم.

    اولش یکی از جواب ها رو مربی رانندگی به من داد که گفت چهار تا شمع بزار اطرافت خیلی سریع میتونی به احساس خوب برسی میگفت که شمع چیزهای منفی رو از بین میبرد و سریع میتونی به احساس خوب برسی … و الان هم که 1110 تا تجربه ی واقعی و کمک کننده دیگه!

    خدایا هزاران مرتبه شکرت

    من از زمانی که با قانون آشنا شدم ارتباطم رو با همه ی دوستانم قطع کردم، ( راستش هم قطع کردم هم خودشون رفتن از زندگیم ) حتی با پدر مادرم هم زیاد دوست ندارم جایی برم یا باهاشون صحبت کنم و واقعا هم صحبت کم میکنم

    تلویزیون و اخبار و فیلم رو هم همشو تعطیل کردم.

    کلا وقتی خدا رو بهتر شناختم و قانون رو درک کردم احساسم خیلی بهتر شده، یادم میاد همون اوایل آشنایی من با استاد بود که همه‌ی آهنگ های غم انگیز( اصولا این دسته از آهنگ ها باور وابستگی، خیانت میدن یا طرف داره از دست یه نفر یا چیزی شکایت میکنه و… ) رو پاک کردم از روی گوشیم.

    دوره عزت نفس هم واقعا به من کمک کرد به خصوص فایل 3 که من احساس گناه رو از خودم پاک کردم و خدا رو بهتر شناختم واقعا حس بی‌نظیری داشتم بعد از اون کلا نماز خوندن رو گذاشتم کنار چون نه احساس خوبی بهم میداد نه ایمانم رو بیشتر کرده بود و نه میکرد نه مجبور بودم برای اون خدای خشمگین و از روی اجبار نماز بخونم. به این موضوع پی بردم که هر چه بیشتر خدا رو بشناسم و باورش کنم احساس بهتری دارم. و تمامی احساس های بد از جدایی و نشناختن خدا هست. فایل هفت دوره هدف گذاری هم واقعا تاثیر زیادی داشت برای شناخت خداوند و شناخت الهامات و بعدش کتاب هایی رو در این زمینه خوندم که خیلی من رو بیشتر به خداوند نزدیک تر میکرد و خیلی تاثیر گذار بود هر روز احساسم بهتر میشد.

    من توجه کردم زمانی که مدیتیشن های منظمی دارم خیلی بهتر میتونم احساس خوب را درخودم ایجاد کنم

    زمان هایی که بدنم سر حال هست و خسته نیست بهتر میتونم احساس های خوب را در خودم ایجاد کنم و به نکات مثبت توجه کنم.

    یکی دیگه از چیز هایی که خیلی به من کمک کرده برای کنترل ورودی ها و داشتن احساس خوب این هست که توی شبکه های اجتماعی کاری کردم که وقتی میرم باورهام فقط تقویت میشن کانال ها و پیج هایی که زیبایی ها و ثروت ها، و احساس خوب به آدم میدن رو دنبال میکنم و تمامی دوستان و آشنا ها و هرکس که احساس بد به من میداد رو فارغ از این که چه قدر به من نزدیک هستن دنبال نمیکنم و بهشون هم پیام نمیدم. این خیلی کمک کرده که استفاده از شبکه های اجتماعی هم به عنوان تقویت کننده باور، ایمان و داشتن احساس خوب تبدیل کرده ام مثل نظراتی که توی استاد توی کانال میگذارن همه رو میخونم و کلی به من انگیزه میدهد و الهام بخش من هست.

    شکرگزاری روزانه در اول صبح خیلی کمک کننده هست بلافاصله بعد از بیداری غیر از این که در طول روز هم زیاد شکرگزاری کنیم

    همچنین چیزی که جدیدا پی بردم دوش آب گرم گرفتن هم خیلی کمک میکنه احساس خوب داشته باشم

    ورزش منظم هم خیلی کمک کننده هست به نظرم برای احساس خوب داشتن.

    خوندن کتاب های الهام بخش و همچنین گوش کردن به فایل های صوتی و تصویری از استاد یا هر فایلی که الهام بخش هست و احساس خوب میدهد به نظر من خیلی تاثیر گذار هست حتی شده روزی ربع ساعت.

    این ها چیزهایی هست که به من کمک کرده امیدوارم که تجربیات من براتون مفید باشه.

    ممنون ?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    حمید محمدصیدابادی گفته:
    مدت عضویت: 3738 روز

    سلام

    باتشکر فراوان از گروه تحقیقاتی عباس منش. وسپاس ویژه از جناب عباس منش عزیز.به نظر بنده برای کنترل ورودی های ذهن اول از همه باید متوجه باشیم که من حقیقی ما از ادراکاتمون جدا و مستقل است و ادراکات و حتی احساساتمان هم نیستیم و اگر دقیق تر باشیم متوجه میشیم که ما فقط ناظر اونا هستیم اما در بیشتر اوقات این موضوع رو فراموش میکنم و در برخی اوقات مثل دیدن یک فیلم محو اون داستان در فیلم شده و حتی گریه میکنیم. با کمک مدیتیشن وآگاهی از این موضوع میتونیم افکار مورد نظر خودمون رو در ذهن انتخاب کرده و با قصد پیوسته و با توجه به اینکه تمام اجزای عالم به هم متصل هستند و از نوع انرژی میباشند .رویداد دلخواه خود رو رقم بزنیم و همواره احساس مثبت رو حفظ کنیم .باتشکر و آرزوی موفقیت همه ی شرکت کنندگان در مسابقه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    سعيد دادگر گفته:
    مدت عضویت: 3489 روز

    با سلام به استاد عزیزم و خانواده گروه عباسمنش

    من برای اینکه بتونم ورودی ذهنم رو کنترل کنم ، احساسم یا فکر هایی که در همان لحظه میبینم ، اگه ببینم احساسم بده یا به چیزهای بدی فکر میکنم به خودم میگم سعید هر بلایی به سرت بیاد خودت خواستی و از ترسی که دارم بلا به سرم بیاد به سرعت ذهنم رو در گیر چیزی یا کاری میکنم، البته این ترسی که دارم از فکر کردن به چیزهای بد خیلی جواب میده و سریع دنبال راهی میگردم که بتونم ذهنمو کنترل کنم ،من از ١6 فروردین ٩6 تعهد دادم به دوره های استاد که سلامتی و ثروت و عشق و سعادت بیشتری داشته باشم و اولین جلسه دوره قانون افرینشو خریدم اوضاع مالی خوبی نداشتم یک جلسه یک جلسه خریداری میکردم ولی انقدر از جلسه اول قانون افرینش نتیجه گرفتم تعهدم و تمرینم بیشتر میشد که حدود 6 ماه کل دوره افرینش و عزت نفس و عشق مودت و روانشناسی ثروت ٣ رو خریدم به اسانی انقدر در زندگیم تغییر بسیار خوب و زیادی در راستای سلامتی و ثروت و عشق و … داشتم و دارم که یک کتاب میشه نوشت ،کنترل ورودی ذهنم به شرح ذیل است

    ١-گوش دادن به دوره ها و فایل های استاد یا فایل صوتی که برای تغییر باورهایم ضبط کردم ،مثلا هنذفری به گوشیم وصله و با صدای کم در گوش چپم میگزارم و کارهای روزمره زندگیمو انجام میدم یکی از این کارهایی که انجام میدم در محل کارم مدیر بازرگانی یک شرکتم و زمان سفارشات یا زدن فاکتورها نیم کره سمت چپ مغزم در گیر کارم هست و نیم کره سمت راست مغزم که به گوش چپم وصل هست در گیر فایل های صوتی میکنم و با صدای کم گوش میدم ولی حواسم به کارمه و جالب رو این موضوع بصورت عجیبی فایل ها در ذهن ناخداگاهم هک میشه وقتی با یکی حرف میزنم یا میخوام نظرمو بگم بصورت خودکار به نکات مثبت اون سؤال یا اون موضوع حرف میزنم یا توجه میکنم.توجه :گوش چپ وصله به نیم کره سمت راست که میشه ناخداگاه و گوش راست وصله به نیم کره سمت چپ که منطق یا معادلات است و من این موضوع رو نمیدانستم از استاد عزیز یاد گرفتم و برای من همیشه سؤال بود که من با همه خوبم و به همه احترام میزارم هیچ کس بدی منو نمیگه همه منو دوست دارن چرا اونجور که میخوام پیش نمیره بعد از شناخت قانون کیهانی فهمیدم خیلی چیزها از بچه گی دیدم و همه در ذهن ناخداگاهمه و باید تغییرش بدم و انقدر خدا را شکر میکنم که استاد عباسمنش رو دارم و مو به مو همه سوال هایی که در ذهنم گره خورده بود باز شده و دستانی از دوستان خداونده ، تعهد و تمرین بیشتری باید بکنیم تا از ملک سلیمان هم بیشتر بخواهیم

    ٢-دیدن فیلم یا فایل های خوب و اموزنده در راستای سلامتی ،ثروت ، عشق ، ارامش و…..

    من انقدر عشق فیلم و سریال های روز دنیا بودم در هر سبکی که خانواده و اقوام میگفتند اگه میخواین موضوع فیلمی و بدونی از صفر تا صدش سعید میدونه و از ١6 فروردین ٩6 که تعهد دادم تا الان یک دونه فیلم یا سریالی ندیدم خیلی مهمه ذهنمون رو پرورش بدیم برای چیزهای که در اینده نتیجه شو بگیریم نه چیزهایی که به نظرم ارزشی ندارند و فقط وقت تلف کردنه

    ٣-نوشتن و نوت برداری فایل ها و دوره ها استاد یا چیز های که به شما احساس خوبی میده من تنها چیزی که میدونم همیشه با منه و دستمه و آز من دور نیست گوشی موبایله و تا چیزی به ذهنم میرسه یا دوره های استاد یا هر چیز دیگه به یادم میاد در نوت موبایلم مینویسم و همیشه در دست رسمه یادمه فیلم پیشگویی اسمانی رو دیدم و خیلی تو ذهنم بود که أیا جایی هست در ایران مثل اون جایی که در امریکای جنوبی بود یا همون فیلم چون سوال میکردم و از خدایم میخواستم بهم نشون بده یا بگه، وقتی که خواب بودم یه چیزی دو گوشم گفت ماسوله یه لحضه بیدار شدم توی نوت گوشیم نوشتم و خوابیدم صبح به خودم گفت من اصلا اینجا رو نمیشناسم و نرفتم فقط یکی یا دو بار از دوستان شنیده بودم همچین جای قشنگی وجود داره ولی اسمش برام سخت بود و نمیتونستم تلفظ کنم دفترچه یادداشت گوشی اینجا بدردم خورد بگذریم برای اینکه راحت تر نکته برداری کنید از طریق دفترچه یادداشت گوشیتون استفاده کنید یه چیز دیگه که الان یادم اومد من از درسهای خواندنی بدم می امد هر موقع مجبور بودم درس رو یاد بگیرم یاداشت میکردم که تو ذهنم هک شه ونوشتن خیلی جواب میده برای کنترل ورودی های ذهن

    4-به قول استاد که میگه از کلام تو به تو حکم میشود در مورد هر چیزی صحبت میکنی یعنی درخواست میدی ، من معمولا بیشتر به نکات مثبت هر فرد یا موضوعی صحبت میکنم مثلا یه موقع ها که با اسنپ رفت و امد میکنم بعضی راننده ها که ناله میکنند ذهنمو میبرم سمت خواسته هایم چشمام شاید به سمت اون بنده خدا باشه ولی ذهنم جای دیگه هست و فقط سرمو تکون میدم که اون بنده خدا احساس بدی نکنه یا یجور بهش امید واری میدم که از ناله کردن منصرف شه من خیلی أهل حرف زدن نیستم و خیلی در جمعی که همه دور هم جمع میشوند نمیرم چون همه از مشکلاتشون حرف میزنند که من دوست ندارم خیلی از رفیق هایم که همیشه از مشکلات حرف میزدند خیلی کم یا اصلا دیگه رفت و امد ندارم همه اینها باید باشه که بتونی به خواستت برسی . با عرض پوزش خیلی زیاد شد امیدوارم همیشه شادتر وسلامت تر و ثروتمند تر و عاشق تر و سعادتمندتر باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: