پس کِی به خواسته ام می رسم؟! - صفحه 68

3059 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    آمیتیس گفته:
    مدت عضویت: 4022 روز

    با سلام خدمت همه ی دوستان عزیز و قدیمی ام در خانواده ی صمیمی استاد عباسمنش عزیز

    در خصوص سوال مطرح شده که قطعا سوال خیلی از ما هم هست و مطمئنا همه مون تا حالا یکبار هم که شده بهش فکر کردیم نظراتی دارم که شنیدن و عمل کردن بهشون خالی از لطف نیست.

    دوستان عزیز کنترل ورودی های مغز با موارد مثبت برای همه ی ما مشکل است و حتی گاهی این سوال پیش می آید که چرا با وجود دانایی به اهمیت این کنترل باز هم ما به سراغ موارد منفی میرویم و گرایش بیشتری نسبت به انجام اعمال منفی داریم.

    یکی از چیزهایی که خیلی به من کمک کرد تا ورودیهایم را کنترل نمایم استفاده از قانون اهرم رنج و لذت استاد عباسمنش بود. به این صورت که ورودیهای مثبت (که تا آن زمان به دلیل پیشینه ی منفی من ، رنج آور بودند) را با تکنیک های خاصی تبدیل به امور لذت بخش خودم کردم و کم کم به لذت های زندگیم تبدیل شدند و البته جایگزین ورودی های منفی شدند. این موارد عبارت بود از:

    1 – نوشتن عبارات تاکیدی مثبت:

    اینکار همیشه برای من کار تکراری ای بود و زیاد جالب نبود اما من به جای عبارات تکراری که در سایت ها و کتابها و … وجود داشت عبارات تاکیدی منحصر به خودم را می ساختم ودر آن آرزوهایم را با جزئیات کامل مینوشتم و البته مهمترین کار این بود که از آرزوهای کوچک قابل دریافت در چند روز آینده شروع کردم و در کمال ناباوری آن اتفاقات دقیقا به شرحی که نوشته بودم با جزئیات اتفاق می افتاد و حتی اگر یک جزئی را در عبارات و نوشته هایم فراموش میکردم آن جزء خاص پدیدار نمیشد و این برای من به منزله ی یک نوع سفارش دادن از کاتالوگ خداوند بود که لذت میبردم

    2 – شکرگزاری:

    بعد از گرفتن آرزوهام همش به این مسئله فکر میکردم که باید به اطلاع خداوند برسانم که دریافت کردم مثل سیستم دلیوری موبایل یا مثلا مثل اینکه ما به مقصدی میرسیم و نزدیکانمون رو از رسیدنمون مطلع میکنیم وگرنه مایه ی نگرانی اونها میشه. من هم این شکرگزاری رو به منزله ی اطلاع رسانی به خداوند برای دریافت نعمت، برای خودم تبدیل به وظیفه کردم.

    3 – تمرکز:

    در اوقاتی که زمان دارم و دغدغه ای ندارم یعنی منتظر چیزی یا کسی نیستم و یا کار خاصی برای انجام دادن ندارم چشمهامو میبندم و معمولا با صدای آرام یک موسیقی ملایم برای چند دقیقه حس میکنم روحم در زمان پرواز می کند و در زمان و موقعیتی که آرزوی آینده ی من هست برای چند دقیقه در آنجا زندگی میکند و اطرافیان و زندگی ام را در آن شرایط میبینم و به جرات میگم که هر بار از این کار غرق ذوق میشم.

    توصیه میکنم قبل از خواب اینکار رو انجام بدید چون ممکن است ادامه ی آرزوهاتون در خواب ادامه پیدا کنه که معرکه هست.

    4 – حذف شرایط بد:

    در زندگی من آدمهایی بودن که از دیدنشون لذت نمیبردم و حتی اذیت هم میشدم ولی به دلیل شرایط خانوادگی و تاهل اصلا جایز نبود که دوری کنم ازشون و حتی اجبار هم برای دیدنشون داشتم. به همین دلیل روزی نبودن این آدمها رو در زندگیم تصور کردم و فکر کردم که مثلا از اونها به هر دلیل تا مدت زیادی دور شدم. شاید باورتون نشه اما انقدر در این تصور خودم غرق شدم که دیدم گاهی دلتنگ اونها میشم و اصولا آدمها در دلتنگی خصلت های خوب افراد رو میبینن و اینطوری تونستم اون آدمها رو هضم کنم و البته در کمال تعجب روابطمون هم باهاشون خیلی خیلی کمتر شد.

    5 – Dream Board:

    ساختن دریم بورد برای من کار مشکلی بود و البته دلم نمیخواست همه ی اعضای خونه از آرزوهای من مطلع باشن بنابراین به راحتی عکس خواسته هام رو داخل موبایلم ریختم و به عنوان بک گراند موبایل هرروز میبینمش

    6 – حس برابر بودن:

    گاهی حس بدی که ما نسبت به بعضی افراد داریم از بالاتر بودن اونها یا اینکه حس میکنند از ما برتر هستند سرچشمه میگیره. از اونجایی که یکی از مهمترین اصول ورودیهای مثبت داشتن عشق به افراد هست بنابراین کافیه بپذیریم همه ی ما آدمها از یک سلول به وجود اومدیم و کسی برتر از ما نیست و ما هم برتر از کسی نیستیم. در این صورت آدمهایی که واقعا از نظر موفقیت از ما جلوتر هستند رو تحسین میکنیم و آدمهایی که حس برتری پوچ نسبت به ما دارند رو نادیده میگیریم تا با احساساتشون که از نظر ما نادرسته سرگرم باشن. این حالت آرامش بینظیری در بر داره. توصیه میکنم که بیوگرافی آدمهای موفق رو بخونید چون کم کم برامون جا میفته که هرکسی که به جایی رسیده یه آدم معمولی مثل ما بوده.

    7 – خوشحال بودن:

    هر کسی با چیزی خوشحال میشه که به نظر من نباید اون رو از خودش دریغ کنه. مثلا من با این خوشحال میشم که هر شب یه لباس مهمونی بپوشم و آرایش کنم و حس کنم دارم از زمان حالم لذت میبرم.

    8 – برنامه ی روزانه:

    اول هر ماه من یک برنامه ی روزانه در سررسیدم مینویسم که شامل همه ی کارهایی هست که اینجا گفتم و باید هرروز انجام بدم و جلوی هر کدوم تیک میزنم اگر کاری انجام نشود یرای خودم جریمه ی نقدی در نظر میگیرم

    برای همه ی شما دوستان عزیزم آرزوی موفقیت زیاااااد دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  2. -
    نسترن پامیر گفته:
    مدت عضویت: 3205 روز

    سلام به همگی، دوستان عزیزی که بگم بیشتر لحظاتم رو در کنار شما هستم اغراق نکردم، از زمانی که به جد تصمیم گرفتم به طور کامل تغییر کنم اوایل که فقط با فایل های رایگان استاد که شاید بیش از 5-6 ساعت در گوشم بود ذهنم را بمباران می کردم ولی الان تک تک کامنت های همه ی محصولات و جواب های دوستان در عقل کل را خوانده ام و می خوانم و اینگونه ورودی های ذهنم را کنترل می کنم حتی مطالب جالبی از این کامنت ها را ذخیره کردم و هر وقت فرصت کنم برای خودم مثل کتاب داستان مرور می کنم، من خودم به شخصه اهل تلویزیون و اینستاگرام نیستم و از وقتی با استاد آشنا شدم تمام کانال ها و گروه های تلگرام را حذف کردم , و روزی نشده که شکر گذاری را انجام ندهم و اتفاقات خوب هر روز را ننویسم…و هرچقدر بیشتر ورودی ذهنم با فایل های استاد و کامنت ها و نظرات انرژی بخش شما دوستان بمباران می شد تمام آدم های منفی زندگیم یکی یکی حذف می شوند و چقدر آدم های ثروتمند وارد زندگیم شدند که خودشان مشتاقانه دوست دارند تجربیاتشان را در اختیارم بزارند…من در طول روز همیشه یک مثال رو در ذهنم دارم اینجا به اشتراک میزارم تا همه دوستان استفاده کنند:

    پاپ کورنی فکر کنید

    بیل گیتس سال های سال است که جزو ثروتمندترین افراد جهان به شمار می رود و همه جا داستان های موفقیت او را می خوانیم و می بینیم نظریه جالبی دارد:

    تصور کنید در ظرف بسیار بزرگ به اندازه یک وان حمام پاپ کورن در سینما به شما می‌دهند. بله، می‌دانم کمی غیرواقعی است اما کمی تحمل کنید. واقعاً دوست دارید آن پاپ کورن را مزه کنید به همین دلیل یکی از آنها را از ظرف بزرگ با دستتان برمی‌دارید، به سمت دهانتان می‌آورید و بعد تصادفاً از دستتان می‌افتد روی زمین.

    آیا خودتان را به زمین می‌اندازید و شروع می‌کنید به گریه کردن؟ یا دستتان را دراز می‌کنید تا یک پاپ کورن دیگر از وان بردارید؟

    حالا اگر بغل دستی شما چند پاپ کورن از ظرف شما برداشت، شما خشمگین می شوید و وحشیانه به سمت او حمله می کنید؟ باز هم نه!

    حکایت یک وان حمام پر از پاپ کورن، حکایت زندگی و لحظه ها و آدم های دوروبر ماست و مهم تر از همه اعتقاد و ایمان به خداست من این نظریه را در ذهنم اینگونه ساختم که من یک استخر پر از پاپ کورن (پاپ کورن برای من لحظه ها فرصت ها پول شرایط و موقعیت ها آدم ها و حتی مشتری ها است)دارم که خدا همیشه در حال پر کردن آن است و هیچ ترس و نگرانی از تمام شدن آن وجود ندارد..بنابراین وقتی من به منبع عظیم پاپ کورن متصل هستم و آن را خدا همیشه پر می کند دیگر نگران هیچ چیز و هیچ کس نیستم با این ذهنیت من تمام ورودی های ذهنم را کنترل می کنم

    چون وقتی می گویند کار نیست من می گویم استخر من پر است

    وقتی می گویند پول نیست می گویم استخر من پر است

    وقتی می گویند کسب و کار خوابیده می گویم استخر من پر از پاپ کورن است و همیشه وجود دارد و خدا همیشه آن را پر می کند و هر کس هر چقدر بخواهد می تواند بردارد

    این ایمان و نظر باعث شده به آرامشی برسم که بی نظیره و هر روز اتفاقات عالی و بی نظیری برام به وجود می آیند که نوشتن و گفتنش ساعت ها طول می کشد چون لحظه لحظه هام پر از خیر و خوبی است.

    از شما چه پنهان من این چند روز ماموریت کاری هستم و در کوچکترین فرصت که به نت دسترسی پیدا می کردم کامنت های شما را می خواندم و با تمام وجود خدا را شکر می کردم که نعمت دوستان خوبی مثل شما و استاد عزیزم آقای عباس منش را به من داده است…و خدا رو شکر بالاخره فرصت کردم نظرم را هرچند کوتاه و خلاصه بنویسم…

    استخر من همیشه پر از پاپ کورن است@@@

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      سارا شکری گفته:
      مدت عضویت: 1225 روز

      سلام دوست عزیزم نسترن خانوم

      واقعا لذت بردم از خواندن متن تون و مثال بسیار زیبایی که از استخر پاپ کورن و فراوانی نعمت زدین

      بسیار مفید بود برام .دوست دارم و می‌خوام منم مثل شما فکر کنم ،و از تک تک لحظات زندگی لذت ببرم

      استخر پاپ کرن تان همیشه ی همیشه پر باد😊

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    محمود غفاری گفته:
    مدت عضویت: 2993 روز

    سلام

    خدایا شکرت

    من از خرداد امسال با دیدن فایل های ثروت سه حین افطار شروع به گوش کردن و دیدن فایلها کردم و بطور اتوماتیک دیگه نتونستم تلویزیون را نگاه کنم و البته خانواده هم مجبور بودند تحمل کنند و به قول معروف یه جور توفیق اجباری نصیبمون شد. این موضوع باعث شد کمی از ورودی نا مناسب یا غیر ضروری و مخرب کم بشه. از طرف دیگه تو تلگرم تو چند گروه سیاسی و … حضور فعالی داشتم و به تدریج از همشون اومدم بیرون طوری که بعضی از دوستانم نگران و متعجب شدند، اما دیگه کنار گذاشتمشون و دایم سعی کردم تمام وقتم رو روی اموزه های استاد بزارم اونم راست و حسینیش به این عت که مبلغ بالایی برای دوره داده بودم و میخواستم متوجه بشم که ایا واقعاً کاری برم انجام میده ؟ و اگر جواب مثبت بود برای خانواده هم همین اموزه ها کمک میکنه و سرعت پیشرفتمون چند برابر بشه. امروز خانمم میگفت وقتی تو به فایل ها گوش میکردی من با خودم میگفتم که باز وقتشو تلف میکنه و البته پولشم که… اما حالا نظرش کاملا برعکسه. در این مدت در حد توانم سعی کردم مطالب رو بفهمم و عمل کنم واین نتایجی که گرفتم مخلوطی از همه اونهاست. البته من قبل ز اشنایی با استاد از دوره دیگری استفاده میکردم که اطلاعات تئوری بسیار عمیقی میداد و در عمل کمی اجراش سخت بود و کند اما دوره استاد خیلی عملی بود با اشاره پنهانی به اون تئوری ها و با مخلوط اینها بعد از اینکه به روشهای عملی استاد عمل کردم نتایج خیلی واضح شد.

    اینکه چه میشنویم و به که گوش میکنیم و نگاه میکنیم ومی بیینیم مهم است اما اینکه در حال دیدن و شنیدن در چه فرکانسی هستیم نیز مهم است و به نظر من مهمتر است. به نظر اساتید محترم، خداوند هیچ چیز بدی نیافریده و تنها ان چیز اگر با خواسته ما هماهنگ باشد خوب و برعکس آن بد است. یعنی اگر هر چیز را مانند یه محور اعداد ببینیم یک قسمت منفی دارد و یک قسمت مثبت. حال اگر ما از قسمت مثبت نگاه کنیم آن چیز خوب است. پس ورودی مثبت به ذهنمان دادیم و اگر منفی ، منفی داده ایم.

    برخی نتایج این دیدگاه بقول استاد برای من عملا باعث شده چرخ دندنه های زندگیم روانتر از قبل بچرخند و با خواندن عبارات تاکیدی ساده در ابتدای روز و نوشتن موهبتهای الهی در هر روز صبح و اتفاقات خوب در شب که خود باعث ورود نکات مثبت به ذهن من شده عبارتند از : برخورد بهتر مشتریانم، افزایش انها به لحاظ تعداد و مبلغ ( کمی بهتر نسبت به قبل) ، ایده های جدید برای کارهای جدید، روابط خانوادگی بهتر، مهمترین انها امکان تحصیل جهشی برای پسرم از کلاس پنجم به هفتم و شاگرد اولیش در کلاسشان، فروش اپارتمانم در محله ای که تعداد بسیار زیادی خانه خالی برای فروش داشت و از طرفی مشکلات اداری که در حالت عادی شاید پنج شش ماه زمان نیاز داشت اما اتمام کل کار در دو ماه با کمترین معطلی، پیشنهاد کار مشارکتی برای صادرات تولیدات یک شرکت ماشین سازی به خارج از ایران، تماس مجدد یک دوست که مدتی تماسمان مختل شده بود و رفع مورد اخلال کننده و…

    اما یک روش بی نظیر که شاید به نظر اول عادی و معمولی به نظر می اید ولی من در همین یک هفته گذشته اثر بزرگ و شگرفی از ان دیده ام و بقول معروف باید آنرا با طلا نوشت اما اگر از الماس کوه نور و دریای نور با ارزشتر سراغ دارید برای نوشتن ان باید استفاده کرد و آن “خدایا شکرت” است. در هفته گذشته مشکلی پیش امد و فکر مرا دایم به خودش مشغول کرد و سعی مردم تا به چیز دیگری فکر کنم تا انرا از یاد ببرم اما نشد که نشد. اخرش به قول استاد خودش این جمله را در دهانم گذاشت و شروع به تکرار ان کردم و بعد از نیم ساعت به خودم امدم و دیدم که من نیم ساعت است که به آن موضوع فکر نمیکنم. خیلی شگفت زده و خوشحال شدم وادامه دادم و شب این موضوع را برای پسرم و همسرم تعریف کردم و از ان لحظه ذکر دایمم شده خدارو شکرت و همینطور انگار به قول استاد چرخدنده زندگی دارد راحت تر میچرخد و سرعتش بیشتر شده. این ذکر خدایی به نظر من ذهن شما را همانطور که استاد گفتند به علت اینکه نزدیک ترین فرکانس به خداست من را در فرکاسی قرار داده که در قسمت مثبت محور هستم و هر چه بیشتر میگویم به سمت مثبت تر تمامی محورهای عالم حرکت میکنم.

    امروز من که همیشه زیاد اهل گردش نبودم انرژی در وجودم قرار داده شد که انقدر در شهر چرخیدیم وبه جا های خوب رفتیم که همسرم و پسرم دیگر گفتند برویم خانه در حالیکه همیشه من اول از هه میگفتم دیگه بریم خونه بسه و انها از این موضوع شاکی.

    امیدوارم این تجربه بتونه به شما هم کمک کنه که البته میکنه اگر بهش باور کنید و ایمان داشته باشید.

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  4. -
    علی کیانی گفته:
    مدت عضویت: 3051 روز

    چه راهکاری برای تمرکز بهتر و بیشتر بر نکات مثبت اطرافت داری؟ جواب من این است که کافیست به یاد داشته باشیم ما هر لحظه فرکانس ارسال می کنیم به جهان هستی و دریافت می کنیم و اگر هم فرکانس با خدای متعال باشیم (ایمان قوی، و داشتن آرامش) بنابراین جهان اتفاقات خوبی را برایمان رقم می زند یعنی باداشتن احساس خوب و عالی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    علی محمدی گفته:
    مدت عضویت: 3818 روز

    سلام به همه دوستان و استاد عباس منش دوست داشتنی که مثل یک هلو میمونه و دوست داری لپاشو بکشی

    تجربه من در رابطه با توجه به نکات مثبت و ماندن در احساس خوب اینه که اوایل فقط با گوش دادن به فایل های استاد میتونستم این کار رو بکنم و مدتی هم این کار رو کردم ولی دیدم خیلی از مواقع جایی که هستی نمیشه هندزفری رو بذاری تویه گوش ها و تمرکز کنی . تصمیم گرفتم نرم افزار to do reminder رو بر روی گوشی خودم نصب کنم و باور های درست رو داخلش تایپ کنم تا هر یک ساعت به یاد من بیاره چون ذهن من خیلی زود مسائل مربوط به باور رو فراموش میکنه. بعد از یک مدتی یک ایده دیگه به ذهنم رسید که بعد از نماز های یومیه بر سر سجاده لیست باورهای ثروت ساز رو تکرار کنم که خودش میشه 3 بار تکرار در روز . و واقعا خیلی احساس خوبی به آدم دست میده که بر سر سجاده این کار رو انجام بدی البته که برای تغییر باور باید در تمام طول روز این کار رو انجام داد ولی به دوستان پیشنهاد میکنم یکبار این کار رو انجام بدهند قطعا پشیمون نمیشن. و جدیدا یک ایده ی دیگه به ذهنم رسید و اون هم اینه که یک فایل تصویری از طبیعت زیبا با کیفیت صدا و تصویر HD که در آدرس abasmanesh.com قرار دارد را دانلود کردم و روی فلش ریختم یا در تلویزیون یا در لپتاپ میذارم و با دیدن و شنیدن صدای زیبای طبیعت شروع به ساختن باور و توجه به نکات مثبت میکنم . خدا رو شکر با انجام همزمان تمام کارهای بالا احساسم خیلی خوبه ولی هنوز خیلی باید روی خودم کار کنم تا باورهای مثبت که از قلب دوره بی نظیر راهنمای عملی دست یابی به رویاها استخراج کردم رو در وجودم نهادینه کنم.

    امیدوارم همین چند خطی که از تجربیاتم برای احساس خوب نوشتم برای دوستان مفید بوده باشه و تونسته باشم کمکی به گسترش جهان کرده باشم .

    ممنونم که به من توجه کردید . شاد باشید و به خواسته هاتون نچسبید چون وظیفه ی همه ی ما لذت بردن از همین لحظه است……..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  6. -
    سلما مصدق گفته:
    مدت عضویت: 2791 روز

    من دانشجو هستم و در خوابگاه زندگی می کنم و فعلا امکان تغییر محیط رو ندارم. گاهی دوستان و هم اتاقیام نادانسته در مورد ناخواسته ها صحبت میکنن، درددل میکنن و فیلم ها و موزیک هایی که بار بسیار منفی دارن میبینن و میشنون. و من در این مواقع چند تا کار انجام میدم:

    1٫ بجای این که سریع تحت تاثیر اونها قرار بگیرم و ناامید بشم توی حرفای دوستام و اطرافیانم به دنبال باورهای محدود کننده اونا میگردم و به این فک میکنم که آیا منم این باورو دارم و چه باور مثبتی رو میتونم جایگزین کنم و این رو برای خودم به شکل یک تمرین دراوردم.

    2٫ گاهی با بیان ساده و صمیمانه بهشون میگم که این نوع فیلم ها رو نبینین و نشنوین و در مورد چیزایی که دوس ندارین صحبت نکنین چون روی ضمیر ناخودآگهتون تاثیر منفی میذاره. چون میدونم اونا نادانسته این کارها رو انجام میدن و من سعی میکنم این آگاهی رو منتشر کنم حتی گاهی فایل های استاد یا آهنگای شاد براشون میفرستم اما به هیچ عنوان اصراری ندارم که حتما حرفامو بپذیرن و البته گاهی میبینم که حرفمو قبول میکنن.

    3٫ خنثی میشم یعنی سعی میکنم به حرفای منفی اونا توجه نکنم و حواسمو مثلا با موبایلم پرت میکنم و همزمان هدفون میذارم و فایلهای مورد علاقه خودمو گوش میکنم. اونا متوجه میشن که من تمایلی به شنیدن دردودلهاشون ندارم و سنگ صبور خوبی نیستم و جالبه که دیگه زیاد دراین موارد باهام صحبت نمیکنن.

    4٫ هنگام دیدن و شنیدن این فیلم ها و آهنگ ها باهاشون همراه نمیشم و سرم رو با کارهای خودم گرم میکنم.

    5٫ فک میکنم ببینم دوستان و اطرافیانم چه ویژگی مثبتی دارن و متوجه میشم که به به اونها چقدر ویژگی مثبت دارن… و چقدر احساسم بهشون بهتر میشه.

    6٫ از خودم میپرسم که چه موهبتی تو همین محیط وجود داره و چطوری میتونم تو این محیط پول بسازم.؟ وقتی این تمرینو انجام میدم ایده های عالی به ذهنم میرسه.

    7٫ به خودم نهیب میزنم و میگم که من خودم این محیط رو جذب کردم پس بجای نارضایتی از محیط باید حتما توی همین محیط احساسمو خوب نگه دارم و معتقدم با تمرین و تکرار زیاد، مدارم و درنتیجه محیطم و شرایطم کاملا عوض خواهد شد.

    نکته مهم و ریز حرفای استاد در این فایل اینه که وقتی من با حالت نگرانی میپرسم که خدایا پس کی به خواسته هام میرسم؟ مثلا بپرسم پس کی میتونم برای خودم خونه بگیرم و از این خوابگاه برم؟ این نشون میده که من از این محیط ناراضی هستم و احساس بدی دارم و میخوام با خونه گرفتن از این شرایط و آدما خلاص بشم و این یعنی من در مدار درست نیستم. بنابراین سعی میکنم بجای پرسیدن این سوال سعی کنم در همین محیطی که هستم بیشترین استفاده رو از امکاناتم داشته باشم (مثل اینترنت نامحدود و رایگان) و از لحظات زندگیم ببرم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  7. -
    سبحان منزه گفته:
    مدت عضویت: 2738 روز

    سلام

    به نظرم من اول باید خودمان را خوب بشناسیم تا بتوانیم ذهنمان را کنترل کنیم و مراقبه یکی از بهترین راه هایی هست که میشود خود را شناخت و فکرهای که در ذهن رفت و آمد میکند را کنترل کرد.

    هرچیزی که در زندگی شما وجود دارد و هرچیزی که در این جهان وجود دارد ، نسبی است ! یعنی همه ی چیزها و رویداد ها در جهان ، شامل مجموعه ایی از ویژگیهای مثبت و منفی هستند و هیچ چیزی که بصورت مطلق خوب یا بد باشد ، وجود ندارد.بیایید این مساله را بصورت دقیق تر و با یک مثال بررسی کنیم.آیا یک خودروی پراید بهتر است یا یک خودروی بنز آخرین مدل ؟ اگر بخواهیم پاسخی سطحی بدهیم ، به سرعت خواهیم گفت ، صد در صد بنز !

    اما وقتی دقیق تر شویم ، متوجه خواهیم شد که هردوی این خودروها ، دارای مزایا و معایبی هستند که حین قضاوت یا نظر دادن درباره آنها ، ما بصورت انتخابی ، بخشی از آنها را برمیگزینیم.

    مثلا کافیست همین دو خودرو را ، از نظر هزینه های خدمات و سرویس ، از نظر سهولت تردد در ترافیک و جاهای شلوغ و مسائل دیگر مد نظر قرار دهید .متوجه خواهید شد که چه بسا ، در استفاده های بسیار زیاد دیگری ، یک خودروی پراید ، میتواند بهتر از یک خودروی بنز ظاهر شود ! به جمله ی زیر توجه کنید :

    هر چیزی در این جهان را میتوانید از بینهایت زاویه نگاه کرده ، و بینهایت نتیجه ی متفاوت از نحوه نگرش خود به آن چیز ، دریافت کنید ! اگر به چیزهای مختلف ، با دیدی مختلف بنگرید ، نتیجه ایی متفاوت دریافت خواهید کرد.

    مثلا اگر بپرسیم : آیا آب خوب است ؟ این سوال واقعا هیچ معنایی ندارد ! آب ، آب است نه بیشتر و نه کمتر ، هیچ چیز معنایی ندارد و این ذهن ماست که به آن معنا میدهد.اگر از زاویه ی رفع تشنگی نگاه کنید ، آب بهترین چیز دنیاست ! و اگر در اطاقی بسته گیر کرده باشید و سطح آب درحال بالا آمدن باشد ، آب بدترین چیز دنیا خواهد بود !

    اگر بتوانید در زندگی خود ، همواره ، بهترین زاویه نگاهها و پرسپکتیو ها را نسبت به چیزهای مختلف و رخداد های زندگی خود ، انتخاب نمایید ، واقعا قدرت شما خارق العاده و بینهایت است ! زیرا همواره خواهید توانست بهترین احساسات سازنده را در درون خود به وجود آورید.

    مثلا اگر از کار خود اخراج شده اید ، زاویه دید های فوق العاده زیادی وجود دارد و هرکدام از این زاویه دید ها ، حسهای متناظری را در شما ایجاد خواهند کرد و شما را در جهت کاملا متفاوتی پیش خواهند برد.

    1٫ زاویه دید اول : من آدم بدرد نخوری بوده ام به همین علت آنها مرا اخراج کردند و تا ابد همینطور شکست خواهم خورد

    2٫ زاویه دید دوم : بسیاری از انسانهای موفق ، پس از اخراج از کار ، موفق به راه اندازی تجارت خود و رشد بسیار سریعی شده اند و اکنون ، این فرصت خارق العاده برای من ایجاد شده است . بعلاوه، میتوانم تفریحاتم را نیز بیشتر کنم و زمان بیشتری را با خانواده و دوستانم بگذرانم .

    یا مثلا اگر فرد مورد علاقه ی شما از زندگیتان رفته است :

    1٫ زاویه دید اول : تا ابد تنها خواهم ماند.هیچگاه بهتر از او را پیدا نخواهم کرد و همه چیز تا ابد سیاه خواهد بود.

    2٫ زاویه دید دوم : خاطرات خوشی با او داشتم اما نقاط ضعف زیاد و تفاوتهای زیادی نیز با هم داشتیم که باعث اصلی این جدایی بودند.در آینده میتوانم افرادی را در زندگی خود وارد کنم که خاطرات بسیار رویایی تری را برای من رقم خواهند زد.و واقعا تصور تجربه ی همه ی احساسات خارق العاده ، با فرد جدید و ایده آل خودم (که دقیقا همانطوریست که میخواهم) ، برای من لذت بخش است و بیتابانه منتظرش هستم !

    هزاران زاویه دید متفاوت وجود دارند و اگر یاد بگیرید در مواقع مناسب ، زاویه دید مناسب را برگزینید ، همانند همه انسانهای موفق ، همواره در سطح احساسی خارق العاده خواهید بود.درواقع اگر واقعا به این باور برسید که هرچیزی در این جهان ، به هزاران زاویه دید میتواند تفسیر شده و دیده شود ، و این طرز نگاه ها ، تاثیری در آن چیز نداشته ، و فقط احساسات درونی شما را مثبت یا منفی میکنند ، قطعا زین پس ، همواره بهترین پرسپکتیو ها را انتخاب خواهید کرد !

    به این جمله توجه کنید :

    مهم نیست که به چیزهای مختلف ، چگونه نگاه میکنید ، آنها همانطور که هستند خواهند ماند ! اما احساساتی که درون شما تولید میشود ، کاملا تحت تاثیر زاویه نگاه شماست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  8. -
    مهناز مرتضوی گفته:
    مدت عضویت: 3195 روز

    با سلام و عرض ادب خدمت استاد ودوستان روشن فکر

    به نظر من یکی از روش های کنترل ذهن اینکه تجسم کنیم قرار هست سرانجام در این دنیا ب کجا برسیم

    مثلا من خودم کارشناسی مدیریت بازرگانی دارم و خیلی دوست دارم یک مدیر فروش مشهور و حرفه ای در حرفه ام باشم

    سعی میکنم مثل یک مدیر فروش شیک مرتب لباس بپوشم خوب و زیبا صحبت کنم

    با تشکر از دوستان خوبم و استاد عزیز

    امیدوارم یکی از برندگان باشم ??

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    هانیه اکبری گفته:
    مدت عضویت: 2748 روز

    با سلام به استاد گرامی و خانواده صمیمی عباس منش

    به نظر من وقتی کاملا تسلیم باشیم و واقعا توکل کنیم به خدای بزرگ خودمون و احساسمون رو همواره خوب و عالی نگه داریم به هرچیزی که میخوایم میرسیم

    و همچنین با توجه به نشانه ها و اتفاقات خوبی که برامون میفته و شکرگذاری خیلی سریع تر به خواسته هامون میرسیم

    خدا همیشه بهترین هارو برامون میخواد

    آرام باش و بگذار خداوند کار خودش را بکند… :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: