پس کِی به خواسته ام می رسم؟! - صفحه 75
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/01/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-01-23 10:37:532024-02-28 11:44:40پس کِی به خواسته ام می رسم؟!شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام دوستان عزیز شبتون بخیر . برای کنترل وردیهای ذهن میشه کلی راهکار ارائه داد :
((((( تمرکز روی جنبه های مثبت زندگی ،تکرار عبارت تاکیدی مثبت ، درست کردن تابلوی آرزوها .نوشتن خواسته ها با تمام جزییات . انتخاب آگاهانه دوستان و اطرافیان تا حد امکان تا جایی که با کار کردن رو خودمون همه ی افراد منفی از دور و برمون ناپدید بشن ، حذف تلویزیون و موسیقی غمگین ، فاصله گرفتن از دنیای مجازی و جملات ناب مزخرفشون که همش از غم و سختی زندگی و … میگن و … )))))
و اما در مورد خودم …من امروز به این سوال خیلی فکر کردم نمیخواستم از دانشم بنویسم …میخواستم ببینم خردم چی میگه ، وقتی به خودم نگاه کردم دیدم از زمانی من یککم از فکر زندان بودن این دنیا فاصله گرفتم که کتابهای دوستانی مثل دکتر علی شریعتی ، صادق هدایت و فروغ فرخزاد و … رو حذف کردم از زندگیم .دوسالی میشه گذاشتمشون تو کارتن .امروز تصمیم گرفتم کارتن هاشم رد کنم . دلبسته ی کتابامم چون از کتاب فروشی ها و آدمایی هدیه گرفتمشون که برام یه خاطره ن اما برای تسلط بیشتر به افکارم که ناخواسته ای تو گذشته لحظه ای ذهنمو مشغول نکنه حتما این کار رو میکنم . قطع ارتباط با گذشته ای که اندوهگینت میکنه جزو اولویتهاست . بیشتر که فکر کردم دیدم من زمانهایی که به شدت خودم رو با انجام کار ( چیزی که اصلا فرصتی برام نمیگذاشت ) مشغول میکردم حالم خیلی خیلی بهتر بود ، اصلا افکار منفی نداشتم . حتی الان هم اینجوریم درست لحظه ای که سرگرم کارم و دارم پول در میارم اصلا فکر منفی ندارم . یجورایی ورودیام خودبخودکنترل میشه انگار . بعد فکر کنید درست همین لحظه دارم یه ویس از استاد عباسمنش یا خودم گوش میدم . قطعا تاثیرش چندین برابره . من وقتی برای خودم هدفگذاری و برنامه ریزی دارم ذهنم کمتر منحرف میشه . فولدر آهنگهای غمگین و فاز سنگینمم حذف کردم . ازونجایی که نمیتونم و قبلا هم نمیتونستم تلویزیون رو حذف کنم کلی انیمیشن و فیلم انگیزشی دانلود کردم مخصوصا فیلم جنگجوی درون رو بارها و بارها میدیدم . در حال حاضرم چون سر مواجه شدن با یکسری ناخواسته خوابهای پریشون میبینم مدام ویس تضاد شبا تو گوشمه . انگار صدای استاد رو از یه دنیای دیگه از بلندگو میشنوم ?. جالب اینجاست هر بار یه جمله از ویس رو میشنوم و اون دقیقا آگاهی همون لحظه ست و دقیقا چیزیه که من بهش نیاز دارم …اینم از لطف خدای مهربونمه . کار کردن رو عزت نفسم، احساس ارزشمندیم ، پرسیدن سوالات مثبت ( فقطم این سوال که این لحظه چیکار میتونم بکنم که حالم یا وضعیتم بهتر بشه ) و تقویت این باور که خدا هر لحظه با منه و در کنار منه و تو وجود منه باعث شده افکار منفی کمتر به ذهنم خطور کنه .باورتون نمیشه اگر بگم هربار که یه فکر منفی به ذهنم خطور میکنه با گفتن جملات من خودم را دوست دارم و تأیید میکنم .من خودم را میبخشم فرکانسم تغییر میکنه … انجام تمرینات سپاسگزاری راندابرن هم باعث میشه تمرکز و توجهم رو نکات مثبت باشه و وقتی جایی مثبت باشه فکر منفی بهش راه نداره
استاد باورم نمیشه این کامنتها رو خودتون میخونید … دسترسی به رویاهام همینقدر دوره که دسترسی به شما ) jk ( ???
salam mn taze ozve siyt shodam ye soal az shoma daram
سلام به دوستان
? من اوایل که تازه با قانون جذب آشنا شده بودم برای کنترل ورودی هام از یه باور اشتباه که در فرهنگ ما وجود داره کمک گرفتم بنام رودربایستی، البته کاملا آگاه بودم که این راهکار فقط مخصوص آماتوری مثل من هست و نباید تبدیل به عادت بشه، به این صورت که به دانش آموزانم و در محیط کارم درباره قانون جذب صحبت کردم و از آن به بعد بخاطر اینکه رفتارم و صحبت هایی که کرده بودم متناقض نشه و به اصطلاح خودمو تعمدا در رودربایستی قرار دادم تا کلام تا رفتارم مثبت باشه، درواقع یک مدل مهندسی معکوس و از بیرون به درون رسیدن
در جایی خوانده بودم که پیامبر فرمودند اگر انسان به همان اندکی که میداند عمل کند خداوند چیزهای بسیاری که نمیداند را به او می آموزد و همین اتفاق برای من افتاد و پاسخ بسیاری از پرسش هایم را میگرفتم
?دومین کار این بود که شروع به تحقیقات گسترده درباره قانون جذب کردم ( از منظر علوم مختلف مثل فیزیک یا شیمی یا خصوصا رشته خودم که ریاضی هست به نتایج شگفت انگیزی از قانون جذب در ریاضی رسیدم و یا از منظر عرفان و خصوصا مولاناشناسی و از منظر قرآن و احادیث و…) این تحقیقات ذهن من رو روشن تر کرد و با افزایش آگاهی به ضرورت کنترل ورودی بیشتر پی بردم
? سومین کار این بود که تمام کانال های تلگرامم که احساس کردم حاوی ارتعاش منفی هست پاک کردم و از نوروز 96 تاکنون برنامه های رسانه هارا تقریبا ندیده ام
? شروع کردم به انجام برخی آزمایشات روی خودم و همکارانم و اجسام. مثلا صبح که با همکارم به سرکار میرفتیم یک فایل انگیزشی حاوی جملات تاکیدی به او میدادم و درحالیکه من رانندگی میکردم همکارم گوش میداد سپس از ایشان خواستم احساس آن روز کاری اش را با روزهای دیگر برایم هنگام برگشت به منزل مقایسه کند و ایشان گفتند روزی که با ورودی مثبت شروع کرده بودند خیلی آرامش و اعتماد بنفس و روحیه بهتری داشتند و کمتر خسته شدند من این آزمایش را بارها روی خودم انجام دادم. شبی مجبور شدم بخاطر یک پروژه تا صبح بیدار باشم صبح هنگام نماز در سجده گفتم امروز پر انرژی ترین روز من هست و اجازه نمیدم خستگی و بی خوابی در کار من تاثیری داشته باشد، آن روز دانش آموزانم از انرژی زیاد من متعجب شده بودند و من گفتم امروز روی خودم آزمایش کردم و نتیجه را میبینید پس شما هم امتحان کنید
همچنین هنگام تدریس رسم تابع یا حل یک معادله با دامنه های مختلف، به دانش آموزان نشان میدهم وقتی ورودی تغییر کند با اینکه تابع یا معادله تغییر نکرده خروجی ها متفاوت خواهد بود. اینها درواقع تذکراتی برای خودم نیز هست.
? من با کلکسیون مسایلی به تازگی در زندگی درگیر هستم که یک روز فکر میکردم اگر یکی از این مشکلات را داشته باشم یا کافر میشوم یا مجنون، ولی امروز نه کافر شدم نه مجنون ولی عاشق شدم، عاشق خدا، میدانم که تمام این ها امتحان های الهی برای صیقل دادن من است و من با افتخار و سربلند این امتحانات را پاس میکنم و یک جمله استاد آویزه گوشم است، کسانی که هنگام سختی میگویند انا للله و انا علیه راجعون از هدایت شدگان هستند و با تمام وجود غرق شادی میشوم وقتی خداوند من را برگزیده تا قانون خلقت رو به نسل بعد بیاموزم و ذره ای شک ندارم که آینده بسیار روشنی از عزت و ثروت و سلامتی و شهرت در انتظار من و دانش آموزانم هست و نشانه هایش را هم میبینم
با سلام و احترام
با تکرار و تمرین می توان به نظر من هر نکته ای را به صورت عادت و ملکه ذهن قرار داد البته با توجه به اینکه به آن علاقه یا خواسته انسان باشد .
یکی از تجربیات من در این زمینه ارتقاء من از کارخانه ای با مدرک دیپلم و بعد از آن با فوق دیپلم بود . الان بعضی از دوستان من در آنجا مشغول به کار هستند . من با اینکه دنبال ادامه تحصیل نبودم و بینشی نسبت به این اینکه نکته نداشتم و همچنین احتیاج مالی نیز نداشتم در آن زمان چون مجرد بودم ولی احساس میکردم دارم در جا میزنم , سعی کردم ارتقاء پیدا کنم با توجه به اینکه حتما میخواستم این حالت پیش بیاد . در مقطع فوق دیپلم نیز از کارخانه فرار کردم و نصف حقوق و سفته ام را تحویل نگرفتم تا هم اکنون و به عنوان شاگرد ممتاز در زمان کارشناسی فارغ التحصیل شدم . به نظر من تامل و تمرکز بر هر خواسته ای در نهایت نمایان خواهد شد .
از آقای استاد عباس منش و دوستداران ایشان تشکر میکنم .
سلام بر همه دوستان خوبم و سلام ویژه ای بر استاد عزیزم…. خداوند بخشنده و مهربانم را شاکرم که حدود 2 سال قبل با شما آشنا شدم … در همان ماه اول اتفاقات عجیب و خوبی (البته برای اون زمان عجیب بود نه الان) برایم افتاد … و کمتر از 4 ماه از نوشتن تعهد برای فایل رایگان “چگونه در عرض یک سال درآمد خود را سه برابر کنید” به لطف خداوند رزاقم پیشنهاد کاری فوقالعاده به من شد که نتیجه درآمدی بیش از 8 برابر در سال را برایم داشت… و در حال حاضر نیز پتانسیل درآمد های به مراتب بالاتر از اینها را هم دارد… من در این مدت 2 سال به لطف خدای وهابم و آموزشهای استاد عزیزم تمامی سعی خود را نمودم که اول از همه باور هایی که جلوی پیشرفتم را می گیرد عوض کنم و دوم صحبت کردن در مورد این باور ها با دوستانی که تا حدودی در فرکانس ذهنی من قرار دارند… که خدا رو شکر این کار باعث پیشرفت هر چه بهتر من در تغییر باور هایم شده… نکته مهمی که همواره خیلی به من کمک نموده برای اینکه بتونم ورودی های ذهنییم را کنترل نمایم به دو بخش تقسیم می شود:
1- چون وقتی من نمی دونم نتیجه آینده اتفاقی که الان به ظاهر بد است، خوبه یا بد… چرا باید از شنیدنش عکسالعملی نشان دهم که احساس خوبی که دارم خراب کنه.(همیشه یاد داستان پیر مردی می افتم که وقتی اسبش فرار کرد و همه مردم ده بهش گفتن چه آدم بد شانسی هستی ولی در جواب گفت نمی دونم شاید این اتفاق بد شانسی باشه و شایدم خوش شانسی … بعد از چند روز اسبش برگشت با یه گله اسب وحشی … همه مردم ده دوباره به اون مرد گفتن چقدر خوش شانسی… و مرد جواب داد که شاید خوش شانسی باشد و شایدم نه… و همین جوری داستان با خوش شانسی و بد شانسی ظاهری مرد ادامه پیدا می کرد).. پس همیشه فرض بر آن است که این ورودی ذهنی به ظاهر بد برای من حتما اتفاق خوبی خواهد بود و احساس خوبی داشته باش… شاد باش… جسارتا مثل آدم های عقب افتاده که دیر در مقابل اتفاقات عکس العمل نشون میدن…
2- اگر از روش اول نمی تونستم جواب بگیرم(البته تا 90 در صد جواب می داد) سریع برای خودم چند برنامه عالی ردیف می کردم که از فکر کردن به اون موضوع دورم کنه … مثلا برنامه ماهیگیری(چون من عاشق ماهیگیری ام) یا یک مهمونی خاص با دوستان خاص که نمی گذارن به هیچی بغیر از شادی فکر کنی… و یا گوش کردن به چندتا از فایل های استاد عباس منش عزیزم…
در هر صورت اگر فرکانست عوض بشه کمیت و کیفیت این ورودی های نا مناسب هم به همون نسبت کاهش می یابه ولی باز هم باید با حال خوب(و حال خوب و حال خوب)کنترلش کرد… برای همه دوستان خوب و هم فرکانسم و همچنین استاد عزیزم آرزوی سلامتی ،زندگی با عزت و پر از ثروت را از خداوند قادرم دارم. در پناه رب العالمین.
سلام آرمان جان برایت آرزوی بهترین ها را دارم
سلام ?
خداوند مهربانم از تو ممنونم ک من را در راهی قرار دادی که به تو نزدیکتر شوم
من به تازگی با استاد آشنا شدم و تعدادی از صحبتهای ایشون رو گوش دادم و عملا حدود یک هفته هست که دارم روی خودم کار میکنم .
من نسبتا مذهبی هستم با توجه به صحبتهایی که استاد در مورد خداوند بیان کردند و شرک خفی و راضی ب رضای خدابودن و توکل کردن و نترسیدن و … به خود اومدم و گفتم من یه عمره دارم این حرفا رو میشنوم و میدونم اما چرا تا حالا اینجوری به دلم ننشسته بود ؟
* انگار به خود اومدم و در اولین قدم باور خودم رو نسبت به خداوند محکمتر کردم و خود خداوند هم در این راه بسیار به من کمک کرد و من احساس می کنم که خود خداوند داره من رو هدایت میکنه چون من قبلا هم رابطه خوبی با خدا داشتم ، الان حس خیلی بهتری دارم همیشه احساس میکنم خداوند در کنار من و در درون من حضور فیزیکی داره و دیگه دستامو بالا نمیگیرم و رو به آسمون نمی کنم ، هرجا باشم مث یه رفیق قدرتمند ک در کنارمه باهاش حرف میزنم
* پس از اون سعی کردم به چیزایی ک تاحالا از استاد شنیدم عمل کنم ،، خیلی بیشتر از قبل شکر گزاری میکنم ، برای همه چیز
* ورودی هامو کنترل میکنم ، تلویزیون و آهنگ و اینا رو مراقبه میکنم ، سعی میکنم عصبانی نشم و …
* یه کانال تو تلگرام به نام موفقیتهای خودم ساختم و تعهد خودم رو برای سه برابر شدن درآمدم نوشتم
* پس از شنیدن اون ویس فوق العاده از صدای خداوند که کلی گریه کردم ، واقعا حس کردم خدا باهام حرف زد ، یه کانال دیگه درست کردم و اسمشو گزاشتم لیست درخواستهای من برای خدای مهربانم و دارم توش درخواست هامو مینویسم .
خیلی خیلی خیلی دلم میخاس ک میتونسم از دوره های استاد استفاده کنم اما با این قیمت بالا نمیتونم ،،، واقعا نتونسم درک کنم ک این قیمتای بالا برای چیه ، دلایلشم تو سایت خوندم ولی قانع نشدم .
بسیار بسیار از استاد عزیز ممنونم که تجربیات خودشون رو در اختیار ما قرار میدن و تحول ما براشون مهم هست
الان دیگه باید بگم
حسین جووون ، دوسستتت دارییییم
به نام خدای مهربان
سلام به استاد عباس منش و همه دوستان
من 3ساله که با فایل های استاد آشنایی دارم ولی تازه چندماهه که جدی پیگیری میکنم و هرروز دارم چیزای بیشتری از خودم و باورهام کشف میکنم که واقعا حیرت زده شدم.
من آدم زودباوری هستم و میبینم که هرچیزی حتی شنیدن چندجمله کوتاه از یه غریبه چطور زود روی من و اتفاقاتی که برام میفته،موثره.
اینکه خودم همه چیو با باورها و ورودی های ذهنم به شکل خیلی سخت و نوسانی بوجود آوردم خیلی من رو به وحشت انداخت ولی تو همون لحظه فکر کردن به این که حالا که خودم بوجودش آوردم خودمم میتونم تغییرش بدم حالمو دگرگون کرده.
.
.
من زیاد تلویزیون و اخبار نمی دیدم ولی خب بعضی فیلم ها رو دوست داشتم و پیگیر بودم و از وقتی فهمیدم باید حذفشون کنم یه کم به محتواشون دقت کردم متوجه شدم چطور به وضوح نعمت های خداوند رو از خودم دور کردم و چقد شبیه اونا شده قسمت هایی از زندگیم.
?
وقتی سن کمتری داشتم اهمیتی به گله و ناله و غیبت نمیدادم ولی کم کم دیدم میخوام همرنگ جماعت بشم تا دیده بشم تا ازم دوری نکنن.و من هم شدم همرنگ جماعت.
?
گاهی با دوستان به شوخی حرفهایی رو تکرار میکردیم که خیلی تاثیر بدی داشت.
و…..
?
تلویزیون رو کامل حذف کردم و فیلم ها و مطالب شبکه های اجتماعی رو خیلی کم و با وسواس انتخاب میکنم.
?
نمیدونم کجا این قانون مکث3ثانیه ای رو خوندم و واقعا عالی بوده. وقتی حالم بده دقیقا توی اوجش ، به جای عصبانیت های بیشتر، ?چند ثانیه مکث میکنم و میگم چرا اینجوری شد و ?اگه ادامه بدم این ناراحتی رو چه پیامدی داره برام.
?اول چندبار پشت سر هم صلوات میفرستم تا حواسم جمع بشه
?و بعد که باورم رو پیدا کردم سعی میکنم خلاف اون باور رو بهش اونقدری فکر کنم که حالم خوب بشه.
?به کوتاهی غم ها و بی پایانی شادی ها فکر میکنم
?و صحنه زیبایی رو تجسم میکنم تا بالاخره لبخند رو لبم بیاد.?
?تازگیا دارم این نکته رو هم بخوبی درک میکنم که توی لحظه زندگی کنم.بدون خاطره بدون قضاوت بدون هیچ پیش زمینه ی بدی از اشخاص و شرایط.و واقعا تاثیرش رو دیدم.
?سعی میکنم هرشب سپاسگزاری هام رو مرور کنم
?صبح که بیدار میشم سپاسگزاری میکنم و از خدا میخوام کمکم کنه فقط به خوبی ها فکر کنم و اتفاقات خوب برام بیفته
?برای من با باورهای گذشته ام واقعا سخت بوده برام این تغییرات و این مثبت نگاه کردن ها ، ولی دارم تلاشم رو میکنم و مطمئنم موفق میشم
و به هرچی بخوام به لطف خدای مهربونم میرسم.
شاد و ثروتمند باشید?
سپاسگزارم از همه
سلام
ایده مکث 3ثانیه را خیلی عالی بود.
ممنون
سلام
ممنون از شما که تجربه ی من رو خوندین.
?
سلام به دوستان خوب و باایمان محکم و قوی…با توجه به سوال مسابقه که چه راه کاری برای کنترل ورودیهای مغزمان به کار ببریم ..
من خودم با توجه آموزه هایم از استاد عزیز از قانون شکر گذاری استفاده میکنم به طوری که هر وقت احساسم بد میشود تمرکزم را روی نعمت های خدا می گذارم هر چند کوچک مثل یه درخت .ماشین .غذایی که می خورم خلاصه هرچیزی که اون لحظه جلوی چشمم است شروع به سپاسگذاریش میکنم کم کم تمرکز من از اون احساس بد برداشته میشود به احساس خوبی میرسم امیدوارم که همه ما بتوانیم کامل ذهنمان را کنترل کنیم
براتون شادی و موفقیت ارزومندم
با سلام خدمت استاد عزیز و خانواده بزرگ عباس منش
سوال : تجربه ی شما در مورد کنترل ورودی های ذهنت چیست ؟
دقیقا مدتی است که با گوش دادن بیشتر و زمان گذاشتن برای شنیدن فایلهای استاد روی ورودی های ذهن تمرین کنترل کردن را انجام میدهم. شاید همیشه تصورم این بود که فقط قرار است عواملی مانند : رسانه های جمعی و صحبت با افرادی که همیشه منفی نگر و باورهای محدود کننده دارند و به طور کلی تمامی عوامل بیرونی تاثیر گذار هستند. اما در این مدت متوجه شدم که از همه بیشتر افکار درونی خودم و باورهای قبلی و تصویر سازی های منفی قبلی و باورهای غلط مذهبی و بسیاری عادات ذهنی بیمار گونه بیشترین تاثیر را روی من داشته . یعنی متوجه شدم که اول از همه باور ها و تصورات ذهنی قبلی خودم رو کنترل کنم و بعد تمرکز بیشتر رو بتونم بزارم روی عوامل خارجی …..شاید برای بقیه ی دوستان این گونه نباشه اما برای من بود . چون من تقریبا دو سال هست که تماشای تلوزیون رو بطور کلی کنار گذاشتم یعنی مدتها قبل از اشنای با استاد … اهل خواندن روزنامه هم هیچ وقت نبودم فقط به مطالعه کتاب در زمینه ی تربیت فرزند علاقه داشتم . در واقع از این ورودی های تاثیر گذار کمی در امان بودم .
اما متوجه بودم که تکرار افکار کهنه ی گذشته در ذهنم یکی از پاشنه های آشیل من است که ورودی جدید نبود و در درون ذهنم بود. پس باید از تکرار و مرور انها جلوگیری میکردم . و مدتی است که با پرت کردن حواسم به سمت افکار مثبت و تصویر سازی های زیبا از خانه ی رویایی اینده ام و……..سعی در کنترل بیشتر دارم . بمحض فارغ شدن از کارهای منزل به سمت گوش دادن فایلها میرم اغلب هنگام شستن ظرفها و اشپزی و جارو زدن هم حتی فایل گوش میدم طوری که کار خونه برام لذت بخش تر از همیشه میشه . اما وقتی از فایلها و تمرینات دور میشم با هجوم افکار منفی قبل رو به رو میشم …….ولی هر روز از این شدت کاسته میشه و من خوشحال تر از قبل ادامه میدم . من و همسرم و دو دخترم هم فرکانسی های شادی در خونه هستیم ولی گاهی با مقاومتهایی رو به رو میشیم که تنها راه مقاومت همون کنترل این افکار هست. یک تجربه که بنظرم شاید برای بقیه هم اتفاق افتاده باشه اینه که معمولا بخاطر باور کمبود و محدودیت و عدم فراوانی همیشه به دنبال مرکز خریدهای ارزان بودم و هم مداری های زیادی هم داشتم که دقیقا یک ورودی های منفی برای ذهن من بودند . ولی الان سعی میکنم قیمت جنس رو در نظر نگیرم و فقط به علاقه به جنس و کیفیت و کارایی جنس توجه کنم . بقول استاد مثل سیمان به ذهنم چسبیده بود ولی با تلاش دارم هر روز اونو به حداقل میرسونم .
راهکار برای تمرکز بهتر
دوری از افراد منفی نگر
در صورت ارتباط و صحبت کردن با افراد منفی نگر باید موضوع بحث را ماهرانه عوض کنیم
کنار گذاشتن حاشیه هایی مثل برنامه های تلوزیونی و فضای مجازی غیر مفید و در عوض جایگزین کردن تصاویر و ویدیو های انگیزشی و مطالعه کتاب های مفید
خلوت کردن با خدای خود
یادداشت کردن عواملی که بیشترین تاثیر مخرب را روی ذهن ما دارد و نوشتن جایگزین های مناسب برای هر کدام
مراجعه به دفتر هدف . وقتی هدفها همیشه جلوی چشممون باشه اجازه نمیدیم ورودی منفی ما رو از هدفمون دور کنه .
اگر ورودی مخرب مربوط به مسایل مالی بود به دسته چک جادویی خود دوباره نگاهی بیندازیم
مطمینا موارد بسیار زیاد دیگری هست که دوستان دیگر به انها اشاره کردن .
با امید موفقیت برای همه ی دوستان عزیز .
سلام دوست عزیز
گفته بودین که به دلیل باور های غلط گذشتتون همیشه دنبال مراکز خرید ارزون بودین ,پاشنه آشیل منم بوده قبلا ولی خدا رو هزار مرتبه شکر به خاطر بودن در این سایت و کنترل آگاهانه ورودی های ذهنم و کار کردن روی خودم ،شرایط زندگیم از همه لحاظ بهتر و بهتر شده
و دیگه منم قیمت جنس برام مثل گذشته خیلی مهم نیست ،مهم کیفیت و کارایی و زیباییشه که بپسندم
دیگه دنبال جاهای ارزون هم نیستم مثل قبل
خداوند رو هزاران مرتبه شکر که میتونیم ،هر کسی میتونه،زندگیشو هر جور که دلش بخواد رقم بزنه
امیدوارم هر روز نعمت و ثروت و سلامتی و خوشبختی بیشتری رو تجربه کنید❤
منم مثل شما دو تا فرشته دارم با یه همسر عالی
انشالله خداوند یه داداش کوچولو هم بده برای فرشته هامون🤭
با سلام و سپاس خدمت به شما دوستان عزیز و گل و بهترین استادم
کارهایی که من انجام میدم برای اینکه بتونم خیلی آروم آروم توی فرکانس خواسته هایم قرار بگیرم اینکه اول باورهای قدرتمند کننده رو برای خودم روی کاغذ مینویسم و بعد با صدای خودم ضبطش میکنم و هروز به اینا گوش میدم و دومین کارم اینکه توی اینترنت فقط بدنبال خواستهایم میگردم مثلا ماشینی که میخوام بخرم یا ساعت یا هر چیزی و اطلاعاتش رو قشنگ پیدا میکنم و از خدا درخواست میکنم و با خودم میگم خب اینم ردیف شد و هی با خودم تلاش میکنم تا برام عادی بشه و فک کنم دارمش اون چیز رو توی زندگیم و بدستش آوردم تا سریع تر توی فرکانسش قرار بگیرم .
بهترینا رو براتون آرزو دارم .
تجربه من از کنترل ورودیهای ذهنم وتوجه به نکات مثبتی که دروجودهرشخص یااتفاقی که اطراف وجوددارد نشأت می گیرد.
١-اگرشخص بادیدگاه منفی درزندگی من هست سعی میکنم توجه به نکات مثبت اون اون داشته باشم زیراهرکدوم ازادما تکه ای هستن ازوجودخدا روی زمین وهیچ کس نیست که نکات مثبت نداشته باشه این بستگی به ما دارد که چجوری به ان شخص نگاه کنیم پس بااصلاح زاویه دیدمان می شودازوجود یک انسان منفی نگر به یک احساس خوب رسید.
٢-اگردرزندگی من یک اتفاق ناخوشاینددرحال وقوعه یاافتاده بجای بیتابی وگفتن جملات منفی که نه تنهاکمکی بهم نمیکنه بلکه به بدتر شدم احساسم می انجامه ،اینو به خودم می گم که الخیر فی ما وقع وخدا هیچ وقت بنده اش راتنها نمی گذاره وحتمابه صلاحم بوده سعی میکنم توجهم را از ظاهرقضیه بردارم وبه خیریتی که در باطن ان هست جلب کنم به این ترتیب از یک احساس بد وطبق قانون به یک احساس بدتر جلو گیری وبه یک احساس خوب که منجر به اتفاقات خوب می شودمی رسانم.
……
وقت بیشترگذاشتن برای بیشترکارکردن روباورهای خودم واستفاده ازفایلها ودوره های استاد ،خواندن نظرات دوستان ،سپاسگذاری شبانه روز،توجه به نشانه ها وتحسین انها هرچند که خیلی کوچک بنظر برسند،تحسین موفقیتهای دیگران وغیره وغیره از جمله راهکارهایی هستند که من را درکنترل ورودیهایم کمک کرده اند.
با سپاسگزاری از خداوندمنان واستادعزیزم وتیم ممتازی که دارن وهمچنین شما دوستان عزیزکه ازنظرات شما بهره مندشده ام ومی شوم.
شاد،سالم ،ثروتمند،خوشبخت وسعادمند در دنیا واخرت باشید?
سلام جناب انباز عزیز صبحتون بخیر .امیدوارم شما و سایر اعضای این خانواده ی پرمهر هفته ی پر ثروتی رو شروع کرده باشین .
در رابطه با مورد 2 وقتی ما معتقدیم که خودمون مسئول صددرصدی اتفاقات زندگیمون هستیم و تمامی اتفاقات خوشایند و ناخوشایند زندگی نتیجه ی ارسال فرکانس هائ خودمونه چطوری میتونیم بگیم الخیر فی ما وقع ؟ اونم درست وقتی که با بزرگترین و وحشتناکترین ترسها و ناخواسته های زندگیمون مواجه شدیم که علتشم خودمونیم و فرکانسمون، چطور میتونیم به چشم یه تضاد بهش نگاه کنیم ؟ شما چجوری خودتون رو قانع میکنید ؟ اینکه حتما به صلاحمون بوده وقتی ذهن منطقی قبولش نمیکنه …
سلام خانم سادات صبح شما هم بخیر
اولا اینکه ازتوجه شما به دیدگاهم سپاسگزارم وشاید من نتونستم منظورم را درست وواضح توضیح بدهم
من هنگامی که یک اتفاق ناخوشایندی برایم پیش میاد کاحالم رابد میکنه به جای اینکه بشینم وبگم ای خدا چرا این اتفاق برای من پیش اومده وهرچه سنگه مال پای انگه از این فرکانس های منفی که حالمو بد میکنه می نشینم به خودم میگم حتما خیریتی برام داره این اتفاق وتوجهم روی نکات مثبت می گذارم …همین
شاد باشین وثروتمند و سالم وسعادتمندِدنیا و اخرت
سلام دوست عزیز
از تمام روش های کنترل دهنتون بیشتر از قسمت الخیر ما وقع لذت بردم
این دیدگاه واقعا به آدم آرامش میدهد مخصوصا در هنگام برخورد با چالشهای زندگی که ما دلیلش رو نمیدونیم چرا این ناخواسته رو تجربه میکنیم ولی ایمان قلبی داریم که هر چی پیش آید در نهایت همه چیز به نفع من خواهد بود
از روش و غیره و غیره تون هم لذت بردم , مفید بود واقعا 🤭
از خداوند برایتان شادی،ثروت و سلامتی و خوشبختی بیشتر و بیشتر خواهانم و غیره و غیره❤🤭