عشق واقعی از دیدگاه استاد عباس ‌منش - صفحه 3

709 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مرضیه پری پور» در این صفحه: 25
  1. -
    مرضیه پری پور گفته:
    مدت عضویت: 2762 روز

    سلام فرزانه جانم

    خدا رو هزاران مرتبه سپاسگزارم که برات مفید بوده عزیز دلم

    نوشتن آدرس ، id ، یا شماره تلفن برخلاف قوانین سایته عزیزدلم

    هر وقت که لازم بود هر سوالی که برات پیش اومد خوشحال میشم تا بتونم کمکی بکنم، هر جای سایت که خواستی بنویس من تا جایی که بتونم از صمیم قلبم جوابت رو میدم عزیزدلم

    ان شاالله در زمان و مکان مناسب با هدایت خدا از نزدیک همدیگه رو می بینیم

    عشق منی ، دوست قدرتمندم،

    ان شاالله روز به روز در تمام جوانب زندگی موفق تر باشی گلم 😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    مرضیه پری پور گفته:
    مدت عضویت: 2762 روز

    سلام آقای مهرجوی عزیز

    ممنونم از لطفتون دوست خوب و الهی من

    خدا رو شکر که هدایت خدا بر کامنتم جاری شد و باعث درس گرفتن و لذت بردن خودم ، شما و بقیه دوستان در این خانواده عزیزم شده.

    بازم ازتون ممنونم، کلی انرژی گرفتم از کامنت تون.

    خدا جونم بخاطر نعمت این دستان پر از خیر و برکتت در زندگیم سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم

    برایتان از تنها فرمانروای جهانیان بهترین‌ها را خواستارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    مرضیه پری پور گفته:
    مدت عضویت: 2762 روز

    سلام دوست بی نظیر من

    دست خیر رسان خدا در همین لحظه زندگیم

    خدا رو بابت وجود ارزشمندت سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم

    با هدایت خدا بوسیله دست توحیدی اش محمد عزیز دوباره هدایت شدم به کامنت فوق‌العاده شما، عصر که این پاسخ تون تایید شد ‌ من خوندمش، تصمیم گرفتم فردا صبح براتون پاسخ بنویسم، اما خدا الان برام نشونه فرستاد که قدر لحظه ابدی اکنون را بدان.

    خواندن دوباره این پاسخ تون و باز چند باره خواندن کامنت فوق‌العاده تون من رو به درکی رساند که فهمیدم خدا جونم امروز پر از خیر و برکت را هنوز به پایان نرسانده و نوید فردایی بسیار بهتر و عالی تر را به من می دهد ان شاالله

    اگر هاجر و اسماییل گرفتار ذهن بودند و هویت خود را از داستان زندگیشان میگرفتند سالها بعد زمانیکه ابراهیم به نزدشان بازگشت احتمالا سر ماجرای رفتن ابراهیم بحث و مشکل بینشان پیش می آمد

    به خدا که درک کردم که بیشتر مشکلاتی که در زندگیم تجربه می کنم به این خاطره گرفتار ذهنم میشم و هویتم رو از داستان زندگیم می گیرم

    و چقدر عالی باز هم خدا بر کلام بی‌نظیر شما جاری شد تا بهم بگه:

    اگر در لحظاتی از زندگی باز هم افکار و الگوهای ذهنی شدت گرفتند ، مقاومت نکنید ، فقط افکار را مشاهده کنید ، در واقع با مشاهده کردن افکار ، متوجه میشوید که شما آن افکار نیستید ، شما در ورای آن افکار هستید ، شما بعدی بالاتر از افکار هستید ، شما ناظر بر افکار هستید ، خیلی از آدمها هنوز نمیدانند از افکارشان بالاتر هستند

    دقیقا این ذهن منه که مرتب می‌خواد من رو به بیراهه بکشونه، و چقدر عالی گفتید که ناظر و مشاهده گر افکارم باشم و باهاشون نجنگم، چون اینجوری تمرکزم می‌ره روی ناخواسته ها، با فقط مشاهده کردن اونا به صلح درونی ، اتصال بیشتر با خدا و در نتیجه به زندگی کردن در لحظه ابدی اکنون می رسم.

    خدای من ، عاشقتم که اینقدر. زیبا داری من رو هدایت می کنی، باورسازی پلی است برای غنودن در ذات هستی برای زندگی کردن در تو ، برای تجربه کردن تو، برای گسترش جهانت، برای جانشین تو بودن بر روی زمین ، همان که بگویم : کن فیکون

    دوست الهی ام، آقا وریای عزیز، دست خیر رسان خدا هزاران بار از شما ممنونم

    و به خاطر اتصال بی نظیرتان با خدا، جاری شدن کلام خدا بر کلام تان تحسینتان می کنم.

    در پناه خدا در تمام جوانب زندگی موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    مرضیه پری پور گفته:
    مدت عضویت: 2762 روز

    محمد جان من الان اینجام

    و دارم دیوانه میشم از هدایت لحظه به لحظه خدا بوسیله تو دست خیر رسانش

    دقیقا با چند باره خوندن این کامنت فهمیدم ریشه بیشتر مشکلاتم از کجاست و راه حلش رو هم وریای عزیز در پاسخ به کامنتم در همین صفحه برایم نوشته بود.

    خدا جونم عشق من تایید می کنم هدایت همیشگی ات رو که در لحظه به لحظه زندگی ام جاریه و میلیارد ها میلیارد بار بخاطرش سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم 💖

    ممنونم داداش گلم برم برای خواندن ادامه کامنتت در پروفایلم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    مرضیه پری پور گفته:
    مدت عضویت: 2762 روز

    ممنونم برای پاسخ بی نظیرت دوست خوبم

    سپاسگزار خداوندی هستم که اینقدر زیبا با کلام شما من رو هدایت می کنه

    با خواندن کامنتتون متوجه یک مورد مهم در خودم شدم اینکه بدترین تله ای که توش می افتم ، « من بلدم» « من می دانم» هستش.

    من داستان دو راهب رو قبلاً شنیده بودم و صدها بار هم برای دیگران تعریفش کرده بودم و فکر می کردم که خودم دارم عالی بهش عمل می کنم و دیگه این مورد رو کاملاً بلدم ، که خدا دقیقا به من نشون هنوزهم خیلی از بارها رو روی دوشم دارم حمل می کنم و اون چیزی که مانع پروازم میشه بارهای روی دوشمه، و چقدر عالیه که خدا داره به وسیله این کامنت ها خانه تکانی می کنه گوشه کنار های ذهنم رو ، دقیقا از همون روزی که من تصمیم گرفتم به محض پیدا کردن ترمز ها، شروع به رفع شون کنم، خدا هم یکی یکی داره بهم نشون می‌ده که اول باید کدوما رو حل کنم، پس با خودم عهد بستم که از همین لحظه هر فکری که در مورد ناخواسته ای در گذشته به ذهنم اومد، بدون مقاومت کردن یه لبخند بزنم و بگم تو بیش از اندازه روی دوشم ​بودی و وقتشه دیگه زمین بذارمت. و با توکل به خدا برای کاملاً برطرف کردن این مورد اقدام کنم.

    داستان دومی که نوشته بودید رو تا حالا نشنیده بودم ، خیلی زیبا بود ممنونم، من برای خودم همیشه در این موارد بچه ها رو مثال می زدم اینکه یه لحظه به سختی با هم دعوت می کنند و همون لحظه دوباره شروع می کنند به بازی کردن با هم ، بدون هیچ کینه و کدورتی از هم ، خدا رو شکر این مورد جز نقاط قوتمه، اینکه از نوجوانی تا همین الان با هیچکی قهر نیستم و هیچ کینه ای از هیچکی به دل ندارم، با خیلی از آدم ها دیگه ارتباط ندارم، اما هیچ کدوم با قهر و دلخوری نبوده خدا روشکر

    ولی توضیح شما در مورد گذشته خیلی برام تاثیر گذار بود ، پس باز به خودم تعهد میدم ، هر لحظه بالهای ذهنم رو تکان بدم و هر آنچه از گذشته توی اون داره جولان می‌دهند رو رها کنم و با خودم بگم تمام شد هرچیزی که بود تمام شد ، در این لحظه من چطوری می تونم زیبایی‌ ها و نکات مثبت بیشتری رو ببینم و درک کنم؟

    حالا بهتر درک می کنم که استاد همیشه میگن، من از گذشته چیزی به یاد ندارم مگه اینکه بقیه یادآوری کنند یا برای توضیح دادن قانون خدا اون قسمت رو به یادم میاره یعنی چی

    حالا بهتر درک می کنم که چطور استاد و خانم شایسته برای چیزهای به نظر من تکراری هم اینچنین ذوق می کنند، چون هر روز دارن بالهای زیبای ذهن شون رو بهم می زنند و گذشته چه دلخواه، چه نادلخواه، رو رها می کنند. و همبشه در لحظه ابدی اکنون زندگی می کنند

    ممنونم دوست خوبم، وریای عزیز، دست خیر رسان خدا

    در ضمن تحسینتان می کنم برای قلم روان و زیبایتان.

    در پناه خدا در تمام جوانب زندگی موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: