«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش - صفحه 1
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/07/abasmanesh-5.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-09-12 09:33:282024-06-08 22:16:13«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندششاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
تسلیم بودن در برابر رب یعنی همان وحی منزل که وقتی به تو میگوید باید کاری را انجام دهی بدون بررسی انرا انجام دهی.
این یک قانون است که احساس خوب = اتفاقات خوب و برعکس زیرا این را با تمام وجودم تجربه کردم. و می دانم اگر احساسم بد باشد چه میشود بنابر این به خودم تحت هیچ منطقی اجازه نمی دهم احساسم بد بماند . توحید عملی یعنی بهشتی که قرار است در دنیای دیگر تجربه کنی در همین دنیا با فرکانست بسازی.
توکل و تسلیم بودن یعنی بتوانم در شرایطی که نادلخواه است کانون توجهم و احساسم را کنترل کنم.
ایمان به غیب اولین و مهمترین ویژگی مومنان است این آزمون توحید عملی.
ایمانی که عمل نیاورد ایمان نیست!
اکنون به لول جدیدی از تسلیم بودن در برابر رب رسیدم که اولا مرا در
ارامش بیشتری قرار میدهد دوما بهتر می توانم الهامات را دریافت کنم.
با وجود این اصل که تمام اتفاقات زندگی ام بدون استثنا تنها حاصل فرکانس هایم
هستند تقریبا دیگر هیچ نگرانی باقی نمیماند.
یعنی اگر بتوانم ذهنم را کنترل نمایم و فرکانس های خالص خداگونه ارسال نمایم
بدون شک هر شرایطی داشته باشم تغییر خواهند کرد.
و اگر روی خودم کار نکنم تمام نتایج ارام ارام اب میشوند.
اوست که محافظ هر جنبنده ایست و بدون اذنش برگی از درخت نمی افتد.
با این باور خیلی از ترسها ناپدید میشوند.
درک رابطه ی توحید عملی و قانون فرکانس میتواند به کل زندگی را
تغییر دهد. زیرا وقتی به جای اصل روی فرع تمرکز میکنم به همان
سمت می روم در حالی که تمام نعمت ها و احساس های خوب در اصل است .
در توحید در یگانگی در باور به وجود تنها یک قدرت تنها یک قدرت
تنها یک رفیق تنها یک همراه تنها یک عشق.
و هماهنگی با این تنها همه چیز .
نیرویی که برایم همه چیز میشود
برایم عشق میشود در روابطم
برایم ثروت می شود در کسب و کارم
برایم سلامتی میشود در جسم و جانم
قدرت میشود در بازوانم توان در پاهایم
و ایمان در دلم.
نیرویی که خیر و شر را به من الهام میکند و نعمت های بی انتهایش را
روانه ام میکند با دستانش حمایتم میکند .
من بندگی خداوندی را میکنم که فرمانروای جهانیان است
کسی که قدرت تنها در دست اوست.
خداوندی که از بی نهایت راه به من نعمت میدهد.
تنها کافیست تسیلم او باشم و به قدم های الهام شده عمل کنم
و در جایی که اصلا فکرش را نمیکنم او به من همه چیز میدهد.
و بهترین اتفاق زندگی من شناخت توحید بوده و است.
در حال تلاش شبانه روزی هستم تا بتوانم توحید عملی را در جنبه های زندگی ام
اجرا نمایم. زیرا دیگر تحت هیچ شرایطی حاضرنیستم غیر از او را ببینم.
باگ های زیادی دارم شرک های زیادی اما یک هدف دارم ادامه میدهم.
خداوندا بند های مقاومت و وابستگی جلوی حرکت مرا گرفته است.
در حال پیدا کردن و از بین انها هستم .
خداوندا به هر فقری که از سمت تو به من برسد فقیرم .
مرا به وسیله ی نور خویش هدایت فرما و مرا در رحمت خودت دراور.
کمکم کن که در ذهنم غیر از تو را نبینم.
میدانم و میخواهم که غیر از او را نبینم اما چکار کنم که این یک روند است
و 100 درصد نمیتوانم انهارا عملی سازم اما تلاشم این است.
خداوندا من خودم را تسلیم تو کردم تا مرا هدایت کنی.
احساس خوب مساویست با اتفاقات خوب این قانونی است که انرا با تجربه ها زیاد
اثبات و دیدم. با اینکه نگران هستم اما تماما بر اساس توحید عملی سعی میکنم
حرکت کنم خداوندا من بر اساس الهاماتم عمل میکنم تو نیز مرا خوشنود ساز
و یاد خود را در دلم افکن و نگرانی هایم را بخشکان .
اخیرا اتفاقاتی افتاده که باعث شد تصمیم بگیرم توجه ام تمرکزم و باورم را
خیلی بیش از پیش روی خداوند بگذارم
باعث شد تصمیم بگیرم که توکلم را بیش از پیش روی خداوند بگذارم.
الان هیچ نتیجه ای نیست و فقط به سمت احساس خوب با توکل و ایمان حرکت میکنم.
باشد نشانه ای تا ببینیم که این تلاشم برای اجرای توحید چه میشود.
توحید عملی به من زندگی در لحظه را می اموزد انطورکه اگر هر ان خداوند به
سراغم بیاید و بگوید برویم من با تمام وجود میگویم برویم .
اکنون که اوضاع به ظاهر هیچ نتیجه نیست و خوب نیست دارم این اصل را اجرا میکنم
و فقط روی کار کردن رو یخودم تمرکز کردم. شاید ایمان به غیب باشد نمیدانم
اما میدانم من تنها عاشق خداوند هستم و هر عاملی که باعث شود غیر از او را ببینم
از بین میبرم. کنترل کانون توجه و احساسم در هر لحظه مهمترین کار است.
شخصیت ابراهیم هر بار مرا به شوق می اورد که هیچ چیز باعث نمیشود تا غیر از
تنها فرمانروای جهان ببیند. و نتایجش هم مشخص است.
اعتماد به الله یکتا کار هرکسی نیست مخصوصا در شرایطی که اوضاع مطابق میل نیست.
درک رابطه ی میان توحید عملی و قانون فرکانس است که من به تجربه احساس
خوب وابسته میشوم.
تسلیم بودن با احساس خوب داشتن نیز رابطه ای مستقیم دارد.
تسیلیم بودن برای من به معنای طبیعی بودن است.
زمانی که تصمیم میگیرم فارغ از هر شرایطی به احساس خوب برسم و خود را رها کنم
و به صورت طبیعی زندگی کنم و در این رابطه با انرژی منبع بمانم.
تنها باور های من است که شرایط زندگی ام را رقم میزند.
و جهان همواره درحال پاسخ دادن به فرکانس های من است.
و در این مسیر خداوند تنها حامی من است.
و چه کسی بهتر از او.
با خداباش و پادشاهی کن . بیخدا باش و هر چه خواهی کن.
توحید عملی که اموختم و در حال کار بر روی ان هستم به من وعده ی همین الان
را میدهد و بزرگترین پاداشش نیز همین لحظه است که خود را در قالب احساس خوب
نشان میدهد. احساس خوبی که نشانه ی واضحی از اتصال به منبع است.
بهترین جای دنیا.
اولین ویژگی مومنان ایمان به غیب است ایمانی که با خود تسلیم بودن و متوکل بودن را
می اورد. ایمان به غیب ایمان به چیزی که نمیبینی ولی به طرز خوبی میتوانی انرا حس کنی.
و مهمترین کار زندگی مثل نفس کشیدن کنترل احساس خوب است.
هر لحظه باید این نکته را به خودم یاد اور بشوم زیرا انسان فراموش کاراست.
با توحید همه چیز دوباره معنا می شود.
چیزی که یاد گرفتم این است که با توحید سعی میکنم به همه چیز نگاه کنم.
زیرا درک و اجرای توحید رب اصل است و برای زندگی کافیست.
در برابر این خدا تنها باید تسلیم بود.
و رابطه با او را به عنوان مهمترین رابطه زندگی در کیهان قرار داد.
به قول مولانا : اندیشه عیش بی حضورش ترسم که بدو رسد نخواهم.
تنها فرکانس های من بر زندگی ام تاثیر دارند.
توحید مرا از حساب کردن روی غیر از او نجات داد.
توحید مرا نگرانی های همیشگی رهایی داد.
درست است که وضعیت من هیچ ربطی به خواسته هایم ندارند اما او
استاد برنامه ریزی هاست. می دانم که اگر در مسیر درست حرکت کنم
و با او باشم او چنان مرا هدایت میکند که اگر تمام مردم جهان همدست شوند نمیتوانند.
همیشه عشق و سرسپردگی و تسیلم بودن ابراهیم مرا سر شوق می اورد.
این است که قران کتابی هدایتگر است.
توحید یعنی اگر من در مسیر درست باشم هر اتفاقی به نفع من است.
فقط باید به وظیفه ام عمل کنم من باید بندگی ام را بکنم.
هیچ برگی بدون اذنش نمی افتد و از رگ گردن به من نزدیکتر است.
جایی که توحید باشد بی شک احساس ارامش و خوب است.
یکی از باگ هایم را به وسیله توحید عملی بر طرف کردم.
و احساس خوب را جایگزین نگرانی های قبلی کردم.
می دانم که خداوند هوای من و همه را دارد.
و هیچ کس نمی تواند هیچ گزندی به من برساند الا خودم.
رابطه مستقیمی بین احساس خوب و اتفاقات خوب وجود دارد.
و یادمان باشد که نجوا تنها از سوی شیطان است.
و در روابط اجرای توحید عملی بسیار حیاتی است.
اری تنها من هستم که با فرکانس هایم زندگی ام را رقم می زنم.
ابراهیم نماد یکتاپرستی ناب است تا دیگر ادعایی نداشته باشیم در این مورد.
یکتاپرستی چنان در وجودت ریشه دوانده که توحید عملی را در تمام جنبه ها
اجرا می کند و هیچ چیز قادر نیست در توحید عملی او ذره ای تردید ایجاد کند.
خداوند تنها نیروی جهان است نه برترین نیرو.
و محافط و روزی دهنده همه ی موجودات است.
و هیچ برگی بدون اذن او از درخت نمی افتد.
همه ی انها ساعتها و شاید روز ها جای تفکر دارند.
هیچ می دانی چند تا درخت داریم که بخواهد هر برگ زیر نظر او باشد.
گرانبهاترین چیزی که از استاد عباس منش آموختهام، «رابطه میان توحید عملی و قانون فرکانس» است.
اجرای توحید در عمل همواره حل کننده مسائل من است.
من سعی می کنم روی خودم کار کنم و سعی می کنم که دلم را به دست او بسپارم و سعی میکنم تسلیم تر باشم.
با اجرای همین قانون در همین لحظه می توانم از زندگی لذت ببرم.
استاد عباس منش به گونهای معنای توکل و تسلیم بودن را به من آموخته که، بتوانم در شرایطی کانون توجهم را کنترل کنم و از درون به احساس خوب برسم که، اوضاع اصلاً مطابق میلم نیست.
تسلیم بودن یعنی اینکه من روی خودم کار میکنم و به احساس خوب میرسم و هماهنگ می شوم.
و هر چه پیش اید خوش اید . مهمترین کارم و رابطه ام در کیهان همین رابطه است.
تسلیم بودن در برابر رب ایمان می خواهد زیرا سخت است که دست از شیوه های قبلی برداری.
دنبال این هستم که چنان یکتاپرست شوم که هیچ چیز نتواند میان و من رب و در این رابطه یکتا پرستی .
واقعا این کلماتی که در این قسمت نوشته شده اند معمولی نیستند.
یعنی اینقدر باید ادامه دهم که این قوانین جزئی از پوست و استخوانم باشد.
سپاسگزاری اعراض تمرکز بر روی نکات مثبت کار کردن روی باور هایم احساس خوب و … جزئی از رفتارم عادت هایم
مثل نفس کشیدن هایم بشود.
رب تنها نیرویی است که می تواند وجود داشته باشد.
رب یک نیروی واحد است که بر تمام کیهان تسلط دارد.
که محافظ هر جنبنده ای است که روزی دهنده و پشتیبان و یار و رفیق هر جنبنده ای است.
که برگی بدون اذنش از درخت نمی افتد برگ برگی بدون اذنش از درخت نمی افتد.
خیلی می تواند به من کمک کند که تسیلم باشم و تسلیم بودن کار راحتی نیست.
که می تواند از هر آنچه که با “تسلیم بودنش در برابر ربّ” مغایر است، دست بشوید.
می خواهم به همین نقطه برسم.
دقیقا شرایطی پیش امده که به اگاهی های این فایل نیاز دارم و مصادف شده با عید قربان.
اینها نشانه هستند من به این نشانه های خداوند اهمیت می دهم انها را سعی میکنم بببینم.
اری پس من باید این کار را انجام دهم یافتم یافتم خدایا شکرت.
پس باید ایمانم را نشان دهم پس باید با اعتماد به رب زندگی کنم.
پس نمی گذارم چیزی در اعتماد من به ربم خلالی ایجاد کنند با اینکه خیلی برایم درد دارد .
گرانبهاترین چیزی که از استاد عباس منش آموختهام، «رابطه میان توحید عملی و قانون فرکانس» است.
دارویی که در هر لحظه می تواند التیام بخش تمام محدودیت ها و کمبود ها باشد همین قانون است که
تمامی اتفاقات زندگی ام نتیجه ی فرکانس ها و باور هایم است. یعنی خودم فقط خالق زندگی هستم و نه هیچ کس و هیچ چیز دیگری.
و من نیز مسئول تمام اتفاقات زندگی ام هستم. و من می توانم شرایط زندگی ام فارغ از شرایط فعلی تغییر دهم
بر اساس فرکانس هایم و احساسم مسیرم مشخص می شود.
رابطه میان قانون احساس خوب = اتفاقات خوب و تسلیم بودن در برابر ربّ.
فارغ از اینکه شرایط بیرونی چیست سعی می کنم در احساس خوب بمانم سعی می کنم به حرف نیروی درونم گوش دهم
و او نیز به اندازه ای که ایمان دارم مرا هدایت می کند. فقط نشان دادن ایمان یه مقدار سخت است.
البته اولش است همه چیز اولش سخت است. اما بعدش که نتیجه ها آمد و خروجی فرکانس هارا درک کردم
و بیشتر به ساز و کار جهان هستی شناخت پیدا کردم با ایمان بیشتری روی خودم کار میکنم.
با ایمان بیشتری بندگی خداوند را می کنم.
و حداقل دستاورد این مهم ترین رابطه ی کیهان همان احساس خوب و آرامش است که از همه چیز برایم با ارزش تر است.
من شنیده ام که خدا برایم همه چیز می شود تا حدودی هم این موضوع را دیدم اما باورم ضعیف است تصمیم گرفتم به خدا اجازه
دهم تا خودش را در تمامی جنبه های زندگی ام نشان دهد.
و این موضوع را می توان در داستان های قرآنی خواند . که هر کدام درسی حیاتی برای یادگیری و عملی کردن دارند.
که باعث متحول شدن زندگی در طول زمان می شوند.
هیچ چیز در زندگی برایم مهمتر از خدایم نیست او آنگونه خودش را در دلم جا کرده است که هیچ کس نتوانسته و نمی تواند.
و اوست که تمام قلبم را پوشانده و کسی را به غیر از او نمی بینم.
وقتی که راه را برای دریافت الهامات باز می کنیم باید ایمان لازمه را داشته باشیم تا به الهامات عمل کنیم.
تسلیم بودن در برابر خداوند ایمان می خواهد عمل به الهامات ایمان می خواهد .
زندگی کردن ایمان می خواهد با خدا بودن ایمان می خواهد. الان درک میکنم که چرا شما می گویید نشانه های ساختگی مثل چادر و ریش نشانه ی ایمان نیست.
الان درک میکنم که ایمان یک چیز درونی است. و قابل دیدن نیست تنها با نتیجه ها و فرکانس ها قابل احساس است.
تازه ممکن است فرکانس های دیگری نیز باشند که هنوز به اتفاق و ماده تبدیل نشده اند.
ایمان می خواهد اینکه کاری غیر منطقی از نظر ذهن را انجام دهی در حالی که رب مارا به آن فرمان داده است.
الان میفهمم که برای زندگی کردن برای اینکه آنطور که می خواهم زندگی کنم باید به رب اعتماد کنم باید هدایتگرم اعتماد کنم.
سعی میکنم و البته این هم تکامل می خواهد.
رابطه میان قانون احساس خوب = اتفاقات خوب و تسلیم بودن در برابر ربّ.
آری الان دیگر جنس باورم به این اصل که می گوید احساس خوب = اتفاقات خوب با گذشته فرق می کند.
الان دیگر راحت از گذشته می توانم طوری زندگی کنم که کارم فقط هماهنگ شدن با انرژی و خدای درونم باشم.
زیرا دیگر می دانم که این هماهنگی برایم همه چیز می شود و مهم ترین کار زندگی من تا ابد است.
زیرا می دانم که ربم رفیقم برایم همه چیز می شود برایم عشق می شود برایم ثروت می شود برایم سلامتی می شود.
برایم راه حل می شود برایم آرامش می شود. و من یاد گرفتم فقط باید بندگی ربم را بکنم و او هم بر کار خویش چیره است.
او نیز می داند چطور اربابی کند. اما اولین شرطش ایمان است.
زمانی که بندگی ربم را می کنم در همین دنیا بهشت را تجربه می کنم و به صورت تکاملی اینقدر قشنگ پیشرفت می کنم.
من لایق بهترین ها هستم و هر چه به جز بهترین معصیت و گناه و حرام است.
زیرا من جانشین خداوندی مهربان و بخشنده ای هستم که رب جهانیان است و مرا به زمین فرستاده و من را جانشین خودش
قرار داده است. آیا زندگی که الان دارم واقعا لایق جانشین خداوند است؟ خیر ، پس من هر روز تلاش و سعی می کنم
تا مانند جانشین خداوند زندگی کنم.
کدامیک از ما قادر است تا آن اندازه تسلیم امرِ ربّ باشد، که فرزندش را قربانی کند؟
آری چقدر ایمان دارد که حتی یک لحظه تردید نمی کند که این پیام شیطان باشد.
چقدر ایمان دارد که بندگی خداوند را می کند. آری ابراهیم انسان دوست داشتنی به نظر می رسد انسانی آزاد
وقتی که ابراهیم را می شنوم یاد بندگی خداوند می افتم و کاری که او کرد برای تمام بشریت تا روز قیامت کافی است.
چنین الگویی کافی است تا راهمان را گم نکنیم تا در شرایط سخت بتوانیم تصمیم های درست بگیریم.
هر چند من مطمئن هستم این من نیستم که تصمیم می گیرم یا کار ها را انجام می دهم زیرا چرا قبلا این
شرایط را بوجود نمی آوردم . آری این کار رب من است. رب تجلی عشق نابی است که در کیهان یافت نمی شود.
و اعتماد به رب را سعی در هماهنگی بیشتر با قدرتمندترین فرمانروای جهان و احساس خوب و کار کردن روی باور هایم و عمل به الهاماتم می دانم.
می دانم که این راه می تواند مرا پیشرفت دهد از هر راهی دیگر که حداقل الان می شناسم. پس این نشانه باشد برای ده سال آینده
که ببینم نتیجه ی این راه و همراهی با این هادی چه می شود.