«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش - صفحه 105
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/07/abasmanesh-5.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-09-12 09:33:282024-06-08 22:16:13«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندششاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدای مهربانم
منی که در تمام طول عمرم تسلیم نبودم همیشه زودتر از خدا تصمیم میگرفتم
همیشه عجله میکردم
باورهای شرک آلود ،باورهای اینکه من بهتر از خدا میدونم ،باور کمبود
متعدانه تصمیم گرفتم فایلهای توحیدی رو دنبال کنم و اونقدر گوش کنم و نت برداری کنم تا این باورهای مخرب رو از بین ببرم و ایمان و تسلیم بودن و باور فراوانی را در ذهنم تثبیت کنم
از خدا میخوام که هدایتم کنه به صراط المستقیم
از شما استاد عزیزم تشکر مبکنم که خداوند رو جور دیگه ای به ما نشون دادی
منی که اهل خواندن نماز و دعا و قران بودم اما همیشه نالان و ناسپاس بودم یک بار در زندگی ام نگفتم کمی صبر کنم و از خدا هدایت بطلبم
راه درازی در پیش دارم
به نام خالق
سلام استاد عزیزو خانم شایسته ی مهربان ، از شما مچکریم برای دسته بندی و مرتب بودن این دسته و تمامی قسمتها .
استاد عزیز به راستی که من هم مثل میلیون ها آدم دیگه راضی به هیچ آسیبی به بچه هام نیستم .
من در ابتدای مادر شدنم کارهای بسیار خنده داری میکردم و فراتر از حس و عشق مادری .دیگه از خودکشی چیزی کم نداشتم و الان به اون روزها فکر میکنم اعصابم خورد میشه .
و فهمیدم اگه تا اون حد هم جان گذشتگی نمیکردم .بچه ی من هم مثل همه ی بچه های دنیا بزرگ میشد .
من با اومدن فرزند دومم و شنیدن صحبتهای شما از اون شدت و حدت ، کمی کوتاه اومدم و بیشتر کارها رو به خداوند سپردم. مخصوصا در مورد سلامتی و جانشون که هزار تا ترس و دلهره داشتم، که به لطف فایل آیا چشم زخم در قرآن حقیقت دارد ، به این اگاهی رسیدم و باورش کردم و خدا شاهده از اون روز دیگه از چشم بد نترسیدم و اگه بهم میگفتن برای بچه ها دعا کن ، فلانی چشمش بده ، من باور نمیکردم.
البته مثلا بعد از مهمانی پیش میومد که بچه ها اسهال یا استفراغ میشدند و وقتی مادرم میشنید، با اطمینان میگفت که فلانی چشمش کرده .
و شروع میکرد به طرف بد و بیراه گفتن .و دائم و هر ساعت زنگ میزد و حال بچه رو میپرسید و منو سرزنش میکرد ، و اون زمان من فقط حرفهای شما رو یاد آوری میکردم. و تسلیم میشدم در برابر خواست خدا و اصلا نگران بیماریش نمیشدم .
و جالب اینجاست که یکی دو روزه همه چی به حالت عادی برمی گشت . اما مهم برای من اون کنترل ذهن من بود .
و چقدر شما زیبا میگید که اگه ابراهیم تونسته به این مقام برسه پس ما هم میتونیم .
بله کاملا درسته اونها هم مثل ما انسان بودند ..فقط با ایمانی بیشتر و در زمانه ای که ورودی های ذهن شون رو تونستن کنترل کنن و به مقام ها و مدار های بالا تر رفتن .
الان کنترل ذهن در این آشفتگی کار بسیار سختیه، اما افتخار داشتنش خیلی شیرینه .
من چون دارم ورودی هامو کنترل میکنم وقتی میام پیش همسرم بشینم و میبینم ایشون تو ایستاگرام هستن ، ازشون میخوام گوشی رو کنار بزارن و گرنه من میرم جایی دیگه بشینم که در همه ی مواقع ایشون برای حضور من در کنارشون این کار رو کردن .و از همین جا به خاطر محبتی که به من میکنن سپاس گزارش هستم .
پس من هم میتونم ابراهیم خودم باشم با کنترل ذهنم و تسلیم بودنم با توکل و ایمان به خدا که برای من بهترین ها رو میخواد.
من از شما بی نهایت بار سپاس گزار هستم استاد عزیز برای تمامی این فایلها .
فتبارک الله احسن الخالقین
سلام بر استاد عزیزم خانم شایسته مهربون و تمای هم فرکانسیهای عزیز
امروز روز سوم از تعهدم هست و من متعهدانه اومدم کامنت بذارم بازم جالبه امروز نیاز داشتم به شنیدن این گفته ها و اعتمادم ب رب رو اجرا کنم و خداروشکر جواب داد یکم صبوری من رو میطلبه و اینکه قلبم بازباشه برای دریافت الهامات خدایا ازت سپاسگزارم بابت تمام نعمتهایت و سپاسگزارم در ه صورت هوامو داری حتی وقتی میخوام خودم مساعل رو حل کنم و یادم میره باید به کارایی که انجام میدی اعتماد داشته باشم خوشحال خیلی خیلی. زیاد
در پناه خداوند وهاب شاد خوشبخت سلامت ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید
ازین جمله استاد خوشم میاد☝️
سلام ب استاد و مریم شایسته عزیزم.
روز ۳
✔تسلیم بودن:
یعنی ایمان قوی ب غیب.
یعنی مطمئن باشی ی چیزی هست ک در هر حال کنارته و داره کمکت میکنه.
یعنی توکل بر خدا کردن، چون وقتی کاری ب این نداشته باشی ک بعدش قراره چ اتفاقی بیفته. شجاع میشی و حرکت میکنی. و وقتی حرکت میکنی، خداوند درها رو برات باز میکنه و حمایتت میکنه. مخصوصا از جایی ک فکرش رو نمیکنی.
یعنی خدا رو حامی خودت دیدن.
یعنی احساس خوب، ک نشون دهنده امید و اعتماد ب خداونده ک از ناتوانی خودت ب توانا بودن خداوند میرسی.
یعنی بدونی هر اتفاقی ک افتاد، ب نفع توعه. خداوند من رو از راه درست هدایت میکنه و تنهام نمیذاره.
✔ایمان ب خداوند و هدایت هاش یعنی بدون اینکه لحظه ای تردید کنی و اجازه بدی ک نجواهای ذهنت، تو رو از اون کار منصرف کنن، انجامش بدی.
به نام الله یکتا
سلام خدمت استاد عزیزم و تمامی دوستان
خداوند را شاکرم که فایل روز سوم را هم شنیدم و چقدر زیبا استاد حضرت ابراهیم و ایمان این نبی گرانقدر را به تصویر کشید و چه درس بزرگی از این فایل گرفتم که با توکل و ایمان به الله یکتا بتوانم تو دل ترسام برم برای زندگیم گام بردارم بدون اینکه ترسی داشته باشم و توکل به الله چه آرامشی داره خدایا مرا هدایت کن که تسلیم امر درگاهت باشم و ایمان داشته باشم که کمکم میکنی حضرت ابراهیم خلیلی الله را الگو قرار دهم که نمونه یکتا پرستی است خداوند را سپاسگزارم که در این مسیر قرار گرفتم که جز آرامش نداره.
سپاس از استاد عزیزم
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام سلام خداجونم ای کسی که همیشه حامی ام بودی سلام خدا جون میدونم دوستم داری و وقتی که این حس تو رو نسبت به خودم احساس میکنم هیچی جلو دارم نیست …. احساس میکنم خوشبخت ترینم
ای کسی که خالق ابراهیمی ای کسی که ابراهیم رو نمونه ای افریدی که عباس منش ها درس بگیرن و اینچین احساس خوشبختی کنن سپاس گذارم
خداجون من بعد از چهار سال زندگی فلاکت بار با عباس منش اشنام کردی نمیدونم کارم هر روز شده گریه از سر ذوق خدا جون بابای از ت ممنونم نمیدونم چطور شکرت کنم ….ای کسی که اینقدر بی نیازی که حتی به شکر گذاری من نیازی نداری و این شکر گذاری من فقط برای حاله خودم هست واقعا دوستی با خدا و کار برای خدا یه معامله اس که هر دو طرف سودش مال بنده اس اینجاس که ادم میمونه از شرمندگی به پرودگار عالم هستی
خدایا شکر برای نعمتی که نصیبم کردی بچه ها دوستان واقعا خوشحالم که کنارتون هستم
مث بچه ها همش کارم شده گریه از سر ذوق …
سلام و درود به استاد عزیزم و خانم شایسته و دوستان گلم، خداوند بزرگ را هزاران بار شاکرم که به دلم انداخت که دوباره سفرنامه را شروع کنم و این بار بنویسم ، خدا رو شکر که درسهایی به اندازه ظرفیت خودم از تسلیم بودن در مقابل پروردگار از رابطه حضرت ابراهیم و خداوند بشنوم و روحم به اون سمت میل پیدا کنه و تصمیم بگیرم که منم سعی کنم تسلیم پروردگارم باشم و مطمین باشم که او هم حامی من خواهد بود هر اتفاقی در زندگیم افتاده حتما خیر و صلاح من در اون بوده چه خودم بدانم یا خیر، خدایا شکرت. که لایق شنیدن فایل اعتماد به رب بودم ، خدایا کمک کنم حالا که لایق شنیدنش بودم لایق عمل کردن بهش هم باشم انشالله.
روز سوم سفرنامه
به نام خدای ابراهیم .
سلام به استادعزیزوبااحساسم.
اگرچ الان عیدقربان نیس ولی منم به نوبه ی خودم تبریک میگم .
برام خیلی جالبه یه آدمی که انقدبه ثروت وخوشبختی رسیده ،چطورانقد،مقیدبه درسهای قرآنیه .
این فقط یه احساس بود،خاستم بیانش کنم .☝
طبیعتاحرفهای چنین استادی که همه جوره به کمالات رسیده باشه ،بیشتربه دل میشینه وافرادبیشتری راجذب میکنه .
سپاس ازوجودش.
استاددرموردتسلیم صحبت کردن .
من هدف سال ۱۴۰۱،رااین قراردادم که دربرابرهرآنچه اتفاقی که توزندگیم میفته ،مقاومت نکنم وچ خوب چ ناخوشایند،سعی کنم بپذیرمش .
والان ۵ماهه که گذشته وخوشحالم بابت اینکه دنباله روهدفم ،تونستم باخیلی ازاتفاقات کناربیام وهمراه بشم بااونهاوتنهاجایی که کاری بایدانجام بدم ،انجام دادم .
وتونستم تاحدودی روی ،اعضای خانوادم ،هم تاثیرمثبتی داشته باشم ینی هروقت اونهاهم بااتفاقی روبه رومیشن که به خاطرش مقاومت دارن ویاحالشون به خاطرش خراب میشه یاناامیدمیشن یاترس ورشون میاره ،باصحبت کردن وتکرارحرفهای شما که الان کاری ازدستمون برنمیادوبایدتسلیم باشیم وباهدایت خداپیش بریم .آرومشون میکنم .
درواقع هرجااحساس کنم شرک سراغم میادیاسراغشون میادهم به خودم هم به اونها،یادآوری میکنم ومیگم بایدامیدبه خداداشته باشیم حتی اگه اون چیزی که مامیخایم ،نشه .
همسرم که تاحالاازاین دلداریهاوازاین جورامیدواریهاازمن نشنیده بود،خیلی زودقبول میکنه وازم تشکرمیکنه که میتونم درکش کنم .آخه بیشتروقتهاتوچنین مواقع ،به همسرم سرکوفت میزدم وجوری وانمودمیکردم که عرزه کاری رانداره .
ولی چون باورهاموعوض کردم ،وخودموسپردم به خدا،دیگه جنگی باچیزی ندارم .خیلی خیلی صبورترازقبل شدم .شایدلحظه ای حالم خراب شه ولی زودبه حالت درست برمی گردم .
چون ایمان پیداکردم به این باورکه احساس بد،اتفاق بدتری رابوجودمیاره ومن اینونمیخام .
پسرم ودخترم چون تقریباتوسن بلوغ هستن یه کم قانع کردنشون وتوضیح دادن بهشون ،سختره .
بخصوص پسرم که توسنی هس که هدفگذاری کرده وخیلی موانع سرراهش قرارمی گیره .من به عنوان مادر،انصافاتوهرموضوع وداستانی ،ریلکس وخونسردم اصلاهم به قضاوت اطرافیان اهمیتی نمیدم وواقعاپسرموسپردم به خدا.
وازاونجایی که ایمان دارم خدابرای پسرم بهترینهارارقم میزنه ،هیچ استرس ونگرانی ای ندارم .
چون ازفایلهای استادلذت میبره وقبولش داره ،خیلی وقتهابه وقت وبه موقعش ،ینی درزمان مناسب باتوجه به شناختی که ازپسرم دارم ،میرم وازقوانین وباورهاصحبت میکنم وبهش یادآوری میکنم که شرک نورزه وامیدش فقط به خداباشه وکم نیاره .
برای یه جوان پذیرش این مطالب اونم توشرایط بحرانی ،سخته ولی چون پسرم عاقله ،شایدتواون لحظه درک نکنه ولی چندساعت بعدباحال خوب ،حرفامومیپذیره ورفتارش راتغییرمیده .الان دوساله که برای رسیدن به هدفش داره تلاش جدی ای میکنه .اماهنوزموفق نشده .
تسلیم بودن وپیش رفتن باهدایت خداوندراخیلی بهشون آموزش میدم .
راسش بااین باورخیلی حال میکنم .هم ترسام ازبین میرن ،هم خونسرد،وریلکس شدم ،هم ایمانم به خداقویترشده ،هم کاراضافی نمیکنم ،هم خودموتوحال واحساس بدنگه نمیدارم .
من اگه به بچه هام چیزی هم یادندم ،فکرمیکنم اوناباتوجه به مسائل زندگی که خیلی وقتا،توزندگیمون پیش میومدوهمیشه من جنجال به پامیکردم وترس واضطراب رادرمن میدیدن ،ولی حالانمی بینن.،فکرکنم بتونم تاثیرخوبی تووجوداونهاهم ،بوجودبیارم .
مابزرگترهاباعملکردهامون چ مثبت چ منفی ،خیلی توروحیات فرزندانمون تاثیرخوب ویابدرامیزاریم .
پس همیشه اول خودمون درست عمل کنیم بعدامیدوارباشیم اطرافیانمون هم ازماالگوبرداری کنن .
ازقدرت ومهربانی خداخیلی به بچه هام میگم .
میدونم اگه جایی هم ازکوره درمیرن فقط به اقتضای سنشونه.
شایدمذهبی نباشیم ولی اعتمادبه خداوباوربه خدا،وتسلیم شدن دربرابرخداراخانوادگی خیلی تمرین میکنیم تاراه مستقیم وراه درست راپیداکنیم وازاین طریق هرکدوم به تمام خواسته هایی که داشتیم ،برسیم .
الان توخانواده ی من،باهراتفاق ناجالب هم ،هیچ تشنجی به پانمیشه .خداروشکربلدیم همدیگروآروم کنیم وتوچنین مواقعی همگی پشت همیم .
همه ی این آرامشی راکه بدست اووردیم ،ازداشتن استادی مثل عباس منشه ،عزیزه.
استادخیلی دوستتون دارم وخوشحالم قبل ازبلوغ بچه هام ،شماواردزندگیمون شدید.چون خیلی کمک حالم هستیدتوهمه ی مواردزندگی .
خداروشکرتوهمه ی زمینه ها،هم تبحرداریدوتجربه هاوقانون وقواعدهاتون ،هم خیلی بکارم میاد.درواقع به کارهمه ی اعضای خانودم میاد.
اکثرمشکلاتمون باتغییرباورهامون ،ویادگیری قوانین جهان هستی ،ازبین رفتن وانشاله ازبین میرن .
سپاس سپاس سپاس
به نام خدای هدایتگر
روز سوم از روزشمار زندگی من
سلام به استاد عزیزم و دوستان همراه
استاد چقدر خوب توضیح میدید شما وقتی در مورد قران و آیات خدا و پیامبران صحبت میکنید با جون و دل عاشق خدا و قران میشم . من یاد موقعهایی میوفتم که تلویزیون افراد خارجی که مسلمان شده بودند رو باهاشون مصاحبه میکرد همش میگفتم چقدر قشنگ حرف میزنن چقدر با حرفاشون حالم خوب میشه چقدر خوب خدا و قران رو درک کردن ولی زمانی که حرفای یه آخوند میشنیدم یا آدمهای مذهبی اصلا نمیتونستم ارتباط برقرار کنم و حاضر نبودم صداشونو بشنوم …
چقدر عالی درباره عیدقربان گفتین . عید بزرگی که تنها چیزی که ازش میدونم حاجی ها میرن گوسفند قربانی میکنن .کی از ابراهیم و از ایمانش به خدا صحبت کرده بود .
حرفهاتون رو میشه بارها گوش داد بدون اینکه خسته شد.
در مورد اینکه گفتید عشق والدین به فرزند یه چیز خاصی هست و حضرت ابراهیم چقدر تسلیم خداوند بود و ایمان قوی داشت دلم میخواد ذره ای از اون ایمان و تسلیم بودن در من هم بوجود بیاد . آرامش . عشق به خدا چقدر خوبه مه اجازه بدیم خدا راهو به ما بگه حتی اگر اون راه قربانی کردن فرزند باشه .
کجا من تسلیم خدا بودم؟
هیچوقت ، همیشه استرس و نگرانی . نگرانی از دست دادن پدرو مادر . از دست دادن اموال ، نگرانی تنها موندن ، نگرانی از آینده ، حتی نگرانی از کوچکترین چیزها مثل انجا م نشدن کارهام و استرس داشتن از خریدی که کردم و هنوز برام فرستاده نشده ….
متاسفانه ایمانم ضعیفه ولی با تمام وجود سعی میکنم در اینجا باشم تا یاد بگیرم و رشد کنم .
همیشه فکر میکردم پیامبران افراد خاص بودن و خب اونا باید انقدر ایمان قوی داشته بودن ولی اینکه شما میگید وقتی حضرت ابراهیم تونسته انقدر تسلیم امر خدا باشه شما هم باید روی خودتون کار کنید تا به اون حد برسید و خودتون رو جدا نمیدونید این یه درس بزرگه برام .
اگر کسی تونسته منم میتونم . اگر بخوام خودمو جدا کنم پس هیچ تلاشی نمیکنم . مثل زمانی که میگید عوامل بیرونی اگر بهش باور داشته باشی در خلق زندگیت تاثیر دارن هیچ قدمی برنمیداری . اینجا هم باید بگیم اگر این حد از تسلیم و ایمان ابراهیم بوده پس منم میتونم . هرچند که باورش سخته برام ولی باید یاد بگیرم و بگم که منم میتونم هرروز ایمانمو قوی کنم آرامشم رو حفظ کنم .
همیشه وقتی از طرف والدین یا مادربزگم بهم میگفتن تو کارهات خدارو در نظر داشته باش دچار ترس و نگرانی میشدم که یوقت کار اشتباهی ازم سر نزنه . ولی چقدر عالی من رو با خدا آشنا کردید .
خدایا شکرت
سلام و ادب بر استادِ رحمت
سلام بر بانویِ شایسته
و سلام بر خانواده استاد عباس منش
درود استادِجان ، من هم هرزمان قرآن میخوندم درعجب بودم که چقدر خداوند از ابراهیم تعریف میکنه!!
آیه هایی که درمورد این شخصیتِ دوست داشتنی خدا بود رو پیدا میکردم
خیییلی افتخاربزرگیه کسی دوست خدا باشه!
و شما چه زیبا در اینمورد صحبت کردین ، من بعد بیشتر توجه میکنم به این مورد. بسیار لذت بردم و سپاسگزارم.🙏🏻
خدایا بمن الهام کن (قاطعانه) کار شایسته ای را که بپسندی انجام دهم و به رحمتت مرا در زمره بندگان شایسته ات درآور . آمین🤲🌹
خدارو هزاران بار شکر از بودن در این لحظه، دراین سایت در کنار استادِجان و بانویِ شایسته و عزیزان همفرکانسی🌹
آرزوی بهترینِ بهترینها برای شما و خانواده استاد عباس منش.