«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش - صفحه 109

2070 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سمانه آقاجری گفته:
    مدت عضویت: 1065 روز

    خدایا کمکم کن در حالی که هیچ راهی ندارم جز تو در حالی که تسلیمم در برابر تو ، در حالی که تنها امیدم تویی

    حالم خوب باشه می‌دونم که حس خوب اتفاقات خوب میاره ، می‌دونم که باید تسلیم باشم و بگم تاخیر فی ما و وقع ، اما امیدی که توی دلمه امیدی که دارم سر پام نگه داشته و اونم امید به تو امید به اجابت تو

    رهام کن می‌خوام آزاد زندگی کنم خالی از هر قید و بندی

    خدایا چه موقعی که نمی‌شناختمت چه الان که بهتر میشناسمت همش امیدم تو بودی

    معنای ایمان نمی‌دونستم شاید الآنم هنوز هم خوب درکش نکردم و گاهی اوقات باز میترسم

    ولی اینو می‌دونم هر لحظه حتی اگه حالم بد باشه ته دلم به بودن تو روشن میشه

    می‌خوام زندگی کنم می‌خوام آروم و رها باشم کمکم کن من جایی جز تو و این سایت ندارم

    هنوز خیلی سوال دارم تو ذهنم از زندگی از آینده از اهداف

    به اندازه بزرگی خودت به اندازه ایمانم هر چند کوچک ولی تو بزرگی کن برام و نجاتم بده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    الهه سوادکوهی گفته:
    مدت عضویت: 2785 روز

    به نام خداوند هدایتگر و حمایتگرم

    سلاااااام عشق من استادِ جانم آخ که چقدر عاشقتونم من

    سلام ویژه به مریم جان عزیزم بانوی همیشه همراه و بی نظیر

    .

    روز سوم روزشمار تحول زندگی من 9 آذر ماه 1401:

    خدایا من از تو بی نهایت ممنونم که از هدایت شدگان قرارم دادی و هر روز منو در مسیر تغییر باورهام و رشد و آگاهی و عملگرایی ثابت قدم نگه میداری

    خدایا عاشقتم که متعهدانه در این مسیر موندم و فقط حمایت و هدایت توست که منو متعهد نگه میداره

    الهه عزیزم عاشقتمممم که انقدر با ایمانی و انقدر مشتاقی برای تغییر برای رشد برای پیشرفت در تمام زندگی

    خدایا شکرت که امروزم یه روز پربار و پر از سفارش و درامد و ثروت و نعمت رو سپری کردم و الان در ساعت 2 بامداد دارم مینویسم و راضیم از امروزم راضیم از مسیر عشق و علاقم راضیم ازین لحظه که با وجود خستگی جسمم روحم تازست و دارم یک لیوان چای داغ مینوشم و لذت میبرم و مینویسم

    .

    استاد این فایلهای توحیدی چی داره که اینجور آدمو مسخ خودش میکنه و اینقدر آرامش میبخشه به قلب آدم؟؟؟؟؟

    واقعا واقعا یه تفاوت گنده فرکانسی هست بین فایلهای توحیدی شما با بقیه فایلهای بی نظیرتون

    اصلا از گوش دادن بهشون سیر نمیشه آدم

    امروز این فایل اعتماد به رب رو که سفرنامه روز سومم بود چندین و چندبار پشت هم پلی کردم و گوش دادم و لذت بردم و اصلا خسته نمیشدم اصلا برام یکنواخت نمیشد و انگار وجودم تشنه دریافتش بود و همش میگفت بازم میخوام

    ابراهیم!

    چقدر شما همیشه از ایمان ابراهیم تعریف کردید و چقدر من نزدیکی و شباهت زیادی میبینم بین رفتار و عملکرد و زندگی و تصمیمات شما با ابراهیم..

    واقعا خوش بحال شما که انقدر خوب تونستید خودتون رو به الگوتون نزدیک و شبیه کنید

    تو این فایل گفتید من که خیلی راه دارم تا به ایمان ابراهیم برسم، اما استاد من الان ک چندساله شما رو میشناسم و پیگیر فایلهاتون هستم دیدم و میبینم که چقدر روز به روز توحیدی تر میشین و تصمیماتتون بر پایه توحیده… نمونش در مورد مایک پسرتون و فرستادنش ب ایران که واقعا تصمیم توحیدی و بزرگی بود! کاری ب جزئیاتش ندارم اما من ک از بیرون میبینم میگم واقعاااااااااا تحسین برانگیزی استاد

    بیشترین چیزی که میتونم از خدا بخوام که در وجودم بسازمش تسلیم بودنه

    این روزا خیلی بیشتر دارم طعم خوش تسلیم بودن رو میچشم و دارم از لذت آرامش و رهایی که در پس تسلیم بودن هست بهره میبرم..

    وقتایی ک زور نمیزنم و به خدا میسپارم و میگم خدایا من هیچی نمیدونم من هیچی نیستم تو میدونی تو بهم بگو تو راهو نشونم بده و میبینم که بعدش چه آرامشی تمام وجودمو میگیره و دیگه واقعا به هر خیری ک از خدا بهم برسه راضی و خوشحال میشم و میبینم که همیشه اینجور وقتا نتیجه به نغع من رقم میخوره

    پس چرا تسلیم نباشم؟؟؟

    چرا نخوام همه چیزو همممممممه اموراتمو از خودش هدایت بخوام

    اصلا چقدر زندگی لذت بخش تر راحت تر و آسوده تره وقتی نیاز نیست برای هر چیزی کلی بشینی فکر کنی و دو دو تا چهار تا کنی و فقط از خدا بخوای هدایتت کنه

    آخه مگه من چی میدونم با این عقل و منطق محدودم؟؟

    اصلا مگه منطق من چیه جز باورهایی ک این همه دارم سعی میکنم اصلاحشون کنم!؟

    پس چرا باید روی عقل خودم حساب کنم در حالی که اون نیروی برتر اون عقل کل در وجود من و نزدیک منه از رگ گردن بهم نزدیک تر و منتظره تا ازش بخوام و با تسلیم ازش بخوام و هدایتم کنه

    اون میدونه چی برام بهتره

    اونه که از تمام غیب از آینده و گذشته من مطلعه و میدونه خیر و شر من در چی نهفتست و اونو بهم الهام میکنه

    از خدا میخوام قلبمون رو باز کنه برای دریافت هدایتها و الهاماتش

    از خدا میخوام کمکون کنه تسلیم تر باشیم و بهش اجازه بدیم که هدایتمون کنه

    از خدا میخوام منو در مسیر مستقیم پر نعمت ثابت قدم نگه داره

    الهی آمین

    عاشقتونم استاد عزیزم عاااشقانه و آگاهااانه دوستتون دارم

    .

    با عشق

    الهه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      گلنوش علیزاده گفته:
      مدت عضویت: 1226 روز

      سلام عزیزم

      الهه جانم امروز 11 آذر سال 1401 هست و من با اینکه خیلی وقته استادو میشناسم تازه می‌خوام شروع کنم توحیدی زندگی کردن رو اینکه مدام به خودم یادآوری کنم ذهنیتهایی از قبیل اینکه خدا حواسش به من هست،تسلیم خدا باشم،ایمان به یاری اش تو همه ی زمینه های زندگی ام داشته باشم،ارامش رو با یادش به زندگی ام دعوت کنم و….

      امروز تو روز سوم این سفرنامه اتفاقی نظر شما رو خوندم .خوشحالم که همراهانی مثل شما دارم و چه قدر انرژی که داری جذابه .امیدوارم هر روز هممون به توحید و باور واقعی به خدای واحد مون نزدیک تر بشیم .

      دوستتون دارم دوست های هم فرکانسی ام 🌹😍

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        الهه سوادکوهی گفته:
        مدت عضویت: 2785 روز

        سلام گلنوش جان عزیزم

        امیدوارم در بهترین حال باشی

        ممنونم که برام نوشتی و باعث شدی در این لحظه یکبار دیگه کامنت خودم رو بخونم و با خدای خودم تجدید عهد کنم ک بیشتر و بیشتر تسلیمش باشم و اجازه بدم ک اون بهم بگه اون راهو نشونم بده و من فقط بگم چشم چشم انجامش میدم و تمام

        گلنوش جان منم مثل شما در مسیر رشد و تکامل هستم و دارم تمرین میکنم تسلیم و توحید رو

        دارم تمرین میکنم درخواست کردن و سوال پرسیدنهای مداوم از خداوند از این نیروی برتری ک از همه چیز آگاهه

        از خدا میخوام قلبمون رو باز کنه برای دریافت الهاماتش

        از خدا میخوام در این مسیر توحید و یکتاپرستی روز ب روز بهتر بشیم و ثابت قدم بمونیم

        عاشقتم☺🤗

        در پناه خدا

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    مهدی شیرین زاده گفته:
    مدت عضویت: 1033 روز

    به نام خدای مهربان

    واقعا چقدر خوشحالم که امروز در روز سوم قدم های هدایتی به این فایل برخورد کردم

    و وقتی که استاد درمورد ایمان در این فایل حرف میزد چقدر شبیه اتفاقات این روزهای من هست

    من خودم تصمیم گرفتم که از کار قبلی خودم بیام بیرون برم دنبال علاقه‌م که اموزش زبان هست و برای اولین بار

    راستش دیروز یه اموزشگاهی جور نشد و بازهم اون نتیجه فرکانس های من بود که جهان به خاطر فرکانس های من نزاشت من برم تو اون اموزشگاه تدریس کنم

    ولی الان که این فایل رو دیدم ایمانم زنده شد و خدا کنه که عمل هم کنم و ترس اینو داشتم که برم اموزشگاه دیگه بازم اینجوری شه ولی الان با این فایل روح تازه ای در من ایجاد شد که گفت خدا از رگ گردن نزدیک تر است و همین الان که این کامنت رو می نویسم تصمیم گرفتم بدون هیچ ترسی برم جاهای دیگه و با خدای خودم عهد ببندم که من ایمانم رو بهت ثابت میکنم و تعهمد بدم به خدای خودم که وظیفه خودم یعنی بندگی رو انجام بدم

    خدایا قربونت بشم که این همه تو مهربون هستی این همه هدایت کننده هستی

    وقتی کلمه هدایت میاد واقعا خدا رو در درون خودم به خوبی احساس میکنم

    چون که خدا بیش از اون چه که فکر کنید هدایت کننده هست

    واقعا چقدر استاد ایمان رو مثال ابراهیم خوب توضیح دادن و فهمیدم که باید خیلی خیلی روی خودم کار کنم تا منم مثل ابراهیم خداوند بشم

    از خدا براتون ارامش،پول،زیبایی،سلامت،سعادتمندی و خوشبختی رو آرزو میکنم ❤️❤️❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    سمانه آقاجری گفته:
    مدت عضویت: 1065 روز

    سلام به دوستان عزیز

    با یاد خدایی که هر لحظه در فکر و ذهن منه

    روز سوم سفر نامه

    دو روز دارم کامنت های این فایل رو میخونم و نمی‌دونستم که باید چی بنویسم .

    گفتم شروع میکنم به نوشتن و خدا خودش میگه

    چون هم ایمان دارم به خدا هم خواسته هامو به خدا سپردم هم تسلیمم اما معنای قربانی شدن رو نمی‌دونم که من باید الان از خواسته م دور بشم خواسته م رو قربانی کنم یا همین که خواسته دارم و خدا هم خوشحاله که من به خواستم برسم فقط کافیه که اروم باشم حسم خوب باشه و این میشه تسلیم شدن؟

    نمی‌دونم خدایا من خواسته ای دارم و تو هم نشانه هابی بهم دادی

    من قبل از شناختن تو خدا بی ایمان بودم ترس داشتم الان عوض شدم الان معنای ایمان بهتر میفهمم

    خدایا هر روز آگاهم کن هدایتم کن

    هدایتم کن در حالی که تسلیمم اطمینان و آرامش داشته باشم هدایتم به مسیر خواسته هام

    هدایتم کن که شک و ترسی نداشته باشم

    خدایا من می‌خوام دیگه مسیر درست برم

    من می‌خوام هر روزم که میگذره متوجه بشم پس کمکم کن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    زهرا عطائی آذر گفته:
    مدت عضویت: 1173 روز

    بنام خالق جهان هستی

    سلام به استادعزیزم وخانم شایسته

    روزشمارسوم

    ابراهیم استوره قرآن وبرای من یه الگو شده کسی که انقدرخداوندروباورداره واعتمادداره قابل تحسین و ستایش شخصیت حضرت ابراهیم برجسته س و خداوند همیشه ابراهیم رومثال میزنه وقتی ابراهیم گونه به خداوند باورداشته باشیم و تسلیم خداوند باشیم صددرصد پاروی ترس‌هایی که چندین ساله جلوی پیشرفت مون رو گرفته میزاریم وباایمان حرکت میکنیم وموردهدایت قرار میگیریم ازوقتی باورخداوند منوهدایت می‌کنه و هواسش به من هست روتقویت کردم آرام تر هستم واحساس بهتری دارم و همه جوره زندگیمو به خداوندسپردم و قدم به قدم مورد هدایت الله قرار میگیرم و نشانه ها بهم گفته میشه اگرحضرت ابراهیم تونسته اگراستادعباسمنش تونسته تسلیم خواست خداوندباشه منم میتونم وازخداوندکمک می‌خوام تاباورم ودیدم رونزدیک کنم که ابراهیم وارببینم و پاروی ترسهام بزارم تا زندگی پرازنعمت سعادت خوشبختی و ثروت روتجربه کنم خداروسپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    نوشین تقی پور گفته:
    مدت عضویت: 1946 روز

    به نام بزرگ ترین حامی

    سلام،

    امروز روز سوم روزشمار من هست و اومدم که نظرم رو در مورد این فایل بنویسم.

    چقدر جنس این آرامش قشنگه. ایمان داشتن به حمایتگریِ یک نیروی بالاتر و آرامش داشتن چقدر قشنگه. چقدر حسش خوبه.. اینکه ایمان داشته باشی در شرایط سخت و ترسناک پیش رو، خدا کمکت میکنه. که دست هاش رو برات میفرسته، واقعا جذابه.

    این فایل سراسر “ایمان” بود. ایمان، ایمان، ایمان.

    حقیقتش من خودم الان تو بطن یک همچین موقعیتی هستم. ایمانم رو با یه سری اعمال خیلی بزرگ دارم نشون میدم. مسیر، جالب و در عین حال کمی برام ترسناکه. البته الان خیلی ترسم ریخته، اوایل و شروعش خیلی برام قدم بزرگی بود.

    انشاالله بعد از تحققش، خیلی خیلی خوشحال با چند صد لِوِل ایمان بالاتر، میام و همشو براتون تعریف میکنم تا داستان من، امید و انگیزه ای برای سایر دوستان بشه.

    توی این مسیر هر قدمی که بر میدارم، “توانستن” رو مرتعش میکنم و با هر قدم حالم بهتر میشه. من ایمانِ هیولایی رو دارم نشون میدم و با هر قدم به خدا میگم حال کردی؟ بهم افتخار کردی؟ برو منو نشون فرشته هات بده و بگو کیف میکنید از ایمان بنده م؟ جیگرتون حال میاد؟

    بعدم نشونه هاشو یکی پس از دیگری میبینم که میگه برو.. همینو برو.. داری درست میری.. هواتو دارم..

    من نسبت به خواسته م پررو ام. اره. نسبت به چیزی که از خدام میخوام پررو ام. چرا نده؟ چرا نشه؟

    من دارم بهاشو میدم! من قدم گذاشتم تو ناشناخته ها. من سمت خودمو خوب دارم انجام میدم. چرا نکُنه برام؟ برا من نکنه برا کی کنه؟ توحید عملی رو مثل بنز دارم اجرا میکنم. به هیچکس جز خودش تکیه نکردم و تنها دارم میرم جلو. فقط خودم و خودش.

    وقتی تحققش چندین و چند برابر ایمان منو قوی تر میکنه، معلومه که مشتاق برآورده کردنش برامه! مشتاق و امیدواره که من سنگی این بین نندازم تا راحت بتونه خواستمو محقق کنه. از خداشه! فقط نباید ناامیدش کنم.. زشته.. زشته کسی رو که انقدر مشتاق کمک بهته، ناامیدش کنی.. بی معرفتیه.

    آره، شدنش یه مقدار تو ذهنم بزرگه. اما نمیذارم که این حسم مانع بشه. مگه کم بودن آدمایی که به یه خواسته هایی شون رسیدن که انقدر بزرگ و دست نیافتنی بوده تو ذهنشون که خودشونم موقع تعریف کردن میگن هنوزم باورم نمیشه! مگه کم بودن؟ تازه انقدر ایمانمو بردم بالا که اونقدرم خواسته م تو ذهنم بزرگ نیست. باورتون نمیشه چه ایمان خفنی تو این راه دارم نشون میدم! حالا براتون تعریف که کنم، شاخ درمیارید!

    بله. اینجوریاس.

    من برای این خواسته به هیچ فکر و نجوایی اجازه ی ناامیدیم رو نمیدم. هیچ چیزی نمیتونه جلوی تحقق این خواسته م رو بگیره. هر فکر و نجوایی ام بخواد بیاد درجا اینجوری ام که خب که چی؟ بعد خیلی پررو و حق به جانب ده تا دلیل میارم که خودش کوچیک میشه و از رو میره.

    اره من شوخی ندارم. من فقط نشونه هاشو باور میکنم. دستمو گرفته. هوامو داره.

    من لایق ترینم برای این خواسته.

    این فایل هم ایمانم رو دوباره چند برابر بیشتر کرد :) یه نشونه ی دیگه. چقدر توش دارین میگین بارها کمکتون کرده و اصرار میکنین که به خدا جواب میده!

    الان احساس میکنم چشم یه لشگری اون بالا به منه!

    احساس میکنم خودشم یه کم نگرانه که نکنه ول کنی، نکنه بیخیال بشی، برا همین هروز از در و دیوار داره نشونه میده بهم! که نوشین برو ها! توروخدا ناامید نشی که خیلی ناراحت میشم! :))

    من غلط بکنم قربان! انقدر هم بی ادب نیستیم!

    مسیر یه مقدار ترسناکه، اما عجیب برام جذاب و هیجان انگیزه. وقتی میرم تو دل ترس هام یه انرژی خیلی زیادی میگیرم. اصلا انگار کل بدنم خنک میشه.

    درست میگید استاد، این چیزیه که خیلی ها ندارند، “ایمان داشتن به اینکه میشه” که “خدا کمکم میکنه” که “خدا حمایتم میکنه با بی نهایت دستش”.

    سختم هست. با تمام وجودم قبول میکنم که سخته. اما باحاله! قمار کردن رو این قضیه خیلییی حال میده!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      سمانه آقاجری گفته:
      مدت عضویت: 1065 روز

      سلام به نوشین عزیزم

      چقدر با کامنت شما گریه کردم چرا که تمام حرف های دل منو زدید که خدا خواسته منو برآورده کنه ایمان منو قویتر می‌کنه

      خیلی سال هم امید داشتم هم ترس داشتم ایمان داشتم ولی این دفعه ایمان واقعی یعنی هر چی بترسی سریع آروم کنی خودتو بگی ببین من دارم سمت خودمو انجام میدم مگه نگفتی ایمان بیار به من من برات درستش میکنم ببین من دارم ایمانم نشون میدم تو هم ایمان منو قوی کن

      حرف ها برای گفتن زیاد فقط فقط فقط خودش می‌دونه که رو خودش حساب کردم و نتیجه این باورم رو بده نه تنها من بلکه به هر کسی که تو بدترین شرایط دارن بهت ایمان میارن خدا و امیدشون تویی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        نوشین تقی پور گفته:
        مدت عضویت: 1946 روز

        سمانه ی عزیزم

        سلام

        چقدر خوشحالم که تونستم در این مسیری که میرید، ذره ای بهتون دلگرمی و امید بدم.

        مسیر سخته سمانه جان، واقعا سخته.

        شما تنها نیستی و هممون به گونه ای داریم مسیر های سخت خودمون رو طی میکنیم.

        منم تو این مسیر گاهی ناامید و پر از شک میشم، اما از خدا میخوام که دوباره بهم نشونه بده، دوباره هدایتم کنه تا از مسیرم خارج نشم.

        ما لیاقت رسیدن به تمام درخواست های الهیمون رو داریم سمانه جان.

        لیاقتش رو داریم و فقط باید باور کنیم که من هم میتونم، که برای منم میشه، که هیچ خواسته ای اونقدر بزرگ نیست که محقق نشه. من از هیچ کس پایین تر نیستم و هر کس که به خواسته ی من رسیده، یک سند و مدرک و نشونه س که منم میتونم برسم..

        خدا، خیلی خیلی موارد کمی هست که شاید خواسته مون رو محقق نکنه، اونم فقط به خاطر اینکه چیز خیلی بهتری برامون در نظر گرفته. در 99 درصد مواقع فقط و فقط خودمون هستیم که جلوی تحقق اون خواسته رو میگیریم وگرنه خدا هیچ مشکلی با براورده کردن خواسته های ما نداره! وگرنه همچین قوانینی برای جهانش نمیذاشت. گفته خودتون به هرررر چی که میخواین میتونید برسید..

        اره سمانه جان..

        خودمون باید با رسیدن به خواسته هامون، برای قوی شدن ایمانمون تلاش کنیم. این چیزیه که خدا هم میخواد و کمکمونم میکنه براش..

        فقط کاشکی خودمون مانع نشیم..

        از خدا میخوام جواب ایمانت رو خیلی زود بگیری و به بهترین راه ها و مسیر ها هدایت بشی.

        ممنون ازت که باعث شدی این حرف هارو بنویسم و به خودم هم دوباره یاداوری کنم.

        در پناه خدا و زیر چتر هدایت خدا باشی.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          سمانه آقاجری گفته:
          مدت عضویت: 1065 روز

          نوشین عزیزم پیامت رو بعد از یک ماه الان دیدم

          و در حالی بودم که باز نا امیدی امید حال خوب و بد داشتم پیامتون خوندم و با گفتن این جمله تون که خدا مشکلی نداره با خواسته ما

          یاد امشب افتادم که سر نماز بغضم ترکید و گفتم گریه نکن ببین خدا خیلی دوستداره که تو به خواسته ت برسی پس بمون تلاش کن تا خدا رو خوشحال کنی چون اونم خوشحال میشه وقتی تو به خواسته ات می‌رسی.

          عزیز من نوشینم چقدر ایمان قوی توی کامنتت هست

          چقدر دوستدارم منم بتونم همچین ایمانی داشته باشم و رها باشم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      الهه سوادکوهی گفته:
      مدت عضویت: 2785 روز

      سلام نوشین جووون عزیزمممم چقدر من دوستت دارم

      منم از دیشب روزشمار رو شروع کردم و خیلی خیلی هدایتی بهش برخوردم و شروع شد

      اومدم ی سری بزنم ب فایلهای بعدی ک چشمم خورد ب این کامنتت و انقدرررررر باهاش حال کردم ک چندبار خوندمش و بعد تو دفترم نوشتمش

      انگار من بودم با قلم تو

      خیلی ب مسیری ک من الان توشم نزدیک بود. کاری ب موضوعش ندارم اما ایمانت رو بی نهایت تحسین کردم دخترررررر

      چقدر تو شیرینی و شیرین مینویسی

      رفتم تو پروفایلت و بقیه کامنتاتم خوندم چندتاشو

      چقدر دلنشین بودن

      چقدر خوب قانون رو درک کردی واقعا بهت تبریک میگم

      معلومه ک تو لایق ترینی برای رسیدن ب خواستت

      معلومه ک خدا هم دارن با فرشته هاش برای وجودت و عرضه و جسارتت کف میزنن

      معلومه ک تو باید برسی و من باید برسم و برای ما نشه برای کی بشه!؟

      عاشقتم دختر

      پیگیر کامنتاتم

      پروفایلت رفت تو علاقه مندیهام

      بدرخشی😍

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        نوشین تقی پور گفته:
        مدت عضویت: 1946 روز

        سلام الهه ی عزیزم!

        چقدر خوشحال و شاکرم که کامنتم انقدر شما رو تحت تاثیر قرار داد و حس خوبی بهت داد.

        منم هنوز خیلییی کار دارم و خیلییی راه دارم..

        اما با همه ی پستی بلندی های مسیر تلاشمو میکنم که از راه درست خارج نشم.

        هر چیزی که مینویسم الهام خدا هست و حتما خدا از طریق نوشته های من میخواسته ایمان و انگیزه ی شمارم قوی تر کنه و بگه ببین الهه! این دقیقا برای تو بود! بخون و باور کن و بهم توکل کن که من خواستم تو این زمان تو این مکان و این صفحه باشی. من خواستم چشمت به این کامنت بیفته. که بهت بگم اگر بهم ایمان داشته باشی و اگر کوتاه نیای، منم ناامیدت نمیکنم..

        الهه ی عزیزم ممنونم از لطف زیادی که به خودم داشتی و از خدا میخوام چندین برابر این مهربونی ای که نثار ادم ها میکنی و حس خوبی که بهشون میده، به خودت برگرده عزیزم..

        انشاالله که در پناه خدا خوشحال و راضی باشی.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    زینب ندرلو گفته:
    مدت عضویت: 1006 روز

    به نام خداوند یکتا

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و دوستان نازنینم

    روز سوم ۳۰ آبان

    اعتماد به رب ،چه اسم زیبایی برای فایل انتخاب کردین .چیزایی که درک کردم از این فایل می‌نویسم به امید اینکه ظرف آگاهیم بزرگ تر شده و بتونم تک تک نکاتی که گفته شد رو درک کنم

    تسلیم بودن یعنی به خدای خودت اعتماد کنی توکل کنی و بسپاری بهش ،چقدر شنیدیم این جمله رو که توکل کن به خدا ،قبل از اینکه با قانون آشنا شم هروقت تو مشکلی کسی بهم اینو میگفت همیشه از خودم می‌پرسیدم من آیا واقعا توکل کردم به خدا و الان میدونم که اون توکل واقعی نبود فقط به زبون میگفتم و همش چشمم به عوامل بیرونی بود.

    و چقدر زیبا در مورد حضرت ابراهیم سخن میگید. استاد داستان های آزمایش های حضرت ابراهیم رو همیشه تو درس ها و برنامه شنیدیم و دیدیم ولی هیچ وقت درکش نکردم فقط میگفتم اون حضرت ابراهیم بوده و من هیچ وقت نمیتونم آنقدر به خدای خودم نزدیک شم و چقدر این جمله بهم آرامش میده که اگر حضرت ابراهیم تونسته ما هم میتونیم فقط باید رو خودمون کار کنیم جایی که نیاز به خدا توکل کنیم و تسلیم باشیم.

    و این جمله چقدر از سوال های منو در رابطه با اینکه خدا اگه میگه همه برای من یکسانند پس چرا آنقدر به پیامبران و امامان لطف داره و حالا میفهمم که اونا چقدر رو خودشون کار کردن و چقدر ایمان داشتن به خدا

    وقتی امروز از خودم پرسیدم آیا منم میتونم چنین کاری کنم یا نه ؟بیشتر درک کردم ایمان حضرت ابراهیم رو و چقدر یکتا پرست بود این مرد

    چقدر خدایی که این روزا شناختم با خدای ۳۰ سال پیش فرق داره ،خدایی که الان شناختم عادل و قدرتمند و مهربونه و بخشنده

    خدایا خودت به مسیر درست هدایتمون کن نزار دلمون بلغزه و از این مسیر دور شیم

    خدایا شکرت برای هدایتت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    مهناز پیرهادی گفته:
    مدت عضویت: 965 روز

    سفرنامه روز سوم:

    شخصیتی که توی این فایل استاد عزیز بهش پرداختند بسیار منو تحت تاثیر قرار داد چون کسیه که به معنای واقعی کلمه در برابر خداوند تسلیمه و بهش باور قلبی داره و وقتی بهش دستور داده میشه بدون چون و چرا میپذیره و ایمانشو ثابت میکنه حتی در مورد فرزند که میشه گفت عزیز ترین فرد توی زندگی هر آدمیه و

    خیلی از آدمها تنها هدف زندگیشون به خاطر بچه هاشونه و کل اهدافشونو فدای بچه هاشون میکنن و هدف زندگیشون فقط دیدن خوشبختی بچه هاشونه

    و این حس طبیعیه علاقه به فرزندان و همه لذت میبرن از حال خوب و خوشبختی و رشد و پیشرفت فرزندانشون

    ولی نمیتونه هدف زندگی یه فرد فقط بچه هاش باشه

    بهترین شکل حمایت از بچه ها اینه که ازشون حمایت نکنیم همونطور که من خیلی از آدمهای موفق رو دیدم که به دلیل رسیدن به این تضاد که از طرف هیچکس حمایت نشدن همه وجودشونو گذاشتن تا تبدیل بشن به بهترین نسخه خودشون

    و حضرت ابرهیم فقط دستور خدا رو اطاعت کرد و خدارو باور داشت و فرزندشو رها کرد

    و توی این امتحان الهی هم سربلند درمیاد و معنای واقعی اسلام رو که امروزه به اشتباه معنی شده رو به همه نشون میده

    و چقد تسلیم خداوند بود یه پله بالاتر از همه چیه

    تسلیم به این معنی که رها میکنم و فقط از خداوند اطاعت میکنم و ایمان دارم که خداوند بهم کمک میکنه

    و حصرت ابراهیم یه انسان کامل در قرآن معرفی میشه

    و میتونه برای ما در همه زمینه الگو باشه به این صورت که بدون هیچ ایده و استعدادی بریم تو دل ترسامون و به خدا توکل کنیم و ایمان داشته باشیم که انجام میشه شاید گفتنش راحت باشه ولی خیلیا نمیتونن انجامش بدن

    کسایی که به خداوند ایمان دارند میدونن که خدا بی نهایت دست داره که بهشون از راحت ترین و لذت بخش ترین راه ها کمک کنه

    خداوند همیشه هست و حمایت میکنه

    و نشانه تسلیم بودن احساس خوبه و نگران نبودنه

    و کسی که تسلیم خدا باشه میگه من خسته و ناامید نمیشم و پیش میرم و ترسها منو در برنمیگره من حرکت میکنم و خداوند به من برکت میده

    و هر اتفاقی برام بیفته من تسلیم خداوندم

    خدا مارو حمایت کنه و اگه یه نفر تونسته به یه مقامی برسه ما هم میتونیم

    و چقد علاقمند شدم که به قول استاد با دیدگاه و ذهنیت و روحیه حضرت ابراهیم بیشتر آشنا شم تا دلیل این عشق نابی که خداوند بهش داره رو متوجه شم و از خدا میخوام که هممونو هدایت کنه تا بتونیم مثل پیامبر عزیزش در برابرش تسلیم باشیم

    زندگی خیلی زیباست به شرط اگاهی و عمل به آگاهیا

    امیدوارم که همیشه در مدارآگاهی و سلامتی و عشق و ثروت و آرامش باشیم

    ممنونم استاد عزیز برای اشتراک گذاشتن این آگاهیا

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    سارا سهیلی گفته:
    مدت عضویت: 1766 روز

    سلام به استاد عزیز و دوستانی که کامنتم رو دارن میخونن

    گفتم بهتره کامنتم رو با باورهایی که توی فایل گفته شد و یا داخل کامنتها خوندم شروع کنم

    اعتماد به خدا چه طوریه؟

    مثال قطعیش داستان زندگی حضرت ابراهیمه

    وقتی یک نفری بوده که تا این حد به خدا اعتماد داشته که بعد از چندین سال بچه نداشتن بچش رو داخل بیابون ها رها کرده جایی که انواع و اقسام اتفاقات میتونسته براشون رخ بده. و بعد از اون که رها کرده ۲۰ سال بعد برگشته برای قربانی کردن همون تک بچه ای که ۲۰ ساله ندیدتتش.تازه اون موقع ها گوشی وجود نداشته یعنی فکر نکنم خبر داشته بوده بچش زنده مونده یا نه.

    این شیوه رو یکی زندگی کرده پس من میتونم تا این حد هم به خدا اعتماد داشته باشم.

    تسلیم بودن به این معنی که خودم رو رها کنم و بسپرم به خدا با حال خوب

    و ایمان داشته باشم که خدا کمک میکنه حمایتم میکنه لحظه ای تنهام نمیزاره نمیزاره کارم روی زمین بمونه. شرایط و اتفاقات و بینهایت دست روجوری تو زندگیم پیش میاره که همه چیز به نفعم میشه .مراقبمه که در مسیر درست بمونم و من رو به همون مسیر درست هدایت میکنه . خدا همیشه هست . همیشه خیرم رو میخواد . همیشه کنارمه و درکنارم حضور داره . همیشه هدایتم میکنه . من حرکت میکنم و اون بهم برکت میده . اینطوری من نا امید نمیشم پشتم گرمه که اون هست . خسته نمیشم . نا امید نمیشم و ادامه میدم.

    پس من همه چیزمو سپردم به خدا و خیالم راحته

    بعد از تجربه ی درآمد ۷ ملیونیم در همین ماه دقیقا همون اوایل ماه کار گروهی که باهاشون همکاری داشتم موقت یا شایدم همیشه تعطیل شد.اوایلش حس و حالم خیلی عالی نبود ولی بدم نبود.

    تونستم دقیقا تو همون ماه برای اولین بار ۱ ملیون تومن از کار مورد علاقمم بسازم.بعد هی نجواها اومد که دیگه نمیشه ماه بعدی درآمد نداری پول از کجا یخوای بیاری و من هی حسم بدتر شد تا جایی که باز برام مشتری اومد ولی ازم خرید نکرد دیگه.

    الان میدونم که این دقیقا درخواست من بوده که زمان بیشتری داشته باشم که تا کار مورد علاقم رو انجام بدم و روی باورهام بیشتر بتونم کار کنم. الان میدونم خدا هست داره میبینه میشنوه . من دارم حرکت میکنم اون برکت رو بهم میده .اون حمایتم میکنه . دستم رو میگیره کارمو رو زمین نمیزاره حواسش هست مراقبه و من رو هدایت میکنه به سمت خواسته هام چون من هر روز دارم روی کارم تمرکز میزارم . دارم مهارت کسب میکنم . دارم روی باورهام کار میکنم و قطعا جهان و خداوند پاسخ این تلاش ها ی نت رو میده همونطوری که به ابراهیم داده و اون رو دوست خودش میدونسته همیشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    صفورا کوشککی گفته:
    مدت عضویت: 1182 روز

    بنام جان جهان

    روز سوم سفرنامه

    اعتماد به رب پیام ابراهیم در عید قربان.

    _مقام حضرت ابراهیم به عنوان الگو و اسطوره بارها وبارها در قرآن تکرار شده و حضرت ابراهیم به مقام خلیل اللهی رسیده.

    _خداوند بارها در قران به مسیح ، موسی گفته که پیرو ملت ابراهیم باشید که او موحد بود و مشرک نبود، و از تمام آزمایشات سربلند بیرون اومد.

    _حضرت ابراهیم وقتی که اسماعیل به دنیا میاد و یک کودک چند روزه بوده یک ماموریتی رو دریافت میکنه از طرف خداوند که بچه رو به همراه هاجر وسط بیابونهای مکه رها میکنه و میره.

    چند درصد از ما حاضریم بچه ی شیرخوارمون رو وسط بیابون رها کنیم و بریم و اعتماد کنیم که خداوند نگهبانشه؟

    _خیلی از آدمها تمام هدف و ماموریت زندگیشون شده بچه هاشون و هیچ هدف و آرزویی ندارن جز خوشبختی بچه هاشون.

    _بهترین حمایتی که ما میتونیم از بچه هامون بکنیم اینه که ازشون حمایت نکنیم.

    _دلیل اینکه ابراهیم فرمان خداوند رو پذیرفت و فرزند و همسرش رو تنها گذاشت این بود که اون به خدا باور داشت .

    چیزی که ما خیلی فاصله داریم با جایی که ابراهیم بهش رسیده اینه که تسلیمه، اینه که باور داره خداوند حمایتش میکنه.

    _تسلیم بودن به این معنیه که من ایمان دارم خداوند به من کمک میکنه .

    _نشانه ی تسلیم بودن احساس خوبه

    نشانه ی ایمان احساس خوبه.

    در پناه جان جهان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: