«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش - صفحه 125
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/07/abasmanesh-5.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-09-12 09:33:282024-06-08 22:16:13«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندششاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام الله هادی
سلام به همه دوستان
سفرنامه من روز سوم
وقتی به دیدگاه گذشته ام فکر میکنم ،فکر میکردم قرآن برای مسلمانان است و منظور از اسلام یعنی مسلمان و نماز خواندن و دین و …
وقتی با استاد عباس منش آشنا شدم آموختم ( س ل م) یا اسلام به معنای تسلیم بودن در برابر خداوند است.
الان که شرایط فعلی خودم را میبینم و میتوان گفت گره هابی که خورده و افراد نزدیک من بیشتر از من نگران هستند ولی من تسلیم امر خداوند هستم و شاید که گاهی احساسم بد باشد ولی در احساس بد نمیمانم و زود خودم را تسلیم امر پرودگار میدانم تا مرا هدایت کند به آنچه که از قبل فرستاده ام.
موفق و سربلند باشید
به نام رب العالمین
خدایا وقتی روح تو در من دمیده شده به دان معنی هست که تمامی خصوصیات جلاله تو در من وجود داره و من فقط باید اونها رو پرورش بدم
حالا هر چقدر اونها رو بتونم اون صفات رو در خودم پرورش بدم همان قدر به تو نزدیک و نزدیک تر میشم.
پس خدایا تو را به ربوبیتت سوگند می دهم
ایمانت رو هر روز هر روز زرق من کن
هدایت رو هر روز هر روز رزق من کن
توحیدت رو هر روز هر روز رزق من کن
علمت را رزق من کن
حلمت را رزق من کن
احسانت را رزق من کن
آرمشت را رزق من کن
شجاعت را زرق من کن
توکل را رزق من کن
من را هر روز به روحم که تو باشی نزدیک تر کن
من را تسلیم خودت کن
استاد این دو جملتون بسیار زیبا بود و آرامش بخش بود
“نشانه تسلیم بودن احساس خوب هست
نشانه ایمان داشتن احساس خوب هست”
الحمد الله رب العالمین
پروردگارم توکل بر خودت
بنام خداونده بخشنده و مهربانم
سلام به استاد عزیزم
روز 3
خدایا ازت میخوام .
این قدرت رو به من بده تا بتونم ایمانم رو هر روز قویتر و قویتر کنم….
خدایا چقدر بزرگی توووو چقدر ابراهیممم که هنوز پیامبر تو نبود ایجوررررر جون فرزندشو میخواست بده برای توووووووو الهی شکرت رب من
خدایا من باید چکارررر کنم من باید چکار کنمممممم
خدایا خودت هدایتم کن خودت ایمان رو قوی کن خداااا جووووون خوددددت کمک کن هدایتم کن
خدایا من تسلیم من رو حمایتم کن خدایا من تسلیمم خودت بهم بگو چکار کنم خدایا من تسلیمم به تووو
خدایا کمک کن که تویه مسیرت ثابت قدم باشم
خدایا خودت ترسهای من رو نابود کن من تسلیم توام
خدایا خودت اگاهم کن از اگاهیااا استاد.
یادم بیار جاهایرو که به تو توکل کردم چه درهایی برام باز شد
یادم بیار وقنی رها کردم و تو به چه جاهاییی من رو بردی و لذت بردم خدایاااااااااا خدای خوبم خودت کمک کن من تسلیم تو باشم
یادم بیار که چه جاهایی تنهام نزاشتی و چه جاهایی که گفتی حسین برو و من رفتم…..و چه لذتی بردم.
خدایا من تسلیم تو هستممممم
خدایاااااا خودت کمک کن والاغیر….
اگر ابراهیم تونست استاد تونست ادمهای بزرگ تونستن
من هم میتونم الهی شکرت رب من…..
ایمان دارم که کارامو انجام میدی تووووووووو
دستهای تو خیلی جاها به من کمک کردن که نگو نپرس
یادم میارم تمام اون کارهاییرو که انجام دادی برای من و من فراموششششش کردم الهی شکرت رب من سپاس از تو الهی شکرت…..
خدای از رفیقهای جون جونی خودت قرارم بده من رو الهی شکرت رب من شکرررررررت….
خدایا من میدونم که از رگ گردن به من نزدیک تری
من بهت اعتماد دارم و تسلیم توامممممم….
من بهت اعتماد دارم و تسلیم توامممممم…
من بهت اعتماد دارم و تسلیم توامممممم….
من میدونم که تو هر ثانیه با منی
من موج فکری خودم رو روی خداوند میچرخانم و میخوام کل روز خدارو ببینم و باهاش عشق کنم.
من تسلیم هستم
خدا جون بینهایت سمعا و طاعتای تو شدن را دوست دارم
الهی شکرت رب من من بهت اعتماد دارم و تسلیم توام
در پناه جان جان رب العامین شاد وسلامت و ثروتمند باشید
سلام به استاد عزیزم و دوستان هم مسیر
روز سوم از سفرنامه
تسلیم تسلیم تسلیم
چه واژه سخت و آسونیه
و چه بزرگ انسانیست ابراهیم
دورود خدا بر او و هم مدارهای عزیزش
روی کاغذی سفید با خطی خوش نوشته ام :
تسلیم خدا بودن یعنی :
خدا جونم میدونم بامنی و هر لحظه مراقبمی
پس هر چی که در زندگیم پیش میاد ، زیر نظر تو پیش اومده
من بهت اعتماد کامل دارم و تسلیمم
و این کاغذ و به دیوار اتاقم چسبوندم و صبحها به محض بیداری اون رو میبینم و در طول روز بارها میخونمش .
احساس میکنم من هم این ابراهیم موحد و یکتاپرست و تسلیم را در وجودم در اون عمق واقعیش دارم ولی رشد نکرده ، در طول سالها فراموش شده و حالا زمانش رسیده که از خدا بخوام کمکم کنه تا بتونم متخلق به اخلاق الهی ابراهیم شوم
خدایا میدونم دوستم داری با همه ی دور شدنهام و اشتباهاتم
این بار از تعهدم ، از کامنت خوندنام ، از کامنت نوشتنام ، از تعهد رشد درآمد در یک سال ، از کسب مهارت در شغل مورد علاقم ، از طی کردن روزانه سفرنامه و نوشتن برداشت شخصیم , از خوندن قرآن در هر روز و نت برداری از آیات ، از سپاسگزاری اا و دیدن نکات مثبت ، تمرین لبخند و دیدن نکات مثبت بچه ها …..
و از صداقت قلبم اطلاع داری
خواسته هایم را رها میکنم و دست نیازم رو به سمتت دراز میکنم و از تو کمک میخواهم
مرا رشد بده ، رشدی ابراهیمی
رزق بده رزقی مریمی
اعتبار بده اعتباری محمدی
ثروت بده ثروتی سلیمانی
و مرا صبور کن با اهدای عشق و آرامش
ایاک نعبد و ایاک نستعین
دوستت دارم خدای قشنگم
به نام خالق زیبایی ها
نوشتن کامنت برای این بخش به نظر شاید اسان باشه
اما عمل دشوار تره همه می تونن بنویسن باید ایمان داشته باشیم باید قربانی کنیم اما همه عمل نمی کنند
من تحسین می کنم حضرت ابراهیم رو کشتن یک نفرت خودش چقدر می تونه سخت باشه
چه برسه به اینکه اون پسرت باشه من فرزندی ندارم اما یک لحظه تصور اینکه کسی از اعضای خانواده رو به خواست خود خداوند بکشم خیلی سخته
فقط این نیست شما ببین حضرت ابراهیم به دل اتش میزنه ولی شک نداره که خدا نجاتش میده
باید یاد بگیرم از حضرت ابراهیم تسلیم بودن رو گوش دادن رو
عمل کردن رو ایمان به خدا رو داشتن
پا در مسیری بذارم که شاید فقط یه ذرش روشنه
همه میگن این چه کاریه چرا این کار رو انجام دادی چرا اینطور کردی
الان شاید ما اون موقع کنار حضرت ابراهیم بودیم همه تلاش می کردیم تا ابرهیم را منصرف کنیم
اما الان به راحتی کامنت می نویسیم
خیلی تفاوت دارد نوشتن با عمل کردن خیلی
میلیون ها نفرن که کاری به انها الهام میشه که انجام بدن اما فقط برخی جسارت و توکل انجامش رو دارن از خداوند می خواهم من هم تسلیم درگاهش قرار بده چون اگر ابراهی تونسته منم می تونم
من می تونم توکل کنم من می تونم به الهامات عمل کنم
شاد و پیروز باشید
سلام و درود به همه ی دوستان عزیز و محترمی که دارند این کامنت دلی بنده رو میخونن
استاد عزیزم داری چیکار میکنی با ما؟؟؟
واقعا این قسمت کجا بود تا حالا؟؟؟؟
همیشه این فایلهای سفرنامه رو میدیدم و به سادگی از کنارشون رد میشدم نمیدونستم اینقدر کلاسه شده و با برنامه دارن میرن جلو تا الان از همون قسمت اول همش دست گذاشتید رو پاشنه های آشیل من انگار شما میدونستید که من کجاها مشکل دارم و اومدید همون قسمتها رو به ترتیب گذاشتید تو فصل اول سفرنامه من که با همین 3 قسمت دیوانه شدم خدا میدونه تا روز 30 سفرنامه چه قسمتهای باحالی در انتظارم باشه و چه اتفاقات جالبی برام بیوفته تو همین 3 روز جذبهای فوق العاده ای داشتم حالم خیلی بهتره و مهمتر از همه اینکه دارم به صورت تمرکزی روی پاشنه های اشیلم کار میکنم خدا کنه بتونم موفق بشم و رفعشون کنم
این قسمت در مورد ایمان حضرت ابراهیم بود در مورد خدا و قطع وابستگی از فرزندش حضرت اسماعیل
من خودم بعد از احساس گناه و احساس قربانی شدن مهمترین و بزرگترین پاشنه ی آشیل و ترمزم همین وابستگی به فرزندمه البته الان دوفرزند دارم ولی قبلا که فقط یه دونه دختر داشتم بخاطر وابستگی شدیدی که بهش داشتم خیلی ضربه خوردم هم از سمت دخترم هم از سمت همسرم و خانوادش
الان این وابستگی رو یکم کمتر کردم نمیگم بیشتر کمش کردم چون واقعا فقط همون یه ذره رو تونستم کم کنم که هنوز رگه ها و ریشه هایی ازش تو وجودم هست و خیلی جای کار داره تا بهتر بشم
من مطمئنم نمیتونم اندازه ی حضرت ابراهیم از فرزندم بخاطر خدا بگذرم نهایت خیلی زور بزنم شاید یک هزارم ابراهیم این هنر رو داشته باشم
واقعا که قطع وابستگی از هر چیزی یه هنر خیلی بزرگه که امیدوارم خدا به همه ی ما عنایت کنه
در پناه الله یکتا
سلام بر استاد توحیدی عزیزم
و مریم بانوی دوسداشتنی
و دوباره ابراهیم
و دوباره توحید
چقدر موصوع تامل برانگیز و عمقیه
هر لحطه ب لحطه درک متفاوتی ازش دارم
هرروز میگم امروز یکم بهتر فهمیدم
فردا میگم نه بابا دیروز هیچی نفهمیدم
امروز یکم فهمیدم
اما انگار این توحید عمقی نداره
هر ذره ذره اش متفاوته
و درک متفاوتی داره
این روزها دارم فکرمیکنم انگار ما خدایی متفاوتی داریم
مثلا من خدا رو توی مواطب بودنم خیلی قبول دارم
و بمحض درخواست صداشو واصح و رسا میشنوم ک میگه مواطبت هستم
اما تو خیییلی جاها نه
نمیدونم خدایی دارم ک:
بر هرچیز تواناست
بر هرکاری قادر
شنوا و بینا
حی و حاصر
غفورو توبه پدیر
بخشنده و مهربان
دارای فضل بی انتها
هادی و هدایتگر
انیس و مونس
تنها یار و یاور
تنها منبع رزق و روزی رسان بینهااااایت
عاشق رشد کردن من.هرلحطه کنارم
تنها رابطه ای ک تا ابد جاودانه است
خدایی ک حتی میشه ازش پرسید چی بخورم
چیکارکنم
از کدوم طرف برم
چی بگم
وهزاران و هزاران کاردیگه
فراموش میکنم همیشه کنارمه
فراموش میکنم همه جا و توی همه چی میشه ازش کمک خواست و هدایت میشم
انگار اصلا تواین همه سال نشناختم این خدارو
هرچی رو میبینم خداهست اونجا
درکش طرف بزرگ میخاد
ک ب لطف و فصل الله مهربانم درمسیر ثابت قدم باشم
تا بتونم دره ای درک کنم و بفهمم
و ظرفم بزرگتر بشه و عمیق تر
یک قطره کنار اقیانوس هیچی نیس
اما هم جنس هم هستند.هردو خاصیت یکسانی دارند
بی کم و کاست
وچقدر جالبه و تمام موفقیتها در گرو توحیده
و جالبتر اینکه وقتی بهش وصل میشی دیگه موفقیت رنگ نداره اتصال ب خودش برات زیباتره.
کلاب هوس دوستان رو ک میبینم بیشتر ایمان میارم مقصدخودشه
شناخت خودم و شناخت خودش
و نتیجه این شناخت و اتصال میشه زندگی مثل استاد
ک خدا بارها و بارها میگه ماشما را برای سختی نیافریدیم
انها خودشان ب خودشان ستم میکنند
میدونم توحید هم تکامل داره
دریافت الهامات تکامل داره
نباید عجله کنم
نبایدبخودم سخت بگیرم
خودمو سرزنش نکنم
از مسیر لدت ببرم
حواسم ب خودم و اتصالم و حال خوبم باشه
نتیجه این اتصال و این هماهنگی میشه خاسته هام
دنبال اون اتصالم
دنبال اون الهامات ک نتیجه اتصال هستم
دنبال شناخت و درک کردنش هستم
دنبال وصل شدنم
رها شدن
رشد دادن خودم و افکارم و باورهام و درکم از خدا و جهان و قوانینشه
باشد ک ب لطف الله مهربانم دراین مسیر ثابت قدم باشم و ادامه بدم مثل استادم
بنام الله یکتا خدای هدایتگرم
تنها یک قدرت, یک نیرو درجهان است و رابطه ی من با این نیرو همیشگی است
واین نیرو هدایت مرا برخود واجب کرده است وقدرت خلق زندگی ام را در دست باورها وفرکانس های خودم قرار داده است
هیچ عاملی هیچ عاملی بیرون از من توانایی ضرر وزیان و سود رساندن ب من را ندارد
و راه سعادت دنیا وآخرت من, حساب کردن روی این نیرو است
وتوانایی من درباره دریافت الهامات و تشخیص هدایت های این نیرو,
ب اندازه ی ایمان, توکل و سرسپرده گی ام در برابر این نیرو است
واعتبار تمام دستاوردهایم, عمل ب هدایت های این نیرو است
سلام ب هم سفران عزیزم و استاد بزرگوارم
روز سوم روز شمار تحول زندگی من
“اعتماد به رب” پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندنش:
خدایا هدایتم کن تا بتونم بنویسم
و درک کنم و بر قلمم جاری شو
تسلیم بودن
تسلیم بودن یعنی چی؟؟
معنی تسلیم شدن چی هست؟؟
تسلیم بودن یعنی رها بودن
یعنی سپردن نتیحه کارها ب یک نیروی برتر ک از همه چی آگاهه
یعنی قدم برداشتن و حرکت کردن
و واگزار کردن نتیجه ب الله
یعنی گفتن اخیششششش رهاااا شدم خیالم راحت شد
یعنی سپردن خودم ب خدا
سپردن عزیزانم ب خدا
یعنی عمل ب الهامات
یعنی سپردن انجام کارها ب
نیرویی ک در جز جز تمام هستی جاری هست
نیرویی ک کل موجودات
و کهکشان ها
آسمان ها و زمین رو مدیریت میکنه
وهیچ برگی بی اجازه اون از درخت نمی افته
نیروی ک از همه اسرار پنهان وآشکار خبر داره وآگاهه
نیرویی ک همه ی کارها رو برای ما انجام میده
از حرکات سیارات
خورشید وماه
روز وشب
تغییر فصل ها
رویش گیاهان
خلق جنین نوزاد هایی ک هرروز و ثانیه داره شکل میگیره
نمو پیدا میکنه
و متولد میشه
نیرویی ک قلب وریه منو داره مدیریت میکنه
خون تو رگ های منو ب گردش درمیاره
کلیه معده ریه دستگاه گوارش منو داره ب راحتی و بسبار دقیق ومنظم مدیریت میکنه
ضربان قلب منو داره میزنه
ک اگه ی لحظه خونو پمپ نکنه
ب راحتی ایست قلبی و مرگ و پایان فرصت حیات من فرا میرسه
نیرویی ک این همه کار میکنه برای من بدون اینکه من کاری انجام بدم
براش واصلا خبر داشته باشم ک چه خبره تو بدنم
نیرویی ک تمام ایده هام از اونه
تمام اکسیژنی ک نفس میکشم
من بدون اون نمیتونم حتی پلک بزنم
بعد من چی دارم از خودم هیچی
جسمم ک از خودشه خودش داره مدیرتش میکنه
و روحم ک از وجود خودشه
الان چرا من نباید تسلیم این نیرو بشم
چرا نباید خیالم راحت باشه از حضور همیشگی این نیرو ک همیشه بوده کنارم وهدایتم کرده وعاشقانه منو دوسداره و میخواد ک من ب همه ی خواسته هام برسم
از من مشتاق تره چون من با رسبدن ب خواسته هام
باعث رشد جهان میشم و رشد خودم و هدف اصلی این نیرو همینه گسترش جهان
حالا حضرت ابراهیم چقد عالی ایمان داشته ب وجود همیشگی این نیرو ک میدونسته ک هدایتش میکنه
و حمایتش میکنه
ک اتش و براش گلستان میکنه
واقعا چ ایمان ویقینی داشته
حضرت ابراهیم ک تو دل آتیش هم رفت و ایمانش و از دست نداد
نوزاد و همسرش و تو دل بیابان برد و باز ایمانشو از دست نداد
خییلیه
و فرزند برومند وجوانش و ب قربانگاه برد تا قربانی کنه
الله اکبر چ شخصیت بزرگی داشتن ایشون چقد تحسبنش میکنم
و خدا ک همیشه ب شجاعان پاسخ میده
قربانی فرستاد تا پذیرفته شدن ابراهیم و اعلام کنه
حتی تجسم این آزمون ها هم خیلی سخته چ برسه عمل کنی
از خدا مبخوام
ک هدایتم کنه منم بتونم همچین ایمان و همچین شخصیت توحیدی داشته باشم
وقتی من احساسم خوب باشه
و خیالم راحت باشه از حضور همیشگی این نیرو
و آرامش داشته باشم ک هر اتفاقی پیش میاره ب نفع منه یعنی تسلیم هستم
تسلیم چ آرامشی داره این کلمه
خدایا سپاسگزارم بابت وجود ارزشمند استاد عزیزم تو زندگیم ک یکی از
دستان قدرتمند توست
و هرروز ب واسطه آموزش هاش دارم رشد میکنم چ حس خوبی دارم از این جریان زیبا
سپاسگزارم از همگی هم سفران عزیزم بابت کامنت های فوق العاده شون کلی انرژی میگیرم وایمانم قوی تر میشه
درپناه الله یکتا باشید
سلام دوست عزیزم با تمام وجودم ازت سپاس گزارم کامنتت کل وجودمو دگرگون کرد از این درک زیبا لذت بردم از این تعاریف توحیدی لذت بردم از این آگاهی های ناب که تکرار شدن برام لذت بردم و اشک ریختم واقعا در زمان و مکان مناسب هدایت کرد برای خواندن این جملات گوهربار خواستم اول تشکر کنم بعد برم یه بار دیگه و شاید بارها بخونمش
سلام آقا رضا دوست عزیز, وارزشمندم
یک دنیا ازت سپاسگزارم ک برام نوشتی
وباعث شدی کامنت خودم و ک انگار خیلی ازش گذشته بخونم
و دوباره یادآوری بشه برام خییلی ممنونم
میدونید حین خوندن کامنت یاد چی افتادم
تنها برنامه ای ک خیلی دوسدارم از تلویزیون ببینم
مستند حیوانات هست واین برنامه رو امروز صبح داشتم میدیدم
ویژگی های حسی جانوران فک کنم اسمش بود
خیلی جالب بود برام
کارشناسان متوجه شده بودن
یه دسته از کوسه ماهی های دم سیاه ک نزدیک ساحل بودن ی مدت
با اومدن ی سونامی نگرانشون شده بودن ک شاید آسیب دیده باشن میرن دنبالشون ک ببینن چی ب سرشون اومده
بعد متوجه میشن ک این کوسه ماهی ها قبل از سونامی اونجایی ک بودن و ترک کردن 8ساعت قبلش
حالا چطور متوجه شدن میخواد سونامی بیاد
از طریق زیاد شدن فشار آب متوجه شدن و محلو ترک کردن
و باز اشاره کردن ب مورچه هایی ک تو کف جنگل لونه داشتن
ک اوناهم قبل بارون یا لونه شونو با لاروهاشون ترک میکنن
یا ی دیوار دفاعی جلوی دهنه ی لونه شون درست میکنن
و باز ی قورباغه سبز کوچیک و نشون داد ک قورباغه بارون هم بهش میگ(ناروک تو ادبیات خودمون)
میگفت این قورباغه ها رو تو ی شیشه نگه میدارن ک ی چوبی داخلش هست
اگه اشتباه نکنم گفت قبل ازاینکه بارون بیاد این قور باغه از همون چوبه میره بالا
و درشرایط عادی پایین چوب میمونه
این کارهایی ک انجام میدن حیوانات هیچ دلیل علمی نداره
خدای من ک کل هستی رو داره هدایت میکنه
اینارو هم هدایت میکنه
مگه جریان هدایت
دلیل علمی داره
مگه منطقیه
مگه مادر موسی ک بهش الهام شد بچه ش و
جگرگوشه شو بندازه تو آب منطقیه
مگه ب نوح وحی شد ک کشتی توکوه بسازه
منطقی بود
مگه وحی ک ب ابراهیم شد زن وبچه شیرخوارش و ببره رها کنه تو وسط بیابون خشک و بی آب وعلف منطقیه
مگه قربانی کردن اسماعیل توسط ابراهیم منطقی بود
ولی ابراهیم ب ندای درونش همون هدایت خواست عمل کنه ک
پذیرفته شد ازش
از آزمایش سربلند بیرون اومد
الهی صدهزار بار شکرت بابت این آگاهی ها
ک پشت سرهم اومد سپاسگزارم الحمدلله
روز شمار سوم
سلام خدمت استاد بی نظیرم وخانوم شایسته ی عزیز عزیزم
ابراهیم خدا خیلی کارش درست بوده خیلی خالصانه خداشو قبول داشته منم دلم میخواد شروع کنم وکم کم بشم ابراهیم اگر ابراهیم شده خلیل الله پس منم میتونم.
ابراهیم اونموقع چه امتحان سختی پس داده با اون همه سختی وقتی اون تونسته منم میتونم. ابراهیم هم حتما مثل من یه روزی از کارهای کوچیک شروع کرده یه روزی مثل من بخودش گفته دیگه بسه هرچی به صدای ذهن گوش دادم از امروز دیگه فقط میخوام خدا بهم بگه چکار کنم.
خداجونم میدونم خیلی جاها تو راه رو نشون دادی ومن گذاشتم به حساب خودم.
خیلی جاها هم واقعا حست کردم مثل زمستون گذشته که صبح زود قبل از طلوع آفتاب برای پیاده روی بیرون میرفتم وقتی راه افتادم گفتم خدایا خودت بگو کدوم طرفی برم وطبق معمول عقلم گفت برو پارک نزدیک خونت تو یه زن تنها توی تاریکی ممکنه اتفاقی برات بیافته. ولی دلم میگفت از یه مسیر دیگه که پارک دورتری بود برم وخلاصه دلم پیروز شد ومن از مسیری که اون گفت رفتم تو راه به خداجونم گفتم نمیدونم چرا خواستی اینوری بیام ولی میدونم کاری باهام داری. دوتا خیابون مونده به پارک زنی با چادر گل گلی رو دیدم که از نوع چادر سر کردنش فهمیدم اهل جنوبه واحتمالا اینجارو خوب نمیشناسه سر خیابون با تلفن صحبت میکرد وهمش دور وبرشو رو نگاه میکرد انگار منتظر کسی بود وکلی هم کلافه بود خواستم باهاش حرف بزنم وکمکی بکنم ولی حواسش همش به اونور خط بود. از کنارش رد شدم گفتم هرچی خیره همونه. نزدیک پارک بودم که دیدم یه ماشینی دنده عقب از یه کوچه بیرون میاد وراننده با صدای بلند وکلافه با تلفن حرف میزد وهمش میگفت چرا من شما رو نمیبینم. من الان تو همون کوچه هستم شما کجایین پس. من فوری فهمیدم این ماشین دنبال اون خانوم میگرده وهر دو اینجا رو نمیشناسن وهمو گم کردن. رفتم جلو به راننده گفتم دنبال کجا میگردی وادرسو بهم داد وازش پرسیدم پشت خط آیا یه خانومه واون گفت آره آره
. بهش گفتم این خیابون دوسر داره واون خانوم اون سرش منتظره وراهنمایی کردم تا بره به اون خانوم برسه. شاید اگر هر زن دیگه ای بود اونموقع ودر اون تاریکی میترسید بره سمت یه ماشین غریبه ولی من گفتم خدا خودش حواسش بهم هست. وقتی اون ماشین رفت به خداجونم گفتم آها حالا فهمیدم چرا گفتی از این مسیر بیام. این مأموریت رو برام داشتی.
خداجونم ازت میخوام یه کمی این بنده ی فراموش کارتو ببخشی ودوباره توی مسیر حمایتم کنی هرچند میدونم حمایت وهدایت تو همیشگی هست واین منم که دچار غفلت میشم.
ایمانی از جنس ایمان ابراهیم بتو رو میخوام
اعتمادی از جنس اعتماد اسماعیل بتو
آسودگی خیالی از جنس آرامش زن حضرت ابراهیم
خداجونم من خودمو بتو میسپارم
تو همیشه هستی تو میلیونها ساله که خدایی کردی و تو کارت خبره هستی ، من تازه کارم هوامو داشته باش تا یواش یواش راه بیافتم.
مثل بچه ای که تازه داره راه رفتن یاد میگیره دستمو بگیر بزار پاهام یکم قوی بشه به خودت قسم قول میدم قدم هامو محکم بردارم قول میدم اگر افتادم خودم دستمو بزارم روی زانوهام وبلند بشم قول میدم یادم بمونه تو راه رفتن رو یادم دادی.
خداجونم امروز صبح تو بودی بیدارم کردی وچقدر قشنگ بود وقتی ساعت گوشیمو دیدم ومطمعن شدم کار خودته ساعت4:44دقیقه رو نشون میداد. گفتم ببین سعیده چقدر خوشگل بیدارت کرد وچقدر قشنگ بهت پیام داد بلند شو برو پیاده روی اولش ترسیدم همسرم غر بزنه ولی بعد گفتم بزار هرچی میخواد بگه من مورد حمایت خدام از کسی نمیترسم واین ایمان من باعث شد همسرم بیدار بشه بدون اینکه چیزی بگه باهام خداحافظی کرد. اصلا باورم نمیشه این همون مرده آخه مگه میشه هیچی نگه خدای من تو چه میکنی با من، چطور اینقدر زود جواب ایمانم رو میدی. الهی دورت بگردم
خداجونم عاشقتم.
خداجونم عاشقتم
از شما استاد عزیزم ومریم قشنگم وهمه ی عزیزانی که اینجان وکامنت ها رو میخونن ممنونم براتون نور وآگاهی طلب میکنم.
سلام دوست عزیزم
چقد دلنوشته تون زیبا بود چقد آرامش گرفتم
چقد ب دلم نشست
چقد خوب بلدی باخدای درونت صحبت کنی
خیلی تحسینت میکنم
و بهت تبریک میگم عزیزم
این قسمت چقد زیبا بود:
ایمانی از جنس ایمان ابراهیم بتو رو میخوام
اعتمادی از جنس اعتماد اسماعیل بتو
آسودگی خیالی از جنس آرامش زن حضرت ابراهیم
خداجونم من خودمو بتو میسپارم
تو همیشه هستی تو میلیونها ساله که خدایی کردی و تو کارت خبره هستی ، من تازه کارم هوامو داشته باش تا یواش یواش راه بیافتم
چقد قشنگ بود خدایا منم میخوام اینا رو
ایمانی از جنس ایمان ابراهیم
آسودگی خیالی مث اسماعیل
وآرامشی از جنس آرامش همسر ابراهیم
الهی صدهزار بارشکرت
بابت این آگاهی های ارزشمند
خدایا کمکم کن تا درک کنم وعمل کنم بهشون
سپاسگزارم دوست خوبم
براتون بهترینها رو از الله یکتا میخوام
سلام زکیه جان
ممنونم گلم شما لطف دارین
ممنون که کامنتو خوندین
خداروشکر میکنم که تاثیر مثبتی داشته
خداروشکر میکنم برای این مسیر و آشنایی با عزیزانی چون شما
چندین بار این سفرنامه رو شروع کردم وکامنت نوشتن مثل رفع تکلیف بود ولی ایندفعه واقعا دنبال تغییر هستم وچندین بار مطالب رو میخونم وحدودا تا 100 کامنت هم میخونم و یادداشت برمیدارم.
ان شاء الله هممون ایمانی چون ایمان ابراهیم رو تجربه کنیم.
در پناه خدا سالم وشاد باشین
سلام مجدد ب آلمای عزیزم
چقد اسم وفامیلتون زیباست آسایش
چ فرکانس قوی داره تحسینت میکنم
ان شالله ک همیشه در رفاه وآسایش باشی عزیزم
منم خداروشکر میکنم بابت داشتن دوست توحیدی چون شما گل جانم
چقد نکته ارزشمندی و گفتی :
چندین بار این سفرنامه رو شروع کردم وکامنت نوشتن مثل رفع تکلیف بود ولی ایندفعه واقعا دنبال تغییر هستم وچندین بار مطالب رو میخونم وحدودا تا 100 کامنت هم میخونم و یادداشت برمیدارم.
سپاسگزارم ک گفتی
چون نجواها میومد ک نمیخواد همه کامنت ها
رو بخونی اذیت میشی
ول کن
مررسی عزیزم چ خوب موقعی کامنتت ب دستم رسید خداروشکر میکنم
و اینکه چ کارخوبی میکنی نکته برداری میکنه
مطمئنم ب زودی پاداش این تلاش هاتو میگیری ان شاالله
برات بهترین هارو از الله مهربانم میخوام
درپناه خدا باشید
سلام زکیه جان
ممنونم برای لطفی که بمن دارین
خوشحال شدم که کامنتم برای شما پیامی داشت
قبلنا از یه استاد شنیدم که وقتی کسی چیزی به شما میگه نگاه نکن که کیه این حرفو میزنه ببین چی داره میگه شاید برای تو تاثیری رو داشته باشه که حتی برای گویندش نداشته.
وشاید اصلا قرار بوده این کلام بتو برسه واون گوینده فقط یه وسیله بوده.
من بارها شده بین کامنت بچه های سایت چیزی رو دریافت کردم انگار فقط برای من نوشته شده. شاید اگر بقیه میخوندنش اون نکته رو دریافت نمیکردن.
مثل همین الان که من متوجه نشدم جوابم به شما میتونه برای شما مؤثر واقع بشه.
من کامنت شمارو در سفرنامه خوندم عالی بود و چقدر قلم شیوایی دارین. بهتون تبریک میگم.منتظر خوندن کامنتهای بعدی شما در محصولات هستم.
درپناه خدا سالم وشاد باش.
سلام ب آلمای عزیزم
سپاسگزارم ک برام نوشتی عزیزم ممنون بابت لطف ومحبتی ک ب من داشتی
دقیقا درسته ک گاهی خدا از طریق کامنت دوستان جواب و راه حل بهمون میده
من کامنتت و صبح خوندم وقت نشد جواب بدم
الان ک دوباره هدایت شدم بهش
متوجه ی پیام دیگه شدم ازش و کلییی ذوق کردم:
من کامنت شمارو در سفرنامه خوندم عالی بود و چقدر قلم شیوایی دارین. بهتون تبریک میگم.منتظر خوندن کامنتهای بعدی شما در محصولات هستم.
اینکه منتظر خوندن کامنت های بعدی شما در محصولات
هستم
این نشونه س برای من ک ب زودی درمدار خریدن محصولات قرار میگیرم ان شاالله
یک دنیااا سپاس آلماجانم
برات بهترینهایی رو از الله یکتا میخوام ک برات درنظر گرفته ک حتی درتصورتم نمی گنجه
واینکه عاشقتممم:))
بنام خالق یکتا
سلام به استاد عزیزم ومریم عزیزم وخانواده دوست داشتنی ومهربون عباسمنش
خیلی احساس خوبیه که عضو خانواده ای باشی که ندیدیشون ولی حالت باهاشون خوبه نمیشناسیشون
ولی دلتنگشون میشی ،حرفاشون حالتو خوب میکنه احساستو دگرگون وامیدرو درقلبت بیشتر دیروز ناخودآگاه فایلی رو گوش دادم که استاد فرمودن تاخوب درکش نکردی نرو فایل بعد براش زمان بزار وقت بزار بگرد دنبال نشونه تحقیق کن ازصبح داشتم قرآن وآیه هایی که برای سفرروز دوم بود رو مرور میکردم ویکم که گذشت حس دلتنگی عجیبی اومد سراغم نتونستم بیخیال سفرنامه بشم که تازه شروعش کردم چندروزی هست که توبیمارستان کنار پدرم هستم وحال غریبی اومد سراغم یه حسی که مثل اعتیاده وقتی عادت میکنی بهش نمیتونی ترکش کنی باشرایطی که الان هستم زمان بیشتری دارم که دیدگاه بچه هارو بخونم وهمیشه قبل از دیدن هرفایل اول دیدگاه بچه هارومیخونم بعد فایل رو میبینم یه چیزی توافکارم بود ومیخواستم جوابشو پیداکنم ازخدا هدایت خواستم گفتم تو از درون من آگاهی دیدگاه بچه هارو نشونه حسم قراردارم تابا کلامشون قلبم آروم بشه وواقعا هم همینطورشد حالم دگرگون شد ووسوسه دیدن فایل چه کردید استاد بادل ما بیان ابراهیم وارتون اشک ازچشمانم سرازیر شد وراه حل موضوعی که ذهنمو درگیر خودش کرده بود وفقط ازخدا خواستم یه نشونه بهم بده که تواین فضا حسم رو عالی نگه دارم وخدای مهربونم این فایل رو برام فرستاد که از زبان استاد مسیرمو ادامه بدم
دوستان عزیزم هرتجربه وهربیانی که دارین برام خیلی ارزشمنده هیچکدومتون رو نمیشناسم ولی حرفاتون حال دلم رو خوب میکنه خدارو بیشتر میشناسم وبه عظمتش بیشتر ایمان میارم خداوندرو سپاسگزارم کا درجمع شماعزیزانم هستم وبراتون سلامتی ،نعمت ،ثروت وخوشبختی روزافزون خواستارم
درپناه الله یکتا باشید
دوستتون دارم
استاد عزیزم وابراهیم زمان سپاسگزارم ،سپاسگزارم ،سپاسگزارم