«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش - صفحه 143

2070 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    آرزو گفته:
    مدت عضویت: 1301 روز

    به نام خدای مهربون

    سلام به استاد وخانم شایسته وهمه دوستان

    روز سوم سفرنامه ام

    حاضری برای رسیدن به هدفت چه چیزی رو قربانی کنی ؟

    این فایل واقعا آدم به فکر میبره چطور میشه یک انسان بتونه یکی از قدرتمندترین بندهای دنیایی همون فرزندش در برابر هدفش بگذره

    یعنی چا نیرو و چه اعتمادی و باید در درونت ساخته باشی که بتونی اینچنین رها باشی .

    خدای من یکی از بزرگترین اهدافم رهایی از بندهای دنیایی .

    خداروشکر استاد نازنینم از زمانی که با شما آشنا شدم تونستم تا حدودی این بند نازک کنم ولی هنوز نتونستم به رهایی برسم

    وقتی با خودم فکر میکنم میبینم همه جوره این اعتماد به خدا به نفع منه چقدر از بار استرس نگرانی من کم کرده چرا هنوز تو بعضی مسائل نمیتونم این بار بسپرم به خدا ،خدایی که قادرترینه خدای که عالم وآگاه ترین خدایی خیر حافظ هست .

    یعنی من در خودم چه باورهایی دارم کا هنوز نتونستم به این رهایی برسم

    حتی دارم لذت رهایی اینکه الان فرزندم زیاد با گوشی بازی میکنه الان کجا میره با کی میره ….

    دارم این لذت رهایی که سپردم به خدا رو میچشم ولی چرا نمیتونم تو درس ومدرسه هم اعتماد کنم خدایا کمکم کن تسلیم تو باشم بپذیرم اگه درس نمیخونه حتما خیری توش هست بره خودش نتیجه اعمالش ببینه بعد خودش تصمیم بگیره یا اصلا نخونه وقتی فکر میکنم تهش میرسم به حرف مردم ،می‌بینم میترسم معلم یا مسئول مدرسه منو صدا کنه واز رفتار ودرس نخوندش شکایت کنه و من خیلی خجالت زده بشم

    خب جرا نمیتونم از این بند بزرگ حرف مردم هم رها بشم

    خدایا من حس میکنم این دوتا بند بزرگترین بندهای من تو زندگیم هستن که اگه به رهایی برسم چه آرامش و شادی زیادی رو میخوام تجربه کنم .

    فکر کنم تقریبا یه سال نیم پیش بود این فایل شنیدم ومن اون موقع ها همش نگران پسرم بودم خدایا کجا میره وبا کی میگرده جامعه خراب شده نکنه سیگار بکشه نکنه دوستای بد…خدای من چه حالی داشتم وچون خودم ناتوان میدیدم احساس بدبختی میکردم

    یادمه وقتی این فایل گوش کردم یه قدرت عجیبی گرفتم بعد از خدا خواستم منو به رهایی در مورد بچم برسون من میخوام قربانی کنم این همه استرس وترس ونگرانی میخوام به رهایی وآزادی برسم بابا تو هستی من بچم و به تو می‌سپارم تو بهترین محافظت کنندگانی خودت بهم آرامش بده همونطور که به مادر حضرت موسی دادی تا بچه شو به دریای امن تو سپرد منم میخوام فرزندم و به دریای امن تو بسپارم تو ،همون کسی که

    میدونه چی تو قلب وفکر پسر من میگذره

    همون کسی که میتونه فرزندم و به مسیر درست هدایت کنه

    همون کسی که میتونه آدمها و شرایط و اتفاق ها یی رو در مسیر راه پسرم قرار بده تا به سمت رسالتش هدایت کنه

    اون وقت رها شدم الان تقریبا بابت اون موضوع ها آسوده ام تا چیزی میشه میگم خدا همراهش

    خدا در قالب دوست داره فرزندم هدایت میکنه

    من علمی ندارم که بگم اون خوبه یا بد خدا میدونه

    ولی من میدونم فرزندم در پناه امن خداست

    خدای خوبم خودت تو درس و مدرسه هم منو به آرامش برسون به من جسارت رهایی بده .

    من لایق آرامش وشادی در این دنیا زیبا هستم

    استاد عزیزم ممنونم که این آگاهی های ناب با ما به اشتراک میزارید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    آرزو گفته:
    مدت عضویت: 1301 روز

    به نام خدای مهربون

    سلام به استاد وخانم شایسته وهمه دوستان

    روز سوم سفرنامه ام

    حاضری برای رسیدن به هدفت چه چیزی رو قربانی کنی ؟

    این فایل واقعا آدم به فکر میبره چطور میشه یک انسان بتونه یکی از قدرتمندترین بندهای دنیایی همون فرزندش در برابر هدفش بگذره

    یعنی چا نیرو و چه اعتمادی و باید در درونت ساخته باشی که بتونی اینچنین رها باشی .

    خدای من یکی از بزرگترین اهدافم رهایی از بندهای دنیایی .

    خداروشکر استاد نازنینم از زمانی که با شما آشنا شدم تونستم تا حدودی این بند نازک کنم ولی هنوز نتونستم به رهایی برسم

    وقتی با خودم فکر میکنم میبینم همه جوره این اعتماد به خدا به نفع منه چقدر از بار استرس نگرانی من کم کرده چرا هنوز تو بعضی مسائل نمیتونم این بار بسپرم به خدا ،خدایی که قادرترینه خدای که عالم وآگاه ترین خدایی خیر حافظ هست .

    یعنی من در خودم چه باورهایی دارم کا هنوز نتونستم به این رهایی برسم

    حتی دارم لذت رهایی اینکه الان فرزندم زیاد با گوشی بازی میکنه الان کجا میره با کی میره ….

    دارم این لذت رهایی که سپردم به خدا رو میچشم ولی چرا نمیتونم تو درس ومدرسه هم اعتماد کنم خدایا کمکم کن تسلیم تو باشم بپذیرم اگه درس نمیخونه حتما خیری توش هست بره خودش نتیجه اعمالش ببینه بعد خودش تصمیم بگیره یا اصلا نخونه وقتی فکر میکنم تهش میرسم به حرف مردم ،می‌بینم میترسم معلم یا مسئول مدرسه منو صدا کنه واز رفتار ودرس نخوندش شکایت کنه و من خیلی خجالت زده بشم

    خب جرا نمیتونم از این بند بزرگ حرف مردم هم رها بشم

    خدایا من حس میکنم این دوتا بند بزرگترین بندهای من تو زندگیم هستن که اگه به رهایی برسم چه آرامش و شادی زیادی رو میخوام تجربه کنم .

    فکر کنم تقریبا یه سال نیم پیش بود این فایل شنیدم ومن اون موقع ها همش نگران پسرم بودم خدایا کجا میره وبا کی میگرده جامعه خراب شده نکنه سیگار بکشه نکنه دوستای بد…خدای من چه حالی داشتم وچون خودم ناتوان میدیدم احساس بدبختی میکردم

    یادمه وقتی این فایل گوش کردم یه قدرت عجیبی گرفتم بعد از خدا خواستم منو به رهایی در مورد بچم برسون من میخوام قربانی کنم این همه استرس وترس ونگرانی میخوام به رهایی وآزادی برسم بابا تو هستی من بچم و به تو می‌سپارم تو بهترین محافظت کنندگانی خودت بهم آرامش بده همونطور که به مادر حضرت موسی دادی تا بچه شو به دریای امن تو سپرد منم میخوام پسرم و به دریای امن تو پسپرم تو ،همون کسی که

    میدونه چی تو قلب وفکر پسر من میگذره

    همون کسی که میتونه پسرم و به مسیر درست هدایت کنه

    همون کسی که میتونه آدمها و شرایط و اتفاق ها یی رو در مسیر راه پسرم قرار بده تا به سمت رسالتش هدایت کنه

    اون وقت رها شدم الان تقریبا بابت اون موضوع ها آسوده ام تا چیزی میشه میگم خدا همراهش

    خدا در قالب دوست دارا پسرم هدایت میکنه

    من علمی ندارم که بگم اون خوبه یا بد خدا میدونه

    ولی من میدونم پسرم در پناه امن خداست

    خدای خوبم خودت تو درس و مدرسه هم منو به آرامش برسون به من جسارت رهایی بده .

    من لایق آرامش وشادی در این دنیا زیبا هستم

    استاد عزیزم ممنونم که این آگاهی های ناب با ما به اشتراک میزارید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    مهناز پیرهادی گفته:
    مدت عضویت: 433 روز

    سفرنامه روز سوم

    دلیل خلیل الله بودن حضرت ابراهیم ایمان بی چون و چراش به خدا بوده واعتماد به غیب.

    هر چقد بیشتر میگذره میفهمم انسان باید فقط روی خودش سرمایه گذاری کنه و انقد نگران نباشه خدا با این داستان تو قرآن به نظر من میخواد بفهمونه که تو وقتی به خدا ایمان نداشته باشی همش نگرانی همش ترس داری و میری توی مدار ترس و نگرانی و از این دست اتفاقات هم فرکانس با مدارت بیشتر وارد زندگیت میشه و میخواست به حضرت ابراهیم بفهمونه که من از تو نسبت به فرزندت مهربونترم پس نگران نباش و با دستور قربانی کردنش بهش فهموند که باید دل بکنی ازش و بسپاریش به من و فقط روی خودت سرمایه گذاری کنی

    و چقد الان خانواده ها رو میبینیم که همه توجهشونو میزارن روی فرزندشون بعد در آخر از همون فرزند انتظارات فضایی دارند و چقد بچه تحت فشار قرار میگیره که جوری بشه که خانواده ش میخوان تا دوستش داشته باشن و همین میشه که اون فرد خودشو زندگی نمیکنه و نمیره به مسیری که خودش میخواد و حالش تو اون مسیر خوبه چون همش احساس دین میکنه من الان خودم تو این شرایطم و چقد دوست دارم که مادرم به جای تمرکز کردن روی من و نگران من بودن توجهشو بزاره روی خودش و خواسته هاش

    اونوقت منم آزادتر و رهاتر زندگی میکنم

    من خودم مادر نشدم نمیخوام پدرومادرارو قضاوت کنم شاید منم تو اون شرایط بودم اون مهرومحبتی که نسبت به فرزندم داشتم باعث میشد براش بهترینهارو بخوام و همش نگرانش باشم ولی وقتی قانونو بدونی میفهمی که تو حتی فرزندتم نمیتونی تغییر بدی و تو فقط باید آغوشت با تمام مهرومحبت به روش باز باشه ولی درنهایت بسپاریش به خدا و بدونی که خدا همیشه همراهشه

    این نکاتی بود که من از این فایل متوجه شدم

    مطمئنم وقتی مدارم بالاتر بره اگه یه بار دیگه گوشش بدم نکات بیشتری ازش میفهمم

    ممنونم ازتون استاد عزیزم‌

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    رضا زارعی گفته:
    مدت عضویت: 1034 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام به همگی عزیزانم

    سپاس گزار خداوندم بابت بودن در این مسیر و بودن در مدار این آگاهی ها

    خدایا صدهزار مرتبه شکرت بابت اینکه هستی و خدایی می‌کنی

    پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش؟؟؟

    به چه شناختی و چه درکی انسان باید برسه تا رها از تمام وابستگی ها چاقو زیر گلوی فرزندش بزاره ؟؟؟

    چقدر من راه دارم برای رفتن ،ظهری داشتم با خودم حرف میزدم و نتایج عالیه پارسالمو از هر لحاظ داشتم مرور میکردم و دلیل اون نتایج رو داشتم به یاد می آوردم و به یاد می آوردم که از چه مسیری رفتم که همه ی زندگیم روال داشت جلو می‌رفت و آخرش فقط و فقط رسیدم به یک جمله گفتم که به اندازه ای که توحید رو درک کردم و به اندازه ای که در عمل اجراش کردم تونستم رشد کنم ،تنخا عامل موفقیت من اعتماد و سرسپردگی به رب بود که باعث شد نه به کسی باج بدم نه ترسی از چیزی داشته باشم و با قدرت و اعتماد به نفس جلو برم و تمام اون شهامت و شجاعتی که به خرج دادم همه و همه از طرف نیرویی به من عطا میشد که تصمیم گرفته بودم تا بهش اعتماد کنم و ذهنم رو کنترل کنم و روی هدایت های اون نیرو حساب باز کنم ، و این فایل رو که باز کردم که برای بار دوم استارت زدم روزشمار رو ،با خودم گفتم چه نشونه ای ،،،اول با خودم تو خلوت حرف زدم و به این نتیجه رسیدم که تنها عامل رشد من اعتماد به این نیرو بود و بعد فایل امروز رو باز میکنم و میبینم که بله به نتیجه ی درستی رسیدم و خدا به یاد من آورد ،خدا هدایتی کرد تا با خودم خلوت کنم و به این نتیجه برسم ،خدا هدایت کرد تا مسیر رو به یاد بیارم و من به یاد آوردم که تمام اون نتایج حاصل توکل بوده و همه ی اون موفقیت ها حاصل کنترل ذهن بوده و اینکه با احساس خوب هر لحظم خداوند رو اجابت کردم و نشون دادم بهش اعتماد دارم و اون هم به قول استاد هیچوقت بار من رو روی زمین نزاشته و از طریق بهترین ابزارهاش کارهای منو انجام داده .

    به قول خانوم شایسته عزیز اون آرامش شده در دلم ، عشق شده در روابطم ،مشتری شده در کسب و کارم وسلامتی شده در جسم و جانم به چه اندازه ؟؟؟به اندازه ای که باور کردم که تنها راه خوشبختی و سعادت همین مسیره و یاور کردم که خداوند اون چیزی رو برای من میخواد که من برا خودم می‌خوام و اومدم و باورهای مناسبی ساختم و به اندازه ای که روی این باورهام کار کردم خداوند منو هدایت کرده به سمت نتایج بهتر و بهتر و هربار نتایج من بزرگتر شده ، به اندازه ای که سپاس گزار خداوند بودم ظرف وجودمو بزرگتر کرده تا نعمت بیشتری توش جا بگیره

    من سپاس گزار این خداوندم که در این حد تمام و کمال قدرت خلق لحظه به لحظه مو به من داده و وظیفه ی من فقط کنترل ذهن و بندگی کردنه و وظیفه ی اون ارباب بودنه و کارها رو انجام دادنه ،

    به اندازه ای که سعی میکنم در احساس آرامش بمونم به همون اندازه دارم باورهای مناسبم رو تثبیت میکنم و در این فضا هر چقدر بیشتر بمونم ،نعمتهای بیشتری به زندگیم سرازیر میشن و این قانون خداونده .

    پس علت نتایج پایدار درک و اجرای توحید در عمل و مداومت در مسیر درسته ،

    خدایا شکرت که بهم یادآوری کردی و ازت می‌خوام تا همواره هدایتم کنی تابیشترو بیشتر توحید رو در عمل اجرا کنم ،

    خدایا به من قدرت سپاس گزاری بیشتر بده و منو خودت به خودت نزدیکتر گردان ،

    خدایا هدایت کن به راه آنان که به آنان نعمت دادی نه کسانی که برآنان غضب نمودی و نه (گمراهان)

    تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری می‌جویم .

    در پناه الله یکتا .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    فرشته عباسی گفته:
    مدت عضویت: 2171 روز

    ب الله یکتا

    برگی دیگر از سفرنامه با موضوع یکتاپرستی ک اگه بهش ایمان داشته باشیم همه چیزای خوب از احساس خوب و آرامش گرفته‌ تا ثروت و سلامتی شامل حالمون میشه

    اگه تسلیم رب باشیم خودمونو رها کنیم و همه کارامون رو بخدا بسپاریم و ازش هدایت بطلبیم همه چیز ب نحواحسن پیش میره طوری ک میتونیم بهشت رو در همین دنیا تجربه کنیم

    زمان هایی ک از خدا کمک و هدایت خاسم کارام ب بهترین شکل انجام شده،قلب هایی رو برام نرم کرده ،افراد و موقعیت هایی رو سر راهم قرار داده ک اگر من میخاسم با محدودیت انسانی خودم انجام بدم هیچوقت موفق نمیشدم ب مسیرهایی هدایتم میکنه ک از ذوق و خوشحالی فقط میگم خدایا شکرت

    من هدایت رو تازه دارم درک میکنم تجربه میکنم

    قبلا فقط در حد شنیدن بود ولی الان دارم تجربه اش میکنم ازش کمک میخام هدایت میخام و اونم هدایت میکنه و ایمان منو بیشتر و بیشتر میکنه

    البته ک هنوز خیلی جای کار دارم

    تازه دارم معنی یکتاپرستی رو درک میکنم ک اینم نیاز ب طی کردن تکامل داشت

    ربی ک شما برای ما آشکار کردی زمین تا آسمون با اون ربی ک ب ما گفته بودن فرق داره

    این رب مهربان و بخشنده ی ک من الان باهاش آشتی کردم ب محض اینک اسمش میاد حس خوب تموم وجودمو فرا میگیره و آروم ترم میکنه

    خدایی ک میشه راحت باهاش حرف زد بدون اینک نگران قضاوت شدن باشی

    این خدا نیاز ب هیچ شریکی نداره و ب تنهایی برای بندگانش کافیه

    من از وقتی این رب رو شناختم آرامشم بیشتر شده

    یکتاپرستی بهترین دست آورد من از قوانین بود و از این بابت بسیار خوشحال و خرسندم ک در مسیر آگاهی و درک قوانین جهان هستی قرار گرفتم تا بتونم ب عنوان اشرف مخلوقات ارزشمند و هدفمند زندگی کنم و ب قول شما دنیا رو جای بهتری برای زندگی کنم

    حضرت ابراهیم میتونه بهترین الگو باشه برای یکتاپرستی و سعی میکنم از ایشون و شما درس بگیرم برای بهتر زندگی کردن و شناخت بهتر خدای رحمان

    ممنون از شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  6. -
    مهسا قربانی گفته:
    مدت عضویت: 725 روز

    به نام الله یکتا

    با سلام خدمت شما استاد عزیزم

    خیلی لذت میبرم از اینکه میبینم یک نفر انقد به زیبایی از خداوند میگه

    بنظر من شما بنده محبوب خداوند هستید .. ارزوی من اینه روزی من به این مرحله از یکتا پرستی برسم

    دلم میخواد اعتماد کامل به رب داشته باشم و از خداوند میخوام این اراده رو بهم بده تا بتونم یکتاپرست واقعی باشم

    مثل ابراهیم که حتی نگران جان فرزندش نبود چون ایمان داشت خدا مواظبشونه

    استاد عباسمنش از شما ممنونم انقد اگاهی میدید به ما

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    مهسا قربانی گفته:
    مدت عضویت: 725 روز

    به نام الله یکتا

    با سلام خدمت شما استاد عزیزم

    خیلی لذت میبرم از اینکه میبینم یک نفر انقد به زیبایی از خداوند میگه

    بنظر من شما بنده محبوب خداوند هستید .. ارزوی من اینه روزی من به این مرحله از یکتا پرستی برسم

    دلم میخواد اعتماد کامل به رب داشته باشم و از خداوند میخوام این اراده رو بهم بده تا بتونم یکتاپرست واقعی باشم

    مثل ابراهیم که حتی نگران جان فرزندش نبود چون ایمان داشت خدا مواظبشونه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    مهری مردمی گفته:
    مدت عضویت: 2045 روز

    سلام به استادنازنیم

    وخانم شایسته ی سرشارازآرامش

    چه متن های توحیدی مینویسیدمتشکرم

    سلام دوستان

    استادچقدراین فایل زیباست وکاملادلی هستش

    لحن صحبت شماهم توحیدی تره انگار

    من این فایل روبارهاوبارهاگوش دادم وهمیشه ازش حس خوب گرفتم وبه حال حضرت ابراهیم غبطه خوردم” خلیل خداوند”

    انسانی موحدکه بمعنای واقعی توحیدرودرک کرده وفقط سرتاباگوش که الهامات و هدایت هاروبشنوه وعمل کنه

    درسته زن وبچه داره ،زندگی داره ولی همه رورهامیکنه ومیره دنبال حقیقت ،میگه خداهست هواشون روداره ،براش چیزهای بالاتری وجودداره ،تامال دنیاوفرزند…..

    یعنی واقعادل دریایی داشته که بچه اش روبه قربانگاه برده وآفرین به تربیت هاجرباپرورش اسماعیل گونه اش

    استادهروقت نگاهم توحیدی بوده وباآرامش وازروی درک کاراموسپردم به خدادرست شده

    وبعداانگشت به دهن موندم

    اماهروقت ازروی اضطرارخواستم با بدوبدو خودم درست کنم نشده یاپیچ خورده تاوقتی که به زبون نیاوردم باباخسته شدم دیگه نمیتونم درست نشده

    شخصیت ابراهیم خیلی جای مطالعه داره ،مردِبزرگ خدا،عزیزدوردونه ی خدا،هم صحبت خدا

    خیلی والابوده ،روی خودش کارکرده وبه اون حدازعرفان وتوحیددست پیداکرده

    خدایاابراهیم ت وخودت روبیشتربه مابشناسان وما رودرمسیرصراط المستقیم قراربده

    دوستدارشما

    مهری

    1402/02/07

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    نسترن ص گفته:
    مدت عضویت: 1006 روز

    سلام استاد عزیزم نمی تونم وصف کنم چقدر برام با ارزش و قابل احترامین و چقدر باورتون دارم. خدا رو شاکرم برای افرینش انسان بی نظیری چون شما و برای این که منو به سمت اموزش های شما هدایت کرد.

    مصمم شدم تا تک تک فایل های رایگان و سپس دوره هاتونو با گوش جان بشنوم و به توصیه هاتون عمل کنم.

    امیدوارم هر روز بیشتر از قبل تسلیم خداوند بشم و شاگرد اول مکتب شما بشم. بزرگترین ارزوم اینه که روزی بتونم وارد مدار شما و خانم شایسته عزیزم بشم و لذتی که از زندگی می برین رو من هم تجربه کنم.

    خدا پشت و پناهتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    زهره سعدالله زاده گفته:
    مدت عضویت: 466 روز

    زهره سعداله زاده

    سلام استاد عزیز از الله سپاسگزارم که شما رو سر راه من قرار داد واقعا من خیلی تحت تاثیر این اموزتون قرار گرفتم بنده 60 سال دارم وحدود 4 الی 5 ماهه مورد لطف خدا قرار گرفتم که با شما آشنا شدم و یک ماهه که وارد سایت شما شدم ولی افسوس من از آنجاست که چرا من دیر هدایت شدم ولی بازم امید دارم که بتونم هر چقد عمر دارم رو خودم کار کنم استاد عزیز باورتون نمیشه که طی این چند وقت چقد تغییر کردم امروز حس وحالم خیلی عالیه طی این زمان وابستگی من خیلی کم رنگ شده و خدای خودم رو به لطف شما پیدا کردم میدونم راه طولانی پیش رو دارم وبا توجه به سنم امیدوارم یه رد پایی از خودم جا بزارم از خانم شایسته عزیزم هم سپاسگزارم که زحمت زیادی میکشن

    استاد نمیدونم حس وحالمو چطور وصف کنم امروز به لطف خدا خیلی خوب بود بعداز یک ماه سر کارم رفتم فروشم نسبت به قبل خیلی بهتر بود برای من خیلی دعا کنید با داشتن سنم بتونم مسیر رو خوب پیش برم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      زهرا گفته:
      مدت عضویت: 656 روز

      سلام به شما دوست عزیز و قشنگم

      خیلی بهتون افتخار میکنم که شروع کردین و شجاعتش رو داشتین

      خیلی بهتون افتخار میکنم که سعی میکنین روی خودتون کار کنین و از زندگیتون لذت ببرین

      شنیدین میگن سن یه عدده

      دقیقا همینه

      پر قدرت برین جلو و لذت ببرین و عشششققق کنید

      منتظر خوندن تجربیات و لذت های قشنگتون هستم

      موفق باشییین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: