«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش - صفحه 148

2070 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ساغر خندان گفته:
    مدت عضویت: 390 روز

    به نام خدایی که جهان را برای من آفرید

    فایل: سفرنامه

    روزشمار: روز سوم

    کلید واژه من: “تسلیم بودن”

    چند روزی میشه که درگیر یه تضاد و ترسی هستم. برای حلش به فایل های توحیدی هدایت شدم. بعد متوجه شدم که هرچند که در ظاهر مشغول باور سازی های مثبت هستم، اما در حقیقت در ناخودآگاهم دارم فقط از اون ترس فرار میکنم؛ و طبق قانون، با فرار از هر چیزی، اون رو بیشتر سمت خودمون جذب میکنیم.

    اومدم سراغ این فایل بلکه جوابم رو اینجا پیدا کنم، که در کمال تعجب بیشتر گیج شدم و ترسیدم. چون گفتم اگر میخوام من هم مثل حضرت ابراهیم توی بی منطق ترین و عجیب ترین شرایط هم تسلیم امر خدا باشم، یعنی باید این تضاد و ترس رو بپذیرم و اصلا آگاهانه منتظر رخ دادن اون اتفاق بد باشم که مثلا بتونم فرصت تمرین کردن تسلیم بودن رو داشته باشم؟؟؟!!!!!

    میخواستم دیگه از ترسم فرار نکنم که جذبش نکنم ، حالا می بایست خودم دستی دستی اون رو به زندگیم دعوت کنم ؟؟؟!!! ):

    حسم فوق العاده بد شد و همون لحظه فهمیدم که حتما درک من اشتباه بوده و بعدِ کلی کنکاش توی مغزم و فایل و مطالب عقل کل، خداروشکر به درک درست هدایت شدم:

    1) این تضاد واقعا برای پیشرفتم بود تا باعث بشه من اهمیت توحید رو بیشتر درک کنم و با یه دید خیلی بهتر به یادگیریش بپردازم، پس بابتش سپاسگزارم.

    2) اندازه این تضاد در حال حاضر کوچیکه، اما من توی ذهنم اون رو کلی بسط و گسترش داده بودم و تهش که به یه فاجعه توی آینده ختم میشد رو به جای اندازه حقیقیش پذیرفته بودم، که این یعنی ترس از آینده و نشانه ی افراد بی ایمان.

    3) لازم نیست که من خودم آگاهانه این فاجعه رو برای خودم خلق کنم، حالا چه با فرار کردن ازش یا جهت تمرینِ تسلیم بودن!

    طبق آگاهی های توحیدی، من فقط نیازه که خودم رو رها کنم و این شرایط رو به خدا بسپارم اونم به پشتوانه اینکه خدا، خدای خوبی ها و زیبایی هاست، محافظ هر موجودی روی زمینه، حمایتگر و کمک کننده مطلقه و اگر باهاش باشیم ما رو فقط به سمت “مثبت ها” هدایت میکنه، نه اینکه چون مثلا صلاح (!!!) میدونه یه شرایط بد توی زندگیم وارد کنه واسه اینکه من توی یه زمینه ای رشد کنم، اونم در حالی که مدارم خوب و مثبته!!

    4) و در نهایت حتی اگر به هر دلیلی تهِ اون اتفاق بد تو آینده برام پیش بیاد، باید “تسلیم” باشم؛ و چیزی که باعث میشه الان انقدر با آرامش راجبش بنویسم و دیگه نترسم، بحث تکامله. من داشتم توکل 1000- خودم رو با توکل 1000‌+ حضرت ابراهیم مقایسه میکردم. زمانی که به حضرت ابراهیم برای قربانی کردن فرزندش فرمان رسید، در طی سال های سال تکاملش رو توی تسلیم بودن به شکل خیلی عالی طی کرده بود، ولی من تازه چندین روزه شروع کردم به یادگیری توحید و حالا چه انتظار بی جائیه از خودم دارم برای انجام یه تسلیم فووووق حرفه ای؟؟!!!

    • یاد یه داستان افتادم: یک کوهنورد شب توی کوهستان تنهایی گیر میکنه و توی یه حادثه با یه طناب از سخره آویزون میمونه، هیچ چراغی نداشته و همه جا تاریک مطلق بوده. از خدا کمک میخواد و بهش الهام میشه که “طناب رو پاره کن”؛ میگه من هیچی نمیبینم، اگه ارتفاع سخره تا زمین زیاد باشه حتما میمیرم.

    تسلیم امری که خدا بهش کرده بود نمیشه!

    فرداش گروه امداد جسد آویزونش رو که از سرما یخ زده بود پیدا میکنن، اونم در حالی که فقط 1 متر با زمین فاصله داشت!

    # الان با یه شور و شوق، حس اطمینان و امید خیلی بیشتری رو آینده (آینده مثبتِ بدون اون اتفاق) تمرکز کرده ام. میدونم دیگه کلا نباید به این تضاد فکر کنم و باید تمام حواسم باشه برای یادگیری هرچه بیشتر توحید.

    من به خداوند اعتماد دارم که اولا اون اتفاق بد رو ایجا نمیکنه (البته با توجه به فرکانس های خودم)؛ در ثانی اگرم ایجاد شد حتما خودش راه نجات رو بهم نشون میده (این هم با توجه به فرکانس های خودم )، و اینکه حتما حتما اون اتفاق برای من خیر میشه؛

    فقط باید تسلیمش بود، همین!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    زهرا کشاورز گفته:
    مدت عضویت: 1330 روز

    سلام خدمت همه دوستان عزیز و استاد بزرگوار.

    استاد سپاس گذارم بابت گفته های عالی که در این فایل بیان کردین.

    تسلیم بودن حتی کلمه اش هم حس راحتی و آسایش میده اینکه ادم بدون هیچ غم و غصه ای همه چیز بده دست یه نفر دیگه اون یه نفرم خدای ادم باشه چه زندگی عالی بشه و امان از ذهن پرمشغله که هی خودش میندازه وسط با حرفاش که هزارتا چرا ؟ و چطوری؟ و….

    امیدوارم روزی برسه نجواهای ذهنی اونقدری کمرنگ بشه که دیگه نباشه و صدایی ازش نرسه و درک و عمل به این موضوع تسلیم بودن برسم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    رضیه زارع خورمیزی گفته:
    مدت عضویت: 346 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته عزیز و دوستان هم فرکانسی ام

    سفرنامه روز سوم

    تسلیم شدن در برابر خداوند یعنی رها کردن گذشته ، نگران آینده نبودن ،در حال زندگی کردن اینکه خودت و همه چیز را به خداوند بسپاری و زندگی را با احساس خوب ،احساس رها بودن ، زندگی کنی.

    تسلیم شدن یعنی ایمان داشته باشی که خداوندی که تو را خلق کرده خودش عاشق اینه که تمام کارهای تو را با عشق انجام بده

    میگه تو فقط من را باور کن تو به من ایمان داشته باش فرمان زندگیت را بده دست من و تو فقط از مسیر لذت ببر و زندگی را ، زندگی کن.

    بارها وبارها خودمان در پی حل مسائل زندگیمون بودیم که نتونستیم حل کنیم و همینکه تسلیم میشیم که نمیتونیم حل کنیم رها کردیم و سپردیم به خداوند وشاهد این بودیم که چه طور خداوند به بهترین شکل ممکن حلش کرده و این نتیجه اعتماد ما به خداوند هستش برای چی از همون ابتدا همه چیز را به خداوند نسپاریم ما فقط حرکت کنیم و بدونیم که خداوند پشتمان هستش و حمایتمان می‌کند

    سپاس از استاد عزیز و خانم شایسته و دوستانم که در این مسیر هستند ودیگاهایشان را به اشتراک می گذارند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    حسینی ترین نرگس دنیا گفته:
    مدت عضویت: 2419 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم.

    فصل یک | روز سه.

    نهم مرداد هزار و چهارصد و سه.

    سلام میکنم به همه عزیزانی که این دیدگاه رو می‌خونند.

    یادم میاد یکبار در حوالی سال 98 ، فصل اول و دوم این سلسه از فایلهای دانلودی رو گوش داده بودم؛ ولی این بار که مجدد دارم می‌شنوم، به قدری آگاهی کسب میکنم که گویی اصلا نشنیده بودم !

    خدایا شکرت بخاطر هدایت شدن به این مسیر.

    وقتی میگم خدا در بهترین زمان انسان‌ها رو هدایت می‌کنه یعنی واااااقعا می‌کنه.

    خدای من باورم نمیشه، من باید این فایل رو درست زمانی بشنوم که در آستانه مادر شدن هستم.

    شکر خدا رو بابت این نعمت به جا میارم و سعی میکنم خودم رو در آرامش نگه دارم. اما مسئله‌ای که از همون اول نگرانش بودم این بود که «نکنه به فرزندم وابسته بشم»، «نکنه این کوچولو باعث بشه خودم رو فراموش کنم» و نجواهایی از این دست.

    فکر میکنم باید بارها و بارها این فایل رو گوش بدم و این باور رو در خودم ایجاد کنم که میشه عاشق کسی بود بدون اینکه نیاز باشه خودت رو بخاطرش حیف کنی.

    درست مثل ابراهیمِ پیامبر سلام الله علیه.

    باز هم خدا رو شکر میکنم بابت این آگاهی و این هدایت.

    الحمدلله رب العالمین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مریم گفته:
      مدت عضویت: 998 روز

      سلام دوست عزیز

      خدا رو شکر داری مادر میشی تبربک میگم

      تحسینت میکنم آرامش ات حفظ کردی

      مادر شدن لذت داره من مادر سه تا بچه ام قرار نیست خودمون یادمون بره

      اگه خودت سالم باشی بچه هم سالمه

      اگه خودتو دوست داشته باشی می تونی بچه ات دوست داشته باشی

      باید اول عاشق خودت باشی و به خودت برس

      امیدوارم هم خودت هم بچه ات سلامت باشید

      در پناه خداوند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    غزل گفته:
    مدت عضویت: 578 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام به استاد عزیز و دوستان گلم

    روز سوم از روزشمار تحول زندگی من

    توحید و یکتاپرستی که از استاد عباس منش عزیز یادگرفتم

    اینکه تو قران بارها و بارها راجب شرک گفته شده و ما فکر میکردیم داره میگه خدارو قبول داشته باشیم و ایمان داشته باشیم که خداوند وجود داره کافیه

    در حالی که این قدم اوله این که به قیمت دلار و طلا و …اعتبار بدیم شرکه

    اینکه به رئیس و کارفرما و رئیس جمهور…قدرت بدیم و فکر کنیم هر عامل بیرونی میتونه کوچکترین تاثیری تو زندگی ما داشته باشه شرکه

    حتی این که میگن محرم و صفر و فلان تایما کار نیست شرکه مگه مکان و زمان و موقعیت ها قدرتشون از خدا بیشتره

    مگه بالاتر از قدرت خداوند هست؟

    مگه دستی بالاتر از دست پروردگار هم هست؟

    مگه او هدایت کننده ما در هر لحظه نیست؟

    با توحید و یکتاپرستی محض

    با اعتبار ندادن به هیچ عامل بیرونی

    با عمل به هدایت های الهی و ایده ها

    ما هم مثل ابراهیم خلیل الله میشیم

    ابراهیم بخاطر یکتاپرستیش خلیل الله شد

    ایاک النعبد و ایاک النستعین

    تنها تورامیپرستم و تنها و تنها از تو یاری میجویم رو در عمل نشون بدیم

    سپاس از استاد عزیزم بابت نشر این آگاهی های ناب

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    حدیث و زینب گفته:
    مدت عضویت: 651 روز

    سلام خدمت استاد عباس منش عزیزم و خانوم شایسته دوست داشتنی

    من حدیث هستم امروز 1403/5/7

    قسمت سوم فصل یک تحول روز شمار زندگی

    خداروشاکرم بابت اینکه توفیق این همه اگاهی رو بهم داده

    از وقتی که با این همه یکتا پرستی حضرت ابراهیم اشنا شدم و فهمیدم معنی تسلیم بودن رو و بهش سعی کردم عمل کنم همه چیز زیبا تر شد

    خودم با چشمای خودم نتیجه تسلیم بودن و شریک قرار ندادن برای خدا رو دیدم معجزه رخ میده توی زندگی آدم

    برای مثال زمانی که به هر دری میزدم که برم سرکار اصلا جور نمیشد همینکه سپردم به خدا و بیخیال شدم تا خدا کارامو انجام بده زنگ زدن گفتن بیا سرکار و شروع کن و هزاران مثال دیگه که توی کلمات نمیگنجه…

    خدارو شکر میکنم بابت حضور استاد عباس منش عزیزم که دست خداست روی زمینِ

    درپناه الله یکتا شاد، سالم، ثروتمند، خوشبخت و سعادتمند باشیم در دنیا و آخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    فائزه نقدی گفته:
    مدت عضویت: 1432 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    فصل اول روزشمار تحول زندگی من روز سوم

    سلام خدمت استاد و خانم شایسه ی عزیز و تموم اعضای خانواده عباسمنش

    هرموقع که فایل های استاد رو گوش میدم قشنگ منطقم دهنش میبنده و قلبم با آغوش باز این حرف هارو میپذیره

    بی نهایت احساس خوبی داشت این فایل

    واقعا حضرت ابراهیم یک مثال عالی برای نشون دادن تسلیم بودنه

    چقدر احساس خوبی میگیرم وقتی این حرف هارو میشنوم خدایا شکرت که من رو به این مسیر پر از توحید پر از ارامش هدایت کردی

    هرلحظه که تسلیمم در کارگه تقدیر

    آرام تر از آهو بی باک تر شیرم

    هر لحظه که میکوشم در کار کنم تدبیر

    رنج پی رنج آید زنجیر پی زنجیر

    چقدر این شعر مولانا قشنگ توضیح میده معنای تسلیم بودن رو

    چه توحیدی بوده ابراهیم که واقعا تونسته فرزندش رو رها کنه

    چقدر رها بوده که وابسته همسر و فرزندش نبوده

    امیدوارم ماهم بتونیم به اون درجه از تسلیم بودن برسیم

    که نگران نباشیم که اعتماد کنیم نشانه هارو ببینیم و تسلیم خدا باشیم

    من خیلی وقت پیش یکبار این فایل رو گوش کرده بودم و با خودم میگفتم اره منم ایمان دارم منم تسلیم خدام ولی غافل از اینکه حرف مفت بیش نبود

    ایمانی که با احساس خوب همراهه ایمانه

    وقتی هزاران ترس همراه آدمه و احساس بدی داره چه ایمانی؟

    امیدوارم بتونیم با ایمان ابراهیمی بریم در دل ترس هامون و ببینیم که بابا چقدر ترس هامون الکی بودن که رها بشیم و تسلیم خدا بشیم

    خدایا شکرت

    درپناه الله یکتا شاد پیروز ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

    خدانگهدارتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    عاطفه زارعی گفته:
    مدت عضویت: 826 روز

    به نام خدا که رحمتش بی اندازه است و مهربانیش همیشگیست

    درود خدمت استاد گرامی و مریم خانم گل و دوستان همفرکانسیم

    تمرین روزشمار روز سوم فصل اول

    امروز با تمام وجودم فقط به خدا توکل کردم و رهای رها شدم، ایمان دارم خدا هدایتم می کنه، باور قلبی دارم خدا زندگیم رو برام رقم می زنه، خدا من رو رها نکرده، من در آغوش خدا هستم، چه کسی قویتر ، کاملتر از خدا، تا من خدا رو دارم چه غم دارم، خدا برای من کافیست، خدا برای من همه چیزه، خدا برنامه های عالی برای من می چینه

    خدایا شکرت من همیشه بنده خوبت بودم و همیشه بندگیت رو کردم، ممنونم که مراقبم هستی و برای خوب شدن حالم منو به این فایل هدایت کردی

    رد پا: از این لحظه قول می دم هرچی بخوام فقط از خودت بخوام، منو ببخش که حتی امام حسین (ع) و حضرت ابالفضل (ع) عزیزت رو واسطه قرار دادم، شما خودت به من نزدیکتر هستی، لطفاً بهترین ها رو برای زندگی من و خانواده رقم بزن

    رد پا: در آغوش خدا آرام می گیرم تا خود خدا کارها رو برام انجام بده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    نرگس گلی گفته:
    مدت عضویت: 1836 روز

    سلام به استادان عزیز و دوستان نازنین

    بازم مثل همیشه کانون توجه کار خودشو کرد دیشب ساعت دوازده شب تو ماشین داشتم تو مسیر به این فکر میکردم که خب حضرت ابراهیم چه فرقی با من داره اگه اون تونسته منم میتونم خدا که نگفته دیگه اخرش اونه و به اون لول برسی دیگه قطعه طبیعتا نجواهم میگف شوخیت گرفته اون پیامبره ابراهیمه ها منم شروع کردم به ناظر بودن و اونا باهم گفتوگوکردن اون میگف نه توهم میتونی مثل اون باشی مگه حضرت موسی نبود مگه خود استاد نبود اونیکی صدا میگف نه استغفرلله این حرفا چیه اما من فقط داشتم به صدای اون گوش میدادم صدایی که میگف نه میتونی توام مثل ابراهیم باشی فرق فقط در باوراتونه نه هیچچیز دیگر خیلی جالبه با همین صدا اومدم شب خونه خوابیدم کلا تو این چند وقته هی دارم میگم اگه ابراهیم تونسته منم میتونم اونم انسانه دیگه پی میشه ذهنو کنترل کرد کاری به سختو اسونیش نداشته باش مهم اینه که غیر ممکن نیست و صبح که پاشدم اومدم زدم رو نشانم دیدم این فایل شد همونجا بگم سکته نکردم دروغ نگفتم :) و گفتم بیا اینم مهر تاییدش و بعد که شما گفتین رفتم سوره ابراهیموخوندم اول تشکر کنم از شما استاد عزیز که انقد قران خوندن و درکشو یاد ما دادین که من وقتی داشتم میخوندم نمیگفتم چی میگه در حالی که قبلا اینمدلی نبود حتی یادم نمیاد یه خط رو با فارسی خونده باشم چه برسه بخوام کلشو با ترجمه بخونم و بازم مرسی از خدای مهربون که همواره داره هدایتم میکنه من پیامی که باید از این فایل میگرفتمو گرفتم واقعا از خدا میخوام که منم یکی مثل ابراهیم باشم استاد جان مرسی از این فایلای خوبی که برا میگرفتین و میگیرین دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    مهری ناصری گفته:
    مدت عضویت: 734 روز

    سلام استاد عزیز وبانو مریم عشق

    روز سوم رو گوش دادم ولی نظر ننوشته بودم

    امروز یاد قولم افتادم

    وای امان از وابستگی

    بعدش میشه شرک

    وابستگی به هر چیزی که از عشق و علاقه بوجود میاد وفکر میکنی که تو رو خدا فرستاده که سرنوشت شخص رو عوض کنی وذهنت میگه دست خدایی برای -مثلا داداش کوچیکه-دوستت-دخترت-پسرت و…..

    بخودت میای میبینی کلی از عمرت رفته وتو نفهمیدی چطور گذشت واون طرف هم راه خودش رو میره

    واین سفرنامه میگه اقا اعتماد کن بخدا توکل کن وهمه چی رو بسپار بخدا مثل حضرت ابراهیم

    توکل توکل توکل وقانون رها را در زندگی رعایت کنیم

    مرسی استاد عزیزم مرسی مریم عزیزم مرسی دوستان هم فرکانسی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      نسخه اصلی خدا گفته:
      مدت عضویت: 1255 روز

      سلام به استاد عباس منش عزیزم و خانم شایسته مهربان

      و عرض ادب خدمت شما دوست هم فرکانسی عزیز

      این فایل بهشتی و این کامنت دگر گون کننده واقعا انقلابی در وجود من بوجود آورد

      من خیلی از عمرم رو صرف همین تغییر سرنوشت کردم

      ممنونم بابت این کامنت زیبا

      در پناه خدا موفق و سربلند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: