«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش - صفحه 25 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/07/abasmanesh-5.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-09-12 09:33:282024-06-08 22:16:13«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندششاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
خب بریم سراغ مطالب امروز
امروز حالم تقریبا مثل دیروز بود فقط کمی خیالم راحت تر بود و ب اصطلاح بیشتر عادت کرده بودم به محیط جدید فقط صبح ها کمی سختمه که امیدوارم کم کم اونم مرتفع بشه.
خب حالا بریم سراغ عمل به قانون در این رابطه هر از گاهی بخودم یاداور میشم که توجهم رو ناخواسته ها نره و سپاسگزاری کنم بابت داشته هام اما خب خیلی موفق نبودم و خیلی جاها به خودم اومدم دیدم در حال غر زدنم یا میگم فلان چیز اگ اینجوری بود بهتر بود .
ولی همین ک باز بخودم یاداوری میکنم قدم خوبی میتونه برای شروع باشه ..
راستی امروز چیزای زیبای زیادی دیدم مثل فرش زیبامون که امروز بعد این چند روز تمیزکاری تونستیم پهنش کنیم بااینکه خیلی برای خریدش وقت نزاشتیم و وسواس بخرج ندادم چون پدرشوهرم هزینشو تقبل کرده بود اما بسیار دوسش دارم …
امروز بعد کارها یادم افتاد که غذا درست نکردم برای ناهار و همسرم پیشنهاد داد که ساندویچ فلافل بخره و منم که عاشق ساندویچم و خیلی هم خسته بودم استقبال کردم و گفتم تا میتونی توش فلافل پر کن
و خلاصه یه ساندویچ خوشمزههه اونم سه نونه خوردیم و بی نهایت لذت بخش بود…
خدایا شکرت …
خب این روز ها من علاوه بر فایل های روز شمار فایل های عزت نفس رو هم گوش میدم چند تا نکته ای که برام پر رنگ شد
مطلب راجبه این بود که استاد گفتن هرچیزی اولش سخته و طول میکشه حتی خدا هم یک روزه جهان رو خلق نکرده … پس وقتی رو باور ها یا رو احساس خوب یا رو یادگیری چیزی یا ثروت کار میکنین تو مدت کوتاه نتیجه حاصل نمیشع ولی ناامید نشین ادامه بدین ادامه بدین تا مسیر عصبیش شکل بگیره و مدارها طی بشه تا نتایج رخ بده…
اما مطلب بعدی اینکه گفتن بعد کار کردن روی خودت بعد مدتی نتیجه میگیری اما فکر میکنی اون نتیجه علتش چیز دیگه بوده و نمیدونی که نتیجه کار کردن روی خودت و باورهات بوده و بعد رها میکنی و دیگه کار نمیکنی روی خودت. بعد من نگاه کردم ب لحظه حال و دیدم خیلی چیزایی ک الان دارم حتما بابت کار کردن رو خودم بوده مثلا همین خرید فرش..
چون من چند وقت پیشا سناریوی خونه ای که الان داخلش هستیمو نوشته بودم و بعد نوشتن اون سناریو همه چی خیلی سریع تر پیش رفت تا ما زودتر مستقل شیم بعد دو سال و چند ماه که روند خیلی کندی داشت…
و حتی خودم یادم رفته بود ک چنین چیزی نوشتم موقع جابجایی وسایلا وقتی میخاستم دفترمو پاکسازی کنم پیداش کردم و خوندم و برام خیلی جالب بود ( چون ناامید شده بودمو گفتم باید بیام سناریویی با جزئیات بنویسم ) و بعد اون همه چی سرعت گرفت ..
من قبلا اصلا حوصله کامنت نوشتن و کانت خوندن نداشتم و همیشه تعجب میکردم چطور دوستان انقد وقت میزارن تایپ میکنن عجب حوصله ای دارن … ولی الان وقتی میبینم سالم ترین و ارامش بخش ترین و امیدبخش ترین مکان فقط سایت استاد هستش خیلی برام لذت بخش شده کامنت خوندن و کامنت گذاشتن … حس میکنم شاید یک علتش قانون خلأ باشه چون من چند وقتیه که اکانت مخفیمو ( که باهاش شیطنتایی میکردم ) رو به کل پاک کردم ( اونم بخاطر راهنمایی های دوستان همین سایت تو بخش عقل کل ) …
خب فعلا همین موارد یادم اومد که تایپ کنم …
به امید روز های قشنگ و قشنگ تر ادمای هم فرکانس تر و محیط های زیبا تر و امکانات بهتر
برگی از روزشمار تحول زندگی من ، روز سوّم
بسم الله النّور
سلام استاد عباس منش و سلام مریم بانو
از اینکه به روز سوم اومدم و در حال نوشتن کامنت روز سوم سفرم هستم خیلی خوشحالم. یک قدم دیگه در انجام این تعهدم برداشتم و خدا رو هزار مرتبه شکر.
استاد جان ! من انسانی بسیار وابسته بودم ، نه فقط به انسان ها بلکه به اشیاء هم وابسته بودم و و به محیط زندگی ام وابسته بودم. یادمه یه بار یکی دو تا از مجله هام خونه مادرم بود و دیدم که خواهرم چند تا از برگه هاش رو کنده و داده به یکی از فامیلا. من اون روز از خواهرم خیلی ناراحت شدم. یادمه بعدش خودم از خودم ناراحت شدم. اما این حس وابستگی تو وجودم خیلی زیاد بود! اما اون موقع نمی فهمیدم. وقتی اولین فرزندم به دنیا اومد خیلی از وابستگی هام کاهش پیدا کرد و یادمه که دخترم یه جاشکلاتی که هم بسیار زیبا بود و هم بسیار با ارزش بود رو شکست و یادمه که من فقط نگران این بودم که دخترم چیزی اش نشده باشه. عشق به دخترم وابستگی رو کم کم تو وجودم کاهش داد. اما خودم متوجه این عیب نبودم و وقتی به گذشته ی خودم فکر می کنم میبینم که چقدر اسیر وابستگی هام بودم.دقیقاً از وقتی با شما آشنا شدم متوجه این عیب بزرگ در خودم شدم ! و یادمه همون دو سال و نیم پیش من این فایل رو شنیده بودم و خییییلی بهم کمک کرد. احساس می کنم بین ایمان به خدا و وابستگی رابطه ای معکوس هست. به این معنا که هر چه وابستگی رو کمتر کنیم ایمان و تسلیم ما بیشتر میشه. وقتی الهامات الهی رو دریافت می کنیم به نظر من همیشه پای یک نوع وابستگی در میانه که اگه بتونیم ازش بگذریم می تونیم مراتب ایمانمون رو بیشتر کنیم. به عنوان مثال کاری رو به روشی خاص انجام میدادیم ، حالا خداوند به ما روش دیگه ای رو الهام میکنه ، اگه به روش قبلی و نتیجه ای که از روش قبلی دریافت می کردیم وابسته باشیم نمی تونیم اعتماد کنیم به الهام خداوند و این وابستگی اجازه نمیده که روش کارمون رو عوض کنیم. درسته که ما هیچ وقت نمی تونیم مثل حضرت ابراهیم در اون حد رها و به دور از وابستگی باشیم که درونمون تا اون حد پر از ایمان به الله یکتا باشه، اما می تونیم ایشون رو الگو قرار بدیم و از قدم های کوچیکتر شروع کنیم. دو سال و نیم پیش وقتی من این فایل و یه سری فایل های دیگه از استاد شنیده بودم تصمیم گرفتم رو این مورد کار بکنم. از بخشیدن وسایل خودم شروع کردم ، وسایلی که خیلی دوستشون داشتم. و بعد هم از شهری که بهش عادت کرده بودم گذشتم و مهاجرت کردم. از بزرگترین وابستگی هام وابستگی به خانواده ام بود که با خودم گفتم مهاجرت تمرین خیلی خوبی برای رها شدن از این وابستگیه. و البته این وابستگی اینقدر ریشه داره که حالا حالا ها کار داره تا درست بشه . اما هر جا که از وابستگی ام گذشتم و رها شدم ایمانم بیشتر شده. حضرت ابراهیم انسانی آزاده و رها و مومن بوده. اینکه تونسته زن و فرزندش رو در بیابان رها کنه یعنی با همه علاقه و عشقی که به خانواده اش داشته هیچ وابستگی ای نداشته که تونسته به خداوند اعتماد کنه. اینقدر ایمان خداوند در وجودش ریشه کرده که بی چون چرا و بدون هیچ وابستگی ای وارد آتش میشه و داستان معروف قربانی اسماعیل که دیگه آخرت ایمان و رهاییه! و خب نتیجه ای که ابراهیم از این ایمان و از این رهایی گرفته الگوی جهانی شده.
خدایا ظرفیت وجودم هیچ گاه حتی ذره ای به ظرفیت وجودی ابراهیمت نزدیک هم نبوده ، ایمانم سر سوزنی به ایمان ابراهیم نزدیک نبوده ، اما در این لحظه با اشکم و قلبی که در سینه ام می تپد تعهد میدهم ابراهیم را الگوی خود قرار دهم و نهایت سعی ام را در این مسیر داشته باشم! یاری ام ده مهربان الله من! یاری ام ده از ایمان ابراهیم و از رهایی ابراهیم الگو بگیرم و عملاً در زندگی ام پیاده کنم و نه فقط در حدّ حرف بماند …..
ممنون استاد عزیزم برای این فایل زیبا و ممنون مریم بانو برای طرح سفرنامه .خدا حفظتون کنه.
از خودم هم ممنونم که دارم این مسیر رو طی می کنم
و باز هم از الله یکتا سپاسگزارم ، سپاسگزارم، سپاسگزارم …
پیش به سوی روز چهارم سفرنامه
اللّهم ثبّت اقدامنا
سلام به همه دوستان عزیزم
رسیدم به روز سوم روزشمار تحول زندگی خدایا شکرت مریم جان گفتن درمورد ایمان به غیب از خودمان رد پا بگذاریم،قبلش بگم من به خودم تعهد دادم که یکسال هر روز روی خودم کارکنم و تمام تمرکزم را بگذارم روی فایل های استاد و هر روز دارم سعی میکنم این در این مورد از روز قبلم بهتر وبهتر عمل کنم و شکر خدا تا الان همه چیز داره خوب پیش میره وفعلا که قدم هایم را دارم آهسته و پیوسته در این راه برمیدارم البته ناگفته نماند روزهایی هم بوده که ناامیدی در قبلم راهش باز شده اما اما شکر خدا تمام توانم را گذاشتم و تونستم از این دام بیام بیرون و یکی از مواردی که خیلی بهم کمک میکنه شکر گزاری هست خیلی برای من به خصوص مواقعی که پاهایم در این راه سست شدن کمک کرده من 10 مورد را برا شکر گذاری مینویسم چشمام میبندم وبهشون فکر میکنم وخدا را شکر میکنم و این جوری توجهم را به سمت احساس خوب میبرم و همینجوری که استاد و مریم جان همیشه میگن احساس خوب=با اتفاقات خوب پس شکرگزاری شده یکی از بزرگترین و کشنده ترین صلاح های من درمقابل ناامیدی و یکی دیگه از راهکارهای من گوش دادن دائمی آموزش های استاد الانم که تمام تمرکزم روز فایلهای روزشمار تحول زندگی است قبل از شروع روزشمار تحول زندگی روی دوره ثروت کار میکردم اما اون جوری که میخواستم پیش نمیرفتم و وقتی داشتم به فایلهای بخش گفتگو استاد با دوستان یا صحبت های آقای عطار روشن در بخش نتایج دوستان از آموزش های استاد گوش میکردم که خیلی از دوستان اشاره میکردن که از فایل های رایگان شروع کردن و حتی خیلی هاشون از همین فایلها کلی نتایج عالی به دست آوردن این ایده را به ذهنم آورد که منم باید از همین فایل های رایگان شروع کنم و کم کم مدارم را بالا ببرم و اینجوری شد که از روزشمار تحول زندگی شروع کردم و تا اینجای کار که خداراشکر بزرگترین دست آوردم همین حس عالی و ثابت قدمی که دارم بوده همین که من را تا فایل روز سوم جلو آورده و میدونم بازم خدا هدایتم میکنه که این مسیر را تا آخر ادامه بدم.
مریم جان گفتن در این فایل بیام ودرمورد ایمان به غیب برای خودمون ردپا جا بگذاریم من میخوام بگم بزرگترین ایمان به غیب من همین راه یکسالی است که میخوام در جهت تحول مالی زندگیم بردارم من میخوام در سال جدید و با برداشتن تکاملم در روزشمار تحول زندگی روی دوره ثروت 1و2 کارکنم من درحال حاظر هیچ شغلی ندارم اما یه چیزی تو درونم مدام صداش میشنوم که بهم میگه تو فقط تمرکزم بزار روی کار کردن بر روی خودت و اصلا به این فکر نکن چه جوری میخوای به ثروت برسی اون خودش راه ها را برات هموار میکنه و این بزرگترین ایمان به غیبی هست که من در زندگی داشتم و اصلا یادم نمیاد در گذشته به هیچ چیزی اینقدر مطمئن بودم واستاد در این فایل گفتن در مورد شخصیت حضرت ابراهیم بیشتر تحقیق کنیم چون همانطور استاد اشاره کردن حضرت ابراهیم موفق ترین شخص در مورد ایمان به غیب هست پس میتونه یه الگو خوب در این مورد برای ما باشد.
و این ردپا بماند تا من یکسال آینده بیام و دوباره بخونمش و ایمانم قوی تر شه
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته دوس داشتنی …من روز سوم تحول هستم سالیان ساله که تو این راه هستم ولی آنجور که باید مسیر رو درست نرفتم وفراز نشیب بالایی داشتم .این اولین کامنت من در سایت استاد عزیزم هست …تصمیمو گرفتم که زندگیمو بسازم تصمیم گرفتم تو این راه ثابت قدم بمونم وقتی این کلیپ که در مورد حضرت ابراهیم توضیح دادن ناخوداگاه اشکام سرازیر شد که چقددد ما فاصله داریم با خداوند …ولی میخام شروع کنم مسیر جدیدمو با ایمان و توکل واینو زمانی دارم مینویسم که زندگی دلخواهم رو ندارم و خواسته هام هنوز تو زندگیم نیست ..و روزی که رسیدم باز میام کامنت میزارم ونتایج بزرگمو براتون میگم …میدونم که خدا خیر مطلقه .عاشق منه و منو ههر چه زودتر به خواسته هام میرسونه …در پناه خداوند باشین از استاد عزیزم که ایقد خالصانه ما رو راهنمایی میکنه ممنونم که دستی از دستان خداوند هستند برای راهنمایی انسان ها …خدایا شکرت
سلام به دو کبوتر عاشق
دو استاد زندگی
روز سوم
انقدر حس خوبی دارم نسبت به خدا به قرآنش به خودم به هر آنچه که در این سایت می آموزم
به رهایی از هر آنچه که تا بحال در بندش بودم
به این محیط سراسر عشق
به امیدی که در تمام وجودم رخنه کرده
خدایا هزاران بار به درگاهت شکر
بخدا که هر چی جلوتر میرم این مسیر رو بیشتر شگفت زده میشم از وقتی تعهد جدی به خودم دادم یک چیزایی از این فایلا برام به وضوح میرسه که خودم میگه خدایااااااا یعنی چی؟درک میکنم
خدا وقتی جدیت منو میبینه هدایتش رو آشکارا ارزانی ام میکنه به خودش قسم که همینه و همینه
خدایا شکرت
یاد گرفتم که بهترین شکلی که ما بخوایم از بچه هامون حمایت کنیم اینه که از اونا حمایت نکنیم عجب درسی!عجب نکته ای
وقتی من تسلیم باشم
وقتی من ایمان داشته باشم
بدونم خداوند خیر منو میخواد
خداوند منو به مسیرهای درست هدایت میکنه
بدونم که خدا منو تنها نمیزاره
من حالم خوبه!
آره آره دقیقا همینه و قتی مسئله ای پیش بیاد و من این حد از ایمان رو بخدا داشته باشم حالم خوبه
و از این حال خوبه که میفهمم مسیرم درسته
ولی اگه توهم بزنم که من به خدا ایمان دارم ولی حالم بد باشه یعنی من یک عدد بی ایمان هستم
خدایا ازت ممنونم که منو آگاه میکنی
خدایا ازت ممنونم داری بیدارم میکنی
خدایا ازت ممنون بهم فرصت نفس کشیدن دادی تا بفهمم دنیایی رو که در اون زندگی کردم و نفهمیدمش نه تنها دنیارو بلکه خودم و خودت رو
گفتید زندگی حضرت ابراهیم تو قرآن رو مطالعه کنید پرسیدم از کجا شروع کنم جواب آمد سوره ابراهیم
باز کردم آیه اول رو و بسیار شگفت زده از این آیه و شروعش
الر ۚ کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَىٰ صِرَاطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ﴿١﴾
الف، لام، راء. [این] کتابی است که آن را بر تو نازل کردیم تا مردم را به اجازه پروردگارشان از تاریکی ها [یِ جهل، گمراهی و طغیان] به سوی روشناییِ [معرفت، عدالت و ایمان و در حقیقت] به سوی راه [خدایِ] توانای شکست ناپذیر و ستوده بیرون آوری. (1)
خدا به زبان ساده میگه این کتاب را نازل کردیم بر تو برای خارج کردن مردم از تاریکی ها به سوی روشنایی به اجازه پروردگارشان، بسوی راه شکست ناپذیر و ستوده
دقت کنید راه خدا و راه درست راه شکست ناپذیره و ستوده و من رسیدم به یه جمله شما که تو فایل ظلم به خود از دیدگاه قرآن گفتید اصلا وقتی با انرژی منبع هماهنگ باشی اصولا اشتباه نمیکنی،وقتی هماهنگ باشی با خداوند شما هدایت شده هستی
ویا در جای دیگه ای گفتید وقتی خدا کسی رو بخواد بکشه بالا اگه همه جهان بخوان بکشنش پایین نمیتونن و همینطور بالعکس
واااای خدای من خدای من مرسی مرسی مرسی ازت
الحق که گفتید موارد نوشته شده در پرانتز نظرات شخصی خوده مترجم هست و اینکه این کتاب چقدر خوندنش واسم شیرین و جذاب شده
این آیه برام یه نشونه است که مسیری که در پیش گرفتم یه مسیر شکست ناپذیره
همونطور که شما تو این فایل گفتید وقتی ایمان دارم حالم خوبه احساسم خوبه پُشتم گرمه و پیش میرم،نااُمید نمیشم خسته نمیشم ترس ها منو در بر نمیگیره شجاع میشم حرکت میکنم من ایمان دارم خدا کمکم میکنه من تسلیم امر پروردگارم
آخ آخ آخ برم ادامه بدم خوندن آیات شیرین خدا که من این آیات رو به چشم یه نامه از طرف خدا واسه خودم میبینم
نامه ای که هردفعه خدا برام میفرسته و بهم امید روحیه و خبرهای خوب میده و من پشتم گرمه خداست
خیلی دوستتون دارم
به امید دیدار
سلام سلام
امیدوارم که حال همگی خوب باشه
ابراهیم تسلیم بود
من که نمیتونم انقده تسلیم باشم که بخوام بچه خودمو قربانی کنم
ولی میتونم برای کلی چیز دیگه تسلیم باشم
میتونم تسلیم خدا باشم
و همه چیو ساده بگیرم
و به خدا اجازه بدم که خودت منو تو این مسیر هدایت کن
خودت منو به خواسته هام هدایت کن
به
ثروت
سلامتی
روابط عالی
خوشبختی
ارامش
ازادی
عشق
موفقیت
مسیر کسانی که به ان ها نعمت دادی هدایت کن
من به خداوند اجازه میدم که منو هدایت کن
و دستشو برای هدایت باز میزارم و تسلیم خدا میشم و خودمو به جریان رودخانه هدایت میزارم
إِنَّ عَلَیْنَا لَلْهُدَىٰ
همانا که هدایت کردن وظیفه ماست
لیل 12
خوده خدا تو قران داره صریح میگه که هدایت وظیفه منه
وظیفه من علیرضا هم بندگی کردنه
من بندگی خدا را میکنم و خدا منو هدایت میکنه
من فقط میام تسلیم خدا میشم و دستشو برای هدایت باز میزارم
و میام سمت خودمو درست میکنم
میام شروع میکنم به تغیر شخصیتم
تغیر باورهام
و دارم هم انجام میدم
فَسَقَىٰ لَهُمَا ثُمَّ تَوَلَّىٰ إِلَى الظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ
موسی گوسفندانشان را سیراب کرد رو به سایه درختی آورد و گفت: بار الها، من به خیری که تو نازل فرمایی محتاجم.
بعد از این درخواست بود که موسی شد
پیامبر موسی شد خوشبخت موسی به همه چی به همه چی به همه چی رسید
و من به هر خیری که از خدا بهم میرسه فقیرم و من تسلیم ام
بریم سراغ قدم بعدی هدفم
همگی در پناه الله یکتا
اعتماد به رب
با سلام به استاد عزیز
یه اتفاقی برام پیش امد حدود دو ماه پیش که دوست دارم خدمتتون بگم .من در استانبول زندگی می کنم و تازه کارمو ازدست داده بودم. یه فکری به ذهنم رسید. دیدم من می تونم کارمو به صورت آنلاین انجام بدم و درآمد دلاری داشته باشم. ولی باورام جای کار داشت. خلاصه برای اینکه باورم قوی بشه داستان به آتش افتادن حضرت ابراهیمو مرور می کردم. و همش تصور می کردم منو دارن میندازن تو آتش. به خودم می گفتم اون لحظه می تونستی توکل کنی؟؟؟؟ خدایی که آتشو سرد کرد و قواننین فیزیکی نقض شد برای من می تونه کاری رو که می خوام جور کنه.به خدا می گفتم توکل به تو و روزها میگذشت تا اینکه تمام پولام تموم شد و انگار ایمان من هم تموم شد .از خدا گله می کردم کفر می گفتم . می گفتم تو خیلی بی معرفتی تو دروغی و… خلاصه واقعا ترسیده بودم تا اینکه یواش یواش شروع کردم تو سایت استاد چرخیدن و فایل نامه ی امام علی به امام حسنو دیدم. اونجا می گفت وقتی خدا دیر می کنه می خواد بهترشو بده.و این طور هم شد کاری عالی باشرایطی عالی دارم با درآمد دلاری . چیزی که می خوام بگم اینه خدا اصلا بی معرفت نیست و جواب توکل کننده رو میده
به نام مهربون خدای هدایتگرم
سلام استاد عزیزم
سلام خانم شایسته ی دوست داشتنی
و سلام به همه ی دوستان هم قدم و همراهم توی این مسیر .
امروز سومین روز از روز شمار تحول زندگی منه.
فایل امروز و کلا فایل های توحید عملی واقعاااا به دلم میچسبه
و خیلیییی خیلی برام ملموسه.
من همیشه از استرس و اضطراب شدید اذیت میشدم . خیلی جاها توی زندگیم که شاید برای خیلیا موقعیت های عادی محسوب بشه ، برای من موقعیت استرس زا بوده . همیشه توی محاوراتم توی رفت و آمد هام ، توی مسائل کوچیک و بزرگ ترس و دلشوره داشتم ، اونقدری که حتی پیش میومد که دستام میلرزید ، صدام میلرزید ، تپش قلب میگرفتم و ….. . اینجوری بگم که خیلی وقتا برای شروع خیلی از کار ها از شدت استرس دارو مصرف میکردم .( قرص آرام بخش ، و قرص برای کنترل تپش قلب ام )
من الان کمتر از یک ماهه که فایل های مربوط به توحید عملی رو میبینم ، و اولین بار هم توی اکسپلور اینستا به یکی از فایل های استاد هدایت شدم (البته خیلی وقته که عضو سایت هستم ولی تا الان توی مدار دریافت این آگاهی نبودم ).
و واقعا عمیق ترین حس آرامش رو دارم تجربه میکنم این روزا . وقتایی که یادمه و از خدا هدایت میخوام و تسلیم میشم خیلی راحت کارم پیش میره ، بدون استرس بدون تپش قلب . اما وقتایی که یادم نیست دوباره با همون حالت های قبل ام مواجه میشم . و این تفاوت رو کاملا میتونم احساس کنم .
غیر از این حس آرامش ، اینو میبینم که کار ها خیلی بهتر از چیزی که فکرشو میکنم ، و از راهی که واقعا تصورش رو نمیکنم برام اتفاق میوفته .
این روزا این رو واقعا فهمیدم که تسلیم بودن و تکیه کردن به قدرت مطلق جهان یعنی اینکه اگه ازش هدایت بخوام زمین و زمان هم بخوان بهم ضربه بزنن ، همون ضربه واسه من عامل خیره . و اینو دیدم توی همین مدت کوتاه .
این روزا دارم تلاش میکنم توی همه چیز این هدایت رو بخوام و تسلیم باشم . نه فقط چیزای بزرگ ، نه فقط چیزایی که باعث ترس ام میشه. برای همه چی . برای همین تفکر توحیدی ام از خودش هدایت میخوام .
و استاد اونجایی که گفتین تسلیم شدن یعنی وقتی میترسی با وجود ترس هات حرکت کنی و قدم برداری ، و مطمعن باشی که اگه هدایت خواستی به بهترین شکل هدایت میشی، چقدر این حرف درسته ، چقدر توی همین تجربه ی محدودم از توحید عملی این حرف شما برام قابل لمس بود. وقتی تسلیم میشی همه ی اون ترس از بین میره ، دیگه بعدش همه چیز فقط بر پایه اطمینانه . میدونی قراره تهش واسه تو بهترین اتفاق بیوفته پس میری جلو . میدونی خدا اون تصویر بزرگ رو داره میبینه ، و تو اون مقیاس کوچیک رو .
من واسه خودم مثال این برنامه های مسیریاب رو میزنم ، یه جاهایی میگم این مسیری که خودم فک میکنم خیلی نزدیک تره ، میرم میبینم چه ترافیکی ، اگه به مسیر یاب اعتماد کرده بودم مسیر دورتر با ترافیک کمتر رو میرفتم و زودتر هم به مقصدم میرسیدم. یه جاهایی همون مسیر هایی که هر آدم کاربلدی میگه بهترین مسیره ، توش تصادف شده یا بسته است . یه وقتایی یه مسیر هایی هست ، یه کوچه پس کوچه هایی ، که من حتی روحمم خبر نداشته که یه مسیر اینقدر سر راست وجود داره . واسه همین اعتماد کردن بهش ، با اطمینان به هدایتش قدم برداشتن ، بهترین کار و بهترین لطفیه که هر آدمی میتونه در حق خودش بکنه .
خدا جونم ازت ممنونم که این مسیر رو بهم نشون دادی و هدایتم کردی بهش .
خدا جونم هممون رو به استمرار توی این مسیر هدایت کن .
بهترینم ، منو به مسیری هدایت کن که هر لحظه قدرت و زیبایی و عشقت رو ببینم ، به مسیری که فقط از تو بخوام .
سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته عزیز
روز سوم سفرنامه
استاد یه سوال دارم شما چطور انقدر راحت صریح رک جواب سوال تو ذهن منو میدین
واقعا در تعجب هستم و خدا رو شکر میکنم و هر روز بهم ثابت میشه راهم درسته
استاد شاید باور نکنید شاید هم برای شما عادی و خنده دار باشه
ولی چند روزی بود که ذهنم مشغول یه سوال بود اونم اینکه حالا که کسب و کارم تو محیطی که هستم جا افتاده و به درآمد 4و5 میلیون رسیده و همه موارد کامل شده آیا کار درستی هست جمع کنم و برم تو شهر بزرگ و ادامه بدم و یجورایی تو یه شهر بزرگ از اول شروع کنم تا به درآمد بالا چند صد میلیونی برسم اگر برم و مشتری نداشته باشم چی اگه برم شاگرد مثل شاگرد های حالا درست و حسابی گیرم نیاد چی اگه افرادی که حالا تو سالنم کار درجه یک تحویل مشتری میدن دنبالم نیان یا مثل اینا پیدا نکنم چی و…. ولی استاد شما با یک فیلم ظبت شده که معلوم نیس تو چند ماه گذشته بوده خیلی راحت و صریح جواب منو دادی مثال جواب شما به معلمی که پیشنهاد دادین بره تو یه شهر بزرگ تا درامد بیشتری داشته باشه جواب شما که همه چیزو باید سپرد به رب العالمین درسته اینا جواب شما بود بود به سوالی که من تو ذهنم داشتم
خدایا شکرت بابت داشتن همچین استادی
من هم مثل ابراهیم توکل میکنم بخدا و جابجا میشم
از شما استاد عزیز خیلی خیلی ممنونم بابت این هدایت
خدایا میخام خیلی سریع خیلی آسان و خیلی شاد زندگی مرفه و درآمد چند صد میلیونی و زندگی با آرامش و شاد و تجربه کنم الهی امین
سلام
روز سوم سفرنامه
خداوندا سپاس بخاطر آگاهی هایی که هر روزه از این سایت بزرگ دریافت میکنم
خدایا شکرت که منو در مدار شنیدن این آگاهی ها قرار دادی
سوالهایی که سالها در مورد خدا و دین داشتم داره کم کم رفع میشه
درس تسلیم در مقابل خدا
گاهی وقتی که در مورد اسلام به معنی تسلیم بودن حرف میزنم با خودم میگم یعنی من تا چه حدی میتونم تسلیم باشم ؟ واقعا نمیدونم اگه خودمو بخوام واقعی ببینم درین مورد خیلییییی پایین هستم و خیلی جای کار کردن دارم ولی توکل میکنم و مسیرم رو ادامه میدم تا کم کم این حس خوب داشتن ایمان در وجودم بشینه و چقدر لذتبخشه در این فرکانس آرامش ایمان به خدا قرار گرفتن
وقتی با ایمان میگم من حرکت میکنم خدا بهم برکت میده من تسلیم امر خداوندم من ایمان دارم به خداوند . کارم رو زمین نمیمونه . هیچ درامدی ندارم ولی با این حال میرم تو دلش و خدا هدایتم میکنه و حمایت میشم خداوند از بینهایت راه میتونه کمکم کنه . احساسم خوبه چون باور دارم خداوند همیشه هست خداوند خیر منو میخواد منو تنها نمیزاره . نا امید نمیشم خسته نمیشم شجاعم . واکنش شدید نشون نمیدم و میدونم هر اتفاقی در نهایت خیر هست .
حضرت ابراهیم رو من اینطوری موحد و یکتاپرست به این قشنگی از زبون استاد شناختم . خداوندم اینها این آگاهی ها روزی منه غذای روحم هست
خداوندا سپاسگذارم و از تو هدایت و حمایت میخوام ممنونم که منو در پرتو مهر و محبت خودت قرار دادی
در پناه خدا شاد باشید .