«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش - صفحه 26

2070 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    جواد طریقت گفته:
    مدت عضویت: 2146 روز

    پروردگارا به من کمک کن تا بتوانم مرزهای خودم را بالا و بالا تر ببرم

    پروردگارا به من توحید وایمانی ابراهیمی بده تا بتوانم نزدیک بشوم

    به خود واقعی و خداییم پروردگارا خود واقعیم را به من نشان بده

    خوشحالم از اینکه در کنارتون هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    شهربانوامیری گفته:
    مدت عضویت: 2180 روز

    بسم الله رحمن الرحیم

    نشان امروزمن

    اعتمادبه رب

    ۱-تسلیم بودن

    ۲-گذشتن ازبهترین داشته هات یعنی قربانی کردن

    ۳-بهادادن رسیدن به هدفت

    ۴-شجاعت

    ۵-رفتن دردل ترسها

    ۶-متعهدبودن وعمل کردن

    ۷- ازبین بردن تردیدودودلی

    ۸-رهاکردن

    ۹-به غیر خدا حساب نکردن

    ۱۰- ایمان به غیب

    ۱۱-فراترازایمان ?یقین

    ۱۲-خالی بودن فنجان

    ۱۳-داشتن عزت نفس

    ۱۴-باوربه قدرت مندترین نیرودرجهان

    ۱۵-قدرت ندادن به غیرخدا

    ۱۶-رفیق بودن باخدا

    ۱۷-درک قوانین

    ۱۸-عدم نگرانی وداشتن قدرت تصمیم

    ۱۹-داشتن احساس خوب وارامش ولذت بردن ازمسیر

    ۲۰-خودسازی وکارکردن روی باورها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    زهـرا خوشبخت گفته:
    مدت عضویت: 2533 روز

    ?روزسوم سفرنامه(خداشناسی)?

    سلام مهربونای من

    چند قدم ب عقب تر برمیگردم ،یادم می آید روزی قبل از آشنایی باسایت شما تصمیم گرفتم دیکرنگران نباشم دیگر بس کنم گریه و زاری ب درگاه خداوند را

    روزی تصمیم گرفتم بیخیالترین آدم دنیا شوم فارغ ازینک رندگیم چقد آشوب است ،بخندم و دل ب خدا بسپارم

    دورکعت نماز خواندم و از خدای مهربان خواستم صبرم دهد ، وقتی سرسجاده نشستم تمام وجودم را باخودم به پیشگاه خداوند بردم

    دیکر خسته بودم ازهمه چیز

    دیگر توان جنگیدن رادرخودم نمیدیدم

    شاید بازبانم حرفی نزدم ،اما باقلبم برایش گفتم خدای من من کاری از دستم بر نمی آید ،راه گم کرده ام ، و امید ب هیچ انسانی ندارم حتی نزدیکترین عزیزانم

    آمده ام آمده ام ب پیشگاهت ک خودم را دراغوشت رها کنم

    من نمیدانم چه میکنی ،این من و این زندگیم و این قلبم ! هرچی میخواهی کن

    من تسلیمم .دراین مسیر صبر بمن ده .من دختری عجول ام ،صبری ده ک بتوانم از پس سختی ها برآیم

    آن شب شبی عجیب بود

    الان ک فکرش رامیکنم قلبم ب لرزه می افتد ،من تسلیم ش شدم آن شب

    چ کاربزرگی کردم

    به خدایم قول دادم فارغ از وضع بد زندگیم .بخندم ،برقصم و ذره ای غصه نخورم ،بیخیال باشم همین

    صبح ک ازخواب برخواستم دیگر آن زهرای سابق نبودم چنان صبری در من سر ریز میکرد ک با تمام حسم صبر را حس میکردم

    روزها میگذشت و من شاداب تر ارقبل بودم ،دیگران میگفتند زهرا داری ازخوشی پرواز میکنی ،بدون اینکه برایم مهم باشد من میخندیدم

    نمیدانسم چشده فقط میخندیدم

    روزها گذشت ماه ها کذشت ، روزی رسید دیدم درسایت عباسمنش دات کام عضو هسم و دارم از خوشی های زندگیم برای دیگران تایپ میکنم

    من تسلیمش بودم برای من فرق نداشت مرا کجامیبرد ،با خدایم ب سایت های مختلفی کانال های مختلفی پا میکذاشتیم و من آنقدر تسلیم بودم ک قلبم مرا باخود از آن سایت ازآن کانال بیرون میکشید و قشنگ حس میکردم خدا میگفت اینجا فقط برای گذشتن است نع ماندن

    من بی اختیار بودم و او همه کارها را میکرد

    وقتی وارد سایت شما شدم آنقدر آماده بودم ک حتی نپرسیدم اینجا کجاست

    بی اختیار قلبم گره خورده بود ب اینجا و الان یک سال است من جز سایت شما جزاستاد عباسمنش شحص دیگری ورد زبانم نیست

    من نمیتوانم جز شما حر ف ازشخص دیکری بزنم ،بند بند وجودم گره خورده ب اینجا آدرس است

    tasvirkhani.com ،

    خواستم بگویم همه ی این مدت من تسلیمش بودم و او مرا ب آرام بخش ترین مکان دنیا (سایت شما)هدایت کرد

    آرامش بیشتر آنجا بود ک زندگیم متحول شد

    میدیدم اطرافیانم نگران اند غصه میخورند و من آن لحظات تافته جدا بافته ای بودم ک رب دستانش رابرسرم میکشید بحاطر ایمانی ک ب او داشتم

    اطرافیانم دوستانم پیش من ازخواسته هایشان حرف میزدند و نا امید بودند

    اما میدیدم من میخواهم وو خداوند اجابت میکند و همه متحیر می ماندند

    استاد عزیزم من خوب میفهمم تسلیم بودن یعنی چه.!

    من خوب میفهمم حال خوب دائمی (ایمان)یعنی چه!

    من خوب میفهمم هدایت رب یعنی چه!

    من میفهمم دلی ک بی دلیل شاد است با خداست

    این فایل پر از درس است پراز آگاهی است، ابراهیم ، اکر ابراهیم شد ،بخاطر نگاه ویژه رب نبود

    بلکه بخاطر ایمان ویژه ای بود ک ب الله ش داشت

    هرجا بردتت سوال نکن ،اگر اینجا هستی سوال نکن ،بدان اینجا همان جایست ک رب بهترین جا برای تو میداند

    خیلی قبل تر نمیدانسم علت اینکه اینجا هستم چیست

    و چطور شد ب اینجا آمدم ،میدانستم کارخداست اما نمیدانستم چرامن؟

    فهمیدم تسلیمش بودم

    تسلیم بودن=خوشبخت شدن ب معنای کامل

    فارغ ازاینکه زندگی ات چقد آشوب است

    خداروشکر .

    امروز هم سبک بالتر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    هما خاکپور گفته:
    مدت عضویت: 2300 روز

    سلام به استاد عزیزم و دوستای گلم ترس ایمان به خدا به هدایتش بیشتر زمان های رو که به یاد میارم همیشه به من گفته بودن بترس و مراقب باش هوشیار باش همیشه به من میگفتن ادم های اشنا کار ها رو برات بهتر راه میندازن چون اون ادم ها قابل اعتماد هستند اما همین موضوع هست که توی یکی از فایل ها گفتید استاد با ترس نمیشه به موفقیت رسید با ترس از ادم ها اتفاقات شرایط تجربه ها نمیشه گفت که من به خدای خودم قدرت مطلق جهان ایمان دارم باور کردن به این که خداوند همه جا هست و من رو به مسیر درست هدایت میکنه و مراقب من هست دقیقه به دقیقه باید تکرار بشه به یاد میارم هر زمان که در شروع کاری از خدا هدایت و کمک خواستم در هر شرایطی اون برام همه چیز رو درست انجام داده یا اگر هم این طور نبوده من باید یک چیز رو توی اون اتفاق یاد میگرفتم اما زمان های که با ترس رفتم توی شریط جدید تا اون جای که به یاد دارم چیزی نبود که میخواستم پس کمک خواستن از خداوند ایمان به او و هدایتو دست های خداوند باید مقابل تمام ترس های من بشه این چیزی بود که از این فایل متوجه شدم و باید توی زندگیم به کار بگیرمش ایمان به خدا و تسلیم بودن و کمک خواستن از اون مقابل تماممممممم ترسسس ها موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    مصطفی حجتی گفته:
    مدت عضویت: 3518 روز

    سلام خدکت استاد عزیز

    خدا رو سپاس گذارم که دوباره من را در مسیر رسیدن به خواسته هایم هدایت میکند

    من در حدود دو سال با فایلهای استاد هستم ولی اکنون بعد از یه جدایی شش مماه دوباره برگشتم و این بار حس عجیبی به توحید دارم چون اولین فایلی که دوباره من گوش کردم پر باره توحید بود جالب که به این درک نرسیده بودم و عمل نمیکردم ولی اکنون هدف اولم توحید و برسی قران میباشد واقعا توحید پیش نیاز موفقیت میباشد وقتی به توحید برسی دیگر نه نگران نه میترسی نه نا امید میشی و هرانچه الهام شود تردید نمیکنی و روی کسی حساب نمیکنی ومهمتر از همه در اوج مشکلات. باشی حالت خوبه و احساس خوب اتفاقات خوب خدایا شکرت که باز هم من رو متولد کردی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    حدیثه بابایی گفته:
    مدت عضویت: 2159 روز

    سلام به استادعزیزم وهمه ی دوستان وخانم شایسته ی بزرگوار…..این فایل راچندین بارگوش کردم…..هرچندکه همه معتقدندبایدبه خدااعتمادکرد وهرکس اعتمادنکنه بهش دیدبدی ممکنه داشته باشن وبگن که بی ایمانه ولی اگراصل قضیه رابخوای درنظربگیری خیلی کارسختیه که به چگونگی فکرنکنی وبرای حل مشکلت هیچ ایده ای نداشته باشی وبی خیال همه چیزبه خودش بسپاری…..هرچندکه وقتی نتایج مطلوب میگیری بسیارلذتبخشه ولی کاربسیارپیچیده ایه….ازقادرمتعالم میخوام که کمکم کنه ومنودرمسیررشدوتکامل قراربده…….دوستتون دارم…..خداجونم حدیثت عاشششششقته?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    فاطمه بابایی گفته:
    مدت عضویت: 2243 روز

    سلام خدمت دوستان عزیزم.سپاسگزارم از خدای مهربون که دارم هر روز حضور ش رو پررنگ تر تو زندگیم میبینم.راستش این چند وقته متوجه تغییر خدا در زندگیم شده بودم و خیلی بهش فکر کردم،از طرفی هم روابط خدا و حضرت ابراهیم خیلی برام جالب بود تا اینکه این فایل رو گوش دادم و تازه برام جالب تر هم شد.

    فکر کردن به خدای ابراهیم هم لذت بخش،چه رسد به حضورش در زندگیم!شبها موقع خواب چه لذت بخش که بدونی اونی که عاشقشی و عاشقته تا صبح کنارته و یه لحظه ازت چشم برمیدارند.تا صبح گرمی دستانش رو تو دستم حس می کنم.میدونم که تو خوابم داره بهم نگاه می کنه و از دیدنم خوشحاله.

    صبح سر وقت صدام می کنه تا همدیگرو ملاقات کنیم وسر سفره عشق راز دل بگیم.سر سجاده عشق خودم و تو آغوشش رها می کنم واز دنیا فارغ میشم.

    تمام طول روز کنار هم می مونیم.اون همیشه جلو تر از من حرکت می کنه تا قبل از رسیدن من همه چیز رو آماده کنه نمیدونم چطور ولی همون لحظه میبینم کنار منه و ندای قشنگش رو تو گوشم زمزمه می کنه.دستانش تو دستم ومن رو به موقع اونجایی که باید باشم،میرسونه.شاید باور نکنید اما درست همون لحظه گرمی وجودش رو پشت سر م حس می کنم که داره من رو به جلو هل می ده. عجب خدایی!!!!

    فقط کافی زمانی که کاری باهاش دارم چشام رو ببندم،از تو قلبم حسش میکنم که تو رگهام جریان پیدا می کنه.حتی اون جاهایی که خون تو رگها نمیتونه بره خدای من جریان داره،اونوقت بهش میگم معبود رنگارنگ من،خالق زیبا می دونم که اینجایی.میدونم که بهم می گی چیکار باید بکنیم!و انوقته که خودشو بهم نشون میده،بادستای مختلف کمکم می کنه ،با صداهای زیبا باهام حرف میزنه.

    چه عشقی از این بالاتر!کدوم معشوقه که تمام لحظه های زندگیم کنار م بمونه و بدون هیچ توقعی بهم عشق بورزه.

    دیروز چندتا سوال در مورد خودم داشتم توی دفتر زیبا و دوست داشتنی ام نوشتم و زیرش نوشتم میدونم که خوندی وجوابم رو میدی.کمتر از یک ساعت بعد فایلی رو گوش کردم که حتی سوالاتی رو که داشتم انسجامی هنوز تو ذهنم نداشت رو جواب داد.

    آره! اینه خالق دوست داشتنی من!

    عاشقتم خدا جون!!!!!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    امیر تهرانی گفته:
    مدت عضویت: 3269 روز

    گرانبهاترین چیزی که از استاد عباس منش آموخته‌ام‌، ‌«رابطه میان توحید عملی و قانون فرکانس» است.

    اجرای توحید در عمل همواره حل کننده مسائل من است.

    من سعی می کنم روی خودم کار کنم و سعی می کنم که دلم را به دست او بسپارم و سعی میکنم تسلیم تر باشم.

    با اجرای همین قانون در همین لحظه می توانم از زندگی لذت ببرم.

    استاد عباس منش به گونه‌ای معنای توکل و تسلیم بودن را به من آموخته‌ که‌، بتوانم در شرایطی کانون توجهم را کنترل کنم و از درون به احساس خوب برسم که‌، اوضاع اصلاً مطابق میلم نیست.

    تسلیم بودن یعنی اینکه من روی خودم کار میکنم و به احساس خوب میرسم و هماهنگ می شوم.

    و هر چه پیش اید خوش اید . مهمترین کارم و رابطه ام در کیهان همین رابطه است.

    تسلیم بودن در برابر رب ایمان می خواهد زیرا سخت است که دست از شیوه های قبلی برداری.

    دنبال این هستم که چنان یکتاپرست شوم که هیچ چیز نتواند میان و من رب و در این رابطه یکتا پرستی .

    واقعا این کلماتی که در این قسمت نوشته شده اند معمولی نیستند.

    یعنی اینقدر باید ادامه دهم که این قوانین جزئی از پوست و استخوانم باشد.

    سپاسگزاری اعراض تمرکز بر روی نکات مثبت کار کردن روی باور هایم احساس خوب و … جزئی از رفتارم عادت هایم

    مثل نفس کشیدن هایم بشود.

    رب تنها نیرویی است که می تواند وجود داشته باشد.

    رب یک نیروی واحد است که بر تمام کیهان تسلط دارد.

    که محافظ هر جنبنده ای است که روزی دهنده و پشتیبان و یار و رفیق هر جنبنده ای است.

    که برگی بدون اذنش از درخت نمی افتد برگ برگی بدون اذنش از درخت نمی افتد.

    خیلی می تواند به من کمک کند که تسیلم باشم و تسلیم بودن کار راحتی نیست.

    که می تواند از هر آنچه که با “تسلیم بودنش در برابر ربّ” مغایر است، دست بشوید.

    می خواهم به همین نقطه برسم.

    دقیقا شرایطی پیش امده که به اگاهی های این فایل نیاز دارم و مصادف شده با عید قربان.

    اینها نشانه هستند من به این نشانه های خداوند اهمیت می دهم انها را سعی میکنم بببینم.

    اری پس من باید این کار را انجام دهم یافتم یافتم خدایا شکرت.

    پس باید ایمانم را نشان دهم پس باید با اعتماد به رب زندگی کنم.

    پس نمی گذارم چیزی در اعتماد من به ربم خلالی ایجاد کنند با اینکه خیلی برایم درد دارد .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    غزل گفته:
    مدت عضویت: 2207 روز

    سلام به استاد خوبم و همه دوستای گلم

    خیلی به موقع این فایل به دستم رسید دیشب داشتم به این فکر میکردم که چه لحظات به ظاهر مشکلی رو خودم با لطف خدا گذروندم اما چند لحظه حسم به پدر و مادرم که بهم نه گفتن ،بد شد ولی اومدم به سایت یه سر بزنم تا حالم بهتر بشه که این فایلو دیدم و متوجه شدم که پدر و مادر چقدر عاشق فرزندشون هستن و حتی حاضرن به خاطرش از جونشون بگذرن و این قضیه واقعا اشک منو دراورد و باعث شد بیشتر شاکر خداوند باشم که یه همچین فرشته هایی رو بهم داده.خدایا شکرت. فداکاری های اونارو به یاد آوردم و میدونم اون لحظه هایی که نه گفتن ،واسه مستقل شدن و قوی تر شدن خودم بوده و اینکه خیلی منو دوست دارن البته من باز هم تنها نبودم و خدارو صدا زدم و اون هم کمکم کرد.خدایا شکرت که همیشه هستی و کمکم میکنی عاشقتم :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    هدا پویان گفته:
    مدت عضویت: 2529 روز

    سلام به تو که یکی از بت شکنان عالم شدی

    سلام به تو استاد عزیزم که شبیه ابراهیم به عقاید و بتهای گذشتگانت پشت کردی و تبر به ریشه انها زدی و نشان دادی که هیچ قدرتی ندارند .

    درود خدا برتو که مارو از شر بتپرستی های هزاره سوم نجات دادی بتهایی که کمک که نمیکردن هیچ روز به روز جهنم رو برامون به ارمغان میاوردن.

    تو با شکستنشون و فیلم گرفتن و نشون دادن به ما مارو هم که گم شده بودیم به راهی هدایت کردی که خدا تو بندرعباس بهت گفته بود.

    ممنونم ازت سید

    ممنونم از خدای زیبا و بینظیرم که تورو آفرید

    ممنونم ازش که مارو به حال خودمون نزاشت و در هر زمان ابراهیم ها و محمدها و موسی هایی برامون فرستاد تا ما رو هدایت کنه به راه راست.

    امیدوارم هممون بتونیم زره ای بیشتر هر روز به ابراهیم بودن نزدیکتر بشیم.

    سفر بهت خوش بگذره نوشه جونت

    نوش جونه هممون زندگی آزادی که خدا بهمون هدیه داده

    سید آزاد شدم از خیلی زنجیرها با آموزشهات اگر بخوام برات بگم تا ۱۰ روز باید برات بنویسم از قید و بندهایی که بهمون با باورهای اشتباهمون وصل بود و تو با هر فایلت و هر دوره ای که گذاشتی یکی یا چندتا از اونهارو باز کردی

    خداوند بی نهایت در دنیا و بینهایت در آخرت بهت نعمت بده

    آزادی بهترین نعمته

    براهمتون آزادی رو آرزو مندم

    درپناه رب شاد باشید و آزاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: