«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش - صفحه 53

2070 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    شهرزاد ممبینی گفته:
    مدت عضویت: 1783 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام استاد عزیزم سلام مریم نازنین و سلام دوستان همسفر

    روز سوم سفرنامه

    اعتماد به رب

    من با خوندن متن این فایل و شنیدن حرفهای استاد اشک اومد تو چشام. یاد دوران قبل از اشنایی با این مسیر افتادم. یاد اینکه قبلا تنها چیزی که از عید قربان میدونستم این بود که حضرت ابراهیم به فرمان خدا میخواست فرزندش اسماعیل رو قربانی کنه و چون تصمیمش قطعی شد برای اینکار خدا در اون لحظه گوسفندی رو فرستاد و به ابراهیم (ع) گفت که تو سربلند از ازمایش بیرون اومدی و بجای فرزندت این گوسفند رو قربانی کن. دیگه نه چیزی از این میدونستم که قبلش هم حضرت ابراهیم همسر و فرزندش رو به امید خدا رها کرده بود و نه چیزی از معنی و درک تسلیم بودن . البته الان هم نمیگم میدونم ولی حداقل اشتیاق به فهمیدن و درک کردنش رو دارم.

    چیز دیگه ای که یادم اومد این بود که چند وقت پیش که تا حدودی با آموزه های استاد اشنا شده بودم سریک دوراهی موندم اگر میخواستم مثل قبل تصمیم بگیرم باید اقدامی میکردم ولی اموزه های جدیدم منو دعوت به تسلیم بودن کرد. اومدم توی سایت اینقدر هم برام مهم بود این تصمیم که وضو گرفتم و نیت کردم و گفتم خدایا قلبم میگه تسلیم باشم و خودم اقدامی نکنم فعلا. درست فهمیدم؟؟ اگر درست فهمیدم یک نشانه به من بده که توش کلمه تسلیم نوشته باشه. و زدم روی نشانه امروز من و این فایل باز شد. هیچوقت احساس اون لحظم یادم نمیره. باورم نمیشد خدا به این وضوح جوابم رو داده باشه. خدایا شکرت

    چیز دیگه ای که برام تداعی شد رابطم با فرزندم قبل و بعد آشنایی با آموزه های استاد بود‌. من یک فرزند پسر دارم و همیشه ناراحت بودم که شرایط زندگیم جوری پیش رفت که نشد یک خواهر یا برادر داشته باشه و همیشه از ته وجودم برای تنهاییش ناراحت بودم. بخصوص که روابط خانوادگیمون هم طوری نبود که بشه روش حساب کرد که فرزندم تنها نباشه(شرک) ناراحت این هم بودم که خدایا یه روز این بچه مارو نداشته باشه چیکار کنه. (شرک)

    وقتی وارد این مسیر شدم کم کم متوجه خیلی چیزا شدم. اول تونستم به لطف خدا و اموزه های ارزشمند استاد و مریم نازنین تا حد زیادی به خودم مسلط بشم و حالم خیلی بهتر شد. من که حالم بهتر شد و آرووم شدم رابطم با فرزندم هم خیلی بهتر شد. بیشتر باهاش حرف میزم بیشتر میخندیدم بیشتر شوخی میکردم. اونوقت همیشه یه مادر غمگین بودم ولی تبدیل شده بودم به یه مادر شاد و خندان و باروحیه.

    یکم که بیشتر گذشت تنها موضوعی که خیلی کلافم میکرد امرونهی به پسرم بود برای درس خوندنش خیلی ازم انرژی میگرفت بعضی وقتا تکالیفش رو خودم انجام میدادم که دفتراش ناقص نباشه. یه روز فایل استاد رو گوش میدادم درباره اینکه بزو گوسفنداش رو تصمیم میگیره بسپاره به خدا . چون مراقبت دائم ازشون براش سخت بوده. گفتم خدایا استاد اینقدر به تو اعتماد داره که بزو گوسفنداش رو سپرده دست تو من چرا بچم رو نسپارم دست تو. خلاصه از اون لحظه دعا کردم که خودت هدایتش کن که من نخوام اینقدر باهاش برای درس سروکله بزنم. و دیگه اصلا تا چند روز هیچی نگفتم. دیگه نگم که خدا کار خودش رو کرد و این مشکل حل شد و پسرم خودش به درسش میرسه الهی شکر. ممکنه بزاره لحظه اخر ولی انجام میده. منم گفتم بازم صبر کن تا تکاملش طی بشه سرموقع انجام دادن کاراش هم درست میشه. خدایا شکرت.

    درباره اینکه گفتین پدر مادرا خودشون رو وقف بچه ها میکنن یه چیزی میخواستم بگم. بنظر من بچه ها از پدر و مادری که هنوز هدف دارن و دنبال یادگیری هستن ، ورزش میکنن، شاد هستن و برنامه های شخصی مفیدی دارن بیشتر احترام میزارن و ارزش قائل میشن و قدرشون رو میدونن تا پدر مادری که دنیاشون فقط بچه هاشون هستن. همیشه پسرم بهم میگفت مامان تو چرا چیزای جدید یاد نمیگیری، چرا سرکار نمیری و خیلی چیزای دیگه. و اگر میگفتم بهش میخوام پیش تو باشم و از تو مراقبت کنم براش قانع کننده نبود.

    از وقتی تو مسیر درست قرار گرفتم به صورت هدایتی

    درهایی به رووم باز شده که اصلا باورم نمیشه ولی منتظرم نتایج بزرگ بشه بعد دربارشون صحبت کنم. فقط اینقدر میگم که دارم آموزشهای جدیدی رو میبینم. ولی تا همینجاش هم میبینم که پسرم چقدر احترام و ارزش بیشتری برام قائل شده از این روندی که پیش گرفتم. خدایا شکرت که رابطه با تو و آشنایی با این مسیر همش سوده و سوده و سود.

    استاد اموزه های شما غم بزرگی رو از وجود من زدود. من دیگه نگران آینده پسرم نیستم. من سعی وتلاش خودم رو برای بهتر کردن خودم میکنم و با تعهد در مسیری که به لطف خدای مهربان قرار گرفتم پیش میرم و از فرصتی که خداوند در اختیارم گذاشته تا عشق مادری رو تجربه کنم نهایت لذت رو میبرم و همه امور آینده رو میدم به دست رب العالمین که قدرت و دانای مطلق هست و میدونم که همه چیز در زمان و وقت خودش به بهترین شکل اتفاق میوفته. من تمام تلاشم رو میکنم که تسلیمش باشم و از امروز و این لحظه ها نهایت لذت رو ببرم و سپاسگذار باشم و شادمان و متوکل و امیدوار.

    خدایا من رابه راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت داده ای نه کسانی که بر انها غضب کرده ای و نه گمراهان.

    خدایا سپاسگذارم❤❤❤

    استاد و مریمی ممنونم❤❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
  2. -
    لیلا گفته:
    مدت عضویت: 2403 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان و دوستان هم فرکانسی ام.

    وقتی این فایل رو گوش کردم از صبح این بیت از مولانا تو ذهنم تکرار می شه

    هر لحظه که تسلیمم در کارگه تقدیر

    آرام تر از آهو ، بی باک تر از شیرم

    وان لحظه که می کوشم در کار کنم تدبیر

    رنج از پی رنج آید ، زنجیر پی زنجیر

    استاد عزیزم حرفهاتون برام بسیار لذت بخش و زیبا بود بخصوص وقتی که بخوای یه طرح بزرگی از زندگی رو ببینی نه فقط سرت مشغول جفت و جور کردن چند تیکه از پازل زندگی باشه . به نظر من یکی از بزرگ ترین امتحان های بشر امتحان درباره فرزند هست که هر کسی نمی تونه سربلند ازش بیرون بیاد مگه اون کسی که بارها و بارها به خدا توکل کرده و یقین پیدا کرده که خداوند بهترین حامی و یاری گر و هدایت کننده است. یادمه وقتی که فرزند بزرگم ۱۴ سال پیش به دنیا آمد و من هنوز به این قوانین آگاه نبودم یه سرماخوردگی و یا تب اون کلی من و همسرم رو درگیر خودش می کرد و زندگیمون از حالت معمولی در می اومد و من همیشه ترسان و نگران بودم از بیماری دوباره اش. یکی با یه سرماخوردگی بچه اش ، یکی با یه نمره کم فرزندش تو امتحان ، یکی با یه بحث کوچیک با فرزندش تو یه موضوعی غصه می خوره و از دست خدا هم شاکیه و یکی مانند حضرت ابراهیم چاقو میاره می گذاره زیر گلوی پسرش و می خواد ببره و می گه خداجون من تسلیمم. واقعا آدم ها چقدر قدرتمند هستند که روح خودشون رو تا چه اندازه ای تنزل بدن و زندگی رو برای خودشون جهنم کنن و یا تا چه اندازه ای به عرش برسونن و بشن الگوی تمام بشریت.

    خداوند رو شاکرم که از زمانی که با این قوانین آشنا شدم و استاد عباس منش عزیز دستی از دستان خداوند شد تا من در مسیر رشد و پیشرفت باشم حالم بهتره آروم ترم و دیگه اون حساسیت های بیخود و موندن در حس های بد رو ندارم . در اغلب کارها سعی می کنم به خدا توکل کنم و تا حد امکان در حس خوب باشم.

    مدتی هست که هر روز بعد از ظهر سعی می کنم به مادر پیرم که به تازگی توانایی راه رفتن رو از دست داده و از انجام کارهای خیلی کوچیک شخصی عاجز هست ، سر بزنم. در تمام مدتی که پیشش هستم با خداوند عهد بستم که حسم رو بد نکنم و با لبخند زدن، یادآوری خاطرات خوب گذشته مون ، رسیدگی بهش ، رقصیدن ، مسخره بازی و شوخی کردن حس خوبم رو بهش منتقل کنم و اون هم لبخند بر لب داشته باشه . تا جایی که می تونم کمکش می کنم و مابقی رو می سپرم به دستان قدرتمند خدای خوبم. من خودم رو تو این مورد واقعا تسلیم امر پروردگارم کرده ام کاری که شاید اگر با خدای خودم آشنا نمی شدم و از آموزهای استاد استفاده نمی کردم و روی خودم کار نمی کردم مسئله مادرم برام بسیار بسیار سخت و آزاردهنده بود با کلی نفرین و گریه و چرا چرا گفتن و شاکی بودن از خدا و …. موقع خداحافظی هم سعی می کنم با حس خوب برگردم ، صورتش رو می بوسم و میام بیرون وقتی هم که به خونه خودم برمی گردم حالم خوبه و هیچ وقت پیش همسرم و یا فرزندانم ناراحتی نمی کنم. چرا که یقین پیدا کردم که خدای بزرگ به همه مهربان هست و نزدیک تر از رگ گردن به آدم ها و مادرم هم داره مسیر تکاملی و رشد خودش رو طی می کنه چرا که زندگی ما تو این دنیا مثل چشم بر هم زدنیه در مقابل ابدیت .

    استاد عزیزم تازه تازه دارم می فهمم که به اندازه ای که ما تو حس خوب هستیم به اندازه ای که به خدا توکل می کنیم به اندازه ای که تسلیم خداوند هستیم به همون اندازه خداوند وارد زندگی ما شده به همون اندازه به خداوند اجازه دادیم که کارهامون رو به دوش بگیره و به همون اندازه نگرانی ها و ترس هامون به اطمینان و آرامش و امید تبدیل می شه.

    در آخر دعای زیبای استادم رو تکرار می کنم

    در پناه الله یکتا همیشه شاد ، سالم ، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    امين بيرانوند گفته:
    مدت عضویت: 1806 روز

    سلام اعتماد یکی از لذت بخش ترین حسای هست که تو این دنیا میشه تجربه اش کرد ! بر هر اساسی که بخوایم حساب کنیم اعتماد به بزرگترین و برترین نیرو مطمعن ترین حس رو میده! بنظر من اقا ابراهیم میدونسته داره به کی اعتماد میکنه! خودش میگه من مشتاق ترم به شما ازش بخوایم مگه میشه مارو به اون شناخت نرسونه !؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    الهام عبدلي گفته:
    مدت عضویت: 1920 روز

    سلام

    نمیدونم برای من اینطوره یا همه همین نظر رو دارند اتفاقاتی که برای من در چند روز گذشته افتاده خیلی متناسب با قدم های روز شماره منه تضاد هایی که جوابهاش روز به روز در قدمهام داده میشن توسط مریم جان و استاد عزیز و مهم شکستن اون بلوک سیمانی قفلی ذهنیه که با تجلی و هدایت خداوند میسر خواهد شد . قدم سوم روز سوم انشاله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    سحر گفته:
    مدت عضویت: 1650 روز

    سلام به سید آگاهی بخش و همه دوستان هم مدار

    یه اتفاق جالب افتاد: اولین کامنتی که برای سفرنامه نوشتم در مورد تردیدم برای خرید ۱۲ قدم بود. بعد سفرنامه رفتم مقدمه محصول رو گوش دادم که استاد گفتن اگه تردید دارین نشانه بخواین.

    نشانه: من دیروز داشتم در مورد تردید و خرید دوره ۱۲ قدم با خواهرم صحبت میکردم یهو مامانم اومد گفت موبایلت داره زنگ میخوره. رفتم از اتاقم برش داشتم. (به نظرتون چی دیدم؟)

    پیام روی گوشی: اولین قدم ۱۲ قدم رو بخر.

    چند ثانیه هنگ بودم بعد یادم افتاد که اینو چند روز قبل خودم به صورت هشدار زنگ، روی گوشیم ثبت کرده بودم. درست وقتی که داشتم دربارش حرف میزدم هشدار داد.

    (بزودی میخرمش)

    قشنگ ترین جمله از این فایل که خیلی به دلم نشست:

    من پشتم به خدا گرمه

    به نظرم این جمله خودش عزت نفس آدم رو بالا میبره.

    من پشتم به خدا گرمه.

    آهای نگرانی و ترس و امواج منفی، من ازت نمیترسم. میدونی به کی وصلم؟ خدا حامی منه. آخیش همه چی رو سپردم به خودش.

    و این جمله هم خیلی درست و آموزنده بود:

    تفاوت آدمها در ترسهاشونه. در واقع یکی میترسه یه قدم برای تغییر زندگیش برداره و یکی با کله میره سمت تغییر و میگه خدایا خودمو سپردم به تو و خیالم راحته هوامو داری.

    اتفاقا در مورد همین موضوع منطقه راحتی هم داشتم با خواهرم حرف میزدم که به نظرت همین الان میخواستی میتونستی چمدونت رو ببندی و بری. (منظورم یه چیزی شبیه مهاجرت به شهر دیگه بود) گفت آره خیالم راحته میتونم خودم پولمو دربیارم.

    من گفتم من الان این اعتماد به نفس رو ندارم که میتونم کامل همه چیزو بذارم و برم و خیالم راحت باشه که میتونم خرجمو در بیارم.

    حالا نکته اش: دقیق یادم نیست توی فایل روز دوم سفرنامه شنیدم یا توی یه فایل دیگه اما مضمون فایل این بود. خدا روزی تو رو میده هرجا که باشی.

    من اون لحظه که گفتم نه الان نمیتونم فکر کنم قدرت رو از خدا گرفتم دادم به شیطان یادم رفت اونی که اینجا داره روزی منو میده خداست. من هرجایی برم اون هنوزم خداست و بازم روزیم دسته اونه.

    خوبیه همراهی با این سایت فرکانس بالا اینه که جدیدا خیلی عالی می تونم مچ ذهنم رو بگیرم. و این خیلی کار رو راحت تر میکنه. آگاهی، تغییر ایجاد میکنه.

    ازتون ممنونم که در جهت افزایش آگاهی (هرکی که در مدارش هست) تلاش میکنین.

    و یه تشکر ویژه از مریم جان که به طرز شایسته ای سفرنامه رو مرتب کردن. من یاد مدل تمیز و مرتب کردن خونه افتادم که میگفتن وسایلی که بیشتر نیاز میشه رو دم دست میذارن. خیلی برام شادی آور و جذاب بود که فایل روز اول مربوط به عزت نفس بود که خیلی مهمه.

    ان شاءالله بیشتر و بیشتر موفق و شاد باشین

    ما هم نتیجه های عالی بگیریم و بیایم اعلام کنیم و دسته جمعی بگیم خدایا صدهزار مرتبه شکر برای مداری که توشیم برای فرکانس عالی که میفرستیم و برای نتایجی که میگیرم شکرررت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  6. -
    امید قاسمی گفته:
    مدت عضویت: 1938 روز

    سلام به استاد عزیزم سپاسگزارم که اینقدر با حال خوب و حس خوب در حال انتقال آگاهی هایی هستی که خود به آنها رسیده ای. خداقوت..

    چقدر زیبا خداوند مسیر هدایت انسانها را به آنها نشان داده است که پیرو ملت ابراهیم باشید که موحد بود و مشرک نبود و از آزمایشات الهی سربلند بیرون آمده است.

    مهمترین ویژگی ابراهیم تسیلم بودن در برابر خواست و اراده خداوند است (البته از نظر بنده)

    چقدر ما این ویژگی داریم که به مانند ابراهیم خلیل الله شویم و در دنیا و آخرت خوشنود…

    ابراهیم همسر و فرزند خود را بدون هیچ نگرانی وسط بیابان گذاشت و فقط به خداوند توکل کرد چقدر این ایمان خالص است و دربرابر فرمانروای مطلق جهانیان تسیلم است.

    همیشه وقتی به خداوند توکل کردیم نتایج جنس دیگری داشته است استاد منم مثل شما مهاجرت کردم از شهری به شهر دیگر برای دریافت نعمتهای بیشتر خداروشکر که بر ترسهایم غلبه کردم و این اتفاق رقم خورد.

    هروقت خداوند را باور کردم احساس قدرت به من غلبه کرده است و حتی کارم را عوض کردم و استعفاء دادم چه بسا که شرایطم بازم بهتر شد هر چقدر خداوند را باور کنیم نتایج بهتر و بهتر می شود.

    تسلیم بودن و ایمان داشتن یعنی اینکه خداوند به من کمک می کند که نتیجه آن حس خوب است.

    صحبت های استاد که فقط روی خدا حساب باز کن باید درک کنیم که در هر شرایطی فقط از خداوند درخواست کمک و هدایت کنیم و لاغیر…

    تشنه آگاهی های شما هستم استاد عزیز حس میکنم درکم بهتر شده و از همه مهمتر عزت نفس شما دستی از دستان خداوند برای من بودید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    فرشته محمودی گفته:
    مدت عضویت: 1666 روز

    به نام الله یکتا

    سلام به استاد عزیزم و دوستان هم فرکانسی ام

    مدتی هست که دارم فایل های رایگانو گوش میدم و خلاصه اونهارو در دفترم مینویسم و بعدد از اون سعی میکنم کامنتی در سایت بزارم که رد پایی برای من باشد.خداروشکر میکنم که در این مسیر هستم و خداوند هدایتم میکنه.

    این فایل فوق العاده بود. من به تازگی پسر دار شدم و الان یه پسر هفت ماهه دارم وقتی استاد درمورد اینکه واقعا ابراهیم چه ایمانی داشته که تونسته پسرش رو وسط بیابان رها کند و بعد از چند سال برگرده و بخواد که اون رو قربانی کنه مغزم سوت کشید واقعا این کار سختیه و این نشان از فاصله فرکانسی من با این جایگاه هست ولی امید دارم که اگر یک نفر توانسته پس من هم میتوانم و تمام تلاش خودم را میکنم که خودم را تسلیم الله بدانم که فرمانروای تمام جهان است.

    خیلی از ما آدمها میتونیم این الگو رو در زندگیمون پیدا کنیم که زمانهایی که سعی کردیم به هدایت خداوند توجه کنیم و اون رو دنبال کنیم و تسلیم او شویم همه چیز به طور معجزه آسایی خوب پیشرفته و بهتر از آن نمیشده.

    دیروز ی جلمه به چشمم خورد که خیلی توجه منو جلب کرد نوشته بود: (ایمان دارم به چیدمانی که خدا انجام میده) خیلی با این جمله حال کردم واقعا که اگر به چیدمان خداوند ایمان داشته باشیم ایمان داشته باشیم که هر چیزی در این جهان سر جای خودشه میتونیم خودمونو تسلیم خدا کنیم و همیشه به یاد داشته باشیم که الخیر فی ماوقع…

    از خداوند میخواهم که همه ما را به راه راست هدایت کنه و مارو ابراهیمی کنه که حنیف بود و مشرک نبود.

    خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم.

    با سپاس از گروه تحقیقاتی عباس منش

    عاشقتم استاد خوبم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    شیما ولیان گفته:
    مدت عضویت: 1923 روز

    سلام خدمت استاد عزیزودوستان گل

    واقعااا خوندن نظرات ودیدگاه ها کلی به ادم انرژی میده،خدایاهزاران بار شکرت که بایک نشانه کوچک از بهترینها روح آدمو به وجد میاری وما میفهممم این دنیا به این همه زیبا ارزش یک لحظه بهم ریختن ذهن وروح رونداره ووقتی به خودت توکل کنیم وباروح وجان تسلیمت بشیم اون بهشتی که توقران اومده تو روحمون جاری میشه خدایااین همه کرم وعظمتتت رو واقعااا به نمیشه بیان کردچیزی که حتی بتونم توصیفشم کنم در باورم نمیگنجه خدایاااااشکرتتت برای دستان قدرتمندتتت کافیه ما یه اراده کوچیک داشته باشیم جهانمون جسممون روحمون تبدیل به گلستان میشه خدایاااااهزاران بارشکرت😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    گندم گفته:
    مدت عضویت: 1879 روز

    به نام خداوند وهابم، خداوند رزاق و خداوند واسع، روزی رسان بی حساب، پروردگار یکتایم

    با سلام و درود به استاد عباس منش عزیز، مریم عزیز و دوستان عزیز

    برای من امروز، روز سوم از “روز شمار تحول زندگی من” بود. از صبح با بهانه های مختلف دیدن فایل امروزو عقب انداختم. و الان که بهش فکر میکنم متوجه شدم در مدارش نبودم. با خودم فکر کردم خب چرا؟ چرا در مدارش نبودم؟ چون ایمانم به خداوند بسیااار ضعیفه.

    اخیرا تصمیم گرفته بودم برای پیدا کردن کار مناسب به یه شهر بزرگتر سفر کنم. اما میترسیدم و این ترس چنان دنیارو برای من تیره و تار کرد که با چند بهانه مختلف از این سفر منصرف شدم.

    الان میبینم که چقدر ایمانم ضعیف بوده که شیطان تونسته به راحتی با بهانه های محدود کننده منو از رسیدن به خواسته هام دور نگه داره…

    از خوندن نظرات دوستان در این بخش، بسیار لذت بردم و البته انگیزه گرفتم برای اینکه تلاش بیشتر بکنم تا بر شیطان غلبه کنم و ایمان قوی تری در وجودم بسازم. آآآآه خدای مهربان و توابم کمکم کن بتونم هر لحظه به تو نزدیک تر بشم و ایمانم رو به تو خالص تر کنم. کمکم کن بتونم قدرت رو از تمام مخلوقاتت بگیرم و اجازه ندم که در من ایجاد ترس کنن چون تو تنها قدرت این جهان هستی و تو بیشتر از من مشتاق خوشبختی ام هستی. کمکم کن تسلیم تو باشم نه تسلیم شیطان ذهنم. ای وهاب!

    کاملا درک کردم و متوجه شدم که هر گاه به خداوند اعتماد کردم ، نتایج حتی فراتر از انتظارم رقم خورده. یا رب یاریم کن تنها تو را عبادت کنم و تنها از تو یاری بخواهم تا مرا به راه مسقیم هدایت کنی، راه کسانی که به آنها نعمت دادی!

    با سپاس فراوان از استاد عزیز و مریم عزیز

    و سپاس از دوستان خوبم بخاطر نظرات عالی

    شاد، سلامت، ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    رضا ملتفت گفته:
    مدت عضویت: 1978 روز

    به نام خالق زیبایی‌ها

    سلام و عرض ادب دارم خدمت استاد عزیز و همه دوستان گلم در خانواده صمیمی عباس منش🌺، امیدوارم حال همگی شما خوب باشد، من که خدا رو شکر عالیم.🌺

    اگر انسانی به یک جایگاهی رسیده، من هم میتونم به اون جایگاه برسم.🍀 خدایا از تو میخوام که یک ابراهیم برای تو باشم، به همون اندازه موحد بشم، تا به مقامی برسم که ابراهیم رسیده، یعنی مقامی که خدا ما رو به عنوان دوست خودش قرار بده.🙏 همه چیز باوره.😍 یه بار استاد گفتن اگر ما باورهای پیامبران رو در خودمون ایجاد کنیم و دیدگاه و جهان‌بینی اونها رو داشته باشیم، به همون نتایجی می‌رسیم که اونها رسیدن.🌻 خدایا شکرت.

    ببینیم حضرت ابراهیم🌹 در قرآن کریم چه ویژگی‌هایی داشته: البته معتقدم بیشتر از اینها میشه جستجو کرد و خصوصیات و باورهای عالیتری رو بدست آورد. فقط سعی کنیم با عینک جستجوگری به قرآن نگاه کنیم و سوالهای قشنگ بپرسیم تا ان شاء الله جوابهای زیبا رو دریافت کنیم. 🌸

    ۱) موحد و یکتاپرست بودن. ۱۳۵ سوره بقره، ۶۷ آل عمران، ۹۵ آل عمران

    وَقَالُوا کُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَىٰ تَهْتَدُوا قُلْ بَلْ مِلَّهَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفًا وَمَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ (۱۳۵ بقره)

    ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﻳﻬﻮﺩﻱ ﻳﺎ ﻧﺼﺮﺍﻧﻲ ﺑﺎﺷﻴﺪ ﺗﺎ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻳﺎﺑﻴﺪ . ﺑﮕﻮ : ﺑﻠﻜﻪ ﺍﺯ ﺁﻳﻴﻦ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﻳﻜﺘﺎﭘﺮﺳﺖ ﻭ ﺣﻖ ﮔﺮﺍ [ ﭘﻴﺮﻭﻱ ﻣﻰ ﻛﻨﻴﻢ ] ﻭ ﺍﻭ ﻫﺮﮔﺰ ﺍﺯ ﻣﺸﺮﻛﺎﻥ ﻧﺒﻮﺩ .

    🌺🌺🌺

    مَا کَانَ إِبْرَاهِیمُ یَهُودِیًّا وَلَا نَصْرَانِیًّا وَلَٰکِن کَانَ حَنِیفًا مُّسْلِمًا وَمَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ (۶۷ آل عمران)

    ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﻧﻪ ﻳﻬﻮﺩﻱ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻧﻪ ﻧﺼﺮﺍﻧﻲ ، ﺑﻠﻜﻪ ﻳﻜﺘﺎﭘﺮﺳﺖ ﻭ ﺣﻖ ﮔﺮﺍﻳﻲ ﺗﺴﻠﻴﻢ ﺑﻮﺩ ، ﻭ ﺍﺯ ﻣﺸﺮﻛﺎﻥ ﻧﺒﻮﺩ .

    🌷🌷🌷

    قُلْ صَدَقَ اللَّهُ فَاتَّبِعُوا مِلَّهَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفًا وَمَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ (۹۵ آل عمران)

    ﺑﮕﻮ : ﺧﺪﺍ ﺭﺍﺳﺖ ﮔﻔﺖ . ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻳﻦ ﺍﺯ ﺁﻳﻴﻦ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﻛﻪ ﻳﻜﺘﺎﭘﺮﺳﺖ ﻭ ﺣﻖ ﮔﺮﺍ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺸﺮﻛﺎﻥ ﻧﺒﻮﺩ ، ﭘﻴﺮﻭﻱ ﻛﻨﻴﺪ .

    ۲) تضرع، دعا و التماس شدید و بردباری در برابر سختی. توبه ۱۱۴

    وَمَا کَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِیمَ لِأَبِیهِ إِلَّا عَن مَّوْعِدَهٍ وَعَدَهَا إِیَّاهُ فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِّلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ 🌸إِنَّ إِبْرَاهِیمَ لَأَوَّاهٌ حَلِیمٌ🌸

    ﻭ ﺁﻣﺮﺯﺵ ﺧﻮﺍﻫﻲ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﺑﺮﺍﻱ ﭘﺪﺭﺵ ﺟﺰ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﻭﻋﺪﻩ ﺍﻱ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ ، ﻧﺒﻮﺩ، ﭼﻮﻥ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻭ ﺭﻭﺷﻦ ﺷﺪ ﻛﻪ ﻭﻱ ﺩﺷﻤﻦ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﻴﺰﺍﺭﻱ ﺟﺴﺖ ; ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﻭ ﺑﺮﺩﺑﺎﺭ ﺑﻮﺩ .

    ۳) منیب بودن، یعنی بسیار بازگشت کننده به سوی خدا، هود ۷۵

    إِنَّ إِبْرَاهِیمَ لَحَلِیمٌ أَوَّاهٌ مُّنِیبٌ

    ﺑﻪ ﺭﺍﺳﺘﻲ ﻛﻪ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺑﺮﺩﺑﺎﺭ ﻭ ﺩﻟﺴﻮﺯ ﻭ ﺭﻭﻱ ﺁﻭﺭﻧﺪﻩ [ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺧﺪﺍ ] ﺑﻮﺩ .

    ۴) حضرت ابراهیم بدنبال شناخت حقیقت و اطمینان قلبی بود: بقره ۲۶۰

    وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِی الْمَوْتَىٰ قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن قَالَ بَلَىٰ وَلَٰکِن 🌺لِّیَطْمَئِنَّ قَلْبِی🌺 قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَهً مِّنَ الطَّیْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیْکَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَىٰ کُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ یَأْتِینَکَ سَعْیًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ

    ﻭ [ ﻳﺎﺩ ﻛﻨﻴﺪ ] ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﮔﻔﺖ : ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ! ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﻩ ﻛﻪ ﻣﺮﺩﮔﺎﻥ ﺭﺍ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﻰ ﻛﻨﻲ؟ ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﺁﻳﺎ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻧﻴﺎﻭﺭﺩﻩ ﺍﻱ؟! ﮔﻔﺖ: ﭼﺮﺍ، ﻭﻟﻲ [ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﺍﻳﻦ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ] ﺗﺎ ﻗﻠﺒﻢ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻳﺎﺑﺪ. ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﭘﺲ ﭼﻬﺎﺭ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺑﮕﻴﺮ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﻛﻦ ، ﻭ ﺑﺮ ﻫﺮ ﻛﻮﻫﻲ [ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﻨﻄﻘﻪ ] ﺑﺨﺸﻲ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻩ ، ﺳﭙﺲ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻥ ﻛﻪ ﺷﺘﺎﺑﺎﻥ ﺑﻪ ﺳﻮﻳﺖ ﻣﻰ ﺁﻳﻨﺪ ; ﻭ ﺑﺪﺍﻥ ﻛﻪ ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺧﺪﺍ ﺗﻮﺍﻧﺎﻱ ﺷﻜﺴﺖ ﻧﺎﭘﺬﻳﺮ ﻭ ﺣﻜﻴﻢ ﺍﺳﺖ .

    ۵) تسلیم بودن در برابر هدایت‌های الهی:۱۳۱، ۱۳۲، ۱۳۳ بقره، ۱۳۶ بقره،

    أَمْ کُنتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ حَضَرَ یَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قَالَ لِبَنِیهِ مَا تَعْبُدُونَ مِن بَعْدِی قَالُوا نَعْبُدُ إِلَٰهَکَ وَإِلَٰهَ آبَائِکَ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ إِلَٰهًا وَاحِدًا وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ (۱۳۳ بقره)

    ﺁﻳﺎ ﺷﻤﺎ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﻳﻌﻘﻮﺏ ﺭﺍ ﻣﺮﮒ ﺩﺭ ﺭﺳﻴﺪ، ﺣﺎﺿﺮ ﺑﻮﺩﻳﺪ؟ ﺁﻥ ﮔﺎﻩ ﻛﻪ ﺑﻪ ﭘﺴﺮﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﮔﻔﺖ : ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﻦ ﭼﻪ ﭼﻴﺰﻱ ﺭﺍ ﻣﻰ ﭘﺮﺳﺘﻴﺪ؟ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﺧﺪﺍﻱ ﺗﻮ ﻭ ﺧﺪﺍﻱ ﭘﺪﺭﺍﻧﺖ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﻭ ﺍﺳﻤﺎﻋﻴﻞ ﻭ ﺍﺳﺤﺎﻕ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻱ ﻳﮕﺎﻧﻪ ﺍﺳﺖ ﻣﻰﭘﺮﺳﺘﻴﻢ ، ﻭ ﻣﺎ ﺗﺴﻠﻴﻢ ﺍﻭﻳﻴﻢ✨.

    🌹🌹🌹

    خدایا شکرت به خاطر آیینی که برای ما قرار دادی🙏، خدایا شکرت به خاطر نعمت انسان‌های بزرگی که الگو و پیشوای ما قرار دادی مثل حضرت علی، حضرت محمد و حضرت ابراهیم علیه السلام🍀🌻😍❤️

    امیدوارم در پناه خدای مهربان همیشه شاد🌺، سلامت🌷، سربلند🌸، رضایتمند🌻، ثروتمند🌹 و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید🌟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: