«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش - صفحه 55
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/07/abasmanesh-5.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-09-12 09:33:282024-06-08 22:16:13«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندششاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام الله
سلام خدمت همه اعضای خانواده صمیمی عباس منش
خدا رو شاکرم به خاطر این فایل توحیدی و فوق العاده. موضوع توحید در مورد ارتباطی که پدر و مادر با فرزندان شون دارند کاملا مشهود و واضح هستش. خوب بسیاری از پدر و مادرها کل زندگی شون رو فدای بچه هاشون میکنند و تازه به این موضوع افتخار هم میکنند که چه قدر آدم های مسئولیت پذیر و دوستداری نسبت به بچه هاشون هستند که دارند این طور لذت های خودشون رو از بین میبرند و به خاطر بچه ها همه برنامه های خودشون رو تعطیل یا جا بجا میکنند. ولی وقتی از نگاه توحیدی به این موضوع نگاه میکنیم، متوجه میشیم که این هیچ گونه مسئولیت پذیری نیستش که پدر و مادر به خاطر بچه هاشون مسافرت یا مهمونی نرند، یا برنامه هایی که دو نفره خود پدر و مادر میخوان با هم داشته باشند رو کنسل کنند، یا محل زندگی و کارشون رو با توجه به وضعیت بچه ها تعیین کنند، یا حتی اگه از ارتباط شون راضی نیستند به خاطر بچه ها زندگی مشترک شون رو ادامه بدند و از این جور دست موضوعات؛ بلکه این دقیقا عین بی ایمانی و شرک هستش که ما فکر کنیم، به خاطر بچه ها باید طور دیگه ای زندگی کنیم که ازش راضی نیستیم. خوب این موضوع تو کشور ما با شدت خیلی بیشتری نسبت به سایر کشورها وجود داره و تازه همون جور که گفتم ادعا هم میکنیم که ما ایرانی ها بیشتر به خانواده و بچه هامون اهمیت میدیم و مردم کشورهای دیگه خانواده براشون مهم نیست و خودخواه هستند؛ غافل از اینکه این همش از بی ایمانی و ترسه که داریم این جور رفتار میکنیم. اصلا به نوعی تو ایران بچه ها شدن خدای پدر و مادرهاشون و واقعا پدر و مادرها دارند بچه هاشون رو میپرستند. یعنی تمام زندگی شون شده اینکه چه جوری رفتار کنند که مورد تأیید بچه هاشون باشه و به اعتقاد خودشون باعث خوشبخت شدن شون بشه. در صورتی که بچه ای که تو همچین خانواده ای بزرگ میشه، معمولا وقتی به سن بلوغ و جوانی میرسه هم از بقیه انتظار کمک داره. و نتیجه میشه جامعه امروز ما که بسیاری از افراد کلی از سن شون گذشته و از پدر و مادر و جامعه انتظار دارند که براشون کاری بکنه و تو دهن شون غذا بزاره.
من خودم در جریان جدا شدنم از همسر سابقم(یه قسمتی از جریان جداییم رو تو قسمت پروفایل عمومیم توضیح دادم)، در مورد همین موضوع فرزند، چون ما موقع جدایی، فرزندم حدود 3 سالش بود، همه میگفتن که براچی میخواین این کار رو بکنین و به بچه تون رحم کنین، از همدیگه جدا بشین، تکلیف بچه تون چی میشه و از این حرفا؛ خوب خیلی نجواها تو ذهنم میومد و میگفتم شاید اقدام اشتباهی باشه ولی وقتی داستان حضرت ابراهیم و صحبت های استاد تو فایل های توحیدی و فایل هایی که مربوط به عزت نفس هستش رو به یاد میاوردم با خودم گفتم این واقعا بی ایمانی و شرک هستش که به خاطر فرزندمون بخوایم زندگی مون رو ادامه بدیم. و تازه حتی اگه موضوع اذیت شدن باشه، بچه ای که بخواد تو ارتباط نادرست پدر و مادرش بزرگ بشه خیلی بیشتر اذیت میشه تا اینکه بخواد با یکی از پدر یا مادرش زندگی کنه. و به قول استاد ساده ترین حالتش مرگه. خیلی ها که میگن تکلیف اون بچه چی میشه! بچه ای که پدر یا مادرش میمیره تکلیفش چی میشه؟! اینا همش برمیگرده به اینکه ما خدا رو به عنوان تنها منبع قدرت جهان که همه ما رو هدایت میکنه باور نداریم. فکر میکنیم اگه یه بچه بدون پدر و مادر باشه دیگه بدبخت میشه. در حالی که بابا اون خدا رو داره، مگه ما چیکاره ایم که خواسته باشیم از بچه مون حمایت کنیم، حمایت کننده ما فقط خداست. جالبه تو این موضوع، فرزندم از همون موقع تولد یه شخصیتی داشت که وابسته به هیچ کدوم از ما(پدر و مادرش) نبود. انگار قبل از تولد آمادگیش ایجاد شده بوده و دقیقا خودش میدونسته که داره میاد تو همچین محیطی و قراره این طور بزرگ بشه. خلاصه اینکه درسته حرفایی که در رابطه با موضوع ایمان و توحید نسبت به رابطه با فرزندان گفته میشه گاهی اوقات ممکنه حتی ترسناک باشه برای ما(حتی برای مایی که تو این فضا داریم کار میکنیم، چه برسه به افراد عادی که اصلا این حرف ها رو قبول ندارند)، ولی واقعا موضوع جدی ای هستش که اگه میخوایم زندگی لذت بخش تری رو داشته باشیم، باید بیشتر روش کار کنیم.
در پناه الله یکتا شاد، سلامت، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
سلام این فایلی که گفتین سال ۹۴استاد گذاشتن بعد از اون اتفاق اسمش چی هست
سلام دوست عزیز. فایلی با عنوان «رسالت من» بود، البته بعد از مدتی به دلایلی که استاد توضیح دادن دیگه از روی سایت برداشته شد. ولی خوب شما اگه فایل هایی که مربوط به دسته بندی توحید هستش رو دنبال کنید اوکیه. موفق باشید.
سلام دوستان عزیزم
چندین بار فایل رو گوش کردم دیدگاه بچه ها رو خوندم خیلی عالی بود کلی انرژی میگیرم از بچه ها خداروشکر میکنم که باز تو این مسیر قرار گرفتم و دوباره شروع کردم میدونم قراره کلی اتفاقات خوب بیفته برام
چقدر حضرت ابراهیم رها بودن و تسلیم پروردگار خیلی دلم میخواد به این درجه برسم دوس دارم هر روز خدای خودمو بهتر و بیشتر بشناسم و بهش نزدیک بشم اونموقع هست که معنی آرامش واقعی رو میتونم بفهمم الانم تو این دوره عالی دنبال همینم که خدای خودمو بشناسم بهش نزدیک بشم و خودم کلی رشد کنم و تغییر کنم میدونم که میشه و حتما اتفاق میافته دوستون دارم سالم و سلامت و ثروتمند باشید
🌹سلام خدمت استاد گرانقدر و اعضای خانواده عزیزم 🌹
سومین روز از سفرنامه خواستم تجربه خودمو در مورد باور اینکه اگر ما طبق سنت الهیی طبق قوانین خداوند عمل کنیم ((همون کنترل ذهن ..کنترل کانون توجه .. احساس خوب ..افکار غالب مناسب و فرکانس مناسب )) و باور داشته باشیم ک تو این مسیر عمل ب قوانین ✅خداوند مارو هدایت میکند به مسیر های درست ..خیلی خوشگل میچینه کنار هم اتفاقات و شرایط و ادم هارو برای ما و✅ خداوند مارو هدایت میکند تو این مسیر اگر با امید و احساس خوب حرکت کنیم
من خودم از وقتی ک قوانینو فهمیدم به اندازه درکم و به همون اندازه که بهش عمل کردم نتیجه گرفتم و از مسیر های نادرست خارج شدم و خداوند منو به راه راست هدایت کرد و شرایطم هر روز در شهر خودم در کنار خانواده ام (پدر و مادر) بخوبی داشت پیش میرفت و من در راستای قوانین حرکت میکردم لااقل سعی خودمو میکردم تا اینکه یه پیشنهادی شد بهم برای رفتن به ی شهر بزرگ تر و یه کار جدید .در صورتی ک تو کار قبلی من تقریبا مهارت کسب کرده بودم و در حال رشد بودم …بعد از اون پیشنهاد من به خودم گفتم شاید این ی نشانه است از جانب خداوند برای هدایت من و پیشرفت بیشتر من و حسم بهم گفت برو در صورتی ک از نظر هر کس دیگه ای شاید احمقانه به نظر می رسید ولی من پیش خودم گفت اگر من دارم در مسیر قوانین جهان هستی حرکت و عمل مبکنم و باور دارم ک خداوند هدایتگر و حامی من است باید تو عمل اینو نشون بدم و اومد به این شهر و از صفر کلوین شروع کردم یعنی شاگردی ی کار جدید استقلال و استارت ی زندگی جدید و تک تنها تنها به امید خداوند و هدایت و حمایت او و قوانینی ک بر جهان وضع نموده و تو این مسیر خیلی باعث شده تو همه ای ابعاد رشد کنم بزرگ تر بشم بدلیل تضاد هایی ک تو مسیر مواجه میشم باهشون و واقعا نمیتونم با کلمات توصیف کنم فقط همینو میدونم که اگر ما در مسیر قوانین جهان هستی همین قوانینی ک استاد بارها و بارها روشون تاکید دارن حرکت کنیم و به هدایت و حمایتت الله این انرژی منبع ایمان باور داشته باشیم و تو دل ترس هامون بریم با این ایمان و امید انوموقع است ک معجزات خداوندو میبینم اونموقع است که دستان خداوند هدایتش و حمایتش میبینم ….خداروشکر میکنم بابت استاد عزیز و تمامی اعضای خانواده ….خداروشکر میکنم بابت قوانین ثابت و بدون تعغیرش بابت هدایت و حمایتش
سلام
اعتماد به رب
چرا چرا چرا من می تونم به ی فرد غریبه که بهم وعده ی پول و مقام و … میده اعتماد کنم ولی به خدایی که این جسم شگفت انگیز و این جهان پر از نعمت رو رایگان در اختیارم قرار داده اعتماد نکنم؟
ابراهیم کی بود؟ چه باورهایی داشت؟ چطوری فکر می کرد؟ چه کارهایی انجام میداد؟ که شد خلیل الله
چقد زندگی کردن به این روش قشنگه، لذت بخشه. وقتی به نیرویی که برتر از همه چیز هست اعتماد می کنی و میری تو دل ترس هات و از منطقه امنت میای بیرون و می دونی که حمایتت می کنه.
به قول استاد مهارت ها با تمرین کردن اتفاق می افته. باید در توکل کردن مهارت پیدا کنم. برای این که به خدا اعتماد کنم باید از کارهای کوچیک شروع کنم. تا کم کم اعتمادم به خدا بیشتر بشه. تا کم کم اون اعتمادی که از رب توی وجودم هست و زیر خروارها خاک خوابیده بیدار بشه. باید کم کم به این نیرویی که توی وجودمه و مدت هاست بهش توجه نکردم ، توجه کنم . باید این کارمند خیلی زرنگ و فعالم( شیطان) رو اخراج کنم و به صدای قلبم گوش بدم. اگه میخوام زندگی زیبایی رو تجربه کنم .اگه می خوام بهشت رو توی این دنیا تجربه کنم باید تلاش کنم که به این سبک( توکل کردن و اقدام و رفتن توی دل ترس ها) زندگی کنم.
برای این که توی هر کاری توی هر زمینه ای حتی خرید کردن موفق بشم باید باید به خدا توکل کنم. از خرید کردن ترس نداشته باشم و بدونم که خدا رزاقه و روزی فراوان نصیبم می کنه.
برای شروع کارهای کوچک باید توکل کنم تا بتونم توی کارهای بزرگ به خدا توکل کنم و این تمرینی برای افزایش ایمان.
به خدا اعتماد کنم، به صدای قلبم گوش بدم شاید حرف قلبم از نظر ذهنم منطقی نباشه اما باید یاد بگیرم که به صدای قلبم گوش بدم.
باید باور و ایمان داشته باشم به قدرت خدا که بارم زمین نمی مونه. و با دستان بی نهایتش کار منو عالی انجام میده.
خدایا حمایتم کن که به این آگاهی ها عمل کنم و فقط شنونده نباشم.
به نام الله یکتا تنها قدرت حاکم برهستی
سلام ودرود برشمااستادگرامی وهمه ی دوستان هم فرکانسی عزیزم.
من هنوز فایل را گوش نکردم ولی وقتی چندتا ازکامنتهای بچه ها راخوندم…یاد یک سال پیش خودم افتادم که بااعتماد به خداوندرحمان کارهام جور شد…
به این صورت که ما خونمون را فروخته بودیم وبا پول فروش خونه ، قصدداشتیم در قطعه زمینی که داشتیم ،خونه بسازیم…
وما فقط 2ماه مهلت داشتیم تا خونه را تخلیه کنیم…
ونزدیک یه هفته مونده بود تا پایان مهلت تخلیه خونه…وازطرفی خونه ی ما هنوز آماده ی سکونت نبود…
ماوقتی به آقایی که خونمون راخریده بود،گفتیم تابه مامهلت بده…ایشون قبول نکردن…وماهم اونقدری پول نداشتیم که خونه ای اجاره کنیم(چون خرج ساخت خونه زیاد بود…)ومن با 2تابچه واقعا برام سخت بود…بااین حال ولی من بااعتمادبا رب، به همسرم گفتم که به صاحبخانه ی محترم بگه که اصلا اشکالی نداره،وما حتی زودتراز موئد خونه را خالی میکنیم…
ودراین بین خداوند همسایه ی ما را فرستاد که به ماگفت که اسباب خونه را بذاریم داخل مغازه ی اونا که خالی بود….ومااینکار را کردیم…
ومادرمن خیلی ناراحت بود ومیگفت که با دوتا بچه ،کجا میخوای بری(وماهم قصدداشتیم خونه مادرشوهرم که تا جایی که خونه میساختیم 1ساعت فاصله داشت بریم….)ولی من از صمیم قلبم به خداوند اعتماد داشتم ومیدونستم برام حلش میکنه ویادمه جملات خانم اسکاول شین عزیزکه درکتاب بی نظیر 4اثرشون دارن راتکرار میکردم ونوشته بودم ودر دیوار خونمون نصبش کرده بودم (درهایی دور از انتظار گشوده خواهد شدوچاره هایی ناگهان نمایان،تامن وخانواده ام درپرتولطف الهی وبه شیوه ای عالی به اهدافمون برسیم)
حدود 1هفته بعد همسایه ی دیوار به دیوار ما درجایی که خونه می ساختیم با پسرشون بااحترام کامل ازما درخواست کردن که در خونه ی نوساخت پسرش ،ساکن بشیم…(بااینکه ایشون بنا بودن ومابه دلایلی کارمون رابه اونا نداده بودیم ومارا اصلا نمیشناختن…وفقط این کارخداوند بود که اونا با احترام چندین بار ازما درخواست کنن)
بله اعتماد به رب کار خودش را کرده بود ومن در اون خونه ی نوساخت ،که دیوار به دیوار خونه ی جدیدمون بود ساکن شدیم….بدون هیچ کرایه ای ….به طوری که وقتی ما حرف پول میزدیم ،اون بندگان خدا ناراحت میشدن…وبماند که درمدتی که ما اونجا ساکن بودیم …چقدر به ما لطف داشتن…
واین خاطره ای عالی وفوق العاده من از اعتماد به رب …به اون الله یکتا وبی نهایت بزرگ بود …
سپاسگذااارم بابت خوندن متن طولانی من..
پایدار باشید
درپناه عشق الهی باشید
❤❤❤❤💖💖💖💖
بنام خدای زیبایی ها…
تا بحال انقدر عمیق ب این موضوع و داستان نگاه نکرده بودم و خیلی راحت ازکنارش رد میشدم اما این فایلو ک گوش دادم میبینم چقدر از خدا دورم،ایمان واقعی یعنی ایمانه حضرت ابراهیم به خدا.
چقدر یک انسان میتونه تسلیمه امر خداوند باشه ک حتی از بچش بگذره. گاهی وقتا حتی دوست ندارم ازدست دادن عزیزامو تصور کنم،چقدرر یک انسان میتونه تسلیمه خداوند باشه ک اگه امر کنه باید خودت جونه عزیزتو بگیری بدون ذره ای شک این کارو انجام بده.
خیلی خیلی دورم ازاین تسلیم بودن.
تصورشم برام سخته چه برسه بخوام انجام بدم اینکارو،ولی امیدوارم ب این حد از تسلیم بودن برسم و برسیم♡
ممنونم از استاده عزیز و خانم شایسته♡
بسم الله الرحمن الرحیم
خداروشکر میکنم که خدا همیشه ودرهمه حال همراه من است ودر هدایت من است.
واقعا حضرت ابراهیم ایمانی قوی داشتن که توانستن به چنین جایگاهی برسند.امیداوارم این مسیر مسیر هدایت من به رب والله من باشد .خدایا توکل ام به توست
به نام خداوند مهربان
سلام به استاد عزیز و بانو شایسته نازنین و همه مسافران خوش سعادت این راه
یه جمله اى توى دوره راهنماى عملى دستیابى به آرزوها هست که من هر وقت بهش فکر مى کنم حس عجیبى در من ایجاد میشه،
اینکه همه ما به یه اندازه به خداوند نزدیکیم، تفاوت ابراهیم ، موسى ، سلیمان ، عیسى یا محمد با بقیه مردم تنها و تنها در میزان اعتمادشون به ربّ و حرکتى که در جهت الهامتشون و استوارى که در این راه به خرج مى دنه.
همه ى ما ٢۴ ساعت در روز زمان داریم
همه ى ما به یک اندازه به ثروت ها و نعمت هاى جهان دسترسى داریم
همه ى ما به یک اندازه استعداد ناشناخته درونى داربم
اما چه عاملى باعث میشه که نتایج افراد انقدر باهم متفاوت باشه؟!
تنها عامل توحید و در نتیجه توحید ایمان با تمام وجود نه ٩٩٪ و در نتیجه حرکته.
پهناورترین اقیانوس ها هم اگه حرکت نکنند مى گندند، اصلا اگه حرکت نمى کردن هیچوقت اقیانوس نمیشدن.
خدایا چقدر واقعا درک ما از قدرت تو محدوده
چقدر با باورهاى اشتباهمون دست تو رو بستیم
چقدر ما فراموش کاریم
بارها و بارها نشونه ها و معجزات رو درجاهایى به تو ایمان داشتیم و رها شدیم دیدیم اما بازهم دچار یأس میشیم بازم کم میاریم
این به خاطر اینکه ما اونجورى که شایسته تو هست تورو نشناختیم و به اندازه اى نتیجه گرفتیم که تورو باور کردیم.
به وفور دیدیم داستان هاى شبیه کربلا رو در زندگیمون
خیلى ها فکر مى کنند که در مسیر هستند اما به محض اینکه خطرى تهدیدشون مى کنه جا مى زنند و در بهترین حالت برمى گردن و حالت بد اینکه مخالف میشن و سعى مى کنن بجنگن با این مسیر
اما کسایى که مى مونن و ادامه میدن چون ایمان دارن سعادتمند میشن.
بهشت را به بها مى دهند
بهاى بهشت ایمانه
ایمان به خودت
ایمان به جهان هستى
ایمان به قدرتى که تو و این جهان هستى رو رهبرى مى کنه
ایمان به نیرویى که پازل زندگیت رو به دست خودت داده و به طرز محیرالعقولى بقیش رو برات کامل مى کنه
استاد گفت نشونه ایمان احساس خوبه
چقدر این جمله آدم رو مى لرزونه
یه نگاه به خودم کردم
به درونم
یه تراز برداشتم و سنجیدم خودمو
دیدم چقدر در روز احساسم خوبه ؟
انصافا میگم به لطف خداى مهربان که داستان آشنایى من با این مسیر رو در خالص ترین حالت خودم میدونم ،حالم خیلى بهتره نسبت به اون موقع
حال خوب نتیجه قطعى ایمانه
همونطور که ثروت نتیجه ى قطعى تعییر باورهاى مالیه نه صرفا کار زیاد
از خدا مى خوام به هممون کمک کنه
مى خوام به این استادان عزیز قدرت بده
به ما ایمان بده تا زندگى در دنیا و آخرت برامون بهشت باشه
بسم الله الرحمن الرحیم
رد پای روز سوم
یادمه اولین باری که این فایل رو گوش دادم انقدر حالم بد بود و مقاومت داشتم که خدا میدونه
هیچ جوره تو کتم نمیرفت که یکی انقدر بی مسولیت باشه که بچه ی خودشو ول کنه
چقدر بند اسارت بهم وصل بود چقدر خودمو مسوول حال خوب دیگران میدونستم و دیگران رو مسوول حال خوب خودم، بعد اتفاقا این تو ذهنم بود که من از کسی انتظاری ندارم در صورتی که حالم با حرفا و انتقاد ها و دخالتهای دیگران بد میشد و خیلی همه رو تو زندگیم تاثیرگزار میدونستم
ولی الان معنی توکل رو فهمیدم و قدرت بی نهایت پروردگارم رو اندکی درک کردم …تا خدای توانمند و حکیم و مهربان من هست اصلا چه نیازی به من برای مسوول بودن برای کسی… درک صفات خدا چقدر مهمه اینکه خداوند قدرتمندترین مهربانترین بخشنده ترین و.. هست چقدر انسان رو آروم میکنه
واقعا ابراهیم کی بوده…. خوش به حالش که انقدر عاالی خدا رو شناخته و بهش تکیه کرده و من هم میخوام مسیر ابراهیم رو برم و تمام وابستگی ها به غیر از خدا رو از بین ببرم
بعد اینکه تو این مدت تونستم به خدا توکل کنم و آروم باشم و خودمو تا جایی که میتونم بهش بسپارم دارم نتیجه ی روی خودم کار کردن رو میبینم…اول اینکه من مدتی خیلی علاقه مند شدم و نحوه ی آشنایی با استاد بچه ها و نتایج بچه ها رو میخوندم و کامنتهای الگوهای موفق در خانواده صمیمی عباسمنش رو خوندم و واقعا نتیجه گرفتن از آموزش ها برای ذهنم طبیعی شده و خیلی بهتر و لذتبخشتر دارم روی خودم کار میکنم و در این لحظه با سرمایه گزاری کوچکی که بعد عید انجام دادم و واقعا خودم کار خاصی انجام ندادم و همش دستان خدا کار رو برام انجام دادن دارم توانایی پرداخت بدهی ای که داشتیم رو تا چند روز دیگه انشالله پیدا میکنم و این نشتی انرژیم هم برطرف میشه و خدا میدونه چه اتفاقات عالی ای در انتظاره
ممنون از استاد گرامی برای این سایت ارزشمند که یه گنجه واقعا و ممنون از مریم عزیز برای راهنمایی ما که چطوری از این گنج استفاده کنیم
تاریخ: ۷ ژانویهٔ ۲۰۲۱
بنام خداوند بخشنده مهربان
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته
خداروشاکرم که عضو این سایت بی نظیر شدم
خداروشاکرم که هدایت شدم به سفرنامه و از اول شروع کنم،
عید قربان
من قبلا که تو مدار خدا نبودم،فکر میکردم این یه عید مثل عیدهای دیگه است، که حضرت ابراهیم فرزندش رو برای خدا قربانی کرده،خیلی راحت از کنارش راحت رد میشدم البته چون مدارم خیلی پایین بود، اصل موضوع هیچ وقت درک نکردم تا اینکه به این فایل هدایت شدم،خیلی بهش فکر کردم چند روز درگیر بود که کاملا درکش کنم،البته حالم خوبه وقتی بهش فکر میکنم احساس خوبی پیدا میکنم،
تسلیم شدن
به این فکر میکنم چقدر تسلیم خدا هستم منم یه پسر دارم موقع گوش دادن این فایل که استاد گفتم اگه خدا بیاد بگه انجام بده ایشون نمیتونن،من اصلا نمیتونم بهش فکر کنم واقعا خیلی سخته خیلی،واقعا حضرت ابراهیم چقدر تسلیم بودن چقدر باور قوی داشتن چقدر یقین داشتن که تا مرحله اخرش رفتن،خداوند تو قرآن یک الگوی بی نظیری برای ما اورده.
من باید خیلی خیلی روی خودم کار کنم در این موضوع که بنظرم پایه هر کاریه،،اینکه وقتی تسلیم باشم آرامش درونی دارم اینکه مطمین باشم تمام کارهایم درست شده،نمیدونم احساسم نسبت به این موضوع چطوری به زبان نوشتار دربیارم،
من درک کردم من باید الگوی خوبی برای فرزندم باشم تا اینکه تمام زندگی وقف او باشد من نیامدم تو این دنیا که تمام خواسته هایم آینده فرزندم باشه،فرزندم آینده خودشو میسازه،
خدایا مرا ببخش
به خاطر تمام لحظه هایی که تو با من بودی
و من فکر می کردم تنها هستم
به خاطر تمام ثانیه هایی که منتظرم می ماندی و من نمی امدن مرا ببخش
به خاطر تمام روزهایی که تو برای من بهترین ها را خواستی و من برای رسیدن به بدترین ها ناامیدت کردم
به خاطر تمام درهایی که کوبیدم و هیچ کدام در خانه ی تو نبود،
مرا ببخش
به خاطر تمام لحظه هایی که ماهی قلب من خلاف جریان مسیر تو حرکت می کرد و پرنده ی روح من پرواز نمکرد و در آسمان رسیدن به تو گم نمی شد.
خدایا شکرت که تورو دارم که حامی من هستی
شاد باشید،