«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش - صفحه 96 (به ترتیب امتیاز)

2070 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    الهام رمضانی گفته:
    مدت عضویت: 1591 روز

    سلام استاد

    باید بگم به خدا اعتماد ندارم

    انگار خداوند را در ته لیست قرار داده ام

    درخواست هایم را در ذهنم برایش میگویم که از دست چه کسی بهم بده

    واقعا چقدر عجیبه من اصلا نفمیدم

    ببینید چقدر زیرکانه و در واقع ساده لوحانه بود

    من مقداری پول میخواستم برای پرداخت شهریه کلاسم

    توی ذهنم به خداوند گفتم از پدر بگیرم

    اینو بفروشم

    از مادرم بگیرم

    و….

    ولی فقط کافی بود بگم

    خدایا شهریه کلاسم رو پرداخت کن لطفا

    سپاسگذارم

    و پرونده اش رو ببندم در ذهنم

    خدایا ازت مچکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  2. -
    ملیحه نصیری گفته:
    مدت عضویت: 1919 روز

    سلام بر استاد توحیدی عزیزم

    و مریم بانوی دوسداشتنی

    روز سوم:

    وباز بحث زییا و شیرین توحید

    وچقددددررررررررر تامل و تفکر کرد باید موردش

    و فکرها کرد

    و شنید

    و اندیشید

    و چقدررررررررررررررر باید تمرین کرد توحید رو در عمل اجرا کرد

    در تک تک لحطه ها

    در تک تک اعمال و رفتار و افکارت

    و چقدررررررررر باید کار کرد

    تا تک تک اعمال رفتار ادم توحیدی بشه

    توحیدی ک اونقدر در عمق جانت نفود کنه ک ذره ای نگران نشی

    نترسی

    ناراحت کشی

    بخندی و حالت خوب باشه و از تک تک لحطه هات لدت ببری بدون ذره ای استرس

    و چقدرررررر ابراهیم خلیل الله تو این کار عالی عمل کرد

    من فرزند ندارم اما حس میکنم خیییییییلی دل بزرگ و ایمانی بینهااااااااایت میخاد ک نوزادتو رها کنی وسط بیابون

    بری تو دل اتش

    بچه خودتو بخای سر ببری

    و…..

    بینهایته این تسلیم بودن ک هیچ چیزی ب اندازه تسلیم بودن مهم نیس و همه چی بخاطرش رها میشه!!!

    و چقدرررر باید کارکنم و اعتماد کنم ب این نیروی حی و حاصر

    نیرویی ک تنها قدرت این جهانه

    نیرویی ک 1 برگ بدون اذنش ب زمین نمی افتد

    نیرویی ک شنوا و بیناست

    و چقدررررررررررر پاداش این ایمان و تسلیم بودن بی انتهاست

    و چقدررررررررر تسلیم شدن در برابرش سخت و طرف بزرگ میخاد

    منم خیییییلی دلم میخاد چنین ایمانی داشته باشم.

    رهای رها

    تسلیم تسلیم

    شاد

    خوشحال

    قلبم پرامید و قدمهام استوار و محکم

    باشد ک منم استوار باشم دراین رها و لحطه ب لحطه درکم بیشتر و عمیقتر بشه و با تمام وجودم تسلیم باشم و تمام خودمو بهش بسپارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  3. -
    احمد احمدی گفته:
    مدت عضویت: 849 روز

    سلام

    مهمترین نکته از این فایل فهمیدم اول باید خدا رو پیدا کنم بعد به او اعتماد کنم و تسلیم او باشم بدون اینکه بخواهم در مورد هدایت هایش قضاوت کنم و تردید به خودم راه بدم سود و زیانش و حساب کنم.یادمه قبلاً چندین بار خداوند از زبان بنده هاش خواست که منو هدایت کنه به سمت ثروتمندی امامن که با این مسائل آشنا نبودم نتونستم دریافت کنم و عمل کنم.بعد هدایت به این سایت و آشنایی ناچیزم با این مسائل تازه فهمیدم که چه صراط مستقیم های زیادی را کج رفتم.امید وارم خدا رو بشناسیم تسلیم باشیم هدایتش بفهمیم و انجام بدیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    محمد گفته:
    مدت عضویت: 1184 روز

    به نام خالق زیبایی ها

    نوشتن کامنت برای این بخش به نظر شاید اسان باشه

    اما عمل دشوار تره همه می تونن بنویسن باید ایمان داشته باشیم باید قربانی کنیم اما همه عمل نمی کنند

    من تحسین می کنم حضرت ابراهیم رو کشتن یک نفرت خودش چقدر می تونه سخت باشه

    چه برسه به اینکه اون پسرت باشه من فرزندی ندارم اما یک لحظه تصور اینکه کسی از اعضای خانواده رو به خواست خود خداوند بکشم خیلی سخته

    فقط این نیست شما ببین حضرت ابراهیم به دل اتش میزنه ولی شک نداره که خدا نجاتش میده

    باید یاد بگیرم از حضرت ابراهیم تسلیم بودن رو گوش دادن رو

    عمل کردن رو ایمان به خدا رو داشتن

    پا در مسیری بذارم که شاید فقط یه ذرش روشنه

    همه میگن این چه کاریه چرا این کار رو انجام دادی چرا اینطور کردی

    الان شاید ما اون موقع کنار حضرت ابراهیم بودیم همه تلاش می کردیم تا ابرهیم را منصرف کنیم

    اما الان به راحتی کامنت می نویسیم

    خیلی تفاوت دارد نوشتن با عمل کردن خیلی

    میلیون ها نفرن که کاری به انها الهام میشه که انجام بدن اما فقط برخی جسارت و توکل انجامش رو دارن از خداوند می خواهم من هم تسلیم درگاهش قرار بده چون اگر ابراهی تونسته منم می تونم

    من می تونم توکل کنم من می تونم به الهامات عمل کنم

    شاد و پیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    محمد گفته:
    مدت عضویت: 1155 روز

    به نام رب العالمین

    خدایا وقتی روح تو در من دمیده شده به دان معنی هست که تمامی خصوصیات جلاله تو در من وجود داره و من فقط باید اونها رو پرورش بدم

    حالا هر چقدر اونها رو بتونم اون صفات رو در خودم پرورش بدم همان قدر به تو نزدیک و نزدیک تر میشم.

    پس خدایا تو را به ربوبیتت سوگند می دهم

    ایمانت رو هر روز هر روز زرق من کن

    هدایت رو هر روز هر روز رزق من کن

    توحیدت رو هر روز هر روز رزق من کن

    علمت را رزق من کن

    حلمت را رزق من کن

    احسانت را رزق من کن

    آرمشت را رزق من کن

    شجاعت را زرق من کن

    توکل را رزق من کن

    من را هر روز به روحم که تو باشی نزدیک تر کن

    من را تسلیم خودت کن

    استاد این دو جملتون بسیار زیبا بود و آرامش بخش بود

    “نشانه تسلیم بودن احساس خوب هست

    نشانه ایمان داشتن احساس خوب هست”

    الحمد الله رب العالمین

    پروردگارم توکل بر خودت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    محمد مهدی عباسی گفته:
    مدت عضویت: 1102 روز

    به نام الله هادی

    سلام به همه دوستان

    سفرنامه من روز سوم

    وقتی به دیدگاه گذشته ام فکر میکنم ،فکر میکردم قرآن برای مسلمانان است و منظور از اسلام یعنی مسلمان و نماز خواندن و دین و …

    وقتی با استاد عباس منش آشنا شدم آموختم ( س ل م) یا اسلام به معنای تسلیم بودن در برابر خداوند است.

    الان که شرایط فعلی خودم را میبینم و میتوان گفت گره هابی که خورده و افراد نزدیک من بیشتر از من نگران هستند ولی من تسلیم امر خداوند هستم و شاید که گاهی احساسم بد باشد ولی در احساس بد نمیمانم و زود خودم را تسلیم امر پرودگار میدانم تا مرا هدایت کند به آنچه که از قبل فرستاده ام.

    موفق و سربلند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    فاطمه بهرامیان گفته:
    مدت عضویت: 883 روز

    به نام خدایی که به تنهایی کافیست

    سلام به استاد عزیزم مریم جان وخانواده عباسمنشیم

    کلید:اجرای توحید در عمل فایل اعتماد به رب پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش

    ابراهیم نماد یکتاپرستی کسی که اصل رو توحید رو باپوست وگوشتش درک کرده کسی که در قران اسوه حسنه هست کسی که خداوند به پیامبران دیگر می گوید پیرو ابراهیم وایین اوباشید که او یکتاپرست بود

    ابراهیم تسلیم بود واین تسلیم خدابودن رمز موفقیت است این تسلیم بودن از اوانسان کامل ساخت او به خدا اعتماد داشت وبا همین اعتماد همسر وفرزندش رو در بیابان رها کرد ونترسید ونترسید چرا که انهارا به خداسپرد وچه کسی بهتر از خدا می تونست مراقب انها باشه چه حس خوبی هست که انسان در تمام لحظات خدارو حاضر ببینه قدرتی که هر کاری براش می تونه انجام بده قدرتی که مواظبش هست مثل بچه کوچیکی که وقتی درآغوش مادرش هست یا دستش رو در دست مادرش گذاشته ارومه چون می دونه مادرش مواظبش هست اما وقتی کس دیگه ای دستش رو بگیره می ترسه شروع به گریه می کنه حالا این یه مادره که خودش بنده خدا وضعیفه وهر کاری از دستش نمی یاد ولی خدا ای کاش به ایمانی برسم که هر لحظه خدارو حاضر ببینم وبرم تو دل ترسام وبدونم که اون مواظبمه کسی رو دارم تنها نیستم وقتی انسان بدونه تنها نیست خود به خود ترسش از بین می ره خدایا ایمانی ابراهیم گونه به ما عطا کن ایمانی که به ما قدرت بده ترس روبگیره ابراهیم فرزندش رو به قربانگاه می بره چون به خدا اعتماد داره چون اوازش خواسته چون ایمان ابراهیم انقدر قویه انقدر عاشق خداست که حتی بچه اش هم نمی تونه مانع این عشق به رب بشه

    همین ایمان ابراهیم رو خلیل الله می کنه رفیق خدا می کنه

    خدایا کمکم کن در این مسیر هرزوز ایمانم قویتر وعشقم به تو بیشتر وبیشتر بشه

    استاد از شما سپاسگزارم برای این اگاهیها که در اختیار ما می گزارید حرفهایی که بعد از سالها که از عمرم گذشته وخودم رو مسلمان می دونستم وحافظ قران تازه از شما می شنوم تازه دارم خدای واقعی رو می شناسم خدایی که رب هست خدایی که عاشقانه مرا می پذیرد سپاسگزارم

    درپناه خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    مهران مرادی گفته:
    مدت عضویت: 1701 روز

    سلام و عرض ادب

    ( روز سوم سفرنامه )

    استاد هم این فایلتون و هم یکی دیگه هم دارید اونم در روز عید قربان ضبط کردید و در مورد بهای هدف و رفتار و باور های ابراهیمی صحبت کردید … اونم فوق العاده ست و بنظرم با هر بار دیدنش تا یک هفته شارژیم از بس انگیزه میده به ادم

    میدونید با مطالعه در مورد ابراهیم و یه خورده فک کردن در مورد شخصیتای برجسته قران متوجه میشم که بر خلاف باور عموم که ادمایی که با خدان همیشه مظلومن ، کسی بزنتشون چی نمیگن ، مهربونن ، فقیرن و … متوجه میشم که واقعا دل شیر میخاد بری بچتو سر ببری شیر چیه خود شیرم جرات اینکارو با بچه ش نداره ، خیلی جرات و جسارت میخاد که ادم یه تنه با پادشاه زمان خودش در بیفته و ازشون ترسی نداشته باشه و هزاران داستان دیگه که در مواقع حساس بزرگان چه رفتار هایی از خودشون نشون دادن و من متوجه این داستان شدم که :

    اتفاقا انسان اگه میخواد با خدا باشه باید قوی باشه

    باید نترس باشه

    باید با ایمان باشه و حرکت کنه

    باید جرات دنبال کردن اهداف و ارزو هاشو داشته باشه

    باید جیگر داشته باشه اقا و مؤمن باشه به غیبی که حواسش بهش هست

    هر بار یه فایل رو گوش میدم میبینم که لطف خدا باعث شده بهتر بفهممش و ( لَِازیدَنّکُم ) بشم یعنی ظرفم بزرگتر شده باشه

    امروزم یاد گرفتم که نباید احساساتی عمل کنم

    باید قاطع باشم

    باید بعد از تصمیم گیری و بهره مندی از هدایت مصمم باشم

    اخه وقتی قویترین قدرت جهان پشتته

    وقتی قوی ترین پارتی رو داری

    وقتی بهترین راهنما رو داری

    بایدددددد محکم قدم برداری

    بایدددددد قاطع و مومن باشی

    امیدوارم خدارو در تک تک لحظاتمون حس کنیم و بدونیم که همیشه هست و منتظر اجازه ما برای ورود کردنه

    شکرت که هستی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    فرزانه در مسیر آگاهی گفته:
    مدت عضویت: 1361 روز

    رد پای من در روز سوم سفرنامه

    سلام به استاد سراسر عشق و مریم خانوم عزیز

    اول از هرچیزی سپاسگزار خداوندی هستم که به بهترین شکل و در بهترین زمان منو به این سفرنامه هدایت کرد

    استاد عزیزم وقتی فایلو گوش میکردم احساس میکردم خدا با زبان شما داره جواب ترس ها و تردیدهای منو میده من مدتی هست که تصمیم گرفتم به یه استان دیگه مهاجرت کنم جایی که نه فامیلی داریم نه کار و شغلی واسمون فراهمه

    ناگفته نمونه که جسارت این مهاجرت با فایل استاد که در مورد مهاجرتشون به تهران صحبت کردن، رو گرفتم و باخودم گفتم الگوی من استاد عباسمنشه برای ایشون شده پس من هم تمام تلاشمو میکنم که بشود و بتونم ترسامو تبدیل به ایمان کنم

    تاریخ مهاجرتم رو هم مشخص کردم چندروز قبل یه سفر چندروزه به اون استان داشتم هم واسه تفریح هم اینکه محل زندگی بعدیم رو انتخاب کنم و شرایط رو بسنجم

    قبل رفتنم پسرمو بغل کردم و ناخواسته گریم گرفت این اولین باری بود که 10 روز ازش دور می‌بودم به پدرش گفتم بنیامین رو اول بخدا و بعد به تو میسپارم خلاصه کنم که توی سفر متوجه شدم پسرم تصادف کرده و نفهمیدم چجوری با گریه خودمو رسوندم و مدام توی ذهنم می‌چرخید که خدایا من که بتو سپردم چرا اینجوری شد

    بعد دیدن ماشینی ک پسرم توش بودو تصادف کرده بود احساس شرمندگی کردم و بخدا گفتم تو پسرمنو بغل کرده بودی موقع ضربه و گرنه با او شدت ضربه ک ماشین جلوش له شده بود الان معلوم نبود چی میشد

    بعد مردد شدم که من یک هفته نبودم بچم اینجوری شد چطور میتونم بدون پسرم مهاجرت کنم سردرگم و ناراحت مدام ذهنم مشغول بود ( پسرم 18 سالشه و قصد اومدن با من به استان دیگه رو نداره )

    من بعد دیدن این فایل به این اگاهی رسیدم که چرا اینقدر وابستگی شدیدی به پسرم دارم که نمیتونم دنبال هدف ها و آرزوهای خودم برم؟

    چرا فکر میکنم اگه من نباشم ازش مراقبت کنم دیگه معلوم نیس چی سرش بیاد؟

    چرا نتونستم کامل بخدا اعتماد کنم به خدایی که خودش پسر منو خلق کرده و خودشم حواسش به همه ی مخلوقاتش هست؟

    چرا موقع سفر نتونستم خودمو رها کنم از ترس ها و نگرانی ها و تسلیم رب نباشم؟

    و فهمیدم و درک کردم من ایمانم اونقدری که فکر میکردم نیست و توی شرایط که قرار می‌گیرم کلا فراموش میکنم که تنها یک قدرت در جهان هست و باید تسلیم او بود

    من باور دارم که به این فایل هدایت شدم که جواب تردیدهامو بگیرم

    من به این اگاهی رسیدم که تسلیم خداوند باشم توی هر اتفاقی که به ظاهر زیبا نیست سعی کن زیبایی های اون اتفاق و درس هاشو بگیرم

    من به این اگاهی رسیدم که اعتماد به رب یعنی رفتن توی دل ترس ها و تردیدها

    یعنی من همه چیرو بخدا میسپارم و پشتم گرمه که حمایت و هدایتم می‌کنه

    یعنی توی شرایط سخت باید بهش توکل کنم و با احساس خوب حرکت کنم و ادامه بدم

    یعنی ابراهیم رو ببین و تمام سعیتو انجام بده تا بتونی از توحیدش الگوبرداری کنی

    اعتماد به رب یعنی ابراهیم

    بسیار سپاسگزارم از استاد عزیزم و مریم نازنین که این سفرنامه رو استارت زدن، قطعا شما یکی از بهترین دستهای خداوند در زندگی من هستید

    در پناه الله یکتا شاد باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      فررانه فلاح گفته:
      مدت عضویت: 1220 روز

      به نام رب العامین

      سلام به دوست خوبم .

      دوست عزیز باید بگم من هم همین مشکل شمارو دارم چن ساله میخوام برم استان دیگه مهاجرت کنم پسرم 18سالشه با من نمیاد. همش میگم من برم پسرمو کجا بمونه ..تنهایی چکار کنه…واسه همین تا الان حرکتی نکردم… حس میکنم من هم مثل شما ایمانم به رب کمه.

      هنوز نتونستم بر ترسم غلبه کنم که من برم بچم چه اتفاقی براش میفته.از اون ور آرزویی مهاجرت کردن رو دارم..از خدا هدایت میخوام که من رو هدایت کنه..که ایمانم بهش بیشتر بشه.امیدوارم شما هم بتونید به آرزوهاتون برسیدآمین.

      درپناه حق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        فرزانه در مسیر آگاهی گفته:
        مدت عضویت: 1361 روز

        سلام عزیزم چقد جالب من اسم شناسنامه ایم ک صدام میکنن فرزانه اس ولی بنا ب دلایلی بعد جداییم اسممو عوض کردم و الان هم هردو تقریبا یه چالش داریم

        من اول از استاد نازنینم سپاسگذارم بابت ایمیلی که واسم اومد و پاسخ شمارو فرستاده بودن و بعد از خداوند عزیزم میخوام که هرچه زودتر به بهترین شکل هدایت بشید و بهترین ها برای شما و فرزندتون اتفاق بیفته

        خیلی حس خوبی داشت وقتی پاسختون رو خوندم ازتون سپاسگزارم و براتون هدایت و نور الهی رو میخوام

        در پناه الله یکتا شاد باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
        • -
          فررانه فلاح گفته:
          مدت عضویت: 1220 روز

          به نام الله مهربان

          سلام دوست خوبم خیلی خوشحالم که پیام من رو خوندید من هم از شما سپاسگذارم از اینکه جواب دادید..به امید خدا هر دو از پس این چالش برمیایم من ایمان دارم تکاملون طی کنیم وبه خیلی باورهادست پیدا میکنیم و آ سون میشه آسونی ها.

          واقعا سپاسگذارم از استاد عزیزم .

          درپناه حق باشید

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    سماء گفته:
    مدت عضویت: 3618 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام دوستای خوبم

    من همیشه عاشق این فایل هستم. با وجود اینکه قران رو چندین بار خوندم ولی این حس که ابراهیم چگونه فردی هست رو از این فایل یادگرفتم. عاشق ابراهیم شدم. واقعا یه انسان چقدر میتونه مطیع و تسلیم امر خداوند باشه. جالبه همین امروز داشتم فکر میکردم که چقدر عجیبه پاییز اگر ما بخواهیم یه درخت رو نقاشی کنیم تو پاییز خیلی طیف رنگی زیادی نیاز داریم که حتی باز هم نمیتونیم به این زیبایی بکشیم ولی خداوند چقدر قشنگ تمام درختای دنیا رو به هزاران رنگ تغییر میده.

    الان که داشتم نوت برمیداشتم داشتم فکر میکردم تو این مدت حداقل تو این دو ماهه خیلی استرس داشتم خیلی نگرانی دلشوره و ناراحتی داشتم ولی تصمیم گرفتم دیگه از این لحظه نگرانی نداشته باشم و ایمان داشته باشم خدایی که میتونه تمام این درختان رو هزار رنگ بکنه حتما زندگی منو هم به بهترین شکل مدیریت کنه. حتی از فکرشم احساس سبکی بهم دست داد.

    من از این لحظه به خودم تعهد میدم دیگه نگران هیچ چیزی در این دنیا نباشم و ایمان داشته باشم خداوندی که برگی بدون اذنش نمیفته حتما حواسش به زندگی منم هست و بهترینا رو برای من میخواد مثل اینکه بهترینا رو برای همه بندهاش میخواد مثل بهترین زندگی که برای استاد خواست برای منم میخواد.

    خدایا مهربون من ازت ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: