به یاری خداوند، «دوره ارزش تضاد | مسائل دلیل اساسی پیشرفت»بازبینی و مجددا به لیست محصولات سایت افزوده شد.
ما قبل از ورودمان به این جهان، خاصیت فرکانسی این جهان و قوانینش را به خوبی می شناختیم و می دانستیم که برای تجربه خودمان و توانایی که برای حل مسائل داریم و پرورشِ آن، به محیطی نیاز داریم که اولاً به ما کمک کند تا خواسته های خود را بشناسیم و سپس با پاسخ به فرکانس های ما و هدایتمان در مسیر آن خواستهها، در حکم محیطی مساعد برای خلق آن خواستهها نیز باشد.
ما به خوبی می دانستیم که راه گسترش ما به عنوان یک خالق و بروز توانمندیهای بالقوهمان، فقط و تنها فقط از مسیر عملی کردن ایدهها، راهکارها و الهاماتمان برای خلق خواستههایی است که از طریق تضادها برایمان واضح شده است.
زیرا ما از ماهیت فرکانسی خودمان- که استاد خلق خواستههایش به وسیله باورهایش است- به خوبی مطلع بودیم و ارزش تضادهای زندگیمان را میدانستیم. به همین دلیل، شور و اشتیاقی سوزان برای تجربه ی این توانایی (توانایی حل مسئله) در این جهان فیزیکی داشتیم
اما متأسفانه آن آگاهی خالص که به پشتوانه اش وارد این جهان شدیم را فراموش کرده ایم. همان پشتوانه ای که، سوخت لازم برای اشتیاق و انگیزه مان بود تا کنجکاو و مشتاقِ مواجه شدن با تضادهای زندگیمان و رشد ظرف وجودمان باشیم به وسیلهی تحقق بخشیدن به خواستههای واضح شده از طریق آن تضادها
به همین دلیل- یعنی عدم درکِ ارزش تضاد و نقش آن در رشد و پرورش استعدادها و تواناییهایمان- است که اکثر ما وقتی با تضادی مواجه میشویم، اینچنین آشفته و نگران میشویم و بدتر از همه فکر می کنیم زندگی بسیار لذت بخش تر می بود اگر، هیچ تضادی وجود نداشت یا به هیچ ناخواستهای برخورد نمیکردیم.
اما جهان برای رشد و گسترش باید با تضادها همراه باشد. تا «شخصیتِ خالق» را از «شخصیتِ قربانی» سرند کند.
تضادها، اهرمهایی هستند که با یادآوری خواستههایمان،مانع ساکن ماندنمان و به قول قرآن «فاسد نشدنمان»، میشوند.
زیرا انگیزههای لازم برای تحقق خواستههای واضح شدهمان، از دل همان ناخواستهها متولد میشود و وقتی این انگیزهها با باورهای قدرتمندکننده و هماهنگ با آن خواستهها همراه بشود، آنوقت کن فیکون میشود.
بنابراین، اگر بتوانیم ارزش تضادها را درک کنیم و از عهدهی کنترل ذهنمان در این مواقع برآییم، دیگر نه تنها دربارهی حضورشان نگران یا گله مند نیستیم، بلکه به خاطر انگیزههایی که از برخورد با تضادها در وجودمان شکل میگیرد، هر بار فاصله رفتن از مدار ناخواسته به مدار خواسته را کوتاهتر میکنیم.
- نمایش با مدیاپلیر پیشرفته
- دانلود با کیفیت HD305MB20 دقیقه
- فایل صوتی چگونه از تضادها «اهرمی برای تحقق خواسته ها» بسازیم18MB20 دقیقه
به نام خدایی که در همین نزدیکسیت
به نام خدایی که خودم خودت و همه ما وهمه چیز هست
سلام برهمه پاره های وجودم
سپاس از استاد و گروه صمیمی عباسمنش
سپاسگزار خداوند یکتا هستم که بهم فرصت داد در این سایت فوق العاده حضور داشته باشم واین فایل که برای اولین بار ببینمش انم زمانی که بهش نیاز داشتم ودست داشد که یاریم کند در این مسیرسپاس
عالی بود کلی درس گرفتم
چندتا اتفاق رو توزندگیم مینوسیم که به شکل تضاد اومد ولی نطه پرش برای حال وب ورشدم شد میگم که تاییدی بشه برای این فایل وبرای ذهنم :
از بچگی دوست داشتم توصف صبحگاهی حرف بزنم برنامه اجرا کنم تو جم کلاس ودوستام وب بودم ولی تو جمیت ریبه وبیشتر مشکل داشتم که همین سبب میشه اتمادبه نفسم کم بشه بااین شاگردممتاز بودم ووش الاق ولی راضی نمیشدم
دوست داشتم سمینار بدم ولی میترسیدم میدادم دوستام ولی وقتی به ارشد رسیدم ناچار بودم خودم ارائه بدم ودیگه نمیتونستم این ضف رو پوشش بدم کم کم سی روش کار کنم وهزار تا دلیل می آوردم که به این دلیله دستام ودام میلرزه ومطالب یادم میره .درحالی که بهترین محتوا و پاورپوینت رو آماده میکردم روز سمینار وپیش دفاع از پایان نامه ام دیگه خراب شد ووقتی دیدم یکی از استادا حواسم رو پرت کرد یا یکی از استادا حالش بدشده بود ونتونستم احساسم رو مدیریت کنم دیگه بهم برخورد دیگه به آخر خط رسیدم گفتم هر طوریه درست میشی دیگه تا کی خودم رو گول بزنم تو یه موسسه کلاس فن بیان شرکت کردم البته هزینه اش بالا بود ولی به خدا گفتم اگه خوبه برام بابام اوکی بده وبه راحتی پدرم اوکی داد منم گفتم این خودشه وثبت نام کردم تمریناش رو انجام دادم حتی حین کارهای آزمایشکاه وتو راه هم . بهتر شده بودم میفرتم تو خط واحد واسه مردم صحبت میکردم که ترسم بریزه و خودمسمینار برگزار کردم و بالاخره روز دفاع بهترین دفاع دانشگاه و توتاریخ تدریس اساتیدم رو برگزار کردم. این واسته ای بود که از بچگی داشتم وخودش نقطه قوت شد که که کلاس وسمینار برگزار کنم وهر بار برم تودل ترسای بیشتری.
طی تضادی که با موسسه ای برام پیش اومد هدایت شدم که مستل وبا تفکر خودم کار کنم وهمه چیز به نفع من شد ویک واسته ای دیگه ام رو پی بردم.
از اونجایی که واسه تحصیل از بچگی به مدت ۱۵ سال دورازخانواده بودم دوست دارم کارم و تحصیلم و محل زندگیم نزدیک باشه که راحت تر زندگی کنم .
مثلا کندخوان بودنم سبب شد تندخوانی یاد بگیرم که هم مطالعه کنم و هم وت بیشتری به دیگر کارام برسم.
و….
واقعا خدایاشکرت بابت تضادها
دقیقا وقتی یه روزی رو برنامه براش نمیریزم با تضاد پیش میره ولی وقتی برنامه وهدف روزانه دارم خیلی اوکی همه چیزه.
خدایاشکرت شکرت شکرت
اتفاقاچند روز پیش به یه تضاد خوردم تو ارتباطم با پدرومادرم به ودم گفتم این یه هدیه که ودم رو کشف کنم وفهمیدم یکسری شرک هست که باید درست بشه و نوشتم چقدر خاطره خوب از پدرومادرم دارم وروی کاغذ آوردم خیلی کم بود بهم برخورد گفتم ۳۰ سال زندگی همین ذهنم شروع کرد به دلیل آوردن من قبول نکردم وبا خودم عهد بستم روزی حداقل یک خاطره خوب کنار پدرومادرم برای خودم بسازم وتو دفترم بنویسم دوست دارم وقتی اسمشون رو میارم فقط اطرات خوبی که باهم داشتیم مرور کنم تو این چند روزدارم روشون کار میکنم به یاری خداجونم .
خدایاشکرت شکرت شکرت