ارزش ابزار - صفحه 27

1123 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مصطفی خدابخشی گفته:
    مدت عضویت: 2086 روز

    خدا رو سپاس گذارم بخاطر این فایل

    کاملا با حرف شما موافقم استاااااااااااااااد. یادم میاد قدیم یه دوچرخه داشتم میرفتم سرکار. بعد این یه مشکلی براش پیش اومده بود باید برای تعمیرش هزینه زیادی میکردم.

    چون خودم فنی هم بودم گفتم برم خودم درستش کنم که پول کمتر بدم.

    بعد رفتم تراشکاری دادم یه چیزی برام بتراشه بزارم جای اون قطعه بعد با کلی جوشکاری اصلا یه چیز نافرمی درست کردم. بعدش بعد دوسه هفته چون قسمت رکاب بود و فشار پا روش میومد اون قسمت بازهم خراب شد.

    آخرش هم بردمش دادم تعمیرکار.

    ولی همین برام درسی شد تا هم کار را بسپارم به تعمیرکار وهم برای کار درست ابزار درست هم بخرم.

    چون ما فنی ها یه مثال داریم که میگه کار را ابزار انجام میده.

    ابزار باید هیولا باشه خخخخ

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    عباس امیری گفته:
    مدت عضویت: 2172 روز

    بنام خداوند مهربان و بخشنده

    روز هجدهم

    سلام و عرض ادب

    خدا رو شکر که باز هم آگاهی هایم گسترش و درکم نسبت به مسائل مختلف و به ظاهر ناچیز در حال رشد هست.

    در زندگی من بارها بخاطر عدم باور فراوانی و احساس لیاقت،تصمیماتی گرفتم که در نهایت به ضرر من به من به اتمام رسید و تا به امروز نسبت به اونا بی توجه بودم.

    تصمیماتی مثل:

    خرید یک گوشی موبایل کار کرده با قیمت به ظاهر مناسب به خاطر عدم وجود این دو باور در حالی که توانایی خرید گوشی نو رو داشتم و در نهایت نه تنها مالک اون گوشی موبایل نشدم بلکه بخاطر خرابی آن در همان روزهای اول کاملا از دستش دادم.

    سالهاست که بخاطر اینکه احساسم رو خوب نگه دارم،سراغ اجناس،امکانات رفاهی،مکان های تفریحی و رستوران و کافه های نه چندان مناسب (بعضی مواقع هم کاملا نامناسب) میرفتم و سعی میکردم با این کار ذهنم رو ساکت کنم که ببین زیاد خرج نکردم و ….

    بعضی از مواقع هم برای خرید چیزی مثل کفش ورزشی سراغ اجناس مارک میرفتم(بخاطر علاقه شدید) و خرید میکردم اما بعد نجواهای حاصل از عدم باور فراوانی و احساس لیاقت به سراغم میومدن و واقعااا احساس بسیار بد و حتی احساس ترس بر من غلبه میشد.

    بارها و بارها از کیفیت زندگیم در همه جنبه ها میزدم بخاطر نجواهای ذهن و ایجاد احساس خوب در خودم.جالب تر اینکه فکر میکردم کار درستی دارم انجام میدم.البته این نگاه رو از مادرم گرفتم و نگاه اون نسبت به مسائل همیشه همینطور بود و من باورش کرده بودم.

    من چند سالی ست که مستقل زندگی میکنم.سال اول مستقل شدنم خیلی از اطرافیانم در مورد خرید وسایل و امکانات خونه من نظر هایی میدادن که حاصل از باورهای محدودکنندشون بود مثل:

    این رو نخر واسه چی میخوای،بابا میخوای چیکار کنی مگه،تو مجردی و نیازی نیست….

    این صحبت ها روی من تاثیر گذاشت و من لیاقت نداشتنم رو باور کرده بودم و همین باور باعث شد همیشه از کیفیت زندگیم بکاهم و بکاهم و انقدر این کارو کردم که این ریشه باور مسموم بشدت در من شکل گرفت و همین الان با اینکه کلی بر روی این دو باور انرژی گذاشتم جهت تغییرشون، بعضی مواقع با خرید اجناس ضروری مثل مواد غذایی روزمره هم احساس بد بهم دست میده که فقط و فقط بخاطر این دو باور مسوم در ذهن من هست.

    خدا رو شکر هزاران بار شکر که دارم به این آگاهی ها میرسم و با تعهد به خودم نه تنها نباید از کیفیت زندگیم بکاهم بلکه باید با ساختن باورهای قدرتمند کننده به کیفیت زندگیم در هر جنبه ای بیافزایم.

    مرسی از خانم شایسته عزیز و استاد جون و مرسی از دوستان گل بابت کامنت های قشنگتون

    شااااد و ثروتمند بااااشید

    “””””””””””””””””””الحمدالله رب العالمین””””””””””””””””””””

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    مینا راد گفته:
    مدت عضویت: 2302 روز

    ارزش ابزار

    تا به حال به این دو واژه در کنار هم توجه نکرده بود ارزش ابزار در واقع همون ارزش خرید چقدر کلمه ارزش برام تفاوت ایجاد کرد به خیلی نکات و اشتباهاتی که تا به حال در خرید داشتم بهم گوش زد کرد.

    یکبار برای مسافرت عید رفتیم اصفهان شب بود رسیده بودیم و رفتیم به کمپ که برای استراحتگاه نورزوی مسافران در نظر گرفته بودن

    تا خود صبح نتوستم چشم روی هم بزارم یکی قلیون می کشید یکی بازی می کرد یکی درب ماشین باز و بسته می کرد کلا خواب تعطیل شد و کاملا کفری شده بودم اره این من بودم که نتونسته بودم ارزش خودم در جایگاهی که دارم تعیین بکنم به جای اینکه از یک هتل استفاده کنم رفتم از یک کمپ استفاده کردم

    این باور از جایی نشات می گرفت هر زمان میخواستیم اردبیل بریم کلی مسافر میدیدیم که کنار خیابان چادر زدن و این هم برای من یک باور شده بود

    بعد از اون مسافرت اصفهان این خواسته در من شکل گرفت که مسافرت رفتم خواب برای من مهم هست و از هتل استفاده کنم

    استاد که داشت صحبت می کرد من یک باور غلط دیگه رو تونستم درون خودم شناسایی کنم

    این باور

    که ماشین اتوماتیک برای راننده های هست که دست فرمان خوبی ندارند و کسانی که ماشین با دنده دستی دارن راننده هستن

    فقط به رانندگی توجه کردم به عوض کردن دنده ها

    لذت رانندگی پس کجا جای دارد؟

    اینکه وقتی میرسی به مکان مورد نظر دیگه انقدر که کلاج و ترمز نگرفتی و پات زیاد خسته نیست

    اینکه یک پات کلا آزاد بوده

    دستت هم آزاد بوده

    به راحتی میتونی در سربالایی رانندگی کنی

    در دست انداز دیگه نیازی به گرفتن ترمز و تعویض دنده نداری

    راحت مثل استاد پای که آزاد هست میتونی تکیه بدی به درب ماشین

    این ها همگی ارزش ابزار هست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    حسین و سکینه گفته:
    مدت عضویت: 2152 روز

    سلام خانواده ی عزیزم مدتی کوتاهی نبودم درگیر انجام دادن تمرینات پرفشار استاد عباس منش بودم و هستم

    به همین اندازه ی که کارکردم قطعا نتیجه گرفتم

    یادم میاد 8 سال پیش یک mp3 خریدم که تولید چین بود حسم بهش خوب نبود همون زمان میتونستم یک mp3 برند بخرم ولی به قول خودم خاستم صرفه جویی کنم

    بگم براتون که قرار بود بریم میدان تیر و مدت یک هفته در پادگانی که 45 کیلومتر جاده خاکی داشت تمرینات انجام بدیم و من اون دستگاه را خریده بودم که ریلکس کنم و موسیقی گوش کنم باهاش تا فشار و کسالت اون محیط را کمتر احساس کنم

    متاسفانه 1 روز کار نکرد و من تو اتوبوس کیلومتر ها دورتر از جاده اصلی با یک mp3 خراب رو دستم که دیگه نمیتونستم از اون لذت گوش کردن به موسیقی در زوال شب بهره ببرم

    اونجا بود فهمیدم هر جنس ارزونی بی دلیل نیست و خسارات جانبیش خیلی بیشتر از همون جنس اصل و باکیفیته در میاد هزینش

    مورد دیگه

    کتونی مارک ادیداس خریده بودم در تابستان در اون گرمای شدید قم پاهای من به هیچ عنوان عرق نمیکردن و همیشه یه خنکی خاصی رو حس میکردم و کلی هم برام کار کرد شاید 3 سال اون کتونی رو استفاده کردم و اخر خراب نشد بلکه در اثاث کشی گمش کردم وگرنه هنوز عالی و خوش فرم بود

    بابت خرید همون کتونی کلی غر غر از مادر وپدر و خواهر شنیدم و منو دیوونه خطاب کردن

    ولی من به جای اینکه سالی 3 بار کفش عوض کنم و 3 بار پول کفش بوم

    پول 5 تا کفش رو به یک کفش میدم تا ازش لذت ببرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    غزال گفته:
    مدت عضویت: 2378 روز

    سلام به استاد عباس منش عزیز و همگی همسفران عزیزم

    خدا رو شکر همیشه از بچگی عاشق چیزای با کیفیت و لاکچری بودم یادمه یه سوپری سره کوچه مون بود که می رفتم ازش شکلات می خریدم و من به راحتی گرون ترین شکلات اون موقع رو می خریدم 😁😃😃😃😃😃😃 حسه خیلی فوق العاده ای بود یا تو اسباب بازی فروشی هر چی دلم می خواست انتخاب می کردم و بعدم بزرگ که شدم عاشق فروشگاههای لاکچری بودم تو لباس و کیف و کفش که جزء عشقای زندگیه من هستن با کیفیتشو می خریدم انصافاً خانواده م می خریدن…مامانم همیشه جنس با کیفیت می خرن مثلا جهیزیه شون مارک AEG و جنرال الکتریک آمریکا بود اما بعد که قیمت اجناس بالا رفت و بعد از 45 سال کاره مداوم این زبون بسته ها😃 می خواستن فریزر و عوض کنن رو آوردن به اجناس لاکچری ایرانی و بعد یه مدت کوتاه خراب شد من تلاشمو کردم که آمریکایی بخرن اما متاسفانه این بار جهان به من پاسخ منفی داد😃 و مامانم گفتن نه البته خب یه جورایی حق داشتن چون حقوق بگیر اداره لاکچری آموزش و پرورش هستن و حقوقای دبیرا رو هم که می دونین واقعاً نجومیه می شه باش سالی 12 بار رفت آمریکا و اومد….اما توی هر موردی که واقعاً می تونستن که با خرید با کیفیتی داشته باشن می خریدن با هر قیمتی…استاد عزیز سرویس قابلمه لاکچری تون مبااااارکتون باشه فک کنم هنوزم که هنوزه عین نو باشه😊ان شاء الله که همیشه بهترین ها قسمتتون بشه…ما هم چند سال پیش مامانم گفتن که می خوام یه سرویس قابلمه جدید بخرم مامان منم عاااااااشق آشپزی هستن و فوق العاده هنرمند با دست پخت عااااالی اینه که خیلی به لوازم آشپزخونه علاقه دارن خلاصه یه مارک قابلمه پیدا کردن که مواد اولیه ش از آمریکا میومد و تو ایران می ساختن انصافاً از دسته کالاهای ایرانی بود که کیفیتش عالی بود اما خب قیمتش نسبت به قابلمه های دیگه گرون تر بود و مامانم هم خریدن جالبه اولش مثل شما گفتن چه اشتباهی بود کردم اینقدر پول دادم ولی بعد اونقدر راضی بودن که رفتن برای منم خریدن منم هر چی گفتم مادر من ،من می رم کانادا قابلمه با خودم نمی برم اونجا بهتر از این هست گفتن باشه اگه رفتی خودم استفاده می کنم ولی چون باور ندارن که من می رم خریدن دیگه نمی دونن من قطعی شد کانادا رفتنم نشانه هاش هر روز داره میاد😊👌👍👍👍👍👍👍👍👍👍

    یه بارم یکی از استادم می گفتن من کیش یه کمری دارم و اینجا هم پرشیا داشتن می گفتن یه بار نشد سوار کمری بشم آخ بگه اما تا حالا چند بار پرشیا یهویی قاطی کرده سیستمشو نزدیک بوده چپ کنم گفتم استاد خب چرا پرشیا خریدین همین جا کمری می خریدن گفتن آخه گرونه می خواستم بگم جونتون گرون تره یا ماشین تون….

    خودم شاید در 1% موارد اونم مجبور بودم یه چیزه ارزون خریدم و اونقدر موقع خریدش حسه بد و نفرت انگیزی داشتم که انگار دنیا روی سرم خراب می شد اما خدا رو 100 هزار مرتبه شکر 99% جنس با کیفیت خریدم…..از این به بعدم که دیگه برنامه م 100% لاکچری خریدن هست و لا غیر….من عااااااااااااااااااااااااااااااااشق زندگی پر از ثروت و اجناس لاکچری هستم… خدایا همه خانواده عباس منش عااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااشق زندگیه پر از ثروت و اجناس لاکچری هستن همه ما رو به سمت ثروت بی نهایت هدایت کن….

    به قول استاد عزیز بش گفتم بم داد تموم شد و رفت…..

    ثروتمندان عزیز شب آرام همراه با خوابهایی پر از آینده ای ثروتمند براتون آرزو می کنم…..شاد باشید😉💐💐💐💐💐💐

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 3262 روز

    روز هجدهم سفر زیبای من💕

    سلااام

    خداروشکر این باور لیاقت بهترین چیز ها مخصوصا توی اجناس خوراکی و چیز های دگ توسط رفتاری ک از پدرم دیدم در من شکل گرفته و باید خودم در همه ی موارد این باور رو قدرتمندترش کنم

    من لایق بهترینها هستم

    خداروشکر ک از هرچیزی بهترینهای آن برای من ب فرااااوونی موجوده

    ۵.۶ سال پیش ی مدادنُکی خریدم ک اون موقع خیلی گرون بود !! و من توی رودربایستی اونو خریدم😅 ولی بعدا متوجه شدم ک چقدررررر خوووب و عااالیه از هر نظر و کلی ذوق میکردم ک خریدمش و تا همین امسال مث قبل عالی بود ولی داداش کوچیکم از قصد ب زووور اونو شکوند🤦🏻‍♀️😑

    در پناه خدای مهربان ❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    Sara Ardavan گفته:
    مدت عضویت: 2163 روز

    سلام

    چه زیبا همزمانی رو باز اینجا دیدم

    دقیقا همین امروز قبل از اینکه بدونم موضوع این دوره چیه در سایت دنبال خرید سرویس دیگ و قابلمه بودم با کیفیت خوب و این صحبت ها نشونه درستی از مسیری که دارم میرم به سمت ثروت، کیفیت بهتر، سلامتی، عشق و فراوانی و شادی

    دقیقا دارم پول نقدی که هر روز داره برام شارژ میشه رو با این نگاه دارم ازش لذت میبرم از دریافت و استفاده بسیار راحت و مفید از هر کالا و ابزاری و هر نوع تفریح و لذتی

    خدایا شکر بابت این نشونه ها

    و چه جالبه که امروز یکی از وسایلم خود به خود درست شد و تمام لحظه هام پر شده از معجزات حقیقی و زیبای رب من که تمام میگه در مسیر فراوانی و ثروت و لیاقت بهترین ها هستم

    خدایا شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    علی گفته:
    مدت عضویت: 2520 روز

    سلام ضمن احترام به تمرینی که استاد تو این فایل پیشنهاد دادن من با سفرنامه به این فایل رسیدم و میخوام درمورد مخلوطی از نوشته های خانوم شایسته مربوط به روز ۱۸ و گفته های استاد و احساساتو تجربه های خودم بنویسم. من از خانوم شایسته ممنونم که گفتن تعهد داشته باشیم هر روز یه قدمی تو سایت برا خودمون برادریم و چیزیرو که یاد گرفتیم چه کم یازیاد بنویسیم تا هم برامون تثبیت هم یه نظمی پیدا کنیم من خودم از اون آدمایی بودم که همیشه خوب استارت میزنن اما رفته رفته خاموش میشن من اصلا انگار روزای تعطیل کار کردن روخودمم تعطیل میکنم 😏اگه پیشنهاد خانوم شایسته نبود الان خواب بودم ممنونم .

    تو این سفرنامه خیلی خوب شدم ارتباطم باسایت تو این ۱۸ روز پیش نیومد که قطع بشه حتی با وجود اشتباهاتیم که داشتم؛ قبلا میگفتم امشب حسش نیست برم تو سایت فرداش کار پیش میومد پس فرداش میگفتم صدا استاد تکراریه خلاصه همینجوری کلی عقب میوفتادم ولی الان به این نتیجه رسیدم جدای از کم اوردن تو کنترل ذهن و عمل از روی هر باور اشتباه باید تو مسیر بمونم و خارج نشم احساس بی لیاقتی و پوچی نکنم ترس از اینکه موقعیتها دارن از دستم میره غمگینم نکنه، من باید نتایج مادی و معنوی زندگی امروزمو با دیروز خودم مقایسه کنم.باطنمو باظاهر دیگران مقایسه نکنم من اگه امروز از دیروز بهتر عمل کردم یعنی اینکه یه روز موفق داشتم توجهم به نکات مثبتم باشه . اینارو به خودم گفتم که یاداوری بشه برام درپناه الله یکتاه هر روزتان بهتر از دیروز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    محمد روز گفته:
    مدت عضویت: 2433 روز

    با سلام و تشکر از استاد و خانواده عباسمنش عزیز

    من هم همچین تجربه ای داشتم. پارسال یک نرم افزار خریدم که قیمت نسبتا بالایی داشت نسبت به درآمد من. حدودا دو سوم درآمد یک ماهم. قبل از خرید نرم افزار من باید همیشه یک سری نقسه هایی رو بطور کامل با دست می کشیدم اما این نرم افزار خودش نقشه هارو میکشه و فرضا کاری که مثلا 4-5 روز کامل وقت میبرد تبدیل به 4-5 ساعت بشه. خداروشکرو من بعد از استفاده از نرم افزار صدهابار آرزوی موفقیت برای شرکت سازنده میکنم و میگم که واقعا حلالشون باشه هر قیمتی که میگیرن. خیلی راحت شده کارم و در ضمن خود نرم افزار یکی از ترمزهای کاریم رو از بین برد چون برای کارای بزرگ من باید زجر و زحمت زیادی میکشیدم تا کار آماده بشه ولی الان هرچی کار بزرگتر باشه هم فرقی نداره و همچنین تا الان نرم افزار چندین برابر هزینه خودشو درآورده . خدارو شکر.

    سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: