ارزش ابزار - صفحه 29 (به ترتیب امتیاز)

1123 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    رضوان بنی اسدی گفته:
    مدت عضویت: 1486 روز

    سلام استاد عزیزم

    امیدوارم که حالتون خیلی خوب باشه

    استاد به پترن دیگه ای با گوش دادن این فایل اومد توی ذهن

    که وقتی ما داریم انرژیمون رو میذاریم برای دوستایی که میدونیم که از لحاظ روحی هر بار که میبینیمشون دارن به ما آسیب میزنن.. داریم انرژی گرونی میذاریم براشون

    که به نظر من اون انرژی میذاری روی خودت خودت رو شخصیتت رو باورهات رو و همچنین هزینه ای که میایی برای خودت توی سایت دوره میخری روی خودت سرمایه گذاری میکنی خیلیی با ارزش تره که انگاری داری خودت رو بیمه عمر با این کار که البته هرچقدر بهتر عمل کنی نتیجه بهتر میبینی….

    و من خودم همین جورم حتی اگه پول نداشته باشم به اندازه کافی لباس نمیخرم تا وقتی که بتونم اون چیزی که میخوام رو با جنسی که میخوام بخرم چون میدونم که من این لباسارو میندازم دور و اصلا به چشمم خیلی بد میان بعد یه مدت اگه بخوام جنس بدی بخرم .

    پس عاقلانه ترین و به نظرم خیلی ساده است این موضوع ولی نمیدونم چرا خیلیا نمیتونن اینجوری فکر کنن

    در هر صورت هر کسی توی مسیر تکاملی و باور های خودشه ایشالا که خدا اون ادم هارو هدایت کنه البته که اون ادم ها هم قدرت اراده و انتخاب مسیر دارند

    فقط خیلی دوست دارم یه سپاسگزاری گنده کنم ازتون که نمیدونین چجوری زندگی من جون میدین و من هر بار با گوش دادن فایل ها درکم عمیق تر میشه مثل هرچقدر میرم جلو تر و بیشتر تعمقرمیکنم باز دوباره باید چیز جدید میفهمم و خیلی جذابه برای من

    همین ازتون ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    نیلوفر مرادی گفته:
    مدت عضویت: 894 روز

    به نام خالق زیبایی ها

    روز 18 سفرنامه

    سلام به استاد و بانو شایسته و همه دوستان هم مسیر

    منم تا قبل از آشنایی با استاد تا قبل از اینکه عضو سایت بشم ذهن فقیری داشتم و همیشه اول نگاه به قیمت جنس میکردم بعد تصمیم به خرید می‌گرفتم.

    کلی لباس بی کیفیت می‌خریدم اونم جنس چینی. نه اینکه نداشته باشم. مثلاً به جای اینکه دو تا لباس مجلسی با کیفیت بخرم میرفتم چند تا می‌خریدم می‌گفتم واسه تولد، واسه دور همی، واسه مهمونی که میرم هر دفعه یکیش و می‌پوشم پر کمد دیواری لباس معمولی و ارزون داشتم، وقتی هم ی مراسم میخواستم برم عزا می‌گرفتم لباس مناسب ندارم همیشه هم ناراضی بودم.

    اگه موبایل می‌خریدم بخاطر ارزونی مدل بالاتر و نمیگرفتم حافظه بیشتر یا ضد آب باشه بعد هم پشیمون میشدم

    یادمه برادرم توی شمال دخترش تو آب افتاد هول شد بدو رفت که نجاتش بده گوشیش افتاد توی آب هیچ مشکلی واسش پیش نیومد ولی گوشی من تو خونه داشتم صحبت میکردم در حال ظرف شستن، تو قابلمه پر آب افتاد باطریش خراب شد عوض کردم دیگه مثل روز اول که نمیشه روزی 3 یا 4 بار باید شارژ بشه. در صورتیکه می‌تونستم همون اول کار پول بیشتری بدم و گوشی با کیفیت بالا بخرم

    از این مثالها زیاد دارم موقع فرش خریدن یا لوازم برقی هم همین طور بودم میگفتم بزار حالا کارمون راه بیفته ارزون می‌خریدم ی مدت بعد باید دوباره تهیه می‌کردیم

    به قول استاد جنس فیک چینی تمام بازار دنیا رو گرفته.

    واقعاً این طرز فکر که ارزون بخریم اشتباهه جنس با کیفیت حتی گرون بخریم بازم خیلی ارزون تر در میاد تا خریدن جنس بی‌کیفیت که گرون ترین در میاد واسمون چون بعد از ی مدت باید تعمیر بشه یا دوباره از نو بخریم .

    ممنون و سپاسگزارم از این فایل زیبا و تاثیر گذار. از وقتی که تصمیم گرفتم سفرنامه رو شروع کنم و تعهد دادم که فایل رو بفهمم و کامنت بنویسم احساس میکنم داره مدارم بالاتر می‌ره چون قبلنا فقط نگاه میکردم و رد میشدم فقط تایید میکردم ولی الان چون تعهد دادم که حتی به قول بانو شایسته مهربونم یک جمله که درک کردیم و بنویسیم خوب گوش میکنم و توضیحات رو میخونم خیلی بهتر متوجه آموزشها میشم نسبت به قبلم.

    شاد و سلامت و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    متین کلته گفته:
    مدت عضویت: 711 روز

    قدم 18

    ارزش ابزار

    با سلام خدمت استاد گرامی

    یکی از درس های خوبی که میتونم از این فایل زیبا بگیرم داشتن “حس لیاقت” و “باور فراوانی” هستش، قشنگ به این نکته اشاره شده که من نوعی با خرید کردن کالایی با بهترین کیفیت دارم ناخودآگاه در مدارفرکانسی آره من آدم با لیاقتی هستم پس باید از بعترین نوع ابزار و کالاها استفاده کنم، قرار میگیرم. این دوباور به نظرم منشا و مادر همه باورهای دیگر است و درهم تنیده شده، وقتی من باور به فراوانی داشته باشم دقیقا هدایت میشوم به سمت فرایندی که بهترین سود و منفعت رو بهم میرسونه پس هرچقدر من روی این دوباور کار کنم و تقویت کنم و جهان اطراف خودم رو ببینم یقینا پاسخ خیلی بهتری میگیرم. مثلا خرید 15 میلیونی که در طی کسری از ثانیه گرفتم و اون حس خوب در من تقویت شد و دیدم که چقدررر این حس و اون خوشحالیه برای عزیزایی که براشون خرید کردم با ارزش تر از این حرفاست. پرودگار من در هر حالتی هدایتگر من است.

    رَضیتُ بالله ربَّا و بِالاِسلامِ دینا و بِمُحَمَّدا صلَّی الله علیه و سَلَّم نبیَّاً و رَسولا.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    صدف صادقی گفته:
    مدت عضویت: 651 روز

    بنام خدای فراوانی ها

    سلام به همه دوستان

    آخرین تجربه های خودم از عمل کردن و نکردن به این قضیه رو می خوام بگم

    عمل نکردن

    من این اواخر دوچرخه خریدم و تو ذهنم اصلا به کیفیت و اصل بودن ‌ اینا فکر نمی کردم فقط واسم مهم بود تاشو باشه و قیمتش با بودجه ام بخوره

    دوچرخه می خواستم حالا هر چی

    فکر نمی کردم کیفیت اینجا هم مهم باشه

    خلاصه یه دوچرخه نو چینی خریدم

    همون اول پدر منو دراورد

    ازینایی بود که باید خودم سر همش میکردم

    رنگش طوری بود رو بدنه اش در میومد و کافی بود بهش آب بخوره

    زنجیرش زنگ زد دیگه دوچرخه سواری رو زهر مارم کرد

    اونم منی که باید به وسایلام حس خوبی داشته باشم کاری باهام کرد علاوه بر هزینه های مادی من هزینه معنوی از گذاشتن اعصاب و .. برش کردم

    مثلا تیوپ جلو رو چند بار و تیوپ پشت رو یک بار تو فاصله زمانی کم عوض کردم

    نگو چون لاستیکش نامرغوب بود به چیز ساده مثل تیغ رفته بود توش و اونجا مونده بود و هر چی تیوپ میزاشتم رو کم کم سوراخ می کرد

    اینا به کنار وقتی تزش استفاده می کردم اون کیفیت خوب بدنه و ترمز و … نداشت منم هیچ حس خوب و امنیتی ازش نمی گرفتم

    و موردی که عمل کردم و این اواخر نتیجه اش رو دیدم کوشی که دستم هست

    بخدا از صبح تا شب الان چند ساله تو دستم روشنه

    چون کارم اینترنتی هست

    ورزشم آنلاین هست

    آموزش هام آنلاین هست

    پیاده روی میرم میبرم

    زیر بارون عکس گرفتم

    افتاده ….. تو دریا ماسه شن رفته توش

    و …..

    سالمه سالم

    تازه من با شارژر فیک هم خیلی وقته شارژر کردم …

    ولی انگار نه انگار

    هر مارک دیگه غیر ایفون بود بخدا اندازه خودش با سبک زندگی من رو دستم هزینه می زاشت و جدا ازین وقتی هم تو دستت میگیری به خاطر کیفیت بالای سخت افزاری و نرم افزاری حس خوبی به آدم میده و‌این حس تو کار و زندگی خودشو نشون میده مخصوصا سرعت بالاش و دسترسی و راحتی برنامه ها و نرم افزارش

    تو این مدت هم چند تا مانتو بهم هدیه داده شد و ازونجایی که اون فردی که بهم هدیه داد می دونستم آدم ظاهر بینی هست مانتوها خیلی زود از قیافه و کیفیت افتادن

    حالا چند سال پیش یه دوست دیگه ام بهم چند تا مانتو داده بود و جون آدمی بود که همیشه دست رو چیزهای گرون و با کیفیت میزاشت اون مانتو‌ها همیشه مثل روز اول بودن مخصوصا منی که اعتقاد عجیبی دارم که از وسایلام باید زیاد استفاده کنم و دکوری نباشن

    علاوه بر این ها اون حسی که جنس با کیفیت بهت میده باعث میشه تو مدار اجناس با کیفیت و ثروت باشی یه حس فراوانی به آدم میدن

    چند روز پیش خواهرم خواست موهاشو کراتین کنه

    ارایشکرش بهش آدرس داد که بره مواد بخره

    دو نوع مواد بود که یکی دوبرابر قیمت دیگه

    و دیدم ارایشگره به خواهرم گفته چون موهات بلنده نصفش رو ازون ارزون‌تره بگیر

    خلاصه خواهرم اومد و بهش گفتم پول مواد چقد شد

    چیزی گفت که من از تعجب شاخ دراوردم

    اختلافش فقط 150 هزار تومان بود

    من بهش گفتم تو که داری هزینه می کنی وقت میزاری انرژی میزاری 150 هزار تومان ارزش داشت که اگر خوب نشد افسوس بخوری …. به نظرم یه ویروس ذهنی هست تو مغز ما که از گذشتکان به ما رسیده و جراأت تغییر نداریم

    زمانی می تونیم عوضش کنیم که از پیامد های کارمون آگاه بشیم و انسانی باشیم که اهل تفکر تعقل منطقی و اهل پذیرش و فکر کردن

    البته خدا رو شکر من از اول راجع به یک سری محصولات همیشه دنبال بهترین اثر بودم تا بهترین قیمت

    مخصوصا تو چیزهایی که اطلاع داشتم که بد و خوبش چقد متفاوته و بیشتر وسایل و خرید های زنونه

    و دوچرخه هم جون نمی دونستم بدش چه ضررهایی داره روش دقت نکردم برای خرید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    الهام 🌳 گفته:
    مدت عضویت: 2363 روز

    سلام به استاد عزیزم…

    و خانم شایسته ی دوست داشتنی و همه ی دوستان…

    یک مدتی بود مادر من سعی داشت صرفه جویی کنه، مثلا برای خرید گردو، (چیزی که ما هرصبح سر صبحانه با پنیر میخوریم)

    مثلا بین گردو کیلویی٣5٠ با ٢٠٠ اون ارزون تر رو میخرید میاورد خونه وقتی میشکست گردوهارو یا طعمشون بد بود یا خراب بودن…

    ١،٢ بار اینکارو کردن… و یک بار هم انجیر خشک ارزان خرید ک مجبور شد همرو بریزه بیرون…

    اونجا باهاش صحبت کردم گفتم به نظرت الان صرفه جویی کردی!!! یا پولت مستقیم رفت تو سطلِ زباله…

    دیگه از اون وقت تا حالا میره بهترین نوعش رو میخره…

    خیلی از این مثال ها تو زندگیمون هست…

    لباس ارزانتر…

    غذای ارزانتر…

    محصولات پوستی ارزانتر

    همه چی ارزانتر میخریم فکر میکنیم حاالا همینم که تونستم بخرم ، خوبه …

    اما ده ها برابر باید خرج دارو و دکتر بشه برای اینکه بلاهایی که سر خودمان آوردیم بخاطر مصرف چیزهای بی کیفیت…درمان کنیم…

    حالا پدر خود من به شخصه همیشه دنبال خرید وسایل خوب و مواد غذایی با کیفیت بود…و همیشه بهترین ها تهیه میکردن..

    اما مادرم هی میگفت این وسیله رو نخریم..

    انقدر پول خرج نکنیم…

    همین ذهنیت مامانم کیفیت زندگیمون رو در بعضی قسمت ها آورد پایین …

    مثلا سال ها پیش که ماشین ظرف شویی اومده بود، پدرم برای مامانم میخواست بخره اما مادرم گفت نه من نیاز ندارم…

    هرچی به وسایل خونه اضافه میکرد بابام…

    مامانم شکایت میکرد که این به چه دردمون میخوره…

    انقدر این کارو انجام داد که دیگه پدر من کلا ذوقش کور شد و ….

    خلاصه که با این ذهن فقیر چه بلاهایی که سر خودمون نیاوردیم!!!!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    علیرضا یکتای مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1355 روز

    به نام خداوند مهربان وهدایتگر

    سلام

    وقت همگی بخیر وشادی

    ارزش ابزار

    وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَهٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ وَلاَ یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إَلاَّ خَسَاراً (82)

    و آنچه از قرآن فرو مى فرستیم، مایه ى شفا(ى دل) و رحمتى براى مؤمنان است و ستمگران را جز خسران نمى افزاید.

    یکی از موضوعاتی که به خوبی می توان ذهن فقیر را از ذهن ثروتمند تشخیص داد از خرید های آنان هست .

    دیدگاه ذهن فقیر در خرید این‌که هر جنسی ارزان هست خرید گنه و تمرکز ایشان بیشتر بر ارزان بودن کالا هست و اگر بتونه دنبال تخفیف گرفتن هست.

    اما ذهن ثروتمند در موقه خرید بیشتر تمرکز ش روی کیفیت کالا و ارزش آن هست و دقت می کنه به نتیجه ای که آن ابزار به زندگی او اضافه می کنه .

    و در طول زمان هم می بینیم که در مقایسه با تأثیر ی که ابزار در زندگی داره ، آن جنسی که کیفیت آن بالا هست در مقایسه با تأثیر آن در زندگی ما قیمتش بسیار مناسب بوده است .

    خدایا شکرت

    علیرضا یکتای مقدم

    مشهد مقدس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
    مدت عضویت: 1338 روز

    بنام خدا!…

    بنام خداوندیکه که مرا افرید،و مرا هدایت نمود که ثروتمند باشم!….

    سلام و درود به نشانه هر روزم.نشانه ایی که باعث میشه من تفکر و تعقل کنم توی تک به تک رفتارم…

    این فایل..برای من دقیقا،’ منو یادآور الگوهای که از خانواده ام به ارث برده ام انداخت..

    و من از این الگو توی تمام خریدهام استفاده میکردم..و این باور بود..که برای کاهش هزینه های روزمره ام.باید بتونم جنسهای ارزان بخرم..

    و دقیقا نتایجش…مثل رنگ پریدگی خودش بود..

    بعضا یوقتایی میشد بعد از چند ماه دور بیندازمش…

    چون کارکردش خیلی پایین.بود…

    یادمه خریدایی که برای ابزارالات کاریم که دانشجو بودم.استادمون ،’میخاست که جنس با کیفیت بخرییم…

    همه برند خاصی بودن…واقعا کارکرد این نوع ابزارالات باعث شده بود ماه ها از این وسایل استفاده کنیم..بدون یه زره مشکلی تو کارمون برامون پیش بیاد…

    ولی بخاطر ذهنیت فقیر..برای خورد و خوراکم میرفتیم جنسای پایین میخریدیم..بعد یه مدت یه اسیب وحشتناکی تو بدنم برام پیش میومد.و باعث میشد دکتر برم..و چند برابرشو خرج کنم…

    چقدر خوبه..همیشه بهترینها رو نصیب بدنت و نصیب اونچیزایی که مدام باهاش سرکار داری…انجام بدی..

    و این ذهنیت فقیر رو میتونم تو خیلی الگوهای زندگیم ببینم…

    از نوع کارکردم توی تک به تک جنبه های زندگیم…

    این فایل این نشانه رو از خداوند برام یاداور شد…

    که من میخام بهترینها رو بنده هام داشته باشن…

    بهترین غذاها و بهترین پوشاک و بهترین وسایل روزمرگی رو داشته باشن…

    ولی الان برای تک به تک کارام،خیلی روی جنس و کیفیت دقیق هستم..و باید بیشتر این ذهنیت ثروتمند رو توی تک به تک کارام،’قرار بدم…

    تا بتونم این اشرف مخلوقات بودنمو بخداوند ثابت کنم…

    و این لیاقت رو در وجودم بپرورونم،’و بدونم ذهنیت ثروتمند یعنی…خوشبختی و سعادتمندی در دنیا و اخرت…

    و بیام این نوع نگرش رو توی کارایی که اجرا میکنم داشته باشم…تا افراد ثروتمند و افرادی که بدنبال بهترین کالا هستن بسمت من هدایت بشن…

    الان من برای کارایی که انجام میدم.توی تک به تک کارام.که همه رو لطف خداوند میدونم هدایت شدم به بهترین آبشن از اجرای کارم..بخدا خودم کیف میکنم از این ذهنیت الهی گونه ام…

    چقدر کیفیت کار اجراییم عالی شده…

    بهمین خاطر استاد عزیز دارن روی باورها تاکیید میکنن..

    اگه من از درون قوی باشم و باور خوبی رو داشته باشم…

    جنسی که تولید میکنم پایه ریزیش قوی باشه.تا افرادی که بسمتم هدایت میشن.افرادی با شخصیت درونی من باشد…میتونم با تکامل به ثروت زیادی برسم.که واقعا همینجور هست..

    قربون عدالت خداوند بشم..همین الان خداوند بیادم اورد اوایلی که داشتم کارمو انجام میدادم..دقیقا افرادی که به بیزنسم میومدن.با رفتار من یکی بودن…

    و من کاری که اجرا میکردم ،مشتریانم،م دقیقا با افکار من یکی بودند…

    چون از نظر کیفیت کار خودم از کار خودم حالم بهم میخورد..میگمش خندم میگیره…

    موقع پرداخت یه مبلغ بسیار پایین برای من واریز میکردن..

    ولی الان طی چند سال کار کردن و این برداشت الهی گونه در طی این دورانی که با شما هم فرکانسم.و با خداوند هم فرکانسم.باعث شده…

    تا من کیفیت خوبی رو تحویل بدم و بکارم عشق بورزم…و کار اجراییم عالی بشه…

    و نتیجش.باعث میشه وقتی قیمتی به مشتری بدم..اونفرد با تمام وجودش پرداخت کنه..

    چون باور دارم کالایی که عرضه میکنم کیفیت بالا هست ..بهمین خاطر این انرژی تو وجود اطرافیانم،’بشینه…و این حس منتقل بشه..

    پس ذهنیت ثروتمند،’ همه جوره سود هست…

    باعث میشه انرژی درونیت توی وجود اطرافیانت تاثیر بزاره…

    و حتی توی عملکردی که ارائه میکنی…

    استاد عزیزم..این فایل رو بارها بارها باید بیاد بیارییم.و توی تک به تک خریدمون تو هر وسایل و ابزاری که باشه استفاده کنیم..من یه ابزار خطکش…که مارکش کره ایی هست..

    الان سالیان ساله استفاده میکنم.اینقدر کیفیتش عالیه که هر بار بخاطرش شکر میکنم…

    و بوده جنسی که استفاده کردم بعد یه مدت بد از اب دراومده…و من همون موقع دورانداختمش.حالا این توی یه ابزار خیلی کوچک.شده باشه…

    پس بیام.هر چیزی رو که میخام بخرمش.همه جوره، درکش کنم.و نتیجشو با خودم بررسی کنم…تا در نهایت یچیز تمییز و عالی رو برای من بوجود بیاره..

    حالا این ذهنیت برای خرید وسایل زندگی ام باشه….

    یا توی کالایی که دارم برای مشتریام. ارائه میدم..

    و این ذهن ثروتمند میتونه چه پیامدهای خوبی رو توی تک به تک لحظه های زندگیم بوجود بیاره..

    پس دقت توی الگو هایی که از ما ساطع میشه..نتیجه اون در زندگیمون وجود داره..

    پس بیایم این نوع نگرش ثروتمند بودن رو توی تک به تک جنبه های زندگیمون بکار ببتدیم..

    تا خداوند از این افکار و فرکانسهای ما ،’شاد بشه..و هر روز نعمت و ثروت رو ،تو زندگیمون بوجود بیاره…

    چون جهان ما جهان فرکانسیه..هر چی از درون میاد مثل آیینه تو زندگیمون بوجود میاد…

    پس هر لحظه این آیینه وجودیمو تمییز ،’راس و ریس کنیم..

    تا زندگی با کیفیتی رو در این دنیای مادی تجربه کنیم…

    استادمون بخاطر این تضادها از ناحیه پدرشون.باعث شد…این نوع نگرش رو در خودش بوجود بیاره…

    که بیاد برای تمامی وسایل و ابزارالات زندگیش.بهترین کیفیت رو مد نظر قرار بده…

    که الان بجایی رسیده..که سراسرش وجودش ثروت میباره و هر روز این ثروت داره گسترش پیدا میکنه..

    حتی توی اموزشاشونم.افرادی هدایت میشن ،’که با فرکانس استاد یکی هستند..که بازم نیاز به تکامل داره…تا این ورژن ثروتمند مند شدن توی وجودم بیشتر بیشتر بشه..

    پس بیاییم این ورژن ثروتمند شدن رو توی تک به تک لحظات زندگیمون بکار ببندییم.

    و وجود الهیمونو توی جهان خودمون و جهان اطرافمون گسترش بدییم..

    من باوردارم…

    خداوند فقط افراد ثروتمند رو دوستداره…و همیشه اونا رو استقبال میکنه…

    من باور دارم.که حتی خداوند تو قرآن هم بیان کرده..که ما حهان رو دارییم وسعت میبخشیم..

    ..

    و بیایم خودمونو تو اینراه پر ارزش قرار بدییم.تا زندگی عالی رو بزای خودمون رقم بزنیم..

    ….

    و من باور دارم..من هر روز باید از روز قبلم ثروتمتد باشم.ثروتمندی که از باورهای من میاد..و باورامو تعقییر بدم..و مدام از خداوند بهترینها رو بخاییم..تا هر روز این چرخه خداوند و من بنده اش.که جانشین پروردگارم هستم!رو،’ توی دنیای خاکی ام ،گسترشش بدم…

    و خوشحالم و سپاسگزارشم.که با نشانه هاش هدایت نمود،’که من برای همیشه ثروتمند باشم..و جهادی الله اکبری توی تک به تک رفتارام قرار بدم….

    تا هر روز این راه پویایی،’ توی زندگیم گسترش پیدا کند…

    استادم محصولات شما من که هنوز به خیلی از دوره ها هدایت نشدم..ولی بگم.تمام حرفهاتون تمام کلماتتون بخدا میلیاردها ارزش داره..

    چون کلام خداونده..من خیلی خیلی خیلی از شما و تمام دورهاتون متشکرم!..

    چون میدونم بهشت را به بها میدهند نه بهانه..

    و میدونم برای منتهی شدن به این بهشت.باید همه جوره روی خودم کار کنم.تا درونم درک کنه این نوع نگرش را!…

    نگرشی که خداوندم میگه با من باش هر چی که بخای بهت میدم..و اینو بصورت واضح و با صدای بلند از تمام وجودم با من صحبت کرد.و من اشک از سراسر چشمانم سرازیر شد..

    چقدر این خداوند ما رو دوستداره..که ما ارزشمند باشیم.

    که ما لایق بهترینها باشیم…

    و در نهایت بگم…

    .کاری که الان من به ورژن بسیار زیبایی بهش هدایت شدم..تمامش وجو الهی ام،’اونو ساخته..اینقدر از کارم از نحوه عملکردم راضیم.اینقدر پایان اینکار زیبا شد.که خودم در طی این سالها تعجبم.که میشه انسان به کجاها رسید…قبلنم این نوع نگرش رو داشتم.ولی نصفه نیمه رها میشد..(ناگفته نمونه ذهنیت فقیر)

    وقتی که باور کردم عدالتی در جهان وجود داره..اونم قوانین بدون تغییر الهی ام هست.و با کمک کردن و حفظ تمریناتم و کار کردن روی باورام.همگی دست به دست هم داد..که توحید رو در درونم غوطه ور کنم.و این مسیر را ادامه بدهم…انشالله به زودی نتایجمو برای نشانه های بعدی در این بهشت زیبایمم به اشتراک بگزارم!..

    و در اخر کلامم!…

    ذهن ثروتمند و خوشبخت و سعادتمند،’ در دنیا و اخرت..برای استاد عزیزم و تمامی دوستان هم فرکانسیم..

    دوستتون دارم!…..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    مطهره یعقوبی گفته:
    مدت عضویت: 423 روز

    سلام میکنم به استاد عزیز مریم جان وهمه ی بچه های این سایت

    صبح زیباتون بخیر ️

    من امروز هدایت شدم که این کامنت رو بنویسم ونمیخوام که انجامش بدم

    من این فایل رو دانلود کردم اما هنوز گوشش نکردم

    فقط شروع کردم به خواندن مقاله ی مربوطه توی این صفحه وخوندن چنتا از کامنت های بچها

    متوجه شدم که مبحث فایل درچه مورد هست و تصمیم گرفتم که تمرین مدنظر رو انجام بدم

    خب تجربه ی من اینه که اونجایی که من خیاطم همیشه به دنبال پارچه های باکیفیت میگشتم یه جورایی توی ناخودآگاهم همیشه این بود که اگر جنس باکیفیت بخرم واون لباس برام سالها کار کنه بهتره ازین که یک جنس ارزون بخرم واون لباس بعد یکی دوماه دیگه قابل استفاده نباشه..همیشه یجورایی برای خودم این رو رعایت میکردم وبه مشتری هام هم همیشه پیشنهاد میدادم که یک لباس بدوزید اما عالی بدوزید وتا مدتها بپوشید نه اینکه هر دوماه یک لباس ارزون قیمت بدوزید با پارچه بی کیفیت با اینکه این کار به ظاهر به ضرر خودمم بود.ولی من این قاعده رو اجرا میکردم ولی خیلی از همکاران معتقد بودن که اینکه که ما لباسهای متنوع داشته باشیم برامون اولویت هست وجنسش مهم نیست.

    امروز با دیدن این فایل چقدر خوشحال شدم که

    این رفتار ودرواقع طرز تفکر من از یک باور مثبت نشات گرفته وچقدر اعتماد به نفسم بالاتر رفت .

    همیشه به دنبال باورهای محدود کننده بودم ولی این بار یک تجربه ی متفاوت داشتم من یک باور قدرتمند کننده رو در درون خودم پیدا کردم .

    خدایا هزار بار ازت ممنونم بابت این آگاهی .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    Mojtaba_673 گفته:
    مدت عضویت: 661 روز

    به نام رب العالمین رب العرش العظیم

    به نام ربی که اول و آخر و ظاهر و باطنه

    به نام ربی که به درون قلبها آگاهه

    سلام میکنم خدمت استاد عباسمنش

    و همه دوستان و همراهان سایت و این فایل

    متن مربوط به فایل و تمرین رو که خوندم ، با خودم فکر کردم ، البته در حد چند لحظه کوتاه و تو عمق ماجرا نرفتم ،

    تا جایی که یاد دارم و ذهنم کمک میکنه ، دنبال چیز ارزون نبودم و حتی در مورد چونه زدن سر قیمت هم خداروشکر اصلا بلد نیستم ، نهایت میخواستم بگم ، میگفتم اگر جا داره خودتون تخفیف بدین و تمام…

    و جالبه الان که اینو نوشتم و با این دید بهش فکر میکنم ، من یه درخواستی رو داشتم ، حالا اصرار نکردم که حتما تخفیف بده ، ولی من یه درخواست رو ارائه دادم ، و بعضی وقتا نهایتاً 10 تومن (از جنس 350 یا 400) تخفیف میدادن خودشون ، الان که دقیق میشم ، با خودم میگم آیا واقعا ارزش داشت که تو درخواست کنی (و اونم این درخواست ) درخواستی که از روی این هست که 5 تومنم 5 تومنه ، برا چقد ؟ 10 تومن!!!

    همیشه تا جایی که یادم هست ، هراونچه که نیاز داشتم و واقعا میخواستم رو بدون سوال پرسیدن از قیمتش میخریدم و الانم همینه ، ولی بعضی وقتا فقط برای اطلاع از قیمت یه چیزی سوال پرسیدم ،

    که اینم از نظر خودم یه ترمزه ، چون اگه قیمتش مناسب بود میخریدم و اگه نه نمیخریدم ،

    در مواردی هم که واقعا جیبم کشش نداشت که اصلا سمت اون جنس نمیرفتم و حتی توی ذهنم بهش فکر هم نمیکردم.

    ولی در مورد جنس ارزون و ضررش ، یه خاطره ای یادم میاد که زمان دانشگاه یه همخونه داشتیم یه شب زمستون و تو یجای سردسیر ، 5 کیلو انار خریده بود و با قیمت کیلویی 1500 تومن فکر میکنم (سال 92 یا 93) دقیق قیمتش رو یادم نیست و این یادمه که خیلی خیلی ارزون خریده بود ، و از اون 5 کیلو تنها 3 تاش و اونم نصفه نیمه سالم بود و میشد خورد.

    عموما میوه و تره بار رو از مغازه میخرم ، نه اینکه کار دست فروشا یا وانتی ها رو بی ارزش بدونم ، نه ، چون مغازه قدرت انتخاب داری ، حالا 5 تومن 10 تومن قیمتش بیشتر یا کمتر فرقی نداره ،

    به درخواست همسرم یا بهتره بگم پیشنهادش ، اون روز گوجه رو از وانتی که خودش ریخت تو نایلون ، خریدم و بقیه اجناس رو از مغازه .

    تفاوت قیمت گوجه تو مغازه با وانت 5 تومن بود.

    هر سری که میخریدم بهترین ها رو برمیداشتم ولی اون روز فکر میکنم از 2 کیلو ، 3 تاش رسیده و قرمز بود و بقیه خشک و کال.

    البته قبلش که بخرم ، این تو ذهنم بود که بزار اینبار رو از وانتی بخرم تا متوجه بشه که تفاوت چیه ، تفاوت قیمت 10 تومنه ولی تفاوت کیفیت 50 تومن…

    البته در مواردی ترمزهای ذهنی دارم که باید علتش رو پیدا کنم ، و بدونم چرا به این شکل عمل میکنم.

    مثلا تو بحث خرید لباس و پوشاک ، زیاد اهمیت به کیفیت نمیدم ، و زیاد اهل تنوع لباس نیستم.. با سادگی و ساده پوشی راحتم.

    البته نمیدونم که این ترمزه یا نه ویژگی رفتاریمه و شاید خوبم باشه..

    و خداروشکر میکنم که در این مورد ذهنم خوبه و باید روش کار کنم ، چون هنوز مواردی هست که باید ذهنم رو باهاشون روبه رو کنم تا ببینم واکنشش چیه ، مثلا رفتن به یه رستوران با کیفیت عالی برای صرف شام یا ناهار…اصن خودم خودمه دعوت کنم ، خودم میخوام از این به بعد جناب حسنی بزرگوار و فوق العاده رو دعوت کنم برای صرف غذا تو یجای با کیفیت..اونم ماهانه…

    اینم از قدرت نوشتنه..ایده اومد..

    تمرکز ذهنی داشتن برای تقویت ذهن ثروت مند و دوری از ذهن فقیر عالیه ،

    اون روز ماشین رو بردم تعمیرگاه برای تعویض قطعات مصرفی ، شاگرد مکانیکی گفت که احتمالا دوتا قطعه دیگه هم خرابه باید عوض بشه ، تو ذهنم شروع کرد به نجوا که نه تو اومدی دوتا قطعه عوض کنی و بری اگه خرابم هس ولش کن ، یدفه به خودم اومدم گفتم برو پی کارت ، (و اینم بگم هر دفه میرفتم یه مکانیکی خاص و اون روز بسته بود و به خدا گفتم خدایا خودت هدایتم کن به یه مکانیکی خوب و بعد از نیم ساعت چرخیدن و حتی 4 دور دور زدن تو همون بلوار ، رسیدم به اون مکانیکی) من ارزشمندم ، ماشینی که من سوار میشم ارزشمند و عالیه ، میخوام همه چیزش سالم باشه و در ضمن میخوام خودم لذت ببرم از سلامت ماشین ، و خداروشکر نجوا و همهمه رو پایان دادم و اون روز پا گذاشتم روی این نوع نگرشم به خرج کردن و هم اینکه گفتم کار این مکانیکیا ارزشمنده و دارن زحمت میکشن ، هرچقدر دسمزد بگیره بازم حقشه ، چون من دارم روی خودم کار میکنم.

    یه نکته ای رو بگم ، شاید اشتباه میکنم ولی خب دیدم و تجربه کردم ، یه زمانی دوتا مغازه با فاصله یا کنار هم و نزدیک بهم ، دوتا جنس رو میفروشن ، و تفاوت کیفیتی تو جنسا وجود نداره و یا خیلی کمه و اصلا به چشم نمیاد ، و یه مغازه اون جنس رو میده nتومن و مغازه دیگه میده 2nتومن .

    تو این موارد گول ذهنتون رو نخورید که بابا تو داری رو خودت کار میکنی پس برو گرونه رو بخر ، لاکچری بازی دربیار ، ذهنتو ثروتمند تر کن ، بابا لاکچریییییییی..

    نه دوستان اینطور نیست ، شما اگر اگاه باشید که داره سرتون کلاه میره و خودتون رو بندازین تو اون شرایط ، خودتون رو دارین گول میزنین بنظر من ،

    نه این باشه که بیفتین تو شهر ببینم خیار و گوجه رو کجا ارزونتر میده بخرینا ، نه ، میدونین قیمت واقعی جنسی که میخواین با این کیفیت ، n تومنه ، پس اگه جایی داره میده 2n تومن گرون فروشه ،

    تو قرآنم هست که میگه ” وای بر کم فروشان ”

    این کم فروشی حتما نباید وزنه کم و زیاد باشه یا کمتر بفروشی ،

    کم فروشی تو وقت ، تو کیفیت ، تو گرون فروشی ، تو زیرکار دررفتن و و و .

    اگه من از اون گرون فروشی حمایت کنم ، دارم تایید میکنم که آقا این داره کار خوبی میکنه که خیلی بیشتر از قیمت واقعی میفروشه ، و تو کل زندگیم این اتفاق میفته ‌.

    گرچه کسی که احساسش خوبه و داره روی باورهاش کار میکنه و کل زندگیشو ، از ایده کارها و فروش و شرایط گرفته تا خرید اجناس و اقلام مصرفیش رو به خدا و هدایت خدا سپرده ، دیگه رو این موارد مانور نمیده که کجا گرونه و کجا کیفیتش بهتره ، وقتی هدایت شد به یجایی مطمئنه که همه چی اوکیه ، از هر نظر.

    همه چیز باور و ایمان و سوار شدن روی مسیر هدایت الهیه.

    اینم بگم که دنبال قیمت نمیگردینا ، میدونید که به این صورت هست و با اگاهی از شرایط ، این کارو میکنید و هدایت میشوید.

    در پناه رب العالمین ، ثروتمند ، مرفه ، با تقوا ، سلامت و در مسیر وجه الله باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      رویا میانکاله گفته:
      مدت عضویت: 1010 روز

      سلام به دوست عزیزم مجتبی جان

      خیلی کامنتتون عالی و به روز بود

      دقیقا این تجربه من داشتم همسرم همش میرفت خرید تو مغازه خرید می‌کرد و اکثر وقتها مارک روش زده بود و چون اطرافیان وصع مالی‌شان ضعیف بود همش میگفتن شما هزینه بیخود میکنین و این شکم هر چی بدی پر نمیشه و این حرفا.

      منم تحت تاثیر قرار میگرفتم البته بخاطر باور اشتباه خودم بوده مثلا من از همسرم پول میخواستم به سختی می‌داد ولی وقتی خودش خرید می‌کرد چه لباس چه میوه چه وسیله خونه سعی می‌کرد بهترین باش.

      یکی از علت ها این بود که من حس میکردم زن خوب زنی که باید مراقب خرج کردن باش یا اینکه چون خودم درآمد نداشتم باید قدر پول بدونم.همه اینا برمیگرده به احساس عدم لیاقت

      در مورد قیمت جنس های یک جنس ولی تفاوت قیمت به نظرم بهترین راه اینه که از خدا هدایت بخوایم از خرید یک میوه یا خرید خونه و ماشین در اون صورت اصلا نیازی نیست برم چندین جا قیمت بگیریم مطمئنن با اون خرید درسی باید بگیریم.

      از وقتی که روی خودم کار میکنم البته از قبل هم سختم بود تخفیف بگیرم الان میبینم موقع خرید خود فروشنده بهم تخفیف میده اون تخفیف حتی اگه هزار تومن باش من عشق میکنم چون اون روزی که خدا بهم میده.

      خداروشکر با آموزه های استاد واقعا خیلی بهتر شدم

      در پناه حق شاد و پیروز باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    سحر صدیقی گفته:
    مدت عضویت: 1487 روز

    بنام خالق زیبایی ها

    این فایل فوق العاده بود واقعا

    چون باعث شد ی توجه کنم به رفتارم در خریدن اجناس که از کجا نشات میگیره.

    اول که ریشه ی باور کمبود تو ذهن من ،بیشتر و قویتر از احساس عدم لیاقت هست…

    اونقدر این ریشه قوی و محکمه که در جای جای ذهنم ریشه دونده.

    این باور هم بیشترش نشات گرفته از پدرم و بعد آدم های دور و ورم هست.

    ی خصلتی که پدر من داره اینکه خسیسه و به شدت از خرج کردن فراریه.یعنی خرج کردن برایش مساوی شده با جون دادن

    حاضره به سختی کار کنه و پول در بیاره و فقط پول جمع کنه ولی ،هزار تومان خرج نکنه.

    و همیشه میگه باید زحمت بکشی ،عرق بریزی ،بیل بزنی و جون بدی تا بتونی پول در بیاری

    پول علف خرس نیست که باشه.

    هر موقع بهش میگیم فلان وسیله رو بخر:میگه کار که نکردی زحمت که نکشیدی ببینی به چه سختی پول در میاد ،.

    همین رفتار به شدت محدود کننده پدرم باعث شده که من هم متاثر باشم از افکار و باورهاش

    واسه همین هم در ی مواردی از خرج کردن ترس ندارم،ولی در بیشتر موارد زورم میاد که پول بدم و همش میگم نمی ارزه که اینقدر پول پرداخت کنم.

    و باور دیگه ای که دارم اینه که همش فکر میکنم ملت جنسشون و به من انداختن و کلاه سرم گذاشتن و زیاد پول گرفتن ازم.

    خرج کردن و پول زیاد پرداختن کردن واسه ی جنس رو مساوی می‌دونم با ولخرجی زیاد.

    و همش ترس از نگرانی تموم شدن پول دارم.

    و همش میگم نکنه این جنس تقلبی باشه،نکنه بی کیفیت باشه.

    باور دیگه ام اینه که ،جنس با کیفیت، تو ایران خیلی محدوده و اگه هم هست خیلی گرونه و ارزش ندارد که اینقدر پول پرداخت بشه.

    و باور دیگه اینه که هر چقدر که زمان میگذره،روز به روز جنسا گرونتر و بی کیفیت تر میشن.

    و اصلا جنس خوب دیگه پیدا نمیشه.

    اینکه پول هر روز داره بی ارزش تر و بی برکت تر میشه.

    و با گرونی الان،پولا هیچی نمیشه و نمیتونی جنس خوب بخری و چون گرونیه باید راضی بشی به اجناس ارزون…. و جنس خوب یک آرزو شده.

    خدای من ،همین فایل به تنهایی

    اینقدر باور مخرب از ذهن من کشید بیرون.

    و همیشه این حس و باور با من هست که من هر چی که میخرم و هر هزینه و خرجی که میکنم الکیه و فقط پولم هدر میشه .

    و خیلی باورهای مخرب دیگه که باید بشینم فکر کنم و از ته ته ذهنم بکشمشون بیرون.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: