ارزش ابزار - صفحه 3

1123 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مجتبی گفته:
    مدت عضویت: 4012 روز

    سلام استاد؛مررررسی بابت تموم فایلهاتون!

    راسش منم همچین چیزیو چندین بار تجربه کردم؛همین یکسال پیش یه ماشین دست دوم که چه عرص کنم دست پنجم ششم خریدم؛فکرم این بود که یه ماشین داشته باشم با یه قیمت پایین؛خب چون خودم بیشتر از موتور استفاده میکنم این ماشین بیشتر تو خونه خوابیده بود؛با اینکه خیلی خیلی ازش کم استفاده میکردم ولی دقیقا هر چند وقت یبار یه هزینه سنگین رو دستم میزاشت؛یبار تسمه تایم یبار صفحه کلاچ یبار کولر یبار دینام؛خلاصه هر دفعه یه مشکل اونم بخاطر کیفیت پایین اون ماشین؛که به حدی اذیت کرد که فقط 10 ماه این ماشینو داشتم و فروختمش؛حتی باش مسافرت بیرون شهر هم نرفتم چون واقعا میترسیدم که تو راه اذیتم کنه؛دقیقا حرف شما درسته و همیشه ادم یا نباید چیزیو بخره یا اگه میخاد بخره باید تحت هر شرایطی با کیفیتشو بخره؛باز همین یکماه پیش من یه شلوار خریدم ؛دقیقا بعد از چند روز ازش زده شدم؛چند روز بعدش حدود دو برابر اونو دادم و یه شلوار دیگه خریدم که کلی ازش راضیم؛پیش خودم گفتم عجب اشتباهی کردم اون شلوار اولی رو خریدماااا؛به امید روزی که اینقد مردم ما جنس آشغال نخرن تا دیگه تولید نشه؛ممنون بابت وقتی که گذاشتید؛موفق و شاد باشید?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    هادی زارع گفته:
    مدت عضویت: 3743 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم

    ممنونم بابت فایل خوبی که برامون تهیه کردید.

    استاد پدر من نیز مثل پدر شما گاهی وقت ها عمل میکند که با خرید صندوق میوه های ارزان قیمت و بی کیفیت،اول کلی مادرم با او جر و بحث میکند و واقعا میوه ها هم ارزش خوردن ندارن.

    یادمه همیشه وقتی همچین میوه هایی تو خونه داشتیم باید میخوردیم و حق نداشتیم سراغ میوه های خوب و سالم برویم چون برای میهمان بود. بعد میهمان هم خونمون نمیومد. تا اون میوه های بی کیفیت را که مصرف میکردیم، میوه های سالم هم کیفیت خودشون رو از دست داده بودند و باید اون میوه ها رو هم قسمت های خراب آن را جدا میکردیم و میخوردیم.

    ولی الآن همه چیز برای من تغییر کرده میوه های عالی و با کیفیت خونه رو میخورم.

    برای خرج کردن هم سال های پیش بجای شلوار 50-100 تومنی شلوار 20هزار تومنی میخریدم که بعد از یک بار شستن ارزش پوشیدن نداشت.ولی الان خیلی بهتر خرج میکنم.چون درخواست کردن رو بلد شدم.

    ……

    و چیز دیگه ای که باید بگم اینه که واقعا محصول عزت نفس و هدف گزاری شما رو من مفت خریدم ازتون.همین الان هم خیلی ارزششون بالاتر از قیمتی هست که روی آن گذاشتید.اگر بخوام نتایج فقط محصول عزت نفس را بنویسم باید تا فردا بنویسم. واقعا پایه های یک زندگی سالم را برام ساخت که تا آخر عمرم از نتایجش استفاده خواهم کرد.محصول عزت نفس من را با خودم رفیق کرده که خودم را بی قید و شرط دوست دارم. و زمانی که با خودم دوست شدم تونستم خدا را بهتر در زندگی ام پیدا کنم….فصل 3 این محصول بخش آخر آن را خیلی دوست دارم چون رابطه من را با خداوند به یک رابطه عاشقانه تبدیل کرده است….

    استاد عزیزم باز هم سپاس گزارم بابت حضورت در زندگی ام???

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    ایمان متین فر گفته:
    مدت عضویت: 3147 روز

    به نام خدا

    با سلام و عرض ارادت خدمت استاد ” گرانقدر آقای عباس منش ” دوست داشتنی و تمامیه عزیزانی که در این خانواده گرم و صمیمی فعالیتی ارزشمند دارند.

    دست تک تک عزیزان را می بوسم.

    بنده برای اولین بار است که این افتخار نصیبم شد که در جمع گرم و صمیمی “گروه تحقیقاتی عباس منش ” نظر بدم و از این بابت خیلی خوشحالم .

    شما در این فایل فرمودین بعنوان تمرین { ارزش ابزار رو بصورت تجربه شخصی عنوان کنیم } که بنده هم مشتاقم یکی ازتجربیاتم رو در اختیار شما و عزیزان قرار بدم و با این باور مینویسم که دارم درس پس میدم

    تجربه من برمیگرده به یک تصادف که با ماشین خودم زدم به یک ماشین دیگه ، که بقول شما و از زبان قرآن بما کسبت ایدیهم ، بما قدمت ایدیهم ، بما کانوا یعلمون خودم مقصر بودم چون اونموقعه در مدار مناسب قرار نداشتم حالا بماند پول جرثقل و صافکاری و هدررفتن زمان ، یکماه بی ماشینی و عذاب هایی که در این مدت کشیدم که موضع این بحث نیست و فقط اشاره و تاکید میکنم که در آن زمان در مدار مناسب نبودم و مکانیک و صافکار و نقاش ماشین من هم در این مدار اشتباه من قرار گرفته و با فرکانس من کارشون رو درست انجام میدادن و اجناس تقلبی رو بعنوان اجناس اصلی دولاپهنا با من حساب میکرد باز بماند.

    بعد از آماده شدن ماشین از اون به بعد کار من شده بوده هرروز به مکانیکی سلامی عرض کنم و خرج ماشین کنم شاید باورتون نشه تابستون آرزوم کولرگرفتن بی دق دقه بود و بیشترین اذیت ماشین هم مربوط میشد به موتور فن و پروانه خنک کننده رادیاتور ، باور کنید بالای 10 بار منو تو جاده گذاشت (به قول استاد از زبون انیشتن که میگه : احمق کسیه که بارها و بارها یک کار اشتباهی رو تکرار کنه و منتظره نتیجه مطلوب باشه) تا یه روز باز توی یک جاده ناجور و خلوت باز ماشین من رو متوقف کرد و مشکل همون موتورفن و پروانه بود این بار برعکس سری های قبل اصلا ناراحت نشدم و هرطوری بود ماشین رو به باطری سازی درو داغونی رسوندم اینقدر صاحب تجربه شده بودم تو این زمینه که از همون اول فهمیدم اینکاره نیست ولی راهی دیگه ای نداشتم ماشین رو همونجا گذاشتم و رفتم دنبال خرید فن و پروانه و باز تاکید می کنم ناراحت نبودم برعکس خوشحالم بودم خودم به خودم می خندیم می گفتم ماشین خراب شده می خندی؟ بابادیوانه ای!!! (الانم که دارم اون موقعه رو تصویرسازی میکنم بازم شادم)

    خلاصله هرطوری بود حدود ساعت 11شب ماشین روبراه شد و من خودم رو به با سلام و صلوات خونه رسوندم فردا اولین کاری که کردم رفتم یک دست کامل فن و پروانه پک کامل با قیمت اصلیش خریدم و یک مکانیک درست حسابی بم معرفی شد و ماشین درست شد.(خداروشکر اومدم تو مدار بهتر)

    از اون به بعد خیالم راحت شد و جالب اینجاست با عوض شدن احساس من از حال بد به حال خوب و شکر کردن بجای غر زدن ، از اون موقعه به بعد فقط خرج ماشین شده بود چیزهای مصرفی مثل بنزین و روغن،دیگه هیچ خرجی رو دستم نذاشته تا الان خداروشکر

    اون موقعه با گروه تحقیقاتی عباس منش آشنا نشده بودم و قوانین رو هم بلد نبودم ( والانم هم خیلی از قوانین رو بلد نیستم و ایمانی قلبی بم میگه تا آخر عمرم باید بااین جمع باشم ) و الان که با این گروه شاد و مثبت وآرامش بخش و ثروت آفرین آشنا شدم خودمم همین طوری شدم فهمیدم اصل داستان چیه باید هر لحظه مراقب ورودی هام باشم مراقب افکار فقیرگونه ام باشم باورهای اشتباهم رو تغییر بدم وروشون پافشاری نکنم (خیلی ام سخته ولی باید درست بشه ) وباورهای درست و ثروت آفرین بسازم . تلویزیون رو کاملا حذف کنم دوستام رو حذف کنم.(درست مثل الان که همکارای داخل اتاقم دارن راجع حادثه ساختمون پلاسکو حرف میزنن یعنی از ظهر حرف میزنن یعنی اگه حواسم نباشه این یه ذره باوری هم که ساختم رو اینا دارن داغون میکنن و من هنس فری تو گوشم گذاشتم و دارم حرفای استاد رو گوش میدم و این متن رو مینویسم)

    در خاتمه و نتیجه گیری

    واقعا اجناس و ابزار گرون به هیچ عنوان بمعنای گرون خریدن نیستن بلکه برعکس بنظر من دوسر سوده چون هم جنس خوب کاررو راحتر و سریعتر انجام میده و لذتش رو میبری همم سالیان سال واست کار میکنه و هروقت میبینیش احساس خوبی بت دست میده چی از این بهتر

    و مایی که در این گروه معنوی و عالی دوره هم جمع شدیم انسانهای انتخاب شده ای از سوی خداوند هستیم (این باور ارزشمند منه) خداروشکر پس ابزارامون هم باید بهترین باشه لایقمون باشه

    و در پایان دوست عزیز و مهربان ام آقای عباس منش که با دنیایی از عشق و شور ونشاط این تجربیات ارزشمند و نایاب رو رایگان در اختیار ما قرار میدی و محصولاتی که من به نوبه خودم از نظر ریالی نمیتونم قیمت روشون بزارم رو ارائه میدین کمال تشکر و سپاس رو دارم و باخودم عهد کردم منم هر فایلی که ازشما میبینم در اولین فرصت وقت بزارم و تمام سعی خودم رو کنم تابا نظرگذاشتن و فعالیت در این سایت و باورهایی درست در زندگی شخصی خودم به روند توسعه جهان هستی کمک کنم ، باشد که ذره ای از زحمات شما جبران بشه

    باتشکر و سپاس فراوان از استاد عباس منش و خانواده گرم وصمیمی عباس منش

    سپاسگزارم وقت گذاشتین و مطالب من رو خوندید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    احد بیات گفته:
    مدت عضویت: 3225 روز

    سلام خدمت همه اعضا و خانواده گروه تحقیقاتی عباس منش

    من این تجربرو تو مجموعه ای دارم که چند وقتی هست به خاطر کاهش هزینه ها از نیرو های کارآمد کمتر استفاده میشه و سعی میکنن از نیروی تازه کار و ناوارد استفاده کنن و این باعث میشه که مشکلاتی به وجود بیاد که علاوه بر نارضایتی مشتری افت شدید فروش رو هم داشته باشه. به خاطر اینکه مسئول مربوطه حاضر نیست هزینه ای خیلی کم در قبال ضرر و زیانی که نیروی ناوارد به مجموعه میزنه تا کار رو یاد بگیره و مشتری هایی که به خاطر عدم توانایی پرسنل در ارایه سرویس به مشتری با نارضایتی از مجموعه خداحافظی میکنند.

    خودم هم حالا که فکرش رو میکنم همین چند وقت پیش بود یه تبلت داشتم که خراب شد برای اینکه هزینم کمتر بشه به جای اینکه بدم نمایندگی دادم یه تعمیرکار متفرقه.

    تبلت رو که درست نکرد هیچ دوبرابر هزینه ای که اگه میدادم نمایندگی صرف تبلت کردم و آخرشم دادم نمایندگی تا تبلت درست شد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    عباس اسماعیلی گفته:
    مدت عضویت: 3094 روز

    سلام استاد عباسمنش

    من یک ماه پیش یه پروژکتور واسه جلو فروشگاهم گرفتم و نصب کردم که متاسفانه به پیشنهاد یکی از دوستانم که کالای برق میفروشه یه پروژکتور مناسب که چینی بود انتخاب کردم که بعد از 20 روز سوخت و علاوه بر هزینه ای که بابت این پروژکتور پرداخت کردم باید هزینه نصب آن را هم باید برای نصب پروژکتور جدید پرداخت کنم و با این انتخاب هزینه هام دو برابر شد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    علی آرام گفته:
    مدت عضویت: 3900 روز

    سلام و تشکر از استاد عزیز

    حقیقتش من چند ماهی است که این مطلب سعی میکنم اجرا بکنم و چیزهای به ظاهر ارزون نگیرم. اون قسمت میوه ها که فرمودین دقیقا شبیه به پدر خودم بود که البته که من باور هامو عوض کردم و چند وقته معجزه شده و تغییر کرده.

    چیزهایی که خریدم کافشنم بود که ارزان خریدم و مجبورشدم امسال دوباره بگیرم چون با سه ماه استفاده رنگش رفت. پیراهن ها همینطور. گوشی موبایل دست دو. که البته دیگه تصمیم جدی شد چیز خوب بگیرم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    امیر حسین گفته:
    مدت عضویت: 3547 روز

    دقیقا زمانی که به این حرف ها نیاز داشتم این فایل رو گذاشتید

    هر موقع که فایل های جدید یا قدیمی شما رو می بینم دقیقا پاسخ من رو به سوالاتم میده و با صحبت های اون فایل ، شرایط و مشکلاتی که برام پیش میاد رو بهتر میتونم حل کنم

    ممنون

    کار تون عالیه استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    Parvinrmn گفته:
    مدت عضویت: 3798 روز

    با سلام

    به استاد گرامی و همه دوستان “های” فرکانس

    حرف های استاد بسیار تاثیر گذار بود و من به شخصه بارها این نتایج را به چشم دیده ام اما خب به دلیل باور های اشتباه به نتایجم شک داشتم و اغلب در خیلی از موارد وسوسه می شدم به سبک دوست و اشنا از اجناس ارزان خرید کنم و هر بار هم به شدت پشیمان می شدم چون واقعا استفاده از ان ابزار ها نه تنها کار مرا پیش نمی برد و تازه لنگ ان وسیله می شدم بلکه هر بار بیشتر از قبل حس می کردم که ادم بی ارزشی هستم و از وقتی شروع کردم به خرید اجناس ارزان به طرز عجیبی حساب مالی ام کمتر و کمتر می شد و من به شدت استرس می گرفتم که اگر الان این وسیله خراب شود و من نتوانم یکی دیگر بخرم چه ؟ یا وقتی با یک لباس بی کیفیت که به ضن خودم خیلی زرنگی کرده ام که خریده ام جایی می رفتم ان لباس انقدر مرا اذیت می کرد و یا حس بی ارزشی به من میداد که نکند از لباسم مشخص شود من ارزان خریدمش ؟ که در کل اصلا از ان مهمانی یا حتی پیاده روی ام لذتی نمی بردم . تا یک روزی به این نتیجه رسیدم که حرف مردم اصلا ارزشی نداره . نه تنها در مورد اینکه من جنس ارزان قیمت استفاده کرده ام بلکه در این مورد که چرا انقدر پول برای فلان چیز داده ای؟ متوجه شدم این حس من هست که در هر لحظه مهم ترین چیز هست . اگر از یک چیز خیلی حس خوبی دریافت می کنم به تبع ان احساس ارزشمندی بیشتری می کنم و در مداری قرار می گیرم که ثروت و ارزش و احترام از در و دیوار نثارم می شود .

    اما در مورد این فایل یک چیز جالبی میخواهم بگویم که برای خودم شاید برابر با صد ها بار ارامش بیشتر از چند لحظه قبلم هست .

    و ان اینکه وقتی استاد گفتند نه تنها درباره ابزار بلکه در همه زمینه ها اگر خوب فکر کنید می بینید خیلی از ماها داریم از یک الگوی قدیمی پیروی می کنیم . با اینکه همه چیز تغییر کرده اما ما با همان روش و فکر و باور داریم با ان مسئله بر خورد می کنیم .

    و من همون لحظه در حال راه رفتن بودم که سر جایم میخکوب شدم . راستش را بخواهید چند وقتی بود که فکری ذهن مرا به خود مشغول کرده بود که چرا یک سری از افرادی که من خیلی دوستشان دارم و ان هاهم خیلی مرا دوست داشتند یک دفعه این قدر بد رفتار می کنند؟

    من به انها وابسته نبودم ولی برایم عجیب بود که چرا این اتفاق می افتد؟

    وقتی این قسمت از فایل را شنیدم مثل این بود که همه ان افراد در یک صف قرار گرفتند و من در یک لحظه متوجه شدم که این افراد سالهاست که دیگر ان افراد قدیمی نیستند . ..

    ادم هایی هستند که من اصلا نمی شناسمشان !

    و من با ان رفتار گذشته که از انها دیده بودم از انها یک الگو ساخته بودم و تمام مدت انهارا به همان شکل تصور می کردم و به تبع رفتارم مثل قبل بود .

    با وجود بی احترامی ها و حقارت هایی که دیده بودم به خاطر همین الگوی قدیمی تحمل می کردم و اسمش را گذاشته بودم معرفت ! وفاداری!

    وای الان می فهمم چقدر مسخره بوده ام !

    باور کنید اگر تک تک ماجراهارا برایتان بگویم و شما فرد اول داستان را با اخرش مقایسه کنید متوجه می شوید که چه می گویم !

    وقتی این قسمت از فایل را شنیدم تازه فهمیدم که سایه ان درختی که من به خاطرش مهر و محبتم را ان کنج خانه می گذاشتم سالهاست وجود ندارد و مهر و محبت من زیر گرمای سوزان بی مهری دارد بغض میکند !

    و من هر روز بیشتر از قبل احساس بی ارزشی می کنم …

    چقدر گناه داشت این من .

    و من چقدر خوشحالم که متوجه شدم که ایراد از این است که من سالهاست بدون تغییر مانده ام … و تازه حتی به اینکه ادم های با معرفت خیلی محترم هستند هم شک کرده بودم ! و این ارزش اخلاقی قشنگ هم به خاطر این اشتباه زیر سوال رفته بود .

    خداراشکر که قوانینش اینقدر گسترده است.

    خداراشکر که با این قوانین اشنا شدم .

    خداراشکر که این بار سنگین از دوش من برداشته شد و باور کردم من بی ارزش نیستم !

    خداراشکر که شما هستید ، که زندگی هست ، که خدا هست …

    از صمیم قلبم بهترین هارا براتون ارزو دارم .

    اینجا فقط خواستم یک گوشه ای از زحمات شمارا سپاس بگویم و تجربه ام را با دوستانم که همیشه از تجاربشان استفاده می کردم مشترک شوم .

    پایدار باشید و سعادتمند .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    علی یزدان پرست گفته:
    مدت عضویت: 3837 روز

    گرون ترین چیز های جهان، ارزون ترین چیز هایی هستند که ما میخریم.*

    این قشنگترین جمله ای بود که تو این ویدیو شنیدم و عالی بود.

    راستی سلام و خسته باشید.

    یادم میاد چند ماه پیش که هنوز به ثروت و پول نرسیده بودم و داشتم پولامو جمع میکردم تحت تاثیر حرف شما که گفتین اسلحه روی مغزتون گذاشتن پول خرج نکنین و از این موارد، تا این که کفش من از بس باهاش میرفتم سرکار و اینور و اونور کهنه شده بود و حاضر به خرید کفش جدید هم نبودم. بابام یه روز با دو دست کفش نو اومد خونه و به ظاهر زیبا بودن، مادرم گفت چند خریدی آخه چرا دوتا ؟ علی که به یکیش هم قانس، بابام گفت جفتی 15 هزارتومان :) من شاخ در اورده بودم کفش تو سال 1395 با قیمت 15 هزارتومان !!!! منم همیشه یا یه چیزی نمیخرم یا این که بهترینشو میخرم تا این که گفتم من پامو تو این کفش بکن نیسم. بعد مادرم گفت نه بابات ناراحت میشه حالا این یه بار یه چیزی خریده و بپوش که بهش برنخوره و اینا…هیچی مام پوشیدیمو یه مدتی استفاده می کردیم تا این که پا درد شدید گرفتم و رفتیم دکتر گفت ناخونای پات بخاطر کفش نامناسب رفته تو گوشتت و قوزک(غوزک) پات هم آسیب دیده و باید پات جراحی بشه تا عفونت رو خشک کنیم و … به مامانم گفتم دیدی دیدیییییییییییی ؟؟؟؟؟

    و الان یاد اون روزا افتادم بله چیز ارزون خیلی هم گرونه، هیچی آقا یه 100 هزارتومان خرج دکتر و بیمارستان شد، یه دو هفته هم با اجازتون نتونستیم بریم سرکار و کلی پروژه رو از دست دادمو بچه ها شرکتمون هی میگفتن چرا نمیای منم چون پام آسیب دیده بود نمیتونستم با دمپایی برم شرکت که.

    خلاصه سرتون رو درد نیارم این کفش 15 هزارتومانی، برای ما 1 ملیون آب خورد…

    منم ماه بعدش که جشن تولد بابام بود با این که زیاد اوضاع مالیم خوب نبود برای بابام یه کفش خریدم 350 هزارتومان که گرون ترین و راحت ترین کفشه که تاحالا داشته و تا سال ها هم خواهد داشت.

    تمام :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    Ramin گفته:
    مدت عضویت: 3285 روز

    با سلام خدمت دوستان و آقای عباس منش دوست داشتنی

    من خودم کسی بودم که همیشه جنسهای اصل و برند می خریدم مخصوصا توی لوازم فنی مثل آچار ,دریل و ….ولی یکسری مسایل موجب میشه آدم رو به جنس ارزون بیاره

    1) قیمت چند برابر جنس با کیفیت نسبت به ارزون که با توجه به نوع مصرف و ده موده شدن (از مود افتادن)جنس در بعضی موارد آدم ترجیح می ده ارزونه رو بخره, چون نیاز بهطول عمر زیاد نداره

    2)نسبت درآمد به هزینه است که وقتی آدم مقایسه می کنه با درآمد ماهانش میبینه اصلا نمیارزه که حقوق یک ماهت را بدی و مثلا یک قابلمه استیل بخری, من فکر می کنم این خیلی مهمه و تاثیر گذار در انتخاب کالا مورد خرید

    3)البته اگر شما کارتون آشپزی باشه یا مثلا کوهنورد باشی مسلما می ارزه که قابلمه استیل یک میلیون تومانی یا چاقوی سوئیسی گرون قیمت بجای چاقوی چینی با خودت داشته باشد

    4)برای محصولات سایت هم من فکر می کنم اگر کسی بعد از مدتی که از کلیپهای مجانی استفاده کرده و در واقع وارد مرحله حرفه ای شده, لازمه که از محصولات پولی استفاده کند , چون اونها تخصصی تر میشه و روی یک هدف متمرکز میشه. مسلما کسی که پا در مسیر موفقیت گذاشته و از مرحله آماتور وارد مرحله حرفه ای شده دیگه باید از محصولات برند و اصل استفاده کند و دیگه نمی تونه از محصولات عمومی برای موفقیت حرفه ای استفاده کند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: