ارزش ابزار - صفحه 48

1123 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    علی و شهرزاد گفته:
    مدت عضویت: 1661 روز

    به نام خدای مهربان

    برگ هجدهم از سفرنامه

    سلام به استاد عزیزم مریم بانو مهربانم و تمام بچه های خانواده بزرگ عباسمنش

    یه فایل عالی و فوق العاده دیگر.خوشبختانه هیچ وقت نه از اجناس ارزان خوشم می آمد و نه آنها را خرید کردم.اما یه پاشنه آشیل دیگر در این فایل پیدا کردم و این است که من پیرو گذشته و گذشتگان و راه آنها بودم.مثلاً اگر در یک شغل فقط یک بار شکست بخورم دیگر هرگز راه های جدید را امتحان نمی کنم و بدبین می شدم به راه موفقیت.در صورتی که من باورهای اشتباه داشتم که به مشکل خوردم و خداوند نمی خواهد که مرا تنبیه کند.اما من اشتباهات خودم را گردن دیگران یا خداوند می اندازم و می گویم که خدا نمی خواهد من موفق شوم.خیلی از باور های اشتباهم را باتوجه به دوره های متفاوت در حال پیدا کردن هستم.با تشکر از همه علی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    زهره زینلی گفته:
    مدت عضویت: 1579 روز

    سلام

    من امروز جواب یکی از سوال ها مو گرفتم میخواستم یه عمل زیبایی انجام بدم پیش دو تا دکتر هم نوبت زدم یکی قیمتش دوبرابر هست و من مردد بودم کدوم رو انتخاب کنم حالا دیگه جوابمو گرفتم

    من خیلی سال قبل که دوم ابتدایی بودم اول سال دیدم همه ی بچه ها یه مدل جا مدادی دارن که تا بازش میکردن به کش داشت و خودکار و مدادها شونو داخلش میراشتن و توسط اون کش نگه داشته می شدند من خیلی دوست داشتم که من هم داشته باشم قیمتش ۲۸ تومن بود منم که پولمو جمع کرده بودم و تصمیم گرفتم برم برا خودم یکی از اون جا مدادی ها بخرم وقتی رفتم تموم شده بود و فروشنده در عوض به پیشنهاد دیگه به من داد یه مدل جا مدادی به من نشون داد که کلا مدلش با اونی که من دوست داشتم تفاوت داشت دو در بود و عکس یک پری دریایی روش بود وقیمتش۹۹تومن بود من دیگه دلم میخواست جا مدادی داشته باشم و از طرفی این پول رو خیلی وقت بود جمع کرده بودم و خیلی برام ارزش داشت خلاصه جا مدادی رو خریدم و اولش خیلی حس خوبی بهش نداشتم آخه من پولی که کلی وقت جمع کرده بودم رو داده بودم براش

    بعد از گذشت یه مدت جا مدادی دوستان خراب شد اون کش داخلش که مداد و خودکار رو نگه می‌داشت شل وگشادشد ولی من جا مدادی خودم رو حتی تو وسایل خواهر کوچکترم میدیدم که بعد از سالها هنوز نو و قابل استفاده بود به هر حال این باور عدم لیاقت رو من همیشه داشتم تا شروع کردم به گوش دادن فایلها و تاثیرش رو زمانی متوجه شدم که دو سال قبل رفتن مانتو بخرم دو تا مانتو انتخاب کردم یکیش قیمتش سه برابر بود ومنیکم مرددشدم و بعد همون گرونتره رو انتخاب کردم و متوجه شدم که دارم برای خودم ارزش قایل میشم و این فایلها روی من تاثیر گذاشته دیروز که توی مهمونی پوشیده بودمش با خودم فکر کردم خوب من الان هر باری که این مانتو رو می پوشم همه میگن مانتو شما زیباست و خودم هم دوسش دارم در صورتیکه اگه ارزونتره رو می‌خریدم فکر نکنم دیگه قابل استفاده بود بود من پاشنه آشیل خودم رو پیدا کردم من باید روی باور لیاقت خودم کار کنم خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    پارسا گفته:
    مدت عضویت: 1728 روز

    سلام خدمت دوستان عزیز

    برگ 18 سفرنامه : آموزش امروز استاد برای من یکی که خیلی ساده بود . موقعی که میخوایم کالا یا خدماتی رو تهیه و استفاده کنیم ، باید مثل افراد ثروتمند نگاه بلند مدت داشته باشیم نه مثل افرادی که ذهنی فقیر دارن و فقط نگاه کوتاه مدت دارن . باید برای خرید یک کالا یا هزینه برای خدمات ، تمام جنبه ها بررسی بشه و باید نتیجه ی استفاده از اون کالا یا خدمات رو در نظر بگیریم نه صرفا قیمت . بین قیمت و کیفیت باید تعادلی برقرار باشه و باید این باور رو داشته باشیم که اگر مثلا کالایی رو با قیمت بالا خریدیم ولی کارایی و نتیجه ای که بهمون تحویل داده عالی باشه ، ما اون کالا رو مفت خریدیم .

    ما باید جنس با کیفیت و عالی بخریم چون لایق بهترین کیفیت زندگی هستیم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    فهیم باقری گفته:
    مدت عضویت: 2386 روز

    سلام به همه همفرکانسی های عزیز

    من میخواستم موبایل بخرم پوب بیشتری هم داشتم ولی چند مدل پایین تر خریدم و وقتی خواستم بعدا از برنامه هاش استفاده کنم فهمیدم ک چ اشتباهی کردم که چند مدل پایین تر خریدم و چقدر دوربین گوشی برام مهم بوده و من اهمیت ندادم به این موضوع و هنوز نتونستم دیگه موبایلم عوضرکنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    فاطمه پورهدایتی گفته:
    مدت عضویت: 1504 روز

    سلام به پروردگار مهربانم.

    سلام به استاد عزیزم که همچون پدری مهربان .، منو با زندگی و راهکارهای زندگیم آشنا می‌کند.

    خدایا کمکم کن این قلم حرفهایی بنویسد که از تو باشد که به قلبم وحی می شود.

    دوستان منم که این فایل رو گوش کردم متوجه شدم که چقدر ذهن فقیری دارم ، و چرا پول سراغ من نمی آید.

    سفرنامه ی امروز هم تجربه ها و درسهای زیادی رو به من میده، و بهم میگه که منم کجای زندگی اشتباه می کردم،و چرا پیشرفت نبود.

    آره استاد منم هر وقت که می خواستم خرید کنم همش دنبال ارزونی بودم،و به گفته ی بزگترهای فامیل، آدم باید خوب بلد باشه پولی که با این زحمت رو در آورده رو تو چاه نریزه،

    اگه با 100تومن به بازار می رفتم همه چیز می خواستم اما ارزون ….

    بارها می شد که عید نوروز لباس هایی واسه خودم و بچه‌ها خرید می کردم ، و خوشحال بودم، که همه رو راه انداختم ، ولی بعد از چند وقت که می‌شد،لباسهایی که خریده بودم یا رنگشون می رفت یا کوتاه و زشت می شدن،و همش با سرزنش های شوهرم و بچه‌ها روبه‌رو می‌شدم،به خودم می گفتم که خدایا من که هدفم پیشرفته زندگیمه، من که هدفم راضی کردن شوهرمه پس چرا بازم خراب میشه؟؟؟

    حتی تو خرج خوراک خونه زندگیم هم با خریدهای کم هزینه راضی بودم،گوشت کم بخوریم، میوه ی ارزون بخوریم اگه اتاقم دو لامپ داشت باید یکیشون خاموش بشه،تا پول برق واسمون کن بیاد،…….

    وهزاران چیز دگه که پول کم بدم تا زود پیشرفت کنم،اما همشون اشتباه پرمی اومد ، یا هزینه‌ی دکتر میشد یا هزینه ی خرابی ماشین…..

    استاد عزیزم متشکرم که درس‌هایی داری تو این راه که اومدم رو بهم میدی که همش توش پیشرفته، همش توش آرامشه، همش توش خداست….

    استادجان از خدا ممنونم که شما فرستاده که وحی منزل رو به من و امثال من برسونید و به ما بگید که خدا هست، باور کنید با خدا زندگیه بهشتی می شود کرد.

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت،منو به این مسیر هدایت کردی و داری بهم میگی ،که چطور می شود خوب زندگی کرد؟

    چطور می‌شود راحت زندگی کرد؟

    چطور می‌شود بهشت رو در این دنیا هم تجربه کرد؟

    آره منم دست در دستان ت میدم و عهد می بندم که تو رو خوب باور کنم.

    که همه جا و همیشه تو رو بخوانم ، تا زیبا وراحت و با آرامش و پر پول زندگی کنم.

    چون جهان پر از فراوانیست.پس من که تو رو دارم به قول قرآن چرا ترسی.چرا غمی…

    خدایا منو به راه راست هدایت کن. راه آنانی که بهشون نعمت دادی .

    الهی آمین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    مریم دستجردی گفته:
    مدت عضویت: 1844 روز

    سلام به نام رب جلیل

    الان که فکر میکنم سالهای قبل برای مدرسه یک کیف دوشی گرفتم در اون زمان پولش زیاد بود اما تا چهار سال از اون کیف استفاده کردم برعکس یه کیف با قیمت پایین گرفتم ولی یک سالم به زور رفت از بس پوست پوست شده بود جالب که این باور هرچه قدر پول بدی همان قدر اش میخوری در خانواده ما هست وقتی غذا بیرون میخوریم همیشه خیلی به جاش دقت میشه حتی وقتی خوراکی میخریم به کارخونه اش که کجا هست و چه جوری به قول پدرم شاید پول کمی بابت غذا بدی اما در دراز مدت به خاطر همین غذای بی کیفیت کلی به بدنت اسیب میرسونه دقیقا جاهایی که دنبال بهترین بودیم سود کردیم اما برعکعس جایی که دنبال ارزانی بودیم کلی ضرر کردیم هم در زمان هم در هزینه

    یادم یه بارم بخاطر این که یک کرم قیمتش پایین تر از بازار بود گرفتم اما بعد دوبار مصرف صورتم شروع کرد به جوش زدن به خاطر همین انداختمش دور هم پولم رفت هم صورتم آسیب دید چقدر اون شب برای خریدش اسرار کردم به مادرم و اون میگفت هر ارزونی بی علت نیست نمیخواهد بعدا میخریم اما نتیجه این تصمیم اشتباه دیدم

    چقدر بابت این باور اشتباه ضرر کردم و به ندای وجودم برای خرید بهترین ها بی توجه بودم و نمی دونستم از کجا دارم چوب این اشتباهات میخورم نگو این باور عدم لیاقت خدارو شکر که متوجه این ترمز شدم از این به بعد سعی میکنم باور لیاقت در خودم پروش بدم خودم لایق بهترین ها بدونم و از این باور اشتباه دوری کنم چرا که من لایق بهترین ها هستم

    در پناه.خدای یکتا شاد و پیروز و ثروتمند باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    محسن شیرازی گفته:
    مدت عضویت: 1457 روز

    سلام. اتفاقا منم چندین بار همین اشتباه رو مرتکب شدم. چند سال قبل بود که میخواستم یه گوشی بخرم. دقیقا به خاطر ارزونی رفتم سراغ یه برند ایرانی. شاید باورتون نشه توی همون دو سه ساعت اول پشیمون شدم. همون شب اول مشکل باتری داشت و هیچ موقع هم حل نشد. حتی با مراجعه به نمایندگی و آپدیت نرم افزاری. چون چیزی که بنیاد کیفیت‌ش از ریشه خرابه هر کاری آدم کنه حل نمیشه.

    بعد از اون تصمیم گرفتم برم سراغ بهترین گوشی دنیا. یه آیفون خریدم و تا الان حتی یک ثانیه هم منو لنگ نذاشته. از این به بعد رویکردم تو انتخاب هر کالا یا خدماتی دقیقا کیفیتش هست و نه قیمتش. باید ببینیم چه ارزشی برامون میاره. و جالب اینجاس با دیدگاه پول و ثروت کافی برای خرید کالای با کیفیت هم میاد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    زینب اسماعیلی گفته:
    مدت عضویت: 1771 روز

    📝هجدهمین برگ از سفرنامه من

    به نام الله یکتا؛ سلام گرم و پر انرژی من به تحسین برانگیز ترین خانواده دنیا که هرروز دنبال سرمایه گذاری هرچه بیشتر بر روی خودشان هستند.

    تجربه شخصی من در رابطه با این موضوع دیدن تضادها، کسب آگاهی و تایید کردن این اصل است. در خانه ما می‌توان گاهی اوقات (و شاید کمی بیشتر) شاهد از این قبیل رفتارها بود. با اینکه پدرم مرد ثروتمندی است اما همیشه برای من سؤال بود که چرا او با اینکه توان مالی خرید بهترین های هرچیز را دارد با این وجود کالا ها را ارزان تر از قیمت اصلی‌شان تهیه کرده و به دنبال اجناس ارزان قیمت می‌رود؟ و بعد از گذشت چند روز یا هفته ناگزیر است هزینه ای مجدد برای تعمیر و جالب تر از آن خرید مجدد همان کالاها بپردازد!! من پاسخ سؤالاتم را در آن سنین کم نگرفتم اما پس از درک و فهمیدن قانون، تمام جواب ها برایم کاملا منطقی آشکار شدند.

    درواقع پدرم باورهای محدودکننده ای در رابطه با هزینه کردن برای خرید اجناس دارد؛ مقاومت های ذهنی، کانون توجه و باورهای محدودکننده ای که از انسان هایی با ذهن فقیر در اطرافش نشأت می‌گیرند، همه سبب شده تا همچین نتایجی را تجربه کند… درمقابل آن مادرم، اما کمابیش باورهای قدرتمند کننده‌تری نسبت به پدرم دارد با اینکه او قوانین را نمی داند اما بیشتر اوقات درحال یادآوری این نکته به من است که،، * اگر وسیله یا کالایی هزینه بالایی دارد پس حتما کیفیت آن نیز باید مطابق با مبلغ آن باشد؛ و حتما می‌ارزد به خرید و استفاده طولانی مدت از ابزار هایی باکیفیت مناسب و تداوم بالا. و برعکس آن، اگر کالای خاصی که با استاندارد بالایی درنظر داری را با مبلغ ناچیز پیدا کنی (چه تخفیف باشد چه حراج) باید به کیفیت آن جنس شک کنی!! *

    از اولین روزی که مادرم این حرف ها را برای من بازگو کرد، من آن ها را تبدیل به یکی از قوانین زندگی ام کردم که هروقت بزرگ تر و از خانواده‌ام مستقل شدم یادم باشد که بهایی که برای خرید محصولی می پردازم (با توجه به اینکه آن محصول با کیفیت ترین و بهترین بوده) هزینه آن را به راحتی پرداخته و نگران از دست دادن مبلغ و پولی که برای آن پرداختم نباشم. واقعا از مادرم سپاسگزارم بخاطر بازگو کردن این نکات برای من که حالا درک میکنم منشأ صحبت های مادرم از باور لیاقت او بوده که به من نیز منتقل کرده. درست است که هنوز کاملا از خانواده‌ام مستقل نشده ام اما با دیدن این نشانه ها و تضاد ها، خدای درونم به من آلارم می‌دهد که تا زمانی که در کنار آنها زندگی می‌کنم برای آگاه شدن هرچه بیشتر و سرمایه گذاری کردن هرچه بهتر روی ذهنم، و درنتیجه آن ساختن زندگی دلخواهم، روش فکری، باورهای محدودکننده/قدرتمند کننده و نتایج آنها را ببینم تا اگر به تضادی برخوردم برای خودم باورهای درست، قدرتمند کننده و ثروت ‌‌ساز بسازم…

    دوستان عزیزم، ما لایق تجربه و داشتن بهترین ها را داریم! تمام افراد ثروتمند باور دارند که لایق داشتن هر خواسته ای به بهترین شیوه ممکن هستند، داشتن هر کالایی با بهترین و بالاترین کیفیت ممکن. آن هم نه بخاطر اینکه این اجناس را برای نشان دادن به دیگران تهیه کنند نه!!! برای اینکه آنها باور دارند آنقدر ارزشمند و لایق هستند که باید بهترین ها نصیبشان شود و به کمتر از آن راضی نمی شوند! ما نیز درجهت تجربه ثروت در هر زمینه از زندگی‌مان نیاز به یک ذهن ثروتمند داریم. و ذهن ثروتمند نیازمندِ باورهای قدرتمندکننده ثروت ساز است، باور لیاقت و باور فراوانی. فقط با کارکردن بر روی این دو باور اساسی و مهم است که دوباره ذهن مان را برای تجربه هرچیزی با بالاترین حد از کیفیت آن برنامه ریزی کرده و هرگاه این دیدگاه بر ذهن مان غالب شود، دائما بدنبال تجربهٔ بهترین کیفیت ها و بهترین های هرچیز هستیم،، و جهان نیز لاجرم ما را به سمت بهترین هایش هدایت می کند؛)

    ردپای هجدهمین روز از روزشمار تحول زندگی‌ام👣

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    نرگس گلی گفته:
    مدت عضویت: 1842 روز

    سلام به استاد نازنین و بچه های سایت

    منم چندماه قبل یه عمل زیبایی انجام دادم قبل از عملم دوجارو پیدا کرده بودم که هزینه عمل یکیشون چهل تومن میشد و یکیشون بیست تومن کار هردورم دیده بودم و اون چهل تومنی رو انتخاب کردم و روزی هر ثانیه و هر لحظه خداروشکر میکنم بابت انتخابم چون کیفیتی ک داشت و همینطور سلامت جانم همه و همه از هر نظر عالیییی ولی ذهن فقیر میگف با اون بیست تومنیه میتونی با بیست تومن بعدش یه عمل دیگه کنی یا حداقل بیست تومن جلو بیفتی ولی من اعراض کردم و خدارو بابتش شکر میکنم چون به قول استاد شاید بیست تومن میدادم برای عمل ولی باید هزاران برابر پول دیگه خرج میکردم بابت درمانش و هزینه اضافه و وقت اضافه حتی ولی الان فقط یکبار وقت و هزینه صرف کردم و کاملا کار درستی کردم خداروشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    نسرین سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2506 روز

    با سلام خدمت استاد عزیزم

    وقتی کپشن این فایل رو خوندم یادم اومد که قبلا چقدر ذهنم فقیر بود

    یادم اومد که خیای وقت ها بدنبال خرید وسایل دست دوم بودم و همونطوری که شما استاد گفتین هزینه ای که بابت تعمیر اونها پرداخت میکردم خیلی بیشتر از قیمت نوش بود

    آره یادم میاد همین لپ تاپی که الان دارم ازش استفاده میکنم رو چند سال پیش دست دوم خریدم و اونقدر نا آگاه بودم که تقربا با قیمت نو بهم دادش اون فرد

    چقدر زمان و هزینه گذاشتم هر بار برای تعمیرش .هزینه هایی که اگر رو هم میذاشتمشون ی لپ تاپ عالی نو با قیمت مناسب میخریدم

    یا میوه ها و صیفی جاتی که با قیمت ارزون میخریدم اما وقتی میآوردم خونه ی کیلو خوب هم ازشون در نمی اومد

    یا میزهای دسته دومی که خریدم و بعدش وبال گردنم شدن چون کارایی نداشتن

    یا دم پایی های ارزون قیمتی که میخریدم و بعد از ی مدت کوتاه باید دور مینداختم چون کیفیتشون افتضاح بود

    یا ظروف آشپزخونه ارزونی که بعد از ی مدت بقول شما استاد یا دستشون می افتاد یا اونقدر کیفیتشون بد بود که قابل استفاده نبودن

    اما یادم میاد اون وسایل گرون با کیفیتی که خریدمشون و هنوز هم با کیفیت و عالی هستن مثل فرشی که خریدم و هنوز هم هر وقت نگاش مکنم انگار نو نو با اینکه 10 ساله که خریدمش .

    یا یخچال امرسان با کیفیتی که ده سال پیش خریدم و هنوز هم برق میزنه و انگار نو نو

    یا جارو برقی سامسونگ با کیفیتی که خریدیم و هنوز بعد از 15 سال عالیه

    یا چرخ گوشت پارس خزر با کیفیتی که خریدیم وهنوز بعد از 10 سال برق میزنه

    خدا رو شکر که بعد از آشنایی با استاد اولین چیزی که برام مهمه کیفیت اون چیزیه که میخرم و خیلی از اون ذهنیت های فقیرم حذف شدن

    سپاسگزارم استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: