ارزش ابزار - صفحه 62

1123 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    حجت علیپور گفته:
    مدت عضویت: 3411 روز

    با سلام دقیقا ۸ سال پیش من یک دلر سه حالته خریدم و دقیقا به اندازه دو برابر قیمت یا سه برابر قیمت اون براش هزینه کردم و چند بار هم زمان منو گرفت تا بردمش تعمیر اما آخرش تو همون تعمیرگاه بی خیالش شدم و رهاش کردم

    اما حالا آروم آروم به دنبال خرید اجناس با کیفیت هستم ،مثلا یک وسیله ای پارسال خریدم و از همون موقع با کیفیت داره کار میکنه یا یک جفت کفش خریدم که خیلی با کیفیته و من از قیمتش کاملا راضیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    رضا دهنوی گفته:
    مدت عضویت: 2630 روز

    سلام.

    من کخ اصن استاد باور کمبود خودمم..

    یادمه رفته بودم میدون بار هویج بخرم یه نصف کیسه هویج گرفتم چون مثلا ارزون بود بعد دیدم از اون نصفه کیسه ۲ تا فکر کنم هویج سالم بود بعد که گاز زدم دیدم ترش شده‌ 😂😂 واسه این که دو قرون ببشتر ندم برم هویج خوب بخرم…

    مورد بعدی اینه که …. فقط ببینید چقدر یه ادم میتونه اوسکول باشه ،😅😂✌️

    دانشجو بودم کلی راهو میرفتم کلی پول کرایه تاکسی میدادم شاید بگم بالای ۷ یا ۸ کیلومتر راه … ای هی اوضاع ازینم بدتره !!! در اغلب اوقات تاکسی هم نمیگرفتم پای پیاده میرفتم واسه اینکه پول کرایه تاکسی ندم بعد کلی راهو پیاده میرفتم کف پام کلا تاول میزد !!!! حالا هدفم چی بوذ ؟؟ هدفه دگ فاجعس ،😂😂😂 اون همه هزینه میکزدم برای اینکه برم فلافل ارزون بخورم اونم نه از مغازه… از دستفروش … بعد اینقدر اشغال ریخته بودم تو معدم افتادم بیمارستان در نهایت بعد بهم گفتن لامصب تو با این معدت چه کردی اخه 😂😂😂

    مورد بعدی…

    واسه اینکه دو قرون پول باشگاه یوگا ندم زیر نظر مربی تعلیم ببینم گفتمممم نهههه من خودم تمرین میکنم چرا مربی بدم اصلا !!! اصلا چرا پول اتاق بدم !!! خودم تمرین میکنم و یه شبه میشم مربی تیم ملی ….. بعد اینقذر بد تمرین کردم تمام زانو مانوم درب و داغون شد کلی هزینه ام ار ای و سی اسکن و فلان دادم 😐😐😐 … مربیم گفت بچه ها من میخوام از ایران برم میخوام برم استانبول جلسع بعدی اخزین جلسس بیاید همدیگرو ببینیم خداحافظی کنیم… بعد من اینقدر گدا بودم ۴۰ هزار تومان پول ندادم اون جلسه رو برم تا از مربیم خداحافظی کنم…

    مورد بعدی..

    میرفتم تو مترو از دستفروشای مترو هندزفری اشغال میخریدم میذاشتم توگوشم چون ارزون بود بعد در بلند مدت گوشم اسیب دیده بود کلی خرج عکس و مکس !!!!!

    کفش اشغال میخریدم برای اینکه پول کفش خوب ندم…پولم داشتما… من پول لباس برندم داشتم… من پول سفر خارج از کشورم داشتم.. من پول روانشناسی ثروت ۲ و ۳ هم داشتم..میگم من یه زمانی خیلیییی اوضاع مالیم خپب بود .. اصلا کل فک و فامیل چشاشون گرد شده بود… ولی گدا بازی هام تمام اون رو نابود کرد…یعنی اینقدر باور کمبود داشتم غذا نمیخوردم پولام تموم نشه بعد اینقدر غذا نخورده بودم مغزم تحلیل رفته بود..یعنی در این حد فاجعه ،😐😐😐 قاشق اشغال میخریدم پول قاشق خوب ندم بعد همون قاشقه شد باعث دردسر ….

    مادز من هر چی وسایل خوب رو میاره میندازه جلو مهمونا … از بشقاب و کاسه و لیوان وووو بعد نوبت خودمون که میرسه هرچی اشغال رو میاره میندازه دم دست.. اگر من یه توی یه کاسه خوب غذا بخورم یک داستانی درست میکنه.. اگر اینا بشکنه چی.. اینا واسه مهموناس .. بعد حاضر نشد دو قرون به من بده برم سراغ علایقم بعد چندین برابر اون پول رو خرج عشق و حال مهمونا میکنه… خودش نمیره مسافرت حال کنه میگه مهمونا چی میشن !!!! بعد اگر من یه کتابی چیزی میخرم میخونم یا یه دوره اموزشی شرکت میکنم اصن شروع میکنه به داستان درست کردن…یا چه میدونم اخر هفته ها معمولا میره کلی خرج اموات و مرده ها میکنه چون فکر میکنه ثواب داره… بعد نوبت به خودمون یا خودش میرسه دوقرون دو هزار به زور ازش در میاد…. اخرشم دیدم بابا این اصن تو باغ نیست برگشتم بهش گفتم اصلا به تو چه مربوطه سرت به کار خودت باشه !!! و از این به بعدم دارم سعی میکنم روابطم رو با یه سریا محدود کنم.. باید ژودتر این جسازت زو میداشتم.. ولی از این به بعد سعی میکنم قویتر عمل کنم و ترسی از تنهایی و بی پولی و اینا نداشته باشم…با مادرمم کمتر صحبت میکنم…

    میرفتم جوراب و کفش اشغال میخریدم بعد کل پام تاول میزد کلی خرج پماد سوختگی میکردم…

    مسواک اشغال میخریدم بعد کلی خرج لثم میکردم..

    شامپوی اشغال میخریدم یا ژل موی اشغال میزدم بعد نصف موهام ریخت کلی خرج متخصص و ماینوکسیدیل خارجی میکردم…

    غذای اشغال میخوردم کلی خرج معدم میکردم شربت معده بخورم…

    ورزش نامناسب میکزدم بعد کلی خرج بدنم میکردم..

    این رفتاراس که نمیذاره از لحاظ مالی رشد کنیم..

    نه مملکت !!! نه رییس جمهور … نه رهبر.. وووو

    یعنی من یه عمر با باورای مادرم زندگی کردم..الان که یه ذزه ذهنم رشد کرده میفهمم چقدز اشغال تو مغز من بوده…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    معصومه داوری گفته:
    مدت عضویت: 1282 روز

    روز هجدهم

    با سلام خدمت اساتید محترم و اعضای دوست داشتنی گروهم

    همه چیز به باورهای ما برمی‌گردد..باور فراونی و ثروت

    باورهایی که از خانواده و جامعه روی ما شکل گرفته

    هماجوری که پدر و مادرهای نسل قدیم اونو باور داشتند و به ما تحمیل کردند ..

    دنبال اجناس ارزان قیمت بودند فارغ از این که به کیفیت آن فکر کنند .از لباس و پوشاک گرفته تا وسایل منزل و مواد غذایی و مایحتاج زندگی ..هر جا که جنس ارزان پیدا می‌کردند تازه خوش حالم بودند

    که اونو توانستند به اون قیمت خریداری کنند ..

    اجناسی که اف می‌خوردند با چه ذوق و شوقی اونارو تهیه می‌کردند..حالا فکر کنین این باورها که به ما خورانده شده چقدر زمان صرف میشه که ما اونارو بتونیم عوض کنیم و ذهن فقیرانه را به طرف ذهن ثروتمند بکشانیم …

    اینکه باور کنیم همیشه فراوانی هست و نعمتهای خداوند بیشمار ..

    این ‌که چگونه ثروتمند فکر کنیم ؟

    ممنون از استاد عزیزم که با این فایلهای انگیزشی مارو متحول میکنن به یک دنیای دیگر …به دنیای پر از ثروت و فراوانی …که با تمرینات و هدایت خداوند بتونیم این باور مضحک را از خودمون ریشه کن کنیم

    من لایق بهترینها هستم

    من ثروتمند هستم

    نعمتهای خداوند بیشمارند و من به همه چیز دسترسی دارم

    من در رفاه کامل هستم

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    آزاده گفته:
    مدت عضویت: 2232 روز

    سلام به مریم بانوی عزیز و تشکر ویژه بابت تهیه این فایل سفرنامه ها سلام به استاد عزیزم و تشکر بابت این آگاهی ناب و خوب

    استاد پدر من برخلاف پدر شما از بچگی که یادم میاد همیشه لارج بودن و چیزهای خوب میخریدن جوری که یادم میاد هنوز تو ایران لب تاب نبود ولی پدرم از مالزی برای من لب تاب خریدن و من در دانشگاه جز معدود افرادی بودم که لب تاب داشتم حتی همه استادها هم لب تاب نداشتن یا اون زمان که تو ایران مایکروفر نبود پدرم از قطر برای ما مایکروفر خریدن اینارو گفتم که بهتون بگم واقعا حرف شما رو کامل درک می کنم یه مورد دیگه وقتی آدم لباس خوب یا کفش خوب میخره علاوه بر مزیت هایی که بر روی سلامتیش داره یه احساس لذتی میبره از داشتن این اجناس کلا من خودم دوست دارم برم مغازه ها و پاساژهای لوکس خرید کنم احساس لذتی بهم میده و حتی اعتماد به نفسمو بیشتر میکنه.

    امیدوارم همگی با این آموزه ها به ارزش محصولات استاد پی ببریم و ذهنی ثروتمند داشته باشیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    علیرضا بهادری گفته:
    مدت عضویت: 1313 روز

    روز هجدهم

    با سلام و درود و خدا قوت

    دو تا باور بزرگ رو استاد مجددا یادآوری کردن

    یکی فراوانی

    یکی لیاقت

    واقعا من در هر دو مورد مشگل داشتم و دارم و دارم سعی میکنم خودم رو اصلاح کنم.

    وقتی فکر میکنم یادم میاد از دوران بچگی این باورها به ما خورانده شده بود.

    یادم میاد خانواده پر جمعیتی بودیم.

    پدرم هر وقت میخواست چیزی بگیره مثلا میوه میرفت ته بار رو میخرید که ارزون باشه.

    و اصلا به کیفیت میوه نگاه نمی کرد.

    خخخخخخ وقتی یادم میاد به خودم میگم چقدر باورهای اشتباه به ما القا شده.

    الان این باور در من هم هست.

    هر جایی کا اف داشته باشه یا تخفیف پن میرم اونجا خرید میکنم و کیفیت زیاد برام مهم نیست.

    حتی لوازم خوراکی هم همینطوره.

    اما خدا رو شکر که دارم رو باور هام کار میکنم.

    از وقتی که با استاد آشنا شدم دارم تمرین میکنم.

    باور هام و قوی میکنم که من فردی ثروتمند هستم و در دنیایی پر از فراوانی زندگی میکنم و همیشه لایق بهترین ها هستم.

    خدایا شکرت .

    در پناه ایزد منان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    زینب سعادتمند گفته:
    مدت عضویت: 1666 روز

    سلام به استاد بزرگوارم

    سلام دوستان گلتر از گلم

    منم دقیقا همیشه دنبال ارزان ترینها بودم فکر میکردم اینجوری سودکردمو کلی کیف میکردم

    غافل از اینکه خیلی زود اون وسیله خراب میشد وباید مجدد تهیه میشد

    مثلا همیشه شال وروسری های ارزون میخریدم ودر عرض یکماه کلا میشدپرز ورنگش خراب میشد و…که باید باز میخریدم ینی تا آخر سال شاید چندتا شال میخریدم چون همش قبلیا خراب میشدن یا از ریخت میوفتادن

    اما سال گذشته یه پول خیلی خوب دادم یه شال خیلی زیبا دقیقا همونچیزی بود که میخواستم وجنس بسیار خوبی داره والان بعد یکسال بااینکه کل سال بیشتر اونو سر کردم هنوز سالم وزیباست

    والبته من خیلی چیزارو اینجوری خرید میکردم

    مثلا کیف ارزون کفش ارزون لباس ارزون ظرف و ظروف ارزون وتا اسم حراجی میومد شاخک هام تیز میشد

    غافل از اینکه این حراجیا همش طعمست 😁که پول بیشتری پرداخت بشه به مرور

    والبته خرید جنس های مرغوب وبا کیفیت نشان دهنده اینه که من واسه خودم ارزش قایل هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    علی روحی ۱۱۰ گفته:
    مدت عضویت: 1388 روز

    ❤️هو❤️

    با سلام خدمت استاد عباس منش و همه ی عزیزان، چندماهی است که دارم مرتب فایلهارو میبینم و توجه میکنم به مطالب سایت،، چند وقت پیش یه فایل ارزشمند از استاد رو گوش کردم در مورد قانون تکامل و نداشتن بدهی و وام و…….

    جالبه که میخوام یه پل بزنم از اون فایل به این فایل: من اون فایل رو که در مورد دسته چک و اقساطی نخریدن بود رو دقیقاً موقعی گوش دادم که مرتکب یه همچین اشتباهی شده بودم،، من پارسال ماشین نداشتم و یک ماشین معمولی، به صورت قسطی خریدم، یک موتور خوب هم داشتم که وسیله ی دستم و کارم بود، چون من سرویسکار هستم، گذشت و گذشت تا یک روز یکی از آشناها زنگ زد که علی جان،من برات یه ماشین مدل بالاتر و با شرایط فوق‌العاده و قسطی گیر اوردم که برای یکی از آشناهاس و همه جوره باهات راه میاد،، خلاصه بگم وقتی قانون تکامل(اون. فایل قبلی) طی نشده بود،من کار اشتباهی کردم و اون ماشین قسطی اولی رو فروختم و بجای ماهی ۳تومن،رفتم زیر بار ماهی ۸میلیون قسط، (قسط روی قسط)

    سرتون رو درد نیارم و خلاصه کنم قسط ها رو که توش مونده بودم هیچ،مجبور شدم موتور نسبتا خوبم رو بفروشم و یک موتور ارزون بخرم،اما پل بزنم به این فایل، طی مدت ۳ماه،این موتور ارزون انقدر خراب شد و هر روز من رو از کارم انداخت که تقریباً با هزینه ی تعمیراتش، هم قیمت اون موتور اولیه شد، در حالی که ۱۰سال قدیمی تر و به مراتب اوراق تر از اون موتور اولیه بود،، خلاصه اینکه چون قانون رو رعایت نکردم هی بلا اومد سرم، از چاله رفتم تو چاه،،در صورتی که اگر صبر کرده بودم یکسال دیگه،اقساط ماشین اول تمام میشد و با آرامش میرفتم سراغ یک ماشین بهتر و نیازی به فروش موتور و این همه لطمه به خودم و کارم نبودم، توصیه میکنم به رفقای جوان تر: بچه ها همون طور که استاد میفرمایند: قانون تکامل رو رعایت کنید و گول صفحات و پیجهای ۲زاری اینستا گرام رو نخورید که میگن برو بی مهابا، خرید کن، کارت بکش،از هزینه نترس، چونکه تو لایق بهترین هایی و……

    قانون تکامل باید طی بشه، همزمان ریشه ی افکارمون رو تعمیر و بازسازی کنیم و قدم قدم بریم جلو،،

    ضمنا:جنس و ابزار و وسایل بی کیفیت نخرید، تا مثل من دو طرفه ضرر نکنید،،

    بازم ممنونم از زحمات استاد عباس منش

    و در اخر میگم: خدایا شکرت بابت درس هایی که به من در زندگیم دادی، الهی شکرت

    الله یار و یاور همتون رفقا❤️🌹🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    زهرا گفته:
    مدت عضویت: 1309 روز

    سلام خدمت استاد عباسمنش و خانم شایسته‌ی عزیز

    خوشحالم که در این مورد حداقل ذهنم ثروتمند بود از قبل😂

    من از بچگی کلا خانواده‌ام و مخصوصا پدرم جوری بودند که همیشه میخواستند که بهترین کالا رو بخرند ولو که قیمتش گران باشد. پدرم همیشه دقیقا حرفهای شمارو میگفت که حتی اگه مجبور باشی به اصطلاح زیاد براش پول بدی عوضش اون چیز یه عمر برات کار میکنه اونم با بهترین کیفیت.

    واسه همین ما عادت کردیم که حداقل تو خرید کردن همیشه دنبال بهترین جنس باشیم. و اصلا خریدن جنس های بی کیفیت ولو مفت بهم عذاب وجدان میده.😂😂

    حرف های شما باعث شد باورهام در این مورد قوی‌تر بشه ، چون مهر تاییدی بود از طرف کسی که خیلی زیاد قبولش دارم .

    و اینکه من خیلی لذت بردم از حرف های شما، حرف هاتون نمونه کامل حرف های یک فرد و یک ذهن واقعا ثروتمند هست و این ذهنیت و حرف هاتون خیلی باشکوه بود از نظرم . اینکه همیشه بهترین‌هارو بخوای به کم قانع نشی و برای بهایی هم که در مقابلش میپردازی ، نه تنها سرش غر نزنی بلکه سپاسگزار باشی که با بهای ناچیزی بهترین ها رو بهت ارائه دادن.

    با آرزوی بهترین ها❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    معصومه رحیمی گفته:
    مدت عضویت: 1842 روز

    سلام به همه عزیزان

    دقیقا من میخواستم یک کفش بخرم رفتم یک کفش خیلی ارزان خریدم و خیلی خوشحال بودم که باقی پولم را میتونم چیزی دیگری برای خودم بخرم ولی به گفته استادذهن فقیر همیشه آماده است تا نه تنها با ایده هایش شما را گرفتار کند بلکه همه چیز را برایت گران تمام کند این کفش را که منم خریده بودم فقط یک هفته استفاده کردم بعد یک هفته پاره شده بود ومن مجبور شدم که دوباره سه برابر پول پرداخت کنم تا کفش بهتری بگیرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    آوا گفته:
    مدت عضویت: 1421 روز

    به نام خدای هدایتگرم

    روز هجدهم از روزشمار تحول زندگیم

    یادمه چندسال پیش در حراج آخر سال یه پالتوی چرم خریدم البته چرم واقعی نبود به قیمت بسیار ارزان. فقط سه بار پوشیدمش یخرده برام بزرگ بود حس میکردم بهم نمیاد. آخرشم بعد سه بار ,دیگه نپوشیدم. بعد از مدت کمی چرمش ترکید.مدتها تو کمد بود میخواستم بدم تعمیر.بعد مدتی یهو یادش افتادم هرچی گشتم پیداش نکردم. از مامانم پرسیدم گفت دادم به یه مستحق. تازه شاکی شدم که من این پالتو رو فقط سه بار پوشیدمش میدادم تعمیر دوباره میپوشیدم و … اینهم از داستان خرید حراجی من که کلا پولش دور ریخته شد. امیدوارم بعد از مدتی که به این نوشته م برمیگردم کلی تغییر کرده باشم و احساس لیاقت و باور فراوانی جز باورهای قویم شده باشه.ممنونم استاد و خانم شایسته عزیز🍀🍀🍀🍀🍀🌴🌴🌴🌴🌷🌷🌷🌷🌷🌷💖💖💖💖💖💖💖🌹🌹🌹🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: