ارزش ابزار - صفحه 81
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2017/01/abasmanesh-6.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-01-19 10:37:232020-08-23 06:04:49ارزش ابزارشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
روز هجدهم از سفرنامه من؛
چقدر خدای قشنگم همه نشانه هارو به موقع برام آشکار میکنه!!!
من در کل شخصیتی دارم که اعتقاد و باورم به اینه که آدم اگه یک چیز با کیفیت و گرون بخره خییییییلی بهتر از ده تا چیز بی کیفیت و ارزونه…
مخصوصا موقع خرید پوشاک و کتونی، مثلا اوایل وقتی میخواستم کتونی برند و اورجینال بخرم همسرم میگفت فکر نمیکنی گرونه ولی من میگفتم یدونه کتونی گرون ولی خوب میخرم به جای پنج تا کتونی فیک و بدرد نخور…و این باور جوری روی همسرم هم تاثیر گذاشت و خودش نتیجه کیفیت اجناس رو متوجه شد که الان وقتی میریم فروشگاه خودش به یه کتونی برند با قیمت خیلی بالا میگه واااای چقدر مفته و دیگه لباسهای فیک یا ارزون قیمت نمیپوشه و کلا برند پوش شده آقا…
ولی موضوع اینه که این باورهام همیشگی نیست، یعنی چون هنوز روی باور فراوانی و لیاقت ضعف دارم…
امروز که رفته بودم بازار میوه و تره بار خرید کنم یه آقایی هستن که میوه های بی نظیر و عالی دارن با قیمتهای بالا ولی چند جاهم هست که میوه ها معمولی یا خیلی ارزونن، و من همیشه دوست دارم از اون میوه های باکیفیت و عالی بگیرم ولی ذهنم امرور گولم زد که نههههه اونا خیلی گرونن و چرا میخوای الکی پول بیشتر بدی برای میوه هایی که دقیقا یکی هستن! برو همون ارزونترو بگیر ولی مقدار بیشتر بگیر…
و من متاسفانه گول ذهنمو خوردم و دقیقا همین کارو کردم و ارزونترو خریدم و وقتی اومدم خونه و داشتم میشستم دیدم چقدر توش خراب و بدرد نخور داره که همون لحظه مجبور شدم بریزم دور، در صورتی که اون گرونتره خیلی کیفیت عالی تری داشت…
یا گاهی بازم به دلیل ضعف باور فراوانی ذهنم میگه این ماه مواد غذایی خیلی خریدی و بسه، یا همونجا تو فروشگاه بین دوتا ماده که قیمتاشون ارزون و گرونه میگه ارزونترو بردار چون پول نداریم یا پولمون تموم میشه و تا آخر ماه کم میاریم…
متاسفانه خیلی وقتا من گرفتار این افکار میشم چون خرید خونه با منه و از ترس کم نیاوردن تا آخر ماه، خیلی چیزارو نمیخرم یا ارزونترا رو میخرم که میدونم به دلیل باور کمبود هست که باید خیلی بیشتر روش کار کنم و کنترل ذهنمو در لحظه خرید داشته باشم…
ممنون از استاد عزیزم و مریم گلی نازنین و تمام دوستان همسفرم بخاطر این سفر مهیج و بی نظیر که هر روز به عشقش از خواب بیدار میشم و برام خیلی لذت بخشه که هر روز چیزای جدید یاد میگیرم و از کامنتهای شما فیض میبرم…
در پناه الله یکتا شاد و سلامت و ثروتمند باشین…
یا حق
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد گرانقدرم آقای عباسمنش عزیز و مریم خانم عزیزم و دوستان گرامی
در مسیر سفری که آغاز کرده ام برای متعالی شدن ، رسیده ام به یکی دیگر از موانع عبورم .
مثل بازی های کامپیوتری باید از این مرحله هم عبور کنم تا به مراحل بعدی ارتقاء پیدا کنم .
خداروشکر که مشکلم و پیدا کردم ، این خودش یعنی 50٪ مسئله حل شد!.
فهمیدم با خرید اجناس ارزان ذهن فقیری داشتم .
حالا برای ثروتمند کردن ذهنم ، برای تربیت کردن ذهنم که آماده ی پذیرش ثروت های الهی باشد شروع میکنم :
دیگر در خریدهایم به برچسب اجناس نگاه نمیکنم ، بلکه به کیفیت آن توجه میکنم و جنس با کیفیت را می خرم .
نگاه میکنم به جنسی که میخرم ، اگر نتیجه ای که برای من ایجاد میکند بیشتر از هزینه ای ست که پرداخت میکنم ، پس آن جنس را ارزان خریده ام .
توجه میکنم :
به زمانهایی که از آن کالا استفاده میکنم .
امنیت ، اطمینان و کارایی که آن ابزار برایم ایجاد میکند.
راحتی و لذتی که از استفاده ی آن کالا می برم.
مدت زمان کارا بودن ابزار یا جنسی که می خرم را مدنظر میگیرم .
خلاصه اینکه اگر نتایجی که میگیرم بیشتر از هزینه ای بود که برایش پرداخته ام ، یعنی آن کالا را ارزان تر خریده ام .
حالا که آگاهانه شروع به انجام این کار کرده ام ، ذهنی ثروتمند برای خودم می سازم.
در پناه نور و عشق الهی باشید.
به نام خداوند فراوانی ها و خداوند عزت دهنده، که تمام عزت از آن اوست .
سلام به روی ماهتون استادعزیزم آقای عباسمنش و مریم خانم عزیزم و دوستان گرامی
خداروشکر امروز هم هدایت شدم و در هجدهمین روز از سفرم ، با این فایل ارزشمند ، باز هم به خودشناسی بهتری از خودم رسیدم .
اینجا مچ ذهن فقیرم و گرفتم !
دقیقا من همیشه به دنبال قیمت پایین می گشتم ، با این توجیه که دارم مدیریت مالی میکنم .به خیال خودم در شرایط خاص کنونی دارم مدیریت بحران میکنم.
به خودم میگفتم الآن که ندارم! با این جنس ارزان مدارا کنم ،تا وقتی پول چیزهایی رو که دوست دارم و مناسبه و می خرم .
غافل از اینکه ذهنم و در همان دیدگاه فقیرش نگه میدارم .
چه درس خوبی رو یاد گرفتم ، خدارو شکر
یاد گرفتم :
بجای گشتن قیمت ارزان و مکان خرید ارزان ، روی باور های « احساس لیاقتم » کار کنم .
روی باورهای « فراوانی » کار کنم .
بجای گشتن برچسب قیمت ها ، به کیفیت کالا توجه کنم .
حالا یاد گرفتم : اول من با باورهای قدرتمند کننده همیشه به بهترین قانع شوم ، سپس جهان قطعا مرا را به سمت بهترین ها هدایت میکند . قانع نشدن به کمتر از بهترین ، یعنی تعهد برای ساختن باور قدرتمندکننده و تغییر باور محدود کننده ، به جای پایین آوردن کیفیت خواسته .
درپناه نور و عشق الهی باشید .
مسیر سفر روز هجدهم
ابزار برای ما یعنی ثزوت و ما هممون با ابزار ها داریم پول میسازیم حالا درس این فایل برای من این بود ابزار کارم عالی تر کنم چون پول برام میسازه بخاطر شرایط گوشیم فروختم الان گوشیم خوبه اما باز جا داره بهتر بشه پس بهش فکر میکنم برای مرحله رشد کاریم
مورد دیگه که بحث پول دادن برای خرید ها هست هم این دیدگاه جدید که ببین چه نتیجه ای برات داره دارم در نظر میگیرم پول نداشتیم ولی همسرم گفت بیا دورهمی دوستانه را بریم خرجمون حدود دویست سیصد میشد و در شرایط فعلی خرج اضافه به حساب میومد مقامت من که زیاده اما چون فایل ها را گوش داده بودم به همسرم گفتم هر جور صلاح میدونی بخوای بریم من مخالفت نمیکنم انقدر خسته بودم که همون روز دلم میخواست بگم اشتباه کردم جدا از پولش حالش هم ندارم اما به خودم گفتم سکوت کن یکبار بگو باشه و رفتیم بی نهایت لذت بردم بهترین دورهمی بود که بعد دوسال رفتم و کلی از همسرم تشکر کردم که اصرار به رفتن کرد و امروز بدون اینکه من حتی تبلیغی بکنم و راستش کلا خسته بودم تا ظهر خواب بودم دیدم پول برام واریز شده و کلی خوشحال شدم این نشونه مقاومت نکردن من برای حال خوب بود اینکه جایی که لازمه پول راحت خرج کن بزار ذهنت ثروتمند شه
چقدر من تغییر کردم خودمم باورم نمیشه با دیدن فایلهای رایگان انقدر خوب دارم نتیجه میگیرم مرسی استاد از اگاهی های هر روزتون
سلام خدمت استاد عباس منش گرامی و خانم شایسته عزیز و دوستان خوبم
اتفاقا امروز با راهنمایی خواهرم برای اینکه عملا به خودم تقویت باور فراوانی و احساس لیاقت رو نشون بدم و به خدا هم بگم که دارم قدم عملی بر میدارم،تصمیم گرفتم هر روز یه چیزی برای خودم بخرم .
بدون اینکه اولویت های قبلی رو توی ذهنم بیارم یعنی بدون اینکه اول به فکر هزینه بهداشت و درمان و بیمه باشم ،
بدون اینکه اول به فکر هزینه آموزش و مدرسه دخترم باشم ، بدون اینکه اول به فکر هزینه خورد و خوراک باشم ، میخوام اولویت رو به خودم بدم و هر روز چیزی برای خودم بخرم تا یک ماه (اینکه دارم زمان رو محدود میکنم به یک ماه یه راحتی خیال رو از ذهن نجوا گر میاره که خب یه ماه چیزی نیست برو هر روز چیزی بخر بالاخره یک ماه تموم میشه ، همیشه که نمیخوای برای خودت چیز بخری !) خوبه نه زمان تعیین کنم نه قیمتش رو !
الان که این فایل رو گوش دادم با خودم گفتم اگه میخوای ازاین تمرین که برای خودت در نظر گرفتی نتیجه خوبی بگیری بهتره که آگاهی و قانونی که توی این فایل یاد گرفتی رو اجرا کنی
احتمالا اگر بخوام این تمرین رو اجرا کنم اولین نجوایی که ذهن میکنه اینه که برو از جنسهای ارزون تر شروع کن تا آروم آروم پیش بری و اینجوری نجوا رو برای من منطقی میکنه!
این فایل راه رو به روی نجوای ذهن می بنده و با دلیل منطقی میگه اگه ابزاری رو میخری باقیمت بالا اما کیفیت اون ابزار اونقدر خوبه و اونقدر بالاست که نتایجش بسیار بیشتر از قیمتیه که پرداخت کردی میشه گفت واقعا مفت خریدی و اگه وسیله ای بخری که ارزون باشه اما بعد برای تعمیرش ده برابر هزینه کنی یا خوراکی رو بخری که به خاطر مواد نامرغوبش اون رو تو زباله بریزی یا هزینه درمان بکنی پس بسیار گرون خریدی
پس وسیله مرغوب و باکیفیت رو انتخاب کن تا ذهن رو برای ثروتمندشدن تمرین بدی چون ذهن فقیر همیشه به دنبال محصول ارزون و تخفیف خورده است
و در گذشته خرید لباسهایی رو انجام دادم که شاید ارزون بوده اما ارزش و مناسب حتی برای یک بار پوشیدن نداشته ودرواقع هزینه زیادی هم براش دادم و البته وسایل الکترونیکی و پارچه ها و یا وسایل آموزشی با کیفیتی هم خریدم که هر بار ازشون استفاده کردم ازشون راضی و خوشحال بودم
خدایا شکرت به خاطر این فایل و خیلی ممنونم از شما استاد عباس منش گرامی در پناه خداوند منان باشید
سلام خدمت استاد عزیزم وبانو شایستهی نازنین
روز شمار هجدهم
مطالب و فایل امروز مثل همیشه گر از درس بود.
منم تجربه های زیادی در این مورد دارم.
مثلا یه بار شیر آب بالکن خراب شد همسرم رفتن شیر آب خریدن واومدم چون پایان ماه بود واونم کارمند بود پولش کن بود فروشنده بهش دوتا پیشنهاد داشته یکی چینی بود 80وجنس بهتره 150بوده. همسرم برای صرفه جویی اون ارزون تره رو خرید و آورد همین که خواست وصلش کنه آچار انداخت وشیر شکست. مجبور شد پلمش کنه وسر ماه رفت همون شیر با جنس بهترو بخره.
برای خودمم بارها پیش اومده که خواستم صرفه جویی کنم دوبرابر هزینه دادم.
مثلا جای ارزون لباس خریدم بعد مجبور شدم از اون لباس توی چندماه چندبار بخرم که اگر از اول اون جنس خوب رو از جای مناسب خریده بودم چندماهی برام کار میکرد.
قراره چند روز دیگه برم خرید باز این ذهنم شروع کرده به جای خرید از بالا شهر برو پارچه بخر بده خیاط برات بدوزه تا برات ارزون تر در بیاد. آنان از دست این ذهن فقیر واین باورهای سمی واین عدم حس لیاقتم.
یع بار از گرون ترین جای شهرمون لباس خریدم ولی اینقدر این حس که چرا گرون خریدم اذیتم میکرد که حس میکردم من لایق این لباس نیستم واونقدر تو کمد موند که آخرش دادم به خواهرم. وحالا میبینم اون لباس به این گرونی رو اون وقتی میخواد بره سوپری میپوشه واصلا برای مهم نیست. ومن حتی توی مهمانی هم فقط یه بار پوشیدم. خلاصه که این حس عدم لیاقت خیلی جاها باعث شده از داشته هام هم لذت نبرم.
در نور باشین
سلام خدمت استاد عزیزم وبانو شایستهی نازنین
روز شمار هجدهم
مطالب و فایل امروز مثل همیشه پر از درس بود.
منم تجربه های زیادی در این مورد دارم.
مثلا یه بار شیر آب بالکن خراب شد همسرم رفتن شیر آب خریدن واومدم چون پایان ماه بود واونم کارمند بود پولش کم بود فروشنده بهش دوتا پیشنهاد داده یکی چینی بود 80وجنس بهتره 150بوده. همسرم برای صرفه جویی اون ارزون تره رو خرید و آورد همین که خواست وصلش کنه آچار انداخت وشیر شکست. مجبور شد پلمش کنه وسر ماه رفت همون شیر با جنس بهترو بخره.اینطوری دو برابر هزینه کرد.
برای خودمم بارها پیش اومده که خواستم صرفه جویی کنم دوبرابر هزینه دادم.
مثلا جای ارزون لباس خریدم بعد مجبور شدم از اون لباس توی چندماه چندبار بخرم که اگر از اول اون جنس خوب رو از جای مناسب خریده بودم چندماهی برام کار میکرد.
قراره چند روز دیگه برم خرید باز این ذهنم شروع کرده به جای خرید از بالا شهر برو پارچه بخر بده خیاط برات بدوزه تا برات ارزون تر در بیاد. امان از دست این ذهن فقیر واین باورهای سمی واین عدم حس لیاقتم.
یع بار از گرون ترین جای شهرمون لباس خریدم ولی اینقدر این حس که چرا گرون خریدم اذیتم میکرد که حس میکردم من لایق این لباس نیستم واونقدر تو کمد موند که آخرش دادم به خواهرم. وحالا میبینم اون لباس به این گرونی رو اون وقتی میخواد بره سوپری میپوشه واصلا برای مهم نیست. ومن حتی توی مهمانی هم فقط یه بار پوشیدم. خلاصه که این حس عدم لیاقت خیلی جاها باعث شده از داشته هام هم لذت نبرم.
در نور باشین
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام به اساتید گرانقدر و دوستان عزیزم
برای من هم هزاران بار پیش آمده که به خاطر احساس عدم ارزشمندی و کمبود دچار خطاهای بزرگ و هزینه های هنگفت شده ام. هر بار توبه کرده ام اما باز متأسفانه اسیر نجواهای ذهن شده و بارها مسیر اشتباه را تکرار کرده ام. خیلی جالب است زمانی که دارم آن راه خطا را میروم نداهای درون به من گوشزد میکنن اما شیطان قدرتش خیلی بیشتر است و اکثر مواقع برنده می شود. آخرین موردی که واقعا اذیت کرد مربوط به یک ماه پیش می شود که ال ای دی گوشی همسرم شکسته بود. از نمایندگی قیمت گرفتن گفتن حدود 4و نیم میلیون میشه. من داشتم بیرون میرفتم گفتم بزار از موبایل فروشی سر کوچه هم که تعمیرات انجام میده و چند سال هم هست تجربه داره سوال بپرسم. در کمال ناباوری گفتن که اورجینال 3 میلیون و 100 با دستمزد و گلس کلا میشه 3و 300. منم خوشحال که جایی پیدا کردم که هم اصل میندازه و هم حدود یک میلیون و 200 صرفه جویی میشه در ضمن بر خلاف نمایندگی که 24 ساعته تحویل میده 2 ساعت بعد آماده میشه. پس بلافاصه گوشی را دادم برای تعویض ال ای دی و راضی راضی 2 ساعت بعد تحویل گرفتم. به همسرم هم گفتم دیگه خیلی بیشتر مراقب باش که ضربه نخوره و ایشون هم واقعا بیشتر از قبل مواظب بودن. کمتر از 20 روز بعد داشتن کار میکردن که بدون دلیل صفحه تیره و تار شد. فک کردیم شاید مشکل خاصی نباشه و نیاز به فلش کردن باشه. فرداش بردم پیش همون آقایی که تعمیر کرده بودن، به محض اینکه دید گفتن ال ای دی مشکل داره و ضربه خورده . با اینکه صد درصد مطمئن بودیم که ضربه ای در کار نبوده ولی زیر بار نرفتن و گفتن جنس من اصل بوده. به ناچار به همون نمایندگی تحویل دادم و گفتن که احتمالا جنس فیک استفاده شده و برای بار دوم ال ای دی تعویض شد. اما برای ما درس های زیادی داشت که امیدوارم بتوانیم به موقع و درست استفاده کنیم. آگاهی های این اتفاق نادلخواه:
1. برای خرید و تعمیر وسایل فقط به مراکز معتبر که حساب پس داده اند مراجعه کنیم.
2. هیچ ارزانی بی علت نیست. همیشه با کیفیت ترین جنس را انتخاب کنیم و وسوسه کمی قیمت پایین تر نشویم.
4. بیشتر از وسایل خود مراقبت کنیم و همیشه پس اندازی داشته باشیم که اگر وسایل ضروری خراب شد به جای تعمیر سعی کنیم یک وسیله نو و با کیفیت تر بخریم.
با سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربونم.من در روز 18سفرم اینو بگم که قبلاً که بچه بودم دنبال لباسهای گرون قیمت . مغازهای گرون و شیک ولی بعدها همش بدنبال اجناس مناسب میگشتم .از لباس .از خودرو.از موتورسیکلت.و گهگاهی هم برای خرید .ولی به لطف خداوند بزرگ و فرمانروای عالم و راهنمایی استاد بی نظیرم . متوجه شدم باید همیشه بهترین را بخواهم . خدایا شکرت.خدایا شکرت.خدایا شکرت.
شاد و پیروز و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید
سلام به استاد عزیز و و مریم خانم گل و هم فرکانسی های محترم سایت
شکر خداوند مهربان که همیشه به موقع هدایتم میکنه ،دوسه روزی هست که ارثی رو بین خانواده همسرم تقسیم کردن و قسمتی از این ارث سهم ما شد ولی چون بیشتر از سهم دیگران قیمت میخورد ما مجبور شدیم مبلغی به بقیه برگردونیم از جایی که برای ما غیر قابل پیش بینی بود و پس اندازی به این صورت نداشتیم لحظه ای فکرم درگیر شد که نکنه برامون گرون افتاده باشه ولی امروز با دیدن این فایل فهمیدم خوب ارزون خریدم خدایا شکرت
امروز فهمیدم ذهن من خیلی فقیر بوده چون همیشه در گذشته دنبال جنس ارزون بودم نه با کیفیت مثلا بارها سوشوار ارزون چینی خریدم که بعد چند وقت کار کردن میسوخت
یا اتو که یکی از لوازم برقی ضروری تو خونه هست هر حداقل سه سال یه بار یه اتو عوض میکردم کامل میسوخت
اتو مو و لوازم آرایش زنانه همینطور همیشه بچه هام میگفتن مامان جنس خوب بخریم ولی ذهن من قبول نمیکرد و همیشه خرج بالا خرج تازه اونم قسطی به قیمت دوبرابر
جاروبرقی و وسایل برقی آشپزخانه رو هم بارها عوض کردم چون کیفیت نداشتن و سوختن
خوب اگه رو هم جمع کنم شاید پول یه آپارتمان نقلی رو من صرف دوبار خرید چیزهای الکی کردم که میشد مدیریت کنم و کم بخرم ،خوب بخرم،نقد بخرم این سه تا اصل مهم که من از استاد یاد گرفتم و بابت آموختن این علم از خداوند سپاسگزارم