ارزش ابزار - صفحه 82 (به ترتیب امتیاز)

1123 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    حسین مزرعه فراهانی گفته:
    مدت عضویت: 1106 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام خدمت دوستان واستاد عباس منش عزیز

    چیزی که من از این فایل فهمیدم این بود که در خرید یه جنس همیشه دومسئله پیش یک هزینه دو کارایی که به ترتیب معادل سازیش کنم میشه

    کارایی =ارزش اصلی ومعنوی. هزینه=ارزش ظاهری

    که متاسفانه برای اکثر افراد من جمله خودم ارزش ظاهری مهمه وبه نظرم این یه جورایی بر میگرده به عزت نفس که چقدر خودت برای خودت ارزش داری وقتی میخوای یه کفش بخری با این پولی که داری به چیش توجه میکنی قیمت که اینکه من هزار تا بدبختی دارم باید خرج اون کنم یا اینکه من لایقت بهترین ها رو دارم وجنس خوبه رو میخری وطبق قانون هم جهان برات طبق فرکانست رقم میزنه .

    ونکته جالب وقتی یه جنس خوب میخری اول از همه احساس بهتری داری وبعد اینکه اون کالا اندازه صدتا جنس ارزون قیمت کارتو راه میندازه مثال در زندگی خودم :

    یه مثال ساده هم هست اینه که میخواستم ادامس بخرم یه آدامس بود قیمتش 6هزار تومن وکلی هم داخلش ادامس بود ویه ادامس دیگه هم بود 12 هزارتومن ولی کلا پنج تا توش بیشتر نبود من آدامس 6هزار تومنیه رو خریدم واتفاق جالبی که افتاد این بود که تا در ادامس رو باز کردم واولین ادامس رو گذاشتم دهنم دیدم آدامسه لامصب مثل سنگه حاجی اصلا من هم طبق عادت ادامس رو لای دندون هام فشار دادم نزدیک بود دندون هامو بشکنه . ولی چند روز پیش یکی از دوستان ام داشت اون ادامس گرونه رو (ازنظرمن) میخورد انقدر هم نرم بود وهم بوی خوبی میداد که از چند متری میشد بوی خوبش رو استشمام کرد برای یه دونه آدامس این قدر فرق هست در مثال دیگع که الا ماشاءالله هست ومثال هست.

    در رفتارهای انسان هم همین طور مثلا یه رفتار بدی که میکنی چقدر آسیب به خودمون میزنیم که هزینه اش برامون گرون در میاد ولی وقتی مثلا کسی رو میبخشی خب اولا از اینکه سبک میشی وبعدش اینکه به جسمتم آسیب نمیزنی وکلی ارزون تر قیمت تمام شده برامون در میاد

    در پایان امید وارم که همه ما من جمله خودم به اکاهی های این فایل توجه کنیم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    اعظم بابازاده گفته:
    مدت عضویت: 1049 روز

    سلام و عرض ادب خدمت شما

    روز 18 سفرنامه

    من هم ذهن فقیری داشتم و دارم چون با دیدن یه چیزی که خوشم میاد تمرکزم میره رو قیمت و اینکه ارزان بخرم

    به این درک رسیدم که احساس عدم لیاقت و عدم ارزشمندی خود ، باعث انتخاب ما در خرید اجناس ارزان قیمت و بی کیفیت میشه

    و همینطور باور فراوانی

    ترس از کمبوده که مارو سوق به اجناس ارزون و بی کیفیت میده

    این دو باور پاشنه آشیل اکثریت ماست

    احساس عدم ارزشمندی و باور به کمبود

    من اینو متوجه شدم که اگه میخوام ثروتمند بشم یکی از کارهایی که باید انجام بدم اینه که در موقع خرید حواسم باشه انتخابم بر حسب قیمت ارزان و کالایی که مشخصه کیفیت نداره نباشه

    و خرید های با کیفیت داشته باشم

    چون اینطوری با خریدم لطف بزرگی به خودم کردم که هم لذت میبرم و حس خوبی بهم دست میده

    هم اینکه با تکرار این انتخاب ها و خریدهای با کیفیت نا خودآگاه در مدار بالاتری قرار میگیرم

    و میخوام این هم جزوی از برنامه هام باشه که آگاهانه خرید جنس با کیفیت اولویتم باشه

    خدایا شکرت بخاطر درس امروزم

    به امید دیدار شما عزیزانم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      اعظم بابازاده گفته:
      مدت عضویت: 1049 روز

      سلام استاد جان

      خواستم بگم پیرو عمل به نکته ای که در این فایل یاد گرفتم لازم دونستم یه موضوعی رو در ادامه این کامنتم بنویسم

      فقط در خرید اجناس و لوازم نیس که باید دقت داشته باشیم به هزینه و نتیجه

      در همه قسمتهای زندگی باید دقت کنیم،اونقدر دقت کنیم و اونقدر تکرار کنیم که این نکته خیلی مهم به طور ناخودآگاه جزوی از وجودمون بشه

      و ما اتوماتیک رفتارمون اینگونه باشه

      استادجان حدود یه هفته 10 روزی میشد که در قسمت کاسه زانوی پای چپم یه درد عجیبی شروع شده بود که البته در سالها قبل که خیلی خیلی پشت فرمان میشستم و با ماشین کار میکردم یه همچین دردی رو البته خفیف احساسش کرده بودم

      ولی خب از وقتی دیگه ماشینم رو فروختم و بهتره بگم از دست دادمش بخاطر باورها و انتخاب های اشتباه پشت سر هم و و و که بی خیالش

      من دیگه رانندگی مدام نداشتم و این درد فراموشم شده بود

      تا اینکه یک هفته ای میشد که زانوم درد میکرد و اولش فکر کردم شاید در حالت نامناسب خوابیدم که اینطور شدم

      ولی دیدم نه این زانو درد امون نمیده بهم و همش باید یکی پامو ماساژ بده تا یکم جون بگیرم

      تا اینکه امروز تصمیم گرفتم برم دکتر

      استاد به خدا قسم که اگه من آدم قبل بودم میرفتم تا بیمارستان پیش دکتر عمومی

      و اونم پمادی چیزی مینوشت واسم و مشکل هنوز وجود داشت و باز دوباره منو میکشوند همون جا و دوباره یه درمان سطحی و این چرخه همچنان ادامه داشت

      اینطوری میشد که هم انرژی هم زمان هم پولم رو از بین برده بودم بخاطر اینکه خواستم واسم ارزون در بیاد که بدتر گرونتر میشد واسم

      حالا اعظم جدید تصمیم میگیره خودش رو ارزشمند بدونه و نزد پزشک متخصص بره و هزینه گرونتره رو پرداخت کنه و در عین حال صرفه جویی کرده باشه در وقت و انرژی و پولش

      و دکتر متخصص بعد از معاینه و بررسی مشکلی که در زانوم ایجاد شده بود رو همراه با عکس برام توضیح داد و دو تا آمپول به زانوم تزریق کرد و 90 درصد دردم همون موقع آروم گرفت و تماااااااااام

      و خداروشکر میکنم و البته در کنارش خودم رو هم تحسین میکنم بخاطر تصمیم درستی که گرفتم و عمل به این اصل مهم که در مقابل پولی که پرداخت میکنید چه نتیجه ای میگیرید

      و اینقدر احساسم خوبه که نگو و نپرس

      عشق میکنم استاد عشق

      آخه امروز با عمل کردن آگاهانه به آموزه هام احساس ارزشمندی و باور فراوانی رو در وجودم روشن کردم

      و توکل بر خدا ادامه خواهم داد

      من لایق بهترین ها هستم :

      بهترین خودرو

      بهترین خونه

      بهترین مسافرت

      بهترین تفریح

      بهترین روابط

      بهترین خورد و خوراک

      بهترین لباس ها

      بهترین دوستان

      بهترین اتفاقات

      بهترین شرایط و موقعیت ها

      بهترین تجربه ها

      و بهترینِ بهترین ها

      خدایا شکرت که جانی تازه و دوباره بهم دادی برای تجربه دنیایت به شکلی کاملا جدید و رویایی

      من دارم خودمو آماده میکنم برای ورود نعمت های بزرگ خداوند

      من به وعده خداوند اطمینان دارم

      او خلف وعده نمیکنه

      من منتظر بهترین ها هستم

      عاشقتونم

      به امید دیدار

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    امید سعادت پور گفته:
    مدت عضویت: 1736 روز

    با نام و یاد خدا

    مهم ترین باوری که از موضوع یاد شده برای خودم می خواهم بسازم این است که،

    / انسان ثروتمند از پرداخت بها برای یک جنس با کیفیت که در توان مالی اش هست و تکاملش را طی کرده ترسی ندارد

    این جنس با کیفیت ممکن است یک کارمند با کیفیت،

    یک خودروی با کیفیت،

    یک تور مسافرتی با خدمات با کیفیت،

    یک ابزار کار با کیفیت ساخت بالا و مهندسی دقیق،

    یک بسته آموزشی با کیفیت با توضیحات دقیق و کامل،

    یک نرم افزار با کیفیت،

    یک حساب کاربری پریمیوم برای استفاده از خدمات آنلاین یک شرکت اینترنتی با کیفیت،

    یک پیمانکار ساختمانی با دقت و ظرافت اجرایی با کیفیت،

    یک تعمیرکار با خدمات کیفیت،

    یک قطعه یدکی با کیفیت برای هر وسیله مکانیکی،

    یک رستوران با غذای خوشمزه، دکور زیبا و پرسنل خوش برخورد و محترم،

    یک دکور با کیفیت برای خانه یا دفتر شرکت،

    یک دستگاه یا ماشین آلات کار برای کارخانه تولیدی،

    / و حتی صرف زمان، انرژی و تمرکز برای یک پروژه باشد تا نتیجه و محصول نهایی با کیفیت قابل قبول باشد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    امین اطمینان گفته:
    مدت عضویت: 2457 روز

    سلام

    قدم روز 18

    من چند مدت قبل جایی رفته بودم که تو کشتی یه دست فروش به من دوتا ادکلن فروخت و من به خاطر ارزونی ازش خریدم

    وقتی رفتم خونه و بازش کردم و استفاده کردم اصلا هیچ بویی نمی‌داد و انگار کلا پول انداخته بودم دور

    بعد فکر کردم که این به خاطر ذهن فقیر من بوده یا اینکه نتونستم اون لحضه نه بگم

    اگر من به یه مغازه ادکلن فروشی می رفتم و سر فرصت و با دقت پول میدادم حالا حتی بیشتر یه کالای با کیفیت می خریدم که حداقل چند ماه استفاده می کردم.

    ولی اون ادکلن ها مثل آب بود و هیچ بویی نمی داد و اصلا استفاده نشد.

    از این تجربه ها همه مون کم نداریم امیدوارم که بتونیم روی باورمون کار کنیم و از خریدهای ارزون ولی بی کیفیت دیگه انجام ندیدم

    ممنونم از استاد و خانم شایسته

    موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    راحله جهانشاهی گفته:
    مدت عضویت: 1061 روز

    من خیلی این تجربه رو تو خرید لباس دارم همیشه دنبال حراجی و مغازه های ارزون بودم و وقتی چیز ارزون از مغازه هایی در اعماق بازار گیرم می اومد احساس زرنگی میکردم اما وقتی تو یه مهمونی یا مجلسی میرفتم و کیفیت و زیبایی لباس بقیه رو میدیدم احساس خجالت و بد لباس بودن و احساس فقیر بودن میکردم و کسی منو جدی نمی گرفت در صورتی که من هم به اندازه اونها پول خرج کرده بودم اونا با پولشون مثلا یک عدد شال یا روسری خوشگل خریده بودن و من با همون پول 8 تا شال رنگارنگ از حراجی ته بازار خریده بودم و بدتر از اون اینکه داشتم این به خیال خودم زرنگی رو به بچه هام هم یاد می دادم اما حالا فهمیدم که چه قدر ذهن فقیری داشتم و از الان دیگه میخوام رو خودم کار کنم و به بچه هام هم یاد بدم که برای خودشون ارزش قائل بشن و خودشون رو لایق بهترینها بدونن ممنونم استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    محمدرضا روحی گفته:
    مدت عضویت: 1349 روز

    به نام هدایت الله

    با سلام خدمت استاد و خانم شایسته عزیز و همه دوستان هم فرکانسی

    خدا را شکر می کنم با یه فایل دیگر از استاد به حرف ها و قشنگی های صحبت آن پی بردم و لذت بردم از این فایل بینظیر استاد که چقدر کمک میکنه به باورهای محدود کننده ما در این فایل عالی

    استاد حرفهای قشنگ زده شد و آن این بود که به خاطر شرایط قبل ما گرفتار الگوی قبل شده ایم

    و اگر تکرار شود این الگوها ی اشتباه ما را به راه های اشتباه می کشاند

    برای ما قیمت نباید تاثیر گذار باشد کیفیت و نتیجه آن چیزی که میخریم مهم است برای چیزهای خوب پول خوب باید بدهید و به خودت بگی مفت خریدی باید مواظب باشم به خاطر اون جنس ارزون که میخرم صدها برابر هزینه نکنم بعدها وقتی چیزی که ارزون می خریم دیگه هزینه و بلا روی سرت می آورد که بارها و بارها پول اون جنس است باید هزینه کنید باید ذهن ما ثروتمند فکر کنه

    که این طرز فکر را داریم زمان خودتون رو برای حاشیه‌ها نزاریم به خاطر این جنس ارزون باور ثروتمند دی ما ثروت را وارد زندگی ما میکند واقعا ازتون ممنونم که کامل و شفاف آنچه که در باورهای نادرست من بود اشاره کردید تا به آن ذهن یا با اقدام درست را در زندگی خود انجام دهم

    از دوستان بابت کامنت های قشنگ شون سپاسگزارم در پناه الله یکتا شاد سلامت سعادتمند باشید انشالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1180 روز

    سلام به استاد نازنین وارزشمندم.

    ارزش ابزار.

    تادوسال پیش کسی بودم که هیچ آگاهی نسبت به صحبتهایی که استادراجع به گرونی اجناس وابزار ،نداشتم .

    اتفاقامقاومت زیادی داشتم واصلن علاقه ای به خریداجناس گرون نداشتم چون درکی ازکارکردوکیفیت اونهانداشتم .درواقع چون همیشه ازلحاظ مالی درمضیقه بودیم ،ترجیح میدادم که دنبال اجناسی باشم که کارم رو،رابندازه .

    دیگه به عواقبش واینکه چقدبتونم ازش استفاده کنم ،فکرنمیکردم.

    ودقیقن همیشه چوب این داستان رومیخوردم.

    جالب اینجا بود که دلمم نمیسوخت وتوجیهم این بود که خب ارزون خریدم .حالامی ارزیدکه انقداستفاده کردم.

    دیگه به این فکرنمیکردم که اگرجنس بهتری می‌خریدم ،طبیعتابیشترمیتونستم ازش استفاده کنم .

    ضرورتی نداشت انقدحساس باشم وباحساسیت واحساس خطرازاون محصول استفاده کنم.

    بالذت بیشتروکیفیت بالاتری میتونستم ازاون استفاده کنم.

    بله مقاومت زیادی داشتم که بابودن توبرنامه ی استادوآشنایی باقوانین جهان هستی که مهم‌ترینش تغییرافکاروباورهام بود،متوجه شدم همه ی اینهاازکمبودفراوونی میاد.

    اینکه باورهای خیلی ضعیفی دارم که نمیتونم به خودم ، بقبولونم که اجناس خوب بخرم .

    ازطرفی ارزش خودم رو هم پایین می دیدم که دلم نمیومددست به چیزای گرون تربزارم .

    پس نقطه ضعف‌های زیادی داشتم که همگی دست به دست هم داده بودن که اجازه ی خریدباکیفیت روبه من نمیدادن.

    استادمثالهای خوبی زدن .که همشونو،خوب درک میکردم چون خودم تجربه کرده بودم.

    وسایل وابزارآلات آشپزخونه یاخونه می خریدم باکیفیت پایین چون ارزون بودن .بعد سریع یاخراب میشدن ونیازبه تعمیرداشتن یاازبین میرفتن .

    ومجبورمیشدم دوباره بخرم.

    برفرض مثال وقتی مبلی خریدم که جنسش ترک بودهمه گفتن بااین پول میتونستیدسه تاسرویس چوب بخرید اماسالهاس دارم استفاده میکنم هم قشنگیشوداره هم هنوز قابل استفادس وابرهای زیرش سالمه .هم چقدازنگاه کردن بهش ونشستن روی اون لذت بردیم .درحالیکه مبلهای دیگم زودداغون میشدن .

    حتی توخوردنی هامثل میوه جات ،خشکباریاهرتغذیه ای که استفاده میکنیم .متوجه شدم وقتی میرم مغازه ازهرنوعش که میخام خریدکنم ،بهترینشوبرمیدارم چون میخام به خودم ثابت کنم که هم فراوانی هست هم فهمیدم بااین کارم احترام به خودم میزارم وجهان هم طبیعتاهمیشه برام ازبهترینش می‌فرسته .دیگه نگران پولش نبودم .خب لذت بیشتری توخوردن هم میبرم .

    چرایه عالمه میوه بگیرم باکیفیت پایین .

    الان همه چی به اندازه شایدم کم بخرم ولی باکیفیت خوب وعالی میخرم .وبالذت میخوریم.

    به قول استاد هیچ چیزدورریختی ودورانداز هم نداریم .به خصوص موادغذایی ای که ازواجبات خونه بودمثل برنج مثل چایی ،قهوه وخیلی چیزای دیگه….

    ظرف وظروف خوشگل وگرون قیمتی که همیشه برای مهمون میزاشتم حالامیارم خودمون استفاده میکنیم تاباور کنم ،ارزش من هم بالاس.به قول بچه هام میگن مامان ازخوردن غذاهم تواین ظرفابیشترلذت میبریم .

    آجیل و خشکبار خوب میخرم که اگه 5تادونه هم میخاییم بخوریم ولی خوشمزشوبخوریم .خدایی طعم اونی که ارزون می‌خری بااونی که گرون می‌خری ،کلی فرق داره.

    خیلی ازلذتهاروازخودمون محروم کرده بودیم فقط به خاطرباورکمبودهامون وارزش قائل نشدن به خودمون .

    وفکرمیکردم داریم بوردمیکنیم درحالیکه که همیشه ضررهم میکردیم.

    وهمیشه تخم حسرت وغبطه تودلامون میکاشتیم .

    استادجان یقشنکی گفتن :«بایدببینیم چه چیزی دریافت میکنیم در مقابل آنچه پرداخت میکنیم ».

    بعدخواهیم دیدکه نه تنهاضررنکردیم بلکه سودهم کردیم .

    هیچ چیز گرونی بی حکمت نیست.

    ماارزون خریدن رو،زرنگی هم میدونستیم .چوب اینکارم توزندگی بسیارخوردیم.

    چراازظرف وظروفهایی که برای مهمون میزاریم یاغذاهایی که برای مهمون درست میکنیم بیشترلذت می‌بریم ؟چون اوناازکیفیت وزیبایی بیشتری برخوردارن.

    وبرای مهمون ازموادغذایی بهتروگرون تری استفاده میکنیم .

    بازچرا؟چون برای مهمون ارزش بیشتری قائل هستیم .پس بایدیادبگیریم که به همون میزان برای خودمون ارزش قائل باشیم تاازجهان بیشترنعمت وفراوانی دریافت کنیم .

    خداروشکرمیکنم که ازاون افکارمخرب بیرون اومدم ومثل گذشته فکرنمیکنم.

    ازاستادعزیز ممنون وسپاسگزارم که این مطالب رو بهمون یادآوری میکنن .

    من بهترینم وبایدازبهترینهااستفاده کنم .

    به همون میزان درآمدی که دارم هم میتونم طوری مدیریت کنم که کم خودم نزارم.

    ب شرط اینکه نگاهم فرق کرده باشه.

    استادجان عاشقتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    سهیلا سلیمی گفته:
    مدت عضویت: 980 روز

    سلام استاد عزیزم

    من قبلا همین باورهای غلط را داشتم وفکر میکنم بیشتر تفکرات وباورهای غلطمان ریشه در کودکی دارند چیزهایی که دیدیم از رفتارهای بزرگترها چیزهایی که شنیدیم وآن زمانی که خود را خردسال میدیدیم وفکر میکردیم بزرگترهامون هرگز اشتباهی در کارشون نیست وقبول میکردیم وبعد وارد جامعه و0000

    البته این شاید فرافکنی باشه واینک که متوجه شدیم باید روی باورهامون کار کنیم استاد من همیشه در خریدهام دنبال چیزی میگشتم که قیمت آن مناسب باشه تابتونم اونا راحت بخرم خصوصا لباس که با یکبار یا دوبار شستشو از بین میرفت وخیلی چیزهای دیگه اما الان مدتی هست که روی احساس لیاقت داشتن کار میکنم ودیگه از شنیدن تخفیف خورده وقسطی هستش وغیره حسم بد میشه ومیرم سراغ جنسهای با کیفیت وزمانی میخرم که بتونم به راحتی پولش را نقد پرداخت کنم استاد مرسی که هستید وبه من انگیزه ی فوق العاده میدید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    سمیه سلیمی گفته:
    مدت عضویت: 983 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام و درود

    من هم تجربه ای در زمینه خریدن ابزار بی کیفیت داشتم که دوست داشتم به عنوان تمرینی که استاد عزیز از ما خواسته با شما به اشتراک بگذارم:

    من و همسرم هردو به هنذفری نیاز داشتیم ، برای خرید که رفتیم فروشنده چند مدل برای ما آورد

    همسرم جنس خیلی خوبی را برای هر دویشان انتخاب کرد ولی چون من یک applewatch هم خریده بودم دیگه خودما لایق خریدن هندزفری با قیمت بالا ندانستم و کیفیت پایین و جنس چین را انتخاب کردم ،،،،

    کمتر از یک ماه یکی از گوشی های هنذفری من قطع شد که حتی قابل تعمیر هم نبود و همسرم بارها ب من گفت خودت انتخاب کردی

    هندزفری من 300قیمتش شد و قیمت هندزفری همسرم که 600بود الان 1500و من با 300تومان پرداخت هنذفری قبلی و چیزی می‌خوام بخرم باید دومیلیون هزینه کنم که چند برابر برام آب خورد و سرزنش هم داشت و حس بدی که پیدا کردم ، واقعا احساس لیاقت و باور فراوانی دو مورد بسیار مهم برای دستیابی به خواسته هایمان بشکل بسیار عزتمندانه و زیبا ست ،، ما هر لحظه باید خودمان را لایق بهترینها لایق سلامتی لایق آرامش لایق عشق و رابطه سالم و زیبا ،لایق شادی لایق خوب بودن لایق خوشبختی ،لایق زیبایی ،لایق موفقیت و ثروت بدانیم ، آری فراوانی هست پول هست سلامتی هست عشق هست آرامش هست شادی و خوشبختی هست ،من لایق داشتن لوازم و وسایل عالی هستم من لایق جوانی و شادابی هستم ، من لایق داشتن دوستان خوبی مثل شما لایق داشتن استاد نازنینی مثل استاد عباس منش هستم ، و هزاران فراوانی دیگر که من لایق داشتن آنهایم ، خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    آذر عزیزی گفته:
    مدت عضویت: 1203 روز

    به نام الله مهربان

    روز18سفرنامه

    من از قدیم که یادم میاد همیشه دنبال حراجی ها ومغازه هایی بودم که جنسهای ارزونی داشته باشه ووقتی یه چیز ارزون می خریدم به خودم افتخار میکردم وپیش هر کس می رسیدم آدرس اون مغازه رو بهش میدادم که از اونجا خرید کنن.

    از وقتی که با قوانین آشنا شدم که این کار واین نوع خریدکردن از کمبود عزت نفس من واز باور کمبود میاد

    که من لیاقت چیزهای خوب وگران قیمت رو ندارم. تازه به این نتیجه رسیدم. که باید بهترین ها رو برای خودم بخوام چون من لایق بهترین ها هستم. به امید الله که بتونم دوره ی عزت نفس رو تهیه کنم و ییشتر بااین نوع باورها آشنا بشم. وروی خودم کار کنم.

    در پناه الله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: