ارزش ابزار - صفحه 86

سلام خدمت استاد خوبم عباس منش و خانم شایسته

سلام خدمت دوستان

چقدر این فایل برای من جذاب و عالی بود

استاد چقدر خوب و متفاوت می اندیشد و از الگوهای صحبت کرد که واقعا ما به باد فراموشی می سپاریم و این الگوها چقدر زیان های را وارد زندگی مان کرده و می کند

البته خود کلمه الگو متفاوت است

ما یک زمان الگو های مناسب را داریم و آنها برای ما مفید و موثر است

اما زمان های است که ما الگوهای مخرب و محدود کننده را داریم و با خود مان حمل می کنیم اینها ما را از خلی نعمت های خداوند دور و محروم می سازد

استاد مثال های زیادی در این فایل مطرح کرد و خلی فایل آگاهی بخش بود برایم

من خودم در این مورد ارزش ابزار تجربیات زیاد دارم

و این را قبلاً اصلا فکر نکرده بودم اما حالا با شیندن صحبت های استاد متوجه شدم که اری من هم در این چنین وضعیت ناجالب قرار دارم

من همیشه از پدرم شینده بودم و آموخته بودم که وقتی چیزی می خری باید بی گردی که کجا می توانی آن جنس را با قیمت خلی کم خریداری کنی و اینکه آیا این جنس با کیفیت است یا نیست برایش مهم نبود مهم فقط قیمت کم ان جنس بود

و این نگرش بر روی باور های ماهم تاثیر گذاشته بود و ما هم همیشه در زندگی های مان دنبال اجناس ارزان بودیم و هیچ وقت هم نتایج خوبی را بدست نیاوردم از خرید آن اجناس

پدر من بالای کسی طلب داشت و چون آن فرد پول نقد نداشت ماشین خود را جای قرض پدرم تحویل پدرم داد

وقتی ما این ماشین را دیدیم خوشحال بودیم که صاحب ماشین شدیم چون آن ماشین هم وضعیت خوبی نداشت ما هیچ وقت استفاده موثری از آن ماشین نتوانستیم

حتی مسیر های کمی را هم با خیال راحت نتوانستیم همرای آن ماشین سفر کنیم چون از بس که همیشه خراب می شد و حتی باعث شده بود که هیچ کسی به راحتی سوار آن نشود چون یکسره در حال تعمیر کردن بودیم و مصارف های مختلف را پشت سرهم داشت

و قتی این ماشین را فروخت و ماشین بعدی هم از این چنین وضعیت بر خوردار بود و ما طعم خوش از داشتن و استفاده کردن این ماشین ها ندیدم

وقتی به دیگران نگاه می کردم که ماشین دارد و هر جای می خواهد با این ماشین می رود می گفتیم نوش جان اینها که ماشین های سالم. و نو دارند مال ما که همیشه خراب است و باعث خجالت است

واقعا داشتن این چنین ماشین های همیشه خراب باعث خجالتی است

وقتی برای خونه خودم فرش می خریدم برای دو تا اتاق یکسری فرش های مناسب تری تهیه کردم اما برای صالون بدلیلی نداشتن پول کافی مجبور شدم فرش های کم کیفیت خریداری کنم

و هیچ وقت ما از این فرش کم کیفیت لذت برده نتوانستیم چون آن حس خوب را نداشتیم و با این فرش داستان ها داشتیم

و حتی هنوز که هنوز است من این دیدگاه را دارم که باید پولم را به ای هر چیزی مصرف نکنم چون باور های محدود کننده دارم وقتی می خواهم چیزی خرید کنم اگر پول بشتر بدهم دلم می سوزد برای پولم و احساس می کنم که دیگر نتوانم پول بی سازم و این را هم می دانم که باور های مناسب ندارم اما این را هم بگویم که بله من در حال کار کردن روی خودم هستم اما زمان می برد که این تغیرات را روی باور های محدود کننده وارد کنم و باور های قوی و ثروت را ساز را جایگزین این باور های مخرب بکنم

من از شیندن این فایل خلی لذت بردم درس ها آموختم و قبلاً من این چنین فایل را نشنیده بودم و اصلا روی ارزش ابزار فکر نکرده بودم

با شیندن این فایل خلی برایم تلنگری وارد شد که اری من کجای این چنین نگرش و دیدگاه قرار دارم

از استاد خوبم خلی ممنون هستم که باعث می شود ما هر روز داناتر و آگاه تر شویم و در مسیر درست قدم ها برداریم

خدایا صدهزار بار شکرت بابت دیدن این فایل و آگاهی بسیار عالی و لذت بخش که از استادم شیندم