ارزش ابزار - صفحه 9 (به ترتیب امتیاز)

1123 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    منیره مختاری فر گفته:
    مدت عضویت: 835 روز

    به نام خالق هستی

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانوم شایسته مهربون و خانواده بزرگ سایت جهانی عباسمنش

    روز هجدهم تحول زندگی من

    ارزش ابزار !!!چه جالب همزمان شد با یه تجربه ای که دقیقا امروز داشتم تو این راستا

    همه ما البته مثال های زیادی داریم ولی من میخوام دو تا مثال رو از تجربه خودم براتون تعریف کنم

    خدا رو شکر سالهاست که من کتونی اورجینال میگیرم و لذت جنس با کیفیت و اصل رو دیدم

    اما امروز یه کتونی لازم داشتم و یه معمولیش رو گرفتم

    اومدم خونه دیدم این با کتونی های قبلیم زمین تا آسمون فرق داره کیفیتش و ظاهرش ،

    بعد خریدم فایل امروز سفرنامه رو دیدم که اتفاقا داغ داغ این جنس تجربه رو چشیده بودم و یعنی این جمله استاد رو با گوشت و استخونم درک کردم ‌و تجربه کردم که میگفتند «هر وقت جنس ارزون و بی کیفیت خریدی برات گرون تموم میشه »

    دقیقا همینه تقریبا تفاوت قیمت با اصلش تو گرون ترین حالت ممکنش ده برابر هست ولی هزااااااااااااار

    برابر تفاوت کیفیت و زیبایی داره

    گفتم حالا یه هزینه کردم و احتمالا موقع پوشیدنم اذیت میشم و این کیفیت منو راضی نمیکنه پس معلومه که متضرر شدم .

    ازین به بعد حواسم باشه به انتخاب هام ،چون جهان از همون جنس و کیفیت برام میفرسته

    حواسم باشه به باورهام به افکارم چون خلق میکنه جهان اطراف منو

    و حواسم باشه روی احساس لیاقتم و به کم و وارزون وبی کیفیت قانع نشم چون این منم که تعیین میکنم جهان چه رفتاری با من داشته باشه و چی بهم ببخشه.

    یه مثال دیگه اینه که من چندین ماه پیش یکی از دندونام یه گوشه اش شکست و من رفتم پیش یه دندون پزشکی که قبلا رفته بودم پیشش و دندونای عقب رو پر کرده بودم و راضی بودم ولی بدون تحقیق برای دندون جلو که حساسه و رو زیبایی تاثیر داره به هوای اینکه قیمتش نسبت به جاهای دیگه مناسبه باز رفتم پیشش و دندون شکسته ام رو ترمیم کرد و بعد دو سه روز مواده افتاد انگار فقط با یه چسب چسبونده‌بودش ،بازم رفتم پیش ایشون ، گفتن این دفه دیگه خیالت راحت

    باز بعد یه مدت کوتاه اینم افتاد من دیگه بی خیال این شدم و گفتم فایده نداره باید یه دندون ‌پزشک متخصص برم

    چن وقت بعد یه دندون دیگه ام شروع کرد به درد و من رفتم پیشش با اون تجربه ای که از پر کردن دندونم سالها پیش داشتم و راضی بودم تا دندون جلوم رو دید گفت این چرا اینجوریه؟؟!! الان برات درست میکنم هر چی گفتم نه درستش نمیکنم گفتن نه این دفه بزار درست کنم اصلا نیاز به ترمیم نیست منم نفهمیدم چیکارش کرد‌بعد که تو اینه نگاه کردم دیدم واااااااا دندونم و تراش زده و صاف کرده کوتاه هم شده هر چی گفتم گردن نگرفت گفت مشکلی نداره خیلی خوشگله

    خلاصه اینم جریان ما

    کلی رفت و آمد و صرف انرژی آخر دندونم خراب شد

    حالا خواستم ازین تجربه ام بگم که یه وقتایی دیگه از ابزار گذشته ما با جونمون بازی میکنیم و ممکنه اتفاقات جبران ناپذیر بیفته

    یه جنس یه ابزار رو میشه گفت فدای سرم ولی بخشی از وجودمون و زیبایی طبیعی و نچرالش واقعا جبران پذیر نیست

    حواسمون باشه که کار کردن رو خودمون رو باورها و احساس لیاقت و کانون توجه اهمیتش واقعا حیاتیه،

    وگرنه گیر یه چرخه ی تکراری ناخواسته ی ناخوشایند میوفتیم که تنها خودمون خالقش بودیم .

    چون این مسئله رو اعصابم بود و هی هر جا مینشستم تعریف میکردم و سراغ دندون پزشک خوب میگشتم و این هی تکرار میشد تا اینکه خدا رو شکر با آموزش ها ی سایت الان دیگه این چرخه تکراری جذب ناخواسته تقریبا قطع شد و تمرکزم رو گذاشتم رو سپاس گزاری و توجه به زیبایی ها و کنترل کانون توجه

    دیگه خیلی وقته ازش صحبت نمیکنم فقط امروز گفتم مثال خوبیه تا درسی بشه به امید خدا .

    از استاد عزیزم بابت این فایل فوق العاده که همه مون رو هوشیار میکنه و به ما فرصت اینو میده که تجربیاتمون رو به اشتراک بزاریم و از تجربه های بقیه استفاده کنیم

    که هدایت خداوند رو ببینیم و خودمون رو تو در و دیوار نکوبیم

    چون من بعدش که دیگه کار از کار گذشت متوجه هدایت خدا میشدم تو اون زمان ولی من نگرفته بودم انگار اون موقع تو مدارش نبودم

    و حالا خدا رو شکر هدایت ها رو نسبت به قبل بهتر و به موقع تر میفهمم،

    از قوانین به این سادگی استفاده کنیم تا وقت و انرژی و پول و جسممون رو به وسیله استفاده هر لحظه از قانون محافظت کنیم .

    طولانی شد ولی امیدوارم به کارتون بیاد نوشته هام و همگی با هم درس بگیریم و جلوی زیان رو بگیریم با کمک و یاری خداوند با استفاده از قانون

    خداوندا تنها تو رو میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم ما را به راه راست به راه کسانی که نعمت داده ای هدایت کن .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    زهـره گفته:
    مدت عضویت: 1085 روز

    بنام پروردگار رب العالمین

    سلام خدمت استاد گرامی و خانم شایسته عزیزم

    برگ هجدهم از سفرنامه من

    جمعه 1403/3/18

    ساعت 20:44

    ارزش ابزار

    من از ارزش ابزار بسیار بسیار تجربه ها دارم ک بگم

    پدر نازنین من همیشه میگفت

    نون و تخم مرغی ک منو سیر میکنه

    چرا برم پول بیشتر بدم کباب بخرم بخورم ؟

    برم جیب خودمو خالی کنم جیب فلانی را پر کنم ؟

    این لباسی ک تنمه چشه ک برم لباسی بخرم فلان قدر قیمت داره ؟

    مگه لباس میخاد برای من آبرو بشه ؟

    لباس میخاد برای من زندگی بشه ؟

    ینی هنوزم ک هنوزه من اگر برای خونه ام یه وسیله ای را بخرم

    تعمیراتی را برای خونه انجام بدم

    سریع میاد میزنه تو ذوقم

    دخترم چرا هزینه الکی میکنی

    مگه همین خونه چش بود

    این پولو جمع کنین خونه بزرگتر بخرین

    و همین پدر نازنینم یادم میاد زمانیکه مسستأجر بودیم میگفت پول جمع کنین خونه بخرین

    الان ک خونه داریم

    میگه پول جمع کنین بزرگتر شو بخرین

    حتی برای خونه خودشم ب سختی ب سختی هزینه میکنه

    میگه همین فرشی ک من دارم چشه ک برم فرش نو بخرم ؟

    در مورد میوه ها ک نگم

    میرن ضعیف ترینشو میخرن بقول استاد یک کیلوش سالم نیست .

    از تجربه های خودم بگم

    ک متأسفانه ب دلیل باور کمبود پارسال

    یک مانتو آنلاین خواستم بخرم

    گفتم خب من میتونم بجای این مانتو برم

    مانتو ارزونتر بگیرم

    بجاش دوتا میخرم

    دوتا مانتو خریدم

    مانتو پاییزه ک تا بدستم رسید

    از کیفیتش شوکه شدم چون اصلا خوشم نیومد

    و خیلی گشاد

    و طرح بالاش بحدی تو تن شلخته بود

    ک نصف همون مبلغ و انرژی را مصرف کردم

    ک شاید بشه اونچیزی ک میخاستم

    ک هنوزم میپوشم ب دلم نمیشینه

    مانتو دومی ک خریدم

    اونم بشدت چروکی و پرز میده

    اینم از تجربه ارزش ابزاری ک ب ظاهر ارزان خریدم اما در مقابل هزینه گزافی براش پرداخت کردم .

    و باور کمبود در من فریاد میزنه

    ک دوست دارم لباس و وسایل با کیفیت را بخرم

    نگاه میکنم و غبطه میخورم ک پولشو ندارم

    و تصمیم میگیرم برم همون ارزونشو بخرم

    میدونم باید روی باورم کار کنم .

    من این فایلو قبلا هم شنیده بودم

    و اونقد دوسش داشتم هنوزم تو ذهنم بود

    جالب اینجاست من دارم روی باور فراوانی کار میکنم

    و واقعا میبینم فراوانی هست نعمت هست هرروز دارم میبینم ب عینه

    اما رفتارم نشان دهنده باور کمبوده

    مثلا تو خونه میوه میخریم

    ب پسرم میگم مامان کمتر بخور زود تموم نشه

    میوه یا خوراکی فرقی نمیکنه .

    یا پولی ک تو کارتمه میگم کمتر مصرف کنم تموم بشه از کجا بگیرم

    همسرم همیشه میگه ندارم تموم شد

    من از کجا بگیرم

    برای همین همه خریدم با ترس و نگرانیه

    از خداوند کمک میخام ک کمکم کنه با آگاهی هدایتم کنه بسمت باور فراوانی .

    باور کمبود پاشنه آشیله منه

    امیدوارم بتونم با هدایت خداوند این باور را جایگزین باور فراوانی کنم.

    استاد عزیز خیلی سپاسگزارم

    روز شمار تحول زندگی من

    روز هجدهم 1403/3/18

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    محبوبه مهدوی گفته:
    مدت عضویت: 1034 روز

    رد پای 18

    ممنونم از خدای خوبم که صدای منو شنید و دستمو گرفت و در این مسیر زیبا منو قرار داد

    استاد خوبم سلام

    ممنونم از این آگاهی های الهی که در اختیار ما به رایگان قرار میدید انشالله که همیشه شاد و سلامت باشید

    بسیار در این زمینه مثال دارم از زندگی خودم اخرینش همین دیروز بود که رفتم دو سته تا تیشرت خریدم به قیمت خیلی ارزون و اومدم خونه تا پوشیدم پشیمون شدم از خرید چون واقعا هیچ جنسی نداره و معلومه ارزونه و از طرفی با یکبار شستن غیر قابل استفاده است خواستم غصه بخورم که قانون یادم اومد و گفتم فدای سرم انشالله دیگه هیچوقت اینکار رو نمیکنم چیز مثلا ارزان و در واقع گران بیکیفیت نمیخرم

    اگاهی امروزم و این فایل نشانه ای بود برای من که به فراوانی و رزق خداوند ایمان بیارم و از کمبود نترسم که کمبودی وجود نداره وقتی خدای رزاق بخشنده ای داریم که به فرمایش حضرت علی گنج های آسمان ها و زمین مال خداست و کلید این گنج ها رو در دست انسان ها قرار داده و اون کلید دعا به درگاه خداست دعای خاضعانه و بدور از هر گونه شرک

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    ساناز گفته:
    مدت عضویت: 1320 روز

    سلام خدا

    سلام استاد خوبم و سلام مریم خوبم

    ممنون از فایل بی نظیرتون

    به نظر من تنها عاملی که باعث میشه ادما به ثروت نرسن اول کار همین ذهن فقیر هست .

    به نظرم اول باید تک تک سلول های ذهنمون رو غنی کنیم ثروتمند کنین بعد بتونیم ی سری باورهارو بهش بقبولونیم .

    من خودم سر این ذهن فقیر خوب سوخت دادم خوب خوب

    اینقدر قشنگ سوخت دادم که شاید تا زنده ام یادم بمونه

    ی بار میخواستم ی ملکی بخرم به خاطر اینکه فلان جا قیمتش کمع رفتم پای معامله البته ناگفته نماند که به صورت پیش فروش بود که میگفتم چون هم قیمتش پایینه هم اقساطی هست هم اینکه تا دو سال بعد تحویل بده کلی قیمتش بالا میره .

    نگفتع نماند از بس فکرمیکردم کار شاخی کردم پورسانت خوبی هم به بنگاه دادم

    تا اینکه تقریبا ی سال طول کشید تا ساختمان تخریب شد و کلی گیرودار دیگه

    که خلاصه همه گفتن معامله رو فسخ کن .

    اینکه بعد ی سال پول من کاملا بی ارزش شد که حتی نتونستم ی ماشین مدل پایین بخرم

    اینکه بنگاه کمیسیون منو پس نداد

    اینکه طرف مث اب خوردن معامله رو فسخ کرد

    اینکه قیمت زمین همه جا بعد ی سال سر به فلک کشید

    و هزاران سوخت دیگه

    خب همش برمیگردع به ذهن فقیر من دیگه

    ی کم برام ناراحت کننده بود این مساله اما همیشه بابت این اتفاق خوشحال بودم همش میگفتم باید این اتفاق می افتاد تا من ذهنمو درست کنم تا درس بگیرم تا تجربه درست به دست بیارم.

    از اون اتفاق بع بعد اگه حتی ی پیاز هم بخوام بخرم قشنگ دنبال جنس با کیفیت و قیمت بالا میگردم تا ذهنم بفهمه ثروت چیه تا بفهمه راحت به دست اوردن چیه.

    دوستتون دارم خیلی زیاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    جانا گفته:
    مدت عضویت: 601 روز

    به نام خداوند بخشاینده ی موهبتها

    با سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته ی مهربون و تمام اعضای گروه خانواده ی بزرگ

    هجدهمین روز از تحول زندگی من

    این فایل هم مثل همیشه به جا و در روز درستی به من آگاهی داد

    مدتی بود که به خاطر بیرون اومدن از شغل کارمندی و آموزش دیدن به مهارتی که دوست داشتم خوب دستم خالی و پولی به عنوان حقوق نداشتم ، این موضوع چنان منو وحشت زده کرده بود تا ماهِ گذشته که اصلا یادم نمیاد تا به الان چنین احساس وحشتناکی رو تجربه کرده باشم

    هرروز دلشوره و ناراحتی

    هرروز نگرانی

    آنقدر انرژیم منفی شده بود که همش ذهنم ارزون خردین یا حتی نخریدن شده بود .‌‌…

    که الان لازم ندارم

    که الان وقتش نیست

    که الان چرا هزینه کنم وووو …

    روزی که تصمیم گرفتم باورهامو تغییر بدم تماااام تلاشم رو کردم این ذهن فقیر رو کنار بگذارم و برگردم به باورهایی که سالهای قبل داشتم

    امروز که این فایل رو گوش دادم ، متوجه شدم اتفاقی نبوده چون دیشب رفته بودم برای کسی هدیه بگیرم و در حین نگاه کردن به لباسها هرچی رو که خودم و همسرم دوست داشتیم رو دیدم و خریدیم بدون نگرانی درصورتی که شرایط ما نسبت به قبل فرقی نکرده اما به خودم افتخار کردم که پیشرفت کردم نسبت به یک ماه گذشته ی خودم و باور کردم که لایق بهترینها هستم امروز یاد گرفتم که که من به کمتر از بهترین قانع نیستم و نخواهم بود

    من امروز آگاه شدم که لایق بهترینها هستم

    من امروز آموختم که عالیترینهای این جهان حق آلهی من است

    من امروز آگاه شدم که به هیییییچ عنوان از خواسته هایم کوتاه نیام و پافشاری کنم برای بهترینها

    ممنونم از شما استاد عزیز از بابت این آگاهی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    غزل بانو گفته:
    مدت عضویت: 3086 روز

    سلام استاد عباسمنش مهربان

    وقتی فایلتون رو شنیدم متاسف شدم که اکثر اطرافیانم چنین ذهن فقیری دارن و علاوه بر خودشون، بچه هاشونم با چنین ذهنیت و افکاری بزرگ میکنند. افکاری که در طولانی مدت باعث فقیرتر شدن افراد میشه.

    من خودمم چنین افکاری داشتم و حاضر نبودم واسه چیزای خیلی گرون هزینه کنم. ولی وقتی یک بار از شما شنیدم که گفتید نگو چرا فلان محصول سایت یا … گرونه بگو من انقدر پولدار بشم که این هزینه ها واسم پولی نباشه. اونجا چشمم باز شد و فهمیدم یه عمر داشتم اشتباه فکر میکردم بجای ارزوی پولدار شدن حسرت پول نداشتن رو میکشیدم و این حس اجازه نمیداد من پیشرفت کنم. این فایل هم تاثیر زیادی روی نحوه فکر من داشت. با شنیدن حرفاتون یاد خرید های خودم افتادم که بارها بخاطر جنس ارزون خریدن چقدر اذیت شدم لباسایی که زود از بین رفتن یا کیف هایی که زود خراب شدن یا ماشین دست دوم پدرم که همیشه خراب بود و … اما هر وقت دست و دلبازی کردم و برای خودم ارزش قائل شدم و جنس گرون و باکیفیت خریدم واقعا نتیجشو دیدم.

    خدارو شکر میکنم و خوشحالم که این آگاهی رو بدست آوردم و فهمیدم چطور باید به ثروتمند شدن ذهنم کمک کنم. یک دنیا سپاس استاد خوبم

    برای شما و همه دوستان آرزوی خیر در دنیا و آخرت دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    الهام گفته:
    مدت عضویت: 2046 روز

    هجدهمین روز سفرنامه…

    سلام…

    چ جالب این فایل دقیقا توضیح اتفاقی ک امروز واسمون افتاد بود!!!!!

    امروز ما رفته بودیم برای خونمون کاشی سرامیک انتخاب کنیم، اول ب پیشنهاد همسرم ی فروشگاه رفتیم تو منطقه وسط شهر، با اینکه مدلهای روشویی و کاشی سرامیکش جدید بودن ولی خیلی چیدمانش قدیمی بود و همین ک وارد اون فروشگاه شدیم خورد تو ذوقم!!!!! ولی خب گفتیم حالا مدلهاشو میبینیم.. بعد ما ک دنبال طرح کاشی سرامیک شیک و ساده میگشتیم تونستیم تو اون فروشگاه پیدا کنیم بعد ک ازش کاتالوگ خواستیم تا حداقل ببینیم وقتی کامل بخواد اجرا بشه چ شکلی میشه یهو زشت نشه، گفت کاتالوگ نداریم!!!!! بعد درباره قیمتش پرسیدیم گفت این کار درجه ۳ هست متری ۶۰ هزارتومن!!!!!!!

    گفتیم درجه یکشو ندارین گفت ن!!!!!

    بعد از اونجایی ک این فروشگاه و مدل چیدمانش و درجه کیفیت اجناسش خیلی تو ذوقم خورد و کلا هم جوری هستم ک هر چیزی میخوام بخرم چ کوچیک باشه چ بزرگ حتما باید از بالاشهر و فروشگاه های معروف و بزرگ بخرم ک از کیفیت جنس مطمئن باشم، گفتم بریم همون بالاشهر ک هم چیدمانشون در خور ما هست هم کیفیتشون و طرحاشون عالیه، و بعد رفتیم بالاشهر، خیابونی ک مال کاشی سرامیک و شیرالات و چیزای مربوط ب ساختمان سازی بود و از همون اولین فروشگاه و شو رومی ک تواون خیابون واردش شدیم انقدر لوکس و شیک بود و انقدر هر طرح رو با دیزاین فوق العاده تو فضاهای مجزا اجرا کرده بودن ک از کل وقتی ک اونجا گذروندیم لذت بردیم و بااینکه هر طرح رو اومده بودن با ی دیزاین خیلی زیبا اجرا کرده بودن، کاتالوگ هم از تمام طرحاشون ب صورت اجرا شده داشتن، وچیزی ک توجهمو جلب کرد این بود تقریبا متراژ اون فروشگاه اولی ک رفتیم با این فروشگاه یکی بود اما با فرسنگها فاصله تو دیزاین و ب روز بودن!!!!!!! بعد ما خب بخاطر این نوع دیزاین و اینهمه پرسنل و مهندس معمار ک هرکدوم مشاوره میدادن ب مشتری و اون کیفیت کارهاشون با پیش زمینه قیمتی خیلی بالایی پا تو فروشگاهشون گزاشتیم ولی وقتی قیمت پرسیدیم کارهاشون تو رنج قیمتی ۱۲۰ هزارتومن تا ۱۵۰ هزارتومن بودن!!!! و قیمتاشون تفاوت چندانی با اون فروشگاه وسط شهر نداشت اما همه ی کارهاشون درجه یک و با گارانتی بودن..

    تمام فروشگاه های اون خیابون همینقدر مدل طرح هاشون متنوع و زیبا دیزاین شده بودن..

    بعد اومدیم از اون فروشگاه بیرون تا چندتا فروشگاه دیگه هم ببینیم بعد واسه انتخاب تصمیم بگیریم، دومین فروشگاهی ک تو همون خیابون رفتیم اونم بسیار زیبا هر مدل کاشی سرامیکشو دیزاین کرده بود و تو فضاهای مجزا ب نمایش دراورده بود و تمام اجناسش درجه یک با گارانتی بودن، اونجا هم چند نمونه پسندیدیم وقتی قیمت پرسیدیم از تعجب شاخ دراوردیم، قیمت ی مدلشو ک درجه یک بود و بسیار شیک و باکیفیت بود و انتخاب نهاییمونم همین مدل بود پرسیدیم گفت متری ۴۷ هزار تومن!!!!!!!!! اصلا باورمون نمیشد این قیمتو بهمون گفته چون ما در برابر اون کیفیت درجه یکش و اون همه شیکو خاص بودنش حدس زده بودیم بین متری ۲۰۰ تا ۲۵۰ هزارتومن قیمت بده ولی قیمت ب این پایینی بهمون داد!!!!!! یعنی حتی قیمتش از اون مدلی ک تو مغازه وسط شهر پرسیده بودیمم پایینتر بود !!!!!

    و ما بی معطلی و بدون هیچ شکی همین مدل رو انتخاب کردیم و کلی هم لذت بردیم و خوشحال و خندان برگشتیم خونه..

    باقیمت پایین، سرامیک با کیفیت و درجه یک و طرح بسیار شیک خریدیم..

    در صورتی ک تو فروشگاه اولی با ی قیمت بالاتری سرامیک درجه ۳ بی کیفیت میخواست ب ما بفروشه!!!!

    اینم از ماجرای ارزش ابزار ما…

    مرسی خداجونم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    زینب ندرلو گفته:
    مدت عضویت: 1005 روز

    به نام خدا

    سلام به استاد عزیزم و مریم خانم نازنین و دوستان گلم

    روز 18 سفرنامه

    من تجربه های زیادی از خرید جنس ارزون داشتم که دو برابر اون جنسی که اول دلم میخواست برام درآمد از بچگی مادرم خرید جنس ارزون رو افتخار میدونست و فک میکردم خدمت بزرگی به پدرم می‌کنه ولی من همیشه میگفتم جنس ارزون می‌خرید که پولتون رو انگار دور ریختنی و اگه چیزی گرون می‌خریدم آنقدر تو خونه بهم میگفتن بهت انداختن فلان جا ارزون تر بود دیگه از خرید کردن ترس داشتم تا ازدواج کردم خدا رو شکر همسرم اصلا قیمت براش مهم نبود ولی من با باورهای محدود کننده ام داشتم اونم خراب میکردم ولی چندین بار که جنس خوب می‌خریدم و نتیجه اش رو می‌دیدم خیلی بهتر خیلی وقتا چیزی رو می‌خریدم که می‌دونم کاراییش خیلی بهتره البته هنوزم این باور تو وجودم هست ولی می‌دونم که میشه درستش کرد و تلاشمو‌میکنم به امید خدای یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1176 روز

    سلام استاد عزیز

    سلام دوستان خوب خودم

    خدا را شکر که این فایل عالی و ارزشمند را می شنوم و درک می کنم که چقدر نوع تفکر و دید می تواند تفاوت داشته باشد

    این بر می گردد به افکار و ترمزهای ذهنی خود من

    صحبت های استاد در این فایل حاکی از ذهن فقیر دارد و اکنون که با خودم فکر می کنم می بینم که واقعا این الگوها و این رفتارهای فقیرگونه واقعا در ذهن من زیاد است و این من هستم که با این افکار شرایط و زندگی خودم را رقم می زنم

    صحبت های استاد برای من این حکم را داشت که هر چه بیشتر روی خودت کار کنم و احساس ارزشمندی و لیاقت را در خودت تقویت کنی بی شک به دنبال جنس ارزان آنوقت نیستم

    به این فکر کنم که آن وسیله چه نتیجه ای برای من دارد

    چه ارزشی را برای من به وجود می آورد

    این همان می شود که در نهایت من برای خودم احساس ارزشمندی را قایل شده ام

    وقتی به خودم احترام بگذارم بی شک لذت خواهم برد و حالم همیشه خوب خواهد بود

    درس بزرگ و عالی استاد در این فایل به من دادند

    نوع نگاهم را نسبت به اجناس و خرید عوض کرد

    باید به این موضوع فکر کنم که آن جنس و آن کالا چه ارزشی را برای من می آفریند

    چه کارایی را برای من دارد

    چه خدمتی را به من می دهد

    این را همیشه من رعایت کنم و در کنار آن باور فراوانی را در خودم افزایش بدهم سبب می شود که همیشه لذت ببرم و از خرید خودم کیف کنم و لذت ببرم

    واقعا ممنونم استاد عزیز بخاطر این فایل ارزشمند

    سپاس از خدای هدایتگر خودم

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    ریحانه گفته:
    مدت عضویت: 752 روز

    سلام استاد عزیز، بانو شایسته ی گرانقدر و همراهان پرتلاش و باهوشم..

    من غرق در نشانه و معجزه و هدایتم.. منی که هیچ ادعایی ندارم، فقط و فقط بواسطه ی دنبال کردن همین روزشمار و یه خواسته ی قلبی و عمیق برای هدایت شدن، زیر سایه آرامش و هدایت الهی قرار گرفتم.. خدایا شکرت.. هر چی دارم هر چی هستم همه از توئه خدای من.. فرمانروای مهربان من.. فرمانروای بخشنده ی من، فرمانروای روزی رسان من..

    از بس این هدایت ها و این همزمانی ها زیاده، به این باور رسیدم هیچ دو دو تا چهارتایی وجود نداره، همه چی مجازه.. همه چی دکوره.. تمام این جهان فرکانسه و تمام این جهان هدایته.. شما تصور کن یه میلیون پول داری.. شما قاعدتا باید بتونی یک کیلو انگور بگیری. اما یه جوری ممکنه جهان بچرخه که نتونی بگیری. و ممکنه برای کسی که هیچ پولی نداره، یه جوری به انواع و اقسام روش ها یک کیلو انگور برسه..

    زندگی همش مجازه. زندگی مثل آبیه که توی انواع ظرف ها ریخته میشه و شکل اون ظرف ها میشه.. انسان ها خیلی سال پیش فکر میکردن تنها راه جابه جایی بین دو تا شهر، قدم برداشتنه.. در حالی که خر و الاق و شتر میتونست کمکشون کنه.. در حالی که اسب سرعت بیشتری داره.. در حالی که بعدها خودروهایی اومد که سرعت و راحتی خیییلی بیشتری داره.. در حالی که هلیکوپترهایی هست که خیلی سریع تر و راحت تر میرسی… هیچ نشدی وجود نداره.. این اسب و خودرو و هلیکوپتر همشون همون خدان.. همشون هدایت هستن.. به خودم میگم ریحانه بینهایت روش وجود داره برای هر خواسته ای.. درگیر موانع نشو.

    فکر نکن فقط همین دودوتا چهارتای خودته.. نه.

    به اونها اعتماد نکن.. فقط دلتو بسپر به خدا و از خودش بخواه. تسلیم بودن رو، بندگی کردن رو تمرین کن ریحانه جانم.. فرمانروای اصلی رو بشناس و پادشاه جهانت باش و خییییییلی راحت تر به اهدافت برس.

    اعتماد اعتماد اعتماد، ایمان ایمان ایمان، صبر صبر صبر

    .

    .

    چند شب پیش صاحب خونمون پیام داد به همسرم که هم رو ببینن و در مورد موعد رهن صحبت کنن. من دعوتش کردم با اینکه کلی ابزار و امکانات پذیرایی مهمان توی خونه مون فراهم نبود.. فرداش صبح، روز پانزدهم، نوبت فایل رویاهایت را باور کن قسمت1 رسید. فایلی که بهم میگفت ریحانه صبور باش.. خودت باش.. الآن خودت رو بپذیر و فکر نکن شرایط الانت هویت تو برای کل زندگی هست.. نه. هویت تو رویای توئه.. هویت تو در درونته.. و اون فایل آرامش قلبم رو بیشتر کرد..

    اون روز تا شب، توی روستای مامانم بودیم و کلاس قرآن داشتم، استاد نیومد و من هم کاری داشتم که باید زودتر از پایان کلاس میرفتم. خانم های روستا اومدن مسجد، استاد نیومد، استاد همیشه در نبود خودش کار رو به من میسپرد. از طرفی فرمانده پایگاه، گفت ریحانه دست خودتو میبوسه.. خلاصه من هم نگفتم که عجله دارم.. توی دلم میگفتم اوکی زود تموم میکنم.. بعد توی کلاس، بچه ها کلی سوال داشتن، سوالاشون رو با حوصله جواب دادم و دیگه کم کم پشیمون شدم از رفتن و گفتم میتونم اون کار خودم رو حلش کنم با ایده هایی که به ذهنم رسید. و بعدش شنیدم یکی از خانوم ها میگفت پدرش بیمارستان رفته و نذر کرده اگر اجازه بدم سوره صف و جمعه رو بخونه، گفتم باشه. و خودش خوند.

    دوستان من توانایی نه گفتن رو بواسطه تمام تمرین هایی که تو زندگیم ایجاد کردم دارم و خییلی برام سهل و راحته.. اونجا انتخاب کردم که بمونم.

    شبش سفره و قاشق و چنگال و قوری و برنج و …. کلی وسیله از مامانم گرفتم بردیم خونمون و با کلی فکر و ایده برای پذیرایی از مهمانم.. اولین مهمانم در خونه ی خودمون بعد از یکسال از زندگی مشترکمون.

    کلی استرس داشتم برای پذیرایی، البته تمرین صبوری میکردم، تمرین بندگی میکردم.. سعیمو میکردم.. من کلاس های ابتدایی هستم و خدا تلاشم رو میبینه و یاری های خودشو میرسونه..

    فرداش صبح، روز شانزدهم رویاهایت را باور کن قسمت دوم، آرامشی بود که پروردگار برام روانه کرد.. و کارای لازم رو انجام دادم طبق برنامه ریزیم..

    و در نهایت رفتم از روی دیوار اتاق کارمون آیه 80 سوره اسرا رو خوندم به نیت میهمانی شام شب، بعد یکی دوساعت صاحبخونه زنگ زد و گفت شام نمیان، و عصری میان. خلاصه که این نشانه ی همون آیه بود برام. بعد رفتم یک کیک پختم برای سرو با چایی. و بعدش به نیت عقد قراردادمون دوباره رفتم همون آیه رو خوندم. و خلاصه مهمونا اومدن و صحبت کردیم و شرایطمون به هم نمیخورد. من و همسرم ایمانمون رو حفظ کردیم‌.. فرداییش خدا هم اومد به یاریمون که قوت قلب بیشتری بهمون بده. روز هفدهم بود و فایل بینظیر و درجه ی یک فقط روی خدا حساب کن..

    خدا میدونه اون روز چند ده مرتبه این فایل رو گوش کردم.. خدا میدونه چقدر شیفته ش شدم.. رفتم توی بلوارمون قدم بزنم و این فایل رو انقدر گوش بدم که بشینه به جان و روحم.. و خلاصه ما نهایت همکاری رو با توجه به برنامه ریزی هامون با صاحب خونه داشتیم که مقداری به رهن اضافه کنیم و بمونیم.. و صاحب خونه هم با اینکه خیلی راضی بود از ما اما به سرمایه بیشتری نیاز داشت.. بنگاهی سعی میکرد ما رو از اسباب کشی بترسونه.. میگفت 10، 20 تومن اسباب کشی میشه.. ما تماس گرفتیم با دو تا حمل بار خاور مختلف، همراه با کارگر میشد 4.5 نهایتا 5 تومن.. لبخند میزدیم بخاطر این ترس ها و باورهای محدود کننده ای که سعی میکردن القا کنن.. خلاصه که ایمانمون رو حفظ کردیم و زیر بار عددی که در توانمون نبود نرفتیم.. دیروز غروب، همسرم به این فکر بود که بریم یه خونه ارزون تر از پول رهن و با باقی پول طلا بگیریم و بازی کنیم به قولی.. که امروز این فایل درخشان برام اومد که نکنید این کار رو.. یه خونه ی خوب بگیرید اندازه همون مبلغ. که بتونید یه سال زندگی همراه با آرامش داشته باشید و استفاده ش رو ببرید.. توی ذهنم این میچرخید که اگر نتونم همسرم رو متقاعد کنم و … اما به سرعت رفتم عقل کل یه سرچ در مورد باورهای همسر زدم و آگاهی هاشو دریافت کردم و سعی کردم تو اون نجواهای دور کننده نرم و فقط باورهای خودمو بسازم و خودم رو آگاه تر کنم.. فقط روی خودم کار کنم.. و نتایج رو بسازم.. برای خودم. اونوقته که همسرم هم همراه میشه..

    خلاصه که خدای بزرگ ممنونم از همه حمایت ها و هدایت ها.. فرمانروای بزرگم سپاسگزارم.. خیلی حس آرومی دارم.. خیلی زیاد‌.

    میدونم پرحرفم.. میدونم نمیام نمیام یهو با صحبت از چند روزم میام.. آخه این نشانه ها خیلی بهم پیوسته هستند.. اگر شرایطم رو نگم روزای قبل و بعدش رو نگم حق مطلب ادا نمیشه.. عذرخواه وجود تک تکم.. مینویسم برای روزهای آینده.. برای اینکه قدم های رشد خودم رو ببینم و نشانه ها رو یادم بمونه.. و شاید یه نفر که مثل خودم اهل دو دو تا چهارتا بود بخونه و دل به نشانه ها بسپاره..

    استاد عزیزم، بانو شایسته ی ارزشمندم، خیلی دوستون دارم.. ممنونم ازتون که برای زندگی خودتون تلاش کردین و این بستر آگاهی بخشی رو با این کیفیت بالا به لطف خدا مهیا کردین.. خدایا شکرت برای تمام نعمت ها.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: