کلیپ انگیزشی شماره ۴ | گروه تحقیقاتی عباس منش - صفحه 8 (به ترتیب امتیاز)

سلام خداوند هزاران با شکرت خدایا با اینکه عقل من قد نمیده ومن ذهن من با برنامه ریزی های باورهای محدود کننده ای که جلوی ِلذت وشادی رو از من گرفتند ولی برای من کاملا معلوم هست برای کسی که کلی از درخوست کرد،که هدایتش کردی وسراسر وجودم را سر شار از انرژی کردی همون خدای که تمام زیبای هایش رو به تصویر کشید برای من همون خدای که خیلی زود سکان زندگی دست ذهنم ولی می خداهد مرا از مسیر خوشبختیم واز مسیر خداوند دور کنه واینقدر بود که طوری بود که بعد از اون هدایت رب خودم رو هم لایق این نمی دونستم که خداوند با من صحبت میکنه البته چون هرگز همچون انرژی هر گز ایطور نشانه،های از نزدیک از خداوند ندیده بودم شکه شدم وترسیده شده بودم تو نگو این همون خدای که می خواد مرا به خوشبختیم مرا به آروزهام مرا به سعادت برسونه خدای باز از تودرخواست میکنم باورهای محدود کننده بچگی دیگه جای توی ذهن من ندارن شاید یه طوری بخوان خودشون نشون بدن خدایا آمادگی این دارم که با هماهنگی با توبرسم آمادگی دارم که نشانه رو دریافت کنم آمادگی این دارم انرژی تو دریافت کنه وان نجوی که توذهنم من میگه خداوند تو رو پس میزنه کاملا در اشتباه شاید چند وقتی ذهنم در پراکندگی وگمراهی قرار گرفته که من از خداوند دور کنه میگم کور خوندی من خدای خودم ایمان دارم به ربوببت رب در وجودم ایمان دارم واون خدای که گذشتگان ما گفتند دیگه نیست بعد با خودم خدایا من که خیلی از ترس ها رو حل کردم من که اوج عشق وانرژی وزیبای تو رو به خودم دیدم چه لوزمی داره بیام خرافات دیگران رو باور کنم کسی که نوری رو با چشم خودش دیده باشد هرگز تاریکی وجود نداره پس دروجود من فقط یک نیرو یک قدرت وجود داره اون هم خداوند این خداوند خودش کمک میکنه کنترل افکارم رو درستم بگیرم ومثل گذشته هم چیز رو توی ذهنم سخت نمکنم وخودم رو تو ذهنم اون آدمی تو خودم رو به بد جور قضاوت می کرد رو نداره احساحس لیاقت های که تو وجودم هستند رو به یاد می آوردم وهمون احساحسات بودن وهمون زیبای های که درون بودن اونا بودن که خداوند هدایت کرده نه کمک کردن به دیگران چون فکر می کردم خداوند به خاطر کمک به دیگران بوده هدایت کرده الان فهمیدم این نبوده یک سری احساحسات زیبا در وجودم بوده که اونا بودن که خداوند هدایت کنه مثل اینکه از بچگی یک حس عجبی به خداوند داشتم وهمیشه توناراحتی توشادی هام به اون خداوند ایمان داشتم وهمیشه به جهان آخرت ایمان داشتم وهمون حس باعث شد از یک سریع چیزا ِپرهیز کنم که واقعن لایقتشو داشتم شاید اون موقعه از روی ترسم بوده ولی خدا روشکر میکنم که همون موقع هم خدا رو باور داشته بودم واین حس پاک ودرست زندگی کردن هم تو بوده ولی امروز با شناخنی که از خداوند پیدا کردم می خوام از روی عشق برم سمتش وانرژی یشو دریافت کنم دیگه مثل قبل نیستم بارهای بار حرف ها وباورهاری غلط افراد زود من تحت تاثیر گذاشت شیطان من از مسیر خارج کرد تا رسیدم به اینجا که مسیر الهی هست مسیری واقعا لیاقتشو داشتم که هدایت کرده واز خداوتد می خوام اون توانایی ها مو دورباره در وجودم بیدار کنه که من بدون خداوند نمی تونم هیچ کاری رو پیش ببرم خدایا من لیاقت خوشبختی لایقت یک کاری رو دارم که هم درامدم داشته باشم وحالت تفریح باشه هم آزاد باشم هم با آدمای آشنا باشم که دستی از طرف توباشند وبرم در درون ترس هایم