ما بی انتها هستیم

این فایل در مرداد ماه 1399 بروزرسانی شده است

در حادثه اخیر ساختمان پلاسکو، دوستان زیادی از من درباره “موضوع مرگ” پرسیدند. برخی نگران این موضوع بودند که رسیدن به خواسته ها چه فایده ای دارد، وقتی هر لحظه ممکن است با مرگ مان همه چیز تمام شود!

من ساعت‌های زیادی در زندگی‌ام به این موضوع فکر کردم و به یقین رسیدم که مرگ چیزی جز اتمام یک سفر زیبا و شروع یک سفر زیباتر نیست. این موضوع وقتی بیشتر لمس شد که بیش از ۲ سال از زندگی‌ام را به همراه خانواده، به سفر در کشورهای مختلف گذراندم.

هتل‌های زیبای زیادی را تجربه کردم، خانه‌های مختلف با سبک‌های معماری متفاوت که هرکدام زیبایی خاص خود را داشتند و هر کدام طبق فرهنگ آن منطقه طراحی و ساخته شده بودند، خودروهای مختلف با طرح و مکانیزم های مختلف که هر کدام زیبایی و لذت خاص خود را داشتند. شهرها و مناطقی زیبا که بی شباهت به بهشت نبودند. اما زمان ترک هیچ کدام از آن زیبایی‌ها، کمترین احساس ناراحتی‌ای نداشتم یا حس نمی‌کردم که با ترک آن مکان، چیزی را از دست داده‌ام.

حتی همین لحظه هم که به آن فکر می‌کنم، هیچ حسرتی درباره هیچکدام شان ندارم. نمی‌گویم ای کاش آنجا بیشتر می‌ماندم، یا آن کار را نیز انجام می دادم یا آن مکان را هم می‌دیدم. زیرا از تمام آن لحظات به گونه‌ای لذت بردم که جای هیچ ای کاشی باقی نماند. می‌دانستم مکان‌های زیباتر و تجارب بهتری نیز در جهان در انتظارم است.

مکانی که همین حالا در آن زندگی می‌کنم، از تمام آن مناطق رؤیایی، زیباتر است که این موضوع را ثابت می کند.

با این حال اگر همین الان فرشته مرگ به سراغم بیاید، با کمال میل به همراهش می‌روم بی آنکه تصور کنم مرگ، این همه زیبایی و نعمت را از من می گیرد یا حسرتی داشته باشم. زیرا می دانم جایی که قرار است در آنجا باشم، بسیار زیباتر و لذت بخش تر از جایی است که الان هستم. زیرا من هر لحظه همان کاری را انجام داده‌ام که بیش از هر چیز به آن علاقه داشته‌ام.

و مهم‌تر ازهمه، از نظر من اصلاً مرگی وجود ندارد.

کل زمان زندگی مادی ما، در برابر ابدیت ما، دقیقاً به اندازه یک سفر کوتاه است.

چرا فکر می‌کنی با مرگ همه چیز نابود می‌شود؟ چرا فکر می‌کنی مرگ بدترین اتفاق زندگی است؟

آیا بدترین حادثه برای درختان، زمستان است؟

آیا وقتی ریزش برگ‌های درختان در پاییز یا شاخه‌های خشکیده‌شان را در زمستان می‌بینی، به حالشان گریه می‌کنی؟ شما نگران وضعیت گیاهان در پاییز و زمستان نیستی، زیرا می دانی این یک فرصت برای یک رویش زیباتر است. می دانی این جزئی از طبیعت است.

مرگ نیز بخشی از طبیعت ماست. بدن ما هر روز درحال تجربه مرگ و تولد است. هر روز سلولهای زیادی می‌میرند تا فرصتی برای تولد سلولهای جدید باشد. تنها چیزی که درباره مان ثابت است، روح مان است که ابدی است.

ما یک جسم نیستیم که فقدانش ما را بترساند، بلکه یک روح هستم که انتخاب کرده مدت بسیار کوتاهی، بُعد جسمانی را تجربه کند.

انتخاب کرده تا در این جسم مادی با تضادهایش روبرو شود، خواسته‌هایش را بشناسد و شور و اشتیاق حرکت در مسیر خواسته‌هایی را تجربه کند که هر صبح به واسطه‌شان از خواب بر می‌خیزد.

فردی که در عین خوشبختی، ثروت، سلامتی و آرامش مرگ را تجربه می‌کند، نه تنها چیزی را از دست نداده، بلکه از فرصتی استفاده کرده که در این بُعد جسمانی داشته و آنچه را که دوست داشته، خلق نموده و از این تجربه لذت برده است. وقتی هم می میرد، مانند فردی است که سفرش به یک مکان رؤیایی تمام می‌شود در حالیکه مکان‌های زیباتری منتظر اوست.

مرگ مانند پاییز و زمستان که فرصتی است برای تولد برگ‌های تازه در بهار، یک فرصت است برای تجربه بُعد خدایی‌مان.

تمام کاری که باید در این بعد جسمانی انجام دهیم، تجربه مسیری است که خودمان انتخاب کرده‌ایم و انجام کاری است که بیش از هر چیز به آن علاقه داریم.

آنوقت است که در لحظه مرگ، هرگز حسرت انجام کاری که دوست داشتیم انجام دهیم اما آن را به تعویق انداختیم، را نخواهیم داشت.

سید حسین عباس‌منش


برای مشاهده‌ی سایر قسمت‌های «توحید عملی» کلیک کنید.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    378MB
    32 دقیقه
  • فایل صوتی ما بی انتها هستیم
    29MB
    32 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

877 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    علیرضا یکتای مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1329 روز

    به نام خداوند مهربان وهدایتگر

    سلام به استاد عباسمنش و خانم شایسته مهربان

    سلام به همه دوستان ثروتمندم

    مرگ

    چه نام گذاری خوب و قشنگی، ما بی انتها هستیم

    همین جمله کل داستان را بیان کرد ، چراکه با مرگ ، انسان از بین نمیره و نیست نمیشه .

    نگاه خودمان را به مرگ باید تغییر دهیم و با این زاویه دید ، ما می توانیم همیشه شاد باشیم و ترسی هم نداشته باشیم .

    تشبیه زندگی دنیا به مهمانی خیلی خوبه، و باعث میشه ، از شدت ناراحتی و اندوه من کم بکنه ، چون من باور می کنم با مرگ من به الله متصل می شوم و به اصل خودم بر می گردم .

    مقیاس زندگی دنیا در برابر زندگی آخرت، بسیار ناچیز هست ، و اصلا جای تاسف و اندوه نیست.

    وقتی در مسیر درست هستیم ، در مسیر توحید هستیم ، هر لحظه که من سفر کنیم به آن دنیا نگران نیستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    محمدرضا رضایی گفته:
    مدت عضویت: 1441 روز

    بنام خدا

    سلام ،

    روز 167 سفر

    خدایا شکرت برای این روز عالی این هوای خوب .

    خدایا شکرت که این تعداد روز را در سفر هستم و دارم بهتر و بهتر میشوم و دارم علفهای هرز ذهنم رو هر روز بیشتر و بیشتر از بین میبرم .

    استاد عزیزم این فایل شما یک الماس گران بهاست و بسیار بسیار ارامش دهنده است واقعا احساس بی نهایت بودن بهم دست داد وقتی گوش دادم .

    چقدر مثال دقایق پایانی سانس استخر به دلم نشست واقعا .

    من قبلا مذهبی بودم اصلا در مورد مرگ نمیشد احساس خوبی داشت وقتی روی منبر ها میگفتن که ما خیلییییییی گناه کاریم ما بدیم ما شیطانیم نماز هامون قبول نیست کلی بیا محرم زجه بزن تا شااااااااااید فلان امام یک نگاهی کنه بهت اونم تازه مطمعن نبودیم اونم شایدی بود . این سبب میشد مرگ واقعا ترسناک و هولناک باشه واسم از طرفی اونقد غم خوردن و محزون بودن ارزش گذاری شده بود که من فکر میکردم که اگر اشک غم نریزم ادم بدی هستم .

    خلاصه استاد عزیزم من چند سال پیش به لطف این سایت و تعالیم دقیق و درست شما از این نگاه خلاص شدم و سالهاست دارم با ارامش زندگی میکنم و لذت میبرم .

    من فقط همین یک دستاورد رو از سایت شما بیام بررسی کنم خدایی چقدر باید سپاسگزاری کنم ؟؟؟ اصلا بگم من هیچ دستاورد دیگه ای از این سایت نداشتم ( صدها دستاورد داشتما ) ولی فرض کنیم که نداشتم فقط همین یک مورد بوده .

    میدونید چقددددددددددر من رهاتر شدم ؟؟؟ چقدرر ارامش بیشتری پیدا کردم ؟؟؟؟؟ فقط همین یک درسی که الان واسم بولد شد موقع نوشتن کامنت رو دارم بررسی میکنم ….

    اقا همین یک درس همین یک نکته که اقا خدا نزدیکه لازم نیس کسی شفاعت کنه تو رو که بهم با فکت های بسیار محکم استاد توسط قران ثابت شد و واسم حل شد .

    اقا همین یک نکته میدونید چقدددددددددددر وقت و زمان من رو ازاد کرد ؟؟؟

    من کلی از کارهام میزدم و میرفتم مراسم های مختلف تا شاید کسی مارو شفاعت کنه ….

    کلی هزینه ی مالی میکردم تا بلکه کار ما رو درست کنن .

    در کارم ایراد داشتم و گره تو کارهام بود بخاطر مدار پایینم من بجای اینکه برم مسئله رو حل کنم میومدم مراسم های مذهبی ام رو بیشتر میکردم و فکر میکردم یهویی همه چیز درست میشه ولی نشد که نشد . سالها کلی هزینه کردم کلی انرژی گذاشتم ولی تاثیری در روند بهتر شدن روحیه و زندگیم نداشت و همه چیز بدتر میشد تا اون ماه رمضانی که من با این سایت اشنا شدم که داستانش رو در پروفایلم گفتم و از همون روز دقیقا از همون روز همه چییییز تغییر کرد خدایا شکرت یادش افتادم چقدر اون اولین روز اشنایی من با شما قشنگ بود چقدر خوب بود اون روز من خداروشکر میکنم که اشنایی ام اینقدر خاص و باحال بود . بذار بازم بگم .

    من تو جاده چالوس بودم سوار اتوبوس و داشتم میومدم تهران و از اونجایی ک خیلی مذهبی بودم فایلهای سخنرانی در گوشیم داشتم تو تلگرامم چند روز پیش دان کرده بودم

    اینجوری که دیدم یجا تو کانالی نوشته بود تفسیر سوره ی حمد از استاد عباسمنش …

    من سوره حمد رو دوست داشتم و تو نماز هام میخوندم

    و اسم استاد رو قبلا هم شنیده بودم خیلی کم ولی تو ذهنم اشنا بود

    واسه همین دانلودش کردم گفتا بعدا گوش بدم .

    تو اتوبوس اوایل جاده اهنگ گوش داده بودم با هندزفری و گوشم خسته شده بود گفتم حالا یکم سخنرانی گوش بدم تو طبیعت جاده یاد خدا بیفتم و این حرفا …

    رفتم سخنرانی اخوند هایی که قبولشون داشتم رو گوش کنم لابه لای فایلهای دانلودی تلگرامم یهویی دیدم 5 تا فایل تفسیر سوره حمد هست قسمت بندی شده …

    گفتم بجا سخنرانی اینو گوش کنم ببینم چی میگه بعدش برم بعدیا …

    الله و اکبر …

    الان که مینویسم موهای تنم سیخ شده …

    قشنگ یادمه

    خدایا همون دقایق اول فهمیدم که این یه چیز دیگه است …

    به قول شادمهر از اولین جملت فهمیده بودم زود که عشق های قبل از تو سو تفاهم بود ….

    واقعا اینو از همون اولین جملات استاد فهمیدم …

    بعدش که رسیدم تهران قفلی رفتم تو کاناله فایلهای استاد رو دانلود کردم و تو یه فایل از سایت گفته بودید فوری رفتم تو گوگل سایت شما رو پیدا کردم و به فاصله ی چند روز بعدش عضو شدم .

    چند روز بعد از عضویتم هدایت شدم به روز شمار تحول و اون زمان 3 فصل اومده بود . اقا نگم براتون که هر فصل رو که تموم کردم 10 سال به کیفیت زندگی ام افزوده شد …

    و الان 1404 روز هست که عضو این سایت هستم ،

    چقدر جالب امسال هم ساله 1404 هست و این تعداد روز رو در این سایت بودم و بهتر و بهتر شدم .

    من واقعا از صمیم قلبم خدارو شکر میکنم برای این سایت …

    من خدارو برای اون سفر اون اتوبوس اون گوشی اون تلگرام اون فایل که گوش دادم . برای اون لحظه ای که استاد از رحمت خدا و بی انتها بودنش گفت دقیقا یک رودخانه ی زیبا با اب جاری حالت ابشار دیدم در جاده چالوس و اون لحظه چقد احساسی شدم . خدای من شکرت چقدر اون سفر زندگیم رو عوض کرد .

    اون جاده چالوس اون فایل اون هوای ابری اون همزمانی چقدر قشنگ بود .

    خدایا شکرت که این شکلی خوب و خفن و باحال هدایتم کردی خدایا شکرت واقعا .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    حسام محمدی گفته:
    مدت عضویت: 179 روز

    به نام خدای عزیزم.

    سلام به پیامبر زمانه؛ سیدحسین عباس منش عزیز و همه ی دوستانم در سایت توحیدی عباس منش دات کام.

    اینو برای یادآوری به خودم می نویسم.

    امروز 1خرداده

    دهمین روز تعهد من به خودم و خدای خودم.

    خداروشکر میکنم طی این10روز دارم مسیر رو درست میرم.

    دیشب یکی از دوستام فوت کرد و به رحمت خدا رفت.

    و از دیشب تا الان کلی فکر منو مشغول‌ کرده بود.و حالم زیاد خوب نبود.

    و خدا بهم لطف کرد و منو به این فایل هدایت کرد. خیلی ازش سپاسگذارم.

    همیشه وقتی دوستی_ آشنایی یا فامیلی فوت می کرد.

    من خیلی به فکر فرو می رفتم. و حالمو خیلی بد میکرد.

    دلیل اصلی ناراحتی من به خاطر مرگ اونها نبود.

    بلکه به خاطر ترس از مرگ بود.

    به خاطر ترس از این همه تلاش من برای موفقیت بود. میترسیدم منی که دارم این همه تلاش می‌کنم اگه بمیرم. زحماتم چی میشه یعنی همشون الکی بود.

    دروغ چرا؟ الان هم میترسم.

    ولی تصمیم گرفتم من هم مثل استاد عباس منش جوری روی خودم کار کنم.

    که زمانی که عزرائیل اومد.

    اون گفت: بریم من هم با خوشحالی بگم بریم.

    تصمیم گرفتم.

    لحظه به لحظه زندگیمو واقعا زندگی کنم.

    تصمیم گرفتم. که

    شادتر زندگی کنم.

    بهتر زندگی کنم

    و از همه مهمتر

    به پروردگارم نزدیک تر بشم.

    میخوام از این مهمونی کوتاه نهایت استفاده رو کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1239 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    نظر شما راجع به حادثه ی پلاسکو چیست؟

    -همواره درباره ی خواسته ها نه ناخواسته ها صحبت کنیم

    -با توجه به نکات منفی و نازیبایی ها از جنس همان را بیشتر و بیشتر جذب می کنیم

    -قانون: به هر چیزی توجه کنیم خواسته یا ناخواسته از جنس همان را بیشتر و بیشتر جذب می کنیم

    -همه ی افرادی که برای اهداف خود سعی و تلاش کرده و در آن راه جان خود را از دست می دهند چه کارگر یا پزشک باشند شهید محسوب می شوند

    -بر روی حرف مردم حساب باز نکنیم

    -مطابق با سبک شخصی خود فارغ از خوشایند مردم عمل کنیم

    -مسیر خود را با ایمان و باور درست طی کرده افرادی که اکنون ما را مسخره می کنند به دنبال ما خواهند آمد

    ایا افرادی که در سنین پایین یا با وقوع چنین اتفاقاتی جان خود را از دست می دهند با افکارشان چنین اتفاقاتی را به سمت خود جذب کرده اند؟

    -مرگ به معنای نیستی حذف شدن از بین رفتن نیست

    -جهان بینی ما نسبت به جهان هستی بسیار کوچک و محدود است

    -ما موجوداتی هستیم که به اندازه ی یک پلک بر هم زدن در جهان مادی زندگی کرده و سپس به جایگاه اصلی خود باز می گردیم

    -زندگی در جهان مادی مانند شرکت کردن در مهمانی است عده ای یک بشقاب و عده ای چند بشقاب غذا خورده عده ای می رقصند دست می زنند یا صحبت می کنند و مهمانی را ترک می کنند

    -به هیچ وجه دلمان به حال افرادی که مهمانی را ترک کرده اند نمی سوزد

    -زندگی در جهان مادی بسیار زود گذر و موقتی است

    -همه ی ما به جهان مادی پا گذاشته و سپس به جایگاه اصلی خود که جهان غیر مادی است باز می گردیم

    -با مرگ چیزی را از دست نداده ایم و لازم نیست نگران و ناراحت بوده و بخواهیم به حال دیگران دلسوزی کنیم

    -همه ی ما با مرگ به سعادت و خوشبختی دست میابیم

    -با مرگ تنها جسم ما نابود شده و روح و وجود ما همواره با ماست

    -روح ما هرگز نابود شدنی و از بین رفتنی نیست

    -نگرش و طرز فکر خود را نسبت به مرگ تغییر دهیم

    -با مرگ چیزی را از دست نمی دهیم

    – مرگ همیشه و در هر کجا وجود داشته روح ما بسیار وسیع تر آگاه تر گسترده تر و نزدیک تر به خداوند است

    -جان برای ما عزیز نباشد

    -مرگ شروع یک زندگی جدید است

    -ما ارواح مجردی هستیم که پس از مرگ به جایگاه اصلی خود باز می گردیم

    -از تک تک لحظات زندگی خود لذت ببریم

    -با لذت بردن از تک تک لحظات زمان مرگ حسرت نخواهیم خورد

    -به شکلی زندگی کنیم که زمان مرگ حسرت نخورده و طلب زمان بیشتر برای باقی ماندن در دنیای مادی را نداشته باشیم

    -همواره خود را مهیا و آماده ی لحظه ی مرگ کنیم

    -گریه کردن و عزاداری برای مردگان هیچ معنایی ندارد

    -مرگ پایان زندگی و به معنای از بین رفتن نیست

    -مرگ شروع زندگی زیبا و نزدیک تر به خداوند است

    -حتی با کشتن افراد باعث نابودی و از بین رفتن آنها نخواهیم شد

    -درون ما عاشق شادی و فراوانی است و با فقدان و از دست دادن مشکل دارد

    -امام حسین مطابق با خواسته ی خود به شهادت رسید

    -هر فردی به شیوه ی متفاوتی مرگ را تجربه می کند

    -فکر کردن به مرگ که باعث ایجاد احساس منفی می شود کاملا اشتباه و نادرست است

    -در بسیاری از کشورها هنگام مرگ افراد جشن برقرار می شود

    -در مسیر رسالت خود قدم بر داریم از تک تک لحظات زندگی خود لذت ببریم تا زمان مرگ حسرت نخوریم

    -زیبایی جهان این است که همه ی ما زمانی می میریم

    -هیچ فردی نمی تواند در جهان مادی تا ابد زندگی کند

    -سفر به جهان غیر مادی اعجاب انگیز شگفت انگیز و بسیار زیباست

    -سفر ما به مقصدی است که متعلق به آن هستیم

    -از جهان مادی که مانند مهمانی است به خوبی استفاده کنیم

    -وقتی به جهان غیر مادی برویم درک می کنیم:

    ما متعلق به جهان مادی نیستیم

    چه غصه ها و نگرانی های بیهوده داشته و چه ضجه هایی زده ایم

    -مرگ مسیری است که باید طی شود و جزئی از جهان مادی است

    -با مرگ تنها از یک فضای فرکانسی به فضای فرکانسی دیگر می رویم

    -ما موجودات ابدی و ازلی هستیم

    -جسم ما هر لحظه می میرد

    -خاصیت جسم ما هر لحظه متولد شدن و مردن است

    -خاصیت روح ما این است که هرگز نمی میرد همیشه هست بوده و خواهد بود

    -قدر خود را بدانیم و به خاطر مرگ افراد حسرت نخوریم

    -هر لحظه ممکن است جسم مادی خود را از دست دهیم بنابراین از تک تک لحظات زندگی خود لذت ببریم

    -فلسفه ی زندگی خود را لذت بردن از زندگی قرار دهیم

    -به دنبال خواسته های خود برویم

    -به دنبال خواسته رفتن به ما انگیزه و شور اشتیاق حرکت طعم زندگی می دهد

    -با حرکت در مسیر خواسته ها زندگی را تجربه می کنیم

    -وقتی خواسته هدف شور اشتیاق نداشته باشیم مرده هستیم

    -وقتی هدف داشته با ذوق و اشتیاق به سمت آن حرکت می کنیم در حال زندگی کردن هستیم

    -افراد فقیر نمی توانند از فرصت های خود به خوبی استفاده کرده و افراد ثروتمند از تک تک فرصت های خود به خوبی استفاده می کنند

    -افراد فقیر روزی هزاران مرتبه آرزوی مرگ دارند

    -با حرکت کردن به سمت اهداف از تک تک لحظات زندگی خود لذت می بریم

    -اشتیاق شور و شوق داشتن مسیر زندگی را برای ما زیبا و جذاب می کند

    -برای خود اهداف چالش برانگیز انتخاب کنیم

    -اگر تمام شرایط و امکانات برای ما مهیا باشد نابود می شویم

    -هدف خود را داشتن احساس خوب آرامش لذت و شادی قرار دهیم

    -وقتی احساس خوب داشته باشیم لاجرم با اتفاقات خوب مواجه می شویم

    -با داشتن احساس خوب در دنیا و آخرت سعادتمند می شویم

    -خداوند به افراد مومن صابر افرادی که کلام خداوند را نقل می کنند عمل صالح انجام می دهند به خداوند و روز آخرت ایمان دارند وعده داده :

    دنیای پس از مرگشان سراسر خوشبختی سعادت و عشق باشد

    هر آن چیزی که بخواهند به دست آورند

    -دنیای پس از مرگمان زمانی زیبا خواهد شد که زیبایی های دنیای مادی را ببینیم به خاطر نعمت های خود سپاسگزار خداوند باشیم ایمان خود را به خداوند نشان دهیم به خداوند توکل کنیم شاد باشیم و از زندگی لذت ببریم

    -از خداوند درخواست کنیم همه ی ما را به راه راست راه کسانی که به آنها نعمت داده نه گمراهان و مورد غضب واقع شدنگان هدایت کند

    -زندگی را زیبا زندگی کنیم

    -از لحظه ی کنونی خود به شکلی استفاده کنیم مثل اینکه یک دقیقه ی بعد نیستیم

    -فرصت زندگی در جهان مادی را موقتی و گذرا در نظر بگیریم

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    لیلا توسلی گفته:
    مدت عضویت: 772 روز

    167مین ردپای تکاملی به نام خدا وسلام به خدا.

    سلام به همه ی بچهای سایت بهشتی.

    الهی تورابابت نعمت سلامتی خودوخانواده ام ونی نی جونم سپاسگذارم.

    خوب اگه مرگ رو ازفبل تعریف کنم.

    حتی آرزومیکردم هیچ وقت انسان نمی‌بودم!!!!!!!

    چون خدامنتظربودمن بمیرم حالا دیگه نوبتی هم که باشه نوبت خداست.

    نمازبخون ازترس مادر،ازترس خدا، برای به دست آوردن وگرفتن چیزی. ازخدا!!!!!!!!

    برای از دست ندادن. آنچه که به هزاران بد بختی وبیچارگی به دست آوردی!!!!!!

    نداشتی. وآنچه هم که داشتی هی پس انداز کن با آرامش وراحتی استفاده نکن تمام بشه چی !!!!؟؟؟؟قسطها عقب بیفته چی!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    نه مسافرتی درستی!!!!!!!!!!!

    نه خواب وخوراک وپوشاک درستی!!!!!!!!!!

    نمیگم نبودمنظورم کفر گفتن نیست!!!!!!!!!

    خدا اون روز. رو. نیاره!!¡!!!!!!!!

    منظورم از ذهن فقیر خودم است!!!!!!!!!!!

    مسابقه ورقابت بادیگران،حسادت کردن به دیگران

    که عه فلانی چند روز روزه گرفته!¡!¡!¡!!¡؟؟؟؟؟

    خوب منم بگیرم.!!!!!!!!!!!!!!

    عه ماه رمضان نماز صبح فلانی مسجد رفت منم برم که انگاربهشت رو توی نمازخوندن،روزه گرفتن،مسجدرفتن،قرآن خوندن من نهاده بودن!!!!!!!!!

    حاجت رواشدن من توسل به همه بود!!!!!!!!!

    الّا اصلِ کاری خدا¡!!!!!!!!!!!

    وحالاچون سیدکه نیستم!!!!!

    پیغمبروامام هم که نیستم!!!!!!

    پسر هم که نبودم !!!!برم به جنگ،جنگجوهم که نبودم شهید بشم خوب بهشت هم که برای این گروه است!!!

    این چه عبادتی!!!!!؟؟؟

    وبه پشتوانه ی کدام کارمثبتم به این دنیا آمده ام!!!!!؟؟؟؟؟؟

    وای از لحظه ی جان کندن که عزرائیل با قیافه ی وحشتناک دندانهای سیاه کثیف زشت بلندازپایین به بالا وبالعکس!!¡!¡!!!!!!!

    آمده که منو قبض روح کنه!¡!!!!!!!

    خوب مادرجان چرامنوبه دنیاآوردی!!!¡!!!؟؟؟؟؟؟

    کاشکی هایی که از بچگی ازمادرم داشتم به خاطرترس ازخدا!!!!!!

    کاش ننه یک تیکه پارچه بودم!!!!!!

    کاش یک ظرف بودم!!!!!!!!

    کاش یک نعلبکی بودم میشکستم توی کانال کنارباغ مینداختنم!!!!!!

    ولی انسان نبودم!!!!!!!!

    ننه حالاانسان شدم خداکنه قبل ازتوبمیرم که منویا بسوزونی، یابه آب. دریا بیندازی که کوسه ها بخورن!!!!!!

    یانه اصلا راه خانه ی ما که به دریا. خیلی دورِ. وماکه ماشین هم نداریم پدرو مادرم پیرن از کجا اینقدر پول بیارن تا منو به دریای شمال برسونن!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    پس تو همین کانال جلوی خانه بندازین تا سگهامنو بخورن!!!!!!!

    حداقل بعدازجان کندن ودیدن عزراییل بانکیر ومنکر روبرو نشم!!¡!!!

    خخخخخدددددددداااااااااااییییییییاااااااااااااچرامنوانسان قراردادی!!!!؟؟؟

    این نامردیه چون همه چیز غیر از انسان راحت از بین میرن واین همه بدبختی گریبان گیرمنه انسان شده.

    پس رحم و مروتت کجا رفته!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟

    خدابیامرزت مادر تورفتی ، ولی هستی وحالانظاره گری که ببینی بعداز سالها میخوام به جواب سوالاتم برسم

    آیا اجل مهلتم می‌دهد!!!!!!!!؟؟؟؟؟

    چون همیشه این جمله ی دلداری ات به من بود.

    برای انجام هرکاری ورسیدن به هر خواسته ی مادی ومعنوی. که

    ننه نترس،ننه غصه نخورخدابزرگه.آره خدابزرگه.

    این جملات استاددانشگاهم بود .

    که ازنطفه تاابدهابرام مادراست بود.

    روحتون تا ابدها شادپدرومادر،میدونم برام دعامیکنین ولی دوست دارم بزرگتربشم که دنیاروخوب تجربه کنم.

    به خدالیلا حیفه نامرادوناکام ازدنیابره!!!!!!!!

    میخوام اون لحظه‌ای که خدا به شکل زیبا ورنگ وبوی گل محمدی وگل رز سرخ برای پس گرفتن امانتش روح الهی از این جسم نازنینم در ابعادجناب عزرائیل به سراغم آمدبرای ادامه ی سفراز بهشت خاکی به دیاروبهشت ابدی، ازخوشحالی قبل از قبض روح خودم بال دربیاورم بگم خدایا برای من دیرشده بزن بریم به سرعت برق وباد.

    خدایافقط کمکم کن.

    که ازعزیزدلم وبچه هام واین فانی ها محکم واستوار دل بکنم ودرضمن قبرم رابه من الهام کن روشنایی قبر رو ببینم.متشکرم خدا.

    چون آنچه راکه ببینم بیشترباورم می‌شود.

    ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده.

    عاشقتونم بابت شناسوندن خدابه من،وخودم به خودم.برای همتون آرزوی سعادت وخوشبختی دارم یاحق.

    امیدوارم که این ردپای هم خنده دار،

    هم ترس خدابرای خودم عمیق باشد.وبرای دوستان یادگاری بماند.

    چون که هرکلمه اش راباجون ودل نوشتم ومثل ابرهای بهاری1404/15/1 ازچشمان زیبایم اشکهاباریده است.

    دعایم بدرقه راهتان باد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    سونیا نوری گفته:
    مدت عضویت: 475 روز

    بنام خدایی مهربان

    سلام به همه دوستان خوبم و استاد عزیزم

    گام 29 از روزشمار تحول زندگی من

    مرگ مساله کاملا طبیعی است اما نمی‌دانم چرا در ذهن ما مرگ را ترسناک و ازبین رفتن جسم ما را یک مسأله غیر طبیعی معرفی کردند . میگن مرگ آمدنیست ، پس باید به آن بی‌حد فکر کنیم و حال خوب نداشته باشیم. مرگ شروع یک زنده‌گی نو و جدید است ، پس چیزی را از دست ندادیم .

    رفتن به یک مهمانی و لذت بردن از داشته های آن مهمانی درست مثل آمدن ما درین دنیا است پس باد حال خوب و احساس آرامش و با تجربه ثروت وخوشبختی و سلامتی ازین مهمانی لذت ببریم. پس باید از لحظه ، لحظه زنده گی ما لذت ببریم . این یک مسیر است نه مقصد باید ازین مسیر لذت ببریم و اتفاقات خوب نتیجه طبیعی بودن در مسیری درستی و خوب است. و اگر درین دنیا خوب زندهگی کرده باشیم ، مسلما او دنیای ما خوب و عالی می‌شود چون این قانون است اگر احساس خوبی داشته باشیم اتفاقات خوب را خودبخود تجربه خواهیم کرد. او دنیای ما وقتی زیباست که زیبایی را درین دنیا تجربه کرده باشیم .

    وقتی دنبال خواسته های ما می‌رویم، طعم زنده‌گی را میچشیم، خوب زنده گی میکنیم ، از نعمتهای خداوند بیشتر استفاده می‌کنیم.چون هدفمند زنده گی کردیم ،و این باور چقدر برای من کمک میکند که بیشتر و بیشتر روی احساس ارزشمندی خود کار کنیم ،و قسمی زندهگی کنیم که موقعی مرگ حسرت هیچ چیزی را نداشته باشیم. چون نزدیکترین چیزها مرگ است و مرگ چیزی بدی نیست .

    خداره صدهزار مرتبه شکر برای یک فرصت دیگری کامنت نوشتن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    محمدصادق امام بخش زاده گفته:
    مدت عضویت: 1532 روز

    سلام خدمت استاد گرانقدر و دوستان عزیزم در سایت.

    استاد در دوره هم جهت با جریان خداوند در خصوص مرگ صحبت کرد و من گفتم این یک فرصت هست که بار دیگه این فایل فوق العاده رو ببینم.

    امیدوارم خودم بتونم عمل کننده به این آگاهی باشم و خدایا کمک کن بتونم به این آگاهی ها عمل کنم در زندگیم.

    واقعا نمیشه از مرگ فرار کرد و خودمون و عزیزانمون و .. همیشه در معرض این اتفاق ممکنه قرار داشته باشن به همین دلیل باید باورهای خوبی رو ایجاد کنیم که بتونه ما رو ضدضربه کنه.

    اول از اینکه بپذیریم همه‌ی ما رفتنی هستیم. به هیچکس وابسته نباشیم و هر کدوم از ما یا اعضا خانواده‌ی ما یا فامیل یا نزدیکان این امکان رو داره که بره. خودمون هر لحظه این امکان وجود داره که برویم. این از این.

    دوم اینکه طبیعی ترین اتفاق در این جهان هستی مرگ هست. در هر لحظه میلیاردها موجود دارن میمیرن و البته میلیاردها موجود هم دارن زنده میشن. یعنی مرگ و زندگی کاملا موضوعی طبیعی هست برای این دنیا.

    سوم اینکه وقتی که ما می‌میریم نابود نمیشیم. یعنی اینطور نیست که ما فقط در این دنیا باشیم و بعدش از بین بریم. نه، ما اومدیم به یک مهمانی و جایگاه اصلی ما دنیای پس از مرگ ماست. ما از دنیا پس از مرگ اومدیم به این مهمانی و بعدش هم از این مهمانی خواهیم رفت و چیزی به نام از بین رفتن وجود نداره. بنابراین همه‌ی عزیزان ما هم دارن به جایگاه قبلیشون برمیگردن. دارن میرن پیش خدا. جایی که سراسر شادی و لذت و عشق و حال خوبه. به همین دلیل هست که خیلی از فرقه‌های جهان بعد از اینکه عزیزی ازشون میمیره رقص و شادی بر پا میکنن چون اعتقاد دارن این افراد دارن به پیش خدا بر میگردن. دارن به یک جای امن تر بهتر و شاد تر از این زمین برمیگردن. پس مرگ به معنا پایان زندگی نیست.

    چهارم اینکه حالا که میدونیم که همه‌ی ما در هر لحظه ممکنه از این دنیا بریم شروع کنیم به لذت بردن از زندگیمون. شروع کنیم به هدف داشتن و برای اهداف حرکت کردن. چرا که این مسیر خود زندگی هست. وقتی هدف و انگیزه داری و براش تلاش میکنی داری زندگی رو تجربه میکنی. و همیشه سعی کنیم خودمون رو در حال خوب قرار بدیم در شادی آرامش و عشق.

    پنجم اینکه همه‌ی افرادی که در مسیر هدفشون و رزقشون دارن حرکت میکنن و به هر صورتی میمیرن شهید حساب میشن و جانشون محترم هست و اینطور نیست که فقط افرادی که در مسیر جنگ‌های در راه خدا کشته شده باشن شهید حساب بشن.

    ششم اینکه ما اومدیم یک مهمونی هر کسی به هر صورتی از این دنیا بره مثل این هست که از یک مهمونی رفته باشه و چیز خاصی رو از دست نداده.

    هفتم اگر ثروتمند ترین فرد روی کره زمین هم باشی یک روزی باید پولت رو بگذاری و بروی و هیچ کسی این پولها رو با خودش نبرده، این ثروت باعث شده که در دنیا خوب زندگی کنی و جهان رو جای بهتری برای زندگی کنی و در مسیر خداوند باشی که منبع ثروت هست همین.

    هشتم جوری زندگی کنیم که انگار فرصت دیگه‌ای باقی نمونده و از لحظه به لحظه‌ی مسیر زندگیمون استفاده کنیم مثل زمانی که در استخر هستیم و ناجی سوت میزنه و 5 دقیقه آخر رو اعلام میکنه چقدر تو همون لحظه شنا میکنیم؟ چقدر حرکت میکنیم چون میدونیم قرار هست که برویم پس استفاده میکنیم از اون فضا.

    نهم اینکه میشه مثل استاد حتی اگر فرزندت فوت کرد در عرض یکی دو ساعت به حال خوب برسی و سپاسگزار باشی

    دهم عزاداری کردن برای امامان و پیامبران کار درستی نیست چون کسی از بین نرفته .. رفته پیش خدا جایی که سراسر لذت و آرامش و شادی و عشق هست و تازه احساس بد داشتن به خاطر فوت امامان و پیامبران باعث میشه اتفاقات بدتر برای خودمون بیفته

    یازدهم اینکه جوری زندگی کنیم که وقتی عزرائیل اومد گفت بریم حتی یک لحظه هم ازش فرصت نخواهیم و بگیم بیا قربونت با هم بریم.

    این درکی بود که من از این جلسه داشتم. امیدوارم بتونم خودم بهش عمل کنم.

    سپاسگزارم از شما.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    حمزه لطیفی صدر گفته:
    مدت عضویت: 1263 روز

    سلام و درود به استاد عزیزم و تمام دوستان هم فرکانسی و هماهنگ با این طول موج سپاسگزاری

    اهدنا اصراط المستقیم

    استاد فارغ از محتوایی پر آگاهی و مطالب مفیدش در مورد مرگ عزیزانمون

    می‌خوام بگم چه باورهایی از من در آوردی که تو ذهن ما کاشتن حد و حساب نداره ، یعنی هواسم هست نه اینکه می‌خوام به ناخواسته ها توجه کنم نه میگم اصلا کلا حرف های که قرآن می‌کنه با باورهایی که تو ذهن ما کاشتن بسیار تناقض داره در جده 180 درجه و اثری تو قرآن ازشون نمی‌بینیم مثلا :

    این چند بار می‌خوام کامنت بنویسم و یادم می‌ره که من از کجا به اینجا رسیدم یعنی بیشتر با قرآن انس میگیرم و میبینم قرآن چی میگه نه من چه باورهایی نسبت با مسائل زندگی دارم

    1. ظهور امام زمان

    2. شفاعت و توسل به اهل بیت

    3. چشم زخم

    5. خدا اصلا با ما صحبت نمیکنه

    6. اعتقاد به عوامل بیرونی

    7. مسائل مهمی که تو قرآن هست بهش توجه نمی‌کنند و اصل رو از فرع تشخیص نمی‌دن

    خدا داند که چه باورهای مخربی رو تو ذهن ما تزریق کردن که همیشه باید بیل توشون بزنیم و از قرآن هدایت بخواهیم که ما را به مسیر راست هدایت کنه

    و هزارتا باور بی اصل و اساس که معلوم نیست از کجا اومده و هیچ منبع تو قرآن در موردش صحبت نکرده

    استاد عزیز مرسی که هستی تاج سری و بی نهایت ازتون سپاسگزارم …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    زیبا گفته:
    مدت عضویت: 2496 روز

    به نام خداوند جان آفرین

    سلام استاد سلام مریم جان

    استاد من همیشه به نشانه روز ایمان دارم

    ساعتی قبل با دوستی صحبت میکردم و پدرش حالش خوب نیست

    گفتم خدایا شب عید پیششون باشه

    ولی باز گفتم خدایا عمر و زندگی در دستان توست

    خودت با عزت و خیر انجام بده براشون

    اومدم نشانه روز و مبحث مرگ و رفتن به ابدیت بود

    سپاس گزارم که خداوند مرگ رو آفرید تا بهتر زندگی کنیم و مزایای زیادی دارد

    خدایا شکرت بابت تمام نعمتهایت

    و تمام حکمتهایت

    شاد موفق و ثروتمند باشید در پناه خداوند متعال

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    کبری مشتاقی گفته:
    مدت عضویت: 903 روز

    به نام خدایی که از روحش در ما دمیده خدایا من فقط تو را دارم تو قدرته مطلقی

    سلام استاد عزیزم و مریم جانم

    وقتی فهمیدم که تمام اتفاقات و شرایط رو خودم دارم با باورها و افکارم رقم میزنم با خودم گفتم خب حالا من باید چکار کنم سهم من چیست

    آره سهم من تغییر ست سهم من لیاقت خوبیها و ثروتها و زیبایی‌های این جهان ست

    اومدم آگاهانه افکارمو سمته چیزهایی بردم که به من احساسه خوبی می‌داد باورهامو تغییر دادم رفتارم تغییر کردم فهمیدم سهم من در این دنیا لذت بردن و دوست داشتن و دیدن خوبیها و زیبایی ست و هر روز دارم کاری میکنم با این افکار و باور و فرکانس و احساس که به خدا نزدیک تر بشم گرم تر بشم به خواسته هام برسم

    هدفمند زندگی کنم ایمانم بیشتر بشه قدرت و عظمتشو درک و باور کنم

    هم در این دنیا لذت ببرم و هم در اون دنیا

    روح ابدیست اما جسم ما فانی

    خدایا کمکم کن هر روز ایمانمو به تو بیشتر کنم

    تا بتونم ثروتها و زیبایی‌های این جهان رو تجربه کنم

    خدایا به من عزت بده به من قدرت بده خدایا به من شهرت بده خدایا به من کمک کن هدایتم کن

    من هیچم در برابرت من تسلیمم

    الان که به شکر الله و به کمک دستانش استاد عزیزم آگاه به قوانین و شناخت خداوند شدم تا میتونم از ناخواسته ها از منفیها از بدی‌ها از نازیباییها از احساسه بد از هر آنچه که دوست ندارم اعراض میکنم

    و به سمته خوبیها زیباییها نعمت‌ها ثروتها به سمته خواسته ها به سمته احساسه خوب و به سمته رشد و پیشرفت میروم

    این قانون ست و من دستمو محکم در دستانه خداوند دادم

    خدایا به من بگو کجا بروم و چه بگویم و چکار کنم راه رو تو نشانم بده

    خدایا شکرت سپاسگزارتم برای تمام داشته هایم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: