ما بی انتها هستیم - صفحه 2

877 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ارمان مشایخی گفته:
    مدت عضویت: 3565 روز

    استاد من هنوز این فایل گوش نکردم

    ولی میخوام بگم واقعا از روزی که شروع کردم بهکار کردن روی باورهام بهشت روی زمین دارم تجربه میکنم

    یکی از بهترین سرمایه گذاری های کردم این که بسته ها شما خریدم فایل شما زندگیم تغییر داد

    ممنونم..بعد از گوش دادن فایل دباره نظر میدن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    بهروز فنایی گفته:
    مدت عضویت: 3367 روز

    سلام بر استاد فعال و پر انرژی .سپاسگزارم بابت وقت و انرژی که برای اعضای گروه می ذارید.می خواستم در مورد ترس از مرگ این نکته را عنوان کنم که چون یکی از ترس های زندگی من این ترس بود من در مورد این موضوع خیلی تحقیق کردم و متوجه شدم که اکثر کسانیکه بر این ترس فایق شدن یک تجربه تا دم مرگ را داشته اند و بعد از آن این ترس درونشون از بین رفته. فکر میکنم که خود شما استاد عباسمنش هم در یکی از محصولاتتون (به احتمال زیاد یکی از فصل های کتاب رویا 4 یا 5) با این تجربه روبرو شدید و گفتید که در یک جنگل پر از حیوانات وحشی تنها چند شب را گذروندید ودر اون شرایط شاید مرگ را تجربه کردید وتجربه اون شرایط باعث شد که به یک رهایی و حس عالی دست پیدا کنید که نهایتا منجر به قوی شدن ایمانتون شده بود.شاید در قالب تمرینات شفاهی ،مطالعه،از لحاظ تئوری بشه تا حدی از شدت این ترس کم کرد وبا واقعیت مرگ روبرو شد اما این موارد نمیتونن باورهای قدرتمندی را که الان شما در مورد مرگ دارید و تجربه کردید را بوجود بیاورند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      گلشن گفته:
      مدت عضویت: 3453 روز

      سلام جناب آقای فنایی

      پیشنهاد میکنم سری کتابهای “در آغوش نور” و کتاب فوق العاده “کی ز مردن کم شدم” رو اگه نخوندید بخونید. این افراد از تجربه مرگ موقتشون حرف زدن و بسیار آرامش دهنده است و به خاطر خوندن این کتابها من هم باورهایی رو که استاد در این فایل گفتند رو نسبت به مرگ پیدا کردم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    امیرحسین راد گفته:
    مدت عضویت: 3251 روز

    سلامی به گرمای خورشید به جناب استاد عزیز عباس منش بی نظیر و همکاران عزیزشون و تمام شما دوستان آگاه و مثبت اندیش

    سپاسگذار خداوند بزرگ و مهربانم که مرا در این مسیر زیبا قرار داد

    واقعا دم همتون گرم به قول رامبد جوان

    ما خیلی باحااااااااااااااااااالییییییم :-)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    سعید فیاض گفته:
    مدت عضویت: 3987 روز

    سلام استاد

    تو این حادثه خوشبختانه من انقدر از رسانه ها دور بودم که یکروز بعد فهمیدم .. برام جالب بود همه افرادی که دنبال مثبت اندیشی بودن و حتی تدریسش هم میکنن به این حادثه پرداختن و عکس پروفایلشون رو تغییر دادن.

    من در تلاشم تا ایمانم رو به خودم و خدای خودم زیاد کنم.و از شما هم میخوام در این زمینه فایلی طراحی کنید.مچکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    فرامرز ناوی گفته:
    مدت عضویت: 3924 روز

    ما موجودی زمینی با تجربیات ماورائی نیستیم. بلکه موجودی هستیم ماورائی که درگیرتجربیات زمینی گشته ایم. پس بایدازتجربیات زمینی خودبیاموزیم وبه خداوندباریتعالی نزدیکترشویم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  6. -
    مجتبی همت گفته:
    مدت عضویت: 3361 روز

    سلام استاد عزیز

    باورتون نمیشه هر روز صبح که از خواب بیدار میشم اولین کاری که میکنم پیج تلگرام شما رو چک میکنم تا ببینم شما ویدیو جدیدی گزاشتین یا نه و یا نظرات دوستان رو بخونم

    من واقعا با نظرات و عقاید شما در مورد مرگ و عزاداری ها موافق هستم و من نسبتا تو زمینه ها مختلف زندگی موفق هستم و الان زندگی فوق العاده عالی برای خودم درست کردم و تغییرات اساسی به زندگیم دادم فقط موفقیت هام در زمینه مالی که باید بیشتر باشه چون میدونم خدا بی نهایت ثروت داره چرا من انقد کم ازش گرفتم و باید بیشتر در بیارم و به تمام دنیا از جمله امریکا سفر کنم و طرز زندگی اون ها رو ببینم

    استاد خیلی دوستتون دارم و بیشتر به ما مطلب یاد بدهید تا ما هم به فرکانس درست و تو مدار قرار بگیریم

    فقط خواستم خدا قوت بهتون بدم و بگم من هر روز بی صبرانه منتظر ویدیو های شما هستم تا بهترین هارو بدست بیارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    مونا بیتا گفته:
    مدت عضویت: 3641 روز

    استاد عزیز واقعا چیزی که شما رو از بقیه افرادی که در این زمینه فعالیت دارن متمایز میکنه حداقل برای من نگاه متفاوت شما به تمام مسائل خصوصا دین هستش که واقعا من رو غرق لذت و آرامش میکنه.و جالبه یک فایلتون راجع به این بود که یکی از اساتیدتون راجع به این حرف زده بود که مردم در سایتها کامنت نمیزارن ولی شما باور نکردین و نتیجه اون هم در سایتتون دیدین.و من از نظر خودم علتش رو این میدونم چون خودم از جمله افرادی هستم که اصلا حوصله ندارم در هیچ سایتی کامنت بزارم اما وقتی صوت شما رو گوش میدم اینقدر غرق لذت میشم و اینقد باورهاتون نزدیک به باورهای من و شاید اکثریت افراد این سایت هست که من به شخصه دلم نمیاد بی تفاوت رد بشم و فقط گوش بدم.و با اشتیاق میام کامنت میزارم که بگم واقعا ممنون شما هستم که اینقد باورهای زیبایی دارین و اینقد با میل و واشتیاق برای انتقال باورهایی که با تلاش بهشون رسیدیدین وقت میزارین تا ما هم زندگی بهتری رو تجربه کنیم.من خودم از زمانی که خودم رو شناختم نگاهم به مرگ پیوستن به خالق بود واسه همین هرگز از مرگ نمیترسیدم اما خب از مرگ نزدیکان غمگین میشدم اما بعد وارد شدن به این مسیر به محضی که خبر فوت میشنوم که اطرافیان غصه میخورن و دلسوزی میکنن سریع به خودم یادآوری میکنم اون جای بدی نرفت بلکه به خدا پیوسته.و واقعا آروم میشم.و با عشق این مسیر رو شروع کردم با امید و با تمام سختی ها و بالا و پایینهاش که خب انصافا هم مسیر تغییر مسیر راحتی نیست بارها نا امیدی میاد سراغت و دوست داری رها کنی اما باز یه صدایی درونم میگفت نه ادامه بده تو در مسیر درستی و نتیجه این همه ایمان و تلاش رو قطعا میگیری.و باز با دیدن نشونه ها و گوش دادن به صوتهای شما به آرامش میرسیدم و مسیر رو ادامه میدادم و الان حس میکنم رسیدن به خواستم نزدیک هست چون انسان خودش با نشونه ها و دیدن شرایط حسش میکنه.ولی خب انشالاه بعد اینکه به مهم ترین خواستم رسیدم که فکر میکنم تا چند هفته دیگه برسم حتما مجدد میام و کامنت میزارم.اما از همه اینها مهمتر من فکر میکنم عشق و آرامشی بود که در این مسیر نصیبم شد.شناخت خودم خدا و نگاه توام با عشق به همه کائنات.و من واقعا در این مسیر اون احساس خلا رو که شاید 15 سال بود همراهم بود از دست دادم و خلا زندگیم با نزدیکی همراه با شناخت به خدا پر شد.واسه همین به همه دوستان میگم ادامه بدین با همه سختیهاش اگه حتی دیر به نتیجه میرسین نا امید میشین عیبی نداره ادامه بدین چون قطعا نتیجه دلخواه رو میگیرین حالا واسه بعضی ها مثل خودم دیرتر واسه بعضی ها خیلی زودتر.امیدوارم استاد هر روزتون بهتر از روز قبل باشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      جمال خسروی گفته:
      مدت عضویت: 1273 روز

      سلام مونا بانو

      سوالی در ذهنم شکل گرفت با خوندن کامنت زیبایت که راحت وبسیار پرمثما با جملات توصیف کردی این راه عاشقانه رو ممنون وسپاسگذارم

      کنترل ذهن داری اینو احساس کردم وشما نازنین بعد از 15 سال خلا درونی رو چه مدت طول کشید شناخته وآرام ارام تغیرش دادی

      سپاسگذارم

      سپاسگذارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    شیما پور گفته:
    مدت عضویت: 3845 روز

    سلام استاد.امیدوارم هرجا هستید شاد وسلامت باشید.فایل خیلی خوبی بود.موضوعی که ذهن خیلیها رومشغول کرده مرگ وسفر به دنیای دیگر هست.وقتی اینجوری راجب مرگ فکر می کنیم آرامش خاصی وجودآدم رو فرامی گیره و احساس شکرگزاری بیشتری درمورد پروردگار به انسان دست می ده.

    ان شالله شادی وآرامش همراه همیشگی همه دوستان باشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. ناشناس گفته:
    مدت عضویت: 3114 روز

    درود به همه دوستان خوبم و استاد خوش قلب

    ممنون از اینکه متن من رو میخونید.

    چقدر زیبا میشود اگر لحظه را درک کنیم و چقدر شیرین و لذت بخش میشود اگر در حال زندگی کنیم.

    ما همین الان خیلی فرصت و امتیازات قشنگ و به روز شده داریم اما زنجیر های عقاید بسته و باور های خود محود کننده این تصویر شفاف وخیره کننده رو مات میکنه و کسانی رو که ضعیف تر هستند راحت تر گرفتار میکنه….

    مگر چه حسی در ما به وجود اومده که هیچ وقت قانع نمیشویم و همچنان بیشتر و بهتر رو ترجیح میدم؟؟ درسته میل به قدرت و میل به جاودانگی…دوست خوبم اگذ همین لحظه احساس خوشبختی نکنی هیچ وقت و هیچ کجا و با هیچ امکاناتی این احساس رو تجربه نخواهی مرد چون وزن رضایت گنجایش خوشبختی ما رو رقم میزنه…رضایت به این معنا نیست که حرکت نکنیم و در جا بزنیم نه نه….

    به این معنی که همین الان خیلیا آرزو دارند که اراده و توانایی و استعداد وجودی ما رو داشتند اینکه ما بی رحمانه ظاهر زندگی دیگران رو با باطن زندگی خودمون مقایسه میکنیم و باور خود محدود کننده میسازیم و میگم لیاقت نداریم و میگم من نمیتونم…..

    تمام هدف زندگی این است که به ظرفیت رضایت و خوشبختی برسیم اون هم با بهونهدهای کوچیک…

    یه خنده عمیق تر طوری که درکش کنی و لذت ببری….

    یک دوست جدید تر….

    یک روز با انتخاب بهتر از دیروز و یک گام به هدف نزدیک تر شدن….

    گوش دادندبه صداهایی که خیلیا ساده از کنارش میگذرن…

    آواز پرنده ها…

    صدای همهمه مردم در شلوغی میدونی دیگه این فرصت رو نداری که بازم تجربه اش کنی…

    لبخند زدن یه نوزاد برای تو…

    باز شدن درب مترو و اتوبوس جلوی پای تو….

    یه چای گرم و غرق رویا های قشنگ شدن….

    ناگهانی دست مادر….

    زندگى یعنى زنگ در را که مى زنى پدرت در را باز کند و

    با آن چهره ى خسته اما مهربان سلامت را جواب بگوید ..

    زندگى یعنى برادرت ، خواهرت صدایت کند تا برایت چیزى را تعریف کند که تا به حال به کسى نگفته …..

    زندگى یعنى وقتى به خانه بر میگردى یک نفر دیگر خانه باشد تا چاى داغ را کنارش سر بکشى و به این فکر کنى که تا روزای جدید و قشنگت فقط چند روز باقى مانده …..

    حس سلامتی و قدرت و اینکه هیچ کس کامل نیست و همه ما در جهت تکاملمون تلاش میکنیم…..کاش میتونستم حسم رو بنویسم ای کاش میشد با شما تقسیمش کنم و از متنم بفهمید.

    لذت ببرید …چون هرگز جوانتر از امروز نخواهید بود ……

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای: