ما بی انتها هستیم - صفحه 40
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2017/02/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-02-07 09:30:362024-06-09 14:54:46ما بی انتها هستیمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
ب نام خدایی مهربان
سلام ب استاد نازنینم و دوستان عزیز
دو تا موردی ک از خداوند هدایت خواستم و هدایتم کرد و بگم شاید یکمی بی ربط باشه با این مطالب سایت ولی باید بزارم
اولین مورد اینک من الان دارم هر روز یک قسمت از سفر ب دور امریکا رو میبنم و کامنت میخونم و کامنت میزارم
و یک سری از دوستان واقعا کامنت عالی میزارند و من میرم و پروفایل عمومی این دوستان میبنم و لایک میکنم یا فرستادن ایمیل فعالیت این دوستان فعال میکنم تا کامنت و نظرات ارزش مندشون مطالعه کنم
یک هدایت خیلی جالبی رخ داد ک میخوام اینجا بنویسم
من دوشب پیش داشتم فکر میکردم خدایا هدایت دقیق چ جنسی داره چطوری بفهم این صدایی اروم درون هدایت هست
ک حسم گفت برو بپرس از یکی از دوستان عزیز ک (داخل اینستا گرام باهاشون اشنا شودم و از بچه سایت هست و فعالن )
و منم این کارو رفتم انجام دادم بعدش حسم گفت اسم پروفایلشون بپرس ک بری کامنتشون بخونی داخل سایت
و ایشون اسمشون گفتم و منم رفتم سرچ کردم و با ۵۹۶ اسم رو برو شودم توی ۲۰صفحه
رفتم ب خود دوست عزیزمون گفتم و گفتم ک از خدا هدایت میخام ک اسم شمارو این وسط پیدا کنم
بعدشم خیلی با حس خوب رفتم کامنت قسمت ۱۱سفر ب دور امریکا نوشتم ک بزارم داخل سایت
و ب اخر یک صفحه رسیدم از کامنت قسمت ۱۱ ،ک حسم گفت برو الان داخل سایت و پیدا کن
منم رفتم و مطمن بودم خدا میگه ولی نمیدونستم چطوری قرار پیدا کنم
و یکم گشتم ( ب این صورت ک یا اسم این بنده خدا رو زدم یا فامیلشون و )گشتم پیدا نکردم دیدم من اگه بخوام روی عقلم حساب کنم شاید یک ساعت طول بگشه و گفتم ولش کن خود خدا منو هدایت کن ک راحت پیدا کنم
و دوبار اسم و فامیلشون سرچ کردم و بازم همون عدد امد ۵۹۶اسم در ۲۰ صفحه حسم گفتاین کارو دوبار کن
من صفحه اول نگاه کردم و نبود
یک صدایی خیلی ارومی ب من گفت ک برو اخرین صفحه ینی ۲۰ ، منم در کمتر یک. ثانیه زدم
و رفتم صفحه ۲۰ و یک نگاه کردم این صفحه رو و دیدم ااه پیدا شود اسم ایشون 🥺🥰😍😍😍
ب همین راحتی از بین ۵۹۶نفر خدا هدایتم کرد در کمتر یک دقیقه پیدا کردم
و فهمیدم ک این صدایی درونم ک گفتم حس همون خدایی ک با من حرف میزنه گاهی وقت خیلی اروم و بعضی وقتا واضح تر
حالا اگه من صدایی ذهنم کم کنم اروم تر باشم حالم بهتر باشه صدایی خدارو هدایتشو بهتر میفهم
و خدا با کار بهم گفت هدایت شودن اینطوریه
خیلی خوشحال شودم الانم ک دارم یاداشت میکنم بغض دارم از ذوق اینک خدا با یک مثال بهم نشون داد و منم گوش کردم ب صدایی درونم ب صدایی خدا
خدا خیلی جاها منو هدایت کرده ک اگه مینوشتم خیلی بود
و بعد این اتفاق ب خدا گفتم میخوام داخل سایت این رد پارو بزارم روی کدوم فایل باشه
منو هدایت کن
رفتم توی نشانه امروز و قبلش از خدا هدایت خواسته بودم و منو اورد ب این صفحه
ما بی انتها هستم
و بازم خدا منو هدایت کرد ب جواب یکی از سوالی قبلیم
بهش گفته بودم خدایا یک فایل از استاد گوش داد بودم درباری مرگ بود خیلی دوسش داشتم و چون گوشیمو عوض کرده بودم فایل گم شوده بود و منم گفته بودم هدایتم کن پیداش کنم
و با عقلم نخواستم پیداش کنم چون میدونستم خیلی طول میگشه
و خدا منو هدایت کرد ب همون فایلی ک میخواستم چند وقت پیش گفت بیا فاطمه این فایل رو میخواستی چند روز پیش
این کامنتم اینجا بهترین جایی برای گذاشتن رد پا.
فهمیدم ک وقتی ب صدایی قلبت گوش کنی ک خدا داره باهات صحبت میکنه هی واضح تر میشه اگه ایمان داشته باشی و عمل کنی خدا بیشتر هدایتت میکنه
و استاد منم الان مثل شما شودم ک از مرگ نمترسم
قبلا یکم میترسیدم ولی میدونستم بک روز باید بریم و برگردیدم
وقتی بچه بودم زمانی ک ب این دنیا امدم یادم از یک جایی تاریک مطلق وارد روشنایی شودم
شاید باور نکنید ولی حقیقته
خوب یادم حتی اون زمان ب مادرم میگفتم مامان قبلا بودم، حس میکنم قبلا قبل ب دنیا امدنم بودم یک جای ،یک چیزیی یادم بود و هستش
ولی خب میگفتن فکر و خیال
ولی هر روز مطمن میشم ک درست دیدم و درست بوده
ولی از بچگی بر خلاف بچه دیگه حتی خواهرم اصلا وابسته نبودم از نظر احساسی و میدونستم اکه وابسته بشم سخت چون همه میرن و میمرن
و الانم اکثر شبا میخوام بخوابم میگم واقعا شاید فردا نباشه
و چون میدونم ک یک روز این اتفاق میفته سعی میکنم مهربون تر باشم بیشتر لذت ببرم بیشتر عشق ب خودم بورزم بیشتر عمل کنم ب قوانین یا طوری لذت میبرم ک شاید نباشم لحظه بعدی و موکول نمیکنم ب بعدن
ولی خیلی باید کار کنم ک بهتر بشم
و خیلی جا ها هدایت شودم و هدایت خواستم ک واقعا ب چشمم خودم دیدم هدایت خدارو ک دوست دارم توی این سایت بزارم تا یادم بمونه و حتما توی اولین فرصت میزارم
این کامنتم خیلی دوست دارم یک حس ارامش بهم میده چون رد پایی خدارو دیدم و هی مرور میشه برام 🌷💜💙
دوستتون دارم
در پناه خدا باشید
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام میکنم به استاد عزیز و دوستان خوبم
اگر من تا آخر عمرم این فایل و گوش بدم ازش سیر نمیشم از بس که این فایل منو منقلب کرد واقعا محتاج شنیدن این حرفها بودم چقدر استاد آگاهی های ارزشمند و نابی رو متذکر شدند چقدر لذت بردم
خدایا من چقدر استاد عالی موضوع مرگ و باز کرد چقدر من باشنیدن حرفای استاد احساس راحتی پیدا کردم واقعا وقتی خودمو با قبل از آشنایی با این سایت مقایسه میکنم میبینم خیلی دیدگاههای اشتباه و محدودی داشتم چقدر سطحی نگر بودم
خدایا هزاران بار شکرت
برای اولین بار بود که بعد از شنیدن این فایل اشک خوشحالی و اشک سپاسگزاری از خداوند از چشمانم سرازیر میشد آره من خودمو گم کرده بودم ولی حالا با یه تحول ۳۶۰درجه خودم و پیدا کردم چقدر خوشحال بودم که خدا منو به این مسیر هدایت کرد هر روز که میگذره این تغییراتو بیشتر در خودم و زندگیم احساس میکنم و این همش بر میگرده به خدای خوبم که منو لایق این هدایت دونست
خدایابا خودم تعهد بستم که تا زمانی که زنده هستم فقط در این مسیر گام بردارم و فقط در راستای قوانین جهانت قدم بردارم و از لحظه لحظه ی زندگی ام لذت ببرم و شاد باشم و این دنیای محدودی که در اختیارم گذاشتی رو پلی برای رسیدن به تو بدونم و با خشنودی خاطر به جایگاه ابدی خودم برگردم
با شنیدن این فایل واقعا دیگه ناراحتی و غم برای من مفهمومی ندارن چون تصمیم گرفتم که در چند صباحی که در این دنیا هستم فقط شاد باشم و لذت ببرم از نعمت هایی که خداوند به من داده و سپاسگزارش باشم بخاطر هدایت هایی که به من میکنه بخاطر حمایت هایی که از من میکنه بخاطر بزرگترین نعمت سلامتی که به من داده بخاطر حال خوبی که الان دارم بخاطر نعمت هایی که در زندگی خود داشتم و من توجهی بهشون نمیکردم
خدایا ازت ممنونم
استاد عزیزم براتون عمر طولانی رو از خدای خوبم آرزومندم.
به نام الله مهربان.🌼🌼🌼
خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری می جویم…
خداوندا ما را به راه راست هدایت فرما،راه کسانی که به آنان نعمت داده ای…🌺🌺🌺🌺🌺
استاد عزیز برای من تک تک صحبتهاتون بی نهایت ارزشمند بود،اما موضوعی که من رو واداشت تا دیدگاه خودم رو بنویسم، قسمتی بود که درباره این موضوع صحبت داشتین که هر کاری که فکر میکنید درست هست رو انجام بدهید فارغ از اینکه دیگران تشویقت میکنند برای انجام اون کار و یا توهین ، فراتر از نظر و دیدگاه مردم زندگی و رفتار کن…این همان راه رستگاریست.
استاد عزیز من دقیقا زمانی به توحید به معنای واقعی دست پیدا کردم که تمرکز روی دیگران و نوع اندیشه اشون درباره خودم رو کنار گذاشتم و این برای من سالهای سال طول کشید…
زمانی که انسان به این درک بزرگ برسد که تنها وظیفه اش در دنیا رشد خودش هست دیگه کاری به دیگران و دنیای فکری اونها نخواهد داشت…
من تو رفتارهای خودم دقت داشتم که زمان هایی که فکر میکردم باید دیگران رو نجات بدم،زمانهایی بوده که اون خلوت و اون دوست داشتن خود به حداقل رسیده بوده و با فوکوس روی دیگران داشتم اون خلا رو به صورت کاملا ناخوداگاه جبران میکردم…
و اینکه اگر دیگران تمام قلب یا ذهن انسان رو تصرف کند و نظرشان برایت بسیار اهمیت داشته باشه ،دراین صورت اعمال انسان در جهت راضی نگه داشتن اون فرد و یا افراد تغییرات زیادی پیدا کرده و گاهن درنقطه مقابل اون باورقلبی پیش میرود و این نقطه ایست که قسمتی از قسمت های وجود انسان گم خواهد شد و اگر بارها و بارها تکرار ها صورت گیرد انسان دچار مسخ شدگی می شود…
من درتجربه های زندگیم با تمام وجود لمس کردم که دوستان وآشنایان یک دوره ای یک شخصیت رو دارن و زمانی که مطمئن شدن که دیگه نیازی به دوستی با شما ندارن ،به حدی رفتارهاشون تغییر جهت میده که مدت ها زمان میبره تا از در شوک بودن خلاصی پیدا کنی…
انسان هایی که راحت بهت میگن نه…
انسانهایی که از کمترین اشتباهاتت نمیتونن بگذرن اما تمام اشتباهات خودشون رو با تقدس ازش یاد میکنند ویا اصلا فراموش میکنند و بارفتارهاشون نشون میدن که اصلا این رفتارها هرگز از من سرنزده و…
در عجبم از این مردمان
که تنفس حسادت ها،نیش وکنایه ها و متلک ها،
روح نا آرامشان راآرام میکند و رفتار پنهان نا زیبایشان باید الهه ی زیبایی برای تمامی اعصار باشد…
وتکرار این تجربه ها به من آموخت که اگر درحال ملاحظه دیگران باشم و قدرت رو ازدیگران بگیرم و همه رو ازخودم بخوام راضی نگه دارم ،آرام آرام خود فدا خواهد شد و من پوشالی درزندگی گذران عمر خواهد داشت…
من دیدم که دیگران کوچه به کوچه وخیابان به خیابان تغییر شخصیت پیدا میکنن…پس متوجه شدم که روی نظر متغییر دیگران نمیشود حسابی داشت…
آرام آرام آموختم که نه نصیحت کنم و نه درددل…در لحظه غرق باشم و هر لحظه میل داشتم حرفی بزنم رو بگم و اجازه ندم با نگفتن های در لحظه ،تاریخ انقصای اون گفتن ها بگذره و درجسمم رو بیمار کنه و در نهایت روح رو…
آرام آرام با خودم به صلح نشستم و خود رو دیدم که مهربانانه به من نگاه میکرد…🙂
این درصلح بودن ها باعث شد بیشتر ندای قلبم رو بشنوم ،درلحظه باشم و در نتیجه درتوحید بی نظیری غرق شوم…
این زمان بود که متوجه شدم چرا توحید اولین پله اصول دین شمرده میشود.🌺🌺🌺🌺
استاد عزیز تا حدی صحبت هاتون دلنشین هست وهماهنگ با فرکانس قلب ها که نهایت نداره…
سپاسگزارم از شما استاد عزیز و بانو❤️❤️❤️
سلااام استاد جوون
چقدر فایل خوبی بود
چقدر خوب بود
چقدر لذت بردم
چقدر مفید بود این حرفا برام
من از بچگی هر وقت محرم مراسم میرفتم گریه ام نمی اومد خودمم نمیدونستم چراا
همیشه نگاه بقیه میکردم
بعضی وقتا هم خندم میگرفت از نحوه گریه کردنا بعضی ها خخخخ
بیشتر مواقع می رفتم کمک میدادم تا زیاد داخل مراسم نباشم
اما دوست داشتم این مراسمو چون همه دوستام و فامیلمون یجا میدیم سر به سر هم میزاشتیم
دوستای ک یک سال همو نمی دیدیم
اما بازم فضاش نارحتی بود دیگه
یکم برام سخته درک حرفای ک گفتید در مورد مهمونی و مررگ
همچنان ک من از مرگ نمی ترسم
اما تا حالا از این زاویه مرگو به شکل یک مهمونی نگاه نکرده بودم
در کل باید باز گوش بدم حرفاتونو
اما منطقی بودن
این دنیا مثل یک مهمونی فرض کنی
اما برام سخته وقتی فرشته مرگ بیاد بگم برریم ، چوون هنوز ب نظرم شاد نبودم دنیا رو نگشتم به ارزو هام نرسیدم
میدونم نباید ب رسیدن ب ارزو هام بچسپم و از مسیر لذت ببرم
اما هنوز برام رسیدن بهشون مهمه
و معمولا بی انگیزه میشم وسط راه شاید مشکل من همینه
امید ب خدا منم مثل شما با عشق بگم برریم فرشته مرگ ببینیم خدا جوون رو
استاد کلمات برای وصف حالم کمه بازم از خدا تشکر میکنم و بهترینهارو برات ارزو میکنم
به نام الله
سلام به استاد عزیزم و همه دوستانی که این کامنت رو میخونن
بدون مقدمه میخوام اون حرفی که اومدم برای نوشتنش رو بنویسم و نمیخوام به حاشیه برم
من امروز با جمعی از دوستانم به یه مسافرت یک روزه رفتیم و طبق معمول وقتی این جمع دور هم جمع بشیم طبق عادت همیشگی در مورد مسائل مختلف حرف میزنیم و یه نوعی تبادل اطلاعات و همیشه اخرش به بحث ختم میشه قبل از اشنایی با این سایت البته بهتره بگم هدایت شدنم به این سایت این بحث ها رو مفید میدونستم و به خودم افتخار میکردم که چنین دوستانی دارم که باهاشون تبادل اطلاعات میکنم و بحث و اطلاعاتم بالا میره یا اطلاعاتم رو به چالش میکشم یا مجاب میشم بیشتر تحقیق کنم و بخونم و …..ولی بعد از اشنایی با قوانین ثابت خداوند البته در حد مدار خودم فهمیدم که چقد باگ داشته این بحث ها چقد کد مخرب توشون بوده چقد بد افزار وارد ناخود اگاهم میکردم و اینکه چقد دوستام رو برا خودم بت کرده بودم و یجورایی خیلی بالا تر ا خودم میدیدمشون و با اینکه از منظر اطلاعات عمومی کم از اونا نداشتم و بیشتر هم بودم مواقعی ولی یه برتری خاصی همیشه تو بحث ها و همین حرف ها بهشون میدادم ،یکیشون پزشکه و یکی دیگه دبیر تربیت بدنی و یکی ورزشکار و توشون یجورایی من از نظر موفقیت فردی و مالی سطح پایینتری داشتم و به خاطر کمبود عزت نفسم بت بودن برام و بودن باهاشون رو افتخار میدونستم و اینکه به بقیه بگم ببینین دوست من دکتره و این حرفا …
و من امروز هم پس از مدتی که دارم رو خودم کار میکنم و کل وقتمو تو سایت میگذرونم و نمیدیدمشون با اینکه خداوند بهم الهام کرد که قبول نکنم این سفر یه روزه رو و قلبم میگفت گوشی رو بردار زنگ بزن بگو من نمیام ولی نجوا از بد جایی اومد سراغم درست از جایی اومد که نتونستم مقابلش وایسم بهم گفت استاد میگه از لحضه لحضه زندگیتون لذت ببرین از مسیر لذت ببرین رسیدن مهم نیست و این حرفا و من باز با توجه به کمبود اعتماد به نفسم و دیدن خوشی با بقیه بودن و اینکه باهاشون برم خوش میگذره لذت میبرم و روحم شاداب میشه و با انگیزه بیشتری روی خودم کار میکنم خودم رو قانع کردم و الهام قلبی خداوند رو نادیده گرفتم الان که دارم مینویسم میفهمم که چقدر اشتباه کردم و رفتم البته به هیچ عنوان خودم رو سرزنش نمیکنم و من از این ماجرا درس های خوبی گرفتم و برام تجربه شد
ماجرا از اونجایی شروع شد که بحث در باره خدا و قران و مسائل دینی فقر و ثروت شروع شد نمیخوام زیاد حرفم رو کش بدم ولی این بحث خیلی ادامه پیدا کرد و من چون میدونستم اگه از قوانین ثابت چیزی بگم قبول که نمیکنن هیچ بد تر هم تخریب میکنن و من چون تازه دارم باور هام رو میسازم و هنوز باورام نتونستن ریشه هاشونو قوی و محلم کنن میشکنن و باز به سختی بتونم بسازمشون و از طرفی باز عقایدشون رو نمیتونستم بپذیرم و ساکت و بی تفاوت باشم از قوانین چیزی بهشون نگفتم ولی در مورد خدا و قران باهاشون بحث کردم که اشتباه بود و اونی که نمیخواستم شد و به باورام که تازه داشتم به سختی روشون کار میکردم اسیب زده شد و چون قبلا بت بودن برام ،حرفاشون تاثیر داشت و این حرفا تاثیر بدی روم گذاشت اینم ناگفته نماند من به هیچ عنوان کم نیاوردم تو بحث و شاید هم با توجه به مدارکی که داشتم تو دستم اخه وقتی قران میخونم از جاهای خوب و مهمش اسکرین میگیرم که هی بخونمشون و با این منبع های موسخ که در اختیار داشتم یه جورایی زمین بازی تو دست من بود ولی با اینهمه باز چون باور هات ضعیفه تاثیر میذاره هیچم نکنه باز سوال برات ایجاد کنه که جوابش ندونی ممکنه از مسیر هم خارجت کنه من میدونستم اهمیت این که نباید تا خودت نتیجه نگرفتی و باورات رو محکم نکردی و تا زمانی که کسی خودش نخواست نباید در موردش صحبت کنی باز من خودمو اینطوری قانع کردم که بحثم در باره خدا و قرانه که باز بدون مطرح کردن قوانین نمیشد خوب حق مطلب رو بجا اورد خودمو به درد سر انداختم باز خوبه خودمو نگه داشتم و از قوانین نگفتم و چون از قبل یه اشنایی ناقص داشتن از قانون جذب و نتونسته بودن نتیجه بگیرن ذهنشون برا رهایی از رنج دلیل های خودش رو اورده بود براشون خیلی منفی بودن در این رابطه
و چون من خودم در خوانواده بسیار مذهبی، مذهبی خشک ها مذهبی عجیب بزرگ شدم با اینکه باوردارم حرف های استاد رو از لایه های درونی وجودم ولی باور های اشتباه و مخربم انقدر قوین که یجورایی با اینکه از ته قلبم میدونم این مسیر درسته ولی باز میگم نکنه تو مسیر اشتباهی باشم با اینکه اینجا نتیجه گرفتم با اینکه اینجا خدارو شناختم با اینکه اینجا جهان رو شناختم با اینکه اینجا به تمام سوالاتم در مورد این جهان و عدالت و ناعدالتی و خداوند پاسخ داده شد توسط قوانین با اینکه چند بار هدایت خداوند رو دریافت کردم ولی باز نمیدونم چطور و از کجا این شک میاد سراغم بخش عمدش میدونم از کجا نشعت میگیره و اونم یه باور ریشه دار بزرگ لعنتیه مزحک تعارض دین و دنیاست ثروت و معنویت هستش استاد خیلی باور لعنتی و سرسخت و عجیبیه ریشش بر میگرده به حتی زمان خود پیامبر
استاد من برای شکستن این باور روزانه نزدیک به دو هزار جمله تاکیدی تکرار میکنم تو خواب و بیداری جملات تاکیدی با صدای خودم گوش میدم برای عقل منطقیم از قران احادیث ومنابعی که همین باور غلط رو در من و خیلی ها بوجود اوردن دلیل و مدرک میارم و این هارو تو به فایل ورد جمع کردم و هر روز میخونمشون بازم قشنگ مقاومت ذهنم رو حس میکنم
استاد این باور خیلی عجیبه با اینکه خداوند از خیلی طریق خواسته نشون بده بابا دین و دنیا تعارضی با هم ندارن حضرت داود رو هم قدرتمند و ثروتمند کرده ،حضرت سلیمان رو قدرتمند و ثروتمند کرده ،ذولقرنین رو قدرتمند و ثروتمند کرده ،حضرت یوسف رو محضرت موسی رو و تقریبا همه پیامبران و امامان رو اخه چطوری خدا بگه بابا ثروت با معنویت تضاد و تعارضی نداره در عوض از هارون و قارون مثال میزنه به عنوان کسایی که ثروت داشتن و به خدا ایمان نداشتن
بابا خدا میگه بنده من ببین پیامبرا و یه شخص که پیامبر نبود ثروت داشتن به همراه ایمان به من میرن بهشت اینا (هارون ،قارون)ثروت داشتن ولی به من ایمان نداشتن این یعنی دنیا پرستی و میرن جهنم چطور از این واضح تر میتونه بگه اخه خداوند
خداوند میگه مال و اموال رو مایه قوام زندگی شما قرار دادم ها خیلی بارزشه ها بنده هام به دست سفیهان ندین مال و ثروت رو ثروت خیلی تو دنیا با ارزشه
بابا خداوند میگه بگوچه کسى زینت هایى را که خداوندبراى بندگانش آفریده وروزى هاى پاکیزه راحرام کرده است.
از این واضح تر اخه
خداوند میگه و در آنچه خدا به تو داده، سراى آخرت را بطلب و بهره ات را از دنیا فراموش مکن… .خداوند دیگه چطوری میتونه بگه اخه
خداوند پیامبر اسلام رو ثروتمند کرد
پیامبر اسلام از ثروت خودش به دخترش فاطمه داد که فدک بود که در امد این باغ اندازه 60کیلو طلا در سال بوده بیشتر از چاه های نفتی الان ارزش داشته این چه پیغامی برای ما داره و زمانی که این باغ رو از فاطمه غصبش میکنن حضرت فاطمه برای نشان دادن ارزش ثروت میرن به دنبال مالشون و…
و تمام امام های ما ثروتمند ترین مردان زمان خودشون بودن
تعارض دین و دنیا تو مسیحیت میشه که راهبه ها نباید ازدواج کنن خخخخ خیلی خنده داره ها حالا بیا اینو بهش بفهمون ازدواج سنت الهیه مگه تو کتش میره چون یه باوره درش و اگه این کارو انجام بده حس گناه ولش نیکنه
یسری افراد معلوم الحال چون خودشون نتونستن برسن چون نتونستن یه تعادل بین این دو ایجاد کنن باور تعارض و ایجاد کردن والان شده این، اینا همون ادمایین که خداوند میگه رهبانیتی که ابدا کرده بودن ما بر انان مقرر نداشته بودیم (رهبانیت دوری از دنیاست)رهبانیتی که ابدا کرده بودند!!! جالبه ها یه کتاب حرف توشه
جهاد به مال ،زکات،انفاق همش از داشتن ثروت میاد باز یه کتاب حرفه
و کلی مثال دیگه هست که بخوای بنویسی یه کتاب میشه من فقط به منابع اشاره کردم و از خوبی های ثروت و از بدی های فقر که باز یه کتاب کامل میشه در بارش صحبت کرد نگفتم
با این وجود باز این باور لعنتی مقاومت میکنه
و خلاصه بحث با دوستام نیرو و ادوات به سنگر دشمن رسوند و کاری کرد که بعد از اینکه به خونه رسیدم اشکم در اومد
از خداوند هدایت خواستم نیت کردم ینی خاستمو به خدا گفتم و و گزینه مرا به سوی نشانه ام هدایت کن من رو به این فایل هدایت کرد و این فایل تقریبا جواب همونی بود که از خدا خاستم .خدایا شکرت خدایا سپاسگذارم ازت خدا شکرت
درسته اشتباه کردم و نتونستم به هدایتم عمل کنم و این سفر رو با دوستانم رفتم ولی با همه این حرف ها و این نشانه عالی از طرف خداوند ایمانم بیشتر شد به درستی مسیرم یقیق پیدا کردم و شاید یجورایی طی این مسیر شاید لازم بوده
ممنونم از دوستانی که وقت گذاشتن برای خوندن
همینجا چن باری خواستم پاکش کنم کامنت رو و نفرستمش چون کامنت این شکلی تا حالا نذاشتم و نمیدونم شاید یجورایی هم حس کمال گرایی درم هست و میخواستم پاکش کنم ولی خوب از اونجایی که تصمیم گرفتم کمال گرایی رو بزارم کنار پست میکنم کامنت رو اگه استاد صلاح ندونن تایید نمیکنن
و اینم میدونم که بعدا با خوندن همین کامنتم خودم خندم میگیره چه روزایی رو گذروندم ولی باز یه رد پاس
در پناه الله شاد موفق ثروتمند باشین
خدا نگهدار
سلام استاد عزیزم
خدای من فایلی نمونده که صدها بار گوش نداده باشم اما با گوش دادن این فایل انگار تا به حال یک فایله استاد رو هم نشنیدم چه دلنشین بود حرفاتون چه تأثیرپذیر بود چه راحت کردید برام ابدی شدن خودمون وعزیزانمون رو برام خدایا شکرت شکرت
استاد منو به فکر وا داشتید که واقعأ مرگ به معنای نیستی نیست به معنای زندگی در دنیایی بزرگتر وطولانیتره ،همونطور که ما در شکم مادر وارد دنیایی بزرگترو طولانیتر شدیم خدایا چه خلقتت زیباس مارو دوباره به خودت برمیگردونی .مثل اینکه گفته باشی برو برای خودت مسافرت وبرگرد همینجایی که بودی حالا هرکدوم از ما طبق خواسته وسلیقه ی خودمون سفرمون رو انتخاب میکنیم .
توی این سفر خدا میگه همه چی پای من فقط شما تصمیم بگیرید که با من میاید یانه ؟حالا بستگی به این داره که ما اعتماد کنیم یا بهانه هارو علت کنیم که نمیشه ،!خدایا من تصمیم گرفتم باهات بیام میخوام پا توی دل ترسام بزارم میخوام با توکل به تو اروم اروم پیش برمو از زندگیم لذت ببرم خدایا میخوام توی این سفر واقعا به هرانچه که میخوام برسم خدایا میخوام زندگی ابدیم ادامه زندگی توی این دنیام باشه خدایامیخوام طبق قانونای بیعیب ونقصت خودمو شکل بدم
خدایا شکرت که با توام
انسان زمانی به درک واقعی مرگ میرسد که آن را به معنای واقعی قبول کند و از وجود آن لذت ببرم.
چونکه اگر همه ما این لذت را درک کنیم واقعا دیگر هیچوقت نسبت به تک تک اتفاقات زندگیمون اینقدر حسرت نمیخوردیم.
من به لطف خداوند این ۶ساله که یک شعاری را در زندگیم ایجاد کردم و همیشه پایبند این شعار بودم و اتفاقا کلی موفقیت بدست آوردم.شعار من (همه چیز را آسون بگیر سعید)….
باسلام به استادعزیز مریم دوست داشتنی ودوستان عزیزم
استادعزیز اگه چند ماه پیش این فایلو میدیدم ذهنم خیلی مقاومت نشون میدادکه مگه میشه عزیز ادم بمیره وناراحت نشیم ولی تواین مدت که روی باورهام کارکردم وقانون را تا حدی عمل کردم متوجه حرفهاتون میشم وچقدر لذت بردم از دیدگاهتون در مورد زندگی بعد از مرگ که چقدر قانون رو خوب فهمیدین وعمل میکنین بهش
چند شب پیش با همسر جان صحبت میکردیم قبل از اینکه این فایلو ببینم وبهش گفتم اگه خدا در این لحظه جونم روبگیره وزمان مرگم فرا برسه با لذت هرچه تمام به استقبال میرم چون فکرمیکنم دراون دنیا لذتهای بیشتری منتظر منه وحالا دارم تغییر باورهام رومتوجه میشم و دارم مثل استادفکر میکنم خدایا شکرت که الگوی بینظیری چون استاد ومریم عزیز دارم
و واقعا هم همینطوره که ما تکه هایی از خداییم وبعد از مرگ برمیگردیم پیش خودش
و از خداوند میخوام که یه لحظه در این دنیای مادی تنهام نزاره وهمراهم باشه
اینو زمانی متوجه شدم که قانون داره درمورد من جواب میده که در این مدتی که این ویروس اومده که همه دارن در موردش صحبت میکنن ارامشی در من هست که هیچوقت در عمرم تجربه نکردم چون اصلا بهش فکرنمیکنم ودر موردش حرف نمیزنم و
به هیچ عنوان اخبار مربوط به این ویروس رو پیگیری نمیکنم وتمام اینها به دلیل استفاده از قانون میباشد که احساس بد =اتفاقهای بد واحساس خوب =اتفاقهای خوب و هر لحظه که زمان مرگم فرا برسد به استقبال میروم چون یقین دارم اگر در این دنیا از نعمتهای خداوند لذت ببرم وسپاسگزاری کنم در دنیا دیگر هم این نعمتها برایم محیا است و این ایه قران رو همیشه مرور کنیم که همه از خداییم وبه سوی خدا میرویم
باتشکر از اموزهای استاد عزیزم که درک بهتر قوانین حاکم بر جهان هستی رو بهم یاد میده ودستی است از دستان خداوند
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
سلام وعرض ادب ،استادعزیز فرمایشات جنابعالی بسیار ارزنده وتاثیرگذار بود بنده استاد اخلاقی داشتم که تعریفشون از مرگ اینطوربود که می فرمودند مرگ خزیدن از رویایی به رویای دیگر است و برای من بسیار تعبیر لطیفی بود که به فرموده های شما بسیار نزدیک بود بی نهایت سپاسگزارم 🌹