ما بی انتها هستیم - صفحه 41

877 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ستاره گفته:
    مدت عضویت: 1679 روز

    سلام استادعشق عاشقتم چندروزه بخاطریه پیشامدی حالم خوب نبوداین فایلتون وحس ولبخندهای عالیتون حالموخوب کرد قربونتون برم بهترین دستان خداارزومه ازنزدیک ببینمتون البته روزی که نتایج بزرگ گرفته باشم.استادسوال دارم خووهش میکنم شما یامریم جان جواب بدین.خانمی که داره روی خودش کارمیکنه حالش خوبه وهمسرش خیلی بیمارازلحاظ فکری وخیلی مسائل مثل اعتیادوغیره داره این خانم حس خوبی به همسرش نداره باوجودیک بچه بطورباورنکردنی میفهمه دوباره بارداره درصوریتکه قصد داشته باکارکردن روی خودش وترس هاش وازنظرمالی مستقل بشه بعد جدابشه ورابطه عاطفی دلخواهش بسازه این بارداری خواست خداست یاجذب اون؟باتوجه به اینکه میگن سقط حرامه نظرشماچیه؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    سینا براری گفته:
    مدت عضویت: 2062 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربانم

    سلام به همگی

    امیدوارم حال دله همه خوب باشه و در مسیر قانون و خواسته هاتون باشین

    ما بی انتها هستیم

    اوایل فایل استاد به قانون اصلی اشاره کردند که گفتند به هر چیزی توجه کنی از اون جنس توجه بیشتر وارد زندگی ما می شود چه خواسته ی ما باشد چه ناخواسته فرقی ندارد به هر چیزی توجه کنی وارد زندگیت خواهد شد

    یک نکته ی زیبای دیگر که اشاره کردند استاد این هست که روی مردم حساب نکنیم و بزرگ نکنیم مردم را

    بجای این نوع فکر و صرف انرژی در این راه با قدرت کاری رو که دوست داریم انجامش بدیم با تمرکز فراوان و با عشق و لذت جلو بریم و همش توجه خود را به هر نوعی صرف خواسته های خود بکنیم

    با رفتن در این راه و مسیر زیبا بیشتر مردم دنبال ما خواهند آمد

    برای اینکه این نکته یادم بمونه مثال استاد خیلی کمک خواهد کرد که چند سال پیش تو یه خیابانی یه ساختمانی در آتش میسوزد و دو زن فوت میشوند بنا بر ترس از آتش و راه فرار نداشتن

    و بعدش هم حادثه ی ساختمان پلاسکو

    که مردم قضاوت های معکوس و نازیبایی داشتند به آتش نشان ها

    سوالی که یکی از دوستان پرسیدن که اتفاقا چند وقتیه ذهن منم درگیرش هست و خدا را بسیار شکرگذارم که در مدار دریافت پاسخ آن قرار گرفتم آن هم به بهترین شیوه و از طریق آگاهی های ناب استاد خدایا شکرت

    در کل سوال دوست مون این هست که آیا اینکه همه چیز باور ها و فرکانس های ما هست برای مرگ هم همینطور هست و خود ما جذب میکنیم یا خدا تعیین خواهد کرد

    و اینکه افراد زیادی در حالی که سال های زیادی می توانند زندگی کنند و لذت ببرند از نتایج خود و زیبایی ها در جوانی می میرند و ناتوان از تجربه ی کامل زندگی خود هستند و اینجا عدالت خدا زیر سوال نخواهد رفت؟

    خیلی زیبا هم هست سوال و واضح

    ما یک موجودات ابدی ای هستیم که یک برهه ی کوتاه را در زمین زندگی میکنیم و لذت می بریم و اینطور نیست که بعد مرگ نابود بشیم و از بین برویم و به نیستی دچار شویم زندگی مادی ما به اندازه ی یک پلک به هم زدن هم نیست در مقابل ابدیت ما

    زندگی مادی ما دقیقا مثل یک مهمانی هست که یک عده فقط یک قاشق غذا میخورند عده ای خیلی بیشتر عده ای فقط دو دیقه حرف میزنند و میرن عده ای یک شکلات بر میدارن و میرن و هر فردی به نوعی

    (چقدر مثال جالب و زیبایی که خیلی دید من را به زندگی مادی بازتر کرد)

    حالا ما مگه میآیم افسوس میخوریم به حال تجربه ی متفاوت افرادی که از مهمانی داشتند و میگیم این عدالت خدا نیست و ..

    یا نه میگیم خوب اینا بر میگردن به همونجایی که قبل مهمانی بودن بر میگردن به خونه هاشون و اونجا هر چیزی که دوست داشته باشند را خواهند داشت

    واقعا در نظر ما این افراد بعد مرگ کجا میرن

    مگه اینا از بین میرن که ما بیایم حسرت بخوریم

    ما باید یاد بگیریم که آنقدر جون برامون با ارزش و یک چیز جدایی ناپذیر نباشه چون اصل ما روح ماست که ابدی هست و ما این جسم فقط یک مدت کوتاه با ماست و بعد آن ما با روح خود وارد دنیایی وسیع تر خواهیم شد با اصل خود با روحمان که باعث سعادت و خوشبختی ماست چون خیلی وسیع تر و بزرگ تر خواهیم شد

    مرگ ما فقط جدایی جسم ما هست

    اینطور نیست که بعد مرگ یک عالم نیستی باشد و دیگر تمام

    برعکس این فکر محدود

    بعد مرگ ما به یک جای بسیار خوب و زیبایی خواهیم رفت جایی که شروع یک زندگی جدید و زیباست که قبلآ هم اوجا بودیم و به همونجا بر میگردیم به خدا نزدیک تر میشیم

    اصلا چیز بدی نیست

    ما باید جوری زندگی کنیم که روز مرگمون وقتی ازرائیل گفت بریم بگیم بریم با اشتیاق نه اینکه یک ساعت وقت بخواهیم

    باید جوری زندگی کنیم که اون لحظه دنبال وقت بیشتر نباشیم بلکه آماده باشیم

    عزاداری برای افرادی که از دست دادیم برای همین غلطه و احساس بدی باهاش داریم چون باور داریم که اونا نابود شدن در حالی که اینطور نیست و اونا به یک جای بسیار زیبا که از آنجا هم آمده اند برگشتند

    و یک ایده ی زیبای دیگه که درک کردم این هست که وقتی تهدیدی هست و میگن میکشیمت و نابودت میکنیم

    مگه ما با مردن نابود میشیم و از بین میرویم؟

    و این باور زیبا در مورد مرگ خیلی آرامش بهم میده خیلی و واقعیت جهان هستی هم هست

    واقعا کی اگر به یک مهمانی دعوت نشه نابود میشود

    هیچکس

    ما باید در مورد مرگ جوری باور ایجاد کنیم که به ما احساس خوبی میده چون درون ما دنبال فراوانی و شادی و احساس خوب هست و با فقدان و ناراحتی مشکل دارد

    خیلی از جوامع هستند که با مرگ اطرافیان شادی میکنند و باور دارند که به رهایی و آزادی رسیده و اسیر خاک نخواهد بود

    چه قدر این باور زیباست و حس قشنگی به آدم میده

    چقدر خوب میشه ما هم نه فقط در کلام بلکه در عمل هم همین طور باشیم که با مرگ نزدیکان و صحبت در مورد مرگ همین باور زیبا را داشته باشیم و احساس خوبی داشته باشیم و شاد باشیم

    هر چقدر علم پیشرفت کند هر چقدر تکنولوژی پیشرفت کند هیچکس زنده نخواهد ماند و همه ی ما به همون جایی که بودیم بر میگردیم حالا یکی زودتر یکی دیرتر بلاخره همه برمیگردیم

    ما متعلق به این دنیا نیستیم بلکه ما متعلق به عالم دیگری هستیم و به همانجا که به آن تعلق داریم برمیگردیم پس نیازی نیست چه در مورد خودمون و جون عزیزانمون نگران بشیم و غصه بخوریم

    و چقدر سفر زیبا و اعجاب انگیزی خواهد بود برگشتن به جایی که با آن متعلق هستیم و این طبیعت جهان هست که به این مهمانی بیایم و برگردیم به خونه

    راه اینکه جوری زندگی کنیم که لحظه ی مرگ رضایت داشته باشیم این هست که خواسته داشته باشیم و حرکت کنیم نه بخاطر رسیدن به آنهآ بلکه داشتن خواسته به ما انگیزه میده شور و شوق میده و طعم میبخشد به زندگی تا هر لحظه را لذت ببریم از این مهمانی زیبا تا موقع برگشتن احساس خوبی داشته باشیم و هر لحظه را لذت برده باشیم

    تا وقتی که تو این مهمانی و فرصت زیبای زندگی هستیم لذت ببریم از زندگی و شاد باشیم و آرامش داشته باشیم

    با رفتن به سمت خواسته و به تضاد خوردن و نتیجه گرفتن شور میده لذت میدهد

    و طبق قانون اساسی جهان احساس لذت و شادی زیبایی های بیشتری را برای ما رقم خواهد زد تا بیشتر احساس شادی کنیم

    و اینه که باعث خواهد شد که ما لحظه ی مرگ شاد باشیم چون از هر لحظه مون لذت بردیم در این فرصت زیبایی که در اختیار داریم

    خداوند در قرآن وعده داده به کسانی که توکل کنند به او و ایمان بیاورند و شکر گذار باشند بخاطر تمام نعمت هایی که دارند و لذت ببرند از آنها

    آخرت شان هم زیبا و رویایی و قشنگ خواهد بود و هر چیزی را که بخواهند در اختیار دارن

    به قول استاد بیایم جوری از زندگیمون استفاده کنیم جوری هر لحظه رو زندگی کنیم و ازش لذت ببریم که انگار همین لحظه ست و لحظه ی آخره ماست و با عشق و لذت هر لحظه را زندگی کنیم تا تمام این فرصت زیبا را زیبا سپری کنیم و بعدش با کمال میل به جهان ابدی خود سفر کنیم

    چقدر این مثال استخر زیبا بود

    خیلی درک بیشتری به من داد خدایا شکرت

    خدایا شکرت خدایا شکرت

    امیدوارم هر بار عملگرا تر باشم به این قوانین و درک بزرگ تر و بینش عمیق تری داشته باشم تا زیبا و با لذت و عشق زندگی کنم

    خدایا ما را به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت کن

    خدا نگهدار هممون باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    آرین عبّاسی گفته:
    مدت عضویت: 1688 روز

    سلام بر خداوند رزاق و وهاب

    درود خدمت تمامی دوستان امیدوارم در پرتو حق تعالی شاد و آگاه باشیم همگی!

    خدا قوت آقای عباسمنش، خانم شایسته و سایر کادر اجرایی سایت!

    بسیار فایل تاثیرگزار و احساسی ای بود!

    قبلا هم چند بار این فایل را در یک کانال تلگرامی گوش کرده بودم!

    ممنونم از آقای عباسمنش که همه ی نظرات و دیدگاه ها را با شوق و ذوق می خوانند!

    به امید خداوند همگی روز به روز در شناخت و درک قوانین کیهانی، بیشتر و بیشتر پیشرفت کنیم!

    در مورد خواسته ها و اهدافمان فقط و فقط صحبت کنیم!

    اگر اتفاقی می افتد، که ما آن را نمی خواهیم هر چقدر کمتر به آن توجه کنیم به خودمان، کشورمان و جهان کمک می کنیم!

    و بالعکس!

    چون که به هر چیز و اتفاقی که به آن توجه کنیم، چه خواسته باشد و چه ناخواسته، از آن دست چیز و اتفاق را بیشتر و بیشتر به زندگی خود دعوت می کنیم!

    این یک قانون است!

    هر فردی که برای داشتن یک لقمه نان، کار و تلاش می کند، اگر در مسیرش به رحمت خدا برود شهید حساب می شود!

    و جانش محترم است چرا که دارد برای رزق و پیشرفتش، فعالیت می کند!

    مهم نیست که کارگر باشد یا پزشک!

    راننده باشد یا آتش نشان!

    کشاورز باشد یا پلیس!

    و …!

    تجربه نشان داده انسان نباید روی مردم حساب باز کند!

    اگر فردی دائم در حال گفتن این باشد که:

    برای مردم …!

    بخاطر مردم…!

    و …!

    یعنی آن فرد رگه هایی از شِرک و بی ایمانی را در خود دارد!

    همان مردمی که می گویند بیا؛ دو روز بعد میزنن تو سرت و میگن برو!!!

    آن چیزی که فکر می کنیم درست است را انجام دهیم!

    فارغ از اینکه مردم خوششان بیاید یا خیر!

    و یا اینکه بهمان فحش دهند یا تشویقمان کنند!

    و …!

    آن راهی که رسالتمان است!

    آن راهی که درست است!

    آن راهی که در مسیر خدا است!

    و …

    را انجام دهیم!

    فارغ از دیدگاه و نظر مردم!

    هر چقدر که اینکار را بهتر انجام دهیم!

    به رستگاری و خوشبختی می رسیم!

    به تعادل و توازن می رسیم!

    با درون خودمان ارتباط قشنگ تری داریم!

    و دنیا و آخرت مان نیز آباد می شود!

    پس مسیری که درست است را با ایمان و قدرت ادامه دهیم!

    جهان به ما کمک می کند!

    مرگ به معنای نیستی و حذف شدن نیست!

    دید ما نسبت به کلیّت جهان، کوچک است!

    ما موجوداتی اَبَدی هستیم که در یک برهه ی کوتاه در مقابل اَبَدیت مان، در این جهان مادی زندگی می کنیم!

    این جهان مانند:

    یک مهمانی است!

    و هر فرد به یک میزان خاص در آن حضور میابد و از آن استفاده می کند!

    فرقی هم نمی کند که حضور فرد، ۷ سال باشد یا ۷۰۰۰ سال!

    وقتی می میریم؛ به رستگاری، خوشبختی و سعادت حقیقی می رسیم!

    جسم ما موقتی است!

    اما روح مان همیشگی است!

    با رفتن از این دنیا، خیلی وسیع تر، گسترده تر و نزدیکتر می شویم!

    سعی کنیم که، جان برایمان عزیز نباشد!

    ما تکه هایی از خداوند هستیم که با مرگ به سوی او باز می گردیم!

    حالا اگر زرنگ باشیم از این فرصت کوتاه نهایت استفاده را می کنیم!

    ما باید از لحظه، لحظه ی مسیرمان لذّت ببریم، نه اینکه خودمان را به آب و آتیش زده تا به یک مقصد خاص برسیم!

    باید جوری زندگی کنیم، که وقتی ازرائیل گفت:

    آماده ای برای یک زندگی دیگر!؟

    بگوییم: بیا انجامش بدیم!

    نه اینکه بگوییم: یک لحظه به من فرصت بده!

    عزاداری کردن برای مردگان، کار اشتباهی است!

    اگر بخواهم مثالی برای این بخش بگم، می تونم به این مورد اشاره کنم که:

    خانه ی یک فردی به کل خراب می شود و آن فرد به دلیل از دست دادن خانه اش، به یک خانه بزرگتر، بهتر و قوی تر نقل مکان می کند!

    آیا ما باز هم برای از بین رفتن خانه ی آن فرد ناراحت می شویم!؟

    مسلما جواب خیر است!

    خود استاد با اینکه فرزندش را از دست داد، اما عزاداری طولانی ای نکرد!

    چرا که او باورهایی درستی داشت و توانست به حقانیت و اصل آن اتفاق برسد!

    چه کسی به دلیل دعوت نشدن به یک مهمانی یا بیرون انداخته شدن از آن، نابود می شود!؟

    به راستی که هیچکس!

    مرگ، پایان کبوتر نیست!

    بلکه شروع یک زندگی زیبا و قشنگ است و ما با مرگ، نزدیکتر به خداوند می شویم!

    آن چیزی که در درون همه ی ما است؛ عاشق شادی است و می داند فراوانی در این جهان جریان دارد!

    هر کسی به یک نحو از این دنیا می رود!

    یا مثل امام حسین شهید می شود!

    یا مثل امام حسن به مرگ طبیعی فوت می کند!

    و یا …!

    فکر کردن به موضوع مرگ به شکلی که احساس فقدان و بدی را در ما ایجاد کند و ما را ناراحت کند!

    یک تفکّر اشتباه است!

    در خیلی از فرهنگ ها بخاطر مرگ افراد، خوشحالی می کنند!

    چرا که دیدگاهشان این است که:

    آن افراد به رهایی و آزادی رسیده اند!

    از زندگی خوب استفاده کنیم و در مسیر رسالتمان حرکت کنیم!

    همگی در این دنیا رفتنی هستیم!

    و سفر ما به آن جهان، سفری اعجاب انگیز و شگفت انگیز است!

    مرگ جزئی از این طبیعت است!

    و ما متعلق به دنیای آخرتمان هستیم!

    با مرگ فقط از یک فضای فرکانسی، به یک فضای فرکانسی دیگر می رویم!

    خاصیت جسم ما مرگ و زندگی است!

    اما خاصیت روح ما ابدی بودنش است!

    ما به دنبال خواسته ها و اهدافمان می رویم!

    نه برای اینکه وقتی به آنها رسیدیم، بتوانیم یک نفس راحت بکشیم!

    بلکه به دنبال هدف و خواسته ای رفتن به ما انگیزه، شور و شوق و اشتیاق می دهد!

    و به ما طعم زندگی حقیقی را می چشاند!

    قدر خود را بدانیم!

    وقتی صبح ها زودتر، پا میشویم و شب ها دیرتر می خوابیم، آن موقع داریم زندگی را تجربه می کنیم!

    انسان ها به چالش نیاز دارند، تا بتوانند طعم زندگی را تجربه کنند!

    زیبایی جهان به حرکت کردن است و اصل جهان مادی بر این پایه و اساس استوار است!

    احساس شادی، عشق، آرامش و لذّت مهم ترین هدف زندگی است!

    و بر طبق قانون با داشتن این احساسات، اتفاقات خوب برای ما رخ می دهد!

    و خداوند به مومنانی مثل ما وعده داده، که اگر در این دنیا خوب و زیبا زندگی کنیم!

    اون دنیا نیز برامون هزاران برابر بهتر و زیباتر خواهد بود!

    بینش ما باید اصلاح شود!

    وقتی سپاسگزار شویم به سعادت حقیقی در دنیا و آخرت می رسیم!

    مثال استخر هم خیلی جالب بود برام!

    با نوشتن این نظر و دیدن این فایل ناخودآگاه چندین بار، اشک از چشمانم جاری شد!

    و به راستی که شناخت و درک حقیقت، خیلی لذّت بخش است!

    بسیار فایل عالی ای بود و کلی درس و جای صحبت داشت!

    سپاسگزار خداوند هستم که من را به مسیر درک و شناخت قوانین کیهانی هدایت می کند!

    ممنونم آقای عباسمنش، خانم شایسته و سایر اعضای سایت!

    در پناه خداوند؛ از مسیرمان لذّت ببریم!

    آرین عبّاسی ۱۷ ساله از تهران!

    من بهرتین هستم؛ چون همیشه از مسیر رسیدن به خواسته ها و اهدافم لذّت می برم، هر روز قوانین کیهانی را بهتر درک می کنم و همیشه شاد، عاشق و آزادم!

    بدرود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  4. -
    زهرا ساعدی گفته:
    مدت عضویت: 1637 روز

    سلام به استاد بی نظیر،واقعا بی نظیرم،من با تمام وجودم ازتون ممنونم کل زندگی من رو تحت تاثیر قرار دادین هم شما و هم خانم شایسته ی عزیز و مهربان اول خدای قدرتمندم رو سپاسگزارم که بالاخره پس از حدود ۱۰ سال جستجو در پی حقیقت و پیدا کردن راه خوشبختی و سعادت ،در مدار شما استاد بی بدیل ،قرار گرفتم،و هر روز و هر لحظه به اگاهی های ناب و ارزشمند بیشتری احاطه میشم،فایل ما بی انتها هستیم فوق العاده بود و منم موافقم به اینکه در این دنیا هر جور زندگی کنیم در اون دنیا هم ادامه اش میدهیم،پس باید در هر لحظه از زندگی لذت برد،دوستتون دارم و امید وارم از این اگاهی ها استفاده کنیم در عمل،خدایا هزاران بار شکرت بخاطر وجود نازنین استاد خوبم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    امیر جوانزاده گفته:
    مدت عضویت: 1859 روز

    سلام استاد خیلی ممنونم از شما و خانم شایسته و امیدوارم همیشه سالم و سلامت باشید،یه سوالی داشتم که شما همیشه درباره ایجاد چالش و انگیزه برای زندگی در فایل ها و دوره ها صحبت کردین ولی چگونگی ایجاد چالش وانگیزه زندگی بعد از رسیدن به تمام خواسته ها مخصوصا درباره ثروت و سیر شدن از ثروت صحبت نکردین . من از مداری این سوال رو میپرسم که از تمام اطرافیانم این رو پرسیدم که ثروتمندان که ما هم میخواهیم جزو اونها باشیم بعد از رسیدن به ثروت دلخواه چطوری زندگیشون رو برنامه ریزی میکنند که هم لذت می برند از زندگیشون و هم انگیزه و شور شوق کافی برای حرکت دارند.و به نظرم این باور محدود کننده خیلی ها رو درگیر رسیدن به خواسته هایی میکنه که فقط دلیلی هست برای زنده بودنشان و اگر همین خواسته های الانشون اجابت بشه انگار دنیا رو ازشون گرفتی و نمیدونیم بعدش چی کار باید بکنیم. اگر جواب بدهید خیلی خوشحال خواهم شد باز هم از شما که دستی هستید از دستان خداوند برای هدایت خیلی ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    علی اکبر شفیعی گفته:
    مدت عضویت: 1734 روز

    به نام یگانه رب هستی

    سلام خدمت استاد عزیز و دوستان همراه

    “ما بی انتها هستیم ”

    یه فایل دیگه که باعث میشه ظرف وجودی ما بزرگتر بشه

    اما درس ها و نکاتی که به اندازه درک الانم دریافت کردم

    هر کاری را انجام میدیم با شوق و ذوق انجام بدیم مثل کامنت خوندن استاد

    نکته ای که خیلی استاد تکرار کرده و ساده از کنارش رد میشیم و در عین حال مهمه به هر چیزی توجه کنیم حالا میخواد خواستمون باشه یا نا خواسته

    اون را بیشتر وارد زندگیمون میکنیم

    حالا اگه به نکات مثبت و خواسته ها توجه کنیم علاوه بر این که به خودمون کمک کردیم به کشور و دنیا هم کمک میکنیم

    تمام شغل ها و حرفه ها محترم هستن و وقتی کسی در مسیر فعالیت و پیشرفت و رزق خودش بمیره محترم و شهید حساب میشه

    کار درست خودمون را انجام بدیم و مسیری که درسته و مورد تایید خداوند هست را بریم و کاری به مردم نداشته باشیم چون تو طول تاریخ تغییر جهت مردم واضح و شفاف بوده

    از انتخاب های سیاسی که افراد ابتدا مثلا به یک رئیس جمهور رای میدن و بعد از تموم شدن کارش اون را دزد خطاب میکنن و میگن مملکت را خراب کرد و فلان و…تا حتی تو فعالیت های اجتماعی و ورزشی کوچیک الی ماشاالله زیاده

    من اطلاعات تاریخی درستی ندارم اما طبق شنیده ها میتونم در طول تاریخ از بی وفایی مردم کوفه نسبت به امام علی ، از بی وفایی مردم و نوشتن نامه و دعوت کردن امام حسین و تنها گذاشتنش ، از تنها گذاشتن مسلم تو مسجد و نمونه های زیاد دیگه که باید برای ما درس باشه

    ( یه حسی بهم گفت این حدیث را اینجا بنویسم

    امام حسین میگه اگه این سه مورد یعنی

    ۱.فقر و تنگدستی

    ۲.بیماری

    ۳.مرگ

    نبود انسان در مقابل هیچ چیز سر فرو نمی آورد .

    پس واقعا این به ظاهر تضادها نیازه برامون)

    جا داره همین جا نظرتون راجب عزاداری را به شدت تایید کنم چون ما مثل همیشه اصل را رها کردیم چسبیدیم به فرع

    به جای درس گرفتن و عبرت گرفتن درگیر یه سری ظواهر شدیم

    تو این فایل دوباره برام مشخص شد که افراد هم فرکانس تو مدار هم قرار میگیرن چون از چهار سال قبل یعنی خیلی قبل تر از آشنایی با شما و این قوانین

    با این مراسم ها و این کارها مخالف بودم هر چند به خاطر مذهبی بودن خانواده تو نوجوانی و اوایل جوانی همیشه دنبال این مراسم ها بودم و یه جورایی خودم پایه و شروع کننده این مراسم ها بودم اما بعد چند سال برام سوال شد که با این همه وقت و هزینه و تو سر و کله زدن چه سودی داره چون میدیدم خودم و بقیه دوستان یا حتی اون هایی که خیلی هم بیشتر فعالیت میکردن بعد این مراسم ها همون آدم قبلی بودیم با همون رفتار ها ، با همون طرز فکر ، با همون نتیجه ها پس فهمیدم این راهش نیست یعنی حداقل برای من این راهش نیست حالا شاید برای بعضی افراد جواب بده همون طور که بعضی دوستان تو کامنت ها مخالفت کرده بودن با این نظر استاد که من توجه ای نکردم و سریع رد شدم از اون کامنت ها اما گفتم خوب استاد که اجبار نکرده داره نظرش را میگه میتونی فکر کنی و یا میتونی طبق عادتت همون کار ها را انجام بدی

    من تلاشم را میکنم از ائمه و سایر افراد بزرگ و استاد یعنی از اعمال و رفتار و گفتارشون درس بگیرم و الگو بگیرم که بهتر زندگی کنم

    مثلا در مورد همین مسئله مرگ

    چقدر زیبا زندگی در این دنیا را به یک مهمونی کوتا تشبیه کردید ( البته من قبلا به شکل یه سفر کوتا تشبیه میکردم برای خودم که فرقی نمیکنه هر دو مثال یکیه)

    حالا درسی که میگیرم به جای دو ماه مشکی پوشیدن و تو سر و کله خودم زدن میبینم چقدر راحت امام حسین فرزندان و برادرش و یارانش و کل خانواده را داره فدا میکنه اولا از مرگ خودش و اون ها هراسی نداره چون میدونه با مرگ به کجا میره شاید به ظاهر نازیبا باشه برای ما که درک نمیکنیم اما برای خودش زیباست ، همین زیبایی باعث میشه من بعد از ۱۴۰۰ سال بیام تو کامنتم ازش یاد کنم و فکر کنم و درس بگیرم و عمل کنم

    دوما وابسته هیچ چیز نیست ( خیلی درس داره ها نه وابسته مال، نه وابسته زن و بچه) رهای رها

    امروز نیاز نیست من برم جون خودم را بدم یا مشکی بپوشم و عزاداری کنم همین که برم دنبال هدفم و رسالتم را پیدا کنم تو این دنیا و خوب زندگی کنم که مطمئنا با خوب زندگی کردن من دنیا هم جای بهتری برای زندگی دیگران میشه

    اون وقت منم تو مسیرم

    چون ما آدم ها هر کدوم دنیای متفاوتی داریم و قرار نیست کار های مشابه ای انجام بدیم

    برای امام حسین شهید شدن بود

    برای انیشتین کشف یه سری قوانین فیزیک بود

    برای رونالدو فوتبال بود

    برای هادی ساعی تکواندو بود

    برای عباس منش آموزش قوانین کیهان طبق توحید و قرآن و…بود

    برای من تو این لحظه نوشتن این کامنت و کار کردن روی باورهام و پاک کردن باورهای غلط گذشته و ساختن باورهای عالی برای امروز و آینده ام و دنبال کردن اهدافم تا منم بتونم تو همون مسیر برم .

    چند مدت پیش داشتم به یکی از دوستام میگفتم یکی از ماموریت های این ویروس که تو کل دنیا پخش شد علاوه بر کلی پیشرفت باعث از بین رفتن خیلی از این رسم و رسومات اشتباه بود که مشخص نیست چطور تو طول تاریخ شکل گرفته و چقدر زیبا عمل کرد خدا

    فهمیدیم که وقتی یه نفر میمیره میتونیم مراسم ها و عزاداری های بیخود را نگیریم که نه سودی برای اون فرد که مرده داره و نه برای اطرافیانش

    فهمیدیم که برای ازدواج دو نفر نیاز به این همه رسم و رسوم اشتباه و دخالت دیگران ،گرفتن عروسی، چیدن جهیزیه و …نیست

    فهمیدیم که نیاز نیست با همه در ارتباط باشیم و به اسم صلحه رحم انرژیمون توسط بقیه افراد منفی گرفته بشه

    فهمیدیم که باید بعضی اوقات از اجتماع دوری کنیم و بریم با خودمون و خدای خودمون خلوت کنیم

    فهمیدیم برای حال خوب داشتن نیاز به مراسم عزاداری و روضه و فلان مداح و نذری و… نیست

    فهمیدیم برای حال خوب داشتن حتما و فقط نیاز به پارتی و عروسی و… نیست

    فهمیدیم که باید سرمون تو لاک خودمون باشه و کاری به کار دیگران نداشته باشیم

    فهمیدیم که باید پیشرفت کنیم و همگام با جهان و تکنولوژی بریم جلو

    فهمیدیم که این تضاد هم باعث پیشرفت تو علم پزشکی و سلامتی و خیلی علوم دیگه شد و میشه

    و فهمیدیم که میشه طور دیگه ای هم زندگی کرد

    و فهمیدیم میشه همه چیز را آسون بگیریم

    پس این تضاد به ظاهر نازیبا نشون میده که نیروی حاکم بر جهان خیره و با همین تضاد هم داره ما را هدایت میکنه و حالا بعد از این تازه خیلی محاسن اش مشخص میشه

    و دوباره داره بهمون میگه ” آی آدم چی باعث شده در برابر پروردگارت کریمت مغرور بشی ”

    بعد این فایل هدایت شدم به دیدن چنتا کلیپ از افرادی که تجربه مشابه به مرگ را داشتن و خیلی آموزنده بود و تقریبا گفته های مشابه ای داشتن

    این که وقتی اون مدار را تجربه کردن احساس آرامش غیر قابل وصفی داشتن

    این که دیگه نه ترسی و نه نگرانی در مورد خودشون و خانواده اشون نداشتن

    این که هیچ محدودیت مکانی و زمانی نداشتن

    این که همه چیز نور بوده و همه چیز و همه کس یه چیز بوده انگار

    و این که بعد از تجربه اون مدار دوست نداشتن به این کالبد برگردن

    یاد این شعر مولانا افتادم که این دنیا را به رحم مادر تشبیه کرده

    مرگ میدیدم گه زادن ز تو

    سخت خوفم بود افتادن ز تو

    چون بزادم رَستم از زندان تنگ

    در جهانی خوش هوای خوب رنگ

    و چقدر این آیه زیباست

    “انا لله و انا الیه راجعون”

    خدا را شکر میکنم و سپاسگذارم ازتون استاد

    چون الان حس فوق العاده و درک بهتری نسبت به مرگ دارم

    دیگه نگران مرگ خودم و عزیزانم نیستم چون میدونم با مرگ اتفاق خاصی نمیفته بلکه به جایگاه اصلی خودمون برمیگردیم مثل قطره ای که به اقیانوس بر میگرده

    به قول سهراب مرگ پایان کبوتر نیست

    اما در مورد این نجوای ذهن عزیز که میگه تو که به این درک رسیدی که این دنیا یه مهمونی کوتاه پس برا چی میخوای فعالیت کنی و ثروتمند بشی و …

    منم میگم ذهن عزیز من وقتی دنبال هدفم باشم و از اون طریق ثروتمند بشم و خوشبخت بشم نه تنها لذت میبرم بلکه بسیار عالی و با کیفیت زندگی میکنم

    چون توی این مهمونی خیلی فرق میکنه کجای مجلس بشینی، با کی بشینی ، با کی برقصی، چه غذایی بخوری ، با چه لباسی باشی و…

    چون هدف اصلی میزبان از این مهمونی لذت بردن منه پس احمقانه است با یه لباس داغون برم تک و تنها یه گوشه نون و پنیر بخورم.

    و درس اصلی

    طوری زندگی کنم که از هر لحظه از زندگیم لذت ببرم و هر لحظه آماده باشم که اگه عزرائیل اومد گفت بریم… بگم بریم…

    هدایت شدن به راه راست

    صبر و بینش بزرگ ، احساس سپاسگذاری ، درک قشنگ قوانین و زندگی زیبا را برای استاد عزیز، مریم عزیز و همه دوستان از خدای بزرگ خواستارم

    دوست دارم

    دوستون دارم

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    سینا محمودی فرد گفته:
    مدت عضویت: 1956 روز

    ازون جایی که جناب عباسمنش میفرمایید که با عشق کامنت هارو میخونید،میخوام با عشق براتون بنویسم.

    دقیقا 2 روز پیش در تاریخ 6 بهمن.. به یکی از همکارانم گفتم که بنظرت چطور میشه کشته شدگان بمب اتمی ژاپن رو با قانون جذب توجیه کرد.. اگر اکثریت در جنگ بودند پس اقلیت چه اتفاقی براشون میوفته.

    و امروز جواب سوالم رو گرفتم..

    من خیلی زیاد به مرگ فکر میکنم و دقیقا نگاهم عین نگاه شماست فقط شما خیلی زیبا بیانش کردید. اصن یکی از دلایلی که با شما خیلی خوب ارتباط میگیرم اینه که بیانات ذهن من رو به کلام میگید قربان و این زیباست.

    دقیقا در همین رابطه که میفرمایید اگر عزرائیل وارد بشه و شما با شوق پذیرا خواهید بود،

    نیچه نیز به همین موضوع اشاره میکنه.

    و این نگاه به مرگ به زندگی نگاه برتر و قدرتمندیست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    آزاده زمانی جوهرستانی گفته:
    مدت عضویت: 1931 روز

    سلام به استاد عزیزم، مریم جان ودوستان هم فرکانسی ام. خدا رو هزاران مرتبه شکربابت این هدایت ناب. استاد وقتی این فایل رو گوش می کنم احساس آرامش پیدا می کنم. یکی از پاشنه های آشیل من، ترس از مرگ. ولی وقتی با باورهای عالی واین نوع نگرش به موضوع نگاه می کنم خیلی حسم خوب میشه. باور نادرست در رابطه با مرگ وقیامت ترسهای زیادی را در وجود ما ایرانی‌ها ایجاد کرده که همین هم نیاز به تکامل داره تا با کار کردن روی باورها این ترس را بتونیم از بین ببریم. خیلی عالی بود. عاشقانه دوستتون دارم. 😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    فرزانه فدایی گفته:
    مدت عضویت: 1926 روز

    این فایل بی نظیییییییییییر بود استاد

    خیلی خیلی رو من تاثیر گذاشت که این فایل رو هم برای مامانمم گذاشتم اونم جدی خیلی لذت برد و همش میگه بابا این عباسمنش ی دانشمندیه ک اینقد حالیشه در کل استاد من که کلا قبل از اینکه وارد صحبتا و آموزه های شما بشم کلا اینجوری بودم که هر کسی میمرد یا عاشورای حسینی اینا کلا گریم نمیگرفت جوری که همه بهم میگفتن سنگدل یا وقتایی ک تو دبستان و اینا مراسم برای عاشورا اینا میگرفتن من برای اینکه گریم بگیره همش از خودم نیشگونای آنچنانی میگرفتم که یه قطره اشکم بیااد شبم میرفتم خونه جای نیشگونم کبود بود ولی از یه مدت ب بعد مراسم عذاداری و اینا رو نمیرفتم چون یه بار که رفتم یه خانمه بود همچین خودش میزدا من زدم زیر خنده و……. از اون مراسم انداختنم بیرون🤪🤪🤪 گفتن تو از دار و دسته شمرو یزید و حرمله ای😱😱😱 و البته چون چادرم نمیپوشیدم و موهامم بیرون بود اون خانمه بهم گفت خدا اون دنیا از گیس آویزونت میکنه منم با یه حاظر جوابی گفتم😏😏😏😏😏

    من گیسامو از بیخ میزنم ک خدا نتونه آویزون کنه 🙃🙃🙃

    ولی در کل استاد بعدش اصلا احساس گناه نداشتم و کلا اوکی بودم و بعدشم ک اومدم تو برنامه های شما کلا خیلی دیگه از باورای محدود کننده دیگمو شناختم و پیدا کردم

    و خدا رو هزار مرتبه شکر من تو یه خونواده مذهبی ب دنیا نیومدم که بخام این باورای محدود کننده مذهبی که چسبیده به ذهنمو دست و پنجه نرم کنم .

    در پایان استاااااد زندگی منو مامان و داداشمو متحول کردی مامانم همیشه دعاتون میکنه خیلی نتایج ریزو بزرگ تو زندگیم اتفاق افتاده ب زودی زود میام و از نتایجم میگم براتون

    دوستون دارم فراوووووون🥰😘😘😘😘😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    میترا گفته:
    مدت عضویت: 2404 روز

    به نام خدای بخشنده مهربان

    با سلام خدمت خانواده صمیمی عباسمنش

    مرگ یا تولدی دوباره:

    *مرگ به معنای نیستی ، حذف شدن و از بین رفتن نیست.

    *ما موجودات ابدی هستیم که در بازه زمانی نهایت ۱۵۰ ساله که در مقایسه با ابدیت در حد یک پلک زدن هم نیست در کره خاکی زندگی می کنیم.

    *زندگی در دنیا شبیه یک مهمانی است که هر کس به اندازه ظرف وجودی خودش از آن استفاده می کند.

    *ما تکه هایی از خداوند هستیم که با مرگ به سمت خدا برمی گردیم و این دنیا یک مهمانی بیش نیست.

    *وقتی از لحظه لحظه مسیر زندگی لذت ببری یعنی زندگی کردی و مرگ برایت پایان و نیستی نیست.

    *جوری زندگی کن که برای لحظه مرگ آماده باشی به طوری ک ه اگر فرشته مرگ آمد تقاضای اینکه به تو فرصتی یک ساعته بدهد نکنی..

    *مرگ شروع یک زندگی زیبا و نزدیکتر به خداوند هست.

    *وقتی که فکر کردن به مرگ باعث احساس ناراحتی و حس بد در شما می شود تفکر اشتباهی از مرگ در ذهنتان دارید که باید تغییرش دهید.

    *مرگ برگشتن به جایی هست که به آن تعلق داریم پس جوری زندگ کنید که حسرت نخورید.

    *خاصیت جسم شما این هست که هر لحظه می میرد و متولد می شود اما روحتان ابدی هست و هیچ وقت نمی میرد.

    *ما به دنبال خواسته ها میرویم نه اینکه صرفا به آنها برسیم بلکه آنها به ما شوق و انگیزه حرکت کردن می دهند که همین یعنی زندگی کردن در غیر این صورت مرده ای بیش نیستی.

    *شما وقتی دنبال هدفهایت می روی یعنی داری زندگی را زندگی می کنی و به همان مقداری که به آن می رسی لذت می بری.

    *اشتیاق داشتن شما برای رسیدن به هدفها و تلاش کردن و این حرکت کردن باعث می شود که زندگی را زندگی کنی و از آن لذت ببری.

    *دنیای پس از مرگ جسمانی تان زمانی زیبا هست که زیبایی های این دنیا را ببینی و سپاسگزار باشی و ایمانت را نشان دهی و توکل کنی.

    *در لحظه لحظه زندگی ات فکر کن ۵دقیقه سانس آخرهست که قرار صوت پایان زده شود اینگونه از زندگی ات نهایت استفاده را ببر.

    به قول دکتر بابایی زاده هر انسانی منحصر به فرده و زندگی هم چند دهه زیستی سریع تمام شونده هست. با تمام قوا زندگی می کنیم برای اینکه می دونیم می میریم.

    ترس از مرگ به خاطر زندگی نداشته هست و ترس از پیری به خاطر جوانی نکرده و ترس از دست دادن یک رابطه به خاطر عشق اجرا نشده و کامل زندگی کردن یعنی هر دوره ای را متناسب با آنچه که مربوط به آن دوره هست و کامیابی هایی که می تونه حاصل بشه با توانایی بسیارمون ، در جهت فکر و رفتار و احساس کردن، در پاسخ به اکنون و اینجا تجربه کنیم.گذشته گذشته و توهمی بیش نیست و آینده زمانی که بهش فکر می کنیم تصوری خیال پردازانه هست تنها واقعیت موجود اکنون و اینجاست.

    پس دوست عزیز از تک تک لحظات زندگیت لذت ببر و اینو بدون که با مرگ در امن ترین حالت زندگی ات یعنی در آغوش خدا، منزلگاه اصلیت قرار می گیری.

    آنچه را که با مرگ از دست می دهی در قبال آنچه که با مرگ به دست میاری (نزدیکتر بودن و شدن به خدا) واقعا هیچ چیزی نیست.

    با آرزوی موفقیت و سربلندی برای همه دوستان عزیز.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: