ما بی انتها هستیم - صفحه 46

877 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مجید مظفری نسب گفته:
    مدت عضویت: 1122 روز

    سلام آقای عباس منش عزیز

    این فایل بسیار برای من آموزنده بود همانند تمام فایل های دیگر شما با این تفاوت ک این فایل یه نگاه توحیدی والاتر در من ایجاد کرد

    بسیار خوشحالم که از نظر توحیدی به سطح احساسی بالاتر رسیدم و یک نگاه جدیدی در من ایجاد کرد

    من شما رو الگوی خودم قرار دادم و در تمام جنبه های زندگی دوس دارم شبیه شما باشم البته بجز بعضی اختلاف سلیقه های شخصی ک مهم نیستن

    واقعا دوس دارم هر روز بیشتر و بیشتر به سطح بالاتری از توحید عملی برسم و تمام دستاوردهام در همه زمینه های فقط و فقط در راستای گسترش وجودی خودم و در سایه توحید عملی و گسترش روح و آمادگی‌برای زندگی ابدی خودم باشه و تا آن زمان تمام سعیم رو خواهم کرد ک همیشه ثروتمند باشم و تعریف من از ثروتمند دقیقا خود شما هستید ینی آرامش روابط خوب پولداری شادی و سعادتمندی

    آشنایی من با شما شاید کمتر از یک هفته باشه ولی دقیقا زمانی بود ک نیاز داشتم به سطح بالاتری از زندگی خودم قدم بردارم و خوشحالم که در این راه یک الگوی تمام‌و کمال به من نشان داده شد و از هدایتی که شامل حال من شده است بسیار خوشحال و هم اکنون با این گوش دادن به این فایل ایمانی قوی تر و آرامشی بیشتر تمام وجودم‌را در برگرفته امیدوارم هر چه زودتر به مداری برسم که شما را در آن مدار‌ملاقات کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    Ayda Zinati گفته:
    مدت عضویت: 1502 روز

    الان که دارم این کامنت رو مینویسم دقیقا یک روز بعد از فوت پدر بزرگم هست

    اما میخوام یه تجربه ی خیلی جالب رو بنویسم زیر همین فایلِ ما بی انتها هستیم

    وقتی متوجه فوت بزرگم شدم تنها عکس العملم این بود که چقدر میتونه جای خوبی رفته باشه…

    با تمام آرامشم خداوند رو شکر گفتم و به خدا گفتم خدایا من بتو ایمان دارم میدونم که جای پدربزرگم خوبه و با همین باورا ذهنم رو کنترل کردم و محکم و قوی با این اتفاق کنار اومدم

    قطره ای اشک نریختم و فقط گفتم خدایا بخاطر افرادیکه هنوز توی زندگی من هستن ازت سپاسگزارم و بخاطر این پدر بزرگ مهربون هم سپاسگزارم

    دونه دونه خوبیهای این مردو بیاد اوردم و گفتم این مرد فوق العاده بود

    وتمام خاطرات خوبمون رو زنده کردم

    تقریبا پارسال بود که یروز از پدر بزرگم پرسیدم اگر تمام روزای زندگیت رو بخوای درساشو بذاری روی هم چی بمن میگی؟؟؟

    گفت: اول توکل به خدا!

    دوم:تلاش و اراده

    گفتم کل این مدت فقط همین؟؟

    گفت اره اول توکل به خدا خدا همه چی به بندش میده

    استاد حتی پدر بزرگ من فایلای شمارو دیده بود و بشدت حرفای شمارو قبول داشت

    بمن میگف دیدی این مرد چی میگه؟؟ چقدر حرفاش درسته و چقدر قشنگ حرف میزنه

    پدر بزرگ من خیلی قشنگ زندگی کرد همیشه شکرگذار بود و آروم…

    بشدت صبور و دوست داشتنی

    هیچوقته هیچوقت غر نزد همیشه لذت میبرد از هراونچه که داشت

    چقدر ازش یاد گرفتم و چه تجربه هایی کهدر اختیارمون قرار میداد

    خدایا شکرت بابت وجود این آدما♡

    فقط میخواستم معجزه ی همین یه فایل رو بگم که من دربرابر این اتفاق به طرز عجیبی آروم بودم و هیچ نگرانی و وابستگی نداشتم با اینکه بیشتر روزای سال پیش پدر بزرگم بودم

    فکرشم نمیکردم اینطور عمل کنم خودم تعجب کردم وحتی خیلی از اطرافیانم!

    بهرحال شاید ی سری بگن چقدر سنگدله یا بی احساسه اما من واقعا میدونم که جاش بد نیست اون تازه الان رها شده و برگشته به جایی که بهش تعلق داشته

    اما خب حرف دیگران و فکرشون مهم نیس مهم باور منه و من ازش نتیجه گرفتم

    این شدت از آرامش در برابر یه همچین اتفاقی برام عجیب بود اما من از پسش براومدم و بازم خدارو شکر میکنم بابت تمومه روزایی که باهم و درکنار هم بودیم

    فقط یادمه چقدر همه منو با تعجب نگاه میکردن !! اما تمام این مدت این آگاهیا به شکل الهام درونم حرف میزدن مرورشون میکردم و انگار خوده خدا کنارم نشسته و میگه ببین خیالت تخته تخت باشه تو به زندگیت ادامه بده

    من فقط دیروز توی اون فضا بودم و دیگه تصمیم گرفتم هیچکدوم از مراسمارو شرکت نکنم وتوی محیطش خودمو نگه ندارم

    تا بتونم به کنترل ذهنم ادامه بدم و بجای اینکه دیگران من و آروم کنن من خودم با خودم آروم باشم

    این تجربه ای فوق العاده ای بود برای منی که تاحالا از دست دادن عزیزی رو نداشته بودم تابحال^^

    استاد عزیزم بخاطر تموم فایلای فوق العادت ازت سپاسگزارم♥️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    محمد حصاری گفته:
    مدت عضویت: 2056 روز

    🌺به نام خدایی که مالک یوم الدین است🌺

    یادمه اولین باری که این فایلو گوش کردم زیاد جدی نگرفتمش ، بعد ها که دوباره هی مرور میکردم همه ی فایل هارو ، دوباره و دوباره و دوباره دیمدمش آگاهی هایی ازش دریافت کردم که خیلی بهم کمک کرد.

    تقریبا دوماه پیش ، دایی من به دلیل یه اتفاقی به رحمت خدا رفت.

    خب من که با خونوادم زندگی نمیکنم و اصلا تو یه شهر دیگه ای هستم ، پدرم بهم زنگ زد و خیلی با ترس و لرز گفت داییت فوت کرده و نمیدونم چجوری به مامانت بگم.

    منم شوکه شدم ولی خداوکیلی خیلی خوب خونسردی خودمو حفظ کردم.

    گفتم باشه من خودم به مامان میگم ، فقط تو برو پیشش بشین که اگه یهو حالش بد شد پیشش باشی.

    خلاصه آقا من تصویری زنگ زدم به مامانم و بنده خدا از هیچی هم خبر نداشت.

    کلی گفتیم و خندیدیمو لا به لای حرفام داشتم سر صحبتو باز میکردم.

    هرچی که آگاهی در مورد مرگ که تو این سایت تا اون لحظه دریافت کرده بودمو به یاد آوردم.

    اون لحظه انگار من نبودم که حرف میزد ، حرف میزدم و تو حرفام از بازگشت به جایگاه ابدی میگفتم ، حرف میزدم و تو حرفام از دمیده شدن در روح جهان میگفتم ، حرف میزدم و لای حرفام از اینکه همه باید از دنیا بریم میگفتم ، حرف میزدم و کنار حرفام میگفتم ادما وقتی بی انگیزه میشن خودشون انتخاب میکنن که از این دنیا برن ، حرف میزدم و میگفتم همه ی ما با از دست دادن جون عزیزانمون امتحان میشیم و…

    خلاصه آقا من به یه نحوی همونجوری که داشتم چهره ی مادرمو میدیدم و حرف میزدیم و میخندیدم بهش گفتم 😶😐

    باورش نمیشد ، انکار و انکار و انکار.

    یهو ترکییید ، کلی گریه کرد و بقیه شو سپردم به بابام که آرومش کنه.

    یه خورده هم نگران داداشم بودم ، چون داییمو خیلی دوست داشت ، ولی مثل اینکه بیشتر ازین حرفا با خودش تو صلح بود و واکنش عجیبی نشون نداد.

    حالا این طرف داستان که من بودم ، داشتم خیلی شدید خونسردی خودمو حفظ میکردم و با چیزای مختلف خودمو مشغول کرده بودم و با این اگاهی ها که همه ی ما برمیگردیم نمیزاشتم حالم بد بشه.

    خداشاهده من از لحظه ای که بهم خبر دادن ، تا همین الان یه قطره هم گریه نکردم ، از بس که به یاد آوردن این آگاهی ها حالمو خوب میکرد و ناراحتی اصلی (که خیلی تحت کنترلم بود) من فقط به خاطر گریه های مادرم بود.

    دوستم اومده بود پیشم و بهش گفتم چنین اتفاقی افتاده یه لحظه اصلا خشکش زد ، گفت پس چرا انقد آرومی ؟

    چیزی خاصی بهش نگفتم .

    چند دقیقه گذشت و پاشدم تمرین های ورزشیمو انجام دادم.

    تو همین حین یهو گفت به خدا تو آدم نیستی ، تو قلب نداری اصلا 😂😂😂

    تا اینو گفت من زدم زیر خنده.

    گفت داییت مرده اونوقت تو داری تمرین میکنی و میخندی ، دیوونه بلیط بگیر با اولین پرواز برو مراسمش لااقل.

    منم گفتم نمیرم ، کار دارم اینجا و …

    اصلا هم حرفاش برام مهم نبود که چی میگه.

    بعد تمرینم مادرم بهم زنگ زد و با ناراحتی و غم گفت تو کی میای برای مراسم ؟

    در کمال ناباوری مادرم گفتم من نمیام ، نمیتونم .

    خیلی از دستم ناراحت شد ،

    تقریبا همه ی نزدیکان از دستم ناراحت شدن و من همچنان مصمم بودم و میگفتم من نمیام برای مراسم و اصلا نمیتونم تو فضای غمگین باشم.

    روزها گذشت و با مادرم هر روز در مورد مرگ حرف میزدیم و هر روز این آگاهی هارو میگفتم.

    تا اینکه یه شب ، نزدیک ۳-۴ ساعت باهم تلفنی حرف زدیم.

    اونجا یه مثالی زدم و براش جا افتاد چی میگم ، یعنی هدایتی به ذهنم رسید و اونو گفتم.

    بعد اون شب حالش خیلی بهتر شد و الان دیگه زندگی به روال قبل شاد و عالی ادامه داره.

    و یه اتفاق دیگه هم که افتاد این بود که خیلی ها بعد از گذشت یه ماه تازه میگفتن که ناراحتی خوب نیست و همون چیزهایی که به مادرم میگفتم.

    حتی مادربزرگم که از همه حالش بدتر بود ، بعد از تقریبا یه ماه (قبل چهملین روز فوت) گفت دیگه ناراحتی بسه و برای دایی کوچیکم رفتن خواستگاری و ازدواج کرد و فضای شادی ایجاد کردن.

    (دوباره خیلیا که این داستانو شنیدن شاخ درآوردن از تعجب😂)

    ولی خب به نظرم این تفکر خیلی بهتره دیگه.

    🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃

    وقتی آدم میپزیره که هر وقت لحظه ی مرگ فرا برسه ، هر کسی به یه نحوی از دنیا میره ، دیگه به نوع مرگ آدمها هم فک نمیکنه‌.

    مثل همین مثالی که استاد زد چند روز پیش اینجا اتفاق افتاد.

    دو سه روز پیش اینجا زلزله اومد ، یه پسر جوون از ترس زلزله خودشو از طبقه ۴ پرت کرد پایین و به رحمت خدا رفت.

    این زلزله کلا یه نفر فوتی داشت و اونم همین بنده خدا بود.

    آدم وقتی لحظه ی مرگش فرا برسه به یه نحوی میمیره ولی خب مرگ پایان کبوتر نیست.

    یه دریای بی نهایت هست و ما آدم ها ، بطری های آب هستیم ، جسممون بطریه ، روحمون آب دریاست.

    قبل از اینکه وارد بطری بشیم با آب دریا یکی بودیم ، ولی وقتی وارد بعد جسمانی شدیم ، یادمون رفته که درونمون همون آب دریاست.

    و حقیقت اینه که در نهایت آب تو بطری از خود بطری جدا میشه و دوباره برمیگردیم به دریا و تو آب بی نهایت دریا غوطه ور میشیم.

    نمیدونم بعدش چه اتفاقی میوفته ولی لااقل میدونم نگرانش نیستم.

    یاد یه تیکه از کتاب کیمیاگر افتادم که کاروان سالار به پسره میگه اگه مجبور باشم بجنگم اون روز مثل هر روز دیگه ای برای مردن خوبه.

    منم خیلی وقتا موقع خوابیدن که خیلی آروم خوابم میبره تو همون حالت خواب و بیداری این جمله میاد تو ذهنم و آروم تر میشم و میخوابم.

    تا الان که صبح روز بعدش باز دوباره بیدار شدم 😜

    ولی عوضش صبح خیلی جانانه از جان جانان سپاسگزاری میکنم که یه فرصت دیگه بهم داد تا یه روز دیگه رو خلق و تجربه کنم.

    ☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️

    خدایا شکرت برای این آگاهی های ناب ،

    خدایا شکرت برای این سایت ،

    خدایا شکرت برای استاد آگاه و دریادل

    خدایا شکرت برای این حال خوبم و هزاران نعمت دیگه

    ممنونم ازت استاد جان ❤️

    پ.ن : از سر کار اومدم ، کلی از باور هارو نوشتم ، ورزش کردم ، کامنت هم که نوشتم .

    خداروشکر امروز هم همه ی کارهامو با کمک خودت انجام دادم.

    ☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️

    از خدا میخوام کمکمون کنه تا به این آگاهی ها عمل کنیم.

    از خدا میخوام کارهامونو انجام بده ، همونطور که کار های منو انجام میده.

    از خدا میخوام کمکمون کنه تا فقط خودشو باور کنیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  4. -
    زینب خان محمدی گفته:
    مدت عضویت: 2340 روز

    عالی ترین نکته این فایل😍

    جوری زندگی کنیم که اگر همین الان عزرائیل اومد بگه بریم دستتو بهش بدی و بگی بریم بدون تعلل

    بدون اینکه بگی 1 ساعت بهم وقت بده

    خدایاشکرت چقد عالیه این طوری

    البته من هر از گاهی اینو از خودم می پرسم

    میگم زینب حاضری الان بمیری اگه عزرائیل بیاد دنبالت؟

    و پاشنه های آشیل زیادی پیدا میشه تو این سوال

    مثلا میگم من هنوز به خیلی از خواسته هام نرسیدم

    و اینجا باور کمبود مشخص میشه

    و اینکه باید حتما به خواستم برسم تا لذت ببرم

    درصورتی که اصل مسیر رسیدن به خواسته هس که لذت بخشه

    درمورد عزاداری و مراسم ختم که خداروشکر چند ساله من این برنامه هارو گذاشتم کنار

    جدیدا وقتی کسی میمیره تسلیت نمیگم به اطرافیان چون میدونم اون هنوز وجود داره ازبین نرفته فقط جسم اون فرد هس که بین ما نیست

    جالبه ی خانم پیر توی اقواممون مرده بود و بچه هاش خیلی بی تابی میکردن ولی من روح اون خانم رو حس میکردم که با خنده بهم خوش آمد میگفت و خوشحال بود

    و خداروشکر میکنم واسه این آگاهی ها و درک مرگ و اینکه ما بی انتها هستیم

    قبلا خیلی از مرگ و شب اول قبر و…

    میترسیدم

    ولی الان واقعا ترسم ریخته چون میدونم این روح منه که از خداست و به سمت خدا میره

    ی چیز جالبی درمورد عدالت خداوند که جدیدا باورش کردم و با خودم تکرار میکنم

    مثله همینکه استاد میگین مرگ کسی که تو 7 سالگی یا 17 سالگی یا 70 سالگی اتفاق میفته عدالته چون اون داشته تو این مهمونی(این دنیا) لذت میبرده تا هر چند وقت که بوده

    درمورد عدالت بین افراد معلول و فلج و مریض و افراد سالم

    اینکه همون قدر که افراد سالم به امکانات زیبایی ها دسترسی دارن افراد معلول و مریض هم دارند

    هزاران مثالشو دیدیم

    نیک ووییچیچ که بدون دست و پا هست

    ولی موج سواری میکنه

    خانواده تشکیل داده

    ی معلول که دستاش کج بود ولی تو گات تلند امریکا اومد برنامه کمدی اجرا کرد و رأی گرفت

    معلول های ویلچری که قهرمان میشن تو پرتاب نیزه

    توی نقاشی

    توی موسیقی

    هزاران مثالشو دیدیم

    استیون هاوکینگ سرشناس

    پس تفاوت این افراد معلول و به ظاهر بیمار با بقیه چیه

    بعضیاشون حتی از افراد سالم هم موفق تر و خوشحال تر هستن

    پس نمیشه فقط بخاطر ظاهر بگی خدا عدالت رو رعایت نکرده

    و واقعا این مثال واسه من عین عدالت خداوند رو آشکار کرد

    ی حسی بهم گفت اینجا بنویسم بمونه همیشه واسه خودم و خانواده صمیمی عباس منش❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    فریده شریف زاده گفته:
    مدت عضویت: 3558 روز

    سلام

    بزرگترین دست خدا تو زندگیم هستین

    سعادت در دنیا و آخرت رو از خدا براتون آرزو می کنم

    بزرگترین ترس و بزرگترین وحشت زندگیم مرگ عزیزانمه.اگرچه سالهاست دارم فایل های شمارو دنبال میکنم اما تو بعضی جهات تونستم خیلی تغییر کنم ولی تو ترس های دیگه نتونستم که مهم ترین و ترسناک ترینش مرگ عزیزانمه

    یکساله روحم داشت عذاب می کشید

    نمیدونم درسته یا غلط ولی یکساله با روح پدرم ارتباط برقرار کرده بودم و نمیتونستم تحمل کنم چون قلبم حس کرده بود که میخوام از دستش بدم .یکساله دارم عذاب می کشم و بالاخره هفته پیش بدترین اتفاق زندگیم و غم انگیزترین اتفاق زندگیم افتاد.من تمام زندگیم رو با غمش تو قلبم به آتیش کشیدم ولی از سه روز بعدش تا همین حالا که همزمان دارم فایل شمارو گوش میدم و تایپ می کنم حالم خیلی بهتر شده،عجیبه.من ۴۳ سالمه و این ترس رو یکهفته ست با این فایلتون دارم درمان میکنم

    .هیچوقت نمیدونستم اون دنیا قشنگه.شنیده بودم و الکی شعارهارو گوش میدادم از لذت مرگ و …ولی باور نداشتم(هنوزم این ترس رو دارم ولی خیلی عجیبه این آرامش زیبای من از زنده بودن پدرم و خوشحال بودنش)بابد میلیاردها بار گوش بدم این فایل رو که ترسها و حرفهای وحشتناک معلمان و اطرافیان راجع به مرگ و اون دنیا و خشم خدا رو کم کم به زیبایی مرگ و مهربانی خدا و زیبایی و رهایی اون دنیا تبدیل کنم.

    آقای عباس منش مگه میشه اینقدر حرفتون به دلم بشینه؟

    مگه میشه منی که ۴۳سال زندگیم اینجوری بوده و هستم رو آروم کنی با حرفات؟

    دلیلش اینه حرفات درسته، حقیقت خدا و مرگ و زیبایی اون دنیاست

    از خدا میخوام خودش جوابت رو بده که تو سوره ضحی که این چند روز بازه جلوم و گفته کسانی که کلام حق و نعمتهای خدا روفریاد میزنن جاشون بهشته..

    البته همچنان از تسلیت فراری هستم.

    از قبرستان و انرژی منفی اونجا و گریه ها اذیت میشم

    از آدمهایی که با غم تسلیت میگن فراری ام

    با همشون فعلا قطع رابطه کردم

    چون همه احساسشون بده چون اونها هم مثل من هستن و ترس دارن و منم انرژی اونهارو میگیرم پس تصمیم گرفتم فعلا باهاشون قطع رابطه کنم تا خودم برسم به جایگاهی که اون آرامش واقعی به قلبم بشینه.شش روزه گریه نمیکنم

    اشکم بند اومد

    هفته پیش و برای اولین بار که رفتم سرخاک از پدرم خواستم آرومم کنه چون داشتم میمردم.ولی شش روزه با فایل شما و خوندن سوره ضحی و …آروم شدم اما در مواجهه با آدمهایی که میترسن و تسلیت میگن چون انرژی منفی اونهارو میگیرم اذیت میشم

    با پدرم ارتباط دارم

    پدرم خوشحاله

    اونم از مرگ می‌ترسید مثل همه ماها

    ولی قلبم میگه ترسش ریخته

    عجیبه ولی من از یکسال قبل که زنده بود اون غم به سراغم اومده بود و از یکهفته پیش که رفته پیش خدا فقط خوشحالیش رو حس می کنم.عجیبه که ترس پدر ریخته و فقط صدای خنده ها و خوشحالیش از اون دنیا بمن میرسه.باهاش در ارتباطم تو قلبم

    کاش باز فایل هایی راجع به مرگ و فقدان و غم جدایی از مردگان که دلتنگشون میشیم و از زیبایی آخرت و مهربانی خدا و خوشحالی رفتگانمون بگذارین

    بگین که همه آدمها چه خوب و چه بد از دنیا برن خوشحالن

    بگین چون کلامتون از خداست و آرامش قلب و نجات دهنده زندگی خیلی هاست ازجمله من

    بگین که همه آدمها چه خوب و چه بد از دنیا برن خوشحالن

    بگین چون کلامتون از خداست و آرامش قلب و نجات دهنده زندگی خیلی هاست ازجمله من

    بگین که همه آدمها چه خوب و چه بد از دنیا برن خوشحالن

    بگین چون کلامتون از خداست و آرامش قلب و نجات دهنده زندگی خیلی هاست ازجمله من

    تکرار کردم جملات آخر رو چون خیلی هامون فکر می کنیم فلانی گناه زیاد کرده و داره عذاب میکشه.ولی خدا رحمان و رحیمه و بگین که همه آدمها از دنیا برن خوشحالن.همه خوشحالن …همونجور که در قرآن گفته همه خوشحال میشن بعد از مرگ و رسبدن به خدا …اونقدر مارو ترسوندن که خیلی باید خوند و گوش داد تا تغییر بدیم این دیدگاه‌های شیطانی که کردن تو ذهنمون.

    شما فرشته خدا روی زمینی

    ممنونم ازت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1288 روز

    سلام و درود به استاد عباس منش عزیز و همه اعضای خانواده بزرگ عباس منش. الهی شکر بابت آگاهی امروزم ، الهی شکر بابت کنترل ذهنی که در هر لحظه انجام میدم . این فایل عالی بود مثل همه بقیه فایلهای دیگه. من همیشه از مرگ می ترسیدم ولی دیدگاهم به مرگ چیزی شبیه این تصویری بود که شما توصیف کردین . دوست دارم با لذت و شادی در این جهان زندگی کنم و از همه نعمتهای الهی بهرمند باشم ولی خیالم بابت عالم بعد از مرگ بسیار راحته و بسیار مشتاقم برای زیبایی های اونور . چون مطمئنم اونجا دیگه همه امور در اختیار خداونده و از این بندگان خطاکارش خبری نیست و دیگه کسی باهامون کاری نداره . هر چند اینجا هر لحظه اش ما خودمون در حال خلق زندگیمون هستیم ولی دیگه این ساختار ها و این قواعد زمینی وجود نداره. بازم میگم دوست دارم طولانی و با سلامتی کامل زندگی کنم اما هر لحظه و هر لحظه مشتاق رب العالمین هستم چه در دنیا چه در آخرت. متشکرم استاد. بابت همه تلاشهای ارزشمند تون. امیدوارم همواره در مدار رب العالمین باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    محمود معصومی گفته:
    مدت عضویت: 2015 روز

    باسلام وخداقوت به استاد و تمامی دوستانی که در تهیه وگردآوری این مطالب فعالیت می کنند .چند مدتی است که فایل های رایگان استاد را بطور پراکنده گوش می کردم .بعد از چند مدتی تصمیم گرفتم بطور خاص،موضوع مشخصی را انتخاب کنم وطبق فایل از ابتدا شروع به گوش دادن فایل ها بکنم وقراربر این گذاشتم که فایل های مربوط به توحید عملی را انتخاب کنم .(اکثرا فایل ها را توی ماشین گوش میکنم ).فایل ها های توحید عملی بسیار خوب وپرمحتوا ست .بعد از چندروز رسیدم به فایل ما بی انتهاییم .شروع صبحت استاد با ساختمان پلاسکو وتوجه به مسائل بود .واقعا شگفت زده شدم قضیه صحبت پلاسکو سال 95 اتفاق افتاده بود .توجه زیاد مردم ،رسانه ها و.. به این قضیه باعث شد بعد از 6سال مجددا یه اتفاق دقیق مثل همین قضیه در یه قسمت از کشور اتفاق افتاد که تاثیر غیر قابل انکار قانون توجه را به ما یادآوری میکنه .طبق گفته استاد وقوانین ، توجه بیشتر به نکات واتفاقات چه مثبت ومنفی باعث ایجاد اتفاقات مثبت ومنفی بیشتر را برای ما وجامعه داره .در پایان امیدوارم که توجه ما بیشتر روی اتفاقات مثبت وخوب باشه تا روز به روز اتفاقات بیشتری را دریافت کنیم .

    تشکر از نگاه خوب وزیباییتان به زندگی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    مینا فتحی گفته:
    مدت عضویت: 1181 روز

    سلام و خدا قوت سخنانی که داخل این فایل گفته شد بسیار نزدیک به اعتقاداتم بود و با توجه به اینکه چند ماهیست در مسیر تغییر هستم و از بین اساتید مختلف مسیر ترسیم شده از سمت شما را برگزیده ام امروز مهر تاییدی بر باورهای قلبیم خورد واز خدای عزیزم می خواهم بیشتر هدایتم کند.خدا را شاکرم که به این سایت هدایت شدم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    امیر محمد گفته:
    مدت عضویت: 2376 روز

    سلام خدمت همه دوستان و استاد عزیز

    این فایل شما حالم رو خیلی خوب کرد فکر میکنم هممون ی ترس مرگ خودمونو عزیزانمون رو داریم ولی بااین فایل یاداوری شد بهم ک مرگ پایان راه نیست بلکه شروعی جدیده و چقدر ارامش میده که ما میریم پیش خدا وبه تکامل میرسیم مثل زمانی که جنین بودیم و با تکامل به این دنیا رسیدیم استاد بابت نگاه بدون تعصب شما به قران و دین به شما تبریک میگم در پناه خدای ابدی و ازلی باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    سید محسن فاطمی گفته:
    مدت عضویت: 2259 روز

    سلام استادعزیز

    چقدر این فایل عالی ب موقع اومد دقیقن

    دیشب پدر بزرگم ب رحمت خدا رفت و من

    امروز نشانه را زدم و این فایل امد چقدر دقیق

    چقدر کار خدا روی حساب است حتی فایل

    اوردنش خدایاشکرت

    همه ما از خداییم و ب سوی او بازمیگردیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: