ما بی انتها هستیم - صفحه 52 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2017/02/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-02-07 09:30:362024-06-09 14:54:46ما بی انتها هستیمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام خدمت استاد عزیز و دوستان همراه
به نظرم اصالت بر روح انسان هست و جسم تابع روح هست .ما از بی نهایت بودیم و تا بینهایت هم هستیم.موضوع تجربه ها و استفاده از این تجربه ها در زندگی هست،به کرات در خودمون و اطرافیان میبینیم و همانطور که استاد قبلا گفتند یک اتفاق نا جالب اگر با عکس العمل نادرست ما همراه شود کائنات اینقدر تکرار میکنند اون اتفاق که ما یاد بگیریم.
نظر شخصی من این هست که ما اینقدر به این کره زمین میایم تا به کمال خود که تعهد دادیم برسیم و ممکن هست چندین بار و حتی هزاران سال در دنیا زندگی کرده باشیم تا به کمال خود برسیم.
و منزل اصلی اون دنیاست و به قول استاد یک مهمانی کوتاه اینجاست پس خیلی باید مواظب عکس العمل خود نسبت به دیگران باشیم و افراد کامل در هر مذهب و منطقه جهان خیلی شبیه هم کار میکنند چون به درجه ای از کمال اخلاق میرسند که کاملا اعمال خداگونه مثل بخشش سکوت عدم داوری پاکی درستی و … میرسند.
به شخصه اعتقاد دارم مرگی نیست و انتقال از مکانی به مکانی دیگر اتفاق میافته.
متشکرم
به نام الله هدایتگر
سلام دوستان خوبم
درپای من درفایل167سفرنامه
من باوردارم که تمام اتفاقات زندگی من به خاطرباورهاوافکاروفرکانس هایی هست که به جهان هستی ارسال میکنم الهی شکرت
کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَهُ الْمَوْتِ ۖ ثُمَّ إِلَیْنَا تُرْجَعُونَ
ـــــــــــــــ
«هر انسانی می میرد»
هر کسی مرگ را می چشد. سپس به سوی ما برگردانده می شوید.
(سوره العنکبوت، آیه 57)
به هرچی توجه کنی چه خواسته ناخواسته اون روواردزندگیت میکنی
روی مردم حساب نکنیدراهی که خودتون میدونیددرسته روانجام بدیدومشرک نباشید
وَیَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِیعًا ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِینَ أَشْرَکُوا أَیْنَ شُرَکَاؤُکُمُ الَّذِینَ کُنتُمْ تَزْعُمُونَ
ـــــــــــــــ
«در روز محشر چه می گذرد؟»
و روزی که همه آنها را با هم محشورشان کنیم سپس به کسانی که مشرک شده اند بگوئیم: شریکهائی که شما آنها را گمان می کردید کجایند؟
(سوره الانعام، آیه 22)
———-
ثُمَّ لَمْ تَکُن فِتْنَتُهُمْ إِلَّا أَن قَالُوا وَاللهِ رَبِّنَا مَا کُنَّا مُشْرِکِینَ
ـــــــــــــــ
پس در آن روز آنها عذرشان چیزی جز این نیست که می گویند: قسم به خدایی که پروردگار ما است، ما از مشرکین نبودیم.
(سوره الانعام، آیه 23)
انظُرْ کَیْفَ کَذَبُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ ۚ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا کَانُوا یَفْتَرُونَ
ـــــــــــــــ
نگاه کن چطور بر خودشان دروغ می گویند و از دست آنها می رود آنچه را به عنوان شریک به خدا افتراء می بستند.
(سوره الانعام، آیه 24)
مرگ به معنای ازبین رفتن نیست مرگ یعنی شروع زندگی بهتروعالی تر
دنیایک مهمونه که خیلی کوتاهه یکی 1ساعت میره یوی3ساعتیکی10ساعت وبعدبرمیگردی به جایی که بودی
ماپاره ای ازخداییم
الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَهٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ
ـــــــــــــــ
آنهائی که وقتی به آنها مصیبتی می رسد، گویند: ما ملک خدائیم و ما به سوی او برمی گردیم
(سوره البقره، آیه 156)
اگه کسی بمیره چیزی روازدست نداده وهیچ چیزازبین نرفته وبه سعادت وخوشبختی رسیده
جوری زندگی کنیدکه زمان مرگ به تمام خواسته هاتون رسیده باشیدوحسرت نخوریدکه ای بابامن به این خونه به این رابطه رویایی وونرسیدم
اگه عزراییل اومدگفت بریم بگیم بریم
مثال استخراستادخیلی جالب بودکه وقتی مثلامیدونیم نیم ساعت دیگه میخوایم بمیریم چطوری عمل میکنم تواون نیم ساعت چکارمیکنم
بایدهرلحظه اززندگیم لذت ببریم وشادباشیم ونگران نباشیم چون شاید1ساعت بعدتواین دنیانباشیم
کسی که هدف وانگیزه های عالی توزندگیش داده داره زندگی روزندگی میکنه ولذت میبره وشاده وخوشحاله وحالش خوبه
وکسی که هدفی نداره اون یک مردس که فقط داره نفس میکشه
اززندگیت لذت ببر
احساس خوب داشته باشی=اتفاقات عالی درزندگیت رخ میده
سپاس ازاستادعزیزم
سپاس ازخداوندمتعال
سپاس ازاین همه نعمت درجهان که به من داده شده
فَرِحِینَ بِمَا آتَاهُمُ اللهُ مِن فَضْلِهِ وَیَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ
ـــــــــــــــ
خوشحالند به آنچه که خدا از فضلش به آنها داده است و آنها بشارت می دهند به کسانی که هنوز به آنها ملحق نشده اند و بعد از آنها می آیند که نه خوفی بر آنها است و نه محزون می شوند.
(سوره آل عمران، آیه 170)
شادوپیروزباشید
سلام استاد عزیز
مرسی بابت این فایل و تمام فایل های دیگه ای که آماده کردین واقعا عالی هستند فایل هاتون و حرفاتون
توی این فایل و فایل قبلی جواب دوتا سوال مهمی که همیشه توی ذهنم بود رو گرفتم و بسیار سپاسگزارم
برای دیدن فایل های جدید و صبحت های تازه تون خیلی شور و شوق دارم و منتظرم.
لطفا در مورد این دوره ای که دارین برای کنکور هم آماده میکنید صحبت کنین اگه میشه بگید تا کی آماده میشه
من یه کنکوریم که اردیبهشت کنکور دارم
دوست دارم زودتر تهیه کنم این دوره رو که ازش استفاده کنم و به نتیجه دلخواهم برسم.
یا حق
همیشه برایم سوال بود چرا این قدر خدا در قران در مورد جنگ و نبرد با کافران صحبت کرده است به جای اینکه بگوید دنبال صلح باشید و حتی کسانی که خود را به ضعف می زنند از جنگ سر باز می زنند نکوهش می کند. فکر کنم دلیلش این است که می خواهد مظلوم نباشیم و در برابر کسانی که با ما می جنگنند( نه اینکه ما قصد جنگ با آنها را داریم ) بایستیم حتی گفته به شما قدرت می دهیم فرشتگانی برای حمایت شما می فرستیم . خیلی برای خدا مهم است ما مظلوم نباشیم بلند شویم از خودمان دفاع کنیم حتی با نیروهای غیبی ما را یاری می کند .
خب در مورد قیام امام حسین هم درس های زیادی وجود دارد خدا یک کار را به دلایل بی شمار انجام می دهد .نظرم این است یک دلیلش این بود امام حسین جنگی با کسی نداشت ,سپاهیان یزید بودند به او و خانواده اش حمله کردند و او اول امربه معروف و نهی منکر کرد . دید تاثیری ندارد با کسانی جنگید که باهاش جنگیدند بدون هیچ ترس و احساس ضعفی در مقابل سپاهی که خیلی بیش از خودشان بود . حتی شب قبل از جنگ گفت هر کس می خواهد برود برای این که خدا را داشت چه نیازی به انسان ها ؟وقتی که چنین خدای یاری گر و مهربانی دارد و در دلش حتما حس قدرت و اقتدار کرد . حتی وقتی تمام یارانش کشته شدند حس ضعف نکرد در تمام لحظات خدا را کنارش می دید و قدرتمندانه جنگید افراد بسیاری را با شجاعت کشت و شهید شد . بر خلاف آن چه می گویند و این حالت امام را با ضعف توصیف می کنند که تنها ماند نه همیشه خدا همراهش بود. این زیباترین نوع مرگ است افتخار است که شامل ائمه ما بیشتر شده است . شاید ما زیبایی آن را درک نمی کنیم . یزید بعد از جنگ , از حضرت زینب می پرسد که پس از مصیب هایی که بر شما اوردیم خدا را چگونه می بینید ایشان می گوید جز زیبایی چیزی از خدا ندیدم . من در طول عمرم جمله ای زیباتر از این نشنیدم که یک شخص با این همه سختی , تنها زیبایی در خداوند ببیند.
در مورد ایام محرم و عزا داری این طور که می بینم بیشتر حالت فستیوال دارد مردم از خانه ها خارج می شوند تماشا می کنند همدیگر راملاقات می کنند غذای رایگان می خورند . بیشتر حالت گشتن و تفریح را دارد خیلی عزاداری نیست. من فکر می کنم شخصی که خانواده و عزیزی را از دست داده بایستی برایش در حد متعادل گریه و عزا داری کند . گریه باعث آرامش می شود حتی به سلامتی بیشتر کمک می کند ,حتی خدا در قران هم گفته به درگاه من تضرع کنید ,اما عزاداری هم زمان خودش را دارد دیگر این غم فقدان فرد متوفی نباید بیش از چند ماه طول بکشد . اما هر چه ایمان ما به خدا بیشتر باشد زودتر می فهمیم مرگ هم قسمتی از زندگی ماست و به جهان دیگری به نزد خداوند منتقل می شویم و عزیزان خود را به خدا می سپاریم . شاید گاهی مرگ اعضای خانواده به این دلیل سخت باشد که احساس گناه می کنیم و خودمان را به خاطر کارهایی که نکردیم یا بدی هایی که بهشان کرده ایم سرزنش می کنیم . اما باید بدانیم وقتی می میریم به جایی می رویم که دیگر هیچ یک از اینها برایمان مهم نیست.
سلام به همگی
اول از همه، تشکر میکنم از خدا که من رو به طرز خیلی شگفت انگیز و معجزه اسایی با گروه اقای عباس منش اشنا کرد و به به این مسیر (صراط مستقیم) منرو هدایت کرد. میخواستم یه تجربه ی شخصی که خودم بهش رسیدم بگم تا دوستان هم استفاده کنند. البته میدونم خیلیا بهش رسیدن ولی گفتم بگم. در قانون جذب شکی نیست و هرچی فکر کنی و باور داشته باشی همون میشه. ولی بعضی وقتا با اینکه کلی فکرای بد و چیزای بد رو طرف خودت میکشی و میگی الانه که فلان اتفاق که بهش فکر میکردم و ازش میترسیدم به سرم بیاد، به طور معجره اسایی وقتی که باهاش روبرو شدی میبینی اصلا وجود نداره و یه توهم بوده و اینجاس که حس میکنی که یه نفر تمام اون افکار منفی و باطل رو ازت دور کرده تا به سرت نیاد و اون کسی نیست جز الله…رب العالمین…خدا…پروردگار… و هر اسمه دسگه ای که داره. خدا مهربونتر و بخشنده تر از اونچیزیه که ما فکرشو میکنیم. اگه همه چیز بر اساس قانون جذب بود و یه قانون خیلی سرسختانه بود، الان هممون بدبخت بودیم و اینجاست که ادم به ربوبیت خدا پی میبره و میفهمه واقعا یه نفر هست که همه چیز و همه کسرو کنترل میکنه و بعضی وقتا توی زندگی برامون یه جاهایی زیر ابی میره.
ممنون ار همگی مخصوصا اقای عباس منش
و با تشکر ویژه و فراوان از خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
سلام به استاد عزیزم و گروه دوست داشتنی عباس منش
با هر فایلی که روی سایت میگذاری و من گوش می کنم بیشتر دوستت دارم و عاشقانه تر از قبل منتظر فایل بعدیت می مونم استاد مهربانم تو بزرگترین نعمت زندگی من هستی برای این که من اصلا نمیدونستم زندگی چیه و اصلا اصلا اصلا نمیدونستم دارم چیکار می کنم
خیلی وقته که به این حس رسیدم که وقتی به مرگ فکر میکنم لبخند میزنم چون می تونم تصور کنم که درآغوش خدا رفتن باید خیلی خیلی خیلی لذت بخش باشه
نمیشه به دیگران گفت که چقدر حس خوبیه حتی اگه الان و تو این لحظه بمیرم ولی اینجا جاییه که به راحتی می تونم این حرف رو بزنم
من این خوشبختی رو از لطف پرودگارم میدونم که یه روزی تو یه لحظه روی یک فایل کلیک کردم و همه ی مسیر زندگیم عوض شد.
استاد عزیزم سید حسین دوست داشتنی از تو و گروه پرتلاشت متشکرم
الهی شکر به خاطر این احساس خوب
بخاطر این استاد خوب
بخاطر این زندگی زیبا
بخاطر رسیدن به خواسته هامون
بخاطر زندگی ابدی مون
و خدای بی انتهامون
منم چند مدت پیش خیلی فکر میکردن در مورد اصل خودم اینکه کجا قراره بریم
هر وقت یادم میومد من ابدی هستم بدنم میلرزید موی تنم سیخ میشد چرا که یه لحظه متوجه میشدم چقدر عظیم و ادامه دار هستیم و اینکه این چند میلیارد انسان همش ابدی هستن
منم دیدم مادر هایی که چقدر زیاد به خاظر سفر فرزندشون به جهان دیگر خودشونو اذیت میکنند
من فکر میکردم به این ماجرا
به این نتیحه رسیدم که از خدا دور شدن که با این نگرش میبینن و تفکر نکردند در مورد این قسمت جهان هستی
استاد خیلی کمک کرد به من که این طرز نگاه که همه مون قراره از این دنیا بریم و به خودمون بیایم که زندگی رو اسون تر بگیریم
تبریک استاد که اینقدر در جهت خدا حرکت کردید و به چه درجه بزرگی از تعالی رسیدید
الهی شکر
<>
با سلام و درود فراوان خدمت استاد عزیزم و خانواده خوب عباس منش
این اولین کامنتی هست که میگذارم
من محمد یونس حسنی در حال حاضر 19 سال سن دارم. اشنایی من از اونجایی شروع شد که پارسال دوستم یکی از کلیپ های انگیزشی استاد رو برام فرستاد(کشتی گیر بودم و نزدیک مسابقاتم بود دوستم برای اینکه بهم انگیزه بده برام فرستاد). از اونجایی که خیلی خوشم امد رفتم تو اینترنت و اپارات کلی سرچ کردم ولی دیگه موفق به پیدا کردن کلیپ انگیزشی که در مورد ورزش کارا باشه از ایشون پیدا نکردم ولی یه کانال تلگرام بود که عضو شدم ولی دیگه توجهی بهش نداشتم. مدتی گذشت و از اونجایی که دوست ندارم شما عزیزان رو خسته کنم خلاصه میگم به علت مشکل مالی مجبور شدیم با خانوادم خونه مون رو جابه جا کنیم و برگردیم شهرستان(کرمان زندگی میکردیم و امدیم به شهر زادگاهمون رفسنجان). مشکلات پشت سرهم میومد پدرم مریض شد و دچار بیماری نارسایی کلیه شد. مادرم هم عمل جراحی کرد وپدر بزرگم تو یک ماه 3بار عمل جراحی متفاوت کرد مادر بزرگم سرطان گرفت(اینایی که میگم همه تو 2ماه اتفاق افتاد) بدترین شرایط ممکن رخ داده بود کلافه بودم داشتم دیوونه میشدم مگه بدبخت تر از اینم میشه شد. سال اول دانشگاهم بود با یکی از دوستای صمیمی کرمان هم خونه بودم دانشگاه ملی قبول شده بودم رشته مورد علاقم مهندسی مکانیک ولی انگار هیچ علاقه ای دیگه به تحصیل نداشتم دیگه دلم به هیچ کاری نمیرفت هیچ انگیزه ای برای زندگی نداشتم خلاصه بگم یه مرده بودم که فقط نفس میکشید و از همه فراری بودم. اون ترم هیچ کدوم از امتحان هامو نرفتم بدم حتی دیگه نرفتم دانشگاه ببینم چی شده. برگشتم رفسنجان از دیگه تحصیلو ول کردم ولی خانوادم خیلی اسرار داشتن که برم تحصیل کنم ولی از اونجایی که پسر عمو ها و عمه هام که خیلی هم تحصیل کرده بودن و همه مهندس بودن حتی یه کدومشونم سرکار مربوط به درسشون نبودن یکی مغاذه داشت و… . خلاصه از تحصیلم نا امید بودم و فکر میکردم کاره بی فایده اس وقت تلف کردنه. هر موقع مامانم میگفت برگرد سر درس خوندنت میگفتم ببین اینا همه درس خوندن فقط عمرشونو تلف کردم من مگه دیوونم عمرمو حروم کنم. خلاصه همه رو با دلایل الکی قانع کردم دانشگاه به دردم نمیخوره و من باید برم سرکار. و از خدمت سربازی هم به خاطر مریضی پدرم که جز بیماری های خاص بود معاف شدم . مامانم خوب شده بود پدربزرگ و مادر بزرگم هم خوب شدن و بیماری پدرم هم کم کم عادی شده بود انگار مشکلات و ناراحتی ها کم کم داشت محو میشد چنتا دوست جدید پیدا کردم و چند باری مسافرت رفتم جاتون خالی اربعین کربلاهم رفتم. ولی هنوز یه مشکل بزرگ وجود داشت برام. بیکار بودم و نمیدونستم چیکار کنم .از بیکاری همش حوصلم سر میرفت عصاب نداشتم همش تو خونه با همه سر این موضوع دعوام میشد هرکی از اشناهارو میدیدم ازم میپرسیدن راستی دانشگاه چیکار کردی نرفتی دیگه هنوز بیکاری کار پیدا نکردی و پوز خند های همیشگی . این موضوع داشت از درون خوردم میکرد. نه سرمایه ای داشتم نه حرفه ای هرچی فکر میکردم هیچی نداشتم که بخوام باهاش کار کاسبی راه بندازم. به هرکی رو می انداختم بی فایده بود یه سری از اشناهام که میگفتن هنوز بچه ای هنوز جونی وقت زیاده مگه چند سال داری برو عشق حال کن بیخیال باش وقت واسه کار زیاده ولی من نظرم یه چیز دیگه بود همش میخواستم از زمانم جوانیم انرژیم بهترین استفاده رو بکنم. با خودم گفتم میرم کنار پدرم کار میکنم( باغ پسته داریم) ولی بی فایده بود درامدی برای من وجود نداشت هیچ بعضی وقتا دعوامونم میشد. یه زمین که قبلا مزرغه کشاورزی دامداری که مال پدر پدرم بود به ما رسیده بود ولی خشک بود و هیچی نداشت نه دیوار درستی نه برق نه اب هیچی نداشت میخواستم اونجا کار دامداری شروع کنم چون عاشق دامداری هستم(پدر مامانم دامداری بزرگی داره و منم از بچی با این کار اشنا بودن و علاقه زیادی بهش داشتم) ولی اونجا نیاز به تعمیرات داشت و منم هیچ پولی برای تعمیرش نداشتم از هرکی هم مشورت میگرفتم از زمین زمان حرف های منفی و نا امید کننده میگفت. فایده نداره در امدی توش نیست به هیجا نمیرسی پولاتو میریزی بیرون و… . از پدر بزرگم کمک خواستم(پدر مامانم) اون هم کلی سند مدرک اورد که من با این همه سرمایه و کلی تجربه (200تا گاو شیری و کلی گاو گوساله پرواری) این همه امکاناتی که فراهم کردم خرج کردم تو خرج خودم موندم و هیچ درامدی ندارم حالا تو میخوای با چهارت گاو شروع کنی درامد بشه واست نه بابا هیچ فایده ای نداره برو یه فکر درست برا کار کاسبی بردار این واست کار نمیشه. این دیگه در اخری بود که زدم و بن بست بود. میخواستم گریه کنم تو گوشیم افتاده بودم داشتم کانال های گوشیمو چک میکردم نگاهم افتاد به کانال استاد همینجور داشتم مطالب و فایل های صوتی رو نگاه میکردم گفتم بزار یکیو دانلود کنم. فایل شعر پروین اعتصامی رو دانلود کردم و گوش دادم با خودم گفتم وای پسر از خوشحالی داشتم بال در میاوردم انگار همه مشکلاتم حل شده بود با خودم گفتم چقدر تو گم راه بودی به همه عالم ادم رو زدی یه بار از خدا خواستی تا بهت کمک کنه(زیاد از خدا کمک خواسته بودم قبلا ولی بدون باور اینکه بهم کمک میکنه بقول استاد ایمان نداشتم) تحول عظیمی درونم رخ داد با خودم گفتم ببین رویه هیشکی جز خدا حساب نکن حالا دیگه خودت میدونی بشین ببین چکار میتونی بکنی باهمین شرایطی که داری فقط رویه خدا حساب کن. ترس هام داشت کم میشد احساس قدرت و بی نیازی از همه میکردم. خدارو باور کرده بودم با تمام وجود حسش میکردم نمیتونم براتون توصیفش کنم. بعد همینطور فایل های رایگان دیگه رو هم دانلود کردم تعهدات که استاد گفت رو همه رو دادم کلی از نکاتی که گفتن رو یاداشت برداری کردم و شروع کردم روی باورهام کار کردن و دنبال اهدافم رفتن. همچی تغیر کرده بود انگار شرایط عوض شده بود من هرکاری رو که دلم میخواست انجام میدادم تازه فهمیده بودم من اصلا برای راه اندازی دامداریم نیاز به کمک هیشکی ندارم و این بخاطر ترسم بود که فکر میکردم نمیتونم و… . من الان دارم کار دامداریمو انجام میدم و باور دارم که تویه این کار موفق میشم و به درامد زیادی میرسم و کلی ایده پول ساز دیگه هم توی ذهنم امده و کلی نقشه برای اینده دارم . شاید در حال حاضر پول و در امدی هنوز کسب نکرده باشم و کاملا به صورت واضح تغییر رو توی حس حالم روحیم و انرژیم میبینم دوباره بعد از یک سال ورزشمو به صورت حرفه ای شروع کردم و باسرعت باور نکردنی دارم پیشرفت میکنم… . دوستان من الان یک ماه بیشتر با استاد عزیزم اشنا نشدم ولی کلی تغییر کردم و خیلی خوشحالم که در این زمان با استاد اشنا شدم به نظر خودم خیلی زود با استاد اشنا شدم چون الان تازه اول جوانی هستم و 19 سال بیشتر سن ندارم واقعا خدا خیلی لطف زیادی بهم کرد که منو اینقدر زود در این مسیر قدار داد خیلی حس حالم خوب و عالیه واقعا دارم موفقیت هامو جلو چشمام میبینم برام قابل گفتن نیست و نمیتونم بگم چه انرژی بالای دارم. از استاد عزیزم سپاس گذارم و از همه دوستار مغذرت میخوام که خیلی طولانی بود ببخشیدن به امید موفقیت همه دوستان و زندگی بهتر
دوستت عزیز فقط میخوام بگم راه تو ادامه بده من خیلی تو شرایط مشابه شما قرار گرفتم که فقط روی خدا حساب کردم ونتایج باور کردنی نبود با تکرار این نتایج الان به یقین رسیدم و در هر کاری اول با خدا خلوت میکنم الان طوری شده که احساس میکنم قلق هستی دستم اومده براتون ارزوی موفقیت روزافزون دارم
بسم الله الرحمن الرحیم
داشتم بخش “چرا امریکا به این اندازه ثروت مند است؟” را گوش می دادم و به ذهنم رسید که دفتر سپاس گزاری را همین امروز کلید بزنم و به خاطر داشته هایم سپاس گزاری کنم .
پروردگارا سپاس گزارم از اینکه از تو خواستم , بهنترین راه موفقیت را ره من نشان دهی با یک جستجوی ساده این سایت را به من نشان دادی.
این سایت واقعا قسمتی از بهشت است, در قرآن آیه ای هست که می گوید ” لا یسمعون لغوا الا سلما و لهم رزقهم فیها بکره و عشیا” مریم 61
در آنجا (بهشت ) سخن بیهوده و لغوی نمی شنوند , بلکه آنچه می شنوند فقط سلام و درود است و آنجا صبح و شام , رزقشان برای آنان آماده است .
استاد سایت شما بهشتی است .
با سلام و وقت بخیر خدمت استاد و دوست عزیزم جناب عباس منش
من مدتی هست از فایلهای صوتی و تجربیات و کامنهای دوستان استفاده میکنم بحمدالله تاثیرات مثبت و معجزه آسا رو دارم در زندگی خودم تجربه میکنم.یکی از جملات طلایی استاد که من ملکه ذهنم کردم و خیلی زیاد از این جمله کمک گرفتم این بود که همه خواسته های ما معنوی هستند و ما هرچیزی که از خداوند بخشنده بخوایم معنویت داره حتی اگه در ظاهر اون خواسته مادی باشه.این جمله اگه عمیقاً بهش فکر بشه بتنهایی خودش یه کتابِ و واقعا خیلی خیلی کمک میکنه به فراینده تمرکز بر آرزوها.
امیدوارم همچنان در کنار استاد و دوستانم بیش از پیش موفقیتهایی رو کسب کنم و موفقیت و سربلندی روز افزون برای استاد و همه دوستانم از خداوند خواستارم.