دیدگاه زیبا و تأثیرگزار دوست عزیزمان جلیل احمد به عنوان متن انتخابی این قسمت:
سلام خدمت همه عزیزان و استاد بزرگوارمان:
استاد، من این فایل تون را تا دقیقه بیستم گوش دادم. فقط 26 ثانیه بعد از گذاشت شما من این فایل را تا نصف دیدم و گفتم بیام کامنت بنویسم.
چون می دانم که این جا وضعیت چگونه است. خود من هم از هرات افغانستان این کامنت را می نویسم. و قضایا را خیلی خوب درک می کنم.
اصلا همه این جا ( افغانستان) از یک دیگر می پرسند که چی شد؟ همه در شوک اند؟ این همه طالب از کجا آمد؟ چرا وضعیت این گونه شد؟ چطور شد طالبان که رفته بودند این ها از کجا آمدند؟ و چطور شد که به این زودی کل کشور را مثل آب خوردن گرفتن و…
طی 20 سال گذشته در افغانستان خیلی خیلی تحولات آمده است. در زمینه های مختلف.
اما! استاد و دوستان حالا که من قانون را به شخصه می دانم، گرچه هنوز در مراحل اولیه این شناخت و درک آن هستم، در این روزها، به ظاهر سخت، از خدایم هدایت خواستم و من به گوش دادن این فایل های زیبا از دوره ها هدایت شدم. جلسات ششم و نهم دوره کشف قوانین زنده گی، جلسات 32 و 33 دوره روان شناسی ثروت یک، جلسه ششم و قرآن قدم نهم و خواندن مقالات دوره جهانبینی توحیدی.
من خودم و خانم عزیزم به خواست خودمان و به توفیق خدای مهربانمان، از یک سال به این طرف با سایت وزین و استاد بزرگوارمان عباس منش جون آشنا شدیم و دوره ها یمختلف را خریده ام و آموزش را شروع کرده ایم. درک کرده ایم که عوامل بییرونی در زنده گی ما هیچ تاثیری ندارد و همه چیز درونی است. همه چیز افکار ما، فرکانس های ما و باورهای ما است.
عملا با چشم سر دیده ام که همین مردمی که حالا آشفته شده اند و شوک به آنها آمده، سال های سال است که از همین حکومت انتقاد کرده اند و بدی حکومت را و حتی خارجی ها را گفته اند. در این مدت، هیچ سپاس گذاری از داشته ها و پیشرفت های هر چند اندک در بین مردم نبود. درسته مشکلات بود، بی توجههی دولت بود، فساد اداری بود ولی موارد مثبت هم بود، خوبی ها هم بود ولی اصلا دیده نشد و اهمیتی به آنها داده نشد و همش انتقاد بود و انتقاد.
مردم پیامبر زاده شده بودند و حکومت کافر. اصلا مردم در قبال دولت، همکاری و همدیگر پذیری مسوولیتی نداشتند و همه چیز را به دولت ارتباط می دادند.
دقیقا یادمه چند سال پیش در یکی از رسانه های تصویری محلی هرات کار می کردم. جالبه بدونید که سرخط همه خبر های شان منفی بود. یک روز سه مورد یا سه سوژه خبری مثبت داشتیم و یک مورد منفی؛ همان منفی را آوردن سر خط درست کردن و موارد مثبت رفت در جایگاه دوم و سوم قرار گرفت. با وجودی که ارزش خبری این موارد مثبت صد ها بار بیشتر از آن مورد منففی بود.
در کل رسانه ها در این بیست سال، خیلی خوب و ماهرانه ذهنیت مردم افغانستان را برای جنگ، آمدن طالب، ربط دادن ریشه مشکلات به عوامل بیرونی آماده کردند. همیشه اخبار جنگ، نا امنی ها و منفی ها در صدر بود. همیشه انتقاد از حکومت بود، همیشه گله و شکایت بود. اصلا کسی نبود که بگوید خدایا! شکرت
خانمم معلم هست. میگوید: ناخودآگاه سر کلاس ها و در مدرسه می گویم خدایا شکرت
بعد می بینم دانش آموزان و سایر معلمان تعجب می کنند و می گویند: به خاطر چی سپاس گذاری می کنی؟ ما که چیزی نداریم همین نفس را هم خداوند از ما بگیرد.
خوب همین موضوع در همه بخش ها بوده و هست.
در اداره های دولتی اصلا خبری از تغییر در کار، افراد، باورها و ایده ها نبود. هر کس در هر اداره ای که می آمد دیگه ارثی می شد آن اداره و آن صندلی برایش. فقط هدف، خوردن، بردن و جمع کردن پول بود؛ خبری از تغییر و پیشرفت و وضع مملکت نبود. با وجودی که خیلی خیلی چیز ها برای سپاس گذاری بود مثلا در هر اداره دولتی ده ها ماشین لاند کروزر ژاپنی و آمریکایی و ساختمان لوکس اداری بود ولی هر گز این ها نعمت نبودند و به چشم دیده نمی شدند و فقط منفی ومنفی بود.
همه این گفته هایم مربوط استان خودم هرات بود. استانی که به تمیزی اش بنام است ولی اوضاع در استان ها یدیگر خیلی بد بود و هست.
خیلی در این سال ها مکان های تاریخی خوبی بازسازی و مرمت کاری شد، خیلی مدرسه ها ساخته شد، دانشگاه ها ساخته شد، فرودگاه ها ساخته شدند و خیلی کار ها شد ولی نمی دانم چرا همه توجه ها روی منفی ها بود، همش حرف از جنگ و نا امنی و طالبان بود.
طالبان قدرتی نداشتن خود افغان ها در ذهن شان به این گروه قدرت دادن و این گروه را بزرگ کردند، همه می گفتن صلح می خواهیم ولی فرکانس های شان و تو جه شان روی جنگ و روی طالبان بود. جهان هر چه سعی کرد که با با همان ضربه های نخست به مردم بفهماند که خودشان را و افکار شان را تغییر دهند ولی گوش شنوایی نبود.
حالا هم وضعیت فرودگاه بین الملی کابل را می بینید، همه چیز به هم خورده.
همیشه در جنگ افغانستان، کشورهای بیرونی را عامل می دانستند به خدا حالا که قانون را می دانم، تعجب می کنم که چرا یک نفر پیدا نشد که بگوید من، بگوید ما! ما هم مسولیم. مملکت ماست، باید خود ما بسازیم این مملکت را نه بیرونی ها.
یاد مه با یکی از مسوولان که هر ماه دو هزار دالر آمریکایی از طریق برنامه حمایتی بانک جهانی حقوق می گرفت صحبتی داشتم، می دیدم اون هم همهش انتقاد از دولت می کرد و صد ها حرف بد را به دولت می زد.
استاد شما آمریکایی ها را گفتند که بیست سال است که به افغانستان آمدند و حالا هم رفتند، قبلا روس ها هم آمدند و رفتند. حتی ارتشی که بعد از روس ها در افغانستان باقی ماند از ارتش امروزی خیلی خیلی قوی بود. صد ها چرخبال جنگی، چت های میگ 29 روسی باقی و حتی هواپیما های سو خت رسان داشتیم. یادمه در یکی از جلسه ها، یکی از جنرال های ارتش سابق از حامد کرزی رییس جمهور پیشین در خواست میکرد که 2500 تانک و خودروی زرهی داشت ارتش افغانستان این ها چی شد. البته این مورد هم به ارتش سی سال پیش مربوط بود.
فقط این را می خواهم بگویم که همه چیز مربوط خود ماست. هیچ عاملی در بیرون ما نیست. افکار منفی مردم این حال روز را به سرشون آورد. اصلا عامل خارجی هم در کار نبود. همه چیز اول ذهنی ساخته شد و بعد در جهان مادی عملی شد.
حالا من هم مصمم شده ام که تمرکزم را روی موارد مثبت بگذارم، ذهنم را کنترول کنم، آرام باشم، از خدایم هدایت بخواهم. آرام آرام می بینم که او هم به اندازه تغییر باورها و افکارم را مرا هدایت می کند و ایده های عملی به من میدهد که با همین شرایطم هم ساز است.
تصمیم به تغییر محیط خود گرفته ایم. فقط تصمیم گرفته ایم. به خداوندی خداوند قسم گه دستان بی نهایت خداوند به کار افتاده و از جاهایی با کمک ما می آیند که ما زودتر تغییر محل زنده گی بدهیم که اصلا به ذهن ما نمی رسد.
فقط می گویم خدایا! شکرت
ممنونم از همه دوستان
اگر کامنتم طولانی شد معذرت.
تقدیر من ثروت مند شدن است.
تقدیر من زنده گی کردن در مکانی آرام، آباد، آزاد، پیشرفته، با آب و هوایی معتدل و مردمانی خون گرم و دوست داشتنی است.
منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری ما از تغییرِ دیگران، ناتوانیم526MB34 دقیقه
- فایل صوتی ما از تغییرِ دیگران، ناتوانیم31MB34 دقیقه
به نام خدای مهربان
با سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گل ومریمبانو
86.
این فایل های هدیه بسیار با ارزش هستند
سپاسگزارم استاد جان از بابت این فایل های با ارزش که به شکل هدیه توی سایت می گذارید
منوقتی تو ترکیه بودم کلی دوست افغان داشتم دقیقا استاد صحیح می فرمایید به شکل عجیبی با من رابطشون بهتر بود تا با اکثریت خود افغان ها
باور کنین من اول ها اومده بودم امریکا خواهرم کلی ازم پرسش داشت درباره رابطه ی عاطفیش در ابتدا من از دستش ناراحت می شدم که چرا این دختر خودش این قدر یه خودش ظلم می کنه و حاضر نیست این دندان کرم خورده رو بکشه بندازه دور چند بار هم گفتم ومتوجه شدم که اصلا مثل آب در هاون هست و به خودم یاد آوری کردم تمرکز فقط روی خودت و بس
و الان هم متوجه می شم بعضی وقت ها می خوام برم روی منبر
اما باز هم خداروشکر ساکت می شم وبه خودم می گم علی جان شما فقط مسئول زندگی خود هستی و بس سکوت کن و تمرکز رو بزار روس زندگی خودت
خداروشکر در این مسیر هستیم و زود متوجه می شیم که داریم مسیر رو اشتباه می ریم الهی شکر
تنور دلتون گرم
Green river Wyoming
سلام به استاد عباس منش عزیزم و دوستانم در این سایت توحیدی
بعد هفت سال شاگرد شمابودن و تلاش کردن برای تغییر ، هفت سال متعهد بودن برای رشد و بهبود دائمی ،
تااااازه دارم میفهمم که پایه ی همه ی محصولات و فایل های دانلودی و لایو ها و سریال های شما ، همه و همه یک چیزه اون یک چیز هم توحیدِ
هرچی بیشتر به خداوند اعتماد کنم و بیشتر باورش کنم بیشتر در زندگیم میبینمش و راحت تر زندگی میکنم ، هنوز اونجوری که شما با اعتماد و اعتقاد راسخ باور دارید ، من ندارم که شرایط بیرونی رو زندگیم تأثیر نداره و باور ندارم که قدرت بی انتهایی در تغییر شرایطم دارم و همین تفاوت در نگاه ماست که اون نتیجه رو برای شما رقم زده و این نتیجه رو برای من….
هرچی بیشتر رو خودم کار میکنم میبینم باگ ها و ترمز های فراوانی دارم که باید اصلاح شن ،البته این باعث نمیشه که انگیزم کم شه اتفاقا برعکس انگیزه ی بسیار زیادی دارم برای تغییرم ، برای تغییر باورهای محدود کنندأم، برای تغییر شرایطم از طریق تغییر تفکرم .
من باور کردم که با تغییر ذهنیتم ، شرایطم تغییر میکنه و به وسیله ی آگاهی های این سایت چه محصولات و چه فایل های دانلودی ارزشمند ،در مسیراین تغییر هستم
فاصله أم با جایی که بودم بسیار زیاده چه از لحاظ مالی چه اعتماد بنفسی چه مدرک دانشگاهی چه شغلی ، حتی چهره ای ، حتی تو مسافرت های بیشمار و با کیفیتی که رفتم، اما هنوز به اونجایی که میخواستم نرسیدم ، البته استاد همیشه میفرمایند که ما فراموش کاریم ، ناشکری نمیکنم ،شرایطی که الان توش هستم آرزوی دست نیافتنی دوسال قبلم بود ، منظورم ناشکری نیست منظورم گسترش خودمه، انقدر این رشد طبیعی و از راه های بسیار ساده برام اتفاق افتاده که اگر از خودم چکاپ فرکانسی نگیرم و هرروز نیام تو سایت و از تغییراتم ننویسم قطعا یادم میره که از کجا به اینجا رسیدم ، من بزرگتر شدم از همه لحاظ و ظرفم بزرگتر شده و حالا بیشتر میخوام ، توحید بیشتر,شناخت بیشتر ، درک بهتر از قوانین و عمل بیشتر ….
و همه ی اینا به لطف آگاهی های این سایت بوده و البته تعهدی که به خودم دادم
خدایا سپاسگزارم که هدایتم کردی به سمت این آگاهی ها ، خدایا هدایتم کن به کمترین تلاش و بیشترین نتیجه ،خدایا کمکم کن که تنها ترا بپرستم و تنها ازتو یاری بجویم ، منو به راه راست ، راه کسانی که به آنها نعمت دادی هدایت کن .
آمییییین….
به نام خداوند مهربون وهاب که بی نهایت بخشنده ست خدایی که هر چه دارم از آن اوست و من در مقابلت هیچم خدایا تو هستی همه کاره ، و من فقط روی تو حساب باز کردم خدایا بی نهایت ازت سپاسگزارم که مرا در این مسیر الهی قرار دادی و درونم آروم کردی خیلی راحت تر شدم در آسانی قرار گرفتم و هر چی میخوام سریع میشه و برای هدفی که دارم کم کم وارد مدار دریافت میشم نشانه ها رو دارم میبینم و نزدیکه خیلی نزدیکه و خدا به هر طریقی پیام میده بهم صبر کن نزدیکه و اعتماد کن برای تو پاداشی عظیم کنار گذاشتم وعده خداوند حقه ، ، خدا رو شکر بی دلیل خوشحالم میخندم ، حقیقتش من سر یک موضوعی و انتخاب از تنوعی که هست برای کاری که میخوام انجام بدم سر دو راهی قرار گرفتم و نمیدونم کدوم انتخاب کنم اصلا انجام بدم یا ندم و از اونجایی که من یاد گرفتم مثل استاد حتی در غذا خوردن از خداوند هدایت بخوام و البته خودم دارم تحقیق میکنم قدم برمیدارم اما باز در تردیدم و امروز داشتم کلافه میشدم و در آخر چون یاد گرفتم ذهنمو کنترل کنم و در مومنتوم مثبت باشم رها کردم چون کیج شده بودم و هر کی یه نظر میداد و در آخر تسلیم خداوند شدم گفتم الخیر ما فی الوقع خدایا تو بگو چیکار کنم و به قدری دلم آروم شد اصلا اون کار چند ساعت یادم رفته ، نمیدونم چی میشه اما میدونم هر چی خیره همون میشه و برام خیره به نفع منه و عالی میشه ، سپردم به خداوند من تحقیق کردم دیگه نمیدونم چیکار کنم و میدونم خدا راه درست بهم نشون میده که به نفع من و خیریت من بشه خواستم ردپایی باشه برام در روز شمار تحول زندگی من که یادم باشه خدا هدایت کرد منو به انتخاب درست .
باسلام خدمت دوستان عزیزم
دوستان بحث تغییر افکار یعنی کل زندگیمون
واین باید توعمل پیاده بشه واینکه مابتونیم
تغییر کنیم باید توحید رو توعمل بیاریم یعنی اینکه
مافقط میتونیم روخودمون کارکنیم
ونتایجمون نشون میده مسیرمونو
واینکه چقد خوب پیش اومدیم
ایاک نعبد و ایاک نستعین
خدایاتنهاتورا میپرستم وتنها ازتویاری میجویم
روزشمارتحول زندگی من روز 117هم
من به خودم تعهد میدم که مسیرم رو ادامه بدم وبا ایمان وتوکل قدم بردارم
به نام ربّ
سلام با بی نهایت عشق برای شما
رد پای روز 20 فروردین رو با عشق مینویسم
امروز بهشتیم رو با عشق مینویسم
مثل هر روزبهشتی من اولین کاری که میکنم تمرین ستاره قطبی هست و یه چیزی هم اضافه شده که بعد تمرین ستاره قطبی انجامش میدم و اون ورزش هست
من چند روزه که تخته وایت برد بزرگی که دارم رو دقیقا درست کنار سرم که تکیه میدمش به دیوار و جلو چشمم هست گذاشتم و وقتی شب میخوام بخوابم چک لیستمو مینویسم و یه مربع هم میذارم کنارش که تیکشو بزنم
از اونجایی که بیشتر زمان من در اتاقم هست و طراحی میکنم ،بیشتر چشمم به کنار تختم می افته و من چندین بار این تمرین رو به روش های مختلف انجام دادم ،مثلا ، تو سریال زندگی در بهشت دیدم که استاد در گوشیشون چک لیستی داشتن و با هر بار انجام کارها تیک میزدن
اومدم انجامش دادم اما هر بار یا تنبلی میکردم به گوشیم نگاه کنم و یا اینکه یادم میرفت
یه بارم تو دفتر برنامه ریزی نوشتم که اونم نتیجه نداد
تا اینکه چند روز پیش تصمیم گرفتم روی وایت برد بنویسم و کنار تختم بذارم و وقتی صبح بیدار میشم اولین چیزی که میبینم وایت بردی هست که با ماژیکقرمز نوشته شده و سریع میگم یک روز بهشتی دیگه با انجام دادن این چک لیست آغاز میشه و با نام خدا که به نام ربّ نوشتم آغاز میکنم
خدایا شکرت
تا به الان موفق عمل کردم
من تا ظهر تمریناتم رو که باید انجام میدادم انجام دادم
بعد مادرم گفت میری بازار کاموا بخری برام و من خودمم میخواستم یه اتود بخرم برای طراحی و گفتم باشه و رفتم
وایستاده بودم ایستگاه بی آر تی یهویی از خودم پرسیدم که مگه تو علاقه نداری به نقاشی ؟؟؟؟
چرا وقتی فکر میکنی به نقاشی دیواری، که بری کار کنی اشتیاقت زیاده ،اما در رنگ کردن تابلو و یا انجام طراحی هات به اون شدت اشتیاق نداری
وقتی سوال پرسیدم گفتم چون میدونم که اگر برم کار کنم درآمدش میاد و ته ته این سوال ،جوابش به شرک و ایمان نداشتن به خدا و محدود بودن باورهام درمورد نقاشی روی بوم بود
حتی اینم متوجه شدم که باید بیشتر روی پیشرفت خودم در مهارت نقاشی کار کنم
حس میکنم که زیادی درگیرم این روزا ،که هی میگم پس کی بهم زنگ میزنن تا بگن که برم و نقاشی دیواری انجام بدم
چون که بهم گفته بودن بعد عید تا دهم فروردین بهم خبر میدن و امروز 20 فروردینه و هنوز برنگشتن از تعطیلاتشون
و مدام ذهنم میگه که پس کی بهت زنگ میزنن و من سعی میکنم خودمو کنترل کنم و به کارهای خودم رسیدگی کنم
وقتی رفتم بازار و برای مادرم یه عالمه کاموا خریدم و برگشتم ،دیگه نشد که برم و خرید کنم و برگشتم خونه
تو راه فایلای استاد رو گوش میدادم و صدای ضبط شده خودم رو برای ساخت باورهای قوی برای همه جنبه ها گوش میدادم
وقتی رسیدم ایستگاه اتوبوس محله مون ،کم مونده بود آفتاب غروب کنه و یه سگ سفید رنگ که همیشه از بالای پشت بوم ساختمونی که روبه روی ایستگاه هست نگاه میکنه به آدما و پارس میکنه رو دیدم
داشتم به زیبایی های خدا که در چهره سگ بود نگاه میکردم و خیلی زیبا بود همیشه وقتی میبینمش با خودم میگم. ببین چشماشو چقدر دقیق و منظم با یه خط مشکی کشیده شده ، خیلی خاص و زیباست و خدا چقدر عظیمه که این همه زیبایی داره و طراح برتر جهان هستیه
وقتی برگشتم خونه
کمی خرید بود که باید انجام میدادم و رفتم و خواهر. خواهر زاده ام اومدن و با هم کمی تو محله مون دور زدیم
خدایا بی نهایت سپاسگزارتم که به قدری رابطه بین من و خواهر و خواهر زاده ام عالی شده که جنبه خداگونه شونو هر روز دارم میبینم
هر روز مهربانی هاشونو میبینم و با احترام و محبت باهم صحبت میکنیم
تا چند ماه پیش فکر کنم آخرین بحث من و خواهرم ،آبان ماه 1403 بود ،که بعد اون تصمیم گرفتم فقط روی خودم کار کنم و از روزی که گفتممن نمیتونم خواهرم رو تغییر بدم و تصمیمم جدی شد برای اینکه روی خودم تمرکز کنم و از وقتی دوره 12 قدم رو از 1آذر شروع کردم و بعد پشت سر هم هی دوره خریدم و خدا پولشو به حسابم واریز کرد. انگار من با عمل کردن به آگاهی های دوره ها
به خصوص دوره عشق و مودت در روابط و عزت نفس
خیلی خیلی تغییر کردم که آروم شدم و از برانگیختگی روابط یاد گرفتم که این من هستم که جنبه ای از آدما رو میکشم بیرون و متوجه شدم که میتونم جنبه خداگونه آدما رو بکشم بیرون
و از روزی که تمرین میکردم احترام بذارم به خانواده ام و به خصوص به خواهر و خواهرزاده ام
الان دیگه فقط احترام میبینم و محبت و عشق و آرامش درونشون رو کشیدم بیرون و خدارو بی نهایت سپاسگزارم
شب داشتم توسایت قسمت پروفایل عمومی رو نگاه میکردم ،یهویی دیدم یه قلب هست و کنارش نوشته قانون سلامتی
روش زدم و دیدم نوشته ثبت کن
چقدر جذابه
من هنوز شروع نکردم دوره رو چون باید آخر ماه آزمایش بدم
و وقتی آزمایش دادم و ثبت کردم به امید خدا شروع میکنم دوره رو
خدایا شکرت
من یک سال بود آرزو داشتم این دوره رو داشته باشم و الان دارمش
سپاسگزارم
مشتاقم تا طبق تغذیه غذایی سالمش پیش برم و لذت ببرم از انرژی بی نهایتی که در انتظارمه و بدنم مشتاقه تا جوان و جوان تر و سالم تر باشه و کیف کنه و بیشتر بتونم در راستای مهارتم نقاشی و ورزش کردن قدم بردارم
شب وقتی داشتم به صدای ضبط شده خودم گوش میدادم و به قدری حالم خوب بود که تجسم میکردم و برای چند تا خواسته ام خود به خود فقط اشک میریختم و صحنه آخر رو که تجسممیکردم و میدیدم گریه ام میگرفت و سپاسگزاری میکردم
این روزا خیلی واضح میتونم صحنه آخر رخ دادن خواسته هام رو ببینم و تا میبینم و این جمله به زبونم جاری میشه که میدونستم
خدا به من وعده شو داده بود ،گفته بود راضیت میکنم
خدایا شکرت
امروز بی نهایت بهشتی و متفاوت من با کلی عشق و لذت بود
و خدارو سپاسگزارم که هر روز من متفاوت تر از روز قبل و کلی درس داره و یاد میگیرم
خدایا شکرت
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
-همواره سعی کنیم از اتفاقات رخ داده شده در جهان عبرت بگیریم تا بتوانیم قوانین بدون تغییر خداوند را بهتر درک کرده و به آنها با تمام وجود عمل کنیم
-در قرآن خداوند بارها ما را به عبرت گرفتن تفکر و تدبر از سرگذشت پیشینان و اقوام گذشته توصیه و سفارش کرده است
-خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر اینکه خودشان تغییر کنند
-تمام اتفاقات زندگی ما بما کسبت ایدیهم بما قدمت ایدیهم بما کانوا تعملون است
-خداوند به هیچ کس ظلم نمی کند
-ما توانایی تغییر افراد را نداریم
-هر فردی تنها زمانی تغییر می کند که خودش بخواهد
-با زور و قدرت نمی توانیم هیچ یک از افراد را اصلاح کرده یا تغییر دهیم
-به عجز و ناتوانی خود در تغییر دیگران اعتراف کنیم
-خداوند سرنوشت اقوام یا افراد را زمانی تغییر می دهد که خودشان بخواهند
-اتفاقات همواره برای افراد مختلف رخ می دهد در آنها تدبر کرده و درس های آن را دریافت کنیم
-اگر افرادی بخواهند تغییر کنند نیاز به دیگران کشور یا شرایط خاص نیست خداوند از هزاران طریق آنها را هدایت خواهد کرد
-با هر نگاه تلاش برای تغییر دیگران حتما با شکست مواجه می شود
-انرژی و تمرکز خود را تنها برای تغییر خود صرف کنیم
-زمانی که تغییر کنیم تبدیل به الگویی برای دیگران شده و می توانیم بر آنها تاثیرگذار باشیم
-ما به هیچ وجه توانایی تغییر دیگران را نداشته و تنها می توانیم شرایط زندگی خود را تغییر دهیم
-زمانی که تغییر می کنیم فارغ از عوامل بیرونی دنیای اطراف ما تغییر می کند
-خشک و تر هرگز با هم نمی سوزند
-به محض نازل شدن عذاب الهی عده ای نجات یافته و عده ای دیگر نابود می شوند
-خداوند عملکرد سیستمی داشته و دقیقا مطابق با تغییر باورها و افکارمان به ما واکنش نشان می دهد
-هر فردی در نهایت فارغ از عوامل بیرونی نتیجه ی باورها و فرکانس های خود را دریافت می کند
-هیچ فردی نمی تواند از بیرون شرایط و اتفاقات زندگی ما را به سمت مثبت یا منفی تغییر دهد ما با افکار و باورهای خود اتفاقات زندگیمان را رقم می زنیم
-زندگی ما تنها توسط باورها و افکار ما تغییر میابد
-عوامل بیرونی هیچ تاثیری در رخ دادن اتفاقات مثبت یا منفی ندارند
-با تمرکر بر تغییر باورها و افکارمان به مکان بهتر هدایت می شویم
-نتیجه ی سرنوشت هر ملت تنها در دستان خودشان است
-تمرکز خود را بر تغییر خود قرار دهیم همه ی شرایط به نفع ما تغییر می کند
-شرک مطلق است که باور کنیم افرادی می توانند زندگی ما را تغییر دهند
-هر فردی در نهایت با باورها و افکار خود نه عوامل بیرونی زندگی خود را خلق می کند
خدایا شکرت
عاشقتونیم
سلام مربی
استاد من از این به بعد به شما میگم مربی
چون شما عاشقانه دارید به ما کمک میکنید که ما بهتر بشیم
و شما واقعا یک مربی هستید ، یا بهتره بگم استادی که کاملا مسلط هست بر رفتار مربیگری،
استاد خیلی اتفاقی زدم روی این فایل و این فایل اومد
ولی خب هیچ اتفاقی اتفاقی نیست
احتمالا لازم بوده که یک بار دیگه این موضوع رو به خودم یاد آوری کنم
و چیزی که الان شنیدیم تو حرفاتون مطمئنم قبلا نشنیده بودم
دیگه چه مثالی از این واضح تر و قوی تر که به من ثابت کنه که من به اندازه ی پشیزی قدرت تغییر دیگران رو ندارم و به اندازه ی کل کیهان قدرت تغییر خودم رو دارم ،
20 سال با بودجه ی 1000 میلیارد دلار وقت بگذاری انرژی بگذاری برای تغییر یک مملکت بعدشم به محض اینکه بری با یک بشکن زدن دولت قبلی برگرده
واقعا خنده داره و این همیشه باید تو ذهن من بمونه و همیشه به خودم بخندم اگر به اندازه یپشیژی سعی بر تغییر دیگران داشته باشم تو زندگیم
استاد من درک کردم که همه میتونن ثابت کنن که حرفشون درسته
و اصلاااااا خودمو خسته نمیکنم بخوام به کسی چیزی رو ثابت کنم
و من با عملم با نتایجم میتونم اول به خودم ثابت کنم که خرقان درسته بعد هم اون کسی که تو مدارش باشه میبینه و اگر بخواد میاد از من میپرسه که چی شد اینقدر نتیجه گرفتی
من اگر وقت داشته باشم حوصلشو داشته باشم یا جزو علایقم باشه براش توضیح میدم
و
و
بهش راهکار نمیدم بهش راهکار نمیدم بهش نمیگم اکه این کارو کنی موفق میشی چون هیچ راه مشخص شده و تعیین شده ای وجود نداره،
استاد جان
شما نیرویی رو در من بیدار کردین که در هر لحظه بهترین ایده و راه حل رو با توجه به شرایط و موقعیتم بهم میگه برای حل مسائلم با برای چیزی که میخوام تو زندگیم بهش برسم
و
مرسیییییییییی از شما که با رفتار کاملا حرفه ای با رفتار کاملا حرفه ای صادقانه اون چیزی که شما تو زندگیتون ازش نتیجه گرفتین رو اومدین به ما گفتین
اونم نه با زور
نه با اجبار
شما کار خودتونو کردین
ما هم در خواست خودمونو داشتیم
در و تخته به هم چفت شدن
هیچ زجری هم در کار نبوده برای شما
،
شما اصل و اساس جهان رو پیدا کردید و تو تموم دوره هاتون هم تلاشتون اینه که مارو وصل کنید به اون اصل و اساس ،
واقعا چه موهبت و نعمتی بزرگتر از این میتونه باشه که پیام رسان این نیرو به بقیه باشید؟
،
استاد من هم از بچگی به یک همچین نیرویی اعتقاد داشتم اما واقعا با حدسو گمان بهش اعتقاد داشتم و باورش داشتم،
.
اما الان باااااورش دارم، ما هر روز و هر لحظه داریم باهم صحبت میکنیم، داره بهم جواب درست رو تو تموم مسائلم بهم میده به خدا،
،
اینقدر که
به خدا چیزایی که تو حوضه ی مورد علاقم بهم میگه رو وقتی میرم مثلا تو مقالات یا کتاب ها سرچ میکنم میبینم عه اینا که دقیقا همین هایی هست که داره بهم الهام میشه،
و. خیلی دارن به الهاماتم ایمان میارم،
و کاملا از طریق احساسم میفهمم که این الهام از طرف خداوند بوده یا نجوا از طرف شیطان
،
و استاد جان من هرروز بیشتر دارم به این پی میبرم که ما آدم ها خیلی راحت یه چیزی بیرون از خودمون رو عامل بدبختی یا خوشبختیمون میکنیم
،و این از بی مسئولیتی میاد این از ناتوانی میاد
و من فقط میبینم
و هر بار به خودم گوشزد میکنم که من نباید اینطوری باشم من نباید به چیزی بیرون از خودم قدرت بدم
من من من من من من من مسئول صدددد در صد زندگی خودم هستم و نه هیچ عامل بیرونی دیگه ای،
منم که میتونم باعث خوشبختی یا بدبختی خودم بشم
با افکارم با باور هام
و کاری به بقیه نداشته باشم نخوام کسی رو تغییر بدم
من فقط میتونم خودم رو تغییر بدم من فقط میتونم روی خودم روی فرکانس کار کنم جهان لااااجرم منو هدایت میکنه به جای بهتر،
،
و اینکه ما اینقدررررر نکات مثبت داریم تو شهرمون تو اطرافمون به خدا،
مثلا جدیدا میرم اصفهان وقتی میرم تو مترو اینقدر از درونم تشکررررر میکنم از شهرداری و حالا کسایی که این مارو رو راه انداختن اینقدر ازشون سپاسگذاری میکنم و میگم واقعا خدارو شکر چقدر متروی قشنگی زدن چقدر کارو راحت کردن چقدر ترافیک اصفهان کمتر شده چقدر مترو نو و ترو تمیزه چقدرررر معماری ایستگاه ها زیبا و فوق العادست
یا مثلا وقتی میرم تو خیابون سپه که میخوره به میدون امام
چقدرررررر قشنگ شده از وقتی کلن پیاده روش کردن و سنگ فرشش کردن چقدر حس خوبی میده پیاده روی اونجا و کلی موقعیت جدید شغلی هم همونجا ایجاد شده،
خداییش ببینیم زیبایی های اطرافمون رو ببینیم همون یه خیابونی که شهرداریمون میاد آسفالتش میکنه و سپاسگذاری کنیم به خدا ارزش داره هم خودمون احساسمون خوب میشه هم خب وقتی ما ازشون سپاسگذاری میکنیم اونا هم انگیزشون برای انجام کارهای بیشتر خب بیشتر میشه ،
من تازه دارم میفهمم به خدا که سپاسگذاری چه قدرتی داره
وقتی از آدم ها به خاطر خدمتی که میکنن و ارائه میکنن سپاسگذاری میکنی چقدررررر اونا لذت میبرن و باعث میشه که خدمات بهتری بهتون ارائه کنن،
تا حالا شده یه بار از صمیم قلبمون از یه پلیس سپاسگذاری کنیم به خاطر خدمتی که داره ارائه میکنه ؟ داره امنیت ایجاد میکنه؟!
به خدا از وقتی این کارو کردم حتی پلیس ها هم باهام دوست میشن ،
از همه تشکر میکنم واقعا
از رهبر از رییس جمهور از همه از همه ،
اونا در حد توانشون دارن کارشون انجام میدن،
اگر ما عرضه داریم و ادعامون میشه ما بیایم و به جامعمون کمک کنیم با کارآفرینی با رشد و پیشرفت خودمون با بهتر کردن خودمون
وقتی خودمون بشیم میتونیم الگو بشیم برای بقیه
میتونیم الهام بخش باشیم برای بقیه
میتونیم انگیزه ایجاد کنیم برای بقیه
،
من که سعی میکنم از همهههه تشکر کنم از صمیم قلبم
،
و با خودم هم عهد بستم که هرگز با آدمهای بد بین و افرادی که همش دارن دیگران رو قضاوت میکنن و عامل بدبختیشون میدونن دیگران رو، رفت و آمد نکنم چون رو من هم تاثیر میگذاره و اون همه باور قشنگی رومه ساختم تو وجودم از بین میبره،
،
من متعهد میشم که تلاش برای تغییر زندگی دیگران نکنم
متعهد میشوم که همیشه به یاد خودم بیارم که من صد در صد ما توان هستم در تغییر دیگران و هزار درصد توانمدنم در تغییر خودم
متعهد میشوم همیشه انگشت اشارم برای بدبختی ها و مشکلاتم و پیشرفت ها و موفقیت هام به سمت خودم باشه
متعهد میشم که تموم تمرکزم رو بگذارم برای بهبود فرکانس های خودم تا هدایت بشم به جاهای بهتر به شرایط بهتر
خدایا شکرت
،
مرسی مربی عزیزم استاد عباس منش
مرسی مریم خانوم دوست داشتنی و مهربانم
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام عرض می کنم خدمت تمامی دوستان ارزشمندم ، استاد عباس منش و خانم شایستهی گرامی
از این فایل دو تا نکته ، دوتا درس برای من خیلی قابل تأمل هست
یکی اینکه هر وقت یاد خاطراتی افتادم که به کسی خوبی کردم با نیت هدایت کردن … و بعد ورق برگشته و اتفاقاً از همون آدم یا آدم ها ضربه خوردم …
این درس عبرت رو آویزه گوشم کنم که من نمی توانم دیگران رو تغییر بدهم و دیگه این اشتباه رو نکنم
درس دوم هم اینکه نخواهم برای عزیزانم مخصوصاً اعضای خانوادهام انرژی بگذارم ، نخواهم حتی به خاطر مسائل و گرفتاری هاشون غصه بخورم
استاد با اینکه این درس ها رو قبلاً هم از شما یاد گرفتم و زمان هایی هم بوده که در زندگیم اعمال کردم و نتایج شیرینی برایم داشته
ولی باز هم ذهن فرّار هستش و این جدیت و محکم صحبت کردن شما و مخصوصاً مقایسهای که بین کشور افغانستان و کشور ایران داشتید ، خیلی برای من قابل تأمل بود و هست و این مثال شما باعث بهتر ثبت شدن این درس عبرت در ذهنم میشه.
سپاسگزارم بابت این آگاهی های ارزشمند که در اختیارم گذاشتید
در پناه رب شاد سالم و ثروتمند باشید