ما از تغییرِ دیگران، ناتوانیم - صفحه 22

376 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمدرضا روحی گفته:
    مدت عضویت: 1317 روز

    به نام هدایت الله

    با سلام خدمت استاد خانم شایسته و همه دوستان خوبم

    از خداوند سپاسگزارم در یک فضای خوب در پرادایس در سرزمین بهشت روی زمین با هوای دوست داشتنی و تصاویر فوق العاده علاوه بر صحبت‌های استاد به زیبایی‌های خوبی که در پشت تصویر استاد می‌بینم لذت می‌برم اما آگاهی‌های استاد برای تغییر دیگران که دست ما نیست چقدر مطلب‌های خوبی را یادآوری به ما کردند

    چون قوانین این است که کسی را نمی‌توانیم تغییر دهیم مگر اینکه خود اون شخص و یا قوم بخواهند فقط انرژی برای پیشرفت خودمان داشته باشیم من هم مثل دوستان اوایل خیلی دوست داشتم خانواده خودم و همسرم را تغییر دهم خیلی زور زدم اما مورد تمسخر و مسخره آنها قرار گرفتم و حتی آنها هم می‌گفتند که این راهی که داری می‌روی اشتباه رفت حتی من را هم برای ادامه این مسیر مانع می‌شدند و تا یک جایی به بعد تصمیم گرفتم دیگر تا موفق نشدم و به نتایج عالی نرسیدم هیچگونه حرفی نزنم و تا زمانی که خودشان نخواهند برای تغییر دیگر اقدامی نمی‌کنم و این تجربه باعث شد که دیگر من روی خودم بیشتر کار کنم و کاری با دیگران نداشته باشم من اگه به صورت بنیادین روی خودم کار کنم فضا مکان و آدم‌های هم‌فرکانس خودم را ایجاد می‌کنم که هم مدار و هم مسیر باشند با من به عنوان یک فرد من می‌توانم شرایط زندگی خودم را تغییر دهم و این به درک و آگاهی و با تمرین و تکرار فقط روی خودمان می‌توانیم کار کنیم و به موفقیت رسید

    من هم مصمم شده ام که تمرکزم را روی موارد مثبت بگذارم، ذهنم را کنترول کنم، آرام باشم، از خدایم هدایت بخواهم. آرام آرام می بینم که او هم به اندازه تغییر باورها و افکارم را مرا هدایت می کند و ایده های عملی به من میدهد که با همین شرایطم هم ساز است

    در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    ارمغان رضوی گفته:
    مدت عضویت: 1290 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام خدمت اساتید بزرگ و عزیزم

    عاشقتونم

    میخواستم بگم یک سال و خورده ای گذشت تا این موضوع رو بفهمم درک کنم که ما از تغییر دیگران ناتوانیم تغییر کسی که دوسش داریم تغییر خونوادمون تغییر ادمها تغییر جهان ما ناتوانیم قدرتمون تو این مورد تقریبا صفر هست

    و ما فقط و فقط باید روی خودمون کار کنیم و وقتی روی خودمون کار میکنیم و تنها توانایی مون تغییر خودمون هست میتونیم خودمون رو تغییر بدیم فقط و بعد با کار کردن روی باورامون جهان اطرافمون و تمومه شرایط عوض میشه و همونی میشه که ما میخواییم و تنها و تنها میتونیم خودمون رو تغییر بدیم نه دیگران

    عاجزیم از این مورد یکسال گذشت تا من این موضوع رو بفهمم و عمل کنیم امیدوارم همه زود درکش کنن و نخوان دیگران رو عوض کنن و فقط تمومه تمرکزشون مثل من روی خودشون و زندگیه خودشون باشه و تمام

    عاشقتونم

    در پناه الله یکتا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    سمن خانوم گفته:
    مدت عضویت: 550 روز

    درود بر استاد عزیز، خانم شایسته گل و دوستان عباسمنشی

    این فایل انگار داستان زندگی من بود

    یک عمر انرژی و وقت که برای تغییر دیگران گذاشتم

    چقدر تلاش کردم مادرم رو تغییر بدم، افکارش رو مثبت کنم، به روزش کنم ولی تا همین لحظه که دارم مینویسم همونی هست که بود

    چه ادمایی که اجازه میدادم بیان سفره دلشونو برام باز کنند و بعد کلی ناله و شیون و درگیر کردن عواطف و احساسات و دلسوزی من وقتی بهشون راهکار میدادم از کتاب و فیلم گرفته تا راهنمایی و کمک کاری و مالی، بازم فردا میدیم داره همون کارو میکنه و فقط دنبال ینفر هستن براش بنالن و قربانی باشن

    چه ادم هایی که وارد زندگیم کردم و فکر می‌کردم با محبت با توجه با هر ترفندی اینا رو تغییر میدم و ازشون افراد مهربان و قدرشناس میسازم

    به قول معروف از محبت خارها گل میشود

    نشد نه نشد

    هیچکسی بخاطر من ذره ای تغییر نکرد

    این بازی جز باختن پایانی نداره

    هر اندازه انرژی توان محبت و انگیزه دارید بزارید برای خودتون، تمام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  4. -
    محمد مهدی عباسی گفته:
    مدت عضویت: 975 روز

    به نام خدا

    روز 117

    ما از تغییر دیگران،ناتوانیم

    تجربه ای که میخواهم تعریف کنم تا برای خودم رد پا و برای دوستان تجربه ای شود.

    اوایل که با فایل های استاد آشنا شده بودم و فقط تعدادی فایل گوش میدادم ،با فایل 3برابر کردن درآمد در یکسال آشنا شدم و تعهد دادم.

    بعد از یکسال که به آن درآمد رسیدم خیلی خوشحالم عالی فقط میخواستم به همه کمک کنم تا درآمدشان را افزایش دهند تا هم مسیر شویم.

    با پدرم بحث میکردم برای اینکه او هم این کار هارا انجام دهد و درآمدش را افزایش دهد،ته حرف هایشان این بود:تو که چیزی (مادی) نداری.

    من از مسیر درست دور و دور میشدم و بعد از آن تصمیم گرفتم با هیچ کس در این مورد حرف نزنم و نتایجی که به دست می آورم گویای همه چیز باشد.

    در قانون آفرینش جلسه اول استاد این موضوع را توضیح داده اند با هیچ کسی حرف نزنید تا نتایج با آنها حرف بزند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    فاروق ادهمی گفته:
    مدت عضویت: 1902 روز

    سلام خدمت استاد بزرگوار

    این فایل شما بسیار بسیار بسیار بجا به موقع تاثیر گذار در مورد قانون ذکر شده هست. این فایل ابدی است .

    ممنون از درک عالی و تاثیر گذار شما در مورد این فایل. من این فایل را تا سال ها بارها و بارها گوش خواهم کرد .

    سپاس گزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    Maryam گفته:
    مدت عضویت: 1424 روز

    روز117

    سلاممم

    در مورد این فایل باید بگم ک درسته در مورد قوانین هیچ وقت سعی نکردم کسی رو بهش آگاه کنم ولی توی موارد دیگه تجربه زیادی دارم از اینکه سعی کردم ی موضوعی رو به زور به یکی بفهمونم و تهش حال خودم خراب شده عقاید و نظر خودم بوده ک رفته زیرسوال و ی مدت تاثیر خیلی بدی حتی روم گذاشته و هردفعه پشیمون شدم ک چرا بیخود سعی کردم طرفو قانع کنم.

    هیچکی تغییر نمیکنه تا برای تو مورد رضایت باشه این خودتی ک تغییر میکنی و باعث میشه اطرافت و آدماش مطابق میل و رضایت تو بشن و این بهترین عدالتیه ک دارم باهاش آشنا میشم توی این میرسی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    ندابشارتی گفته:
    مدت عضویت: 1386 روز

    باسلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته ی زیبا

    روز 117 ام و تعهد من

    وقتی باورهای توحیدی رو کنار باورهای احساس لیاقت میذارم ،خیلی راحت میشه باگهام رو از همین اگاهی ها پیدا کرد

    اینک من خودمو لایق پولو ثروت زیاد بدونم ،لایق زندگیه با کیفیت بدونم و در جهتش قدمهای الهامی رو بردارم خیلی فرق میکنه با زمانی که خودمو لایق بدونم ولی از بقیه متوقع باشم

    چرا این مثالو زدم؟

    چون چندروز پیش با عزیزی راجب این‌موضوع صحبت میکردیم که بعضی افراد هستن خیلی راحت پولو ثروت از طریق های مختلف ،براشون میاد ،چون اگاهانه یا نااگاهانه خودشونو لایق میدونن

    ولی منوخود شخص دوس داریم خودمون تلاش کنیم خودمون قدم برداریم ،البته نه تلاشی که با سختی باشه،بلکه با لذت بر مبنای اگاهیامون ازاین سایت مقدس،موقع گوش دادن به این فایل،یک لحظه مکالمه ی ما برام مرور شد

    دیدم من درونا اینطوری نمیتونم قبول کنم و چرا نمیتونم؟

    من ایا میزان باورهای طرف رو میدونم که دارم قضاوت میکنم که اون فرد ،باور درست داره؟

    حتی نتایجه فرد هم نمیتونه برای من مثال باشه،چون من نمیتونم اگاه باشم که اون نتیجه از چه طریقی حاصل شده!مثل دزدی ک خونه و زندگیه خوبی داره و من از دور بگم برای اون شده پس برای منم میشه و طرف خودشو لایق میدونه برای ثروته راحت!نه اتفاقا باورهای غلطی برای این نتیجه هست!پس چه بهتر که حتی نخوام نتایجه بقیه رو بررسی کنم

    اگه اون راهی که ورود ثروته برای اون فرد،به هردلیلی خراب بشه،ایا شخص تواناییه ادامه دادن داره ؟

    درسته که باورهای درست و احساس لیاقت مارو در مدار اتفاقات خوب قرار میده،در مدار راحتی و فراوانی،اما ممکنه یک اتفاق به ظاهر بد که البته در جهت ورود نعمات بیشتره ،بیفته،فرد چقدر میتونه ذهنشو کنترل کنه و دوباره بلند بشه؟باورهای‌توحیدی اینجا مهم هستن

    احساس ارزشمندی و لیاقتی که استاد راجبش در محصول لیاقت میفرماین،از نظر من یعنی بدون مذاکره ،راحتو خوبو اسان زندگی کردن

    یعنی من در این جهان ،یکتا هستم و هر لحظه به مسیری هدایت میشم که خواسته های من خیلی راحت اجابت میشن

    بدون تقلا

    بدون بحث

    بدون باج دادن

    بدونه احساس بد

    در نزدیکان،افرادی رو‌میشناسم که بهترین ماشین ،بهترین خونه و بهترین و بهترینها رو تجربه میکنه

    بدون اینک خودش قدمی برداره و هروقت بگه پول،همسرش براش محیا میکنه

    قبلترها میگفتم ،نااگاهانه باورهای درستی نسبت به ارزشمندیه خودش داره که راحت ثروت میاد،

    ولی مقاومتی‌در وجودم نسبت به این طریق وروده ثروت بود،

    وقتی به این روش فکر میکنم ،ضعف باورهای توحیدی پیدا میشه

    به هردلیلی اگه اون همسر،نخواد پول بده ،ایا اون فرد جز اینه که حالش بد بشه و احساس قربانی بودن بهش دست بده؟

    زمانی‌میتونم بگم من باور احساس لایق بودن دارم،که بدون قیدو شرط ،نعمتها وارد زندگیم بشه ،

    نه اینک چون کسی خیلی راحت داره منو ساپورت میکنه بگم من بخاطر باورامه که این چنین راحت پول میاد

    نه اینکه،چون من باور دارم که ورود ثروت حتما باید با قدمهای من برداشته شه ،نه!

    اتفاقا،من باور دارم ارزشمندم و در این جهان به مسیرهایی هدایت میشم که خیلی راحت،خواسته های من اجابت میشن،از طریق دستان خداوند با باورهای توحیدی درست ک ورود فراوانی و ثروت ها کمک به پیشرفت جهان میکنه و خیلی باورهای دیگ

    من اصلا راجب چگونگیها حرف نمیزنم

    چون با اگاهی های استاد،به این درک رسیدم که چطور و چگونه بمن مربوط نیست فقط محقق شدن و احساس داشتنش و تصورش کاره منه!

    تحقق اون خواسته ،از کدوم باوره؟ این مهمه برای من

    و اگه اون مکالمه برام یاداوری شد،و اصلا نمیدونم چرا اینجا حرفهای این لحظه ی ذهنمو نوشتم،بابت اینکه که بدونم ایا اشغال ها رو دارم میریزم زیر مبل؟؟

    باید باورهای توحیدی ،خودشونو نشون بدن

    این اگاهی های امروزه روز شمار، راجب یک‌ملتو کشوره

    ولی من حتی به اندازه ی همین چند نفر ادمها در خانواده هم ،این تضادها و مشرک بودنها رو میبینم و ناتوانم در تغییر

    من که یک مشرک بزرگ بودم،توانام فقط در تغییر خودم و هر دفعه از یک بعدی،شرکها با این همه تمرین میاد بیرون

    پس چطور گاهی با پدرو مادرم راجب عقایدو باورهاشون حرص میخورمو بحث میکنم؟؟

    ممنونم از استاد و این انرژی مطلق،که من بجای اینکه درگیر مباحث بیرون از خودم باشم،به درونم سفر میکنم و لایه های زیرینه باورهامو میکشم بیرون و این یعنی ارامش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    رضا زارعی گفته:
    مدت عضویت: 1034 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام به همگی

    امروز روز 117ام از سفره شگفت انگیز منه

    ومن خیلی بهتر شدم از هر جهت

    من خیلی آرام تر شدم ،خیای متوکلتر ،خیلی رهاتر وخیلی درکم از توحید بیشتر شده و از خداوند یکتا می‌خوام تا کمکم کنه هرروز در مسیر توحید حرکت کنم و به من قدرت اجرای توحید درعمل بده ،

    و این فایل که ما ناتوانیم از تغییر بقیه ، مثال خودمو میزنم که اون زمانی که با قوانین آشنا نبودم و شاید خیلی حرفها می‌شنیدم و نصیحتا ،اما من میدونستم و نمی‌خواستم ،من نمی‌خواستم تغییر کنم و اصن عشق میکردم که همون طوری که هستم باشم ، و این هم بخاطر باورهای محدود کننده من بود که میگفتم خب تغییر کنم یا نکنم مگه چقدر میخواد تفاوت ایجاد کنه در زندگی من؟؟؟ و هرچی در می آوردم زمانی که مغازه داشتم خرج میکردم و میگفتم خب که چی برنامه دانشه باشم که چی؟؟؟و اصن تو این فضاها نبودم ،توی فضای آلوده و دود و روابط نازیبا و زندگی همین لحظس و مسخره کردن این و اون و خندیدن و بامزه بودن و جلب توجه ،ولی الآنم که یادم میاد هیچوقت حتی اون زمانمم که هیچ کورسوی امیدی نمی‌دیدم و درگیر این لذتهای زودگذر بودم و زمانی که اعتیاد داشتم به ماری جوانا و خیلی چیزای دیگه و اصن خیلی موقع ها یاده پدرو مادرمم نبودم که مثلاً من با این فرمون دارم کجا میرم و اونا قراره بخاطره من چقد ضربه بخورن ،چون ازشون دور بودم دیگه اونام که خبر نداشتن من دارم چیکار میکنم و تو چه وضعیم ،تلفنی هرچی میگفتم باور میکردن ،من یادمه حتی تو این زمانمم که پیرو هوای نفسم بودم ،هیچوقت منکر خدا و قیامت و روز اخرتش نشدم و یادمه که تا به حال یادم نمیاد که به خاطر اون شرایطم خدارو مقصر بدونم یا کسه دیگه ای رو ،کلا نظر خاصی راجبش نداشتم و خودمم اصلا مقاومتی راجب هیچ مسعله ای نداشتم و هیچوقت هم یادمه حسادت نکردم به کسی حتی دوره ی جاهلیتم و هرگز یادمه بده کسی و نخواستم به غیر ازیه مورد که پولم خورده شد و بعدش حتی با اون شخصم من بخشیدم و دوست شدیم و اینها ویژگی های بودن که فک میکنم باعث شدن من هدایت بشم و مهم ترین ویژگی این بود که من از جاهای جدید استقبال میکردم ،هیچوقت دوس نداشتم که متعلق به یه جا باشم و تو منطقه امن بمونم برا همینم از بندرعباس رفتم مشهد و شروع آشنایی من با قوانین کلید خورد ،زمانی که به گلد کوییست دعوت شدم و اولین بار بود که می‌دیدم یک جمع متفق القول مثبت حرف میزنن و من انگیزه گرفتم ،اصن انگار خودمو پیدا کردم و گفتم همینه من دنبال اینم ،خلاصه از اون زمان من تصمیم به تغییر گرفتم و چقدر تکامل طی شد که من به درک درستی از قوانین برسم ، و یادمه بعدها دوماه که تقریبا تو این فضاها بودم با استاد آشنا شدم و فقط حرفای استاد برام گیرا بود ،ولی حتی اونموقع هم اونجوری که دوست داشتم خیلی جاهاشو عوض میکردم که با شرایط کارم جور در بیاد و کلا در مدار صداقت و درستی و اینا نبودم و حتی پیش هایی راجب تکامل بود که اصن من انگار نمیشنیدم ،چپن دوس داشتم خدا قوانینشو برام تغییر بده نه من هم جهت کنم خودمو و خب این امکان نداره و انقد خلاصه مراحل طی شد و از بدترین ضربه روحی و عاطفی گرفته تا شکست مالی دوبار پشت سره هم بخاطر ناآگاهی و خیانت دوست و همه و همه باعث شدن که به لطف خدا به جای جازدن به خودم بیام ،چون قبل همه ی اینا من خدایی رو پیدا کرده بودم که به حرفم گوش میداد و باهاش در ارتباط بودم و من فهمیده بودم که بیهوده نباید گذر عمر کنم و از زمانی که اومدم تو این فضا به جرات میگم شاید تو این 3سال و بیشتر شاید 2ماهش عبس نگذشته و درحال تجربه و تکامل و فکر بهبود بودم حتی تو اون روزهایی که به نظر می‌رسید هیچ کار مفیدی انجام نمی‌دادم اما با تمام وجودم فکرع تغییر شرایط بودم و البته که 1ساله محرم اسراری شدم که 3سال بودم فقط گوش میدادم و سلیقه ای عمل میکردم بهشون ،خلاصه می‌خوام بگم من بهای این آگاهی هایی که دارم ،بهای انسان و ذهنیت قوی که به لطف خدا دارم و پرداختم با جون و دل و خدا می‌دونه بعد تمام این شکست ها به ولله قسم انگشت و گرفتم سمته خودم و هیچکس رو به غیر از خودم مقصر ندونستم حتی خدارو شکر کردم و حتی یک بار هم نشد بگم قانون جواب نمیده ،بعد هرشکست گفتم که من عمل نکردم به قانون ،من خودم کردم حالا به هر دلیلی ،چون این جمله رو با تمام وجودم درک میکردم که منم که خالق شرایطم ،اما من ضعیف بودم و نمی‌تونستم حریف احساساتم بشم ،من قانونو میدونستم و توانایی اجراشو نداشتم و میگفتن بدون تکامل من باید میلیاردر بشم و خدا خوشگل بهم گفت که اینطوری نیست و بهای تمام شکست هامو که مقصرش من بودم و پرداختم با عذابی که حاصل وابستگی ها و مسیر اشتباه بود اما به خدا گفتم که عاشقتم ،تقصیر من بوده و تو همیشه کارتو درست انجام میدی ،تابستون پارسال تو سایت ثبت نام کردم تو مدارش نبودم و از خدا میخواستم که اینبار از همه چیز پاکم کنه ،چون بعد اون شکست ها دیگه واقعا انسان یا نابود میشه ،یا اگه برگشت دیگه فک نکنم هیچ چیزی جلو دار اراده ی این انسان بشه ،به لطف خداوند تمام باره اینارو تو تنهایی با خدای خودم به دوش کشیدم و خودمو درمان کردم و با تمام وجودم تمام انسان هایی که به خاطر فرکانسای خودم بهم ضربه زدن و بخشیدم و با تمام وجودم یادمه اون روزها براشون آرزوی ثروت و خوشبختی داشتم و این هم از لطف و مهری بود که خدا به من عطا کرد و با اینکه که از اونها بدترین ضربه هارو خوردم ،تز اونایی که با جون و دل دوستشون داشتم اما در فاصله چند روز با تمام وجودم بخشیدمشون ،خلاصه بعد ثبت نامم تو شهریور فک کنم 4ماهه دیگه من با کار کردن روی خودم و درخواست از الله من محرم این اسرار شدم و خداوند منو پاک کرد و از یک درعرض تنها یک سال از به اندازه ی 50سال من تغییر کردم و انگیزه هام راجب اهدافم ،خودشناسیم و خدا شناسیم ،درکم ازقوانین هرروز بهتر و بهتر شد ،و الان خداروشکر در مسیر علایقم هستم و اون آدم قبلی که بودم یادم نمیاد ،

    حالا یه سوال ؟؟؟

    این سیر تکاملی تغییر یک انسانی بود که تازه خودش بعد از دیدن کورسوی امید با تمام وجودش خواسته تغییر کنه و این همه مدت طول کشیده تازه این پروسه تغییرش طی بشه و به درک درست برسه ،

    حالا من چطور آدمی که اصلا دلش نمی‌خواد تغییر کنه رو بیام تغییر بدم؟؟؟

    به قول استاد چطور وقتی تو اتوبان همت دارم رانندگی میکنم زنگ بزنم به خواهرم که تو اتوبان نیایشه و بگم دقیقا همون مناظر و آدم ها و ماشین هایی رو ببینه که من دارم میبینم؟؟؟نه اون تا وقتی خودش نخواد و وارد اتوبانی که من هستم نشه امکان نداره حتی یک کلمه از حرفای منو بفهمه، اصلا امکان نداره.

    اگه من قادرم به تغییر کسی ،چرا خدا میگه پیامبرارو برای اندرز و پندو نصیحت و یادآوری فرستادم؟؟؟چرا نمیگه برا تغییر مردم فرستادم؟؟؟

    چرا به پیامبر میگه اعراض کن اینا نمیشنون ،چرا نمیگه برو‌تغییروشن بده؟؟

    نه من و نه هیچ کشوری قادر به تغییر کسی و ملتی هستیم ،مگر اینکه خودشان بخواهند که تغییر کنند ، و قانون در لحظه به لحظه خودشو داره در کل جهان نشون میده و هر ملتی نتیجه ی فرکانسای خودشونو دریافت میکنن فارغ از اینکه چقدر هزینه شده تا آشغالا رو بزاریم زیر مبل ،به محض اینکه مبل یه کم تکون بخوره تمام اون آشغالا میاد بالا ،فارغ از اینکه چقدر ما اساس کشی کنیم و مکانمونو تغییر بدیم ،تا وقتی پنیر گندیده چسبیده به دماغمون ،نتیجه بوی بده ، حتی اگه اون سره دنیا بریم ، فارغ از اینکه چقدر عاشق گل هستیم ،تازمانی که تو افکارمون تو لجنزار داریم قدم می‌زنیم ،ما نمی‌تونیم انتظار استشمام بوی گل داشته باشیم ،نه، بیرون زتو نیست هرآنچه در عالم هست و جهان اینه ی درونی ترین باورهای منه و برای تغییر اوضاع کسی یا ملتی باید فرکانسهای اون شخص یا ملت تغییر کنه نه لباسش ،نه رییس جمهورش نه هیچ چیز دیگر فقط و فقط فرکانس تاثیر گذاره ولاغیر واین قانون بدون تغییر خداوند مهربانه که قدرت خلق شرایط و داده دست باورهای من و فرکانسای من و جهان و موظف کرده تا به فرکانس من پاسخ بده و من دستم کاملا بازه و بدون هیچ محدودیتی میتونم به ظرف های خودمو انتخاب کنم و به خدا و جهان شکل بدم ،و من تصمیم میگیرم که چه شکلی به این انرژی بدم و چه جنبه ای از این انرژی رو تجربه کنم ،من مختارم ،من خالقم و منم که با افکارو فرکانسام دارم رقم میزنم .

    الهی سپاس گزارتم بابت تک تک لحظه هایی که دارم آگاهانه خلق میکنم زندگیمو .

    تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری می‌جویم .

    در پناه الله یکتا باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  9. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1245 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    ما هیچگاه توانایی تغییر دیگران را نداشته زیرا آنها باورها و فرکانسهای مجزایی داشته که ما به آن دسترسی نداریم. هر گونه تلاش و صرف انرژی برای تغییر دیگران هیچ نتیجه ای در بر نداشته و باعث برهم خوردن روابط می شود.

    ما باید زمان و انرژی خود را تنها صرف تغییر باورهای خودمان کرده و زمان و انرژی که محدود است را برای دیگران و قانع کردن آنها هدر ندهیم که خودمان نیز از مسیر منحرف می شویم. تنها زمانی می‌توانیم به دیگران کمک کرده و تغییر در زندگی آنها ایجاد کنیم که خودمان نتیجه گرفته و به تمام خواسته های خود رسیده باشیم و دیگران از ما درخواست شدیدی داشته باشند. آن زمان است که تمام حرفهای ما را پذیرفته و به عنوان الگویی قرار می دهند.

    هیچ عامل بیرونی تاثیری در موفقیت یا عدم موفقیت ما نداشته و ما با باورها و فرکانسهای خود زندگی خود را رقم می زنیم. حساب کردن بر روی هر گونه عامل بیرونی شرک محسوب شده که قابل بخشش نیست و قدرت خلق را از ما می گیرد. قدرت تنها در دستان خداوند و خودمان است و هیچ کس نمی تواند تاثیری در جهت مثبت یا منفی در زندگی ما داشته در صورتی که باورهای مناسب و هم جهت با خواسته هایمان ایجاد کنیم به تمام خواسته های خود خواهیم رسید.

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    محمود کاظمی گفته:
    مدت عضویت: 954 روز

    به نام خداوند وهاب وعظیم

    خود خداهم کسیو تغیر نمیده تا اون شخص خودش تغیر نکنه

    این جمله واین حرف کلی باید منو به فکر وابداره که با خودم دوباره ودوباره فکر بکنم که توانایی تغیر هیچ کسیو ندارم هیچ کسیو نه پدرم نه مادرم نه خواهرم نه رفیقم نه هیچ فرد دیگه ایو وفقط وفقط توانایی تغیر خودمو دارم ولاغیر

    اگر فکر میکنم که این قوانین واین مسیرو شناختم پس خودم عمل بکنم بهشون ونتایجه بگیرم وبزارم نتایجم خودشون بجای من حرف بزنن که اونا تاثیرشون خیلی بیشتراز ساعتها وروزها وماه ها حرف زدن من وتغیر دادن دیگرانه

    اینو باید همیشه به خودم یاد آور بشم که فقط روی خودت کار کن واین انرژیو صرف خودت بکن که فقط این کار جواب میده نه هیچ چیز دیگه ای واگر دلم میخواد اطرافیانمم طقیر بکنن بزارم نتایجم گواه حرفام باشه براشون.واگر اوناهم بخوان می تونن از نتایج من الگو بگیرن اگرم نخوان که من کی باشم بتونم تغیری توی اونا ایجاد بکنم.

    یه کم قبل تر خیلی پیش می اومد که دلم میخواست راجب این موضوعات صحبت بکنم وبه قولی مولایی بشم برای بقیه ولی توی یکی از همون روزا داشتم به خونواده خودم میگفتم شما قرانو تصلا خوندین ببین چی توش گفته؟؟ اصلا یک بار رفتین بگین من میخوام بدونم خدای من چی گفته حالا که یه کتاب بیشتر نداره

    به خدا هنوز حرفم تموم نشده بود به خودم توی ذهن خودم گفتم محموووود تو خودت اصلا خوندی قرانو که داری اینجوری به اونا میگی وخودتو عاالم میبینی

    یک لحظه اصلا بهم بر خورد چون داشتم از چیز صحبت میکردم با اون همه نگاه عالمانه که خودم به سمتش نرفته بودم.وگفتم دیگه دهنتو ببند وخودت برو انجام بده اگه واقعا راست میگی

    وخدارو شکر بی نهایت شکر اومدم وآماده شدم برای خواندن قرآن وشنیدن کلام خداوند واصلا کل باورایی که تا حالا داشتم می ساختم تازه دارم میفهمم که پشتوانه ای محکم نداشتن

    تااینکه خووودم خووودم رفتم قرآنو خوندم وفکر کردم وهدایت خواستم

    اون موقعه دیدم با چشمم با نتایجم که حالا داره شروع میشه ساخته شدن اون پشتوانه فولادینی که می تونم باورامو بر اسایش قرار بدم

    خدایا شکرت

    یعنی توی همین حرفای خودم ومسیری که اومدم من خودم خواستم تغیر بکنم که تغیر کردم وگرنه نه اون صحبتا واون حرفا می تونست حتی خودمو تغیر بده چه برسه من خودم عمل نکرده به اونا داشتم به بقیه هم میگفتم که چیکار بکنن یا نکنن

    خدارو بی نهایت سپاسگذارم که منو هدایت کرد وقلبمو پذیرا وچشم جانمو بینا کرد برای خواندن کلامش

    واصلا کاملا هدایتی هدایت شدم به دوره 12 قدم ودیدم اونجا اصلا استاد دارن از قرآن وآیه ها میگن

    دیگه کلا دارم پرواز میکنم از شوق هدایت

    وهر بار به خودم میگم وقتی قرآنو می خوانم که محمود اگر به خداوندی خدا همین العان عمرت تموم بشه وبه هیچ کودم از خواسته هاتم حتی نرسی تو بزرگترین برد وگنجو با خودت داری واونم لیاقت خواندن قرآن بوده

    واصلا انگاری برام کااافیه کافیه

    راضی راضیم

    خدایا شکرت

    پس تمرکز فقط بر روی خود

    وتغیر فقط در خود

    امروز روز 117 از روز شمار تحول زندگیم بود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: