ما از تغییرِ دیگران، ناتوانیم - صفحه 25
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/08/abasmanesh-5.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2021-08-17 00:38:442024-02-14 06:23:02ما از تغییرِ دیگران، ناتوانیمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خداوند جان
قدم 117
وقتی به زندگی قبلیم نگاه میکنم میبینم پر از شرک و بدبختی بوده.
هزاران نفر رو خدا کرده بودم بهشون قدرت دادم. اینکه فلان نماینده بیاد کوچمون رو اسفالت کنه و شهر رو بهبود بده . فلان رئیس جمهور بیا. پسر شاه بیاد . امریکا بیاد ایران درست بشه. همیشه منتظر دستی از بیرون بودم
ولی تو همین مدت به حد خودم فهمیدم که اگر هر دولتی بیاد و یا نظام عوض بشه هیچ تغییری در زندگی مردم حاصل نمیشه. چون این تفکر از بیس ایراد داره که منتظر کسی باشم که زندگی منو عوض کنه . زندگی من از باورهام نشات گرفته . تا این فکر و باور درست نشه هیچی درست نمیشه
چون اصلا دولت یا هیچ شخصی وظیفه تغییر بقیه را نداره و نمیتونه .
یه کشور رو مردم اون کشور و باورهاشون درست میکنن. تو سفر به دور امریکا و سریال زندگی در بهشت میبینم که مردم کاری به دولت ندارن و خودشون روی پای خودشون هستند بدون هبچ کمکی و اینقدر این کشور پیشرفت داره چون مردم باورهای درست دارن و خوشون افسار زندگیشون رو گرفتن.
مردم افغان قدرت رو به طالبان دادن .مردم ایران هم منتظرن کس دیگه ای واسشون کار کنه و نمیشه 80 میلیون رو عوض کرد . تو یه کشور عده ای فقیرن . عده ای ثروتمند و عاملش خودشون هستن. من قبلا جای نامطلوب زندگی میکردم که خیلی شلوغ بود ولی کانون تمرکزم رو برداشتم و فکرم رو نسبت به اونجا عوض کردم و به طور جادویی خداوند منو به بالا شهر و یه خونه خیلی عالی هدایت کرد . و این به من درس داد که همه چی خودممم و من سمت خودم را انجام میدم و بقیه رو خداوند درست میکنه
چندوقت پیش استاد کامنت خانم مرضیه رو خوندن که این خانم با تمرکز روی خودش و کنترل ذهن تو شرایط که طالبان حمله کرده بود و مردم فرار میکردن با دست خالی بسیار ثروتمند میشه و به راحتی مهاجرت میکنه
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
خداوند:
هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر اینکه خودشان تغییر کنند از این جنس آیات: در قرآن به وفور مشاهده می شود
هر اتفاقی که در زندگی ما رخ می دهد:
بما کسبت ایدیهم بما قدمت ایدیهم بما کانون یعملون است خداوند به هیچ کسی ظلم و ستم نمی کند
قانون:
ما توانایی تغییر افراد را نداریم افراد تنها زمانی تغییر می کنند که: خودشان بخواهند نمی توان با زور هیچ شخص یا کشوری را تغییر داد باید به عجز خود در مقابل تغییر افراد و کشورها دست یابیم هر فرد و کشوری بخواهد تغییر خواهد کرد لازم نیست ما با هر ابزاری قدرت ثروت یا دانش ….. کشور یا افراد را تغییر دهیم
باور به این توانایی نگاه و دیدگاه حتما شکست خواهد خورد
تمرکز و انرژی خود را تنها بر روی: تغییر و پیشرفت خود قرار دهیم زمانی که ما پیشرفت کنیم:
افراد و شرایط مناسب و هم مدار به سمت ما هدایت می شوند ما توانایی تاثیر گذاری بر دیگران را نداریم
ما تنها می توانیم: خود افکار و باورهایمان را تغییر دهیم زمانی که تمرکز ما تنها معطوف به تغییر خودمان و باورهایمان باشد: جهان ما متفاوت و متضاد با جهان دیگران خواهد بود ما فضای فرکانسی متفاوتی را تجربه کرده و از فضای فرکانسی سایرین : جدا می شویم با خداوندی روبرو هستیم که اگر ما تغییر کنیم شرایط زندگی ما تغیییر خواهد کرد
ما می توانیم زندگی خود را خلق کنیم: فارغ از اینکه دیگران در چه شرایط و موقعیتی هستند
ما نمی توانیم: افکار و باورهای دیگران را تغییر دهیم انرژی و زمان خود را : صرف تغییر دیگران نکنیم
بسیاری از ما باور داریم: که شخصی یا عاملی از بیرون زندگی ما را تغییر می دهد اما هیچ کسی نمی تواند : زندگی ما را تغییر دهد این باورهای ذهنی شرک آلود ما است که: باعث رخ دادن اتفاقات نامناسب مثل جنگ و درگیری می شود
این شرک مطلق است که فکر کنیم: دیگران می توانند زندگی ما را تغییر دهند هر کسی : با باورها و فرکانس های خود اتفاقات زندگی خود را رقم می زند
خدایا شکرت
عاشقتونیم
به نام خداوند بخشنده و مهربان و غفار و روزی دهنده خودم
سلام به تمااام هم فرکانسی های قشنگ من
یادمه که هروقت فایل درباره تغییردیگران میدیدم خیلی موقعهاش شاید میگفتمخب من کرو اینموضوع مشکل انچنانی ندارم
تو ذهنم مشکل کوچیکمیومد و میگفتم حالا این هست ولی خیلی ریز وکوچک بود انگار
واااااااقعا تکامل مسیر رودارم حس میکنم قشنگ
مشکل همون بود راه حل بسیار ساده،تانزدیک جوابش میرفتم اما نمیدونم چرا و چطور دقیق متوجه نمیشدم
داستان از این قراربوده که:
یکی از اطرافیان من ،من خیلی خیلی از بعضی رفتاراش بدم میومد و همیشه منتقد سرسختش بودم شاید پیش بقیه کنترل میکردم یا به رو نمیاوردم یا…ولی ته وجودم همیشه بدم میومد،چرا؟
چون یه انتقادکننده قهاااره،کنترلگری بینهایت داره،چرا اینو گفتی چرااون کاروکردی چرا فلان چرا بهمان ینی خیلی شیک تو جمع ادمارو ضایع میکنه
نمیدونم همچین اشخاصی دیدین تو زندگیتون یانه
ولی این ادم از شدت دوست داشتنش اینطوریه
ینی چون اون ادم براش مهمه و دوسش داره مثلا از نظرش توحمع فلان رفتار اشتباهه بلند و عصبانی میگه یا خیلی انتقاد میکنه یحورایی میخاد طرف به خودش بیاد
درحالیکه میدونید انتقاد وقتی زیاد بشه طرف دیگه اصلا نمیدونه باید چیکارکنه ،کدومکاردرسته کدوم غلط
غزت نفسش ناااابود میشه
خلاصه این که چیزی جز نااااابود کردن اون ادم نداره
خب برگردیم به ریشه این قضیه
دیدین میگن ادما آینه تو هستن،بله من اینو شنیدم و میدونستم ولی سر این موضوع نمیدونمچرا بازم همون شکل حس میکردم خب حالا شاید منم گاهی انتقادی داشته باشم ولی جرف من کجا حرف اون کجا،اون توجمع ضایع میکنه یا داد میزنه یا صداشو بلندمیکنه ابروداری نمیکنه….
خلاصه چندوقت پیش خدااااوند عزیزدلممم منو هدایت کرد و من یکهو دلیلشو فهمیدم
من در ارتباط با یکی از نزدیکترین ادمای زندگیم دقیقاااااااا همینطوریم
ولی هیچوقت فکرنمیکردم کار من مثل کاراونه چرا؟چون از نظرخودم من خیرطرفومیخاستم و شایذ خیلی وقتا داد نمیزدم که میگفتم
ولی ولی ولی
وقتی توجه کردم دیدم یاخداااااا،من خودم یه نقد کننده عجیببییب شدم برای اون ادم(البته بکم قطعا اون ادم هم تو این مدار بوده چون من فقط رو این ادم نقد وحشتناک داشتم و بیان میکردم)
تاااااازهدوریالی من جا افتاد که عععع فاطمه نقدهایوحشتناک میکنه از روی دوست داشتن و کارخوبیه ولی کار بقیه زشته؟
فکر کن مثلا نقد من این شکلی بود که باعث میشد فکر کنم عیبی نداره
فلانی رو عزت نفست کارکن
برا چی گفتیش اینطور تو باید عزت نفس داشته باشی بگی اونطور
ینی فکر کن تو هرررموقعیتی چرا اینو گفتی اونو باید میگفتی
اینطوری راه برو
میگن کسی که اینطور راه بره باعزت نفسه
چرا خرجنمیکنی برای خودت
چرا فلان
و دیدم عع رسیدیم به جایی که طرف توجمع میخاد حرف بزنه نگاه من میکنه ببینه داره خوب حرف میزنه یانه
منننننن داشتم مصیحت میکردم عزت نفستو بالا ببرچون خیلییییییی دوسش داشتم انقددددنقد میکردما
ولی دقیقاااااااااااااا با همین کارم نااابودش کردم ،فکر کن طرف هرحرفی میزدمنمیدونست خوب کرده یابد
خب وقتی از یه ادم انقد ایراد گرفته بشه معلومه که دیگه بلد نیست زندگیکنه
زمانیکه فهمیدم اینو
گفتم فاطمه بالااااااحره ریشه پیداشد حالا درستش کن
نمیخااااااد انقد به فگرش باشی نمیخاد از روی دوست داشتن بگیس اینطور اونطور
باباجان بذارخودش باشه
نمیخاد انقد تلاش کنی که مثلا طرف بااین حطاش حرفی نخوره
تو فقط ولش کن
تو ولش کنی اون مسیرخودشو پیدامیکنه
باید بگم واقعا یکیاز کارای سختتتتت اینهکه دست از کنترل گری ادما برداری،دست از اینکه ادمارونجات بدی به بهانه دوست داشتن بینهایتشون،دست ازینکه نمیخااام طرفم عزت نفسش خراب شه ولی خودم باانتقادام نابودش کنم
مردددم انقد جلوی خودمو گرفتم
حالا من با بقیه ادما خیلی موقعها درست رفتارمیکنم
به این ادم که انقد برام عزیزه اینطوریم
خلاصه چندوقته دارم تلاش میکنم خیلی خیلی خوشحالم از بابت پیداکردن جوابم،از اینکه یاداوری شد بهم ،بیرون ز تونیست هرچه درعالم هست
درخود بطلب هرانچه خواهی که تویی
امیدوارم بتونم بطور کامل این موضوعو برطرف کنم
دارم پله های تکامل رومیبینم
خدایا میلیاردها بارشکرت که حضورداری
سلام
استاد تقریبا توی همه فایل ها میگن دست از تغییر دیگران بردارید و تمرکزتون روی خودتون باشه اما اعتراف میکنم یه وقتایی از دستم در رفته و هر وقت این اتفاق افتاده اخرش به خودم گفتم مدارت اومد پایین تازه احساس بی ارزشی هم بهت دست میده!
شخصی که بیشتر انرژیم صرفش کردم مامانم بود که هر سری بیشتر بهم میریختم!
یه روز به خودم گفتم شروع کن هر چیزی توی مادرت هست که اذیتت میکنه و میخوای تغییرش بدی رو ببین توی خودت داری یا نه!؟! با کمال تعجب برای همه موارد بله!؟!
از اون روز دیگه نه واسه مادرم واسه همه این کارو میکنم.
یه چیزی که این اواخر متوجه شدم یه وقتایی فکر میکردم چون ورودی هام عوض شده پس دیگه باورهام درست شده اما ورودی عوض شده اون باورهایی که سال ها با اون ورودی ها ساخته شده هنوز توی ذهنم مونده و اون ها رو باید روشون کار کنم! کار کردن روی همونا خودش یک عالمه زمان میخواد!
دیگه نه سعی میکنم کسی رو تغییر بدم نه حتی با اونهایی که توی مدارم نیستن درباره این اموزشها حرف میزنم یه جواب کوتاه میدم و رد میشم چون اصلا نمیخوام ذهنم درگیر بشه!؟؟
در پناه خداوند ثروتمند،سعادتمند و سلامت در دنیا و اخرت باشید.
هوالحق
به نام الله مهربانم به نام خدایی که هر چه دارم همه از آن اوست خدایا من تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم خدایا شکرت سپاسگزارم
سلام به استاد عزیزو مهربانم و سلام به مریم بانو زیبای پردایس
ما هیچ کسی رو نمیتونیم تغییر بدیم توانایی نداریم مگر اینکه خودش بخواهد و قدم بردارد
ما فقط توانایی تغییر خودمون رو داریم اونم اگر بخواهیم وقتی برای تغییر حتی کوچیک قدمی بر میداریم هدایت ها و نشانه ها می آید و سریع خداوند دست به کار میشود
همونطور که تو کامنتهای قبلیم گفتم من مغازه پوشاک زنانه دارم کنار من یه مغازه خیاطی زنانه باز شده چند ماهی میشه
روزی یه بار میاد و از اتفاقهایی که براش افتاده برام تعریف میکنه من هر چی بهش میگم از خوبیهات بگو و مانع حرف زدنش میشم هواسشو پرت میکنم نمیشه که نمیشه
بعضی اوقات قبول میکنه اما دوباره کار خودشو انجام میده یه دوبار از من خواست تو چکار میکنی که اینقدر آرومی من چون فایل گوش میکنم تو مغازه ولی هر موقع میادتو مغازه من قطع میکنم که میگم نفهمه من چی گوش میدم
گریه میکنه و از اقوام و خودش و همسرش گلایه میکنه من یه روز بهش گفتم توکه اینقدر ضربه میخوری چرا رفت و آمد میکنی خب نرو میگه دلیت میگی و این سری نمیرم و …..
اما امروز هدایت شدم به این فایل که بابا کار نگیر پیشنهاد نده راهنمایی نکن چون تو مدارش نیست و هر چی تو بگی فایده نداره بذار خودش بفهمه و زمان میبره تا
متوجه بشه راهش اشتباهه یا درست
تو نمیتونی اونو تغییر بدی فقط انرژی و زمان تو هدر میره
امروز همینجا از خداوند کمک میخواهم
که خدایا تو خودت کمکم کن که این خانم هرزمان در مغازه من میاد یا منو میبینه فقط از خوبی و شادی صحبت کنه
من باید برای وقت و انرژی خودم ارزش قائل بشم و کاری به اون نگیرم چون در این زمینه ناتوانم
خدایا شکرت برای درس و آگاهی امروزم
خدایا شکرت برای وجود نازنین استادم
خدایا شکرت برای رزق و روزی فراوان
خدایا شکرت سپاسگزارتم
سلام. احسنت بر شما…
من مدتهاست وقتی اقوام و فامیل یه خبری رو که خوندن توی تلویزیون یا دیدن و برای من هم تعریف میکنن، همون لحظه با خنده میگم بابا من خودم چندساله اخبار نگاه نمیکنم، حالا هم که اومدم خودتون رو ببینم شما خودتون اخبار زنده میگید؟
بابا بیخیال بشید چون من واقعا دوست ندارم نه خبری بشنوم نه ببینم.
بعدش هم یه حرفی میزنم و تمام.
به نظرم از سری بعد بهش بگید از امروز یه تصمیم مهم گرفتم و اون اینه که اگر بیای مغازه من و دردودل کنی و از غم و غصه هات بگی اصلا گوش نمیدم. اگر میخوای راجع به اتفاقات خوبی که طول روز برات افتاده حرف بزنی من سراپا گوشم، ولی خدا شاهده برای تمام موارد منفی که بخواد از زبونت جاری بشه، من و تو از هم دور خواهیم شد.
اینا رو گفتم که بدونی من خط قرمزم حرفای منفی و دردودل هست.
با دردودل گوش دادن شما خودتون رو داغون میکنید.
خوشحالم که توی این سایت بینظیر هستم
به نام خدای زیباییها سلام به دوست و برادر عزیز
خدا رو شاکر و سپاسگزارم که در این سایت الهی و در کنار استاد عزیز و دوستان خوبی مثل شماهستم که هم آگاه و توحیدی هستن ممنونم دوست عزیز که راهنمایی بسیار مفید کردین حتما اگر از این به بعد بیاد و شروع کنه به حرفهای منفی منم همین حرف شما رو میگم که هواسش باشه
خوشحالم که با کامنت خوندن و نوشتن هر روز به آگاهی و درک بالا میرسم
خدایا مرا همیشه و هر لحظه در زمان مناسب و در مکان مناسب و در شرایط مناسب قرار بده
بهترینها نصیبتون باشه
117مین تحول زندگی من
موضوع فایل:ما از تغییر دیگران ناتوانی
سلام استاد عزیز بانو شایسته و بزرگواران حاضر در سایت استاد عباس منش
خداوند بارها بارها در قرآن کریم گفته که آیا عبرت نمی گیرید که فلان شهر کلا قبل از شما نابود شد،آیا عبرت نگرفتید آیا تدبر و تفکر نمیکنید،خداوند گفته قومی را تغییر نمی دهیم تا خودشان بخواهند تغییر کنند،قوم عاد قوم لوت و دلیل ساخت کشتی حضرت نوح و فرزند نافرمانش ،اینها همه نشان از عبرت و درس گرفتن دارد که از مسیر سنگلاخی و ناهموار و مسیر شرک آلود بجای مسیر هموار و هدایت استفاده نکنی،تا خودتو درگیر منجلاب و تخریب و کمبود و تضعیف نکنی.
خداوند به کسی ظلم نمی کنه این خود انسانها هستن که بخودشون ظلم میکنن و تمام اتفاقات و تحولات را خودمان رقم میزنیم و به درخواست های مان با فرکانس هایمان پاسخ داده میشود،حالا درخواستها خواه مثبت باشد یا منفی،اما بطور قطع پاسخ براساس قانون داده میشود،
ما توانایی تغییر افراد دیگر را نداریم که با هزینه کردن بخواهیم دیگران را اصلاح کنیم،کشور آمریکا با کلی هزینه نتونست عراق و افغانستان رو اصلاح کنه تا خودشون نخوان،حالا چقدر کشته و پول و تکنولوژی و زمان هزینه کرد،توانایی تغییر دیگران یا نگاه هیتلری برای تغییردنیای بهتر با خواست مردم رقم میخوره،که به سد بزرگ شرک آلود برخورد میکنی و حتی بعد از مدتی به سبک و سیاق قبلی برمیگردی.
هیچکسی توانایی تغییر اشخاص را ندارد،اما اگر خودت تغییر کنی دنیای اطرافت تغییر میکنه حالا کشور دست طالبان یا آمریکایی ها باشه،وقتی طوفان نوح اومد کسانی که تغییر نکردن غرق شدن ،حتی پسر حضرت نوح،طوفان سنگ وگل زمان قوم لوط برای زن لوط و نافرمان ها،ما میتوانیم شرایط خودمونو تغییر بدیم وقتی خودمون بخواهیم ربطی به دولت و روش اداره امورات کشور نداره،
تمرکزمون باید روی خودمون و زندگیمون باشه،نه اینکه آمریکا بیاد شاه بیاد یه کاری کنه ارزش پولی مابره بالا،چرا باید از بیرون یکی دیگه بیاد شرایطمون تغییر کنه،عامل بیرونی هیچ کاری برات نمیکنه،چقدر از همین مردم افغان در ایران هستن که درآمد بالا کار با پرستیژ و حتی خانه زندگی ماشین بسیار عالی دارن،چون زندگیشون با تغییر نگرش و تغییر باور پیوند خورده و مهاجرت کردن و شرایطشون خیلی بهتر از دیگران شده.
وقتی من تغییر کنم زندگیم، شرایطم و پیرامونم تغییر میکنه،نه اینکه عامل بیرونی و شرک آلودی بیاد مارو تغییر بده، که با این دیدگاه که دلار رفت بالا،اگه رئیس جمهور فلانی بشه عالی میشه،نه تا زمانیکه من تغییر نکنم وضع همینه بدتر هم میشه بخاطر شرک ورزی،فقط روی خدا و خودت حساب کن،خبلی از مردم هستن براشون مهم نیست کی میخواد رییس جمهور بشه یا نماینده،قانون اینو میگه من،خودم،خویشتن،نه دیگران،من تغییر کنم جهانم گسترده میشه نهایتاً برای تغییر دیگران نیز انرژی های همسنگ تعبیه شده تا من دستانی از طرف خداوند برای تغییر دیدگاه دیگران درصورت خواستار و دلخواه بودنشان شوم،(همانند سایت استاد بعنوان دستان خداوند برای پاسخگو بودن بسیاری از سوالات و درخواستها )
سپاسگزار خداوند بی همتا بخاطر قدرت تمرکز افکارم،و کنترل ورودیهام، و کنترل فرکانس های ارسالی،و تغییرات باور و رفتارم و همچنین رشد شخصیتی ام،و همچنین سپاسگزار پروردگار بابت دریافت دانش و آگاهی فایل استاد عزیزم و بانوی محترمشون.
سلام سلام و سلام بر همه عزیزانم استاد عزیز و هم فرکانسی های قشنگم
یادمه هرموقع هرفایلی راجع به تغییر دادن ادما بود که میگفتید ما نمیتونیم کسیو تغییر بدیم یا دست بردارید از تلاش برای تغییر دیگران
من اون فایلو نهااایتا یبار گوش میدادم و دور بعد میکفتممن رواین مسیله گیر ندارم برم یه فایل دیگه گوش بدم
چندوقت پیش یهو توجهم به این جلب شد که خداااااای من
من به طرز فوق وحشتناکی این موضوع تو وجودم نهفتس فقط اسمای زیبا دارم مثلا من چون خوبیشو میخاااام ،بهش میگم این کارو بکن اونطوری بگو ،من چون تو فکرشمممم زورم میاد یکی اذیتش کنه،من چون خانوادمه بدم میاد تو سرش بزنن و مظلوم باشه…..
وای ینی یکی از کارای سختتتت برای من ترک کردن این کار بوده
که باباجان ووووولش کن طرفو
چرا فکر میکنی باید همه چیو یادش بدی
ینی قشنگ منتظر بودم یه چیزی یادبگیرم برم بهش بگم بلکه یادبگیره انقد عذاب نکشه تو زندگیش….
و وقتی میدیدم میگه باشه اره تو راستی میگی و چندوقت بعدش بازم رفتارش همونه انقددد عصبی و ناراحت میشدم که خدا میدونه
زمان گذشت و من یاد گرفتم سکوت کنم یادگرفتم باباشاید تو مدارش نیست شاید باید اینارو بگذرونه تا بفهمه تاادب شه
و از همه مهم تر کی گفته همیشه نظر تودرستتره؟
خیلییییی کار سختیه حرص نخوردن براش و نصیحت نکردنش خیلییی
چون وااااقعا شخص مهمی تو زندگیمه واااقعا دوس دارم تو جایگاه عالی ببینمش
ولی دیدم هم حس خودم باهاش خراب میشه هم انقددد به اون انتقاد کردم عزت نفسش داره داغون میشه
و تصمیم گرفتم سکوتمو بیشترکنم و بهش بگم لطفا مسایلی که بهم مربوط نیس و یاکاری از دستم برنمیاد براتو بهمنگو(چون عادت کرده بود بیاد از ناراحتیاش بگه که مثلا من راهنماییش کنم و بعد دوباره مسیرخودشو بره)
اصلا کار ساده ای نبود ولی خداروشکر تواین مدت به نسبت قبل خیلیییی بهتر شدم
این جمله خیلی عالیه
فاطمه به تو چه ربطی داره؟
ا ها هیچ ربطی
پس سرت تو کار خودت باشه
یکی دیگه از دلایلی که باعث شد سعی کنم کمتر انتقادکنم این بود که :
بیاد میارم یه دورانی یه راهیو انتخاب کردم هرچقدر همه میگفتن باباجان راهتو تغییر بده هییییچفایده ای نداشت
ینی وقتی حسوحالش یادم میاد میبینم اگه همه جهان میگفتن بازم فایده نداشت…تا زمانیکه خودم به این نتیجه رسیدم به دلایلی
گفتم فاطمه همونطور که تو توی اون دوران تمام جهان میگفتن اشتباهه تو میگفتی نه
اون فردم همینه تو بگی یا هرکس دیگه زمانیکه خووووودش به این نتیجه نرسه با پوست وگوش و استخونش
گفتنت فایده ای نداره….
خلاصه که چیزی که همیشه به سادگی ازش گذر کردم
یکی از بزرگترین مشکلاتم بود….
که خداروشکرررر خداوندجانم کمکم کرد و خیلی خیلیییی بهترشدم
امشب شب سی و هفتم چله من
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به همفرکانسی های ناب الهی
خب همچنان من با چکو لقد های جهان روبه رو شدم
چکو لقدایی که برای تغییر افرادی تو زندگیم دارم میخورم که هنوز اثارش توی جسمم و روانم باقیه
بعد از سالهای سال من مراجعه کردم به دکتر
بعد از سالهای سال یه بدن ورزشکار
از درد نمیتونست از جاش بلند بشه
و از درد زیاد من اشک میریختم
و این اشک ها برام بشارت بود توی تنهایی خودم
توی تنهایی خودم جهان قوانینشو بهم ثابت کرد
گفت فرشاد فقطططط رو خودت کار کن فقط خودتو تغییر بده
اینارو دارم میگم چون من وارد رابطه ای شده بودم که بیشتر از تغییر خودم درگیر تغییر ایشون شده بودم و تمام قوت و انرژیمو برای ایشون گذاشته بودم
تا اینکه نشونه ها جاری شد که این رابطه رابطه ای نیست که تورو به عاقبت بخیری برسونه
و تو پیامبرم باشی فرشاد نمیتونی تغییر بدی
فقط باید خودتو تغییر بدی والسلام
الان که دارم اینارو مینویسم احساس میکنم خدا خیلی دوسم داره که با این دردها اگاهم کرد
با این دردها کاری کرد که دست پدر و مادرمو ببوسم
و نهایت احترام رو براشون قائل باشم
واقعا تجربیات و اتفاقات این روز شمار تحول زندگیم
اندازه ی 30 سال عمرم بهم درس داره میده
و همه ی فایلا مطابقت داشت با جریان زندگیم و حال درونیم
خدارو شکر میکنم که منو هدایت کرده در مسیر مستقیمش قدم بردارم
و از جاده خاکیه بیام بیرون و توی مسیر اسفالته باشم
استاد عزیز عاشقتونم
توی تموم دردای این مدتم
میدونستم که همه این دردا همه این ظلم ها
از جانب خودمه
و خداوند جاری کرد که احساس خوبی داشته باشم و شکر کنم در همه حال
آیه روزم:
إِنَّمَا التَّوْبَهُ عَلَى اللَّـهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَهٍ ثُمَّ یَتُوبُونَ مِنْ قَرِیبٍ فَأُولئِکَ یَتُوبُ اللَّـهُ عَلَیْهِمْ وَ کانَ اللَّـهُ عَلِیماً حَکِیماً (نسا 17)
البته خدا توبه را فقط از کسانی میپذیرد که کار زشتی از سرِ ندانمکاری انجام میدهند و خیلی زود به اشتباهشان پی میبرند و توبه میکنند. خدا هم توبهشان را میپذیرد. خدا دانای کاردرست است.
بنام خداوند کیهان!
بنام خداوندیکه که جهانش بر پایه نظم و قانون هست!
خداوندی که از تمام اسرار دنیا و جهان از هر چیزی با خبر است..
سلام و درود به بهشت همیشه جاویدانم..
سلام به گروه پیشتازان..که خوشبختن گروه پیشتازان!…چه بهشتهایی برای این گروه خداوند.. قرار داده! چه پاداشش بی حساب بخشیده…
چه بدبختن گروه نگون بختان! گروهی که عذاب بر آنها نازل شده..
گروه سعادتمتدان…سلام و درود به گروه سعادتمندان..
ولی گروه پیشتازان از همه چیز بهتر است..چون همیشه بفکر بهتر شدن هستند…
امروز هدایت شدم به بیت شهعری که از بچگی تو کل کتابای ادبیات نوشته بود.
زگهواره تا گور دانش بجوی!
همیشه فکر میکردم باید درسهای مدرسه ایی بخونم دانشگاه برم..و تو این مراحل صاحب درس و مشق باشم…
ولی امروز این شعر برام بولد شد…منظورش..همین چیزیه که من یه عمر بخاطر نابلدی..در زندگی خفا ‘سپری میکردم!
ولی امروز این دانشگاه توحیدی’برام این بیت شعر رو برای همیشه امضای پای تک به تک کارام قرار داد…
.
استاد عزیزم..دقیقا قرآن هم..هر آیه ایی که میخونم راجع به شرک گفته…
صحبت شما در این نشانه امروزم مهر بیشتری بر قلبم زد..که هیچ وقت روی هیچ عوامل بیرونی حساب باز نکنم که اون میتونه منو خوشبخت’ و یا بدبخت کنه…این بخاطر شرکمه..که باید خیلی خیلی مواظبش باشیم…
بزرگترین اهرم رنج خودم طی 30سال تخت…زندگی کردنم..همون آیه از قرآن میگه…و من مدام این آیه رو درک کردم…
که میگه شرک مانند پرنده شکاریه که تو رو از بدترین قسمت میندازه پایین و جای دوردست میبرتت..و نابودت میکنه!
اره همینه…!دقیق مثل اون فردیه که نجاتشو اون بال هواپیما میبینه..چقدر باورش نسبت به شرک داشتن قوی هست..که آخرش مثل همون طعمه حیوان شکارچی میشه..
یادمه اوایلی که وارد این سایت شده بودن..بخاطر ندانستن.واقعا قانون نمیدونستم اینقدر هیجان داشتم ..یادمه دوست دوران کودکیم با عجز بسمت من اومد من اومدم نجاتش بدم..که یادمه از طریق نشانها خدادند بهم گفت اینکار رو انجام نده..
به محض اینکه رهاش کردم ما دو شخص همجوره از هم فاصله گرفتیم..
میخام بگم…واقعا همینجوریه..
میدونی چجوریه خودم خیلی تجربش کردم…
وقتی میخای کسی رو تعقییر بدی..چون باورشو نمیدونی..و اون داره مدام اون افکار و باوراشو به تو میگه و تو هم هیچ ذهنیتی از اون و نحوه فکرش نداری و معلوم نیست چجوریه…
چون دنیای من حتی با نزدیکترین افراد نزدیکم کاملا فرق دارییم..
چون میخاد تو حالت زور و اجبار ‘بره…و هی میخاد توجیح بشی…همون چیزی که قرآن میگه انهایی که در گره ها می دمند..خودم تجربش کردم..
و حالتی قرار میگیری که کلی از وقتتو میگیره وقتی نگاه میکنی که آی!چقدر میتونستم تو همین ساعتها روی خودم کار میکردم.و بزارم روی خودم…
خیلی خیلی خیلی برام این موضوع واضح شده…
هر چیزی که میخاد باشه..که عوامل بیرونی هست..یعنی نابودی نابودی به تمام معنا..
نمیخام بگم الان خیلی خوب شدم..ولی میخام بگم خیلی خوب شدم!.و جاهایی که احساس میکنم میخام وارد این برنامه بشم با یه نشانه زود خودمو برگردوندم..
چون فکر هر شخص خیلی متفاوته!
یادمه قبل از اینکه وارد برنامه شما بشم…یه فرد نزدیک بهم، حرفهاشم واقلیت داشت!
بهم گفت کاری که انجام میدی اشتباه هست..
تو نباید با فلانها رابطه برقرار کنی و صدها بار این موضوعات شخصیمو بهم یاداوری میکرد..میگفتم دوستدارم به تو ربطی نداره..
و مدام داشت اینحرفا رو بهم تکرار میکرد..که کارت اشتباه هست…
چون من باورام متفاوت بود…
میخام بگم استادم!من قبلا داغون و بسیار بد دهن بودم..خیلی زیاد…
وقتی از طرف نزدیکانم چیزی بهم میگفت.دست از کارت بردار این ادمها که باهاشون رابطه برقرار میکنی تو فضای تو نیستن…
ولی من بودم!اعتراف میکنم..چرا چون من باورای خودمو داشتم! و هزاران دلیل برای رفتارهام داشتم…
بعد از چگ و لگد خوردن برگشتم به انسانیت خودم..و حقیقتا با اون فکر و باور دلخوش بودم و افتخار میکردم که همچنین نگرشی دارم..و شاد بودم…
ولی دل و غافل داشتم خودمو نابود میکردم.ولی لطف خدا همیشه پشتبانم بود…
حالا من با طرز فکر با اون شخصیت..چجور میتونستم گفتار دیگران روم تاثیر بزاره!.
پس منم الان باید همچنین نگرشی روی افراد دوربرم داشته باشم..و فقط تمرکزم روی خودم باشه..
و دقیقا اون فردی که میخاستم با ندانستن به قانون وارد عملگرایی این محیطش کنم.باعث شد از راه بدر بشه..
یادمه حتی عضویتشم تو این سایت تحت فشار من بود..
یجاهایی آرامش گرفته بود ولی یجاها باعث شده بود تو رابطش یسری مشکلات پیش بیاد.
بعد من یه دقتی که کردم..
وقتی من وارد این فضای فرکانسی شدم..
وقتی افراد نزدیکم وارد این عمل میکنم.هر بار میخام مشاورشون بشم.و هر بار تشویقشون کنم.چون من نون باورامو میخوردم.و واقعا نشانهای تعقییرم و الهامات پروردگار بسیار بود..و از ذوق میخاستم به اونا بگم..و همین باعث شده بود..اون طرف بیاد و من ناجی خاسته هاش بشم ناجی رفتارش و زندگیش بشم…
استاد من اینو با تمام وجودم چیشدم.دیرم آره چقدر ساعت از زمان روی خودم گذاشتن میگذره…چقدر من میتونستم روی کارم وقت بزارم..
هر چیزی که تعقییر عوامل بیرونی باشه..هر چیزی شرک مطلقه..یعنی تو داری خوشیهای زندگیتو به باورای فردی قسمت میکنی..که هیچ ارزشی نداره…
هیچ ارزشی نداره
هیچ ارزشی نداره.
میدونم تو این موضوع خیلی باید کار کرد خیلی زیاد..چون یه تله ایی که به دامش میفتی..
که میتونه هر بار تو رو نابود کنه..
این نابودی.میتونه زمانی باشه مالی باشی.سلامتی باشی..هر چیزی…
که خیلی سعی کردم زیپ دهنمو بکشم یا کلا خودمو از اون فضا دور کنم….
که این نیاز
به عمل کردن به قوانین بدون تعقییر الهی داره..
و این نیاز به ترس از خداوند داره!
وقتایی شده که از ترس خداوند و قیامت وسطای شب بیدارم کرده..و زلزله رو حس کردم..نشانه ایی از طرف خداوند برام اومده که بدونم من در برابر قدرتش هیچی نیستم..
قدرتی که هر چی دلش بخاد انجام میده..طبق سیستم بدون تعقییرش!
و در نهایت میخام بگم…
هر عوامل بیرونی یعنی نابودی به تمام معنا..!
روی هر چی حساب باز کردن.یعنی از راه به در شدن،و از مدار توحید خارج شدن..
قانون خداوند دقیق کار میکنه پس حسابی باید روی فرکانسامون کار کنیم..تا بتونیم زندگی عزتمندی رو در دنیا و آخرت داشته باشیم..
ناگفته نمونه !جاهایی هست’از دستمون میره.ولی باید اینقدر حساسیت به این موضوع داشته باشیم که زود متوجهش بشیم!
بیاد میارم..تو تمام کارام.تو تمام تصمیماتم برای انجام کار جدید هر چیزی…وقتی حساب باز میکردم روی ادمها همون لحظه یه تو گوشی’محکمی میخوردم..
هنوز جای زخمش تو صورتمه.
و هر جا سعی میکردم دور بشم..باعث پیشرفتم میشد..ولی این پیشرفت با آموزشهای این دانشگاه توحیدی بدست آوردم!
من تو تمام این چند سال از زندگیم.این نوع تفکر رو ندیده بودم..
هر چی دیده بودم شرک بود و حساب باز کردن روی عوامل بیرونی..
امروز توسط فردی باورای اشتباه رو داشت بهم میقبولوند…چیزی که در درون بولد شد..ایمان به خداوند بود.وقتی اون صحبت میکرد.من از ته قلبم میگفتم خداوند بهم کمک میکنه من هیچ نیازی به دیگران ندارم.و خداوند همون لحظه تایید رو بطرفم میرسوند و با گفته های اون شخص خنده بر لبام بود…
چقدر این موقعها..تو دل تضادها .بهتر درک میکنی که چقدر تعقیییر کردی یا نه..
ولی اونچیزی که دردرونم بولد شده ایمان بخداوند و روز قیامت هست..
که خداوند تو قرآن گفته یه روز نزد من به اندازه هزار سال نزد شماست..
چقدر ایات قرآن’ باورات و افکارتو قوی تر میکنه..چون من باور دارم خدایی که از رگ گردن بهم نزدیک هست .و کل جهان رو افریده.و منو لایق بهترینها کرده ..من خودم میتونم زندگیمو خلق کنم.هیچ نیاز به عوامل بیرونی و قربانی شدن توسط بیرون ندارم..
چون من شخصیت درونیم تعقییر کرده..که بجای ترسها و باورای افراد بهم….و قبولوندن اون حرفها به درونم..دارم لبخند زیبا و ایمان درونی میزنم..
اگه خود شخص من در گذشته بودم.ترس وجودمو برمیداشت و میخاستم بازم کارهای بی ارزش انجام بدم و بیفتم تو دام و تله و باورهای دیگران!…
چقدر خوشبختیم.چقدر خوشبختم که با فردی هم مدار هستم که قلبش قوی هست..
کسی قلبش قوی هست که با شجاعت داره کاراشو پیش میبره..
و ایمانداره..چون میدونه با خداوندی طرفه که همه کاراشو انجام میده و هیچ نیازی بهیچ عوامل بیرونی نداره…
و این خداوند برنامه اش دقیق و منظمه..و میدونه چه موقع چه چیزی برای من خوبه..و خودش کارهاش طبق پلنش’ که برای من خوبه..چیدمان میکنه!
…که فقط تو مسیر راست این اتفاقات میفته..و لا غیر هیچ وقت.
تمام ! …….
با تمام وجودم نشانه الهی رو در لحظه به لحظه زندگیم ثبت میکنم…اگه هم جایی اشتباهی سر زد.بازم تصحیح میکنم میرم جلو…چون میدونم با خدایی سرکار دارم که او بسیار آمرزنده و مهربان هست..الهی امیدی به امید خودت..که هر چقدر وارد عمل میشم بیشتر میدونم توحید همه چیزه!
توحید یعنی روبراه شدن افکار درون و بیرون!
دارم چندتا از دفترهامو میندازم دور،
میخوام قسمتهایی که دوست دارم رو اینجا بنویسم و بعداً دفترهای کاغذیمو بسپرم به طبیعت.
شاید به درد شمام خورد.
.
بابت تمام اونچه که گذشت و آموختم و حالمو خوب کرد… از همه دنیا از جهان، از خدا، از شماها از سایت، از استاد… از همه… متشکرم
………
قسمت چهارم:
.
_مادِحِ خورشید، مدّاحِ خود است
.
…به اقتضای حال وزمانه،
لازم و ضروری دانستم قطعه ای از متن “قابوس نامه” را درمیان بگذرام. باشد که نکاتی را به خود یادآور شویم…
“اگر روایتی شنوی به راویان سخن اندر نگر،
سخن مجهول از راوی معروف مشنو،
وبر خبر آحاد اعتماد مکن، مگر از راویان معتمد
و از خبر متواتر مگریز و مجتهد باش
و به تعصب سخن مگوی،
واگر مناظره کنی به خصم نگر.
اگر قوت او داری و خواهی که سخن بسیط گردد، ملاحظه کن به مسئله ها و اگر نه سخن را موقوف گردان و به یک مثال قناعت کن و به یک حجت طرد
وعکس به هم مگوی.
نخستین را نگاه دار تا سخن پسین تباه نکند.
اگر مناظره ی فقهی بود آیت را بر خبر مقدم دار و خبر بر قیاس مقدم دار و ممکنات گوی
و در مناظره ی اصولی موجبات و ناموجبات و ممکنات و نا ممکنات به هم عیب بود.
جهد کن تا “غرض”معلوم کنی!!!…
“نصیحت نامه- امیر عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندربن قابوس وشمگیر
.
.
وقتی مبتدی هستی حرفه ای ها را نقد نکن
وقتی متوسط هستی خود را حرفه ای نبین_
وقتی حرفه ای شدی مبتدی ها را فراموش نکن
وبا متوسط ها بحث نکن_
وقتی مبتدی هستی کپی کن اما به نام خودت منتشر نکن_
وقتی متوسط هستی ایده بگیر اما کپی نکن_
وقتی حرفه ای هستی فقط خلق کن_
وقتی مبتدی هستی بدان که روزی حرفه ای خواهی شد_
وقتی متوسط هستی بدان که نباید در این جایگاه بمانی_
وقتی حرفه ای شدی فراموش نکن روزی مبتدی بودی_
وقتی مبتدی هستی بدان که اکنون هیچ نمی دانی_
وقتی متوسط هستی بدان که هنوز هیچ نمی دانی_
وقتی حرفه ای هستی بدان که هنوز هم هیچ نمی دانی_
.
.
سلام صدد سلام
بانوی زیبا
ا
تحسین بر انگیز هستی
سپاسگذارم هستی .بودنت بسیار زیباست
بودنت رو دوست دارم
سپاسگذارم که مکتوب میکنی
نوشته هات طعم توت فرنگی شهر من سنندج پشت کوهها آنطرفتر از کلبه قدیمی اول صبح نماز ووسط توتها ولو ولذت و لذت ..
وقتی مبتدی هستی حرفه ای ها را نقد نکن
وقتی متوسط هستی خود را حرفه ای نبین_
وقتی حرفه ای شدی مبتدی ها را فراموش نکن
وبا متوسط ها بحث نکن_
وقتی مبتدی هستی کپی کن اما به نام خودت منتشر نکن_
وقتی متوسط هستی ایده بگیر اما کپی نکن_
وقتی حرفه ای هستی فقط خلق کن_
وقتی مبتدی هستی بدان که روزی حرفه ای خواهی شد_
وقتی متوسط هستی بدان که نباید در این جایگاه بمانی_
وقتی حرفه ای شدی فراموش نکن روزی مبتدی بودی_
وقتی مبتدی هستی بدان که اکنون هیچ نمی دانی_
وقتی متوسط هستی بدان که هنوز هیچ نمی دانی_
وقتی حرفه ای هستی بدان که هنوز هم هیچ نمی دانی_
عالی بود سپاسگذارم بابت بودنت سپاسگذارم هستی ومینویسی مکتوب میکنی سپاسگذارم بابت این همه زیبای….
سلاو چاوانکم. چونی؟ باشی؟
هه ر بژی گیان
ده ستت خوش
سوپاست ده کم
…..
ممنون از خودت آقا جمال که برام پاسخ مینویسی
این خیلی امیدبخش و شیرینه برام
شاید بقیه هم دیده باشن نوشتههای منو ولی چون هیچی نمیگن من متوجه نمیشم نوشتههام چه تأثیری ممکنه داشته باشن یا اصلا دیده میشن یا نه.
ولی مرسی از تو که حوصله و همت میکنی و برام ری. اکشن نشون میدی.
من بقیه پیامهات رو توی جاهای مختلف دیگه سایت هم دیدم. متشکرم.
………
بذار یه چیزی بهت نشون بدم
ببین چقدر قشنگه این متن:
.
کُردها واژههای محبت آمیز زیادی دارند، بیشتر از هر واژه دیگری به یارشان، دلبرشان، به عشقشان “شیرین” میگویند، به زیباترین شکل ممکن، به جای “عزیزم” یا “عشقم”، کسی را که دوست دارند “شیرینم” صدا میکنند.یعنی تمام ِ معانی عاشقانه در یک واژه جمع میشوند، مثل ابری که تمام ِ بارانهای خنک را در خودش جمع کرده باشد، آن وقت میرسند به او، به او میگویند “شیرینم” و ابر درست بالای سر شیرین میبارد.
.
.
این متن رو یکی از دوستام برام فرستاد که از هم اُستانیهای شماست.
من خیلی از کُردها خاطره خوبی دارم و حس خوبی میگیرم از هم صحبتی شون.
احساس میکنم کُردها عشق رو بهتر به جا میارن.
.
شاید هشت، نُه سال پیش یه دوست پسر مجازی داشتم سورانی بود. کورد بود. که هیچ وقت هم از نزدیک همو ندیدیم.
اون به من کمی کوردی یاد داد و من بهش فارسی یاددادم
به من میگفت شیرینم!
و البته خیلی واژههای شاعرانه و قشنگ دیگه
عشقی که با اون تجربه کردم (تازه لانگ دیستنس) خیلی ویژه بود و تکرار نشدنی.
.
یه چیز جالب دیگه هم برات بگم
این بود که اسمش «هونَه ر» بود! یعنی همون هُنر
و واقعاً هم هنرمند بود
مثل خودم
باورت میشه؟
(مثل ماها که اسم بچه هامونو مثلا میذاریم فرهنگ، اونا هم میذارن هنر)
.
یعنی غش کردم من برای این ادبیات کوردی
بعد از اون آهنگ کوردی ها و شعرها رو که کمی میفمیدم کیف میکردم!
هنوزم از عباس که مندی و نوید زردی و اینا آهنگ هست توی پِلِی لیستم و گوش میدم.
.
خلاصه که بازم ممنون
دوستت دارم
مواظب خودت باش
:)
عشق هستی
نور باشی گیان