دوست عزیز، خوش آمدی :)
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری با کیفیت HD328MB22 دقیقه
- فایل صوتی20MB22 دقیقه
سید حسین عباسمنش هستم و پیوستنِ شما به جمع صمیمیِ خانوادهای را شخصاً خوشآمد میگویم که سعیشان درک و اجرای این اصل در زندگیشان است که:
«تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثناء، نتیجه باورها و فرکانسهای خودمان است و نه هیچ عاملی بیرون از ما».
مطالعه متن این صفحه و پیگیریِ فایلهایی که لینک آنها در انتهای این صفحه آمده است، به شما کمک میکند که کار را از کجا و چه بخشی شروع کنی و چگونه ادامه بدهی.
دوست عزیز، بابت برداشتن مهمترین قدم برای تغییر و خلق زندگی دلخواه، خودت را تحسین کن!
چراکه مرز خیلی از محدودیتها در ذهنت شکسته شده است که توانستهای از بدنهی جامعهای جدا شوی که معتقدند هیچ کنترلی بر شرایط زندگیشان ندارند. این جامعه شامل ۹۵٪ از افراد جهاناند و به دلیل همین باور نیز، محدودیتهایشان را پذیرفتهاند و دست از تحقق خواستههایشان برداشتهاند.
زیرا تغییر آنچه که میپذیری توسط خودت ایجاد شده، هزارها بار آسانتر و امکانپذیرتر از تغییر آنچه است که فکر میکنی نقشی در ایجادش نداشتهای!
ماجرا ی پشت پردهی تکتک اتفاقات زندگی ما این است که:
ما آفریده شدهایم تا با فرکانسهایمان هرآنچه میخواهیم را خلق کنیم و در امتداد این هدف، به جهانی هدایت شده ایم که ساز و کار آن، پاسخ به فرکانسهای ماست.
این جهان بی آنکه ذرهای از این ساز و کار عدول کند، یا به حال ما دل بسوزاند یا قصد کینهورزی داشته باشد، دقیقاً همان فرکانسهای دریافتی از طرف ما را به شکل تجربه و اتفاق وارد زندگی ما میکند. این بیت از شعر مولانا، تمام این ساز و کار را به سادگی توضیح میدهد:
«این جهان کوه است و فعل ما ندا سوی ما آید نداها را صدا»
تمام آموزشهای من بر این ساز و کار استوار است و سعی دارد معیاری دقیق از این ساز و کار در دستت قرار دهد تا مثل غربال، در هر لحظه تکتک واکنشها، اقدامات، انتظارها و نگرشهایت را اَلَک نمایی.
یعنی باورهای قدرتمندکنندهای که نتیجهی آنها، خلق خواستهها و مهمتر از آن، کنترل زندگی در تمام جنبههاست را از افکار محدودکننده و شرکآلودی جدا نمایی که سالها تو را متقاعد کرده بود که، شرایط بیرونی زندگی تو را رقم زده است.
شرایطی مثل دلار، وضعیت اقتصادی، حاکمیت یک حزب خاص، جو جغرافیایی، خانوادهای که در آن متولد شدهای، نگرشهای همسر، والدین، کارفرما و هر عامل دیگری به جز خودت و باورهایت.
دوست عزیز، نکتهی بسیار مهم در روند تغییری که آغاز نمودهای، این است که:
هرگز نخواه و انتظار نداشته باش که یک شبه این ساز کار را تمام و کمال درک کنی و به کار ببندی و یک شبه، باورهای محدودکننده و شرکآلود ذهن -که نتیجه ورودیهای نامناسب در طی سالها بوده- را تبدیل به باورهای قدرتمند کننده و توحیدی نمایی.
درک این ساز و کار و اجرای آن در زندگی، یک فرایند تکاملی است و این عجله، فقط تو را ناامید و بیانگیزه می نماید و لذت بردن از مسیر را از تو می رباید و در نهایت تو را از مسیر خارج کرده و حتی ممکن است به شیوه قبلیات باز گرداند.
اما انتظار تغییر اوضاع را از همین لحظه داشته باش. تغییری که اول به شکل احساس خوب و اطمینان قلبی و اعتماد به منطق این ساز و کار، که میتوانی با تغییر باورهایت زندگی دلخواهت را بسازی، ظاهر میشود. سپس به اندازهای که به شیوه این ساز و کار، به زندگی متعهدتر میشوی و روی آن حساب میکنی و مثل وحی مُنزل اجرایش میکنی و از حسابکردن روی هر عاملی بیرون از خودت دست برمیداری، این فرکانسهای جدید، خالص و توحیدی، قدرت بیشتری میگیرد و کم کم به شکل استقلال مالی، عشق در روابط، سود در کسب و کارت، آرامش و اطمینان در قلبت و سلامتی در جسم و جانت ظاهر میشود و به اندازهای که به ادامه این روند وفادار میمانی، نتایج دوباره بهتر و بهتر میشود.
زیرا موفقیتِ پایدار، حاصلِ قدم برداشتن در یک مسیر صحیح و ماندن و ادامه دادنِ این روند است.
فقط در این مسیر بمان! این تنها کار زندگی توست.
دوست عزیز، در طی مسیر، گاهی با تضادها و شرایط نادلخواهی برخود میکنی که ممکن است نتوانی از عهدهی نجواهایی برآیی که، به شکل ترسها و تردیدها مصمم شدهاند تا تو را متقاعد سازند این شیوه جواب نمیدهد و با این ترفند، تو را مجبور کنند که زندگی قبلی و محدودیتهایش را به عنوان سرنوشتت بپذیری!
اینجا همان نقطهای است که آدمهای زیادی حریف این ترسها نشده و اهداف و رویاهای خود را نیمهکاره رها میکنند. اینجا نقطهی جدایی کسب و کارهای موفق از کسب و کارهای شکستخورده و نقطهی جدایی آدمهای موفق از شکستخورده است. زیرا نقطهی جدایی امید از نا امیدی، ایمان از ترس، یقین از شک و توحید از شرک است.
به همین دلیل، باورهای نوپای تو، هر لحظه نیاز به تغذیه با آگاهیها و ورودیهای مناسب را دارند.
یعنی هر زمان احساس کردی از مسیر اصلی خارج شدهای، دوباره به این صحفه برگرد و با مرور این مطالب، همه چیز را به خودت یادآوری نما.
هدیه از طرف سایت برای خوشآمد گویی به شما
به رسم هدیه، کیف پول الکترونیکی شما در سایت به مبلغ 100،000 تومان شارژ شد که میتوانی از این موجودی برای خرید محصول از سایت، استفاده نمایی.
خانوادهی صمیمی عباسمنش در یک نگاه:
دوست عزیز، مشتاقم شخصا به صورت اجمالی تو را با جایجای این خانهی دوستداشتنی و این جمع صمیمی آشنا کنم:
اگر سوالت این است که کدام بخش مهم تر است، مثل این است که بپرسی کدام جزء از بدنِ من مهم تر است؟ دستم یا پایم؟! چشمم یا انگشت شصتم؟!
پاسخ این است که تمام این بخشها، جزئی از یک سیستم است که نتیجهی همراه شدن با کل آن، در دست گرفتن کنترل ۱۰۰٪ زندگیات است و این نهایت دستاورد یک انسان است. همانگونه که کارکرد تمام اجزاء بدنت از قلب، مغز، سیستم تنفس و... در هر لحظه با هم کمک میکند تا بیآنکه دکمهای را کلیک نمایی یا مراقب وضعیتی باشی، حرف بزنی، راه بروی، غذا بخوری و...
دوست عزیز، این سلسله برنامهی ۲۳ قسمتی، به صورت مشخص باورهای مرا در جنبههای مالی، سلامتی، روابط، نگاهم به خداوند و رابطهام با او، نمایش می دهد.
به همین دلیل شروع کار از این فایلها، هم شناخت بهتری از ساز و کار جهان هستی به تو میبخشد و هم وقتی میبینی درک و عمل به شیوهی این ساز کار، چگونه مرا از رانندگی با تاکسی و زندگی در یک اتاق سیمانی به زندگی در خانههایی زیبا در فلوریدای آمریکا هدایت کرده، عزمت را برای ساختن زندگیات به وسیله تغییر باورهایت، راسخ تر می نمایی.
دوست عزیز، این بخش شامل مجموعه مقالههایی است در پاسخ به سوالات اساسی و پرتکراری که در طی سالها از گروه تحقیقاتی عباسمنش درباره نحوهی ساختن زندگی دلخواه در تمام جنبهها پرسیده شده است.
هر کدام از این مقاله ها، حکم یک کتاب عالی، و مشاوری زبده در مسیر اهداف را دارد و ورودیهایی مناسب برای ساختن باورهای قدرتمندکننده است.
کتابهایی که باید آنها را بارها خواند و به کمک راهکارهایشان، باورهای قدرتمند کنندهای ساخت که موجب ورود خواستهها به شکل نعمتها، برکتها، ایدهها و فرصتهایی میشود که با باورها، نگاه و شناخت کنونیمان، نمیتوانیم ایدهای برایش داشته باشیم.
فایل توضیحات استاد عباس منش درباره بخش "راهکار برای مسائل شما"
دوست عزیز، یکی از مهمترین مزیتهای عضویت در کانال تلگرام، علاوه بر مطالبی که از من میشود، نتایج سایر اعضای این خانواده، به خاطر تلاش برای درک و اجرای آگاهیهای ارائه شده از طریق دورههای آموزشی و مطالب سایت است و در قالب فایلهای متنی، صوتی یا تصویری، در کانال تلگرام منتشر میشود تا همواره، قدرت تغییر باور، به همه مان یاد آور شود.
بنابراین، برای خواندن و اطلاع از نتایج آنها -خواه از طریق کانال تلگرام و خواه از بخش نظرات سایت- وقت بگذار و از آن نتایج، به عنوان اسناد و مدارکی بهره ببر تا نجواهای ذهنت را خاموش نماید و این ایمان، امید و انگیزه همواره در وجودت شعلهور بماند و پای حرکتلت شود که:
اگر آنها توانستهاند با ساختن باورهایشان به چنین زندگی زیبایی برسند، پس من هم میتوانم!
اگر قانون برای آنها جواب داده، پس قطعاً برای من هم جواب میدهد.
«عقل کل» نتیجهی علاقهی شدید من به توحید عملی و اشاعه این دیدگاه است.
جایی که میتوانی سوالات خود را درباره مسائل مختلف زندگیات بپرسی، همچنین با مطالعهی راهکارهای عملی سایر اعضای این خانواده به پرسشهایی که درباره مسائل مختلف زندگی قبلاً پرسیده شده، سریعتر و راحتتر قوانین زندگی را درک و راه استفاده از آنها را فرا بگیری.
سپس به مرور زمان که درک بهتری از قوانین پیدا میکنی، میتوانی تجارب خودت را از طریق پاسخ به سوالات دوستانت در عقل کل، به اشتراک بگذاری.
دوست عزیز، فعالیت در «عقل کل» مثل یک دورهی کارآموزی پس از فارغ التحصیلی از دانشگاهاست.
مثل دانشجویی که برای پزشک شدن، نه فقط به صورت تئوری درسهای پزشکی را میآموزد، بلکه پس از پایان فارغ التحصیلی و آنهمه آموزش در طی دوره، به عنوان یک کارآموز، آنچه از طبابت آموخته است را در فضای واقعی اجرا میکند، تا نتیجهی آموختههایش را در واقعیت تجربه نماید.
عقلکل نیز فضایی است واقعی برای بهکاربستن آنچه میآموزی، به منظور ایجاد یک نتیجهی واقعی و ملموس.
در حقیقت، قویترین عامل برای درک بهتر آنچه از قوانین زندگی آموختهای و تبدیل آن آموختهها به یک عادت رفتاری، آموزش تمام و کمال آموختههایت به دیگرانی است که به دنبال آموختن آن هستند. این کار از شما یک پیشرو میسازد.
به همین دلیل ساده و منطقی، هر لحظهای که در «عقلکل» صرف پاسخ به سوالات دوستانت مینمایی، لحظهای طلایی برای ساختن یک باورقدرتمندکنندهی دیگر یا تقویت باورهای قدرتمندکنندهی قبلی است. این کار یعنی:
تأمل برای یافتن راه حلهای هماهنگ با قوانین!
یادآوریِ قوانین زندگی!
عادتدادن ذهن به نگاه کردن با ذرّهبین قوانین زندگی به هر موضوعی!
دوست عزیز، اگر سوال ات این است که کار را با کدام دورهی آموزشی شروع کنی، برای شروع، فایلهای زیر را گوش بده و راهکارهایش را اجرا نما تا قدم به قدم به مراحل بعدی هدایت شوی.
آگاهی های «قدم اول | دوره ۱۲ قدم» در یک نگاه
شناخت قوانین زندگی و اجرای آن به شیوهی استاد عباسمنش
بهترین شیوه برای انجام تمرینات دورهها
چقدر طول میکشد تا نتایج واضح و ملموس تغییر باورهایم را در زندگیام ببینم؟
نحوهی هماهنگی با اساسیترین قانونی که تمام اتفاقات زندگی ما را رقم میزند.
سلامودرودبرراهنماواستادعزیزودوست داشتیم اوستا عباس منش عاشقتم من توسط یه دوست عزیزباخواسته وفرکانسی که که خودم با هدایت وهمایت خداجونم ایجاد کردم باشماوخانواده عزیزوگرامیتان آشناشدن وحدودسه ماه هست که از فایلهای رایگان شما استفاده کردم که برایم ارسال کردن وتاامشب وارد سایت و خانواده شما شدم واین چندماه ازنظرروحی پیشرفت وتغییرباورهای غلط هم پیشرفت خیلی خیلی خوبی کردم وخداراخیلی خیلی سپاس گذاروشاکرم وبرای شمال خداجونم بهترینهارامیخوام وارزومیکنم وتاهدمالی برای این سال دادم ومسعولیت تمام وقایع زندگیم رادرگذشته وحال واینده ام راکه خودم رقم زده و میزنم پذیرفته و قبول کردم وبرای استقلال مالی فکری کرده ام وبرای اقدام راهکارمیخوام شغلم نانوایی وبرای استقلال مالی بایه شغل دیگه میخوام شروع کنم وشغلم رادوست دارم البته با تمرینات شما و بامحیط کارم وهمکارانم رابطه خوبی برقرار کردم و حتی کاری که میخوام شروع کنم تو همسایگی همین جایی که فعلا دارم کار میکنم و خیلی احساس خوبی در موردش دارم که میشه ومن میتونم و راهنمایی وراهکارمیخوام دوستون دارم عاشقتونم وسپاسگذارخداونده بخشنده و مهربانم من روبه سمت وفرکانسی شمااستادعزیزم هدایت کردکه یه عمردنباله راهنما و پیامبر زمانم بودم وپیداکردم
سلام به استاد عباس منش عزیز من تازه عضو سایت شدم و میخوام از دوره عذت نفس شروع کنم عاشقتونم استاد عزیز من قبل از این که با شما آشنا بشم از همون اول انگار میدونستم ک یه راهی وجود داره برا رسیدن به خواسته ها ولی نمیدونستم اون راه اینجاس هرچقدر فک میکنم من دنبال همچین چیزی میگشتم بخدا استاد شما نیمه گم شده من بودید خیلی خوشحالم ک با شما آشنا شدم سپاسگزارم
سلام من انسان کمال گرایی هستم یادمه در دوران مدرسه هم این کمال گرایی باعث می شد من برای درس خواندن هم مرتب به ابتدای کتاب برگردم . مثل یه وسواس که باید بهتر و کامل یاد می گرفتم نمیگذاشت من جلوتر برم و کتابم را تا انتها بخونم
الانم برا ادامه مسیر همین کمال گرایی مزاحم من میشه و با وجودیکه چند ساله روی این قوانین کار می کنم اما باز دنبال شروع دوباره هستم
سلام امیدوارم خوب باشید .من یه مشکل دارم که برطرف نمیشه و علتش رو نمیدونم تورو خدا راهنماییم کنید . من ۵ و نیم ساله که خوابه شب ازم گرفته شده به دلیل نخوابیدن بچه هام .لطفا راهنماییم کنید دیگه نمیدونم باید چیکار کنم .
عقلم به هیچ جا قد نمیده آخه چرا باید این اتفاق اینهمه مدت رخ بده؟ مشکل کجاست؟
آیا این کارما ست؟ یا جهان میخواد درسی بهم بده؟ یا به علت باور غلطیه؟ نمیدونم واقعا…..
ممنون میشم منو نجات بدید
سلام دوست عزیز زهرا خانوم
سعی کنید توجهتون رو از روی ناخواستتون که نخوابیدن و وبیدار موندن هست بردارید و کانون توجهتون رو ببرید به گذشته و زمان های که میتونستید به راحتی بخوابید و از خوابیدن لذت ببرید سعی کنید به چگونگی این که چطور میتونم راحت بخوابم فکر نکنید و فقد به اون روزهای که خواب راحت داشتید فکر کنید واز خوابیدن لذت میبردید توجه کنید اول کار یکم سخته اما خودتون میبینید که با گذر زمان این مشکل به راحتی از بین میره اگر ما بتونیم کانون توجهمو رو تو زندگی کنترل کنیم وبه دست بگیریم همه ی اتفاقات زندگی رو میتونیم خلق کنیم و فرقی نمیکنه اون اتفاق خوابیدن باشه یه هر چیز دیگه ای امید وارم پاسخ من براتون مفید باشه
خدایا شکرت برای همه چی
ممنون از لطفتون .پس من فقط به چیزهایی که میخوام فکر کنم تا بتونم خلقش کنم.من همش تو این فکر بودم که چ گناهی کردم که خدا خواب شب رو ازم گرفته و با توجه به این مسئله مدام این ناخواسته م رو جذب میکردم ممنون که راهنماییم کردید عاقبت به خیر بشید الهی.
سلام خدمت همه شما دوستان و استاد عزیز من از وقتی عضو سایت شدم از خیلی جنبه ها تغییر کردم یعنی در اصل پیشرفت کردم و از یک انسان نا امید تبدیل شدم به انسانی که همیشه امیدوار هست و به خلق بهترین ها در زندگیم پرداختم و واقعا هم به مرور زمان جواب داده 🙃
باتشکر از شما امیدوارم که همیشه شاد و سلامت و ثروتمند در دنیا و آخرت باشید😊
سلام.خیلی مشتاقم که تغییر کنم اما یه مانع ذهنی دارم واینکه سنم بالا رفته ودیگه عمری باقی نمونده که تغییرکنم روزهای جوونی رفته ونه استقلال مالی ونه مسافرتی و…..هیچ عمرم گذشته.احساس میکنم دیگه فرصتی ندارم که تغییرکنم.بدون اینکه لذتی از زندگیم برده باشم
سلام خدا قوت به دوسته هم فرکانسی خودم
اول بهت تبریک میگم که خودتو لایق و ارزشمند دونستی و از ۹۵٪جامعه که فکر میکنند هیچ کنترلی بر خلق شرایط و زندگی دلخواهشون ندارند جدا کردی .
پس بارها و بارها خودت را تحسین کن که از بین این همه سایت و اساتید موفقیت که حرفشون با عملشون توی زندگی شخصیشون متفاوت هست شما بهترین گروه تحقیقاتی و استاد عمل کننده را در زمینه موفقیت فردی .شخصیتی .روابط.مالی .معنوی و ….انتخاب کردی من که شخصا به خودم افتخار میکنم که همچین سعادتی خدا نصیبم کرده .خدا را هزاران بار شکر
اما در جواب سوالتون که خیلیها توی کشورمون متاسفانه این باور بزرگ و پنهان را دارند که من دیگه عقلم نمیکشه ،سنم بالا رفته ،دیگه دیره بخواهم به رسیدن به استقلال مالی و زمانی و مکانی فکر کنم و هزاران باور و نجواهای پوچ و بیهوده ،به نظر بنده شما چند بار دیگه این فایل خوش آمدید استاد را گوش بدید و بارها متن فایل را مطالعه کنید چون به وضوح توضیح میدند استاد که باور کنید خداوندی را که توانایی خلق زندگی دلخواهمون را به ما داده و اگر شما دنبال الگوهایی بگردید که در سنین بالا ازدواج کردند یا کسب و کار و بیزینس برای خودشون دست و پا کردند یا رابطشون با مردم ،خانواده و خداوند بهتر و مستحکمتر شده پس شما به این نتیجه میرسید( اگر اینها توانسته آن موفقیت را در همه جنبه ها به دست بیاورند پس من هم میتوانم چون خداوند همه را به یک شیوه خلق کرده انسانها در ظاهر یک جور هستند فقط بعضی ها زمان و انرژی بیشتری روی مهارتی که دارند گذاشتند و ره پنج ساله و ده ساله را با باورهای درست ،آموزشها در مورد حوزه خودشون ،توکل به خداوند و تصمیمگیری مناسب و به موقع در عرض یکسال یا دو سال میانبر زدند .
شما خواهر گلم میتونی زندگینامه افراد موفق و مخصوصا شرایط و زندگی استاد عباس منش را بخوانی که در سنین بالا با توجه به تضادهایی که به ظاهر اتفاق ناخواسته بوده ولی از نظر اون انسانها یک موهبتی از طرف خداوند هست پس انگیزه و اراده و تصمیم و پافشاری اونها را دوچندان کرده مثل سرهنگ ساندرز که در سنین بالا با اینکه بسیار پروژه مرغ کنتاکی خودش از طرف افراد رد شد ولی هیچوقت نگفت من سنم بالا رفته ،وقتی فروشگاههای مطرح نظریه و اختراع من را نادیده میگیرند پس چیزه پوچ و بی ارزشی است بلکه اراده این شخص را با مشکلات و مسایل مختلف برای باز گشایی اولین شعبه جوجه و مرغ کنتاکی بیشتر کرد و الان ببینید چند تا شعبه در سرتاسر جهان احداث و بر پا شده پس توکل و امید به تنها فرمانروای کائنات باشه و از خودش کمک بخواه و با آموزهای درست ،انسانها را با احترام ،دستی از بی نهایت دستان خودش بدون .
به امید انروزی که خبرهای خوبی از شما بشنویم .
هر کجا هستید در پناه خداوند سالم باشید ،خوشبخت باشید ،موفق باشید ،ثروتمند باشید و سعادتمند در پناه خداوند .
ممنون که کامنت بنده را مطالعه کردید سوال دیگه باشه بنده در خدمتم
سلام
این فکر که دیگه وقتی نمونده فقط یک مانع ذهنی هست . یک عامل بازدارنده!
آیا تو فیلمها ندیدید که وقتی یه نفر متوجه میشه چند روز تا پایان عمرش باقیمانده چطور به تکاپو و جنبش میفته و چندیدن کار را در مدت کم به سر انجام می رسونه؟ پس چرا این مانع ذهنی شما نباید باعث حرکت شما بشه؟
فرصت برای تغییر دارید چرا که شما نمی دونید عمر شما چند ساله و آیا یک روز دیگر زنده هستید یا 20 سال دیگر هنوز وقت دارید. هیچ چیز از مدت عمر مشخص نیست. و حتی اگر یک روز از عمرمان مانده چه بهتر که اون روز رو اونطور که می خواهیم بگذرونیم شاد باشیم و شاکر. نعمتهایمان را بشماریم و سپاس گذاری کنیم و لبریز از حس لذت شیم.
تجسم کنیم و زندگی دلخواهمون رو در ذهنمون بیاریم و طوری تجسم کنیم که انگار همین الانه که در آن رویا داریم زندگی می کینم و ناخود آگاه لبخند روی لبامون بشینه و کیف کنیم. که همین تجسم باعث میشه اون رویا قدم به قدم هر روز به ما نزدیکتر بشه و بالاخره وارد زندگی مون شه
توی اکثر فایلها میگید روی باورهاتون کار کنید
من باورهای محدود در مورد ثروت دارم چجوری روی باورهام کار کنم میشه راهنماییم کنید در کل چجوری باورهامو شناسایی کنم مثلا من ذهنم در مورد پول خیلی محدوده چجوری روش کار کنم ممنون میشم کمکم کنید بتونم باورهای خودمو درست کنم
سلام استاد عزیزم. اول تر از همه میخواهم بابت این همه تغییراتی که وارد زندگیم شده از شما سپاس گزاری کنم واقعا شما وسیله ای شدید تا من به سوالات زندگیم و تغییراتی که میخواستم و میخواهم را به کمک راهنمایی های شما و درک قوانین جهان هستی بیاورم.
میخوام درمورد نتایجی که تا فعلا حدود دوسال میشه که با آموزه های شما آشنا شدم بگم.
خب من از افغانستان و شهری بنام هرات هستم و از زمانی که یادم می آید همیشه میخواستم روی خودم تغییرات بیاورم و زندگی بهتری داشته باشم بعد از اینکه به تضاد های زندگیم برخورد میکردم ولی نمیدانستم چجوری و باید چیکار کنم از یک طرف با هر آموزه هایی که برخورد میکردم ذهنم واقعا عکس العمل نشان میداد مثلا اگر یک کتابی میخواندم ذهنم میگفت نویسنده این کتاب خارجی استه چ میفهمه که مه چه شرایطی دارم و این چیزهایی هم که میگه فقط زمانی هست که من خودم خارج برم یا مثلا اگر از سخنرانی ها و استادان کشور ایران کدام ویدیویی میدیدم هی ذهنم میگفت اینا ایرانی ها خودشون تو بهترین شرایط دارن زندگی میکنن منی که تو افغانستان دارم زندگی میکنم پدر و مادرم هیچ سواد ندارند هیچ فامیل خوبی برای تربیتم نداشتم چطور حرفای اینا رو باور کنم و عمل کنم برو بابا اینا فقط حرف خودشونو میزنن و اینطور بهانه ها.
تا اینکه همین تعطیلات کرونا داخل یک گروپ تلگرامی که مدتی عضو شده بودم هی پست میگذاشت که این ویدیو از استاد عباسمنش، بعد منم اولین باری که دیدم نرفتم ببینم ویدیوی تونو چون اینترنتم ضعیف بود و هی ذهنم بازم پشت گوش مینداخت که با این وضع اینترنت ، ویدیو کجا باز میشه تا اینکه این کانال هی هر روز از شما ویدیو میگذاشت و بلاخره من یک روز تصمیم گرفتم بروم ببینم این عباسمنش کی هست؟ توی این ویدیو درمورد چی حرف میزنه چرا انقد ویدیوش رو توی این کانال میزارن.
وقتی که گوش دادم به حرف هاتون قشنگ اون جنس خالص بودن و واقعی بودن حرف ها تون رو درک کردم و وقتی که از تجربیات و سرگذشت شما شنیدم واقعا ذهنم واسه حرف زدن چیزی نداشت به خودم گفتم من که وضعیتم از این بنده خدا بدتر نیست وقتی این انسان توانسته زندگیش رو تغییر بده پس منم میخوام تغییر بدم و هی دنبال کردم ویدیو هاتونو در بخش اعتماد بنفس ، خداشناسی، حس خوب هی هر روز بهتر و بهتر میشدم با عمل کردن و روی خودم کار کردن اون زمان همه چی تعطیل بود و بیشتر میتونستم روی خودم کار کنم.
تا اینکه دانشگاه شروع شد و دانشگاهم کابل بود و رفتم کابل خب دانشگاه های افغانستان آنچنان کیفیتی نداره و از وقتی که دانشگاه رفته بودم اصلا حس خوبی نداشتم و قشنگ میفهمیدم که دارم مسیر اشتباهی رو میرم ولی بنابر فشار های ذهنی که داشتم مثلا اگر من دانشگاه رو ول کنم به خانواده ام چی بگم به مردم چی بگم و… تا اینکه بعد مدتی روی خودم کار کردم این ایمان و باور قوی که در ذهنم ایجاد شد درمورد اینکه من بدون داشتن مدرک تحصیلی، بدون رفتن به دانشگاه میتوانم به یک آلمه موفقیت ها برسم بعد یک ندای درونی بهم گفت دانشگاه رو باید ول کنی و هر روزی که بعد از این حس درونی داخل کلاس میرفتم اصلا میفهمیدم که من دارم کار اشتباهی میکنم که سر کلاس میام. من باید روی خودم کار کنم چیز هایی که ارزشمند تر هست در درونم باید روی اون ها کار کنم. و در نتیجه بعد از دیدن این همه نشانه من تصمیم گرفتم دیگر دانشگاه نروم و وقت امتحانات آخر ترم حاضر نشدم و به هیچ کسی هم نگفتم من همچین تصمیمی گرفتم نه به خانواده نه دوستان هیچ کس دیگه ای.
ذهنم از یک طرف در آرامش بود که دیگه قرار نیست داخل این سیستم آموزشی اشتباه باشم و از یک طرف دیگه یک فشاری روم بود که من به خانوادم چی بگم به بغیه چی بگم و هر دفه ای که یادم میامد بسیار فشار میامد ولی با فکر کردن به حرف های شما و ایمان به خداوند میتوانستم اون آرامش رو بگیرم. و بطور معجزه آسایی یک هفته بعدش اصلا کلا دانشگاه های تمام کشور تعطیل شد بخاطر مسایل کرونا و آمدم به خانه بدون اینکه به خانواده ام حرفی بزنم درمورد این تصمیمم چون میدانستم اونا درک این موضوعات رو ندارن. و من وقت بیشتری پیدا کردم تا روی خودم کار کنم و یک حس بهم میگفت که زبان انگلیسی تو قوی کن و من همینطور به این حس گوش میدادم کلاس انگلیسی میرفتم و وقتم رو روی انگلیسی میزاشتم و هر روز بهتر میشدم تا اینکه دوباره بعد از چند ماه روی خودم کار کردن از لحاظ باور های ذهنیم و مهارتم بهتر شدم نسبت به قبلا روابطم خیلی بهتر شده بود رفتار آدما باهام تغییر کرده بود و همچنین رفتار من هم با آدما تغییر کرده بود و بعد از مدتی دوباره اعلام کردن که قرار هست دانشگاه ها دوباره شروع بشه و بعدش باز هم این ذهن شروع کرد به حرف زدن که الان به خانواده چی میگی چیکار میکنی و من بخاطر اینکه خانوادم خبر نشن ازین تصمیم ام میخاستم برم کابل ولی دانشگاه نرم به جاش زبان انگلیسی مو اونجا تقویت کنم بعد باز هم یک حسی میگفت صبر کن فعلا نرو چون همین وقتا دوران سقوط دولت قبلی بود و هی اخبار های طالبان بود بر خلاف بغیه که خیلی استرس داشتن من در آرامش خیلی خوبی بودم و شهر همچنان پر از صدای تیراندازی و این چیزا بود. بعد بطور معجزه آسایی یک روز قبل از سقوط هرات به دست طالبان پاسپورت من و خانواده ام ویزه شد و مسافر شدیم به سمت ایران و بعدش شنیدیم که افغانستان اصلا سقوط کرد به دست طالبان و اصلا دانشگاه ها همه رخصت و مدرسه ها همه رخصت شد و من باز هم فرصت پیدا کردم تا روی خودم کار کنم و خودم را بهتر کنم و این ذهنی که انقدر استرس داشت که به این و اون چی بگه اصلا هیچ کسی ازم نپرسید چرا تو دانشگاه رو ول کردی و اصلا دانشگاهی نموند که بخاد کسی از من بپرسه چرا نرفتی.
و بعد از مدتی که همه چی آروم شد افغانستان و شنیدیم که طالبان آنچنان سخت نمیگیرن و باید بگم که این طالبان تو ذهن مردم تو دولت قبلی بسیار بزرگ شده بود و همه ای مردم یک ترس عجیب غریبی داشتن و هی شرک شون بیشتر میشد نسبت به طالبان و فکر میکنم بعد از آمدن طالبان خیلی عادی تر شد دیگه مردم نمیترسن آنچنانی که قبلا میترسیدن. و ما هم آمدیم دوباره به
زندگی مان و باید بگم که الان در زندگیم نهایت آرامش دارم و نهایت لذت میبرم و نسبت به قبلا زندگیم ارزش بیشتری پیدا کرده و دارم روی مسایلی که علایقم هست کار میکنم و هدایت شدم به سمت یادگیری برنامه نویسی و الان دارم به صورت آنلاین به زبان انگلیسی با بهترین استادان انگلیسی زبان برنامه نویسی یاد میگیرم و یاد میگیرم که چطور از راه دور کار کنم توی بهترین شرکت های دنیا فارغ از اینکه دولتی،مردمی و هر کسی دیگه تو زندگیم تاثیر داشته باشه و همچنان فارغ از اینکه اون بیرون چی غوغایی هست درمورد افغانستان با یک نیروی درونی قوی دارم روی خودم کار میکنم.
همه ای این تجربیات ارزشمند و عالی رو از لطف شما استاد عزیزم و توکل به خداوند توانستم بگیرم تا این لحظه البته باید بگم منتظر نتایج عالی تر و بزرگ تر هستم انشاءالله اون ها رو هم به زودی خواهم گفت.
سلتم خدمت استاد عزیز و خانواده بزرگ عباس منش
من الان حدود دو ماهه که با سایتتون آشنا شدم و واقعا حال بهتری دارم
من همیشه درگیر چه کنم چه کنم بودم اما الان که اینجام دارم به یکسری نکاتی میرسم که انگار دارم راهمو پیدا میکنم با کمک خداوند بعد هم راهنمایی های شما.
ان شالله که بتونم بزودی دوره هارو بخرم و هروز و هروز روی خودم کار کنم
به امید روزهای بهتر در پناه الله باشید .
سلام استاد عزیز من اولین دوره ای که خریدم قانون سلامتی هست چون همیشه از خداوند درخواست میکردم بدنی سالم وپر انرژی داشته باشم والبته هیکلی زیبا و خداوند را سپاسگزارم که من را در این مسیر قرار داد. من بطور اتفاقی لایوی که شب چهارشنبه سوری ضبط کرده بودید دیدم ودر اونجا با قانون سلامتی آشنا شدم و الان مدت کوتاهی هست که عضو سایت و جزو اعضای خانواده بزرگتان هستم
قسمت سوم فایل سلامتی رو گوش دادم و شما فرمودید باید از پروتئین حیوانی با چربی طبیعی بیشتر استفاده کنیم.
مشگلی که من دارم اینه که اصلا گوشت .مرغ .وماهی دوست ندارم .با خوردن آنها حالت تهوع (با عذر خواهی از دوستان ) بهم دست میده شما بزرگوار چه راهکاری برای من دارید