حاضری برای هدفت چه چیزی قربانی کنی؟ - صفحه 10

621 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سارا ابريشمى گفته:
    مدت عضویت: 1960 روز

    سلام به استاد عزیزیم و هم مسیران گرامی

    اولین بار کامنت میزارم برای همین مث بچه ها که تو دوره ها و فایل های رایگان کامنت میزارن شاید از آب در نیاد

    بحث این کلیپ چون بر میگرده به چند ماه مخصوصا ماه اخیر زندگیه من خیلی برام قابل لمس بود.

    حدود 8 ماه پیش از یک شرایط خیلی مسموم با توکل به خدا و تسلیم بودن به درگاهش خودمو با قبول تمام ترکش ها و شرایط سخت خارج کردم و تمام مدت با وجود درد شدید روحی خدارو شکر میکردم که به من این درد رو بخشید تا آدم متفاوت تر و قوی تری ی بشم و بهاش هم به هر قیمتی حاضر بودم بدم و هر کس هر مشکلی می خواست برام ایجاد کنه یک آرامش عجیبی داشتم که بسپار به خودش و آروم باش و خب نگم که حتی ذره ای کسی توانایی نداشت منو از پا در بیاره و همه نیت بد اون شخص یا اشخاص به زندگی خودشون برگشت و من هر روز قوی تر و خوشحال تر و موفق تر شدم، وای نگم نتیجه این صبر و رها کردن چه هدایایی بود، چه سفر ها که رفتم چه آدم های فرشته خویی که وارد زندگیم شدن و چه پیشرفت کاری و اجتماعی که داشتم، از قبل تو کارم موفق بودم و تو شهر خودمون تقریبا اولین و موفق ترین فرد تو زمینه کاری خودم بودم اما بعد این ایمان و رهایی این محبوبیت رنگش تغییر کرد و عشق و دیدگاهی که نسبت به همه چیز پیدا کردم رفته رفته تغییر کرد تا اینکه تصمیم گرفتم باز هم قربانی کنم،حالا یک عامل بزرگ سر راهم بود و اون نفسم بود که بخاطر تایید زیاد در محیط کار و اجتماع شاید وابسته به این تایید شده بودم و شروع کردم به چله نشینیه قواعد شمس و کارمو تعطیل کردم حدود 3 هفته تقریبا همه تمرکزم رو گذاشتم رو درونم و ارتباط با دنیای درونم، واااااای نگم که چقدر روزای سختی بووود نمیدونستم چرا انقدر حالم بده و احساس پوچی و خلاء شدیدی میکردم ، دیگه کلافه بودم از این افکار و حال بد و همش میگفتم خدا جونم من که به تو سپردم لطفا به من صبر بده و دلیل و راهکار این حال عجیب رو به من بده و من فقط با نشونه ها جلو میرفتم، مدیتیشن میکردم ، گریه میکردم ، کتاب صوتی گوش میدادم و تو سایت رندوم فایل هایی که خریده بودمو میدیدم ، وکم کم حالم بهتر شد، تا اینکه یکروز صبح دیدم حالم خیلی بهتره و اونروز رفتم برای خودم گیاه خریدم تنها رفتم سینما بعد کافی شاپ و بابت این تعهدم به خودم هدیه دادم و کارمو جدی تر شروع کردم.

    اتفاقی که افتاد بعد از مرگ تدریجی و تقریبی نفسم (که نمیتونم هیچوقت ادعا کنم 100 درصد وجود نداره ، چون خوب و بد با هم باعث رشد من و تو میشه) من عاشق شددددم ، عاشق مورچه ای که روی زمین راه میره، عاشق خورشیدی که بهم انرژی رایگان میده، عاشق برگی که زیر نور آفتاب میدرخشه، عاشق کارمند شهرداری که به ما پاکی میده و خودش عرق میریزه، عاشق نسیمی که صبح به صورتم میخوره و…

    و این تمرکز ،صبر و قربانی کردن نفس بهترین و بزرگترین هدیه جهان رو بهم داد، آراااامممشششش.

    قشنگ نیست؟؟؟؟ تو وقتی به آرامش میرسی میتونی غیر از خیر برای خودت و بقیه به ارمغان بیاری؟؟؟؟

    و هر روز و هر لحظه تو هر شرایطی و چالشی فقط سعی میکنم تک تک قواعد حضرت شمس و صبر و تسلیم بودن به درگاه خدارو چاشنی راهم کنم و هیچ اتفاقی رو به بیرون از وجود خودم ربط ندم تا مثل هزاران باریکه معجزه دیدم باز هم ببینم در مقیاس بزگتر .

    برای هممون از خدا عشق،نور ،آرامش که لازمه ش ارتباط با خود برترمونه میخوام.

    دوستتون دادم

    ارادتمند شما سارا ابریشمی

    ا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای:
  2. -
    افروز گفته:
    مدت عضویت: 1915 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان مهربانم و دوستان صمیمی

    بزرگترین هدف زندگی من رسیدن به آرامش و لذت بردن از زندگی و هم مدار شدن با انسان هایی است که با آن ها احساس خوبی میگیرم و برای رسیدن به این هدف سعی میکردم هزینه کنم و دوره های استاد را بخرم و استفاده کنم و فکر میکردم این فقط خرید دوره میتونه پرداخت بها باشه ولی چون با تمرکز کامل رو دوره ها کار نمیکردم و مهم تر از همه نمیتوانستم ذهنم را کنترل کنم به نتیجه ی مطلوب نمیرسیدم و بعد از پایان دوره وقتی می دیدم که به نتیجه ی دلخواه نرسیدم پیش خودم می گفتم اشکال نداره حالا یه دوره ی دیگه را میخرم و اون را گوش میدم تا به هدفم برسم ولی باز هم بی نتیجه بود و امروز بعد از گوش دادن به این فایل با خودم عهد بستم که دیگه حق خرید هیچ دوره ای را ندارم تا زمانی کا نتونستم به صورت لیزری و متمرکز رو دوره های خریداری شده کار کنم و باید بتوانم ذهنم را کنترل کنم تا به نتیجه برسم به نظرم من بزرگترین قربانی من برای رسیدن به هدفم کنترل ذهن هست اگه بتونم ذهنم را کنترل کنم به نتیجه و هدف مورد نظرم خواهم رسید به امید پروردگار یکتا واین سخت ترین و بزرگترین قربانی من برای رسیدن به هدفم می باشد

    خدایا کمکم کن که بتونم با توکل و اعتماد کردن به خودت به خواسته هام نچسبم و ذهنم را به سمت ناخواسته ها نبرم و به هدفم برسم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  3. -
    سعیده سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 1955 روز

    با سلام خدمت استاد عباس منش و خانم شایسته گرامی

    من فایل اعتماد به رب اتون را همین سه هفته پیش گوش اش دادم و رویش هم کامنت گذاشتم و امروز صبح وقتی از خواب بیدار شدم مدام داشتم به اون فایل فکر می کردم و مطالب اش را مرور می کردم و انگار یک حسی بهم گفت برو تو سایت استاد یک فایل جدید گذاشتن اول فکر کردم سریال زندگی در بهشته بعد عنوان را که خوندم فهمیدم این فایل دقیقا همون فایلی است که من این روزها بهش احتیاج دارم.

    واقعیتش را بخواید من اول اردیبهشت ۱۴۰۰ هدف ام را گذاشتم ازدواج و اسم پارسال ام هم گذاشتم سال رابطه عاطفی و ازدواج و توی این یکسال و حدودا ۳ ماه تماما داشتم روی باورهایم در رابطه با ازدواج کار می کردم و کل ذهنم را شخم زدم و دیگه هیچ باور مخربی نبود که روش کار نکرده باشم حتی روی باورهای توحیدی ام هم کار کردم و هنوزام دارم کار می کنم ولی هیچ نشانه ای ندیدم منظورام از نشونه این است که هیچ فردی با ویژگی ها و مشخصاتی که من دلم می خواهد و دوست دارم نیومد خواستگاری ام البته نشونه هایی چون خبر عروسی شنیدن از دوست و آشنا و دعوت شدن به عروسی و فیلم و عکس عروس داماد دیدن و کلی زوج های خوشبخت و الگوهای موفق ازدواج پیداکردن دیدم حتی من از بچه های سایت هم هر کسی که توانسته بود با استفاده از قانون جفت روحی اش را پیداکنه هم دیدم و پیداشون کردم و مدام موقع کار کردن روی باورهایم این الگوها را واسه خودم مثال می زدم ولی بازهم هیچ نشونه ای ندیدم البته این هم بگم من اصلا به خواستم وابسته نبودم و الان هم نیستم خیلی می خواهم بهش برسم ولی بهش هم نچسبیدم فقط از این که هیچ نشونه ای ندیدم یک ذره ناراحتم منتها من اول از همه چون پارسال به یکسری تضادهای مالی تو زندگی ام بر خوردم باعث شد که کلا دیگه ذهن ام درگیر اون بشه و خیلی مواقع هم کنترل ذهن نداشتم و بعد هم اون تمرکزی که باید بگذارم روی هدف ام و تعهدی که باید تو انجام دادن تمرینات داشته باشم را نداشتم و حتی بعضی وقتها تمرینات را انجام میدادم و بعضی وقتها هم نه و همین امروز صبح به خدا گفتم خدایا من دیگه خسته شدم واسم یک نشونه بفرست و فکر می کنم این فایل یک نشونه است و خودم فکر می کنم چون من تمرکز کافی نگذاشتم روی هدف ام و بهای رسیدن به هدف ام را نپرداختم واسه همین تو طول این مدت ازدواج نکردم. و اما بهایی که من حاضرام بپردازم و یا چیزهایی که حاضرام واسه رسیدن به هدف ام قربانی کنم:

    ۱)دور تلویزیون و فیلم و یا سریال و یوتیوپ را خط کشیدن

    ۲)دور آدم های نامناسب و منفی و بدبین و نشست و برخاست باهاشون را خط کشیدن

    ۳)دور توجه به ناخواسته ها و نازیبایی ها را خط کشیدن

    ۴)قدرت نه گفتن به خواسته های نامعقول اطرافیانم را داشتن

    ۵)رابطه ام را با خداوند بهتر کردن و مخصوصا توی مبحث توحید و شرک

    ۶)تمرکز اصلی ام را روی هدف حال حاضرام گذاشتن و هر روز برای رسیدن به این هدف ام کاری انجام دادن و به شکل های مختلف بهش توجه کردن با تجسم با صحبت کردن و غیره

    ۷)ایمان فعال داشته باشم و راسیتش چند وقته دارم رقص یاد می گیرم و همش هم به خودم میگم من دارم رقص یاد میگیرم واسه عروسی ام چون عروسی ام نزدیکه

    ۸)در تمام این مدت به دنبال زوج های خوشبخت و روابط عاشقانه باشم و با دیدن اشون تحسین کنم

    ۹) هر نشونه ای هم که در طول این مدت دیدم تایید کنم و خداراشکر کنم مثل خبر عروسی شنیدن یا فیلم و عکس عروس و داماد دیدن و یا با اومدن خواستگارهایی شبیه یا نزدیک به ویژگی ها یا مشخصاتی که دوست دارم همسر آینده ام داشته باشه

    ۱۰)بیشتر روی احساس لیاقت و ارزشمندی ام کار کنم البته که کار کردم ولی بیشتر کار کنم چون خیلی هم مخفیه و هم مخرب

    ۱۱)صبح ها زودتر بلند شوم و ورزش کنم و شبها زودتر بخوابم (زمان و وقت و انرژی گذاشتن)

    در اخر از دوستان عزیزم متشکرم می شوم اگر اونها هم ایده و یا راهکاری دارند تا بهم بدهند تو بحث پرداخت بها و رسیدن به هدف ام من با کمال میل ازش استقبال می کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      علی اصغر سیمابه گفته:
      مدت عضویت: 1366 روز

      به نام خدا

      سعیده جان

      ‌برای جذب یک رابطه عاطفی باید بهاشو پرداخت

      من ایده ها رو بهت میدم البته

      طبق گفته های خودتون شما حس میکنم یه خلا دارین اونم زود تند میخواین ازدواج کنید

      روی عزت نفستون کار کنید روی احساس ارزشمندی روی باورهاتون روی وابستگی هاتون حتی وابستگی به شیرینی حتی وابستگی به اینکه در آینده همسرتون مثلا یک مثل استاد دور باشه از خانوم شایسته؟از خودت بپرس آیا من میتونم یک ماه بدون همسرم تحمل کنم روی این جواب ها کار کن دوره عشق و مودت کار کن زندگی در بهشت

      و رها باش تجسم سازی عکس شخص مورد علاقت ویژگی هاش بنویس حتی گاهی وقتها حس کن کنارته حتی تصور کن یک فرد اموزش دیده هست توحیدی هست یا مثلا حتی مدل لباسش رو تصویر سازی کن

      بعدش رها باش

      خدا در زمان مناسب مکان مناسب هدایتت میکنه

      اون فرد هدایت میشع به سمتت از جایی گمان نمیکنی به قول قران

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    مریم گفته:
    مدت عضویت: 2330 روز

    سلام…

    هیچ ایده ای ندارم که چی قراره بنویسم، ولی میدونم خدا هدایت میکنه…به کامنتی که برای من در درجه ی اول مفید باشه، و انشااالله برای دیگران

    استاد اعتراف میکنم مدتها ذهنم دلش میخواست حرف شمارو اینجوری برداشت کنه که، استاد میگه بدون زجر به هدفهات میرسی، پس همه چیز باید دست نخورده و گل و بلبل(که نبود!) باقی بمونه و حالا ببینم چیکار میخوای بکنی؟ و میدیدم واقعا نمیشه هیچ کاری کرد! اینقدر سنگ سربی به پاهام وصل بود که جلوی کوچکترین اقدامم رو میگرفت…

    دیدگاه قربانی کردن، چقدر من رو سبک تر کرد….الان میفهمم، چرا میگفتین من خیلی راحت به هدفهام رسیدم…چون شما نمیخواستین زنجیر هارو سالم نگه دارین و حرکت کنین…نمیخواستین بار اضافی حمل کنین…شما کوله بارتون رو سبک میکردین و برای رسیدن به هدفتون حرکت میکردین.

    بار سنگین چیه؟

    حرف مردم، خوب به نظر رسیدن از نظر مردم، حتی پدر و مادرت…حتی نزدیکانت

    بارسنگین چیه؟

    فکر اینکه اگه زن و بچم گشنه بمونن چی؟

    بار سنگین چیه؟

    اگه دیگه نتونم فرصت کاری بهتر پیدا کنم چی؟

    اگه ضرر کنم چی؟

    اگه محتاج بمونم چی؟

    اگه تنها بمونم چی؟

    اگه..اگه..اگه..

    استاد شما اینارو نوشتین، و قبل از اینکه این اگه ها بخوان در دنیای بیرون رخ بدن، شما در درون به عنوان بهای رسیدن به هدف پرداخت کردین، و بعد دیدین بسیاری از اونها واهی بوده، و بسیاری از اون قربانی ها هم در نهایت به رشد بیشتر و نتایج بهتر منجر شدن

    مثل درختی که هرس میکنی برای اینکه بهتر رشد کنه…شاخه و برگهای فعلی ظاهرا خوبن، قشنگن، شاید مشکلی هم ندارن، ولی اگه میخوای راه نفس درخت باز بشه و بهتر رشد کنه باااید قربانیشون کنی…

    الان میفهمم چرا میگفتین مسیر لذت بخش بود…چون باری روی دوشتون سنگینی نمیکرد که من باید اینو راضی کنم، اونو نگه دارم، شرکت رو حفظ کنم، حالا حرف مردمو چیکار کنم؟…نه…شما از همه ی اینا گذشتین، و عزت و نعمت نهایی دست خدا بود که در نهایت همه رو به کسی که ایمان داشت و عمل صالح انجام داد، عطا کرد.

    استاد من ازونایی بودم که نزدیک ۹ سال پیش با دوره های تندخوانی با فایلهاتون آشنا شدم. و شاهد بودم چه فروشی و چه تقاضایی داشت اون دوره ها…ولی شما برای تمرکز بر هدفتون، اون مسیر پولسازی وسوسه برانگیز رو هم بستین. و الان شاهد رشد همه جانبه ی شما در آموزش قوانین خداوند هستیم.

    گفتین بنویسیم چه هدف هایی داریم، و چه قربانی هایی حاضریم بپردازیم؟

    استاد باورتون میشه من چند روزه دارم با خودم سر همین موضوع کلنجار میرم؟!

    خانواده ای که هرکدوم مسیری برای من میپسندن و از اولین فرزندشون انتظار دارن، و منی که نمیخوام مثل اونا زندگی کنم.

    استاد یه شغل دولتی و شوهر کردن و بچه دار شدن هدف زندگی من نیست…

    من یا از افسردگیٍ تسلیم شدن در برابر اینها میمیرم…یا توی مسیر پر از ماجراجویی رشد خودم میمیرم!

    جفتش مرگه…کدومش بیشتر خوش میگذره؟! کدومش منو راضی میکنه؟ کدومش باعث میشه هر لحظه اگر مردم حسرت نخورم؟

    مطمئنا دومی…

    و استاد چون میدونم شما از شنیدن نتایجمون خوشحال میشین نتیجه ی اولین قدمی که برداشتم رو بگم:

    اول یه پیش زمینه بدم: استاد من چون همواره در مسیری که خانوادم میخواستن بودم، علایقم رو گم کرده بودم. مدتها عاشق طراحی لباس بودم و نرفتم. و دو سالی هست هدایت شدم سمت ورزش. گفتم مریم، این دفعه روی علاقه ی خودت سرمایه گذاری کن

    استاد من پارسال تمام پولی که داشتم رو قربانی گرفتن مدرک مربیگریم کردم، و به یک ماه نخورد، هنوز نمره ها نیومده بود که من توی دانشگاه شغلی گرفتم که مجری آموزشی یک پژوهش بین المللی هستم.

    توی این کار اولا با بچه ها کار میکنم که عاشقشونم، و دوما هر یک ساعت بطور متوسط ۱۵۰ هزار تومن به من میدادن! اونم بدون هیچ آشنایی و تجربه! که از تجربه ی قبلیم که ۲-۳ ماه صبح تا شب و حتی روزهای متوالی میرفتم و نهایتا فکر کنم سودش به اندازه ی یک ساعت و نیم اینجا بود خیلیییی بهتره! البته تعداد جلسات زیاد نبود؛ ولی با شرایط من کاملا سازگار بود؛ و نشانه و دلگرمی واضحی بود برای ادامه دادن و جسارت به خرج دادن.

    و البته این داستان، با خبر های بهتری از جمله آشنا شدن با اساتید درجه ی یک فیزیولوژی ورزشی جهان، مولفان و مترجمین کتابهای مرجع فعلی در دانشگاه ها، و رزومه ی قوی و بین المللی برای ادامه تحصیل من ادامه داره!

    استاد راستی میدونستین عاشقتونم؟! خیلیم خوش هیکل و عالی شدین، جوون تر تر تر هم به نظر میرسین. چون مطالعات اخیرم هم توی همین حوزه هست میدونم چه کار بزرگیه و از ته دلمممم بهتون افتخار میکنن با این نتایج فوق العادتون. انشاالله دوره ی قانون سلامتی رو هم تهیه میکنم و با ذوق از این همزمانی دوره ی قانون سلامتی و مسیر خودم هم لذت میبرم.

    در پناه رب، عاشقتونم :)

    انشاالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      علیرضا حقگو گفته:
      مدت عضویت: 1522 روز

      ســلام😊

      چقدر زیبا نوشتین لذت بردم و بهم خیلی کمک کرد

      اونجا که توضیح دادی چه بارهای سنگینی به دوش ماست و استاد چطور اونها رو نبود کرده عالی بود

      و مرگ توی مسیر ماجراجویانه رشد و پیشرفت چقدر لذت بخش تره

      بی نظیر بود بی نظیر 👌

      و واقعاً هدایت شدی در نوشتن

      خیلی خوب بود 🙏🙏

      دو تا نکته و دیدگاه عالی گفتی

      که هم در اجرای تمرین آگهی بازرگانی کمکم می‌کنه و هم در مسیر هدف قشنگم که دارم روش کار میکنم

      دوتا پاور 💪 عالی زدی بهــم

      مرسی مرسی🙏

      خدا حفظت کنه😘😘

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2170 روز

    به نام خداوند جان و خرد

    کزین اندیشه بر نگذرد

    سلام بر استاد عزیزم

    سلام بر همه ی دوستان خوبم

    استاد جان .. استادی که داری پدری میکنی در حق ما ..خدا وکیلی آب رو ریختی روی آتیش.. دوباره بیداری و دوباره مصمم شدن برای ادامه ی راه حقیقت

    خیلی به خودم افتخار کردم… به خودم و به استاد عزیزم

    به خودم بابت اینکه زهرا راهت درسته و همین منوال را ادامه بده

    به استادم که حقیقت را درک کرده و به من به عنوان ابراهیم زمانه می فهمونه که همینه و برو جلو

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت

    خیلی حرف هاتون الهی بود . با دیدن این فایل و شنیدن صدای دستی از دستان خداوند فهمیدم که راهم درسته و برم جلو

    تعهد هام رو دوباره نگاه کنم

    تعهد هام درسته

    تعهدهام حقیقته

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت

    من برای کنترل ورودی هام اولش سختم بود ولی گفتم استاد جان میگه باید انجامش بدم

    اولش یه هفته نرفتم خونه مادرم . ترک دوستان . بعد دیدم فشار رومه ..تازه من از اونهایی نیستم که رفیق دوست و اینا باشم اما باید همین رو هم کنترل می کردم .

    بعد استاد جان با //قانون تکامل //آشنام کرد

    و من با تکرار و تکرار این قانوندرهای باز شدن

    خوبیش این بود که استاد از زندگی خودش می گفت. منم می گفتم خب !!پس باید در زندگی خودم درستش کنم

    کم کم تونستم ورودی هامو بسیار عالی کنترل کنم . چون خانواده ی من . خانواده همسرم . اطرافیام به شدت مذهبی هستن و باید ازشون دوری می کردم و این فایل اتمام حجت بود با تعهد هام شخص من خدایا صد هزار مرتبه شکرتت

    //////استاد من فقط باور کردم که میتونم لاغر شوم .!!!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟فقط با دیدن شما در سایت که دیدم لاغر شدید و همینطور یه حسی بهم میگفت این رو بخور و این رو نخور . با این کار چند نفر به من گفتن که لاغر شدی !!!! این در حالیه که من /// دوره قاون سلامتی //// را ندارم ..

    حالا چطور لاغر شدم؟؟؟؟؟ فقط با دیدن و باور کردن ………………………..

    بادیدن استاد جان

    با صحبت هایی که می فرمودن

    اونهایی که میگن نتیجه من خودمو میگم ما یادمون میره و نباید این اتفاق بیفته این خودش یه نوع شکست محسوب می شود

    استاد شما خیلی ماهید

    من هر چی که می گید را تا اون جایی که می تونم تا پای جان ، بهش عمل می کنم

    خدا را صد هزار مرتبه شکر

    استاد خدا بهتون ثروتی بده که نتونی بشمریش

    داره مهاجرت مون هم جور میشه به امیدخدای مهربان

    دست های خداوند همه ی کارها رو برای ما می کنن فقط با ، باور کردن قاون بدون تغییر جهان هستی ، فقط مثل وحی منزل گوش کردن به صحبت های استاد جان ، فقط زوم کردن روی استاد و زندگی استاد . نتایج استاد . باخوردهای استاد چرا؟؟؟؟ چون ایشون کسی هستن که نتیجه گرفتن و در حد حرف زدن نیست کسی هستن که بهش عمل کردن و عمل میکنن

    استاد من به عنوان شاگردتون افتخار میکنم که در مکتب شما هستم

    استاد شما بی نظیرید

    استاد شما ماهید

    استاد شما همتا ندارید

    از قادر متعال براتون بهترینها را خواستارم

    در دوره دوازده قدم فرمودید /// من به عنوان شاگرد شما باید این حرف ها رو به هیچ کس نگم /////// من هم گوش کردم و به هیچ کس نگفتم به غیر از همسرم که اول راه که بودم برای ترس بود که تمومش کردم و یه کم هم برای دخترم و اونم تموم شد و رفت . الانم برای همسرم که میگم همسرم وقتی التماس میکنه براش میگم و همه رو که نه ؟؟؟ مثله قبلا که خودمو خسته کنم و اینم روی خودم کار کردم

    واقعا خدا را شکر میکنم که در این مسیر با استادی هستم که حرف هاش بوی خدا می دهد

    استاد خدا بتون اجر بده که با حرف هاتون که همه را من باور میکنم ، باعث می شود که خداوند را بیشتر با خودم رفیق کنم

    استاد خدا بهتون ثروتی بده که نتونی بشمریش که حرف هاتون چنان انرژی به من میده که زهرا برو و برو وبرو و انجامش بده همین رو برو و نترس همین رو برو و نگو نمیشه

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت

    من تمرین اگهی رو چندین و چند بار انجامش دادم و چنان قدرتی خداوند بهم میده که خودم باورم نمیشه خدایا صد هزار مرتبه شکرت

    دیشب همسرم بهم میگفت داره درها باز میشه…

    بهش گفتم خب .. بعد گفت یه انسان شریفی اومده و میگه می خواهیم با هم بریم تهران و تو برام کار کن ….من هم خونه ات میدهم به صورت رایگان با خانواده ات در اون خونه بشین و زندگی کن ….میگه اون خونه خیلی خوبه وبزرگه و ……

    بعد من اول هیچی نگفتم ….بعد گفت نظرت چیه؟؟؟؟؟ بهش گفتم : من استاد جانم گفته طبق مدارت باید بری جلو و یه شبه نمیشه که ثروتمند بشی یا یه شبه بیماریت درمان شود باید کم کم و تکاملی بری جلو

    گفت خب باید چیکار کنیم؟؟؟؟؟؟

    گفتم باید تکامل را رعایت کنیم و چون ما تا حالا در خونه های کوچیک بودیم الان در مدارش نیستیم و به زمین می خوریم البته باری خدا کاری نداره ولی در مدارش باید باشی تا لذت شو ببری …باید خودمون رو در مدارش قرار بدهیم تا در خونه های بزرگ باشیم و اگه تکامل رعایت نشود نمیتونیم و دوباره زمین می خوریم

    همینو که گفتم. گفت :پس باید این کار رو کرد. گفتم : آره …گفت : باشه

    و بعد مثال هایی که طبق گفته های استاد رفته بودیم جلو و نتیجه داده بود ، را بهم گفتیم و یاد آوری کردیم و هر دو تامون احساس مون خوب شد خدا را شکر

    خدایا صد هزارمرتبه شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    شاهرخ گفته:
    مدت عضویت: 2406 روز

    با سلام، فایل بسیار عالی و نکته، نکته ی مهمی بود که نیاز داشتم بشنوم.

    هدف من استقلال مالی هستش و فکر میکنم اگه بتونم به این هدفم برسم خیلی از چیزهای دیگه خودش حل میشه، و حاضرم براش وقت و انرژی و پولمو بزارم. البته اینم بگم که گفتنش برام آسونه ولی تو عمل به این قدرت عمل نمیکنم.

    دارم سعی میکنم که از بودن تو مسیر اهداف، لذت ببرم تا اینکه نتیجه گرا کامل بشم، این نکته رو برای خودم میخواستم بگم که اگر هدفی که دارم(استقلال مالی) برام مهم باشه و برام مهمترین موضوع باشه، اون وقت میتونم خیلی شیرین و راحت وقت و انرژی و پول هزینه کنم، ولی گاهی مایوسی میاد سراغم، که عقب گرد دارم. ولی دوباره شروع میکنم.

    قطعا برای رسیدن به هدفم باید از یه سری چیزا هزینه کرد ولی انصافا ارزششو داره، قبلا تجربه رسیدن به اهدافو داشتم که روش وقت و انرژِی گذاشتم، مثلا برای قبولی تو کنکور، زحمت و تلاش زیادی کشیدم نتیجه خوبی گرفتم، برای مدرک تحصیلیم حدود 4 سال وقت گذاشتم نتیجه خوبی گرفتم، برای ورزش بدنسازی وقت و انرژی زیادی گذاشتم نتیجه خوبی گرفتم، قطعا برای رسیدن به استقلال مالی چیزی خارج از این قانون نیست و نیاز به وقت انرژی داره که قطعا امکانپذیره. برای همه دوستانم آرزوی سلامتی دارم.

    سلامت و تندرست باشید همیشه …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  7. -
    پرستو سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 1282 روز

    استاد بخدااااا من عاااااااشقتونم

    بخدا نمیدونید چیکار کردید با زندگی من

    بخدا وقتی اینقدر محکم حرف میزنید فقط میخوام گریه کنم اونقدر که شما توی زندگی من تاثیر گذاشتید

    تاثیر چیه اصلا زندگیم از این رو به اون رو شده بخدااااا قسم به جون خودم

    استاد من هر روز از خدا بخاطر شما سپاسگزاری میکنم

    استاد من دوره ۱۲ قدم خریدم به ترتیب الان قدم پنجم هستم یعنی فروردین امسال هدایت شدم

    بعد هدایت شدم به دوره سلامتی چقدر حالم خوبه

    چقدر خوشحالم

    بعد دوره روانشناسی ثروت ۱ و بعد دوره عزت نفس

    استاد بخدا من ۱۲ اردیبهشت دوره روانشناسی ثروت خریدم ۸ تیر ماشین خریدم منی که همش دوس داشتم ماشین بخرم و جور نمیشد بخدا شما هستید که باورهای منو عوض کردید باورهای مخرب منو عوض کردید زندگی منو عوض کردید

    استاد این جمله شما غلبه بر ترسها همیشه تو ذهنمه

    منی که ۶ سال پیش گواهینامه رانندگی گرفتم ولی ماشین نداشتم رانندگی کنم و تقریبا ۱۰ روز ماشین خریدم چند جلسه رفتم با ماشین آموزشگاه و امروز هم قرار بود مربی بیاد با ماشین خودم بریم

    مربی نیومد و من خودم تنهایی رفتم و یاد حرف شما می‌افتادم و بخدا توکل کردم خدا میدونه چقدر حالم خوب بود بدون هیچ ترسی و با اعتماد بنفس تهران دور زدم 🥰🥰🥰 چقدر خداوند همراهم بود

    خداروشکر بخاطر شما

    استاد من سال گذشته کارمند بود و خونه ای که دارم اجاره ای هست من بر ترسم غلبه کردم و کار خودمو شروع کردم و گفتم هر چی باشه من بهاشو می‌پردازم

    موفقیت بها داره و من تا آخرش هستم

    مدیرم خیلی صحبت کرد با من و همکارام گفتن حقوق راحت داری و شرکت خودت دردسر داره تو سرمایه نداری تو نمیتونی تو شرایطش و نداری

    من گفتم میتونم و بهاشو تا آخرش می‌پردازم

    و همیشه به خودم میگم هر چیزی بهایی داره و من باید بهاشو بپردازم

    خداروشکررر خداروشکر خداروشکر خداروشکر

    استاد شما بخدا یک نفر هستید در زمین یگانه اید در زمین و من عاااااشقتون هستم ❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 29 رای:
  8. -
    NK گفته:
    مدت عضویت: 1772 روز

    سلام و عرض ادب

    این فایل فوق العاده را در روز عید قربان گوش دادم و لذت بردم و میخواهم حال و هوای گوش دادن به ان را با شما در میان بگذارم

    من دوره قانون سلامتی را تهیه کردم و خیلی هم خوب نتیجه گرفتم اما خوب دقیق به هر انچه شما میگفتید عمل نمیکردم یک جایی با خودم گفتم من نمیخواهم از دوره قانون سلامتی فقط به سلامتی و کاهش وزن برسم بلکه اینجایی که ایستادم همان جایی هست که استاد همیشه میگفتند از هرجایی که هستی شروع کن

    من همیشه میگفتم من چطور مثل استاد یک ساک قرمز بردارم و تغییر را اغاز کنم و به نظرم غیر ممکن میامد اما این چند روز با خودم گفتم استاد میگن از همان جایی که هستی شروع کن

    کاری که رزای عزیز انجام داد که نتایج را در کلاب هاوس برای ما گفت که از بودن در خوابگاه بی خانمان ها رسید به عضویت در پست مورد علاقش در سازمان عمران و مهندسی کشور انگلیس ،

    گفتم خوب از همینجا شروع میکنم هر انچه استاد در خصوص قانون سلامتی که میگوین را انجام میدهم اگر بتوانم این کار را بکنم میتوانم تعهد داشتن را در خودم تقویت کنم میتوانم ایمان داشتن را در خودم تقویت کنم میتوانم تقوا داشتن را در خودم تقویت کنم و در اخر میتوانم نظم و انظباطی که سالها ارزویش را دارم را در خودم بوجود بیاورم و تقویت کنم . اگر بتوانم جلوی خوردن خود را بگیرم یعنی جلوی ورودی های نامناسب به بدنم را بگیرم قطعا میتوانم جلوب ورودی های بد ذهنی را هم بگیرم و اینجاست که تقوا یی که شما همیشه از ان برایمان میگوید معنا پیدا میکند یعنی کاری را که میتوانم انجام دهم را انجام ندهم من الان راحت میتوانم هر انچه که دوست دارم را بخورم اما بهای رسیدن به سلامتی و زیبایی داشتن تقوا و دست کشیدن از خوردنی های نامناسب است من الان میتوانم هر فکری که دوست دارم در سرم به ان بپردازم از نفرت از افکار جنسی از غیبت از بدگویی اما تقوا این است که از ان دوری کنم و تقوا داشتن یعنی پرداخت بها

    لذا در همین جایی که ایستادم اغاز میکنم هر روز به پیاده روی می روم الان به ۴ کیلومتر در یک ساعت رسیدم من و همسرم هر دو ماشین داریم و من هرگز پیاده روی ۱۰ دقیقه را هم نمیتوانستم تجربه کنم اما الان به لطف الله و بنده ی خوبش همچون شما هر روز پیاده روی میکنم یک روز در حین پیاده روی با خود گفتم ای بابا من جای خاصی برای پیاده روی کردن در این شهر کوچک داغون ندارم

    تا اینکه مجدد به یاد صحبت های شما افتادم که میگوید از همان جایی که هستی اغاز کن گفتم خوب مگر نه اینکه استاد گفتند هر روز برای پیاده روی یک جا میرفتند تا جاهای مختلف را ببینند و پیاده روی هم انجام دهند خوب من از پارک های شهر کوچک خودم اغاز میکنم و میروم شهر خودم را میگردم من از کمیت مراقبت میکنم خداوند هم از کیفیت مراقبت میکند امروز رفتم یک پارکی در پایین شهر نزدیک قبرستان شهر سر ظهر همین فایل مربوط به عید قربان را هم گوش میدادم به قدری لذت میبردم که حتی در هنگام پیاده روی انگار که در حال حرکات موزون بودم من که قبلا اگر از کنار این پارک رد میشدم اه و اوه میکردم امروز به داخل پارک رفتم و به توصیه شما شروع کردم به توجه کردن به زیبایی ها گویا در یکی از مناطق امریکا پیاده روی میکردم کلی کیف میکردم و انجا که فریاد میزدید تو میخواهی چه بهایی پرداخت کنی من میگفتم بهایی که میخواهم پرداخت کنم حرکت است چیزی که شما همیشه ان را به ما گوشزد میکنید حرکت کردم در سر ظهر پیاده روی امروزم را انجام دادم

    قانون سلامتی را به چشم منبعی هم برای سلامتی و دست یافتن به ارزوی چندین و چند ساله در خصوص تناسب اندام و زیبایی و سلامتی دیدم و هم به عنوان جایگاهی که میتوانم از همین جا شروع کنم و با پرداخت بهای ان تعهد ، ایمان ، تقوا ، و نظم و انظباط خودم را تقویت و اصلاح نمایم خدایا شکرت هر دوره ای که از شما تهیه کردم من را بالا کشیده است و من چقدر از این کیفیت زندگیم راضی هستم بسیار ممنون و سپاسگزارم استاد عزیزم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 218 رای:
    • -
      فرزانه علیان گفته:
      مدت عضویت: 1852 روز

      ندای عزیزم سلام

      مرسی از کامنت ارزشمندی که نوشتی

      خداروشکر که بهش هدایت شدم

      این جمله که “ازهمانجایی که هستی شروع کن” برای من نشونه بود و انگیزه ام رو برای شروع مسیر چندین برابر کرد. این روزها تصمیم گرفتم و اراده کردم که با همین سرمایه های ارزشمندی که خداوند در وجودم نهادینه کرده شروع کنم و به سرمایه ی مالی خیلی توجه نکنم. من حرکت میکنم تا خداوند خودش برام مسیرهای مالی رو باز بکنه. من بهش توکل میکنم تا هدایتم کنه.

      من از همینجایی که هستم شروع میکنم تا خداوند موفقیت رو برام رقم بزنه.

      خدایا شکرت

      مرسی که نوشتی و دستِ خداوند شدی برای انتقال این آگاهی های ناب

      درپناه قدرتمند الله، بهترینها برات رقم بخوره♥️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    آرزو گفته:
    مدت عضویت: 1309 روز

    سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته و دوستان هم فرکانسیم

    خداروشکر میکنم که خدا با نشانه هاش به من میگه که من حرفهای تورو میشنوم من راهنماییت میکنم این توهستی که باید انتخاب کنی بله دقیقا دیشب من و از خواب بیدار کرد وسوالی رو که ذهنم مشغول کرده بود ازش پرسیدم ازش خواستم به من بگه من چیکار میتونم بکنم در مورد پسرم که الان نوجوون شده وحرف من و گوش نمیده وکلا نمیتونم رو هدفم تمرکز کنم همش تو فکر این هستم که چیکار کنم که کمتر با گوشی بازی کنه ازت پرسیدم چرا از لحاظ مالی هیچگونه پیشرفتی نمیکنم وچه واضح جواب منو تو این فایل استاد دادی چه چیزی رو قربانی میکنی برای هدفت آیا حاضری از پسرت بگذری وبه من بسپاری بری تمرکزی رو هدفت باورهات کار کنی یا دوباره به ظاهر کارمیکنی ولی همش تو فکر اینی که چکار کنم برای پسرم وجالبه دیگه هرلحظه گوشی به دست پسرم چسبیده چون منم تمرکزی به گوشی پسرم چسبیدم خدای مهربونم تو چقدر قشنگ واضح راهنمایی میکنی خدایا کمکم کن منم بتونم بهای هدفم و بپردازم خدایا من به هر خیری ازتو فقیرم کمکم کن بتوتم با قلب باز پسرم به تو بسپارم وحرف دیگران که وظیفه تو براش سرگرمی ایجاد کنی تو باید به زور ببری کلاس و محدودش کن ازش چیزی رو که دوست داره بگیر که این حرفها اونقدر میان که من دوباره توکل واعتماد به تورو فراموش میکنم خدایا کمکم کن ناشنوا باشم در مقابل این حرفها فقط به زیباییهای زندگیم تمرکز کنم وبپذیرم هدایت و حفاظت پسرم دست تو وبا خیال آسوده به تو بسپارم که باید اینکار کنم وگرنه همه کارم آب در هاون کوبیدنه من باید بهای تمرکز داشتنمو بپردازم استاد عزیزم ازت ممنونم که حرفهای خدای مهربونم و به من رسوندی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 73 رای:
    • -
      خاتون حاجی وند گفته:
      مدت عضویت: 1964 روز

      سلام دوست عزیزم و سلام بر اساتید عزیزم استار عباسمنش و مریم شایسته

      بابت این کامنتت از شما بسیار سپاسگزارم قبل از خواندن این کامنت با همسرم در مورد ثبت نام پسرم در مدرسه دولتی و غیردولتی صحبت میکردیم من مقاومت داشتم سر جای قبلی باشه

      خدا رو شکر این کامنت شما ترمز منو کشید و همین لحظه مسئله ثبت نام پسرمو به خداوند سپردم

      شار و سلامت و ثروتمند در پناه الله یکتا باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      نگین گفته:
      مدت عضویت: 1256 روز

      سلام فهیمه جان

      چقدرررر خوشحال شدم . تک تک جملات شما حرف دل من بود. امروز حتی خانم همسایه هم به من پیام داد تو رو خدا گوشی رو از دست پسر ۱۱ ساله ت بگیر پدر چشمهاش و درآورد بس که تو کوچه نشسته و با گوشی بازی میکنه. کلافه شده بودم بس که اطرافیان بهم میگفتن تو پخمه ای نمیتونی از پس یه بچه ۱۱ ساله بربیای. همسرم میگفت تو مثل ماست میمونی چرا هیچی بهش نمیگی و از همه مهمتر من خودم بارها و بارها با این بچه به بحث و جدل پرداختم تا قانعش کنم کمتر سراغ گوشی بره. اما بدتر میشد. و تنها ثمره ش جری شدن و پرخاشگری و بی حرمتی کردنش بود. همیشه یه صدایی تو درونم بهم میگه که رهاش کن خدا بدتر از اینم هدایت کرده ولی باز سرزنشها و دلسوزیهای بیجای اطرافیان مسیرم و عوض میکرد و باخودم مبگفتم خب منم یه کاری باید بکنم.

      خدا رو هزااااااران مرتبه شکر

      کاش میتونستم بجای ۵ امتیاز به شما ۵ میلیون امتیاز بدم.

      دام و قرص کردید.

      من هنوز فایل استاد و گوش ندادم و بی صبرانه منتظر فردا هستم که گوش بدم

      ولی یقین دارم باز هم نکات مثبت و مفید بسیاااار زیادی ازش می آموزم.

      خدا به شما و استاد بزرگوارمون خیر و برکت و شادی و سلامتی در دنیا و آخرت عطا کنه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    بهاره گفته:
    مدت عضویت: 1415 روز

    سلام استاد عزیزم سلام به روی ماهتون

    خدایاشکرت که تورو داریم

    خدایاشکرت که به معنی واقعی کلمه هرلحظه هدایتم میکنی

    خدایا توبزرگی توبینایی توشنوایی به حال واحساس هر لحظه ازتک تک بندگانت

    خدایا میخام فریاد بزنم دوست دارم

    میخام فریاد بزنم الهی شکر بخاطر وجود شخصیتی مثل استاد عباسمنش وصدهزاربار شکر که من درمسیر این آگاهی های ناب وخالص وپاک وباعشقی که ازطرف خدا باکلام استاد عزیزم جاری میشه قرار گرفتم

    استاد فایلتون خیلی آگاهی ها وراهکارها وریشه های اساسی روبهم یاد داد. واقعا باید بارها وبارها شنید وگوش داد وعمل کرد.

    استاد عید شماهم مبارک…..عید من امروز خیلی مبارک شد باشنیدن ودیدن این فایل….

    چه عیدی ای بهتر ازاین میتونستم بگیرم.

    استاد میخام صمیمانه یه چیزی بهتون بگم ،من همیشه خیلی دوس داشتم مثل شما باشم دوس دارم درمورد این قوانین صحبت کنم،آموزش بدم وتاثیرگذار باشم در زندگی دیگران….چون موقعیکه بایکی دیگه راجع به این قوانین واین آگاهی ها صحبت میکنم ۱۰برابر بیشتر ازاینکه به اون طرف چیزی رویاد بدم خودم یاد میکیرم وبیشتر وبیشتر عمل میکنم…اصن وقتی راجع به اینچیزا با شخصی یاگروهی صحبت میکنم انگیزه ام دوچندان میشه.عشق وعلاقه وعملم بیشتر میشه،بیشتر روخودم کارمیکنم ،بیشتر تحقیق ومطالعه میکنم ووقت میزارم….من احساس فوق العاده خوبی با این کار دارم….وهیچی تا به حال به این اندازه منو شاد نکرده واون شعف درونی اون احساس خدایی واون احساس رضایت ازخودم تو این کاره که به دست میاد وحسش میکنم….ازدیروز تاحالا تواین فکر بودم که چجوری کارمو شروع کنم که بتونم ازاین چیزای خوبی که ازشما یادگرفتم به دیگران هم آموزش بدم…..واقعا راهشو نمیدونستم….

    حالا بادیدن این کلیپ والبته قبلا هم به این فکر افتاده بودم که مثل شما ازکلاسهای دانشگاه شروع کنم.

    خیلی دوس دارم هرچه زودتر شروع کنم واولین قدم روبردارم….

    خدایا کمکم کن…

    خیلی امیدوار وخوش بینم….احساس خوبی دارم.

    انشالله که خدا راه روهرلحظه بهم نشون بده.

    قبلا از دیدن این فایل پشت میزم نشسته بودم وداشتم فکر میکردم چجوری میتونم یه سخنرانی خوب داشته باشم..من چیز خاصی از اصول سخنرانی نمیدونم ولی چون باعشق وعلاقه وازتجربیات خودم وازآگاهی هایی که ازشما گرفتم چیزای خوبی میدونم وبه خداتوکل دارم….میدونم میتونم شروع خوبی داشته باشم….چون توهمین ۱۰_۱۱ماهی که باشما هستم تقریبا هرروز فایل گوش میکردم وتمریناتمو انجام میدادم…

    استاد عزیزم بهترینم بنده پاک خدا برام دعا کنید موفق بشم .

    مرسی از وجودتون از کلامتون

    مرسی ازخدا که شما روبه ماداده.

    خدانگهدارتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 29 رای: