حاضری برای هدفت چه چیزی قربانی کنی؟ - صفحه 11 (به ترتیب امتیاز)

621 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مصطفی کرمی گفته:
    مدت عضویت: 1188 روز

    سلام استاد مهربان وخانم شایسته عزیز🤗

    🤗سلام دوستان گرانقدر خانواده استاد عباسمنش

    🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹عیدتون مبارک🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

    🎊مثل همیشه کاربردی و مفید ، مثل همیشه دست خداوند در بیان و روشن سازی قوانین خداوند🎊

    ✴استاد من چهار سال پیش هدفم این شد که مهارت تشخیص حرکات قیمت در بازار های جهانی مثل طلا داوجونز و نفت رو بدست بیارم به نحوی که بتونم علت حرکات رو تشخیص بدم و با واکنشی که به این حرکات میدم معاملاتم رو کنترل کنم و موفق باشم

    ⚫استاد برای رسیدن به این هدف من ذره ذره ، روز به روزی که گذروندم احساسم نسبت به خداوند رو خالص کردم ، هنوز در حال کاملتر کردن این موضوع هستم ، چرا؟

    تا بتونم پرداخت بها برای رسیدن به هدفم رو درک کنم و با حس خوب ازش بگذرم

    🔵این موضوع رو من قبلا از شما شنیده بودم و میدونستم یکی از قوانین رسیدن به خواسته و هدف پرداخت بها برای رسیدن به هدف هست

    🔴بهایی که من پرداخت کردم قضاوت شدن توسط اطرافیانم بود، بهایی که پرداخت کردم گذشتن از شرکتی بود که منو محدود میکرد در رسیدن به خواسته ام ، بهایی که پرداخت کردم تغییر نگاه اطرافیان نسبت به خودم بود. بهایی که پرداخت کردم رفتن همسرم از زندگیم بود.بهایی که پرداخت کردم تنها شدنم و تمرکز بی نهایت برای رسیدن به هدفم بود.اینها در نظرم بزرگترین هزینه هایی بود که برای رسیدن به خواسته ام پرداخت کردم.

    الان هم که بهش فکر میکنم افتخار میکنم و به خودم میبالم که انقدر هدفم برام با ارزش بود که هزینه های این چنین رو پرداخت کردم و به خودم میبالم.

    ♻️اما چیزی که باعث شد این هزینه هارو قبول کنم و بتونم خودم رو کنترل کنم ، حس بی نیازی من به غیر از خداوند یکتا بود. حسی که خیلی براش تلاش کردم تا در اون خالص تر بشم. و هرچه جلو تر رفتم این حس قوی تر شد و بیشتر به خداوند وابسته شدم و دیگران و نگاه اونها در نظرم کمرنگ تر و بی اهمیت تر شد.

    ✴استاد من مهاجرت کردم به یکی از زیبا ترین نقاط ایران جایی که روز به روز ثروتمند نشینان اون در حال افزایش پیدا کردن هستن و حتی مردمی ک وضع مالی مناسبی ندارن و ناسپاسی میکنن یا سعی بر تغییر دارن تا بتونن بمونن یا تسلیم میشن و ترک میکنن این جای زیبا رو.

    ❇جایی که من هستم میتونم با پنج دقیقه پیاده روی برم توی اب های آزاد شنا کنم و یه عالمه حس خوب رو در خودم تقویت کنم

    ✅انسان هایی که با من صحبت میکنن روی خوبشون به من میرسه و بعضا به قوانین خداوند بدون اینکه شاید با جزئیات بدونن ایمان دارن.

    ✅میخوام بگم من به هدفم با افتخار رسیدم و مسیری رو رفتم که از اطرافیانم کسی نرفته بود و فقط به خداوند اعتماد کردم.

    ✅احساسم به خداوند رو رفته رفته و با تکامل کامل تر کردم و بیشتر بهش وابسته شدم.

    ✅عزت نفسم به خاطر این توجه زیاد تر شد و آرامشی که بدست آوردم مثال زدنی نیست.

    ♾میخوام بگم بله کاملا صحبت های شما متین و درسته که برای رسیدن به هدف باید قربانی بدیم تا بتونیم مدار طی کنیم و به خواستمون برسیم.

    ♾باید تکیه کنیم به پروردگار عالم و اعتماد داشته باشیم و به هدفمون فکر کنیم و حرکت کنیم.

    ♾مهاجرتی که من کردم مثل یک جای تراشیده شده ای هست که دقیقا مطابق تقویت احساس خوب در من هست که منو به خواسته هام نزدیک میکنه از وقت آزاد بگیر تا آدم هایی که به من خوبی میکنن و شرایطی رو پیش میارن که من بتونم بیشتر به خواسته هام نزدیک بشم.

    ⭕نمیگم ناخواسته و تضاد نیس، به اونها به دید روشن شدن بیشتر خواسته هام نگاه میکنم اما انقد خوبی ها داره انقدر حالم خوشه و روز ب روز شکر گزار تر میشم انقدر حسم به خداوند برای درک مشیت و سنتی که در دنیا قرار داده بیشتر میشه که حدی براش متصور نیستم

    ⭕استاد این حال و ارامش خوبم به شرایط گره نخورده ، من از زمانی که در شرایط سختی بودم و در حال پرداخت هزینه برای طی کردن مدار خودم بودم اگاهانه سعی میکردم حسم رو خوب نگه دارم ، و اینگونه هدایت شدم به جای بهتر ، و همین الان هم در حال کنترل ورودی هام هستم

    ⭕خداوند میفرماید

    سوره مؤمنون

    وَٱلَّذِینَ هُمۡ عَنِ ٱللَّغۡوِ مُعۡرِضُونَ (٣)

    و آنان که از بیهوده روى گردانند

    ⭕این به نظر من یکی از واضح ترین آیات در مورد کنترل ورودی هامون هست و من همواره در حال انجام این کار و مراقبه هستم

    ⭕به صورت مطلق خودم رو ایزوله کردم در شرایطی که به ظاهر بد بود برای کنترل ورودی هام فایل های شما رو به تعداد دفعات زیاد گوش دادم و میدیدم.

    ⭕یکی از موارد درک پرداخت هزینه یا دادن قربانی برای رسیدن به هدف بنظرم کنترل ورودی هاست تا فرد بتونه افکارشو کنترل کنه و متمرکز باشه روی اهدافش و اجازه نده حال بدی پیدا کنه که زمینه ساز اتفاقات بد اینده بشه

    ممنونم که این مطالب رو با ما به اشتراک میزارید ، ممنونم که شما و خانم شایسته با عشق و در کمال بی نیازی این فایل هارو عاشقانه تدوین میکنین زمان میزارید و ارسال میکنین، دعا گوی شما هستم و ازتون بسیار سپاسگزارم🌹

    حق تعالی نگهدارتون❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  2. -
    منیره ملاباقری گفته:
    مدت عضویت: 1351 روز

    باسلام ودرود فراوان به استاد عزیزم که بزرگترین معجزه‌ی زندگی من آشناشدن بااستادبزرگوارم بود من ازمدتی که بااستاد آشنا شدم هدف اصلی زندگیم این شد که به یک انسانی تبدیل بشم که سرتاسر وجودش عشق به الله باشه وروی ایمانم کارکردم وبه قول استاد بهایش رو هم دادم من الان یک سالی هست که اصلاتلوزیون نمیبینم ۳تا بچه ی کوچیک دارم همه ی مسئولیت زندگی روی دوشم هست ولی روزی ۲ساعت وقتی ازخواب بیدارمیشوم دردفترشکرگزاری برای داشته هایم شکرگزاری مینویسم ،ویسهای استاد رو تاحدی که بتونم هرروز گوش می‌کنم ،ازچیزهایی که خیلللللی خیلللللی سخته مثل غیبت کردن ،خوبی کردن به کسی که به‌اصلا خوبیهام رو نمیبینه ،قضاوت کردن ،ازدست کسی دلگیر نمیشم،رفیقهایی توزندگیم داشتم که حذفشون کردم حتی خانواده ام که ی مقداری منفی فکرمیکنن خیلی کمتر برخوردمیکنم خلاصه به قول استاد بهایش روپرداخت کردم والان نمیدونم با چه حسی براتون بگم که واقعا هرچیزی که ازخدامیخوام به طرز معجزه آسایی برام انجام میشه ،به اون ایمان وتوکل وآرامش درونی رسیدم که آرزوی چندین ساله زندگیم بود استاد من واقعا نمیدونم با چه زبونی ازشما تشکرکنم وخداراهزاران بارشکرمیکنم که استادی مثل شمادارم،آرزوی سلامتی و خوشبختی برای استاد عزیزم وهمه ی بچه های گروه میکنم🙏🙏🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  3. -
    زهرا فرخی گفته:
    مدت عضویت: 1479 روز

    سلام استاد عزیزم

    سلام دوستای نازنینم و خانواده جدیدم

    من به این یقین رسیدم که هیچ فایل استادی الکی و بدون برنامه برامون باز نمیشه

    ینی هر کس در هر مرحله از زندگیش به یه سری از این فایلا هدایت میشه

    گاهی هدایت میشه به فایلی که بهش میگه بیخیال باشه کمی

    گاهی به فایلی هدایت میشه که بهش میگه تعهد جدی داشته باش

    و چقدر زیباااا و رووووون هدایت میشیم به فایلی که نیاز داریم به فایلی که باید بشنویم

    همه چی با زمانبندی خودشه

    من که برای اولین بار کاری بهم پیشنهاد شده که باید هر روز چند ساعت برم تو یه مغازه باشم

    و از همون روزی که قبول کردم همش حرف ها و فایل هایی به گوشم میرسه

    که ادامه بدم

    بابای من که اصلا تو این وادی ها نیس یه فایلی تو گوشیش باز کرد

    که داستان انیشتن بود

    که میگفت انیشتن یه زمانی که گمنام بود و کاز نداشت تو روزنامه اگهی زده اموزش رایگان فیزیک

    و این بشر از اینجا شروع کرده و یه رور نوبل گرفته یه روزی بزرگترین خوشامدگویی تاریخ امریکارو دیده

    و اون فایلو باید من در اون لحظه میشنیدم

    و این فایل تعهد و قربانی کردن رو

    و به راحتی از سفری که چیده بودن خانواده انصراف دادم و گفتم بااید کلییی کار که توخونه دارم رو تموم کنم

    که همشون واجبن

    یه سفرو تونستم قربانی کنم برای اهداف بزرگم

    من نمیخوام یه هنرمند معمولی بمونم

    من پیشرفت صعودی در همه زمینه ها میخوام

    پس بجای بودن تو مهمونیا باااااید تمرکزمو رو دوتا کار بزارم

    کسب و کارم و تقویت ذهنم

    همه چی خیلی قشنگ خیلی زیبا خیلی روون داره پیش میره تو زندگیم

    همه چی فوق العاده پیش میره

    انگار که تو یه جریااان زیبایی افتادم

    و عالم منو میبره هر روز بسمت افکار بهتر انسان های بهتر شرایط بهتر

    از اینکه انقدر ارامش دارم

    از اینکه صبحا قبل از اینکه چشام باز بشه اول لبخند میاد رو صورتم خیلی سپاسگذارم

    خیلی حرفه

    قبل ابنکه چشمت باز بشه لبخندبه صورتت بیاد

    این ینی دارم مسیرو درس میرم

    به هیچی گیر نمیدم

    از هیچکس توقع ندارم

    و از هیچکس ناراحت نمیشم

    مزه زندگی واقعی رو دارم میچشم من دارم الان زندگی میکنم و لذت میبرم خدایا شکرت

    خدای عزیزدلم مارو به ایمان حضرت ابراهیم برسون و مارو به عملگرایی و تعهد ابراهیم هدایت کن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  4. -
    شروین اکبری گفته:
    مدت عضویت: 1620 روز

    به نام الله که پشتیبان من است

    سلام بر تمامی دوستان عزیزم و استاد عزیزم که میدونم این نظر رو می خواند

    من تقریبا از پایه نهم با المپیاد های علمی آشنا شدم و مطالعاتی راجع به شون انجام دادم (الان دانش آموز پایه دهم هستم و به لطف خدا دبیرستان نمونه دولتی منطقه ۵ (تهران) قبول شدم )

    و تقریبا از یک ماه پیش تحقیقاتم رو جدی کردم ، به مزایا و معایب المپیاد پرداختم ، با دوستانم راجع به این قضیه صحبت کردم

    اما هی این ماجرا رو کشش دادم و شروع نکردم

    با این که می دونستم می خوام المپیادی بشم ولی تو این دودلی گیر کرده بودم

    بهم الهام شد که بیام دوباره این فایل رو ببینم و کاغذ و قلم بگیرم دستم و بنویسم

    تک تک مسائلی که استاد می گفتن رو من شبیه سازی می کردم با شرایط المپیادی شدن

    استاد می گفت من این حجم از کتاب رو مطالعه کردم برای رسیدن به هدفم

    منم می نوشتم آیا حاضری برای رسیدن به هدفت هزاران هزار صفحه رو مطالعه کنی ؟

    گفتم بله

    استاد می گفت باید تمام تمرکز رو بذاری روی هدفت

    منم نوشتم آیا حاضری برای رسیدن به هدفت قید کار های حاشیه ای رو بزنی ؟

    و اینجا فهمیدم که این پاشنه آشیل منه مثل خیلی های دیگه

    تمرکز ، تمرکز ، تمرکز

    من نمی تونم روی یه کار متمرکز باشم

    هی از این شاخه به اون شاخه میپرم

    و این سوال سخت ترین سوال بود و تصمیم رو گرفتم

    گفتم بله

    من باید بتونم متمرکز باشم

    به قول استاد که

    هدفم بزرگه بله و باید قربانی ام هم بزرگ باشه ، شاید وقتی در این مسیر در حرکتم پیشنهاداتی برای کار های دیگه به من بشه ولی باید بگم نه

    باید بتونم بگم نه

    (وقتی میای سمت المپیاد می بینی که باید بین مطالعه برای کنکور و مطالعه برای المپیاد یکی رو انتخاب کنی )

    بعد از اتمام فایل اومدم روی یه صفحه جدید

    یه بعلاوه بزرگ رو صفحه کشیدم

    مزایای المپیاد | مزایای کنکور

    معایب المپیاد | معایب کنکور

    و پس از این دلایل منطقی به علاوه حس قلبیم تصمیم گرفتم برم سراغ المپیاد ، المپیاد شیمی

    هدف :

    مدال طلای المپیاد شیمی سال تحصیلی ۱۴۰۲_۱۴۰۳

    اقدامات :

    مطالعه سه کتاب شیمی سه پایه دهم ، یازدهم ، دوازدهم به علاوه ی کتاب های نظام قدیم این سه پایه _ مطالعه کتاب های شیمی عمومی

    قربانی ها و بهای این هدف :

    ●گذاشتن تمام تمرکزم روی این هدف

    ● ترک کردن گشت و گذار بیهوده در وب و موبایل

    ●کنار گذاشتن دیدن برنامه های بی فایده تلویزیون

    ●قطع کردن ارتباطم با آدم های منفی باف و کسانی که به من چیزی اضافه نمی کنن

    مطمئنم و یقین دارم که الله یگانه وقتی تعهد من رو ببینه من رو در این مسیر همانطور که در تمامی اهداف دیگه ام کمک و هدایت کرده ، در این مسیر هم پشتیبانم خواهد بود

    گر مرد رهی ، میان خون باید رفت

    وز پای فتاده سرنگون باید رفت

    تو خود پای در راه بنه و هیچ مپرس

    خود راه بگویدت که چون باید رفت

    به امید الله پیشرفت هام و حرکت هام رو در این مسیر میام و با شما به اشتراک میذارم

    برای تک تک شما دوستانم آرزوی موفقیت روزافزون دارم

    پیروز باشید 🌷

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  5. -
    ناهيد بشكار گفته:
    مدت عضویت: 2165 روز

    به نام رب قدرتمند وجودم ، سلام استاد قشنگم استاد خوش تیپم استادی که خودم فکر میکنم هر چی ازتون یاد گرفتم دارم اجرا میکنم به لطف همون الله که همیشه نامش رو میبرید ، این کامنتو با عشق مینویسم چون میدونم که شما هم با عشق میخونیدش

    من بهای هدفم رو دارم میدم سه سال و نیم پیش با شما آشنا شدم زمانی که به نقطه ی تسلیم رسیده بودم توی زندگی زناشویی به شدت ناهنجاری قرار داشتم که هر کاری از دستم براومده کرد کردم ولی نشد که نشد ، آخرش گفتم خدایا من نمیدونم باید چکاری بکنم و مثل فلج بی پا روی زمین نشسته بودم از همون موقع زندگی من تغییر کرد با فایلای شما با هدایتی که خدا برام کرد

    اولش تو همون شرایط رو خودم کار کردم و بعد به من گفته شد ازین زندگی بیا بیرون ، من تو شرایط مالی بسیار خوبی بودم خونه و زندگی همه چی عالی

    ولی از خدا میخواستم یه خونه واسه خودم داشته باشم با بچه هام راحت در آرامش زندگی کنم آزاد آزاد ،

    وقتی خدا بهم گفت همه چی رو هدیه ببخش و بیا بیرون همه خانوادم بهم گفتن اشتباهه محضه ، تو ۲۵ سال زحمت کشیدی تو این زندگی و ازش حق و حقوق داری دو تا دختر ۲۴ ساله و ۱۷ ساله داری اولی زمان ازدواجشه و دومی سال کنکورشه

    این کار دیوانگیه بچه هات بدبخت میشن خودتم آبروت میره

    من گوشمو بستم و گفتم هر چی خدای من بگه انجام میدم و همه ی خونه و زندگیم رو هدیه دادم به همسرم مهریه و همه چی رو هم بخشیدم با همون پول خودم اومدم یه خونه اجاره کردم با بچه هام یکساله دارم در سلامتی و آرامش و امنیت و آزادی زندگی میکنم

    خدای من همه جوره ازم داره مراقبت میکنه تو این یکسال قدم به قدم بهم گفته شده چه کاری کنم تا به خونه ام برسم

    با عشق همه ی قدمها رو انجام دادم و الان دقیقا تو مرحله ی رهایی هستم خواسته ام رو رها کردم به خدا سپردم بهش اعتماد دارم که بهم میده و دارم از زندگیم لذت میبرم ، من بها دادم و دارم میدم همچنان از حرف مردم از همه ی خونه و زندگیم گذشتم از ۲۵ سال زحمتی که کشیدم تو اون زندگی گذشتم کاری که فکر میکنم خیلی ها نمیتونن و دارم رو پای خودم می ایستم و خدا کنارمه و دستمو گرفته با عزت داره منو پیش میبره

    این کامنت رو با اشک مینویسم استاد جانم شاید تو ندونی که فایلات با من چه کار کرده از یک زن ترسوی پر از شرک چه انسان قدرتمند و شجاع و باایمانی ساخته که خودم به خودم افتخار میکنم عاشقانه دوستت دارم و به زودی خبر معجزه ی بزرگ زندگی ام رو بهت میرسونم

    به همون الله یکتا میسپارمت عشق من .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  6. -
    سیده مینا سیدپور گفته:
    مدت عضویت: 1597 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم

    وسلام به تک تک دوستانم

    روزهشتادو سوم، روزشمارتوانایی تشخیص اصل از فرع…

    وقتی حرف از قربانی کردن وپرداخت بهاء میشه، من کسی هستم که می تونم به جرات قسم بخورم، بهایی که پرداختم برای اینی که الان هستم باشم هیچ چیز باارزشی نبوده، اگر بگم پولی ومالی بوده، اگربگم جسمی بوده، اگر بگم روحی بوده، اگر بگم ذهنی بوده، هرچی که بوده…

    من فقط اومدم یکسری چیزهای بیخود رو ،بی ارزش رو ریختم دور، گذشتم ازشون…ازش چشم پوشی کردم ،چیزهایی که نبودنشون بهتر از بودنشون بود…

    مثال میزنم…

    من یه روزی توی اختلافاتی که با همسر پیدا کرده بودم، ذهنیتم این بود که اوکی ایشون وضع مالیش عالیه، مهریه هم حق منه، تا نگیرم جدا نمیشم ازش، حتی اگه کلی اذییت بشم تو رابطه ولی مجبورش میکنم حقمو بده، وایشون چی میگفت و توی ذهنش چی بود؟؟

    خب اذییتش میکنم تا خسته بشه بگه مهرم حلال وجونم آزاد…

    من اون زمان تازه با این مسیر آشنا شده بودم ودرک درستی از قوانین نداشتم ونه شناختی از لطف ومهربانی خداوند ، انقدر ترسهام زیاد بود وانقدر حرف دیگران روم تاثیر داشت که مهریه حقته هرطور شده ازش بگیر…

    خلاصه وقتی این مسیر پرخیر وبرکت رو ادامه دادم هرچی جلوتر اومدم دیدم شما استادقشنگم میگید، ترس روبروی ایمان هست، جنگیدن توی هر چیزی اشتباه هست، پول وثروت انقدر زیاد هست که ازبهترین روش میاد توی زندگیمون خیلی راحت و دلچسب،خب اوایل سخت بود باور این موضوع، ولی گفتم آقا این آدمیکه داره این حرفو میزنه بالای 10 ساله داره همین اصل رو میگه، هیچ تفاوتی توی حرفهایی که تو فایلهای اون سالهاش بوده تا به امروزش نیست، پس این قانون جهان هست وبرای هرکسیکه بهش عمل کنه ، صدق میکنه…

    ومن با تمام وجودم وبا رضایت قلبی رفتم تمام مهریه وحق وحقوقم رو بخشیدم، تا موضوع دادن وگرفتن مهریه برام اصل نباشه، بلکه ببینم آیا این زندگی درست بشو هست یا نه، و جالبه که همسرم خیلی شیک ومجلسی رفت تمام کارهای طلاق رو انجام داد بدون اطلاع من و چندماه بعد داد نامه طلاق اومد در خونه…

    خب من اول به حرفهای شما ایمان اوردم وبعد به لطف خداوند، من چیزی رو قربانی نکردم جز ترس هامو، جز خشم و حس انتقامم رو، جز جنگیدن وجنگ اعصاب رو، وپله های دادگاهی که قرار بود قبلش بالا و پایین بشه، تا مثلا اخرش ماهی فلان قد بیاد توحسابم یا یه پولیکه با حرص ودرد و رنج و جنگ اومده باشه تو زندگیم،اگرچه حقم بوده…

    والبته که خداوند یکسال نشده برام جبران کرد و من جواب اعتمادم رو بهش گرفتم واتفاقا به این مسیر ایمانم بیشتر شد که بدون شک درسترین مسیر هست…

    اگر بخوام در مورد ارتباطاتم با افراد سمی ومنفی بگم، که اون زمان تعدادی از خانوادمم جزء شون بودند، بازم باید بگم که من توی مورد فاصله گرفتن از اون افراد ترسهامو قربانی کردم، ترس ترد شدن وتنها شدن ونادیده گرفته شدن و دوست داشته نشدن رو…

    وبعد اون قربانی هایی که دادم چی نسیبم شد ؟؟

    کلی ذهن وفکر آزادی که تمرکزم رو آورد روی خودم وباعث شد چندین ماه فقط وفقط تمرکزم روی سایت و بهبود شخصیت وزندگیم باشه و البته که الان مدتهاست با دستاوردهایی که نسیبم شده تواین مسیر، ارتباطات سالم و بهتری رو دارم تجربه میکنم حتی با افرادیکه قبلا نمی تونستم اصلا تحملشون کنم ولی چون دید وباورم رو نسبت بهشون تغییر دادم واز قانون برانگیحتی در روابط استفاده کردم شکر خدا روابط سالم وبرپایه صلح وپرمهری رو دارم با دیگران تجربه میکنم واونا که دیگه توفرکانس من نبودند وتغییری درشون ایجاد نشده بود بعد تغییر شخصیت من کلا از زندگیم حذف شدن….

    در مورد کار وبارم اگه بخوام بگم، که باز باید بگم من تنبلی و توقع وانتظارم از دیگران رو، ترسهامو، تردیدهامو، بی انگیزگیهامو وناامیدیهام قربانی کردم وبه جاش، کلی عشق وانگیزه و امید و انرژی بدست آوردم برای اینکه هدفهامو مشخص و دنبالشون کنم واونهمه انرژی که پرت میرفت و هدر میرفت توی دنبال کردن اخبار و زندگی مردم و جامعه و……اومد شد یه انرژی قوی وزیاد و رفت سمت فعالیتهای مفید و برام پول و موقعییت اجتماعی وکلی ارزش و حس خوب مفید بودن به همراه آورد….

    اگر بخوام از هر جنبه ای به زندگیم نگاه کنم توی این دوسال اخیر، می تونم بگم من فقط آشغالهای توی ذهن و وجود وباورم رو ریختم دور، تا جا بازبشه برای تایم هایی که فقط وفقط در مسیر رسیدن به اهدافم پرشده از شور واشتیاق وانگیزه و خلق ارزش و کمک به گسترش جهان…

    شکر خدا کارم سرجاشه، تفریحم سرجاشه، استراحتم سرجاشه….

    آقااااا، یک کلام، من به تمام حرفهای شما رو باور کردم ،بهشون ایمان آوردم تا جایی که سعی داشتم بهشون عمل کردم، گفتم اگه برای سیدحسین عباسمنش ومریم جان و دوستان دیگه شده، برای منم پس میشه و همونم جواب گرفتم…

    منتهی، من به اندازه ایمان وباور خودم که فک میکنم سر سوزن هست نتیجه گرفتم….

    هنوزهم یه باورهای مخربی از گذشته گاهی توی وجودم خودنمایی میکنه…

    مثل حالا پول ومال واموال زیاد میخوام براچی ….

    اینکه حالا دوتا غیبت کوچیک مگه کجا رو میگیره…

    حالا مثلا من باعث گسترش جهان نباشم وزیاد مفید نباشم برای جهان بین این 8 میلیارد مگه به کجای جهان برمیخوره….

    حالا من بشینم یه گوشه نون وماستم رو بخورمو و زیاد نخوام برم دنبال هدفهای بززگتر و قانعتر باشم مگه چی میشه و…..

    از این جورگفتگوهای ذهنی دیگه…

    که سریع میام با تمرکز روی دوره 12 قدم، اون نجواها وصداها رو خاموش میکنم وبه خودم نهیب میزنم که مینااااااا، آی مینااااااا، نکنه باز برگردی به روتین گذشته وباری به هرجهت زندگی کردن و مثل گذشته کاسه ی چه کنم چه کنم بگیری دستت…

    من بی نهایت از برگشتن به منه گذشته ترس دارم، وهمونقدر برای بهتر شدن منه دیروز اشتیاق، واین باعث شده تواین مسیر پرخیرو برکت موندگار باشم به لطف الله مهربان…

    ان شالله که هممون توی این مسیر همیشه ثابت قدم باشیم

    من یه روزی میخواستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  7. -
    رسول بنادری گفته:
    مدت عضویت: 1440 روز

    وقتی رفتین برای استعفا از شرکتی ک 2 سال بدون کار حقوق و مزایا دریافت میکردین و اونم ب شما گفت عباسمنش اگه از در  بیرون بری  یه دقیقه دیگه بیای بگی پشیمون شدم من قبول نمیکنما،

    و جواب استاد

    یه دقیقه، یه ماه، اصلا 10 سال دیگه من اومدم شما قبول نکن

    واقعا با گفتن چنین جمله ای اشک از چشمانم جاری شد

    این حد از مطمئن بودن این حد از ایمان، تو فک کن از ی جایی ک بدون این ک کار بکنی حقوم میگیری استعفا بدی، ورود کنی ب دل ناشناخته ها

    ب اون چیزی ک بهت گفتع شده عمل کنی این ایمانه

    ابراهیم خلیل الله، خواب دید ک این کار رو باید بکنه،

    نگفت بابا خوابه مگه میشه ادم پسرشو بکشه هر روز مردم هزارتا خواب بی ربط میبینن،

    البته ک صدای قلب ابرهیم بلند تر از صداب عقل او بود.

    واقعا ایمان میخواهد ب انچه ک بهت گفته شده عمل کنی و هستن آدمایی ک میدونن  بهشون گفته شده ک این کار رو انجام بدن ولی انقدر ترس و تردید در انجام اون کار  دارند ک خودشونو ب در و دیوار میزنن انگار نمیشنوند بلکه اونا فقط ایمان ندارند

    ایمان ب حرف نیست به عمله، وقتی استاد اینجوری با قدرت مثال هایی از خودش ک با ایمان حرکت کرده رو میشنوم لذت میبرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  8. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1187 روز

    سلام به استاد عزیز

    سلام به دوستان خوب خودم

    یکی از فایل های ارزشمندی که برای بار دیگر در حال گوش دادن به آن هستم

    واقعا این فایل فوق العاده است

    واقعا این فایل ارزشمند است و چه درسهایی عالی در آن برای من داشت

    از همه مهمتر پرداخت بها بود

    اگر من می گویم از خدای خودم کمک بگیرم باید بهای این ادعا را پرداخت کنم

    آنهم این است که باید ایمان و اطمینان و اعتماد خودم را به خدای خوئدم پرداخت کنم

    این واقعا مهم و اساسی است

    برای اینکه به صحت و سلامتی بدن خودم برسم

    من دوره قانون سلامتی را شروع کردم

    بهای پرداخت آن برای من این بود که از خوردن کربوهیدارت ها و قند وشیرینی خودداری کنم

    برای من اینکه بتوانم کسب و کار خودم را شروع کنم شروع به کار کردن روی ذهن و باورهای خودم کار خودم

    فایل های دانلودی باورهای ثروت ساز استاد عزیز را مطالعه کردم

    برای اینکه روند زندگی و ارتباط من بهتر بشود شروع کردم به اینکه تغییر کنم

    شروع کردم به کار کردن بر روی باورهای ذهنی خودم

    شروع کردم به اینکه افکار خودم تغییر بدهم

    این آنقدر برای من لازم بود که چندین بار آنرا گوش دادم

    ممنونم استاد عزیز

    سپاس از خدای مهربان خودم

    سپاس از خدای هدایتگر خودم

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  9. -
    لیدا احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1479 روز

    سلام استاد عزیزم

    اول از همه بگم که چقدر خوش هیکل شدین و چقدر بهتون میاد،الان که این کامنتو مینویسم سرکارم و خداروشکر انقدر کارم خوبه که بیشتر مواقع تنهام و میتونم فایلارو گوش کنم

    این فایلو صبح که از خواب بیدار شدم باز کردم و بقیه شو اومدم اینجا در عین حال که کارمو انجام میدادم فایلم گوش کردم

    فوق العاده بود این فایل،مثل همه فایلاتون که همدم همیشگی منه،تو پلی لیست گوشیم دیگه فایلای استاد عباسمنش بیشتر از آهنگام شده و میتونم بگم دیگه اهنگ گوش نمیدم،به محض اینکه وقت میکنم فایلارو باز میکنم چون ازشون جواب گرفتم،از همون فایلای اول که گوش دادم و استاد گفتن تلویزیون و اخبار رو نمیبینن منم این کارو کردم،میتونم بگم فقط تلویزیون رو گهگاهی باز میکنم اونم برا دیدن فوتبال و والیبال چون خیلی علاقه دارم

    دورو برم خیلی اروم شده،با اینکه من کار خاصی نکردم و فقط رو خودم کار میکنم ارتباطم با کسایی که به نظرم ارتباط باهاشون هیچ کمکی بهم نمیکرد و حتی منو پایین میکشید کم شده حتی افراد نزدیک

    این شغل هم با کمک خدا و با استفاده از قانون و فایلای ارزشمند استاد برام جور شد ،چیزی که خواسته بودم از خدا

    انقدر اوضاع زندگیم خوبه،با اینکه خیلی راه دارم و خیلی خواسته دارم،ولی هرروز خداروشکر میکنم ، هر جا که احساس میکنم کم اوردم موفقیتهای قبلیمو به خودم یاداوری میکنم و این زندگی برا من رویاییه،یه خدایی دارم ،نزدیکم،پیشم،باهاش صحبت میکنم ازش راهنمایی میخوام و میدونم زود پاسخ میده و همه اینارو مدیون خدایی هستم که منو وارد این سایت کرد و بهم اجازه داد حرفای خوب بشنوم،فایلای خوب ببینم و بهشتو در این دنیا تجربه کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  10. -
    زهرا ولایتی گفته:
    مدت عضویت: 1131 روز

    سلاااااااام استاد عزیزم

    بسیااااااااااار خوشحالم از اینکه دارم برای تغییر کردنم وقت می گذارم و دائم با خودم میگم زهرا به اندازه ای که روی خودت کار می کنی نتیجه می گیری و واقعااااااااااااا همینه به اندازه ای که وقت می گذارم نتیجه می گیرم .

    خیلی خوشحال شدم وقتی دیدم فایل جدید گذاشتید و توی همون دو سه روز اول وقتی شنیدم توی فایل گفتید اگه هزار بار هم این فایل رو گوش کنید بازم کمه حدود 10 بار گوش کردم و سعی کردم مثال هایی که خودم چه موقع هایی چه چیز هایی رو قربانی کردم رو به یاد بیارم .

    استاد من تو همون روز اول که فایل رو گذاشتید می خواستم بیام و کامنت بزارم اما یه حسی بهم می گفت نه الان نزار و از اونجایی که شما توی فایل هاتون بار ها و بارها گفتید تمام فایل هایی که می گذارید زمانیه که بهتون الهام میشه من هم با خودم گفتم پس منم الان به حرف این الهام گوش می کنم و الان نمیذارم . تا اینکه امروز بهم الهام شد بیام و بذارم. نمی دونم دلیل اینکه این الهام بهم شد چی بود ، اما این رو می دونم که هر زمان من ، به الهاماتی که بهم شده توجه نکردم ضربه خوردم و هر زمان گوش کردم نتیجه خیلی خوبی گرفتم.

    هربار که این فایل رو گوش کردم چیز جدیدی ازش یاد گرفتم.

    یه جاهایی قربانی هایی کردم که الان نتیجه اش رو میبینم ولی یه وقتایی هم قربانی نکردم و الان که این فایل رو گوش کردم متوجه شدم که اگر اونجا این کار رو می کردم چه نتایجی برام داشت. اما خداروشکر میکنم که الان این رو یاد گرفتم و از خدا می خوام هدایتم کنه بتونم این رو در زندگیم عملی کنم . خدااااااایاشکرت

    استاد از زماااااانی که برای تغییر کردنم وقت میذارم ، نتایج واااااااقعا بی نظیر شده ، نشانه ها زیاد شده و ما با توجه کردن به اتفاقات خوب و حتی توجه کردن به نشانه های کوچیک حالمون رو خوب می کنیم و می گیم اینم یه نشونه دیگه برای اینکه بفهمیم قانون داره جواب میده. خدای من عاااااشقتم

    استاد واقعا ازتون سپاسگزارم

    من و مامان و بابام توی اتفاقات مختلف دائم می گیم این نتایج رو و این اتفاقات رو به هیچ کس جز خدا و استاد نمی تونیم بگیم چون کسی نمی فهمه و درک نمیکنه خداااااایاشکرت و استاد میرسه اون روزی که میایم پیشتون و نتایج رو ، رو در رو براتون می گیم . عاشقتوووونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای: