حاضری برای هدفت چه چیزی قربانی کنی؟ - صفحه 14
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/07/abasmanesh-4.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2022-07-10 07:49:372022-08-31 09:43:07حاضری برای هدفت چه چیزی قربانی کنی؟شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام بر استاد عزیز و مریم جان شایسته و همه عزیزان
هدف امسال من.
۱- رسیدن به اندام کاملا عالی و سلامت بدن ،و درست و کامل عمل کردن به قانون سلامتی .
۲-شروع حرکت به سمت رسیدن به ثروت بغیرالحساب با لذت و عشق .چون میبینم که آسان میشه برام آسانیها..
حاضرم به خاطر این دو هدفم جونم رو بها بپردازم .چون هفت سال دارم با یادگیری قوانین جهان هستی زندگی میکنم ،تکاملی به این نقطه از زندگیم رسیدم .بهاها پرداخت کردم اما اشتباهات هم زیاد داشتم ،اما هیچ وقت از حرکت به سمت جلو دست نکشیدم ،همیشه با هر شرایطی ادامه دادم ،من رو خودم کار کردم ،من باورها تغییر دادم ،نتیجه ها گرفتم .
ولی همچنان تشنه ام ،تشنه تر از قبل برای یادگیری این قوانین .
بارها شنیدم که استاد گفت تمرکز صد بزار رو هدفت و من انجام دادم ولی باز پاشنه ی آشیلی از باورهای غلط پنهان در وجودم پیدا میشد و باید درس جدیدی میگرفتم و عمل میکردم ،
من خودم رو آدم عملگرا میبینم من هر آنچه که یاد میگیرم رو تو زندگیم عمل میکنم اما با باورهای نه خیلی قویم .ولی هر لحظه از خدا کمک میخوام که هدایتم کنه و من به عینه تغییرات حتی خیلی کوچک رو در خودم و اتفاقات روزمره ام درک میکنم .
تکامل ،همه چی تکامل و باید پذیرفت که باید در هر آدمی طی کنه تکاملش رو تا اونو به هر خواسته ای که میخواد برسونه حالا یا بدبختی ،یا خوشبختی .
من پذیرفتم که با یه آدمی که شاید یک سال وارد این سایت شده و نتایج فوق الاده گرفته فرق دارم ،فرقمون در باورهامون .اون یکساله رسیده و من شاید باید ۸ ساله برسم ،من پذیرفتم که باید با لذت ادامه بدم ،مهم مسیر نه رسیدن ،مهم ساخته شدن درست افکار و باورهامون ،
من از روند پیشرفتم راضیم ،هنوز خیلی کار دارم ولی وقتی میبینم که با درک درست قوانین دارم این مسیر رو با عشق میرم جلو بینهایت ذوق و شوق دارم و هر روز قدرتمندتر ادامه میدم .
من هر روز با عشق از خواب بیدار میشم ساعتها با خدای خودم خلوتی میکنم و شکر گزاری میکنم و سوال میپرسم و جواب میگیرم ،الهامات دریافت میکنم و معجزه ها میبینم و با کلی انرژی روزم رو به پایان میرسونم ،من از بهاهایی که پرداخت کردم که الان اینقدر خودم رو دوست دارم راضیم
،
من اگر اون بهاها رو پرداخت نمیکردم الان نمیتونستم با شجاعت بگم که راضیم برای این دوتا هدفم جونم رو بدم ،من امسال مسیر زندگیم تو یسری جاها تغییر چشمگیری کرده و نیاز به تمرکز بسیار بالای من داره،پس باید برای رسیدن به اهدافم از خوابم از زمانم از انرژی بالام ،از تمرکزم ،از کنترل ذهنم مایه بزارم اونم در حد بسیار عالی ،من باید وقتم برام ارزش طلای ناب رو داشته باشه و لحظه ای نباید بزارم به بطالت بره تا نتایج بزرگتری رو ببینم ،
قانون سلامتی به من چنان قدرتی در عزت نفسم و کنترل ذهنم داده که فقط خدا میدونه ،ذهن من از دست دغدغه خوردنی ها رها شده ،منی که ۲۰ ساعت روزم درگیر پختن و شستن و خوردن بود ،تفریحاتمون ،سفرهامون همه شامل خوردن ،پختن ،شستن بود ،من دیروز با تمام لذت به برادرم که پیشنهاد یه سفر چند روز داد رو رد کردم فقط به این دلیل که دیگه دلم سفرهای قبلی رو نمیخواد ،من الان بسیار زمان دارم که ساعتها برای خودم خلوت کنم و روی خواسته هام تمرکز کنم ،خیلی لذتبخش برام استاد عمل به قانون سلامتی .
روزی هزاران بار شکر میکنم الله مهربانم رو که هدایتم کرد که با عشق به این قانون عمل کنم و نتایج فوق الادتش رو هم ببینم .
زندگی من الان رویایی ،من در قسمتی از بهشت خداوند زندگی میکنن ،من پر از آرامشم ،من متفاوت از افراد جامعه عمل میکنم ،من دارم یه از بنده های خاص خداوند میشم ،من از خودم راضیم و این یعنی با لذت زندگی کردن .
در پناه الله یکتا شاد باشید و سعادتمند .
سلام عزیزم از انرژی کامنتی که نوشتی حس کردم چقدر با شوق و اراده و اشتیاق اون رو تایپ کردی
واقعا من هم از وقتی که طبق هدایت ربم دوره قانون سلامتی رو با شیوه الهاماتم انجام میدم به قدری انرژی ، انگیزه ، حس لیاقت و کنترل ذهن دارم که باور نکردنیه
انقدر از مدار جدیدم راضیم که حد نداره
انقدر شادم فقط از خدا توفیق میخوام بتونم ادامه بدم مسیری که من هم سالهاست دارم میام و بهادادنام هم سنگین بوده براش اما راضیم که بهادادم و لایقش شدم ان شاءلله
برات آرزو میکنم از ته دلم که به بهترین درجات دنیا و آخرت برسی
شادو سربلند و سرافراز و ثروتمند باشی
چقدر جالب بود استاد، من فکر میکردم که نکته آموزنده داستان حضرت ابراهیم رها بودن و نچسبیدن به چیزیه که دوستش داریم! الان تازه فهمیدم که نکتش بها دادن برای چیزی که دوستش داریم هست!!!
نمیدونم کامل متوجه شدم یا نه، اما انگار تازه دارم متوجه میشم، فقط یکبار فایل رو گوش کردم و زدم که دانلود بشه تا بارها گوش کنم اما تا بحال به این شکل به داستان حضرت ابراهیم نگاه نکرده بودم.
یادم اومد از زمانی که یه امتحان خیلی مهم داشتیم و اون امتحان خیلی برای من سخت بود، چون تازه شروع کرده بودم و امتحان به نحوی سخت بود که اکثر بچه ها گروهی درس میخوندن، ۳ یا ۴ نفر میشدن میرفتن خونه یکی و یک استاد میگرفتن با هم میخوندن، من به دو نفر از هم کلاسی هام گفتم بیاید با هم بخونیم اونها هم هی گفتن اره خیلی خوبه و باشه هماهنگ می کنیم، من چند روز صبر کردم دیدم خبری نشد فکر کردم که خواستن خودشون تنها بخونن، و من گفتم چرا من تنهام، همه دارن با هم درس میخونن، کاش منم یه نفر رو داشتم، بعد یهو به خودم گفتم من خدا رو دارم با خدا میخونم، من به کسی نیاز ندارم، شروع کردم به خوندن، بعد یه سوالایی میرسید که خیلی سخت بود هیچ کسی هم نبود ازش بپرسم، یهو بهم الهام شد که کل متن سوال رو کپی پیست کن توی گوگل، منم این کارو کردم، سوال ها مسائل ریاضی بود و انگلیسی بود، این کارو کردم دیدم واااای این سوالو دقیقا همین سوال یا فقط اعدادش فرق میکرد، رو قبلا سال ها قبل حتی، یک نفر پرسیده یک نفر دیگه حل کرده توی سایت نوشته و من میگفتم خداااایا شکرت، بدون هیچ منتی بدون اینکه از کسی بخوام سوالم حل شد و و همین طور پیش رفتم، نتیجش این شد که من اون امتحان رو با نمره ۹۸ از ۱۰۰ قبول شدم، و اون دو نفری که من بهشون گفتم بیاید درس بخونید یک نفرشون هنوز بعد از ۴ سال از اون قضیه هنوز نتونسته اون امتحان رو قبول بشه اون یکی هم پارسال قبول شد، یکبار از یکی شنیدم گفت من نمی تونم درس بخونم چون کسی نیست با هام پایه باشه بشینیم درس بخونیم و گفتم خدااایا شکرت که من همونجا اول راه مستقل شدم و دیگه هیچ وقت تو هیچ امتحانی نیازی به کسی نداشتم که باهاش درس بخونم. خدااایا شکرت.
استاد عزیزم این فایل بی نظیره، این فایل یک دوره فشرده هست.
من حاضرم چه بهایی رو بدم؟
این که به جای ساعت ها چرخیدن توی اینستاگرام و یوتیوب فیلم های خنده دار و چرت و پرت دیدن، بیام توی سایت عباسمنش دات کام بچرخم، کامنتارو زیر رو کنم و با خوندن تجربه های بچه ها ایمانم قوی تر بشه!
بعضی وقتا خودمو گول میزدم میگفتم من که فیلم غمگین یا اخبار نگاه نمیکنم من میخندم ولی این وسطا یهو یه ناخواسته هم چشمم بهش میفتاد دیگه، کنجکاو میشدم یه خبری رو هم میخوندم دیگه، یه کامنت منفی که حالمو بد کنه میدیدم دیگه، خوب انرژیمو هدر میدادم.
الان ساعت ۳ صبح هست و دارم این کامنت رو میذارم.
من میدونم چرا هنوز نشده!!! من بهاش رو کامل ندادم، همش از درون خود من بود!
من امروز خیلی روی نکات مثبت توجه کردم، امروز یه اتفاق ناخواسته کوچک افتاد که انقدر که بهش توجه نکرده بودم چند لحظه الان اصلا یادم رفت که چی بود باید فکر میکردم یادم بیاد، وقتی اتفاق افتاد میخواست حالمو بد کنه، با خودم گفتم خیلی نامردیه این همه اتفاق خوب افتاده امروز، چرا میخوای همین یه دونه اتفاق رو بزرگ کنی؟ چرا اتفاق خوبا اصلا مهم نیستن، انگار که وظیفشون بوده که اتفاق بیفتن ولی کوچک ترین ناخواسته میتونه حالتو بد کنه؟ منم توجهمو برداشتم گذاشتم روی اتفاق های خوب، نتیجش این شد که شب حس عالی داشتم و گفتم خدایا شکرت امروز بهترین روز زندگیم بود، نه اینکه الکی بگم واقعا از لحاظ حس خوشبختی احساس میکردم من خوشبخت خوشبختم.
امروز ساعت های زیادی رو توی سایت بودم استاد، کلی کامنت خوندم کامنت نوشتم، و فایل گوش کردم، این کارا باعث میشه وقتی ناخواسته ای اتفاق میفته سریع اون شبکه عصبی که توی ذهنم به خاطر کامنت ها ایجاد شده بوده فعال بشه و بیاد بیارم قانون رو.
من میخوام هر روز برم مدار بالاتر ، من لیاقتش رو دارم و بهاش رو پرداخت میکنم، ساعت ها از روز وقتم رو به جای توی سوشال مدیا میام توی سایت، اولا سختم بود یه کامنت میخوندم حس میکردم کوه کندم چه برسه بخوام کامنت بنویسم. الان باورم نمیشه ساعت ۳ صبح دارم باز یه کامنت طولانی مینویسم، نمیدونم ولی فکر میکنم امروز نزدیک ۱۰ تا کامنت طولانی نوشتم با عشق، شاید هنوز خوب عمل نکنم به قانون ولی میخوام که تلاشمو کنم، میخوام که آگاهانه سعی کنم با خوندن کامنتها با گوش کردن به ویس ها مغزم رو بمباران کنم. خوندن کامنت ها برای من مثل معجزه عمل میکنه.
استاد بیصبرانه میخوام که بیام منم نتایجم رو بنویسم. میخوام که بتونم به قانون عمل کنم، میخوام منم از نعمت های خدا استفاده کنم، شما رو نگاه میکردم حس میکردم خدا داره به فرشته هاش میگه: ببینید این بود وقتی میگفتم من چیزی میدونم که شما نمیدونید. ببینید از کجا به کجا رسید. ببینید خالق بودنش رو. و خیلی دلم خواست. دلم خواست منم به این جایگاه برسم.
من خیلی شما رو توی ذهنم تحسین میکنم، و میگم منم میتونم منم میتونم، میشود.
سلام شیدای نازنین آفرین بر شما
یاد این افتادم که من به دوستم گفتم برو سریال تمرکز بر نکات مثبت استاد رو ببین که چقدررر خوبه
اونم بعد از چند روز ازش پرسیدم گفت رفتم دیدم داره در مورد ماشین حرف میزنه خوشم نیومده و دنبال نکردم اما من با اینکه اولویت مسِله م رابطه بود اما اصلا بهانه نیاوردم که این ماشین و پارک و فروشگاه چیه
من اومدم و دونه دونه سریال ها رو نگاه میکنم و میدونم که علاوه بر دیدن فراوانی و زیبایی استاد حرفهایی میزنن که آگاهی منو بالا میبره
و تصمیم گرفتم اصلا اصراری به تغییر دادن آدم ها نداشته باشم.
تصمیم گرفتم خودم مسیر رو به تنهایی طی کنم و لذت ببرم
چه جمله خوبی که من با خدا درس میخونم
منم همیشه از این جملات به خدا میگم
خدای بیا با هم غذا بخوریم
بیا بریم بیرون
بیا از من حمایت کن
میدونم ده برابر اینو بهم دادی دست گلت درد نکنه و…..
موفق باشی
سلام رابعه عزیزم
خیلی ممنونم که نظرت رو باهام درمیون گذاشتی.
دقیقا تصمیم درستی گرفتی که سعی نکنی دیگران رو تغییر بدی.
سریال ها علاوه بر تمرکز بر زببایی کلی درس و نکته داخلش هست، همچنین «روزشمار تحول زندگی من» هم خیلی میتونه کمک کنه، مثل یک دوره هست که من هم دارم ازشون استفاده میکنم.
دلم میخواد عمل کنم به این آگاهیها، واقعا به هر اندازه که عمل کردم نتیجه گرفتم نه کمتر نه بیشتر.
تو تکهای از خدا هستی برای همین خیلی ارزشمندی.
وای ممنون عزیزم من دقت نکرده بودم به روز شمار تحول زندگی من از همین امروز شروعش میکنم
اینم یه هدیه ناب از طرف خدا
به دستان شیدا
ممنووووووونم
چقدرخوشحالم که این همه آگاهی و انرژی در سایت میگیرم
خدایا شکرت
واقعا دوره ها و صحبت های استاد از من یک من جدید قوی عاشق و با عزت نفس و مسِولیت پذیر ساخته
عزیزم خداروشکر
بله روزشمار تحول زندگی من کلا در هر زمینهای یک «من» جدید میسازه. و کمکمون میکنه از نظر شخصیتی خیلی تغییر کنیم.
من خیلی سعی میکنم عمل کنم، نتیجه بگیرم، عمل کنم نتیجه بگیرم و این هدفم هست.
در پناه خدا باشی عزیزم
چقدر برداشتتون قشنگ بود
من فکر میکردم که نکته آموزنده داستان حضرت ابراهیم رها بودن و نچسبیدن به چیزیه که دوستش داریم! الان تازه فهمیدم که نکتش بها دادن برای چیزی که دوستش داریم هست!!!
ممنونم از شما
واقعا که دیدگاهم رو با این جمله زیباتر کردید
درود دوست عزیز،بسیار عالی مخصوصا جایی که نوشتی امروز کلی اتفاق خوب افتاد بخاطر یه ناخواسته کوچولو میخوای حالت وبد کنی،دمت گرم دوست عزیز،بسیار عالی،تحسین میکنم این متن رو،منم کامنت گذاشتم ونظرم این بود که اگه انسان میخواد به هدفهاش برسه در درجه اول باید احساست رو خوب کنی یعنی همون رسیدن بخدا که اگه بدستش بیاری بقیه راه برات هموار میشه فارغ از اینکه چه اتفاقاتی قراره برای رسیدن به هدفت پیش میاد،یا حق
سلام افشین عزیز
خوشحالم که دیدگاهم براتون مفید بوده.
بله واقعا احساس خوب خیلی مهمه و ما در هر ثانیه، داریم ثانیه بعد رو خلق میکنیم، که اون هم از طریق احساسمون هست.
در قسمت دانلودها، توانایی کنترل ذهن، یک فایلی هست به نام گفت و گو با دوستان فکر میکنم قسمت ۵۱ و قسمت بعدیش. اون فایل خیلی به من در این زمینه کمک کرد.
سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان عزیز
نمیدونم چرا این فایلو دیدم احساساتی شدم گریه کردم خیلی خیلی خدارو شکر میکنم که روزی معنوی من آگاهی هایی هست که از طریق شما به گوشم میره واقعا عالی بود بی نظیر بود با تمام وجود متوجه منظورتون شدم و واقعا تکامل و قربانی هایی که دادید برای رسیدن به این جایگاه عالی کشور عالی رابطه عالی و این هیکل عالی ورزشکاریتون رو تو این سالها دیدم و واقعا واقعا از ته ته دلم امروز خواستم که خیلی قوی تر مصمم تر قربانی کنم منم
وقتی دلم میسوزه برای کسایی که دور اطرافم هستن و مغز خودمو پر میکنم از افکار و انرژی هایی منفی ناشکری گله شکایت های روزمره از طریق آدمهایی که میدونم مانع رسیدن من به اهدافم میشن و همه انرژیمو نمیتونم برای خودم بزارم یا بخاطر دختر بودن میترسم تنها جایی برم ترسمو قربانی میکنم و در اولین فرصت میرم که خودم باشم و خودم قشنگ درک کردم این چیزایی که نمیتونیم قربانی کنیم فقط و فقط راه مارو دور میکنن مارو از اهدافمون دور میکنن از خدا میخوام بهم کمک کنه با اراده قربانی کنم همه چیزایی که مانعم هستن
واقعا سپاسگزارم از خدای مهربونم و شما استاد خوبم
ب نام الله
من چه چیزی رو باید قربانی کنم؟
هرچیزی که من رو در راه ایمان ضعیف می کنه
هرچیزی ک منو در راه “مسئولیت” به تردید میندازه
هرچیزی ک منو به خودش بسته و نگه داشته
هر چیزی ک باعث دلبستگی میشه ، تا حقیقت را اعتراف نکنم
هرچیزی ک باعث ترس میشه
هرچیزی ک منو به فرار از حقیقت وادار میکنه
هرچیزی ک منو از رسیدن ب حال خوب و خوشبختی دور میکنه
هرچیزی ک مانع رسیدن من ب خودم و وصل شدن ب رب میشه
قربانی من ممکنه یه شخص باشه یا یک شیء یا یک حالت، یک وضع و حتی یک نقطه ضعف
زمان؟ مقام؟ آبرو؟ شغل؟ پول؟ خونه؟ باغ؟ ماشین؟ خانواده؟ تحصیلات؟ رتبه اجتماعی؟ اسم و شهرتت؟ جونت؟ جوانیت؟ زیباییات؟ رابطه ت؟ تنهایی؟
قربانی برای هر کدوم از ما متفاوته و فقط خودمون میتونیم پیداش کنیم و با ایمان قربانی اش کنیم و ب سمت خوشبختی و راه درست هدایت بشیم 😍
قربانی من زمان هاییه ک ب بطالت گذشت و بجای وصل شدن ب اصل دست و پای بیخود زدم برای رسیدن ب ثروت و سلامتی و روابط عالی، الان با یه ایمان واقعی میخوام روی دوره ی عزت نفس کار کنم تا خودمو و خدامو بشناسم و هدایی رو بسازم ک شرک نداره، ک فقط روی خودش و خداش حساب باز میکنه. هدایی ک با خودش در صلحه و خودشو همینجوری ک هست دوست داره با تمام نقاط ضعف و قوتش، هدایی ک ب اصلش وصل شده و دیگه هیچ تضاد و چالشی نمیتونه بترسونش و با ایمان و توکل ب خدا وارد چالش هاش میشه و بزرگتر از قبل بیرون میاد، آره من بهای رسیدن ب خوشبختی و سلامتی و ثروت و آزادی رو میدم و ب امید الله تمام چیزهایی ک مانع رسیدن من ب هدفم بشه رو قربانی میکنم.
عیدتون مبارک 🌹🐏🐑🐏🐑⚘🌷🌼🌻🥀🍀☘🌵🌿💐🌸💮
سلام استاد عزیزم سلام خانم شایسته عزیز سلام خانواده ی عزیزم
عیدتون مبارک❤️
امروز توی این روز زیبا باز هم خداوند مثل همیشه جواب درخواستم رو داد.
استاد جان،من بعد از مدت ها کار کردن روی باور هام امسال رو سال عمل و حرکت به سمت خواسته هام قرار دادم و از همون ابتدای سال به توصیه ی شما عمل کردم و توی دوران عید رفتم توی دل طبیعت و با خدای خودم تنها شدم و واسه امسالم هدف مشخص کردم:
۱.وقت آزاد کافی برای کار کردن روی باور هام و کار کردن توی کار مورد علاقم با تمرکز ۱۰۰ درصدی
۲.مستقل شدن از خانوادم برای همیشه
و توی همون طبیعت روی باور هام مخصوصا عزت نفس کار کردم و نتیجش این شد که هدایت شدم به خدمت سربازی😅
چیزی که تقریبا همه ازش فرارین،ولی به من گفت که این جواب درخواستته و با وجود مخالفت همه گفتم و اقدام کردم و به صورت کاملا معجزه آسا خودش شرایطی رو برام فراهم کرد که توی دوران خدمتم مهاجرت کردم و دارم توی رشته ی دانشگاهیم کار میکنم و در ماه ۲۱ تا ۲۳ روز کامل وقتم آزاده و میتونم از صبح تا شب هر کاری که میخوام انجام بدم و طبق خواسته ای که ازش داشتم یه خونه ی عالی با امکانات کامل رو در بهترین منطقه ی شهر به رایگان در اختیارم قرار داده و خودش هم به راحتی غذاهای خوشمزه و تازه رو به رایگان برام میاره در خونه و میگه بفرما عزیزم من به تو افتخار میکنم تو منو باور کردی و از من خواستی و بهم اعتماد کردی و این هم پاداش ایمانت و حرکتت.
یعنی توی همین ابتدای سال به بخش زیادی از خواستم توی امسال رسیدم و فقط مونده کار کردن با تمرکز ۱۰۰ درصدی توی کاری که بهش علاقه دارم.
راستش رو بخواین واسه اهداف امسالم مینوشتم که میخوام با تمرکز ۱۰۰ درصدی کار کنم ولی متوجه نمیشدم که ۱۰۰ درصد تمرکز یعنی چی
توی این مدت به خاطر وقت آزادم خیلی وسوسه میشدم که کارهایی رو واسه ساخت ثروت بیشتر انجام بدم،کارهایی که پول خوبی بابتش بهم میدادن مثل تدریس زبان آلمانی به دلیل تقاضای بالا برای مهاجرت ولی میدونستم که من رو از هدف اصلیم دور میکنه و این چند روزه ذهنم درگیر شده بود که چیکار کنم و چطور شروع کنم و باز از خودش خواستم که مثل همیشه راه رو بهم نشون بده و امروز توی این عید زیبا درخواستم رو اجابت کرد اونم چه اجابتی،استاد انگار این فایل رو فقط واسه من ظبط کردین😁
بهم نشون دادین که موفقیت چطور به دست میاد و توی جاهای مختلف این فایل تلنگر های زیادی بهم زدین و سریع دویدم و یه قلم و دفتر برداشتم و گفتم این خودشه،قراره خدا باز منو به مدار بالاتر هدایتم کنه
واسه شروع اون چیزی که نیاز داشتم رو دریافت کردم و اون الهاماتی که از قلبتون سرازیر میشد رو نوشتم.
استاد جان هدف من خوانندگی هست و میخوام توی این زمینه به همه چی برسم و میدونم که واسه موفقیت توی این کار نیازه که روی خودم کار کنم چه از نظر شخصیتی و چه از نظر مهارتی و چه باوری و در واقع خوانندگی دلیلی شده واسم تا از همه نظر رشد کنم و این بهای هدف منه که باعث خوشبختی دنیا و آخرتم میشه و مسیر خوانندگی توحیدی ترین مسیر زندگی منه🎤❤️
اون جایی که گفتین من حاضر شدم واسه هدفم جونم رو بذارم هم یه تلنگر بزر دیگه بود واسم و گفتم ابراهیم جان استاد واسه هدفش جونش رو گذاشت،ابراهیم پیامبر واسه پرداخت بهای هدفش تا قربانی کردن پسرش رفت،تو نمیخواد جونت رو یا فرزندت رو فدا کنی،آیا حاضری کل تمرکزت رو قربانی کنی؟!
میخوای مثل ابراهیم دوست خدا بشی یا میخوای فقط اسمش رو یدک بکشی؟!!
واسه شروع چنتا تعهد واسه خودم گذاشتم:
۱.مثل شما اومدم اون قانون زیبای NLP واسه ترک اعتیاد رو تعمیم دادم واسه زندگی خودم تا واسه شروع کاری کنم که دیگه برنگردم به زندگی قبلی(بی حرکتی،وابستگی به خانواده،ارتباط با افراد نامناسب)
۲.دیگه توی هیچ کاری غیر از خوانندگی با هدف خلق ثروت کار نمیکنم و اگه پول بیشتر میخوام میرم از همین توانایی خوانندگیم پول میسازم
۳.هر روز روی صدام کار میکنم
۴.روزانه در مورد حوضه ی خوانندگی و هنر موسیقی مطالعه میکنم
۵.هر مقدار که نیاز باشه واسه خوانندگی هزینه ی مالی میکنم
۶.ساز های مورد نیاز رو یاد میگیرم
۷.واسه وقتم و تمرکزم ارزش قائل میشم و بهترین کلاس ها رو واسه رشد خودم انتخاب میکنم حتی اگه نیاز باشه به یه شهر دور برم
۸.خیلی سریع به الهاماتی که بهم میشه عمل میکنم
۹.هواس پرتی ها رو تا جایی که بتونم حذف میکتم
۱۰.به مدت ۶ ماه هر دو هفته یکی از شعرهایی که بلدم رو(با هدف تمرین روزانه با آهنگ و افزایش اعتماد به نفس و تبلیغ خودم و مهارت هام)با یا بدون آهنگ ظبط میکنم و میذارم توی اینستاگرام و یوتیوب که ۷تای اولیش شعر های معروفی هستن که بلدم و ۶ تای بعدیش میشن شعرایی که پروردگار هدایتگرم بهم میگه(همون طور که کتاب زیبای رویاهایی که رویا نیستن رو به شما الهام کرد)
۱۱.دقیقا همون کارایی که الان ازشون میترسم یا فکر میکنم بی کلاسی هستن و ممکنه به خاطرش مسخره یا حتی طرد بشم رو انجام میدم(عاشق این قسمت ترسناکشم😅) مثلا میرم توی کافه میخونم،توی عروسی میخونم،و سخت تر از همه واسه خوندنم پول دریافت میکنم
۱۲.دیگه شبکه های اجتماعی رو با این هدف که ببینم بقیه چیکار میکنم باز نمیکنم و فقط واسه کارای خودم ازش استفاده میکنم
۱۳.واسه دریافت متن و موسیقی شعر هام میرم توی طبیعت و اون جا میشینم و فقط گوش میدم و مینویسم
۱۴.هر روزم رو دیگه با همین فایل شروع میکنم
۱۵.زمان و خواب و بیداریم رو تنظیم میکنم
۱۶.خواسته هایی که توی عید امسال به عنوان هدف امسالم نوشتم رو دوباره مرور میکنم و با جزییات بیشتر مینویسمشون و قدم ها رو با جزییات بیشتر مشخص میکنم.
و توی این مسیر با حال خوب و با این باور که اگه تونستم به صورت کاملا واضح توی همین ۳ ماه ابتدای سال با استفاده از قوانین ثابت خداوند به اون خواسته هایی که داشتم برسم پس الان هم از همون قانون استفاده میکنم و به خودم ثابت میکنم که لایق بهترین ها هستم.
این تعهد نامه رو این جا میذارم و مطمئنم چند وقت دیگه به یاری همون خدایی که خواسته های گذشتم رو نتایج امروزم قرار داده میام و از نتایجی میگم که الان مهمترین خواسته های من هستن😊
همتون رو به خدای مهربونم که تنها قدرت جهانه میسپرم❤️🤚
سلام ابراهیم عزیز
چقدر این کامنت به من کمک کرد و یه چیزهایی رو بهتر متوجه شدم.
دقیقاا دقیقااااا همین ۲ روز پیش من دیگه چون از کاری که عاشقشم دیدم به پولی نرسیدم گفتم فعلا بیام روی تدریس زبان انگلیسی کار کنم که یه پولی دربیارم و حالا کار خودم هر وقت درست شد و نشستم یک روز کامل روی محتوام و کارای لازمش کار کردم و اصلا دیگه هیچ وقتی برای اینکه کاری در زمینه عشق خودم انجام بدم نداشتم، این فایل استاد رو که دیدم اصلا همه چیز تو ذهنم بهم ریخت، رفتم اون کانال تدریس زبان رو پاک کردم، گفتم من نباید تمرکزمو بردارم، فقط هدف. من دیدم درسته که ۵ سال هزینه کردم تلاش کردم ولی هنوز کامل بهاشو ندادم، الان که کامنت شما رو خوندم بیشتر تصمیم گرفتم انگار یه پرده دیگه باز از جلو چشمام رفت کنار که باید چیکار کنم و میخوام منم مثل شما تصمیمایی بگیرم و مکتوبشون کنم که چطور تمرکز کنم فقط روی هدف و بهاشو بدم. یه سری کتاب به زبان انگلیسی در زمینه کاری خودم هست که هرکدوم به صورت میانگین ۶۰۰ صفحه هستند، حساب کردم دیدم اگر من روزی ۱۰ صفحه از این کتاب ها میخوندم، بعد از دو ماه یک کتاب و بعد از دو سال کل این مجموعه کتاب که لازمهههه پیشرفت در زمینه کاریم هست رو تموم کرده بودم. ولی من چیکار کردم تمرکزمو این ور اونور گذاشتم، یه مدت یه جایی کار کردم، یه مدت روی بورس و فارکس، فقط برای اینکه میخواستم یه درآمدی داشته باشم. من باید اینستا و هر چیز دیگه ای رو قربانی میکردم میومدم تمرکز میکردم که استاد بشم توی این زمینه کاری که عشقمه و این کتاب ها رو واقعا میخوردم،
خیلی ممنون که گفتید هر روز میخواهید با این فایل شروع کنید دقیقا باید همین کارو کنیم این فایل یه دوره فشردست.
در پناه خدا باشید
سلام شیدا خانم.خوشحالم که تونستم با تعهدنامم به موفقیت بیشتر شما کمک کنم.مطمئنم که با ادامه دادن این مسیر قدم به قدم تعهداتتون بیشتر میشه و تمرکزتون بیشتر و نتایجتون هم به همون نسبت بیشتر میشه.امیدوارم که خیلی زود خبر موفقیت های بزرگتون رو بشنوم چون شما لایق بهترین ها هستین بهترین استاد زبان🌹😊
میگه بفرما عزیزم تو من را باور کردی .. سلام اقای ابراهیم خوشا به حال شما که انقدر راحت به خواسته هاتون می رسید . امیدوارم من هم بتونم قدرت خدا را باتمام وجود باور کنم و بهش اعتماد کنم و ترس و دلشوره هام را کمتر کنم. اسم شما را یادداشت میکنم تا روزی که کنسرت برگزار گردید یا توی TV خوندید پیام تبریک وتحسینم را در هرکجا که باشم برای شما بفرستم .
سپاس از این دل نوشته ی زیباتون.همین الان به یه خواسته ی دیگم که همین امروز از خدای مهربونم داشتم رسیدم.این بود که من رو با خانوادم توی سایت همصحبت کنه تا بتونم بیشتر و بیشتر رشد کنم.خدایا شکرت.مینو خانم نمیدونین چه انرژی ای واسه حرکت کردن بهم دادین با این پیام زیباتون.امیدوارم توی کنسرت هام تشریف بیارین و لذت ببرین😊🤚
سلام ابراهیم جان امیدوارم حالت عالی باشه
اتفاقا هدف اصلی منم خوانندگی و موسیقیه و به اندازه ای که بها دادم براش پیشرفت کردم مثلا من نزدیک دوسال رفتم کلاس صدا سازی و کلی پیشرفت کردم کلی نقاط ضعفم کمتر شد کلی استادم بهم انگیزه میداد که واقعا سپاسگزارشم بعد به دلیل تکنیک اشتباه و یه سری اشتباهات به تضادی خوردم که باعث شد صدام بگیره که هنوز به طور کامل خوب نشده که این تضاد به نظرم نقطه عطف خوانندگیم و شاید زندگیم بود که باعث شد برم کلیییییی تحقیق کنم و مطالعه کنم درمورد خوانندگی و اینکه چرا اصلا صدا میگیره و باید ها و نباید های خورد و خوراک و…. ای که به خوانندگی و حنجره اثر میزاره رو درآوردم و به خاطر پرهیزات خوردوخوراک من توی سه چهارماه ۱۰ کیلو وزن کم کردم که واقعا این تضاد سود بود و سود و سود
بعد رفتم گفتار درمان یه سری عادات بد توی صحبت کردنم داشتم که مشغول رفعشون هستم و این تضاد ها به خاطر هدف بسیار بزرگ و ارزشمندیه که توی خوانندگی به خدا گفتم و اونم گفت خب برای اینکه به جای بالا برسی با ید به اندازه ارزش هدفت عوض بزاری باید بیشرفت کنی….
توی مسیر خیییلیییی نا امیدی ها توی ذهنم میاد ولی آگاهانه هدف بزرگمو یاد میارم،پیشرفتهامو یاد میارم و سعی میکنم احساسمو خوب کنم….
در هرصورت آرزوی بهترینها رو برات دارم راسیتش وقتی دیدم تو هم خواننده ای ذهنم شروع کرد به قضاوت و تا حدودی حسادت ولی گفتم بیام برات بنویسم و تحسینت کنم و بهت یه پیجی رو معرفی کنم که توی ایران اوله و میتونه خیییلییی از تضاد هایی که بهش خوردم رو کمتر کنه برات و مسیر رشدت هموار تر
دوست عزیزم مطالب مرکز وکولوژی ایران رو دنبال کن و تک تک مطالبی که توی پیج یا سایتشون هست رو مطالعه کن حتما به دردت میخوره
با آرزوی بهترین ها و کنسرت توی سالن مایکروسافت لس آنجلس😁❤
محسن عزیزم واقعا ازت ممنونم به خاطر این این نکات زیبایی که گفتی و این پیشنهاد فوق العاده ای که بهم گفتی.ازت ممنونم که دست خدا شدی برام.منم تو رو تحسین میکنم که با این پشتکار و علاقه داری هدفت رو دنبال میکنی و از این که گفتی کلاس گفتار درمانی میرم فهمیدم که واقعا پیگیر هدفت هستی و واقعا بهت تبریک میگم.حتما برای رشد بیشتر خودم مطالب مرکز وکولوژی ایران رو مطالعه میکنم و باز هم ازت سپاسگزارم که این قدر شجاعت داشتی و اومدی با این کامنت زیبات روی نجواهات پا گذاشتی و مطمئن باش که این هم یه قدم دیگه واسه رشدت توی این بوده و اسمت یادم میمونه تا وقتی که به شهرت و معروفیت رسیدی پیام تبریکم رو برات بفرستم و باعث افتخارمه که با هم یه آهنگ زیبا رو بخونیم😉❤️
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته ی عزیز که همیشه با دیدنتون حسی متفاوت در من بوجود اومده که هیچوقت تو زندگی تجربش نکردم
و سلامی گرم به همه ی خانواده صمیمی عباسمنشی
میخوام از شرایط الان زندگیم شروع کنم
تو شرایطی هستم که کلی چکو قلتارو خوردم و تقریبا همه چیزمو از دست دادم(از نظر مالی)ولی بصورت معجزه آسایی آرومم!!!
اینم بگم که تقریبا تو تمام زندگیم بجز این چند سال اخیر همیشه تو شرایط مالی ای بودم که خیلیا آرزوی داشتنش رو داشتن ولی همیشه فکر میکردم من بدست آوردم و هیچوقت اینارو از طرف پروردگارم ندیدم تا اینکه زمین خوردم و همه اطرافیان هم ترکم کردن(البته بجز خانمم که همیشه بهم باور داشته و داره و بلطف الله واقعا رابطه عاطفی خوبی داشتیم که از وقتی عضو این خانواده فوق العاده شدیم رابطمون هر روز زیباتر و زیباتر شده)
من موندم و ی زندگی با عشق با همسر و فرزندم ولی بدون پول
دنبال هزارتا راه رفتم ک خودمو بالا بکشمو نمیشد تا اینکه دنبال این گشتم ک چرا و از طریق یکی از دوستان با سایت آشنا شدم…
تا ب الان تقریبا هر آگاهی ای که از سایت شنیدم اشکمرو درآورده
ولی بلطف الله همسرم هم باهام هم مسیره و الان تو هر لحظه از زندگیمون ذکر خدا به شکل های مختلف هست…
تو همین هفته با هم یک تصمیم گرفته بودیم که الان که استاد این فایلرو گذاشتن تا این لحظه هفت مرتبه گوشش کردم و اشک ریختم!!!
داشتیم تلاش میکردیم زندگی ای که شکست خورده بودو سرپا نگه داریم و از حریم امنمون هم خارج نمیشدیم تا اینکه تصمیم گرفتیم که زندگی رو از نو بسازیم و بهاشو بپردازیم(حدود یک هفته قبل تصمیم گرفته بودیم)تقریبا همه زندگیمونو دادیم رفت که از نو بسازیمش و خودمم باورم نمیشه با این غروری ک من داشتمه تو تمام زندگیم حالم خوبه و انرژی عجیبی دارم…
ایمان عجیبی دارم
حس فوق العاده ای دارم با اینکه تقریبا الان هیچی ندارم حتی سقف بالا سر
ولی اعتماد دارم هم بخودم و مسیرم و هم به خدایی که راهنما و حامی ماست در هر شرایطی…
این فایل دقیقا وصف حال الان زندگی من بود و لذتی وصف ناشدنی بهم داد اونقدری که با ذوق ب خانمم خبر دادم که ببین استاد چه فایلی گذاشته…اونم دید و با ذوق بهم گفت خدا داره باهامون حرف میزنه میبینی؟؟؟
استاد عزیزم اونقدری ب کلام شما اعتماد دارم ک خودمم باورم نمیشه که این اعتماد چطور بوجود اومده ولی اعتماد دارم و بزودی وارد دوره ها میشیم و خبرهای خوبیرو ک دلم میخواد بهتون بدمو بهتون میدم،چون میدونم شما هم از شادی و خوشحالی ما شادتر و پر انرژیتر از قبل میشید…
بی نهایت سپاسگزارم ک انقدر زیبا قوانین زیبای پروردگار رو بهمون آموزش میدید،از خداوند بزرگ آرزوی سلامتی روز افزونتونرو خواستارم استاد عزیزم
حرف برای گفتن بسیار هست ولی دیگه الان جاش تو این فایل نیست…
منتظر خبرهای خوبم باشید
یا حق و ایامتون بکام
منم زیبا
که زیبا بنده ام را دوست می دارم
تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو می گوید
ترا در بیکران دنیای تنهایان
رهایت من نخواهم کرد
رها کن غیر من را آشتی کن با خدای خود
تو غیر از من چه می جویی؟
تو با هر کس به غیر از من چه می گویی؟
تو راه بندگی طی کن عزیز من، خدایی خوب می دانم
تو دعوت کن مرا با خود به اشکی، یا خدایی میهمانم کن
که من چشمان اشک آلوده ات را دوست می دارم
طلب کن خالق خود را، بجو ما را تو خواهی یافت
که عاشق می شوی بر ما و عاشق می شوم بر تو که
وصل عاشق و معشوق هم، آهسته می گویم، خدایی عالمی دارد
تویی زیباتر از خورشید زیبایم، تویی والاترین مهمان دنیایم
که دنیا بی تو چیزی چون تو را کم داشت
وقتی تو را من آفریدم بر خودم احسنت می گفتم
مگر آیا کسی هم با خدایش قهر می گردد؟
هزاران توبه ات را گرچه بشکستی؛ ببینم من تو را از درگهم راندم؟
که می ترساندت از من؟ رها کن آن خدای دور؟!
آن نامهربان معبود. آن مخلوق خود را
این منم پروردگار مهربانت، خالقت. اینک صدایم کن مرا. با قطره ی اشکی
به پیش آور دو دست خالی خود را. با زبان بسته ات کاری ندارم
لیک غوغای دل بشکسته ات را من شنیدم
غریب این زمین خاکی ام. آیا عزیزم حاجتی داری؟
بگو جز من کس دیگر نمی فهمد. به نجوایی صدایم کن. بدان آغوش من باز است
قسم بر عاشقان پاک با ایمان
قسم بر اسبهای خسته در میدان
تو را در بهترین اوقات آوردم
قسم بر عصر روشن، تکیه کن بر من
قسم بر روز، هنگامی که عالم را بگیرد نور
قسم بر اختران روشن اما دور، رهایت من نخواهم کرد
برای درک آغوشم، شروع کن، یک قدم با تو
تمام گامهای مانده اش با من
تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو می گوید
ترا در بیکران دنیای تنهایان. رهایت من نخواهم کرد
👏🏻👏🏻👏🏻 سلام و روز بخیر به شما
چقدر شعری که نوشتید آخر داستانتون عالی و پر از حس خوبه
بیشتر از ده بار خوندم و اشکم بند نمیاد
انگار خدا داره جوابمو میده و باهام حرف میزنه،چون ازش نشونه خواستم
انشالله روزای خوبی برای خانوادتون رقم بخوره 🙏🏻🌹
موفق و پایدار باشید
به نام خدای مهربان خدای که در هر لحظه که توبه کردم هدایتم کرد
سلام به استاد عزیزم استاد عشق استاد عمل و توحید سلام به خانم شایسته عزیز که همیشه با یاد آوری نکاتی به استاد به من هم یاد آوری می کند از چه به چه رسیدم و سلام به همه دوستان عزیزم در این خانه رویای
در ابتدای صحبتم بگم استاد وقتی کامنت اول رو گذاشتم و تایید نشد متوجه شدم که ناخواسته مسیر رو اشتباه رفتم و نوشته ام و خوانده شد از طرف شما و تایید نشد رسیدم این بهاء ها را دادم که دوباره کامنتی قلبی بنویسم
تغریبا فکر می کنم برج ۵ سال پیش بود که من با گوش دادن به فایل های رایگان شما که از شروع سال ۱۴۰۰با شما آشنا شدم گوش می کردم و مثل وحی منزل انجامش می دام هر ایده یا هر فکری که به ذهن من می رسید در زمانی که مدارم با شنیدن فایلهای شما در حال تغییر و به قول شما من نمی نشستم برو بر به ایدها و فکرها نگاه کنم حمله می کردم به هر فکرو ایده ای
من بسیار شرایط بدی رو در حال تجربه بود که با شما آشنا شدم در تمام ابعاد زندگیم بعد از ورشکستگی به نقطه منفی ۱۰۰ رسیده بود در تمام ابعاد تکرار می کنم در تمام ابعاد زندگیم
و به لطف الله من شما را فرستاده خدا دیدم در زندگیم که شروع کنم این بار بسازم از پایه بسیار محکم
من از تنها بیرون رفتن حتی ترس داشتم در سن ۳۷ سالگی عمق فاجحه رو ببینید
که بعد از شروع به تعهد راجب پیشرفتم هر ایده ای که آمد حمله کردم
من دوستان داغون مثل خودم داشتم اهل همه چی بودم یعنی تو شرایطی قرار گرفته بودم که پایه هر کاری بودم چه درست چه نادرست
اولین ایده که آمد فرار از تنهای از ترس و من آخر هر هفته کوله پشتی ام را بر می داشتم و با اینکه یک ریال پول نداشتم می گشتم از این کشو به آن کشو دو سه هزار تومان پیدا کنم یا یواشی مادر عزیزم برای من پول روی میز میگذاشت که این حرکت مادر عزیزم که لطف ایشان بود و برای من از خنجر به قلبم سخت تر بود به خدا شاید باور نکنید من انسانی بودم که از همان بچگی یادم نمیاد از پدرم هم پول تو جیبی گرفته باشم همیشه برای خودم پول ساختم اما بعد از مشرک شدنم همه چی رفت و سخت ترین حالت برای من پول دریافت کردن از مادرم بود
البته از زمانی که با فایلهای شما شروع کردم پیشنهادهای کاری داشتم و با دامادمان شروع کردم که بسیار انسان درستی است و دفتری زدیم در کرج که من در واقع هیچ دریافتی نداشتم چون ایشون اصلان ایران نبود و کار یه جورای ارسال نیروی کار به کشور دیگه بود که من تجربه نداشتم و تکامل هم طی نکرده بودم نه ایشون و نه من به همین خاطر دریافتی نداشتم در اکثر مواقع خلاصه
اولین بهاء برای فرار از ترس تنهای و رسیدن به اعتماد به تفس حداقلی
کوله به پشت و رفتن در دل جاده چالوس و مقدار کرایه اتوبوس اگر بود برای رفت تا میدان کرج و تا اولین روستا و اولین دره در جاده چالوس پیاده میرفتم و در تنهای می ماندم یک شبانه روز رو و من اصلا از این کارها تا اون لحظه نکرده بودم و برگشت هم به همین شکل در مجموع رفت و برگشتم حدود ۱۵ کیلومتر پیاده روی در تابستان با یک کوله ۴۰ کیلوی دومین بهاء بعد از چندین هفته تکرار این موضوع از خداوند هدایت خواستم از خانواده جدا شوم و وابستگیم را نابود کنم و بهاء برو به یک شهر دیگه کجا نمی دونم نشانه خدا اهواز جای که نه می دانستم کجاست که مردمش را می شناختم کوله باز جمع شد و با پولی که ساخته بودم حدود ۲ الی ۳ میلیون در تاریخ ۸/۸ سال ۱۴۰۰ برو بریم امدم اهواز حمله به ترس هایم و وارد ناشناخته هایم شدم و چقدر بزرگ تر شدم
آنقدر اینجا فکر کردم که خداوند از طریق دستانش کمکم کرد کار کردم فکر کردم و البته این هم بگم که نمی توانستم برای کسی کار کنم و سومین بهاء برای نابود کردن ترس بیشتر بشین کنار خیابان بساط کن چشم کردم
استاد تمام این مراحل با عشق به قول شما انجام شد چقدر دوستان خوب دارم در این شهر و نشستم فقط فکر کردم که من عاشق چی هستم که آرام بشم و ایده آمد مربیگری و به محض ورودم در این کار درها یکی یکی دارد برای من باز می شود
استاد الان از زندگیم راضی هستم با لینکه به ظاهر زندگی در پایتخت کجا اینجا کجا اما من خودم می دانم که چقدر رشد کردم و باز هم اگر نیاز باشد که حتما به من گفته می شود الهامات خداوند و من حتما بهاء خواهم داد
استاد جان با بغض و کمی اشک برایت نوشتم از روی خوشحالی البته
استاد جان خدارشکرت که شما را دارم خانم شایسته رو دارم و این همه دوست ناب اینجا دارم
استاد این چکیده ای از اتفاقات زندگیم بود که با لذت عبور کردم و هر روز موفق تر می شوم اعتماد به نفسم بالاتر رفته انگیزهایم بیشتر شده تحسین می کنم بیشتر شده غلبه به ترس هایم بیشتر شده یه جورای دونبال ترس می گردم ببینمش کشتمش عاشقانه دوست دارم مرد با ایمان اگر خواندی کامت من رو دوست داشتی پخش کن
خدا به شما بی نهایت سلامتی ثروت عشق آرامش در دنیا و آخرت بده که بهترین دوست و الگوی زندگی من هستی
اگر هم دوستانم این کامنت من رو خواندن امیدوارم کمکی کرده باشم
حق نگهدار همه ما
استاد منم تغییرات و نتایج الانم رو مدیون قربانی های گذشته هستم
من از وقتی با شما آشنا شدم tv رو کنار گذاشتم
قبلا بابام همیشه اخبار گوش میداد و حسم بد میشد ولی از وقتی دانشجو بودم خداروشکر tv ندیدم ولی هر از گاهی با گوشی و شبکه هلی اجتماعی وسوسه میشدم و اخبار منفی میشنیدم
ولی تعهد دادم و بهاشو پرداخت کردم
منو همسرم وقتی ازدواج کردیم تمام وسایل ضروری خونه رو خریدیم بجز tv
بعد از ۲ سال tv خریدیم فقط باهاش اهنگ و فیلم و مستند و فایلهای شمارو نگا میکنیم
و خداروشکر همین فاصله گرفتن از tv و اخبار باعث شد تمرکز بیشتری رو خودمون داشته باشیم و واقعا به کنترل ذهنمون کمک کرد
من وقتی فارغ التحصیل شدم بخاطر ی شرایطی تمام شبکه های اجتماعی رو گوشیم پاک کردم
یعنی اگه کسی کارم داشت یا زنگ میزد یا پیام
نزدیک ۲ سال اینجوری گذروندم تا الان که بخاطر کارم مجبور شدم وات نصب کنم
و بهاشو دادم و از همه بی خبر بودم فقط بخاطر اینکه رو خودم کار کنم واسه خودم و زندگیم وقت بزارم
الان ی تلنگر زدی بهم استاد که حواسم به استفاده از وات باشه و زیاده روی نکنم
درمورد حذف اطرافیان و دوستان که خیلی قوی کار کردم😁و سخت بهاشو پرداختم جوری که در طول ۲ سال اصلا با کسی بیرون نمیرفتم و حرف نمیزدم
از خانوادم دوری کردم
تمام دوستان دبیرستان و دانشگاه و خابگاه رو حذف کردم
الان فقط ۴ تا دوست عالی دارم که با اوناهم خیلی کم در ارتباط هستم ولی ارتباط سالم
از خیلی تفریحات و دور همی ها گذشتم چون میدونستم بحثاشون و حرفاشون چیه و چه ورودی های مخربی به ذهنم میده
اون موقع شاید اذیت میشدم که کاش میرفتم خوش میگذروندم ولی صبر کردم و الان نتیجشو میبینم
بقول کلاس NA
من توپ بازی و محل بازی و رفیق بازی همه رو حذف کردم تا بشم این زینبی که الان هستم
وقتی اقوام بعد از ۳ سال منو دیدن و باهام برخورد داشتن گفتن زینب قبلی که ما میشناختیم اصلا اینجوری نبود انگار ی ادم جدید شدی
و اینه نتیجه قربانی کردن های من و راضیم خداروشکر که تونستم قربانی کنم
الانم واسه هدف هام باید قربانی بدم
واسه یادگیری زبان
باید زمان خوابم رو کمتر کنم
وقتای بیهوده و تلف شده رو کمتر کنم و اختصاص بدم به یادگیری زبان
تهعد بدم هر ۳۶۵ روز سال رو حداقل ۱۵ دقیقه وقت بزارم واسع یادگیری و یادآوری زبان
روی باورهای فراوانی و احساس لیاقت بیشتر کار کنم تا نتایجم تغییر کنه و به خواسته های که میخوام برسم❤️❤️
به نام رب
استاد عزیزم سلام
عکس این فایل زیباترین عکسی است که دیدم.
و ترغیب شدم که ببینمش علیرغم اینکه هر لحظه ممکن بود دوستم بیاد دنبالم برای اینکه بریم پیک نیک اونم توی سواحل قبرس شمالی
خب جای همه خالی برای تعطیلات عید قربان که تو ترکیه خیلی بهش اهمیت میدم به قبرس سفر کردم اونم با رزقی که خدا دنبالم فرستاد.
چند وقتی هست که رد پای این رزق را میبینم توی زندگی ام که میاد دنبالم.
از غذاهایی که همسایه هام برام میارن تا سفرهای خارجی تا آدم های که خدا برای من مسخره کرده. خدا را شکر. استاد ممنونم ازتون.
چند وقتی بود که رد پای الهامات را داشتم تو زندگی ام دنبال میکردم و به قول شما تکاملی تا حد خوبی میتونم فرق الهامات و نجواها را بفهمم.
بهم الهام شد که برم با مدیرهای موفق مهد کودک ها مصاحبه کنم و یه خبرنامه ی آنلاین داشته باشم. قشنگ فهمیدم که الهام خداست و درنگ نکردم. دست به کار شدم. خب قبلاً بود اجازه میدادم نجواها دخالت کنند. نجواهایی مثل اینکه حالا سخته، حالا قبول نمیکنند ، حالا راز کارشون را نمیگن و … گفتم خدا گفته پس برو جلو و رفتم و شروع کردم و اولین قدم را برداشتم.
تو همین گیر و دار بودم که پیش خودم گفتم بهااااار، یعنی یه همچین صدایی به ابراهیم گفت که باید اسماعیل را قربانی کنی!!!!!!
مو به تنم سیخ شد.
گفتم بهار ابراهیم هم صدای الهام و صدای نجوا را میشناخته…
برای همین میدونستم خدا گفته، و بی چون و چرا اطاعت کرده.
استاد درک کردم بزرگی هدفی ابراهیم را و بزرگی قدم و بزرگی ایمان را….
خیلی وقتها انگار مجازا سفر میکنم به قلب ابراهیم و میشنوم که گفته میشه برو اسماعیل را قربانی کن.
راستش تنم مبارزه!!!!
حقا که دمش گرم.
از اون روز و این روزها بیشتر حواسم به الهامات هست. بیشتر حواسم هست عمل کنم بهشون حتی اگر منطقی نباشه و بیشتر ازش میپرسم خب بگو کدوم راه. دوست دارم به صداش آشنا تر بشم.
تو همین مسیر و تو راه تکاملی ام، دیروز تو پارک آبی بودم.
در کنار ترکیب این زیبایی، آب ، سرسره، صدای شرشر، بی تغییری قوانین فیزیک، به قلبم افتاد برو و این سرسره ی آبی که یهو زیر پات خالی میشه را برو.
استاد یه سرسره به شکل حرف ‘ر’ با ارتفاع ده متر ، میری توی اتاقک در شیشه را می بندند و بعد با سه شماره زیر پات خالی میشه و در یه چشم به هم زدن اون پایین و لایه آب ها هستی.
برای من که اگر تو پیاده رو برم و زیر پام خالی باشه و مجبور بشم از روی توری یا بعضاً از روی شیشه از این جای خالی رد بشم خیلی ترسناکه ، این سرسره حکم اسماعیل را داشت.
اما یاد گرفتم برم تو دل ترس ها تا بزرگ بشم.یادم دادید استاد.
داشتم از پله ها میرفتم بالا،
گفتم بهار اگر بمیری، گفتم میرم پیش خدا،
گفتم از زندگی آت راضی هستی، با اطمینان صد در صدی گفتم آررررره
گفتم آخه بهار بچه داری، بمیری چی میشه، گفتم من مسول کسی نیستم ، اونم خدایی داره،
و در حین همین گفتگوها اشک تو چشمام حلقه زد و گفتم خدایا شکر برای این آرامش و رضایت. خدایا شکر برای استادم. زندگی استادم پر از نور و شادی…
رسیدم بالا و رفتم تو دل ترسم.
جاتون خالی دوبار امتحانش کردم که مطمین شم قربانی اش کردم…
اینم تکاملم هست.
آخه یکی از رویاهام پرش از هواپیماست.
من که از همچین سرسره ی ساده ای میترسیدم چطور میخام از هواپیما بپرم؟؟؟؟
استاد این داغ ترین قربانی ام بود اونم دقیقا در سالگرد قربانی کردم حضرت ابراهیم.
استاد دوست دارم و اگر صلاح بود از تجربه ی پرشتون از هواپیما بگید هم شما و هم مریم جون عسل
عیدتون مبارک
دوستداراون.
الله اکبر از قدرت استاد عباسمنش .هرفایلی راگوش میدهم یک گنجینه ثروت هست .…متحیرم که اسناد عباسمنش کیست ؟؟؟چقدر شیوا وزیبا ومحکم حرف میزند..وآدم لذت میبرد ازاین همه شکوه….وای برکسانی که شاگرد استاد عباسمنش باشند وزندگیشان تغییر نکند.که تمام عمرشان به فنا رفته است …خدایا ازبابت وجود دکتر مهدی نظری ایلامی که مرابا قوانین آگاه دهنده ات آشنا کردواستاد عباسمنش بی نهایت توراسپاس خدایاسپاس خدایاسپاس خدایاسپاس