حاضری برای هدفت چه چیزی قربانی کنی؟ - صفحه 32 (به ترتیب امتیاز)

621 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    حسین و عباس گفته:
    مدت عضویت: 1396 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام خدمت دوستان و استاد عباسمنش گرامی

    امروزجمعه 9.4.1402

    دارم اعلام میکنم که هدف من برای یکسال آینده قبولی در رشته برق یا کامپیوتر دانشگاه شریف یا امیر کبیر یا دانشگاه تهران یا صنعتی اصفهان یا دانشگاه اصفهان هست.

    بها‌هایی که باید برای این هدفم‌بپردازم:

    0.به خداوند اعتماد کنم و باور هایم را تقویت کنم که اون تمام‌کار ها را انجام میده و نباید به دیگران‌وابسته بشوم

    1.تلویزیون و اخبار را کلا قطع کنم

    2.فایل های استاد را باید با تمرکز بیشتر و استمرار بیشتر گوش بدم و به اونها عمل کنم

    3.یک سری افراد و دوستان و افرادی که بودن با آنها برایم سودی نداردرا باید ارتباطم را باهاشون قطع کنم

    4.کار با موبایل را باید کمتر کنم و اینستاگرام و فضاهایی که وقتم را میگیرند را پاک کنم

    5.تمرکم را روی هدفم بگذارم و نشتی های انرژی را برطرف کنم

    6.سرکلاس باید دقیق به درس ها گوش بدم و توی خونه درس های همون روز را انجام بدم و بخونم و به بعد موکول نکنم و نزارم برای شب امتحان و تست زیاد بزنم

    7.خود……را باید قطع کنم چون انرژی بسیار زیادی را از من میگرد

    8.تا زمانی که به هدفم نرسیدم نباید دست از تلاش کردن بردارم و از نتایج کوچک امید بگیرم برای ادامه دادن ولی مغرور نشم

    9.خودم را نباید با دیگران مقایسه بکنم و سعی کنم از دیروز خودم بهتر باشم

    10.وقت خودم را قدر بدونم و اون را هدر ندهم

    11.برخی شب ها ممکنه بخاطر هدفم کمتر بخوابم یا بیشتر باید درس بخونم باید این کار را انجام بدم و بهاش را بپردازم

    12.به حرف دیگران اصلا توجهی نکنم و کاری هم به اینکه همکلاسی هام میکن ما فلان قدر خوندیم و …نداشته باشم و کارم را به درستی انجام بدم

    13.استمرار توی مطالعه را حفظ کنم اینطور نباشه که یه رو10ساعت درس بخونم یه روز اصلا نخونم حد متوسط را باید برم جلو

    14.از برخی تفریحاتی که وقت هدر دادن هستند جلوگیری کنم

    15.روی باورهایم همیشه کار کنم و ورودی های مناسب به ذهنم بدهم

    16.خواب ظهرم را کمتر بکنم و از تایم های پرتم به بهترین نحو استفاده کنم

    17.باشگاه رفتن را باید قطع کنم‌ تا تمرکزم روی یک هدفم باشد و نخواهم انرژی ام‌را صرف دوتا هدف بکنم

    18.کلاس زبانم را هرطور که شده ادامه بدم چون خیلی خیلی توی موفقیتم تاثیر داره

    19.برنامه ریزی داشته باشم و سعی کنم کارهام را از روی حساب و کتاب انجام بدم

    انشاالله یکسال دیگه میام و از چگونگی رسیدن به هدفم و کارهایی که برای آن انجام داده ام برای دوستان میگویم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  2. -
    حسین و نرگس گفته:
    مدت عضویت: 1824 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان توحیدی

    چه بهایی حاضری برای خواستت بپردازی؟ راستش من کارمندم و مدتهاست در فکر اینم که چطور میتونم کسب درآمد داشته

    باشم، تا اینکه خداوند از طریق کلام یکی از همکارانم راهو نشونم داد، اینکه نرم افزار موهو رو یاد بگیرم و محتوای فرهنگی

    تولید کنم و البته در شروع کار نباید به درآمد هم فکر کنم…

    و صد البته که به این مسیر علاقه دارم و دوست دارم در حوزه انیمیشن کار کنم اما موضوع بهاست!!! یعنی من بخاطر

    روحیه کمالگرایی که ریشه در مقایسه داره و از دوران کودکی در من نهادینه شده همیشه دنبال این هستم که کاری رو همون

    اول زود یاد بگیرم و توش حرفه ای شم و متاسفانه وقتی نمیشه که قطعا هم نمیشه وسط کار آموزشو رها میکنم و یاس

    سراغم میاد و بعدش کنترل ذهن کار سخطی میشه و وقتی شیطان از طریق ذهن بهم القا میکنه تو نمیتونی و هزار آیتم سمی

    رو به ذهنم القا میکنه من خیلی آسیب پذیر میشم و این آسیب ها منو از جایی که الان هستم تنزل میده و فرکانسم پایین میاد…

    اما میخوام این بار کمال گرایی رو کنار بزارم و این جهادو با نفسم انجام بدم و این نرم افزار رو تا تهش برم و آموزش ببینم

    و وقتی نتییجه اومد بکوبمش تو صورت مبارک ذهن نجواگرم که ببین شد و ببین میشه و این سندی بشه که هر وقت ذهنم

    خواست نجوا کنه باهاش خاموشش کنم…

    دوستان موضوع دیگه اینه که خیلی سخته که کسی که کمالگراست و برای فریب ذهن خودش و دیگران

    مدام میگه من دارم فلان کار رو شروع میکنم و میخوام به فلان جا برسم و بعد وسط کار رها میکنه بتونه به جایی برسه…

    و موفقیتی کسب کنه… ذهن برای اینکه انسان رو قانع کنه و از مسیر پیشرفت محروم کنه القا میکنه که آقا به بقیه

    بگو میخوای چیکار کنی و فلان هدفو داری و از این طریق احساس کاذب رسیدن به هدف رو به انسان القا میکنه انگار که

    این کار رو انجام دادی و خدانکنه که دیگران هم تاییدت کنن و بعد چی میشه؟ وسط کار سرد میشی… خواستم بگم این رذیله

    رو در خودم دارم و به همه دوستانی که این مشکل رو دارن توصیه میکنم بیاید برای همیشه اگه هدفی داریم به هیچ کس

    در موردش توضیح ندیم تا زمانی که انجام بشه و نتایج بیاد… والا ذهن فریبمون میده و نمیذاره اون بها رو پرداخت کنیم

    و مسیر رو کامل کنیم… قبلا هم این آیات رو برای یادآوری به خودم به اشتراک گذاشتم ولی هزار بار بخونیمش کمه:

    یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ

    ای مؤمنان! چرا چیزی را می گویید که عمل نمی کنید؟(عدم پرداخت بها)

    کَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ

    نزد خدا به شدت موجب خشم است که چیزی را بگویید که عمل نمی کنید.

    إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفًّا کَأَنَّهُمْ بُنْیَانٌ مَرْصُوصٌ

    خدا کسانی را دوست دارد که صف زده در راه او جهاد می کنند [و از ثابت قدمی] گویی بنایی پولادین و استوارند.

    قبلا فکر میکردم این آیات داره میگه به دیگران چیزی رو بگید که خودتون قبلا عمل کرده باشید اما آیه بنیان مرصوص که بعدش

    اومده روشن میکنه قضیه فراتر از این حرفهاست و موضوع یه مسئله مهم روانشناسیه… این که انسان بگه فلان کار رو میکنم و

    بعد رها میکنه… این انسان سست عنصر میشه و هیچوقت نمیتونه محکم تصمیم بگیره و در مسیر بمونه…

    کما این که بسیار بودند منافقینی که در زمان پیامبران به اونها میگفتن به خدا بگید برای ما شرایط جهاد رو مهیا

    کنه و بعد که خداوند امر به جهاد میکرد فرار میکردند و خودشونو پنهان میکردن…

    و موضوع دیگه اینکه اگر انسان از گفتن چیزی که هنوز به نتیجه نرسیده و انجام نشده خودداری کنه انسان رو به بنیانی محکم و استوار تبدیل

    میکنه که همیشه در مسیر رسیدن به خواسته هاش ثبات قدم داره…

    دوستان گفتن برنامه ها و هدف هایی که هنوز بهشون نرسیدیم در نهایت ما رو سست میکنه و از رسیدن محروم میکنه

    خداوند به هممون در تهذیب نفوسمون که کلید سعادت دنیا و آخرته توفیق عنایت کنه ان شااالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    طیبه گفته:
    مدت عضویت: 713 روز

    به نام ربّ

    سلام با بی نهایت عشق برای شما

    رد پای روز 16 تیر رو باعشق مینویسم

    یادت باشه که تو هر کاری میکنی قبلش من بهت میگم بعد انجامش میدی

    من دیشب که بیدار موندم تا یکم طراحی کنم و بعد با خدا حرف بزنم یکم خوابم میومد

    ولی دلم میخواست هم بخوابم

    هم دلم میخواست بشینم و با خدا حرف بزنم

    و دیروزش که هدایتم کرد سمت قرآن و آیه ای درمورد بیدار بودن در شب و قرآن خوندن و حرف زدن با خدا ،رو بهم نشون داد، دوست داشتم دومی رو انتخاب کنم ، که با وجود اینکه خوابم میومد بیدار بمونم و با خدا حرف بزنم

    بعد یه صدایی مدام میگفت دراز نکش ، بیا حرف بزنیم

    یهویی نمیدونم چی شد رفتم تو گوگل نوشتم که

    آیه ای درمورد بیدار ماندن در شب

    میخواستم بدونم و درک کنم که بیدار موندن تو شب و تو قرآن چجوری نوشته که دیدم آیات 77 سوره اسرا رو نوشته و رفتم اپلیکیشن رو باز کردم تا معانیشو ببینم

    وَمِنَ ٱلَّیۡلِ فَتَهَجَّدۡ بِهِۦ نَافِلَهࣰ لَّکَ عَسَىٰٓ أَن یَبۡعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامࣰا مَّحۡمُودࣰا 79

    و بعضى از شب را به خواندن قرآن بیدار و متهجّد باش، که نماز شب خاص توست، باشد که خدایت تو را به مقام محمود مبعوث گرداند

    وقتی میخوندم دیدم که خطاب به پیامبر داشت میگفت پیش خودم گفتم این حرفارو یعنی به منم داری میگی خدا؟؟؟

    اینکه شبا بیدار بمونم و قرآن بخونم و باهات حرف بزنم؟؟؟

    بعد آیه 80 رو که خوندم داشتم فکر میکردم

    میگفتم آخه من خوابم میاد چجوری باید خوابم بره

    وَقُل رَّبِّ أَدۡخِلۡنِی مُدۡخَلَ صِدۡقࣲ وَأَخۡرِجۡنِی مُخۡرَجَ صِدۡقࣲ وَٱجۡعَل لِّی مِن لَّدُنکَ سُلۡطَٰنࣰا نَّصِیرࣰا80

    و بگو که بارالها مرا به قدم صدق داخل و به قدم صدق خارج گردان و به من از جانب خود حجت روشنى که دائم یار و مددکار باشد عطا فرما

    یکم نگاه کردم و بعد فکر کردم و سوالاتی میپرسیدم

    بعد هدایت شدم به سوره احزاب

    اولش نوشته بود

    وَٱتَّبِعۡ مَا یُوحَىٰٓ إِلَیۡکَ مِن رَّبِّکَۚ إِنَّ ٱللَّهَ کَانَ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِیرࣰا2

    و تنها از آنچه به تو از جانب خدایت وحى مى شود پیروى کن که خدا به هر چه مى کنید کاملا آگاه است

    خندم گرفت خوشحال شدم

    از اینکه دو شبه داره بهم میگه بیا شبا باهام حرف بزن، قرآن دستت بگیر با فکر کردن بخونش و سعی کن عمل کنی بهش

    و از 7 تیر تلاش دارم میکنم که شبا بیدار بمونم و هم کار کنم و تمرین نقاشی بکشم و هم با خدا حرف بزنم ،موقع اذان صبح

    این آیه رو که دیدم حس کردم باید هرجور شده تلاشمو بکنم تا شبا بیدار بمونم و بیشتر برای خواسته هام بهایی در شان خواسته هام پرداخت کنم

    و خواسته ای که چند روزیه از خدا دارم اینه که چجوری باید تو دریای نورت پاروهارو بندازم و رها بشم تا خودت منو به نورت هدایت کنی

    و خودت رو میخوام

    که بهای این خواسته ام رو حس کردم یکی از کارایی که باید انجام بدم بیدار موندنم و شبا حداقل نیم ساعت حرف زدن با خداست

    حس کردم باید دیگه شروع کنم بهایی بپردازم در مورد همه چیز که شان شون ، هم شان با خواسته ام باشه

    ادامه آیه رو که خوندم خندم گرفت

    آیه ای که بارها برام تکرار شده

    وَتَوَکَّلۡ عَلَى ٱللَّهِۚ وَکَفَىٰ بِٱللَّهِ وَکِیلࣰا

    و در کارها بر خدا توکّل کن، و تنها خدا براى مدد و نگهبانى کفایت است

    خدا کافیه برای من

    داشتم میخوندم آیات رو و یه حس ارزشمندی داشتم

    گفتم برم ببینم مامانم چرا نخوابیده دیدم داره تلویزیون نگاه میکنه که یه مستند ایرانگرد نشون میداد که پر بود از کوه های نمک

    نشستم و گفتم خدایا چقدر زیبا هستن و سپاسگزاری کردم

    گفتم خدا میشه بشینم زیبایی های جهانتو ببینم و باهات حرف بزنم و سپاسگزاری کنم

    که حس کردم اشکالی نداره نگاه کن مستند کوه نمک و غار نمک رو

    یه غاری نشون داد که لایه لایه بود به رنگ های مختلف انقدر رنگی رنگی بود که گفتم چقدر نقاش باحالی هستی تو خدا

    بعد دراز کشیدم و نگاه کردم وقتی تموم شد گفتم دراز بکشم و حرف بزنم باخدا که هی شنیدم دراز نکش بلند شو تا اذان یکم مونده

    منم خوابم میومد گفتم خدا خوابم گرفته میشه بخوابم؟ که باز میشنیدم دراز نکش بلند شو ولی خوابم گرفت و یهویی بیدار شدم دیدم ساعت 4 هست و نمازمو خوندم و دوباره خوابیدم

    ولی سعیمو میکنم تا بیشتر بهش چشم بگم دوست دارم ببینم و بشنومش این همه صدای زیباشو

    وقتی گفتگو میکنیم باهم خیلی لذت بخشه

    بعد که صبح بیدار شدم و کم کم حاضر شدم تا برم کلاس رنگ روغن

    هی روسری عوض کردم ،میخواستم رنگ نارنجی یا رنگ دیگه سر کنم و حس میکردم که نه و بعد آخرش رنگ شیری سرم کردم

    و رفتم نون گرفتم آوردم برای مادرم و رفتم کلاس

    وقتی رسیدم رفتم برای دوستایی که تو کلاس سپرده بودن براشون رنگ بخرم رنگ گرفتم و برای خودم قلمو خریدم

    امروز کتابی که طراحی بود و استادم گفته بود ازش تمرین کنیم و چاپ کرده بودم برای یکی از بچه ها با تخفیف ،به بقیه بچه ها هم گفتم گفتن باشه و خیلی خوشحال شدم

    من به خدا گفته بودم که خدا من ماه بعد شهریه کلاسو میخوام بدم دیگه خودت مدیریت کن

    که با ایده چاپ کتاب طراحی برای بچه های کلاس ان شاء الله اگر خدا بخواد جور میشه

    چون اول کلاس بچه هاگفتن میخوایم ولی بعد گفتن نمیخوایم ، مثل قبل دیگه احساس ناراحتی نکردم گفتم باشه اشکالی نداره اینا نشد، حتما از یه جای دیگه خدا میخواد بهم پول کلاسو بفرسته

    بعد پیش خودم گفتم خب من باید درخواست کنم ازت خدا، رفتم دوباره تو گروه کلاسمون نوشتم که بچه ها اگر خواستین کپی بگیرین پولشو ندین بیرون کپی بگیرین من براتون چاپ میکنم

    که دیدم دونفر اومدن و گفتن ما میخوایم و فردا واریز میکنیم

    خیلی خوشحال شدم میدونم که خدا همه چیو برام به راحتی درست میکنه

    چقدر ساده با ایده کپی کتاب ،که تو خونه مون دستگاه کپی داریم و ایده شو داد که میتونی از طریق کپی هزینه کلاست رو داشته باشی

    وقتی تو کلاس بودم و تمرینامو استاد دید گفت خوب کار کردی و بعد پرسید تو که طراحیتو خوب انجام میدی چرا طراحی از مدل زنده اشکال داری

    که در جواب بهش گفتم نمیدونم استاد اصولشو بلد نیستم باید چجوری اندازه گیری کنم که مدل زنده چهره رو خوب کار کنم

    گفت همه چی تمرین و تکراره ، تو شروع کن روزی یدونه کار کن ولب درست کار کن میتونی و میشه

    امروز خیلی سرکلاس خندیدیم همه اش میگفتم خدایا شکرت انقدر خندیدیم که اشک از چشمامون اومد

    چقدر شادی کردن خوبه چقدر خندیدن عالیه

    وقتی برگشتم میخواستم برم خونه و سمت مترو تجریش بودم که انگار باز خدا مسیرمو تغییر داد یادم انداخت که نمازمو نخوندم و رفتم امام زاده صالح

    خیلی وقت بود که داخلش نمیرفتم چون نگاهم تغییر کرده بود گفته بودم خدا بهم درک اینو بده که چجوری باید زیارت کنم امام ها و امامزاده هارو

    که امروز فهمیدم درکش رو بهم داده وقتی رفتم حیاطش با لبخند سلام دادم و گفتم نشونه ای از نور خدا

    و ادای احترامم که دیگه مثل قبل نیست و الان دیگه میفهمم که ادای احترام رو اول برای نور خدا که در درون اماما هست احترام میذارم که انقدر کنترل ذهن داشتن که به نور خدا نزدیک شدن

    بعد که رفتم ، قصد رفتن و زیارت کردن رو نداشتم یهویی یه حسی بهم گفت حالا وقتشه برو داخل

    رفتم و باز با لبخند گفتم سلام نشونه ای از نور خدا

    و ادای احترام کردم و برگشتم نمازمو خوندم و رفتم خونه

    همه جا پر بود از پرچم های امام حسین

    تکیه های بازار تجریش و امامزاده صالح و ایستگاه های صلواتی

    ظهر که میرفتم کلاس اولین ایستگاه صلواتی محله مونو که دیدم حس خوبی داشتم

    وقتی از تجریش برگشتم خونه میگفتم خدا امروزم خوابو ازم بگیریا میخوام باهم حرف بزنیم

    این روزا حس میکنم فقط و فقط باید بهای بزرگی پرداخت کنم بهای سنگینی باید بدم برای همه چیز

    اولینش برای خدا

    بعد برای پیشرفت مهارت نقاشیم

    امروز یکی از بچه ها گفت استاد نصف شب بیدار بودم و نقاشی میکشیدم

    استادم گفت خب راهش همینه درست ترین راهه که برای عشقت وقت بذاری و تلاش کنی تا مهارتت بیشتر بشه

    و حتی باید برای عشق بها بپردازم و بهاش اینه که عاشقانه از درونم نیتم پاک باشه و هر کس رو دیدم نور خدارو در وجودش ببینم و اول برای خدا محبت کنم

    افراد رو جدا از خدا نبینم

    حتی بهایی که برای خواسته های دیگه ام دارم هم بهش فکر میکردم اینکه از این به بعد هر چیزی میخورم سعی کنم طبعش رو بدونم و مصلحش رو کنارش بخورم

    چون طبعم سرده و تصمیم گرفتم که بیشتر از بدنم مراقبت کنم و تغذیه ام رو شروع کنم در حد و توان خودم اصلاح کنم تا خدا باقی راه رو بهم نشون بده

    قبلا چند ماهی بود همه اش فکر و ذکرم این بود که خدایا من چجوری دوره قانون سلامتی استاد رو تهیه کنم

    امروز فهمیدم که باید از کوچیک شروع کنم و قدم بردارم و طبعم رو اصلاح بکنم تا خدا هدایتم کنه به دریافت آگاهی های دوره قانون سلامتی

    حتی وقتی داشتم فکر میکردم گفتم بهای عضله گرفتن جسمم و سلامتی جسمم ،ورزش کردنه و باید تلاش کنم انجامش بدم

    حتی اگر تمایل نداشته باشم باید انجامش بدم و به خودم یادآور بشم که باید بهایی در شان خواسته هامو بپردازم

    بعد شب که باز هدایتی رفتم اینستاگرام ،یه استوری دیدم نوشته بود آیه 80 سوره اسرا

    امروز این دومین بار بود که آیاتی که خوندم دو بار برای من تاکید شد

    امروز خدا بی نهایت هوامو داشت بی نهایت مراقبم بود خیلی خیلی سپاسگزارم ازش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    فاطمه ذوالفقاری گفته:
    مدت عضویت: 428 روز

    به نام الله یکتا

    سلام به استاد و دوستان عزیزم.

    چقدر آگاهی های این فایل فوق العاده بود.

    سپاسگزار خداوند و استاد هستم بابت این فایل عالی.

    یکی از موضوعاتی که شاید همیشه درگیر آن بودم, عدم استمرار و تعهد بوده است.

    برای مثال یک سری قوانین را برای خودم مشخص می کنم و آن را اجرا می کنم اما بعد از مدت کوتاهی آن تعهد را از دست می دهم.

    همیشه هم زمانی که قوانین را اجرا کردم, نتایج مناسب بودند و بلعکس زمانی که قوانین را اجرا نکردم, نتایج نامناسب بودند.

    این رفتار را بارها و بارها داشته ام و به قول استاد جهان هم گوشم رو پیچونده.

    اینبار بخاطر اتفاقات تلخ و نادلخواهی که برایم رخ داده می خواهم استمرار و تعهد داشته باشم.

    هدف من سود دهی مستمر در کارم است.

    کار من 100 درصد ذهنی است و لازمه از نظر ذهنی همیشه آمادگی داشته باشم.

    بنابراین باید هر روز روی خودم کار کنم.

    پس بهای سود دهی مستمر این است که هر روز روی خودم و باورهایم کار کنم.

    برای اینکه بتوانم هر روز روی خودم کار کنم و از نظر ذهنی خودم رو همیشه آماده نگه دارم, لازمه ورودی هام کنترل بشه.

    بنابراین استفاده از سوشال مدیا, تلویزیون ممنوع است.

    همنشینی و هم صحبتی با افراد نامناسب ممنوع است.

    تلاش کردن برای تغییر دیگران ممنوع است.

    درکنار کنترل ورودی ها هر روز باید تمام توجه و تمرکز من روی نکات مثبت باشه و سپاسگزار باشم و احساس خوبی داشته باشم.

    کار من نیاز به کوچکترین کار فیزیکی ندارد و به نظرم موفقیت در این کار فقط و فقط به ذهنیت و باورها بستگی دارد.

    بنابراین من موظف هستم برای رسیدن به موفقیت در این حوزه, روی ذهن و باورهام کار کنم.

    البته نه یک روز و یک هفته و یک سال, بلکه مادامی که کار می کنم باید روی باورهام و ذهنیتم کار کنم.

    خدایا شکرت که هدایتمون می کنی…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    فائزه محمدی گفته:
    مدت عضویت: 347 روز

    به نام خالق من و حضرت ابراهیم

    که خالق هر2ی ما یکی ست.سلام استاد عزیزم و مریم جان.اول از همه میخواستم ازتون تشکر کنم بابت این سایت بی نظیر که این همه کامنت های عالی رو در اختیار ما میذاره و صحبت های بی نظیر استادد

    با شنیدن این صحبت هاتون و یادداشت کردنشون انگار یه بار دیگه خدا دستم رو گرفت.گفت تو بلند شو من هستم.تو تعهد بده.تو عمل کن‌من به اون کارت 100ها برابر برکت میدم

    من جدیدا اعتماد بنفسم خیلی سر اینکه نتونستم خیلی مواقع پای حرفم بمونم کم شده.من میدونم که اگر عمل کنم.اگر حرکت کنم.اگر هرروز بهتر بشم میتونم به هدفم برسم.

    خداوند یه الهامی بهم کرد.شاید پاشنه اشیل تو،چیزی که استاد میگه تغیر 1درصدی توش نتایج خیلییی بزرگ به ارمغان میاره همینه.تو به خودت اعتماد نداری چون مطمئن نیستی بتونی سر حرفت.سر قولت بمونی؟مسخره است.خوب تو به فرمان خودتی فقطط تویی که تصمیم میگیری الان،فردا،پسفردا چیکار کنی.تویی که تصمیم میگیری به قولی که به خودت دادی عمل کنی یا نه.پس بیا اینو به خودت ثابت کن.اینکه ((من‌ میتونم به تعهدی که به خودم دادم عمل کنم))

    من به خداوندی که هرلحظه من رو هدایت میکنه ایمان دارم.خودش کمکم میکنه.دستم رو میگیره و میبرتم قله کوه

    صحبت هاتون چیزهایی رو انگار در مغزم باز کرد

    فائزه؟پیامبر سالی یک ماه تنها در غار میرفت و روی خودش مار میکرد.بهای هدفشو میپرداخت.استاد هردوره ای که میخواد بزاره چند وقت تنها میره و تمرکزی روش کار میکنه.اونوقت تو میگی 3ماه نمیتونم تمرکز بزارم روی درس؟؟ تو میگی من از درس خوندن لذت میبرم میگی عشق میکنم وقتی با خوندن زیست به قدرت خدا پی میبرم.میگی عشق میکنم وقتی میتونم قوانین فیزیک و ریاضی رو که ذره ای یاد گرفتنشون مساویه با یادگرفتن قطره ای از بی نهایت علم بی کران خداوند.اگر علاقه داری پس خستگی معنایی نداره پس اینکه وای سخته معنایی نداره

    من امروز در دفترچه بی نهایت زیبام برای خودم نوشتم و همینجا قول میدم که متعهد بهش باشم و هرروز خودم رو بهتر کنم

    و یه جمله ای که تو کامنت ها خوندم و عالی بود:

    من به خودم تعهد میدم که این روح خدایی رو به لیاقتش برسونم

    ممنونم از سعید عزیز با این جمله زیباشون

    خداجانم شکرت که هدایتم کردی به این فایل بی نهایت زیبا.استاد عزیزم ممنونم که این اگاهی های خالص رو در اختیار ما میزارید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    کبری مشتاقی گفته:
    مدت عضویت: 926 روز

    به نام خداوند جان آفرین به نام خداوند مهربانم سلام به استاد عزیز و مریم مهربانم

    خدایا شکرت که تمرکز و چقدر آگاهی به من میدهی و دستمو گرفتی و میبری به بهترین و زیباترین جاها ممنونتم سپاسگزارتم

    استاد عزیزم پرداخت بهاست که نتایج به همراه دارد

    من چند ساله جزء شاگردان شما هستم اما پرداخت بها دقیق نمیدونستم چی و باید چکار کنم

    چون در مدارش نبودم

    ولی الان دارم برای خواسته ام که رسیدن به استقلال مالی و بزرگ شدن ظرفه وجودمو تلاش ذهنی میکنم دارم بها پرداخت میکنم و نتایج بوم بوم داره میاد و میبینم به وضوح

    حضورخداوند رو حس میکنم در زندگی و کسب و کارم الهی شکرت

    بها پرداخت کردن برای رسیدن به خواسته هام

    اول :ندیدن تلویزیون

    کنترل ورودی ذهن و کانون توجه ام به سمته خوبی و زیبایی و عادت دادن ذهن

    دوم :روی خودم کار کردن و تمرکز گذاشتن روی فایلها و خودم

    به کسی کاری نگیرم و فوکس روی خودم و کارم باشه حواسم

    پرداخت بها = دریافت نتایج

    وقتی روی خودت کار میکنی و ایمان و اعتمادتو هر روز به خداوند زیاد میکنی

    وقتی توجه و فرکانس درست به جهان میفرستی

    جهان هم سریع بهت پاسخ مثبت میدهد

    خدایا شکرت که متفاوت زندگی میکنم و متفاوت نتیجه میگیرم

    خدایا شکرت که کنارمی

    استاد ممنونتم سپاسگزارتم من سعی میکنم هر روز بهای بیشتری پرداخت کنم تا به رویاهام و هدفهام و زندگی عالی برسم به استقلال مالی برسم

    و تلاش ذهنیمو بیشتر میکنم

    خدایا تو هم کمکم کن و هدایت از سمته تو

    خدایا شکرت که انسانهای مهربان و ثروتمند از هر سو به سمته من میان و منو پیدا میکنن

    چون من لایق هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    سامان صالحی گفته:
    مدت عضویت: 2323 روز

    سلام بر استاد بزرگ وخانم شایسته عزیز امید وارم حالتون خوب باشد

    من هدفم موفق شدن در کارم هست که یکی دوماهه دارم تمرکز میکنم دونه دونه ادمها رو از زندگیم حذف کنم و اینم میدونم تکامل میخاد و دارم یواش یواش حذفشون میکنم تا حدودی که دیگه نمیخام فعلا برم خونه ی مادر و روستامون و دارم روی کارم تمرکز میزارم و این بهایی ست که باید بپردازم میدونم سختمه من هر شب با خانومم میرفتیم روستامون چون ده کیلومتر با اقوام و خانواده هامون فاصله داریم و الا ن چند روزه که نرفتیم و این فایل واقعا میتونم بگم برای من بود و هدایت خداوند ممنون استا عزیزو خوش اندامو قوی ام هروقت میبینمت یادمه ابراهیم خداوند میافتم

    الن دیگه با دیدن این فایل فهمیدم جای درستش هستم با قدرت بیشتری این کارو ادامه بدهم

    بهایی که برای رسیدن به هدفم باید بپردازم اینه که :

    ۱.باید قطع کنم رفت و امد با اقوام و دوستانم

    ۲.تمرکز بیشتری بزارم برای یادگیری و کتابهای بیشتری رو بخونم برای کارم

    ۳.از تفریحاتی که با دوستانی که میروم چیزی به من اضاف نمیکنند و حالشون خوب نیست دوری کنم اگر تفریح میخام برم تنهایی برم

    ۴.تمرکز از روی همه حتی همسرم بردارم فقط بزارم روی کارم

    ۵.تا چند ماه دیگه مهاجرت کنم

    ۶.درامدو پولی که از فروش زمین میخاد گیرم بیادو بزارم در راه هدفم که تمرکز هست و مهاجرت و اگر اون پول هم تموم بشه من باید حرکت کنم بهاشو بپردازم

    امیدوارم خداوندکمکم کنه هدایتم کنه منو بزرگتر کنه که بتونم از این موانع و پلهای پشت سرم که دارم خراب میکنم به خوبی عبور بده و مطمعنم خداوند به شجاعانو توکل کنندگان پاسخ میده و من حرکت میکنم وبه امید خداوند مطمعنم دستانش و خودش میایند تا منو به هدفم برسونن

    من حاضرم از خانواده ام بزنم نرم دیدنشون .از حرف مردم بگذرم .از زمینم بگذرم .از حقوقم بگذرم .از سختی هایی که درراه رسیدن به هدفم اگر باشد تحمل کنم .حاضرم تعهد بدم .حاضرم شغل دومم رو ترک کنم یواش یواش .حاضرم از علایقهای دیگه ام بگذرم برای تمرکز بیشتر روی کارم .حاضرم حتی جونمم بدم درراه رسیدن به هدفم .حاضرم اقوامم از دستم ناراحت بشوند ولی من این کارو تمومش کنم .حاضرم باهمشون جنگ کنم قطع رابطه کنم ناراحت بشوند شکایت بکنند ولیی من به هدفم برسم

    من این تعهد رو میدم و امیدوارم خداوند همواره هدایتم کنه

    خدایا شکرت

    سپاسگذارم استاد عزیز و دوستداشتنی بوسسسس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    Ashkan haghighati 2 گفته:
    مدت عضویت: 1734 روز

    سلام استاد عزیز

    من کلا ادم کم حرفی هستم

    و خیلی کم کامنت گذاشتم روی سایت

    ولی اتفاقی که چند وقت پیش برام افتاد انقدر خوشحالم کرد که به خودم قول دادم که دربارش بنویسم که تمرکزی بشه بر روی نکات مثبت و هم پا بزارم روی یکی از ترس هام که نوشتن یا نظر دادن هست .

    من چندوقت بود که میرفتم توی یوتیوب و به کامپیوتر های خفن و مانیتور های خفن نگاه میکردمم چون مربوط میشه به کارم و هی بهشون عشق میدادم واز دیدنشون لذت می بردم (توجه میکردم بهشون وشب ها قبل خواب بهشون فکر میکیردم که مثلا من کارم رو انجام دادم و بعد توی یک مانیتور g۹ سامسونگ دارم گیم مزنم و …) با عشق بهشون توجه میکرم و این کار تقریبا ۱۰و۹ روز ادامه داشت ومی خوام بگم که خداوند چقدر سریع اجابت میکن درخواست های ما رو و از جنس توجه مون وارد زندگی ما میکنه به شرط ایمان

    . داستان از این قرار بود بعد چند روز من لپ تاپ کادو گرفم و به خدا و با خوم تکرار میکردم که بین قانون اینجوری کار میکنه و اگه من تمرکزم روی خواسته هام باشه و بهاش رو بدم از بی نهایت طریق بهم میرسونیش و اصلا من فکر نمی کردم که یک لپ تاپ کادو بگیرم . این از لطف خدا بود که به واسطه قوانینش به من رسید

    خدارو شکر بابت لب تاپی که دارم و باهاش دارم تایپ میکنم و بابت قوانین بدون تغییرت

    و اینکه پا روی دل ترس هام گذاشتم و کامنت نوشتم

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    فاطمه بیرانوند گفته:
    مدت عضویت: 1459 روز

    سلام استاد عزیزم!

    من امسال کنکور دارم از اول سال مطالعه کردم ولی این سه ماه باقی مونده برای موفقیت من اهمیت دوچندان داره و اگر ازش خوب استفاده کنم نتیجه فوق‌العاده تری میگیرم. بهایی که پرداخت میکنم :

    سر تایم مشخص شده سر صبح بیدار میشم و از گرمای پتو و خواب اضافه دل میکَنم.

    تمام تمرکز رو میذارم روی درک عمیق‌تر مطالب.

    این سه ماه مصادف با فصل بهاره و خانواده من خیلی برای تفریح بیرون میرن ولی من ترجیحم به ماندن در خانه و مطالعه هست.

    موقع غذا خوردن خودم رو کامل سیر نمیکنم که تمرکز مغزم بجای یادگیری مطالب روی هضم غذا نره.

    (:

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    Hamid Aliyari گفته:
    مدت عضویت: 703 روز

    سلام به استاد عباس منش عزیزم

    واقعا از شما سپاسگزارم

    شما بعد ابراهیم خلیل الله توحیدی ترین آدمی هستید که تو کل این 35 سال دیدم

    شما دست خداوند هستید برای من

    یک هدایت خیلی بزرگی از خداوند خواستار شده بودم که تو همون روز یعنی سه ساعت بعد از طریق شما هدایت رو دریافت کردم و شکر خدا از بلاتکلیفی در اومدم و لحظه به لحظه ایمانم نسبت به خداوند قوی تر میشود و باورم به شما نیز مستحکم تر میشود

    نمیدونم چجوری باید از شما تشکر کنم که در حد و اندازه کلام شما باشه

    خدا شمارو برامون حفظ کنه که به ما آگاهی میدید

    لذت میبرم از بودن با شما و افتخار میکنم که شما استادم هستید و عضوی از خانواده صمیمی شما هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: