حاضری برای هدفت چه چیزی قربانی کنی؟ - صفحه 36 (به ترتیب امتیاز)

621 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ندا گلی گفته:
    مدت عضویت: 1823 روز

    سلام بر همه عزیزان

    استاد جون خوشتیپ خودم چه هوایی به به چه ویویی چه فایلی استاد تو پرانتز بگم بهترین روزهای عمرمو دارم تجربه میکنم نمیدونین چقدر حالم اوضاع زندگیم جسمی و روحیم سالم و شادابه و همش و از اموخته های شما دارم بهترین ️

    شما داشتین صحبت میکردین و من داشتم برای اینکه هدف اصلی م و انتخاب کنم و به پرداخت بهاش فکر میکردم بعد متوجه شدم من دو سه سال پیش هدف اصلی مو انتخاب کردم که الان راجع بهش توضیح میدم البته که هدف هایی هم انتخاب کردم و بهش رسیدم هدف سالانه هدف های ماهانه کوچیک و بزرگ و حتی هدف و برنامه ریزی هفتگی و روزانه و کلی احساسم بابت اینکه بهشون رسیدم یا براشون تلاش کردم خوب شد

    گفتین اون زمان ک میخواستم ذهنمو کنترل کنم اولین قدم حذف تی وی بود استاد وقتی بهش فکر میکنم انگار سالیانه سال گذشته از اون فرد قبلی ازون ندای قدیمی اصلا یکی دیگه شدم به کل یاد خودم افتادم وقتی هدف اصلیم و انتخاب کردم که شاد زندگی کردن تحت هر شرایطی بود بهاش و دادم نشتی های انرژی و برطرف کردم یادمه اول خواهرم اینستاگرامش و پاک کرد چون فعالیتش از من کمتر بود من دو تا پیج داشتم یکی پیج خانواده و فامیل یکی دوستانم تو هردوشم فعال بودم و کلی پست و استوری میزاشتم سال 98 اواخر سال 98 بود که اوضاع کشور خیلی خوب نیود و چنتا حادثه بزرگ اتفاق افتاد هروقت میرفتم اینستاگرام همه یا بهم میپریدن یا دعوا بود یا پست های غمناک طی یه اقدام غیورانه تصمیم گرفتم فضای مجازی رو بریزم دور واقعا برای منی که سرگرمی و اعتیادم شده بود کار سختی بود اما انجامش دادم بعد کم کم فایل های شما هم گوش دادم ک تشویق کردین دلگرمیم بیشتر شد شاید اولش سخت بود چون یه عادت رفتاری یه شیوه زندگی کردن شده بود برام اما کم کم نه تنها از سرم پرید بلکه زندگیمم صد درجه بهتر شد الان از 99 هم حساب کنیم من چهارساله که به هیچ عنوان وارد فضای اینستاگرام نشدم حتی از طریق پیج کاری دوجا بعد اون کار کردم ازم خواستن پیج و دست بگیرم خیلی راحت مخالفت کردم حتی این اواخر مدیرمم گفت گفتم من خودم پیج ندارم اصلا نمیخوام اپلیکیشنشم تو کوشیم باشه

    راجع به تی وی هم همین روند و در پیش گرفتیم البته مادرم خیلی تی وی میبینه اما من و خواهرم میایم تو اتاق فایل گوش میدیم که هرکس شیوه و رفتار خودش و داشته باشه مواقعی که صدای تی وی زیاده و سریال ها هم ک همه اندوه صداش میاد تذکر میدیم و بقول استاد بالاخره یه وقتایی چشت میفته یا صدایی ازش میاد اما سریع محل را ترک نموده و ب کار دیگری مشغول میشوم

    دقیقاا سبک و شیوه شما رو در پیش گرفتم الگوی بسیااار مناسب من بعدش انتخاب افراد بود که یسری هاشون اگاهانه و یسری ها خود به خود با تغییر فرکانس حالا یا من یا اونا بوجود اومد که اصلا نمیدونیم چیشد که اونجوری شد بدون دعوا یا درگیری و یا حتی گله و اجبار کاملا طبیعی

    حتی در باره کنفرانس هم من یه مثال دارم البته زمان دانشجوییم نه با شما اشنا بودم نه با مباحث موفقیت اطلاعات خیلی کمی درباره روانشناسی داشتم اونم فقط درس های دانشگاهیمون اما یادمه همه همکلاسی هام خصوصا خانمها ( چون جمعیت اقایون تو رشته درسی من بیشتر بود) اعتماد به نفس کنفرانس دادن نداشتن و همیشه فرار میکردن ازش به استاد میگفتن کار عملی بهشون بگه اما من میخواستم قورباغمو قورت بدم وقتی بهم میگفتن کنفرانس میدی یجیزی در درونم اذیت میشد اگه میگفتم نه پرو پرو حتی با اینکه اجباری هم نبود میگفتم بله که میتونم چرا نتونم یادمه یکی از استادام حرصش گرفت و یه مبحث سخت گفت برم راجع بهش اطلاعات جمع کنم بیام کنفرانس بدم منم برای اینکه کم نیارم با اینکه کلن بچه درسخونی نبودم تمرکزی میشستم تو خونه اینقدر تمرین کردم که سوتی ندم و حتی رفته بودم سرچ کردم بهترین کنفرانس گزارها یا شیوه صحیح کنفرانس دادن و بین کنفرانسم از دانشجوها سوال میپرسیدم حتی با اینکه خیلی تو اون موضوع سر رشته نداشتم و با خودم میگفتم اگه سوالی بپرسن ک نتونم جواب بدم چی بعد گفتم نه میزنم تو شوخی خنده جمع و جورش میکنم و هیچ وقت بچه ها سوال نداشتن چون دوس داشتن زودتر تایم کلاس تموم شه برن و یا سوالاشون سخت و پیگیرانه نبود با اون حال بازم سختیای خودش و داشت و موقع کنفرانس دادن با اینکه بچه ها رو میشناختم و اطلاعات کافی راجع مبحث مورد نظر داشتم اما پاهام صدام میلرزید اما نفس عمیق میکشیدم که کنترلش کنم ولی تمام دخترای کلاسمون کلی تشویقم میکردن چون خودشون اصلا کنفرانس نمیدادن خیلی خیلی کم پیش میومد استاد و پسرای کلاسم تشویق میکردن اما چون اون زمان شخصیت من یکم جنگجوی مغرور بود خیلی ازم تعریف نمیکردن که مثلا رو ندن به اصلاح

    و با کار کردن روی قدم اول هدف سالانمو انتخاب کردم و براش اهداف و بها یا کارهایی ک باید انجام بدم و مینوشتم حتی بهام زمان بود یه دوره ای کلاس موفقیت میرفتم و شیطان میومد میگفت وقتت و الکی داری تلف میکنی اما اون سکوی پرتاب من به جلو بود

    مسخ مابقی صحبتای شما شدم و وقتی فایل تموم شد ادامه دادم کامنت و عجب صحبتهایی عجب تذکر بجایی چه قدرتی تو صداتون بود ادم ناخواسته قدرت میگیره

    واقعا باید بارها بارها گوش بدمش همین یه فایل چند بار گوش بدی قدرتی درونت پیدا میشه که به کل فایل ها میارزه بینظیری مردد

    اینقدر که صحبتهاتون تو گوشمه اصلا میخوام هک شه روی تک تک سلول هام

    ممنونم از شما دو تا بینظیر دوس داشتنی ️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  2. -
    Rojina گفته:
    مدت عضویت: 1799 روز

    سلام به همگی

    روز هفدهم تعهد

    امروز یکسال از روزی که شما این فایل رو روی سایت گذاشتین میگذره و عید قربانه

    و من چقدر با شیب ملایم، ولی تغییر کردم از پارسال تا الان

    الان افتخار این رو دارم که بگم اولین بهای رسیدن به هدفم رو امروز در روز عید قربان پرداخت کردم.

    هدف من قبولی در رشته معماری در دانشگاه رنک یک ایتالیاست

    کمتر از یک ماه تا ازمون زمان دارم و احتمالا قربانی هایی سر راهم دارم که باید برای رسیدن به هدفم بپردازم.

    بهام هم این بود که دعوت دوست صمیمیم رو برای رفتن بیرون رد کردم، با اینکه خیلی دوست داشتم ببینمش و خیلی وقتم هست که ندیدمش و اون هم خیلی دوست داشت که با هم بریم و به طرز عجیبی اصرار میکرد که تا حالا نکرده بود، اما من قاطعانه نپذیرفتم و اولین بها رو دادم.

    یه دلیل دیگه اش هم این بود که خداوند خیلی راه ها رو برام هموار کرده بود این هفته، چند تا جلسه رو کنسل کرد و وقتم رو آزاد کرد حتی همین امروز رو. یجورایی گفتم خدا راه رو برای من باز کرده الان نوبت خودمه که قدم بردارم.

    و خداروشکر برداشتم

    خیلی راضی ام و خوشحالم

    چون با همین تصمیم به ظاهر ساده کلی از جهان پاداش گرفتم، درونا رشد کردم و انگار رفتم مرحله بعدی…

    پاداشام چی بود؟

    یه فایلی که پر از سوال با راه حل تشریحی بود و خودم قبلا توی کانال تلگرامم فرستاده بودم اما یه بارم ندیده بودمش رو اتفاقی دانلود کردم و دیدم خدای من!!!!! این چه گنجیه برای هدف من!!!! خدایا شکرت

    دو تا کتاب که مباحث مرتبط داره توی ازمونم و خدا میدونه که چند ساله توی خونه داریم رو وقتی اتفاقی (هدایتی) با مامانم صحبت میکردم که این صحبت هم نتیجه تغییر من و کنترل ذهنم بود، رفت سراغش و گفت اینا چیزای خوبی داره و من گفتم خدایا شکرت… دقیقا چیزایی بود که خیلی خیلی بهم کمک میکنه

    به غیر از اینکه امروز اولین روزی بود که 100 درصد به برنامه ام عمل کردم و نسبت به روزهای گذشته ام پیشرفت خیلیییی خوب و چشمگیری داشتم، درک بهتری هم داشتم خدارو شکر

    استاد

    ازتون ممنونم که راه درست همه چیز رو به ساده ترین شیوه بیان میکنید و به رایگان در اختیارمون قرار میدین تا یاد بگیریم لذت ببریم و عمل کنیم

    راستی چون خیلی صحبت از گاز و ترمز کردید توی این برهه ی آپدیت کشف قوانین، من دیشب اومدم 16 مورد از ترمز های هدفم رو نوشتم. فقط نوشتم و انگار ذهنم خالی شد و با خودم رو به رو شدم. و امروز فقط این همه معجزه دیدم ازش

    بعلاوه یه تغییر دیگه هم توی دسترسی کتابهام ایجاد کردم و اونایی که نیاز نداشتم رو برداشتم و قفسه ی پر دسترسم رو خالی کردم و کلی فضا آزاد شد، و دقیقا همین امروز کتابای جدید اومد که جریانشون رو گفتم…

    یاد حرف آقای عطارروشن افتادم که از شما نقل قول کرده بودن شما قفسه ها رو خالی کنین، خدا اونا رو برای شما پر میکنه.

    و کرد…

    از این داستان اخر یه درس دیگه هم گرفتم. به قول یکی از بچه ها:

    وقتی فضا پر از چیزای زائده، چیزای خوب نمی‌تونن وارد بشن…

    به بیانی دیگه چیزای خوب وقتی وارد ذهن، زندگی و باورهای من می‌شن که از چیزای منفی و زائد پاک کرده باشمشون.

    که دقیقا این اتفاقیه که برای من داره میفته…

    خدایا شکرت

    خدا میدونه که چقدر پاکسازی در راه دارم و چقدر چیزای خوب قراره بیاد و توی زندگی و باورهام جایگزین بشه

    خدایا شکرت که این مسیر اینقدر شیرین و لذت بخشه…

    خدایا شکرت برای امروز…

    شاد و سلامت و پرنشاط باشین؛)))

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  3. -
    هادی گفته:
    مدت عضویت: 2018 روز

    به نام خدای هادی و هدایتگر

    سلام عرض میکنم خدمت استاد عزیزم و خانوم شایسته گرامی

    خیلی خوشحالم که بعد از مدت ها اومدم و یک کامنت هدایتی رو داخل سایت قرار بدم و یک نشونه ای رو از خودم به جا بذارم.

    من نزدیک به 5 ساله که دارم استاد رو دنبال میکنم و باید بگم مهم ترین کاری که من برای رسیدن به اهدافم انجام دادم در طی این پنج سال، بها پرداختن برای رسیدن به اهدافم بوده. یادمه در سن نوجوانی شروع به رژیم گرفتن و ورزش کردن، کردم و یک بدن سالم و خیلی عالی رو برای خودم ساختم. یادمه منی که تا 16 سالگی آرزو داشتم که بتونم فقط با یک دختر حرف بزنم جوری شد که ده و ده ها رفیق های دختر عالی پیدا کردم که هر چی گذشت کیفیت آدم های دور من هم افزایش پیدا کرد. یادمه وقتی خواستم توی کاره مورد علاقم که موسیقی بود قدم بردارم، شروع کردم به خریدن دوره های آموزشی و کار کردن توی اون حوزه ها.

    شاید اهداف من برای دیگران غیر قابل باور باشه ولی من میخوام در دنیا به بالاترین جایگاه هایی که یک خواننده، موسیقی‌دان و شاعر میتونه بهش دست پیدا کنه برسم.

    خداوند راه های زیادی رو جلوی پای من قرار داده و مسیر های هدایتی فوق العاده ای رو برایم مشخص کرده اما من به واسطه باور های نادرستی که داشتم خیلی کند و آهسته اهدافم رو پیش می‌بردم.

    هر بار که این فایل رو پلی میکردم یه صدایی در درونم فریاد می‌زد که هادی بلند شو و برای اهدافت بها پرداخت کن.

    پرداختن بها برای اهداف چیزیه که آدم ها رو از هم متمایز میکنه. همه دوست دارم بدن زیبایی داشته باشند، همه دوست دارن ثروتمند بشند ولی چند نفر هستند که واقعا به اهدافشون متعهد باشن و قدم بردارند و بها بپردازند؟

    همیشه و همیشه این حرف ها رو با خودم مرور میکنم

    خیلی ممنونم از استاد که با گرفتن این فایل ها و با در اختیار ما قرار دادنشون به ما کمک می‌کنند تا همه با هم پیشرفت کنیم و دنیا رو به جای بهتری برای زندگی کردن تبدیل کنیم.

    من هم فهمیدم که اگر میخواهم به اون اهدافی که در سرم دارم برسم باید به خاطرش بها بپردازم.

    به طبع هر چه اهداف بزرگ تر باشد، بها هایی که باید پرداخت کنیم برای رسید به ان ها بزرگ تر است.

    عاشقتونم و واقعا از کنار شما بودن لذت میبرم.

    شاد باشین و سلامت️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    زهرا رضایی گفته:
    مدت عضویت: 1002 روز

    به نام خداوند بخشنده و روزی ده.

    من اولین دیدگاه خودم رو بعد یکسال ارسال میکنم.

    با سلام خدمت استاد عباسمنش عزیز و مریم جان عزیز .خدارو سپاسگزارم که من رو در مسیر رسیدن به خواسته هایم قرار میدهد.

    استاد عزیز من این فایل رو کامل گوش دادم و نکات زیادی دستگیرم شد .

    الان دارم دوره بسیار سختی رو طی میکنم اما معتقدم که هر پیش آمدی تهش خیره و حتما حکمتی در این پیش آمد هست .

    من برای رسیدن به هدف بزرگ زندگیم دقیقا توی این حال سخت تصمیم گرفتم و شروع کردم به قدم برداشتن برای رسیدن به خواستم .

    من بیشتر مواقع فایل های رایگان سایت رو گوش میدم اما برای خرید دوره ها پول کافی ندارم و الان شرایطم طوری نیست بتونم دوره هارو خریداری کنم .

    ازونجایی که دوست دارم دوره هارو بخرم مخصوصا دوره 12 قدم پس باید بهاشو بپردازم و بتونم دوره رو گوش کنم و برای رسیدن به اون تعالی هزینه دوره رو بدم .

    امروز که دهم شهریوره می‌خوام یه تارگت یک‌ماهه بگذارم برای خرید دوره استاد عباسمنش .

    من مطمئنم که تا ماه بعد با تلاش و استمرار درآمدم به مثبت 10میلیون میرسه و دهم مهر ماه میام و از موفقیتم براتون می‌نویسم .

    خدایا شکرت 🫀🫀

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    اشکان رحیمی گفته:
    مدت عضویت: 3558 روز

    به نام خداوند روزی دهنده و بینهایت بخشنده

    درود بر شما استاد عزیزم و خانم شایسته و همه عزیزانی که برای این سایت زحمت میکشن.بینهایت از شما سپاسگزارم و قدردان زحمات شما هستم.

    این فایل برای من مثل یک انفجار هسته ای تو ذهنم بود چرا ؟؟؟ داستانش از اینجا شروع میشه که خواسته ای داشتم و برای رسیدن بهش از خداوند هدایت خواستم ، خدا هم حتما جواب من رو داده اما من احتمالا عضله هدایتم ضعیف بوده و نفهمیدم تا اینکه چندین روز از درخواست هدایتم گذشت و خانم شایسته برنامه روزشمار زندگی قسمت 7 رو شروع کردن من بهش توجهی نکردم و بیشتر مشغول کارهای خودم بودم اما تیتر این قسمت خیلی خیلی توجه ام رو جلب کرد و یک حسی بهم گفت این فایل رو گوش کن بعدش دیوانه شدم بیگ بنگی تو مغزم اتفاق افتاد ، خدای من به صورت خیلی واضح و مشخص جواب درخواستی که ازش کرده بودم رو بهم داد قضیه چی بود حالا … از خداوند خواسته بودم که برای یک تعویض شغل من رو هدایت کنه و بهم کمک کنه اینکارو انجام بدم اما جوابی برام نیامده بود تا تو این فایل خدا بهم گفت ازم خواستی کمکت کنم من هم گفتم چشم اما تو چکار کردی برای این تعویض شغل آیا کارهایی که باید و لازم هست انجام دادی ، آیا در مورد شغل جدیدی که میخوای مطالعه میکنی ؟ آیا سعی میکنی در مورد اون شغل جدید مهارت کسب کنی ؟ آیا زمان میزاری که بفهمی خم و چمش چیه ؟ تو حاضری وقتت رو بزاری و یک فیلم سینمایی که حداقل 10 بار تا الان دیدیش دوباره ببینی اما وقت نمیزاری که یک ساعت در رابطه با خواسته ات مطالعه کنی. تو وقت نمیزاری که بشینی پای کامپیوتر و یک مقدار سعی کنی مهارت کسب کنی در مورد شغل جدید بعد چطوری از من انتظار داری هدایتت کنم ؟؟؟ و در آخر بهم گفت تو حاضر نیستی هیچ کاری بکنی هیچ حرکتی بکنی برای هدفت و فقط میگی خدا هدایت میکنه خدا هدایت میکنه. نه اشکان جان من میخوام تو رو هدایت کنم اما تو نمیخواستی هدایت رو بشنوی…

    خدا جونم بسه دیگه به من تیکه ننداز قربونت برم چشم چشم چشم فهمیدم مشکل از خودم بوده ، همیشه مشکل از خودم بوده . من با گوش کردن این فایل هدایتت رو فهمیدم و سعی میکنم روی خودم بهتر و بهتر کار کنم و تعیین میکنم که حاضرم برای هدف جدیدم حاضرم چه بهایی بپردازم ، حاضرم برای اینکه هدایت ها و کمک های تو رو دریافت کنم چه بهایی بپردازم.

    دمت گرم

    استاد عزیزم دم شما هم گرم با این فایل که من رو زیر و رو کرد.

    بینهایت از شما سپاسگزارم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    تهمینه موسوی گفته:
    مدت عضویت: 1861 روز

    سلام من یک وماه ونیم هست که با 12 قدم دانشجوی این مسیر شدم فایل ها رو بارها وبارها گوش دادم همش فک میکردم اگه اینقدر اسونه پس من چرا جا موندم البته بگم که من سه سالی هست که در میسر مثبت اندیشی هستم اتفاقات جالبی افتاده و خب انسانیم و کلی آرزو و هدف ک تا هستیم با انها زندگی میکنیم یادمه استاد قبلی در مورد بهای رسیدن به خواسته ها رو با قیمت ریالی ان جدا کرد و گفت هر هدفی بهایی داره اما من متوجه نشدم و همیشه از خدا کمک میخواستم تا جواب این سوالم رو بده و معنی درست بها رو نمیدونستم چقدر عالی و کامل توضیح دادین استاد عباس منش خدا قوت و حال باید روی جسارت پرداخت بهای ارزوهام تمرکز کنم راهم اسانتر شد این چند روز همش میگفتم پس من چرا هدایت نمیشوم چرا چرا چرا حالا ارومتر و دقیقتر مسیرم رو بررسی میکنم بیداری یعنی همین متشکرم امشب شب قدر هست من احساس میکنم به اندازه تمام عمرم از شب قدر بهره بردم بجای اینکه قران سر بگیرم قلبم اگاهتر و ارامتر شد زندگی تک تک هم مسیرها سر سبز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    سید محسن فاطمی گفته:
    مدت عضویت: 2253 روز

    سلام استاد جون

    چقدر این فایل ب موقع چقدر امید و انگیزه را برای

    رسیدن ب اهداف زنده کرد استاد این محکم حرف

    زدن و قاطع بودن خیلی تاثیر خوبی روم گذاشت

    من برای رسیدن ب خواستم باید جلو هوسم را

    بگیرم جلوی دهنم را بگیرم بها بپردازم برای

    رسیدن ب هدفم باید بتونم ذهنم را کنترل کنم

    بازی در نیاره و قوی باشم

    از جمله فایل هایی ک احساس‌ خوب و احساس

    قوی بودن را درمن ب وجود میاره وقتی یه هدفی

    تعیین میکنی هیچی چیز نمیتونه مانع رسیدن

    بهش بشه باید بشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1182 روز

    سلام بر استاد عزیز

    سلام بر دوستان خوب خودم

    نکات عالی در این فایل یاد گرفتم و می توانم از آن درس های عالی برای خودم بگیرم و از آنها در زندگی خودم و کسب و کار خودم استفاده کنم

    پرداخت بها همان نکته ای است که من در این فایل یاد گرفتم و باید برای هر کاری و هر چیزی بهای آنرا پرداخت کنم و هرگز دنبال چیزهای مفت و مجانی نباشم

    کنترل کردن افکار بسیار مهم است و چه جالب استاد گفتند که حاضر بودند برای پرداخت بهای اهداف خودشان هرگز تلوزیون نگاه نکنند

    افراد پیرامون خودشان را سنجیده انتخاب کنند و این انتخاب تا جایی است که حتی اگر تنها هم بمانند باز برای استاد مشکل نباشد

    واقعا عمل کردن به این نکات خیلی سخت است و عمل کردن به آن مسیر موفقیت را جلو می اندازد

    چقدر زیبا است که باید یاد بگیرم وگرنه خود جهان هستی با تضاد ها و اتفاقاتی که در سر راه من قرار می دهد به من یاد می دهد که چگونه از قوانین استفاده کنم

    این فایل را باید بارهای بار گوش بدهم چرا که واقعا نکته هایی در آن دارد که فقط و فقط عمل کردن به یک نکته از آن من را از اینجا به جاهایی خواهد برد که هیچ وقت فکر آنرا هم نمی کردم

    به میزان بهایی که من می پردازم به همان نسبت من به موفقیت ها دست پیدا خواهم کرد

    و من برای اینکه بهتر از قبل خودم بشوم

    باید بهای آموزش دیدن را پرداخت کنم

    باید هر روز صبح قبل از شروع هر کاری ابتدا آموزش های خودم را ببینم

    بجای موزیک های مختلف گوش دادن از فایل های صوتی استاد استفاده کنم تا بتوانم ذهن خودم را آگاهانه جهت بدهم

    ممنونم از استاد مهربان

    سپاس از خدای مهربانی ها

    سپاس از خدای زیبایی ها

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    فریبا گفته:
    مدت عضویت: 1623 روز

    سلام استاد عشق استاد شما بی‌نظیر ید خدا را هزاران و هزار بار شکر برای وجود شما استادخدارا شکر برای این فایل که امروز گذاشتین وچقدررررررررررررررررر به من انرژی داد وچقدررررررررررررررررر کمک کننده شد برای هدفی که داشتم چند وقت که نمی دونم باید چیکار کنم که به انجام این هدفم کمک کنه چیکار کنم خوبه که باید انجام بدم با این فایل شما فهمیدم باید چه کاری را انجام بدم خیلی کمک کننده شد برای این کارم ،من دارم چند وقت یه کار که خودم باید باشم، مستقیم خودم سفارش بدم از طریق تلفن سفارش می‌ کردم یا از کانال کسی دیگه برام این کار و میکرد اما الان از صحبت های این فایل که شنیدم از شما این ایده اومد به ذهنم باید برم اون شهر خودم مستقیم کارم رو انجام بدم این موضوع من با تلفن سفارش ی حل نمی شه یه حسی به من گفت بهای این خواسته رفتن خودت وحضوری انجام دادن و خیلی خیلی خوشحال شدم خدایا خدایا هزاران شکر برای این هدایتت خدایا بی نهایت سپاسگزارم ،از شما استاد بی نظیر عالی وعشق هم سپاسگزارم و از خانم شایسته برای ظبط این فایل .🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰👌👌👌👌👌👌👌👌👌👌👌👌👌👌💖 عاشقتونم عاشقتونم دوستون دارم💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    میلاد شریفی تهرانی گفته:
    مدت عضویت: 1407 روز

    سلام دوستان گل، سلام به سید حسین عزیز بعد از مدت ها.

    خدایا اگه کسی این سوال منو درک میکنه هدایت کن که جواب آگاهی بخشی به اون بده.

    من تا عمق جان معنی پرداخت بها رو درک میکنم. من تا عمق جان به این معجزه مسلحم. من کسیم که تا حالا ناممکن های بسیاری را به شکلی نرم و آرام ممکن کردم که خودم هم متوجه اون نشدم. این یعنی اینکه من هم در این ارتش از درجه دارهای بزرگم. نمیخوام همه ی دستاوردها و قربانی هایی که داشتم رو براتون بازگو کنم و به یکی از اونها که جدیدتر هست بسنده میکنم.

    من با اینکه همیشه دانش آموز و دانشجوی درس خوان و منظمی بودم ولی هیچگاه در درس ریاضی موفق نبودم. دوران دبیرستان به زحمت ریاضی رو با نمره های ۱۰، ۱۰.۵ قبول میشدم و در دانشگاه نمره ریاضی من ۵ شد. من آخرین بار ۱۵ سال پیش در دانشگاه با ریاضی سر و کار داشتم. تا اینکه چند مدت پیش با علاقه مند شدن به نحوه ی کار کامپیوتر و نرم افزار های فوق مهندسی مثل هسته ی سیستم عامل فهمیدم که پشت همه ی این زیبایی هایی که به اون علاقمند شدم ریاضیات قرار داره و تصمیم گرفتم که در این سن بالا و از اول (From Scratch) به مطالعه ی ریاضیات بپردازم. بهایی که پرداخت کردم این بود که صبح و شب شد ریاضی و تحقیق و تحقیق و تحقیق در سایت های انگلیسی زبان و دانشگاههای معتبر جهان. الان چندین ماه از اون موقع میگذره من فقط میخوام بگم که الان از نظر ریاضی کجا ایستادم. الان هرکس از من بپرسه که نظرت راجع به ریاضیات چیه میگم از نظر من آسانترین درسیه که میتونید به عمرتون تجربه کنید. قطعا آسانترین و لذت بخشترین. آسان آسان آسان و لذت بخش. من الان با این سن بالا دوباره شروع کردم به درس خوندن. الان در رشته ی علوم ریاضی و کامپیوتر یک دانشگاه معتبر آمریکایی در حال تحصیلم (باز تاکید میکنم با این سن و با اون پیشینه ی ریاضی). نمراتم همه A+ هست. از کسانی که در رشته ریاضی دکتری دارن اشکال میگیرم و کاراشون رو نقد میکنم. من الان دقیقا در یک خوابیم که در واقعیت معنا شده.

    اینا رو گفتم که فک نکنید اگه سوالی که میخوام بپرسم خنده دار به نظر میاد یعنی اینکه من از این فرکانسها و قوانین و … سر در نمیارم. همونطور که گفتم من در ارتش قوانین الهی از درجه دارهای بزرگم.

    و اما سوال من:

    سید حسین عزیز در این فایل میگن که با اینکه همیشه با خواندن یه جمله از کتاب خوابم میگرفت (یعنی از مطالعه بدم میومد) به خاطر هدفم این بها رو پرداخت کردم و ۵۰۰ کتاب خوندم. اینجا ذهن منطقی من یه آلارم میده. من عمیقا معتقدم که انسان باید در زندگی کاری رو که بهش علاقه داره انجام بده و خود استاد هم عمیقا به این جمله باور داره. پس چرا باید وقتی انسان به مطالعه علاقه نداره به زور مطالعه کنه؟ این موضوع همواره در ذهن من تضاد ایجاد میکنه. چون خود من هم از انسانهایی هستم که به شدت از مطالعه متنفرم و به شدت علاقه دارم اگه قراره چیزیو یاد بگیرم از طریق ویدیو یاد بگیرم.

    سوال اصلی اینه: آیا انسان در پرداخت بها باید علایقش رو کنار بزاره؟ یا اینکه پرداخت بها هم باید متناسب با علایق باشه؟

    سنگینترین تضاد زندگی من الان همینه چون خیلی از بهاهایی که باید برای بقیه اهدافم بپردازم با علایق من جور در نمیاد. و دلیل اصلی سردرگمی من اینه که تا پای جان اعتقاد دارم که انسان باید از مسیر لذت ببره در نتیجه باید حتی بهایی هم که پرداخت میکنه مورد پسند و علاقش باشه. شاید هم من اشتباه میکنم و پرداخت بها یک استثنا در مورد علایق است.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      پریسا خورسندی گفته:
      مدت عضویت: 2528 روز

      بنام الله یکتا

      سلام دوست عزیز من خودم در این حد درک کردم یک بار یه بزرگی گفتن ما سه مدل آدم داریم نادان,باهوش,نابغه

      دسته ی اول نادان ها,کارهایی رو انجام میدن که دوست ندارن و حس خوبی بهشون نمیده ولی با این حرف و باور که مجبورم یا وظیفم هست که انجام بدم,کل زندگیشون رو زجر میکشن,مثلن فلانی میدونه که کار کارمندی و زیر دست بودن رو دوست نداره ولی میگه من برای حقوقش و بیمه ای که داره مجبورم کارمند بمونم یا ممکنه از سمت یکسری آدم ها همیشه ضربه بخوره و با این که میدونه اون ادم برای ارتباط سالم نیستن و ایت ارتباط داره بهش ضربه میزنه ولی به دلیل یسری باور مثل احساس گناه یا نداشتن باور لیاقت و عزت نفس میگه من وظیفمه که به دیگران احترام بذارم و باید با همه مدارا کنم و یه عالمه مثال دیگه.خوب پس این آدم ها همیشه از زندگیشون ناراضین.در صورتیم,که خودشون با باورهای غلطشون و عملکرد اشتباهی که از این باورهای اشتباه سرچشمه میگیره خودشون رو نابود میکنند ولی بازم اخرش میگن زمانه اینجوریه و باید بسوزم و بسازم سرنوشتمه که البته همه ی ما اینجوری بودیم یا هستیم.

      گروه دوم افراد باهوش این افراد میرن دنبال کارهایی که دوست دارن و اون ها رو با عشق انجام میدن همه ی انسان ها تو طول زندگیشون مطمئنن یه جایی بوده که به خواسته هاشون رسیدن چرا چون بی نهایت میخواستنش و دوستش داشتن پس رفتن و بدستش اوردن و چون علاقم داشتن اصن پرداخت بها و انجام یه عالمه کار در اون مسیر براشون سخت نیست و خیلیم شیرینه و نتیجم میگیرن چون طبق قانون احساس خوب و حال خوب,اتفاقات خوب.مثلن فلانی تو قسمت ورزش همیشه عالی بوده و خوش درخشیده و حاضر بوده هر کاری رو هم برای یادگیری ورزش و رسیدن به رتبه های بالاتر انجام بده چرا چون عاشقش بوده و انگیزه داشته پس رفته دنبالش این آدم ها باهوشن و تا حدودی از زندگی لذت میبرن چرا میگم تا حدودی چون همه ی ما در یه قسمت هایی علاقه ی عمیق داریم و به نتیجه ی عالی میرسیم ولی یه جاهایی نه باید علاقه رو به وجود بیاریم و بها بدیم و اگه این کار رو نکنیم لذت رو نمیتونیم در همه ی ابعاد زندگی تجربه کنیم.

      گروه سومی که نابغن آدمایی هستن که یاد میگیرن کارهایی که لازمه و براشون موفقیت به ارمغان میاره رو با لذت انجام بدن چطوری با تمرین و تکرار و پرداخت بها برای مثال استاد نابغه بودن چرا چون مثلن تو بحث قانون سلامتی کی هست که دلش نخواد یه عالمه شیرینی و یه عالمه غذاهای متفاوت که خیلی هم زیادن رو تجربه کنه همه ی ما عاشقشیم ولی خوب برای بدن مضره استاد با هدایت خواستن از خداوند این مسیر الهی رو در قانون سلامتی بهش رسیدن و فهمیدن که باید سبک غذا خوردنشون رو تغییر بدن اولش سخته بود ممکنه بعضی جاهاش رو دوستش نداشتن ولی باید این علاقه رو در خودشون به وجود میاوردن با تمرین و تکرار ارام ارام با طی کردن تکامل تونستن سبک غذاییشون رو تغییر بدن و این عادت رو در خودشون به وجود بیارن که چیزی که به نفعشون هست و باعث سلامتی ایشون میشه رو سعی کنن با لذت انجام بدن و این بها رو برای رسیدن به سلامتی کامل و اندام زیبا پرداخت کردن.در قسمت کتاب هایی هم که گفتین استاد به مسیری که میرفتن و کشف قوانین و خواندن فکر خداوند به صورت درست و مسیر توحیدی علاقه داشتن ولی ممکن بوده کتاب خوندن رو دوست نداشتن (البته خیلی ها هستن که میگن به فلان مسیر علاقه داشتیم ولی باید یه عالمه کتاب میخوندیم و یه درس هایی از اون رشته رو درک میکردیم که دوست نداشتیم پس رهاش کردیم و رها کردن و هیچ وقتم به نتیجه نرسیدن چون بهاش رو نپرداختن) ولی گفتن من باید با تمرین و تکرار این علاقه رو در خودم به وجود بیارم چون من برای درک بهتر قوانین نیاز هست که یکسری کتاب ها رو بخونم و اطلاعاتم رو گسترش بدم یا مثلن فوتبالیست های مشهور که علاقه به فوتبال و حرفه ای شدن داشتن فوتبال و توپ زنی و تو زمین بودن رو با علاقه انجام میدادن ولی رژیم غذایی داشتن و ورزش های سنگین کردن رو صددرصد علاقه ی زیادی نداشتن ولی میدونستن باید این عادت و علاقه رو در خودشون به وجود بیارن اگر که میخوان به موفقیت و نتیجه ی دلخواهشون برسن.انشالله پاسخ سوالتون رو گرفته باشین.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
      • -
        میلاد شریفی تهرانی گفته:
        مدت عضویت: 1407 روز

        سلام پریسای عزیز

        چقدر عالی جواب دادی. دمت گرم واقعا. این جوابی که دادی کاملا با ذات من هماهنگی داره.

        پس من در واقع درست فکر میکردم. همیشه در زندگی هدف های بزرگی قرار دارن که ما خیلی بهشون علاقه داریم ولی در مسیر رسیدن به اون اهداف ممکنه قدم هایی وجود داشته باشه که در نظر ما سخت و ناسازگار باشه. اونی که واقعا به هدفش علاقه داره اون سختی ها و ناسازگاری ها رو با انگیزه میگذرونه چون میدونه موقتی هستن چون از اهرم رنج و لذت استفاده میکنه. پس اینکه میگن همواره کاری رو انجام بدید که بهش علاقه دارید نه به این معنی باشه که تک تک قدم هایی که برمیداریم در دایره ی علایق ما قرار میگیرن بلکه به این معنیه که کار اصلی و بلند مدت و هدف زندگی ما باید متناسب با علاقه ی ما باشه.

        من همیشه فکر میکردم که ورزش حرفه ای خصوصا فوتبال رو خیلی دوس دارم ولی هیچگاه واردش نشدم چون من از فوتبال فقط روز مسابقشو دوس داشتم ولی حاضر نبودم برای پیشرفت فوتبالم تمرین های اون رو انجام بدم. در واقع به خود فوتبال علاقه داشتم ولی از تمرینهاش متنفر بودم. یک چنین موقعیتی در مورد تمام علایق ما وجود داره مثلا یک نفر به موسیقی علاقه داره ولی اگه بخواد تئوری موسیقی رو بخونه خیلی بهش فشار میاد.

        نتیجه اینکه ۱۰۰ درصد قدم های زندگی نمیتونه مورد علاقه ی ما باشه ولی بعضیهاش قدم های واجبیه که ما رو در مسیر علاقمون به قله های بالا میرسونه. اصلا برای همین هم اسمش قربانیه اسمش بهاس اگه قرار بود مورد علاقه ما باشه دیگه اسمش بها نبود عشق و حال بود.

        واقعا دمت گرم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1281 روز

        سلام و درود خانم خورسندی ثروتمند ، عجب کامنتی بود ، بسیار بسیار بسیار عالی و ارزشمند. واقعا لذت بردم از این توصیف و از این مصداق و نهایتا این شکل نتیجه گیری پایانی ، خیلی متشکرم و خیلی خوشحالم که در محیطی دارم روی خودم کار میکنم که دور و برم دوستان ارزشمند هم فرکانسی هستن که بر شوق و انگیزه و اطلاعاتم افزوده میشه.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: