حاضری برای هدفت چه چیزی قربانی کنی؟ - صفحه 43

621 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    حسنا بهمن گفته:
    مدت عضویت: 254 روز

    به نام رب

    خدایا با نامت این متن رو مینویسم و این تعهد رو میدم

    امروز 2 اردیبهشت 1404، من حسنا به خودم و به خدایم و استادم قول میدم که از امروز تا برای رسیدن به خواستم هر بهایی از جمله: آبرو یا مسخره شدن یا محدودیت یا سرزنش یا اعتبار و…… تا جانم رو حاضرم برای هدفم بدم

    گفتن این جمله برایم خیلی سنگینی میکرد اما سه روزه دارم فکر میکنم که چه بهایی میخوام بدم

    من وقتی فهمیدم اهنگ و فیلم برام مضره و نمیزاره به هدفم برسم فورا حذفش کردم ( قبلا از صبح تا شب نگاه میکردم)

    ادم های اطرافم رو که فکر میکردم نباشن میمیرم حتی فردی رو که واقعا دوسش داشتم و فکر میکردم عاشقشم همه رو گذاشتم کنار چون برای هدفم مضر بودن ( همه توی فرکانس پایین بودن مثل خودم)

    یا وقتی فهمیدم اقدام هایی برای کارم باید انجام بدم حتی هزینه ای نداشتم و تک تومنی میومد دستم میدادم که بتونم برای هدفم اقدام کنم

    حتی خواستن منو از هدفم دور کنن که داداش کوچیکم بدنیا اومد من ازش مراقبت کنم ( چون مادرم عمل شد اینا) و من یه نوزاد رو تو همین سنم بزرگش کردم هم خانه داری کردم هم درس خوندم و هم روی ذهنم کار کردم و….. ( که خیلی بابت این سختیا تو چند ماه لاغر شدم)

    اینارو میگم که به خودم یاد اوری بشه من بخاطر هدفم تا امروز هم خیلی کارهارو کردم و از امروز هم نیاز باشه انجام میدم

    ولی از امروز تعهدم اینه که فرکانسمو عوض کنم و به سمت هدفام حرکت کنم

    و تنها چیزی که میترسیدم از دست بدم آبرو بود که حاضرم اونم بدم، حاضرم برم توی جمع از توانایی هام حرف بزنم و اگه قرار باشه با این کارم مسخره بشم بشم ( چون ترسم اینه و خیلی خیلی از حرف زدن خجالت میکشم تا امروز وقتی مهمون میومد خونمون من پیشش نمینشیتم)

    اما از امروز بررسی میکنم اگه کاری برای اهدافم بود که باید انجام بدم صد درصد انجام میدم

    و اینو اینجا مینویسم و هر روز میخونم که بهم یاد اوری بشه من اهدافی دارم ( که برم پاتیناژ و بعدا به بچه هایی که عاشقشن اموزش بدم و چندین شعبه داشته باشم و…..

    و هر چی ترسی دارم بزنم کنار و برم تو دل ترسام تو دل چالش هام و به اخر و عاقبتش هم کاری نداشته باشم

    فوقش تنهای تنهای تنها میشم یا تو این مسیر جونمو میدم و میگم افتخارم این بوده

    و از خدا میخوام تو این مسیر کمکم کنه تا بتونم به خواستم برسم

    یا حق ( خدایا به امید خودت، که فقط تویی امید من)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    حسنا بهمن گفته:
    مدت عضویت: 254 روز

    سلام و درود بر خداوند منان و استاد عزیزم

    واقعیتش از وقتی به این فایل هدایت شدم ( هدایت امروز من رو زدم برام اورد) همش هزاران تا سوال تو سرم میچرخه شاید سوالامو بنویسم چندین کامنت اونم طولانی بشه اما واقعا این سوالمه:

    من ارزوم این بوده که ورزش کار باشم و از وقتی فهمیدم پاتیناژ ( اسکیت نمایشی ) هست واقعا بشدت مشتاق این بودم که اموزش ببینم ولی هرچقدر تو ایران دنبال این بودم که کلاسشو پیدا کنم برام پیدا نمیشد تا اینکه یه روز به صورت اتفاقی توی اینستا ادرسش تهران بود پیداش کردم و اونم با هزینه ای بالا که الان ندارم ( ولی بشدت خوشحال شدم)

    خود من 18 سالمه و با پدر و مادرم زندگی میکنم و میتونم بگم خانوادم به صورت 180 درجه از این ورزش متنفرن و حتی امکان داره بخاطرش سرزنش بشم ( چه جسمانی و چه روحی) حتی امکان داره مادرم بگه ازت راضی نیستم یا نفرینت میکنم و پدرمم که نمیدونم ( هر کاری که فکر کنم امکان داره باهام بکنه تا این حد مطمعنم مخالفن)

    و خودم اصلا تو عمرم یه بار حتی برای تفریح هم نرفتم تهران یعنی از نظر مالی پدرم نمیتونست ببره ( و تنهایی هم بهمون اجازه نمیدن جایی بریم چون محدودیت….. و هزاران فکر منفی)

    خودمون تو خراسان شمالی هستیم و اصلا کلاسی برای ثبت نام نیست اینجا که حالا بخوام برم اینا

    و واقعا نمیدونم موندم که چه چیزایی الان بهاش میشه

    از بچگی شنیدیم پدر و مادرت رو ناراحت کنی و بری هیچ وقت تو کارت موفق نمیشی

    یا پدر و مادر یه آه کنه کل زندگیت نابود میشه و…..

    حالا من نمیدونم بهای خواستم چی هست

    دلم میخواد برم یعنی به جرعت میتونم بگم عاشقشم از بچگی تقریبا سه ساله خودم تو خونه قایمکی ورزش رو انجام میدم ( با اموزشات گوگل که پایه های این پاتیناژه)

    اما واقعا بهاش اینه که من خودم بدون هیچ هزینه برم تهران؟ اونم با مخالفت کامل پدر مادر؟( حالا خودمم که تنهایی به جایی نرفتم )

    واقعا نمیدونم چی بهاش هست

    و احتمال میدم بهاش بشدت بزرگه

    چون هم امکان تحقیر و سر زنش یا حتی این ورزش نه توی خانوادمون بلکه تو خاندانمون یه ورزش بدیه

    جوریکه تو کلاسش باید لباس بپوشی ( لباس کوتاه اینا) که مخالفت کامل دارن نه فقط خانواده تمامی ادم هایی که میشناسم و علت اینکه حتی نذاشتن ادامه تحصیل بدم این محدودیت هاشون بود

    و آیا اگه پدر و مادر مخالفت کنن مانعی نداره؟ من یه بار موهامو قیچی کردم مادرم بدجور سرزنشم کرد و گفت از کاری که کردی ناراضیم و نمیبخشمت

    حالا من نمیدونم مادر و پدر وقتی میگن ناراضی هستن عیبی نداره یا واقعا اونارو راضی کنیم؟( هرچند ادم راضی بشو نیسن

    قران گفته به پدر و مادر خود نیکی کنید آیا ما به سمت مسیری که میریم و پدر و مادر نارضایتی دارن بدی حساب میشه؟( چون پدر و مادرم میگن نیکی نمیکنین

    واقعا من موندم در بین هزاران سوال

    جوری که خواسته های خودم یه طرفمه و پدر و مادرم طرف دیگه

    اصلا اصلا رضایت ندارن به ورزش ( چون داداشم اینا هم میگن فوتبال دوست دارن برن و مادر و پدرم هر روز با اینا دعوا میکنن که نباید برین ما اصلا ذره ای رضایت نداریم و نمیزاریم و….)

    حالا من که نمیتونم بهشون بگم اما فقط در دلم این هست که بتونم برم به این پاتیناژ نمایشی و توی این حرفه ای باشم

    اصلا یادم نمیاد کاری رو بدون پول و با انگیزه انجام داده باشم الی ورزش ( حتی دو سال پیش یادمه از نظافت متنفر بودم اما اجباری انجام میدادم موقع انجامش همش فکرم پیش ورزشم بود که متونستم کارمو انجام بدم وگرنع نمیتونستم )

    حالا دلم میگه یه کاری داشته باش و درآمدت به چند تومن که رسید بتونی بری تو کلاس ثبت نام کنی و بتونی بری اموزشاتش رو ببینی و پیشرفت کنی

    اما توی کار دیگه هم با علاقه کار نمیکنی، اگه علاقه هم نباشه نمیشه اینطور میشه که اگه پول بیاد انجام بدی نیاد هم بمونی

    اما واقعا نمیدونم بهای خواستم چیه و چقدر بزرگه و چیارو بزارم کنار و با چه چیزی هماهنگ بشم

    چون وقتی فهمیدم که ادم های اطرافم همه رو با جدیت حذف کردم ( رفیقایی که حتی یه روز نبودن چشام پر میشد از اشک) یا چند نفری که حتی میگفتم اینا نباشن من میمیرم اما نه وقتی فهمیدم برای هدفم مضرن در طی چند روز حذفشون کردم هر چند سخته هنوزم دلم میگه یه خبر کوچیک ازشون بگیر اما این کار نمیکنم امیدوارم هیچ وقت انجام ندم

    تنها کسایی که با هدفم مخالفن پدر و مادرمن و نمیدونم چی کار کنم

    شنیدم که میگن جز خانواده هرچیو از دست بدی بهترش رو بدست میاری

    توی این موضوع کمی تردید دارم و دلمم نمیاد ناراحتشون کنم ( حقیقتا بدیمو نمیخان چون تو حوزه های دیگه هم حمایتم کردن اما تو این حوزه اصلا رضایت ندارن منطقی هم هست ذهنشون کاملا مخالفه کاملا با این موضوع )

    ولی خودمم هستم

    دلم نمیخواد برم تو محدودیت های پدر و مادر ( من ترجیحم ازادیه تا امنیت) میخوام راحت و ازاد باشم و برم تو ورزش یا خودم راحت بگردم اینور اونور، اما پدر و مادرم اینقدر محدودم میکنن که حتی میان داخل کتابام میخونن چی نوشتم یا گوشیمو میگیرن و منم بشدت بدم میاد از این کارشون یا حتی میان میگن این لباس بپوش اونو نپوش یا موهات این نوع نبند طور دیگه ببند و….

    تو سنین پایین کاملا لجبازی میکردم چون اصلا اصلا خوشم نمیومد محدودم کنن

    الانم بزور خودمو کنترل میدم که اقا اینا هم درکی ندارن از قوانین

    اما واقعا بعضی مواقع دلم میخواد غر بزنم که هرچند کار درستی نیست

    واقعا قران تا چه حدی گفته از پدر و مادر پیروی کنین؟؟

    اقا اگه پدر و مادر مشکل دارن با خواسته ما بازم گفته پدر و مادر رو انجام بدیم؟؟

    جایگاه فرزند پس کجاست؟؟

    بازم بهشون بگی از رفتارتون خوشم نمیاد میگن پدر و مادر حق داره تو مسائل فرزندش

    یعنی تا این حد؟؟؟؟

    واقعا من موندم چیبگم ولی بهای هدفم حتی خانوادمم باشه حذف کنم ؟؟

    چون امکانی نمیبینم برای هدفم رضایتی بدن

    یا من خودم باور مخرب دارم در مورد خانوادم؟؟

    واقعا نمیدونم فقط یه راهنمایی اگه میشه بکنید ممنون میشم شاید با کامنت ها و راهنمایی هاتون یه چند چراغ تو ذهنم باز بشه یا شاید مشکل خودم رو نسبت به این مسایلات پیدا کنم

    خیلی ممنونم از همگی شما عزیزان و همچنین از استاد عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      اسماعیل فرج زاده گفته:
      مدت عضویت: 1249 روز

      سلام دوست عزیز

      از اینکه اینقدر جرأت و جسارت داری و پیگیر هدفت هستی بهت تبریک میگم و تحسینت میکنم

      میدونی تو پدر مادرتو دوست داری و بهشون احترام قائل هستی و یه جورایی نسبت بهشون احساس مسئولیت داری میخوای که از تو راضی باشند و هر کاری براشون انجام بدی از یه طرف هم دنبال یه ورزشی هستی که نه تنها خانواده شما بلکه بالای 70 درصد خانواده های ایرانی با این رشته ورزشی مقاومت و مخالفت دارن موضوعی که باید بدونی اولین شخصی که باید دوستش داشته باشی خودتی از هرچیزی مهمتر خودت هستی باید به خودت ارزش و احترام بدی به خواسته های خودت اولویت بدی اگه تو هدفت موفق باشی به درآمد خوبی میرسی میتونی از خانوادت هم حمایت کنی

      خانواده از سر دلسوزی و یه سری باورهای مذهبی که دارن می‌خوان که با همون روش هم فرزندانشون رو تربیت و رشد بدهند که این روش درستی نیست

      نذار این ذوق و شوقی که الان داری کم بشه و هر روز روی خودت کار کن

      قدم هاتو آروم آروم تو میتونی به هدفت برسی

      نگران پدر و مادرت نباش برای بچه هاشون ته دلشون فقط خوبی می‌خوان ولی باورهای کهنه ای که دارن بدرد الان نمیخوره بدرد شما نمیخوره

      به این فکر کن که خودت مهم هستی هدفت مهمه و توش میتونی موفق باشی آدم از هر کاری که بهش علاقه داشته باشه می‌تونه ازش پول بسازه به ثروت برسه

      باورهاتو قوی کن و دنبال الگوهایی باش که تو سن و موقعیت تو هدفاشونو پیگیری کردن تلاش کردن و موفق شدن

      نگران این نباش که پدر مادرت خدای نکرده نفرین کنند به نظرم این خیلی باور مسخره ایه

      اولا اینکه هیچ پدر و مادری پچشو نفرین نمیکنه

      دوماً هیچکسی هم نمیتونه هدفتو خواستتو ازت بگیره و مانعت بشه مگر اینکه خودت نخواهی ادامه بدی

      در مسیر زیبای زندگیت قدمهاتو بردار و هروز تلاش کن باورهاتو قوی کن

      تو پاشنه آشیلت خانوادت هستن

      رو این موضوع کار کن باورهاتو مثبت و قویتر کن

      مطمئن باش به خواسته هات میرسی

      خودتو باور کن

      حتما موفق میشی

      یه روزی میای اینجا از تجربه هات و موفقیت می‌نویسی ️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        حسنا بهمن گفته:
        مدت عضویت: 254 روز

        سلام اسماعیل عزیز خیلی خوشحالم از خوندن کامنت بینظیرتون چون خیلی درهارو برام باز کرد و چقدر بهم انگیزه و انرژی داد

        چقدر نشونه پشت نشونه میبینم خدارو شکر

        همین یه هفته هست که هر چیزی میبینم بهم میگه پاشنه آشیلم خانوادم هستن

        یا حتی هر بهونه ای که داشتم سر پدر و مادرم بودن

        مثل اینکه میگفتم

        من نمیتونم با افراد ثروتمند ارتباط برقرار کنم چون خانوادم منو نمیبرن

        من نمیتونم استایل مورد علاقمو بزنم چون خانوادم سر زنشم میکنن

        من نمیتونم تنهایی جایی برم چون خانوادم مخالفن و…..

        هزاران تا هزارررر حرف که تازه دریافت کردم همشون باورهای خودمه

        من خیلی از محدودیت هارو شکسته بودم اما نمیدیدم چون این باور رو دارم که همش همه تصمیمات رو برای من خانوادم میگیرن ( همراه با هزاران مدرک)

        اما اگه چون مدرک دارم به این دلیله که باور کردم اما اگه باور نمیکردم جهان نمیزاشت من تجربه ای داشته باشم

        درسته جهان مطابق خواستم بعضی مواقع پیش نمیره اما خیلی دقیق میفهمم که خیلییی عادل و با انصافه و چقدر قانوناش سر جاشه

        الهی شکر، الهی شکر بابت این قانون های بی نقص

        و این جملتون خیلی به دلم نشت

        ( هیچ پدر و مادری بچش رو نفرین نمیکنه)

        واقعا برام عجیبه چرا از این زاویه نگاه نکردم، مگه ممکنه پدرو مادر بچش رو نفرین کنه؟

        خدا گفته مهر فرزند رو در دل پدر و مادر گذاشتم حالا واقعا این مهر این قدر کمه که فورا بخاطر کاری نفرین کنه؟؟؟

        اینم یه باوره ( واوووو این باور مخربمم یافتم چون من این نوع باور کردم اینطوری هم عمل میکنم)

        خدایا شکرت

        خدایا سپاسگزارم بابت یافتن باورهای مخربم و همچنین سپاس از استاد عزیزم بخاطر این سایت بینظیرررر

        و همچنین از شما اسماعیل عزیز سپاسگزارم که با کامنتاتون باعث شد چندتا درهای دیگه به رویم باز بشه

        سپاس

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    محمد امین ایلونی کشکولی گفته:
    مدت عضویت: 129 روز

    به نام خدا

    شکر الله بابت هدایت شدنم به این فایل با کامنت saber عزیز

    شکر خدا بابت این فایل و آگاهی هایش

    با دیدن این فایل یادم اومد که تهران چه بهایی پرداخت کردم برا هدفم!

    من رفتم تهران برا کاری اونجا گفتن که شما فرد مناسب من هستید و اگر 3 تا 5 سال برا کمپانی ما کار کنید بعد 5 سال هفته ای 6800 دلار بهتون پرداخت میکنیم!

    منم گفتم نه چون من خودم هدف دارم و دوست دارم که در حیطه علایقم کار کنم!

    من بهای هفته ای 6800 دلار پرداخت کردم تا به هدف و رسالت دست پیدا کنم!

    شکر الله بابت هدایتم به این فایل و حتما حاضرم که بهای بیشتری رو هم پرداخت کنم!

    از جمله یادگیری برنامه نویسی و خرید تبلت مورد نیازم من به خودم تعهد میدهم تا هر زمان که نیاز باشه زمان بگزارم برا هدفم!

    استاد منم باید جونم رو برا هدفم بگزارم ، میدونم که با گفتن این حرف ذهنم کلا مقاومت میکنه و قبول نمیکنه!

    من حتما حتما باید بهای مورد نیاز هدف والایم رو پرداخت کنم!

    نقطه سر خط.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    فائزه محمدی گفته:
    مدت عضویت: 331 روز

    به نام خالق من و حضرت ابراهیم

    که خالق هر2ی ما یکی ست.سلام استاد عزیزم و مریم جان.اول از همه میخواستم ازتون تشکر کنم بابت این سایت بی نظیر که این همه کامنت های عالی رو در اختیار ما میذاره و صحبت های بی نظیر استادد

    با شنیدن این صحبت هاتون و یادداشت کردنشون انگار یه بار دیگه خدا دستم رو گرفت.گفت تو بلند شو من هستم.تو تعهد بده.تو عمل کن‌من به اون کارت 100ها برابر برکت میدم

    من جدیدا اعتماد بنفسم خیلی سر اینکه نتونستم خیلی مواقع پای حرفم بمونم کم شده.من میدونم که اگر عمل کنم.اگر حرکت کنم.اگر هرروز بهتر بشم میتونم به هدفم برسم.

    خداوند یه الهامی بهم کرد.شاید پاشنه اشیل تو،چیزی که استاد میگه تغیر 1درصدی توش نتایج خیلییی بزرگ به ارمغان میاره همینه.تو به خودت اعتماد نداری چون مطمئن نیستی بتونی سر حرفت.سر قولت بمونی؟مسخره است.خوب تو به فرمان خودتی فقطط تویی که تصمیم میگیری الان،فردا،پسفردا چیکار کنی.تویی که تصمیم میگیری به قولی که به خودت دادی عمل کنی یا نه.پس بیا اینو به خودت ثابت کن.اینکه ((من‌ میتونم به تعهدی که به خودم دادم عمل کنم))

    من به خداوندی که هرلحظه من رو هدایت میکنه ایمان دارم.خودش کمکم میکنه.دستم رو میگیره و میبرتم قله کوه

    صحبت هاتون چیزهایی رو انگار در مغزم باز کرد

    فائزه؟پیامبر سالی یک ماه تنها در غار میرفت و روی خودش مار میکرد.بهای هدفشو میپرداخت.استاد هردوره ای که میخواد بزاره چند وقت تنها میره و تمرکزی روش کار میکنه.اونوقت تو میگی 3ماه نمیتونم تمرکز بزارم روی درس؟؟ تو میگی من از درس خوندن لذت میبرم میگی عشق میکنم وقتی با خوندن زیست به قدرت خدا پی میبرم.میگی عشق میکنم وقتی میتونم قوانین فیزیک و ریاضی رو که ذره ای یاد گرفتنشون مساویه با یادگرفتن قطره ای از بی نهایت علم بی کران خداوند.اگر علاقه داری پس خستگی معنایی نداره پس اینکه وای سخته معنایی نداره

    من امروز در دفترچه بی نهایت زیبام برای خودم نوشتم و همینجا قول میدم که متعهد بهش باشم و هرروز خودم رو بهتر کنم

    و یه جمله ای که تو کامنت ها خوندم و عالی بود:

    من به خودم تعهد میدم که این روح خدایی رو به لیاقتش برسونم

    ممنونم از سعید عزیز با این جمله زیباشون

    خداجانم شکرت که هدایتم کردی به این فایل بی نهایت زیبا.استاد عزیزم ممنونم که این اگاهی های خالص رو در اختیار ما میزارید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    فتاح هنرجو گفته:
    مدت عضویت: 201 روز

    سلام

    استاد اینا اهداف منه

    الف – راه اندازی بازی‌های فکری حرکتی در مدارس با هدف:

    [ ] درآمدزایی

    [ ] تاثیرگذاری مثبت فکری و فرهنگی بر دانش آموزان

    [ ] ایجاد نوعی رزومه کاری در بین مدارس و شناخته شدن در بین معلمان و مدیران

    [ ] شناسایی و جذب دانش آموزان

    ب – اجرای برنامه های تفریحی و اردویی برای مدارس با اهداف فوق الذکر به صورت عمیق تر

    ج – راه اندازی خانه بازی با اهداف:

    [ ] درآمدزایی

    [ ] ایجاد محلی مناسب و سالم برای تجمع کودکان نوجوانان و جوانان همچنین خانواده‌ها برای پر کردن اوقات فراغت آنها در تفریحات سالم

    [ ] تاثیرگذاری مثبت فکری و فرهنگی بر قشر مخاطب و تحول فکری در او به وسیله بازی و تاثیرگذاربهای مستقیم مثل گفتگو

    [ ] ایجاد تیم‌های تاثیرگذار فرهنگی در راستای فعالیت‌های دیگر فرهنگی و رسانه ای

    چه تاوانی می‌خوام بدم؟

    من شب ها میرفتم اسنپ اما حالا میخوام دیگه اسنپ نرم

    اول اینکه اصلا به صرفه نیست و خیلی از پولی که در میارم خرج ماشین میشه

    ثانیا اینکه میخوام تمرکز کنم روی هدفم وشب ها هم به مطالعه و تحقیق و کار کردن در مورد هدفم بپردازم و قاعدتاً با توجه به آنچه که شما در توحید عملی گفتید هیچکس غیر خداوند روزی رسان نیست و موثر حقیقی در در جهان فقط اونه من سه تا بچه دارم پس خداوند قاعدتاً باید به روش خودش به من کمک کنه از جایی که گمان نمی‌کنم من را روزی بده و یا فکری به ذهنم بندازه که کار من را به پول برسونه

    به هر حال کاری که به ذهنم رسید این بود و به هیچ چیز و هیچ جا غیر از خداوند امیدی ندارم که اون مبلغ رو برای من جبران کنه و بلکه بیشترش رو بده .

    شما در توحید عملی گفتید که من به خداوند خواسته‌هایم را می‌گویم و او ز هر راهی که خودش می‌داند اجابت می‌کند.

    من خواسته‌ام را گفته‌ام که می‌خواهم درآمدم ماهی 80 میلیون باشد. الان درآمد من با اسنپ حدود 30میلیون می‌شود و قاعدتاً اگر اسنپ هم نروم ی‌شود 20 میلیون اما من انتظار دارم که خداوند درآمد من را به 80 میلیون برساند و تلاش می‌کنم این باور را در خودم تقویت کنم.

    من آدم تنبلی نیستم و علت اینکه دیگر می‌خواهم به اسنپ نروم دقیقاً دو مطلب بالاست.

    البته یک چیز را درست نتوانستم درک کنم آن اینکه شما در توحید می‌گویید که ما به اندازه باور و اطمینان به خداوند از منابع الهی بهره‌مند می‌شویم و در این فایل می‌گویید باید برای رسیدن به هدفمان تاوان بدهیم .

    خوب در موضوع کار من الان من با تقویت باور توحید در خودم و خواستن از خداوند در خلال این ماه به 80 میلیون درآمدم خواهم رسید پس دیگر چه تاوانی خواهم داد؟؟؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    امیرحسین گلزاری گفته:
    مدت عضویت: 983 روز

    به نام خدا

    استاد عزیزم سلام به روی ماه شما و خانم شایسته عزیز

    استاد جسارت نباشه از الان بگم کامنتم یخرده طولانیه چون نیاز دارم به ثبت شدن یسری حرفا :)

    من این کامنت رو برای استارت مسیری میزنم که 7 ماه پیش هم میخواستم انجام بدم؛ اون موقع پروژه روزشمار بدلیل هرروز کامنت گذاشتن و توجه به نکات مثبت خیلی برام جذابیت داشت و میخواستم انجامش بدم اما بعد از 6-7 روز دیگه استمراری به خرج ندادم و ولش کردم تا الان…

    استاد عزیزم من 25 سالمه و با پدر و مادرم زندگی میکنم. ما سال 82 از همدان به تهران اومدیم. من اون موقع 4-5 سالم بود ولی چیزی که الان برام واضحه اینه که برای چشم تو هم چشمی، خونمون تو همدانو فروختیم و تو تهران توی محله سعادت آباد خونه اجاره کردیم بجای اینکه محله هایی پایین تر یه خونه بخریم.

    استاد عزیزم ما ازون سال تا همین الان که این کامنتو دارم میزارم ده بار اثاث کشی داشتیم و الان هم یه اثاث کشی دیگه در پیشه. خداروشکر امروز قرارداد خونه جدیدو بستیم ولی نزدیک دوماه درگیرش بودیم و خیلی انرژی منفی ای داشت.

    با دیدن این وضعیت که عین یه چرخه داره ادامه پیدا میکنه استاد عزیزم بیشتر بجای اینکه خیالم از بابت گرفتن خونه جدید راحت تر بشه، خودمو بردم یکسال آینده که موعد قرارداد رسیده و شاید دوباره از همین خونه ای که هنوز توش نرفتیم بخاییم بریم.چون پدر من با وجود 70 سال سن هنوزم برای اجاره و خورد و خوراک مجبوره کار کنه و جهان قشنگ داره بهم میگه که باباااا امیرحسین!!!! پدر تو تا یه سنی کشش داره واسه کار، یه روزی دیگه نمیتونه و اون موقعس که دیگه نمیتونه کار کنه و نمیتونه توی تهران زندگی کنه و باید برن همدان؛ اونجا خونه مادر بزرگم مرحومم هستش که میتونن زندگی کنن بدون ترس از سایه اجاره و با 10-15 تومن حقوق بازنشستگیش یه زندگی بخور نمیر داشته باشن.

    به همین دلیل بعد از 7 ماه دوباره مصمم شدم که این مسیرو شروع کنم اما جوری که این دفعه دیگه استمرارم رو از دست ندم. اون زمان من یک سایت آموزش گرافیک داشتم که میخاستم از صفر بیارمش بالا ولی بخاطر فراگیر شدن هوش مصنوعی بیخیالش شدم.

    استاد عزیزم من دوماه پیش خدا یه ایده عالی ای رو بهم الهام کرد که برای یوتوب فارسی یک چنل با یه موضوع امریکاشناسی بزنم که اولین ویدیوم رو هم آپلود کردم، برای اولین ویدیوم هم نتایج خوبی ازش گرفتم ولی سر همین داستان خونه نتونستم واسش تمرکز بزارم؛ همون موقع یه ایده دیگه هم الهام شد اونم این بود که توی آپارات هم یه چنل با موضوع ایران شناسی داشته باشم

    سر این نشانه واضح جهان که بایددددد به استقلال مالی برسم وگرنه جهان منو زیر پاش خورد و خاکشیر میکنه تصمیم گرفتم بهای رسیدن به استقلال مالی رو بپردازم و پلن یوتوب رو بخاطر شرایط سخت تر فعال کردن درآمدزاییش و نقد کردن درآمدش برای افراد داخل ایران، گذاشتمش روی هولد

    ولی عوضش 100 درصد تمرکزمو روی چنل آپارتم بزارم که هم فعال کردن درآمدزاییش راحت تره و هم پلتفرم داخلیه و مث یوتوب کاسبای تحریم 40 درصد از پولتو نمیگیرن؛ کل پولت مستقیما به حساب بانکیت واریز میشه

    توی این ویدیو هم بهتررررین مثال ممکن واسه من رو هم زدین > (( حاضری 365 روز سال 365 تا ویدیو درست کنی؟ اگه میخای بری بالا باید بتونی اینکارو انجام بدیا ))

    استاد عزیزم من چون سایت گرافیک داشتم از دانش و مهارت خوبی توی فتوشاپ و پریمیر برای تدوین و آماده سازی یک ویدیوی باکیفیت برخوردار هستم تنها چیزی که لازم دارم عوض کردن جای اهرم رنج و لذت تو این مورده که شما تو روانشناسی ثروت 1 میگین

    میخوام با این اهرم این بها رو بپردازم و در کنار اون هم روی دوره بی نظیر روانشناسی ثروت 1 هم کار کنم که علاوه بر کار روی چنلم، روی ایجاد پایدار باورهای مناسب هم بصورت تمرکزی هرروز کار کنم چون نه میشه که کار کنی ولی باورای نامناسب داشته باشی نه اینکه هیچ کاری نکنی ولی راجب این مطالب همش حرف بزنی بدون هیچ نتیجه ای

    من بواسطه آشنایی سه سالم با شما خیلی وقته دورم آدم سمی ای نیست که جلوی پیشرفتمو بخوان بگیرن؛ بیشتر خودم جلوی پیشرفت خودمو گرفتم و تلویزیون هم که حتی قبل از آشنایی با شما حذفش کرده بودم؛

    اصل بهایی که باید بدم فقط همینه که به حدی کارو ساده و سیستم سازی شده دربیارم که بتونم به راحتی روزی یه ویدیو روی چنل آپاراتم قرار بدم؛ در کنارشم هرروز آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 1 رو هم تو زندگیم بهشون عمل کنم و این دوره رو ببلعم نه اینکه فقط گوش بدم

    علاوه بر گوش دادن فوق العاده زیاد مطالب هر جلسه، تفکر عمیق و نوشتن درکم ازون مطالب، جزوه برداری از صحبت های فوق العاده شما، خوندن کامنتهای بچه ها، کامنت گذاشتن از درکم از هر جلسه و در نهایت عمل کردن آگاهی هاش در زندگیم

    منظورم از بلعیدن دوره این هست :)

    دوست دارم هرروز هم توی سایت کامنت بزارم که هم در آینده یه ردپای فوق العاده از خودم بجای گذاشته باشم و هم اینکه این تعهد برای هرروز کامنت گذاشتن راجب اون روزم باعث میشه که از مسیر منحرف نشم؛ به همین دلیلم علاوه بر کامنتهام توی دوره روانشناسی ثروت 1 تو زندگی در بهشت هم که میخام شروع کنم هرروز ببینمش هم روزانه کامنت مربوط به اون روزمو هم مینویسم

    این یک هفته بخاطر اثاث کشی نمیتونم محتوایی ضبط کنم ولی عوضش روی دوره روانشناسی ثروت 1 جلسات 1 و 2 خصوصا 2 که اهرم رنج و لذته کار میکنم که جاشو تو ذهنم کم کم عوض کنم این یک هفته و در کنارشم برای کار روی سناریوی ویدیوهام هرچنتا رو که رسیدم تکمیل کنم که بعد از اثاث کشی و مستقر شدن، فقط ضبط و ادیتش باقی مونده باشه و بعدش برم روی ریتم روزی آپلود یه ویدیو

    برعکس 7 ماه پیش که شروع نشده تموم شد، این بار با ایمان به خدا پرقدرت میرم واسه رسیدن به اهدافم

    ایمان دارم روزی که ویدیوی 365 ام چنلمو دارم آپلود میکنم، وضعیت زندگیم هیچ ربطی به وضعیت فعلیم نخواهد داشت

    الهی به امید تو…

    آمین یا ربّ العالمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  7. -
    سعید گفته:
    مدت عضویت: 625 روز

    به نام رب العالمین

    سلام به همه عزیزان

    واقعا به خودم میگم این فایل از طلا هم با ارزش تره بد تلنگر زد. این فایل رو دیدم میگم بابا من هیچی نفهمیدم و به قولی قاطی باقالیا بودم .من پس چی فهمیدم از عمل کردن ؟ همش شعار دادم .

    من چه بهایی برای تسلط به زبان انگلیسی دادم . من چه بهایی برای مهاجرت دادم ؟ من چه بهایی برای کارکردن روی فایل ها و تغییر ذهنم دادم؟ من چه بهایی برای داشتن رابطه دلخواه دادم؟

    من هیچ بهایی ندادم و همه زندگی مثل یه آش مخلوط بوده .

    یعنی فقط حرف زدم به قول استاد ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت هست.

    این فایل همیشه نیازه تکرار بشه چون وقتی گوش میکنی جو میگیرت و میگی میرم فلان میکنم ولی فردا که میشه یا حرکت نمیکنی یا با یه حرکت ناامید میشی و تمام قدرتت و انگیزت میخوابه.

    امروز صبح بلند شدم رفتم تمرین اگاهی بازرگانی رو انجام دادم . برام مثل گذشته سخت نبود و از تشویق ها و نه گفتن و رد کردن ها هیچ تاثیری روم نداشت. به خودم افتخار کردم و انگیزه گرفتم فردا برم یه حرکت متفاوت دیگه انجام بدم و این بهایی کوچکی هست که باید پرداخت کنم اونم به اندازه ایمانم وقدم به قدم حرکت کنم.

    موقع قانون سلامتی رو خریدم تو اشپزخانه کار میکردم و نامحدود به همه چی از میوه و غذا دسترسی داشتم .

    از کباب و گوشت بوقلمون و گوسفند و میوه جات گوناگون و … اما به خودم گفتن نه باید بتونم خودمو کنترل کنم و بقیه میخوردن و من روی هدفم تمرکز کردم و چند روز یک بار غذا میخوردم و از اون طرف شبا پیاده میرفتم و ساعت 12 میرسیدم خونه و از سمت صبح. ساعت 4 و نیم صبح میرفتم سرکار تا 11 شب و باز برمیگشتم چون تصمیمم قطعی بود و الان هم باید برای خواسته ها قربانی کنم و ارزشش رو داره . این روزها دارم مثل بچه ها تاتی کردن رو یاد میگیرم

    وقتی ذهن تمرکز کردن رو یاد میگیره این با تمرین و تکرار جزو گوشت و خونت میشه و ویژگی شخصیتی میشه که هیچ چیزی نمیتونه از بین ببرتش . در اصل همین ویژگی و مهارت ها که درون به وجود میان ثروت واقعی هست. کسی که ثروتمند ذهنی باشه تو کویرم باشه باز هم پول میسازه.

    به خودم تعهد میدم که این روح خدایی رو به لیاقتش برسونم و قربانی میدم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  8. -
    محمد عقدایی گفته:
    مدت عضویت: 292 روز

    استادددد جان عزیزم امیدوارمممممم واقعا در بهترین حالت ممکن باشید

    هم شما و هم تمااااام هم فرکانسی های این سایت رؤیایی و الهی،(به معنای واقعی کلمه الهی)

    خدایا شکرت هر وقت ما از مسیر دور میشیم به قول استاد خداوند و جهان کم کم به ما گوش زد میکنن و بصورت هدایتی مارو به این مسیر بهشتی بر میگردونن که البته که دوزش فرق میکنه هر بار و برای هر کسی

    خدایا چجوری ازت تشکر کنم به خاطر اینکه منو حدودا یک سال پیش به وسیله ی شخصی که خودش الان از لحاظ عمل به قانون و اگاهی در سطح پایین تری از من قرار داره من رو هدایت کردی و من الان اینجا وایسادم با کلی نتیجه های کوچیک و بزرگ ولی اون فرد هنوز در همون جایگاه که هست هیچ بلکه کمی پایین تر که امیدوارم او هم روزی به این مدار و فرکانس عااااالی برسه و ببینه که چقدرررر این دنیا قوانینش بدون تغییره و اصن نمیشه انکارشون کرد

    استاد من یه چند وقت بود که از فایل های رایگان شما استفاده میکردم و اصلا حالم بی نهایت عالی بود و هر روز زندگی خوبی هاشو فقط به من نشون میداد تا حالا بنا بر دلایلی و بخاطر یک سفر یک هفته متاسفانه من دور شدم از این روند و بعد اون این حس رفتتتت

    هر بار که به این موضوع فکر میکردم میخواستم بدون چطوری من اینجور حالم خوب بود و دوباره چطوری باید به اون مسیر برگردم ولی نمیشد که نمیشد

    بعد از یه مدتی من با کمک پدرم که اکثر مبلغ رو هم خودم دادم دوره ی عزت رو خریدم و با گوش دادن به ان در اوایل خیلی پیشرفت داشتم میکردم ولی به قول استاد چون بهایی براش پرداخت مکرده بودم نتایج پایدار نبود و همینطور به هدف اصلی هم نمیرسیدم چون طبق قانون همونقدر میتونی به اهدافت برسی و نزدیک و نزدیک تر بشی که بهاشو پرداخت کرده باشی

    خلاصه من دوباره هم از مسیر دور شدم و بعد از یه مدتی یه موضوع و ین نوع اعتیاد که شخصی هستش رو من متوجه شدم دیدم که دارم اذیت میشم واقعا بعد و قبل از انجام اون کار و این چند وقت دنیال موضوعی در این باره بودم در سایت و میگشتم و میگشتم تا اینکه اومدم و سه تا از اهدافی که دوست دارم بهشون برسم(البته اهداف خیلی بزرگ نه ، کوچک)و خواستم تا انجامشون بدم و بهشون برسم ولی هر بار تو هرکدومشون به یه مشکلی برم خوردم مثل بی عزت نفسی یا بی انگیزگی یا مثلا یهو همون روز خلافش برام اتفاق میافتاد و یا…

    ولی من همچنان میخواستم تا بهشون برسم

    تا اینکه گفتم ولش کن اصن بزار برم تو سایت و یکی از فایلای استاد گوش کنم تا شاید یه نکته ای جیزی توشون باشه بهم کمک کنه(البته که تمامم فایل های استاد بی نهایت نکته داره و به ما کمک میکنه فقط ما باید تو مدارش باشیم)

    بعد بصورت خیلی هدایتی و جادویی به قول معروف این فایل این متن به دلم نشست و من یکی عوامله هدایت شدنم توسط خدا با ساعته هر بار که اتفاقی بیافته تا کاری بخوام بکنم یا کاری کردم بعد ش اگر نگاه به ساعت بکنم یه نشونه های شگفت انگیزی برام رخ میده مثل جفت اومدن ساعت یا بعد از انجام یه کار یه دقیقه از جفت بودن اعداد جلوتر باشه ینی که کاری الان انجام دادی درست بود و از اینجور چیزا

    من زده بودم روی فایل های دانلودی و روی قسمی که تمام فایل هارو یکجا نشون میده کلیک کردم و.رفتم و رفتم و ساعت 12 اینا بود

    بعد یذره رفتم پایین تر و عنوان هارو میخوندم و صفحه یادم نیست چندم بود فکر کنم 11. یا دوازدهم حالا بعد از این کامنت حتما دوباره بهش نگاه میکنم

    و دیدم که این عنوان رو که حاضری چه چیزی رو قربانی کنی و نگاه به ساعت کردم دیدم 12 و 11 دقیقه هستش

    و توجه نکردم و رفتم پایین تر ولی یه حس قوی بهم میگفت تو باید همونو ببینی تو باید اون فایل رو ببینی و وقتی اومدم روی اون فایل و دوباره عنوان رو خوندم و تصویرش رو دیدم نگاهم به ساعت بالای گوشیم افتاد و دیدم که 12 و 12 دقیقه هستش و گفتم که همین درسته و رفتم تو صفحهی فایل و بعدش بلند شدم و رفتم اب خوردم و کارای شخصیمو انجام دادم و خیلی جالبه وقتی اومدم دوباره این فایل رو نگاه کردم ساعت 12 و 24 دقیقه بود و بعدش توجه کردم دیدم اینم یه نوع جفت در اومدنه و ساعت 24 همون یاعت 12 شبه و این خیلی برام جالب بود فایل دیدم و دیدم که مشکل اصلی کار من این بود که بهایی رو حاظر نبودم و یا از اون کار در بیشتر موارد میترسیدم و یا …

    ولی همونجا تمام صفحه های مجازیمو ‌پاک کردم و اینکه تازه. علاوه بر پاک کردن اینستام اونو دلیت اکانت کردم تا دیگه اکانتی وجود نداشته باشه بعدا برم و دوباره امکان برگشتن باشه

    و حتی فیلنر شکنمم پاک کردم و هدفمم اینه که هر کسی که تا حالا تو تلگرام با هم صحبت میکردیم بهش بگم تا برنامه ی دیگه رو استفاده کنه بتونه باهم حرف بزنیم

    و نکاته این فایل رو یاد داشت کردم و به خودم قول دادم که بهش عمل کنم و دانلودش کنم و به قول استاد 1000 بار گوش کنم تا ملکه ی ذهنم بشه

    استاااااااد خیلی خوشحالم که وقتی ما در مداره پیشرفت هستیم اتفاقات برامون رخ میده و وقتی بهایی رو پرداخت میکنیم تا این حد جهان پاسخ میده

    و اینم بگم که بعد از این که فایل استاد داشت تموم میشد و اخراش بود میخواستم ساعت رو نگاه کنم تا ببینم که چقدر این کارم عالی بوده ولی یه حسی بهم گفت بزار کامل فایل تموم بشه و بعدش برو نگاه کن و اینکه اگرم چیزه عجیبی نبود ناراحت نشو مهم اینه که تو به این اگاهی ها رسیدی ولی بعدش گفتم اگرم این اتفاقی که میخواستم بیافته رخ بده خیلی خوب میشه و من اینو دوست دارم

    استادجان در کمال نا باوری وقتی از تمام صفحه بودن صفحه ی فیلم خارج شدم و ساعت رو دیدم ساعت دقیقا 13 و 13 دقیقه بود و من واقعا برای سی چهل وانیه از شدت تعجب خشکم زده بود و خداوند و جهانی که خلق کرده رو تحسین میکردم و برای این که مطمئن بشم دوباره صفحهی گوشی بالافاصله باز کردم تا ببینم و دیدم بلههع درسته 13 و 13 دقیقه فیکس و حسم بهم گفت از صفحه ی گوشت عکس بگیر الان که این تاریخ و ساعت رو یادت بمونه و رو گوشیت داشته باشی

    استاد خداشاهده که من وقتی اسکرین شات گرفتم یک ثانیه کمتر شد که بعد از اون ساعت شد13 و 14 دقیقه و این برام دوتا معنی میدا یکی اینکه افرین و تو این کار ی که امجام دادی درست بود و دوم اینکه همیشه به الهاماتت گوش کن حتی اگر ذهن منطقیت اینو قبول نکنه و من واقعا اول از خدا و بعد از شما سپاس گزارم که این اگاهی هارو در اختیار شاگردانتون میگذارید و دست خدا میشید

    از امروز هم به خودم متعد شدم و همینجا تعهد میدهم که اهدافی که نوشتمو تا انجام ندادم و محققشون نکردم کامنتی رو تو سایت نزارم و کامنت بعدیم این باشه که بیام و این خبر رو بدم که اهداف محقق شده ولاغیر

    خدایا عاشقتم که اینقدر عاشقمی

    دوستت دارم همونجور که تو هم من را بیش از خودم دوست داری

    سپاس میگویم تورا که افرادی مانند استاد عباسمنش رو توی زندگی ما و در مسیر زندگیمون قرار دادی تا همیشه یادمون باشه که انسان های فوق و العاده ای توی دنیا وجود دارن و باعث رشد جهان میشن که یکیشون هم استادمونه که از هر جهت عالین

    استاد بازم ازتون سپاسگزارم که این فایل رو روی سایت قرار دادید و همینطور سپاس گزارم از دوستان خوبم که وقت ارزشمندشون رو در اختیار من گذاشتم و کامنتمو با جون و دل مطالعه کردند

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    ساره خالقی گفته:
    مدت عضویت: 2147 روز

    سلام استاد عزیزم

    این نشونه امروزم بود، درحالی ک یه هدف بزرگ دارم و واقعا از خدا نشونه میخواستم، من از سال گذشته برای این هدفم تلاش کردم اما خب موفق نشدم و حالا ک میخوام دوباره شروع کنم یه مقاومت ذهنی شدیدی داشتم ک نمیتونستم تمرکز کنم، یعنی تا می اومدم شروع کنم دلم میخواست کارهای دیگ انجام بدم ولی سمت این نرم، یا بعد نیم ساعت رهاش میکردم، امروز واقعا کلافه شدم و خاستم خداوند هدایتم کنه،ک به این صفحه هدایت شدم.

    من کلا ادمی ام ک برای اهدافم تلاش میکنم اما تو این مورد خاص بدلیل شکست پارسال، ذهنم قفل کرده و نجواها همش میاد، اگ نشه چی؟ چرا انقدر زحمت بکشی؟ نمیشه و…

    بهای این هدف من نشون دادن ایمان بیشتره به خداهست ک خداوند من را به راه حل ها هدایت میکنه،

    بهای این هدف اینه که حواس پرتی هارو بزارم کنار، از وقتم نهایت استفاده رو کنم.

    بهای هدف من تحقیق کردن هست یادگرفتن مسیر هست،

    و همچنین کار کردن روی باورهام هست،

    تو خود پای در ره بنمای و هیچ مپرس

    خود راه بگویتت ک چون باید کرد

    بهای من پا در راه گذاشتنه، حرکت کردنه، شروع کردنه اونم با ایمان.

    و نکته ی دیگ ای ک انگار برای من بود این بود ک منم مدرس زبانم و با اینک پیج اموزشی داشتم روش کار نکردم و بخاطر همین هدفی ک بالا گفتم،گذاشتمش کنار، اما من هم دوست دارم بجای موسسه کار کردن، کلا انلاین کار کنم، سایت بزنم، پکیج و تولید محتوا داشته باشم، با اینک استارت کارو زدم و یکسال تمرکزی کار کردم ولی ادامه ندادن باعث شد نتیجه مطلوب نگیرم. اینم دومین نشانه ی من، ک بعد اون هدف بزرگه، برای شغلم حتما انجام خواهم داد.

    استاد واقعا ممنونم بابت صحبت های ارزشمندتون.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    انور و سعیده بانو گفته:
    مدت عضویت: 3441 روز

    سلام استاد عزیزم و همه دوستان خودم

    پرداخت بها حلقه گمشده رسیدن به هدف‌هاست همیشه فکر می‌کردم توی دفترم اهدافی رو بنویسم دفترم را ببندم و خودش خود به خود اتفاق می‌افته زهی خیال باطل

    تازه وقتی به خودم نگاه می‌کنم ی‌بینم حتی من در نوشتن اهدافم انقدر قربانی ندادم که دقیق و واضح اون‌ها را بنویسم چه برسه برای اینکه بها هایی که برای رسیدن به اون اهداف رو که باید پرداخت کنم رو بنویسم دلیلش را این می‌دونم که رف‌های استاد و این مکتب استاد و این مسیر را به صورت فانتزی و هیجانی وی لایه لایه‌های ذهنم در نظر گرفتم برای همین بعد از سال‌ها می‌بینم تغییر خاصی توی زندگیم اتفاق نیفتاده ا اینکه خیلی از دوره‌های استاد را خریدم و این مشکل اکثریت دانشجوهای این مکتب هست فایلی را گوش می‌کنیم و بعد میریم دنبال زندگیمون فایل بعدی ولی بعد از گوش کردن به هر فایل باید از خودمان بپرسیم بعد از این فایل چه تصمیمی گرفتم و چه اقدامی رو باید انجام بدم

    در مورد خودم عد از سال‌ها کلنجار رفتن با خودم من یک تصمیم قاطع توی زندگیم گرفتم و وقتی که استاد فرمودند که برای هدفتون چی قربانی کردین و حاضرین چه بهایی رو پرداخت کنیم من این رو به عنوان یک مورد عملی توی زندگی خودم می‌نویسم

    من 5 سال ار لوازم جانبی موبایل رو با عمده می‌کردم البته با شریکم میشه گفت صاحب کارم چون کثر کارها رو اون انجام می‌داد و من درصدی اونجا کار می‌کردم ولی خب بعد 5 سال پیچ و خم کار کامل دستم اومده بود و کار برام خیلی ساده بود در حالی که ماهی حدود 25 میلیون در سال 1401 درآمد داشتم ولی همیشه یک گره توی قلبم بود ه من می‌خوام یک کسب و کار آنلاین رو شروع کنم و همیشه تی فایل‌های استاد رو گوش می‌دادم این گره و این آرزو سر باز می‌کرد و من رو شویق می‌کرد که یک کسب و کار آنلاین را شروع کن و من براش قربانی‌هام رو شروع کردم اول اینکه کاملاً از اون شغلم که از صفر صفر شروع کرده بودیم و به درآمد عالی رسونده بودیم رو من کاملاً جدا شدم و جالب اینجاست که در سن 31 سالگی در حالی که سربازی نرفته بودم دفترچه رو فرستادم و رفتم سربازی تا اینکه آزادانه بتونم کسب و کار جدیدم را شروع کنم و مشکل مجوز و اینجور چیزها رو نداشته باشم واقعاً تصمیم سختی بود در حالی که متاهلم و شغلم رو از دست دادم رفتم سربازی جالب اینجاست اون پس اندازی هم که داشتم دادم برای یه بنده خدایی برام سایت بزنه بعد یک سال معطلی و اذیت کردن سایتم رو خراب کرد و پولم رو هدر داد جالبه انگار باید بها هایی پرداخت بشه خودم نشستم از صفر در مدت یک ماه کل سایت رو یاد گرفتم و بالا آوردمش یادم اومد که اینجا استاد گفت اگه می‌خوای کسب و کارت رو شروع کنی باید خودت تمام کارهاش رو انجام بدی مثل اون خانم استاد زبان که خودش باید ضبط کنه تدوین کنه انتشار بده کامنت‌ها رو پاسخ بده منم باید انگار از صفر خود سایت م را برای کسب و کارم می‌ساختم یه مشکلی که هست اینه که وقتی آدم ادامه میده توی وسط کار دلسرد میشه تمرکزش رو از دست میده میره دنبال کارهای دیگه بعد یه فایلی مثل این فایل استاد لنگری بهت می‌زنه که ای وای تو چه هدفی داشتی الان کجا رفتی چرا تمرکزت رو از دست دادی خدا را شکر سربازیم تموم شد سایتم بالا اومده الان به خاطر فاصله‌ای که با هدفی که گذاشته بودم داشتم انگار دست و پام فت شده نمی‌تونم برم مرحله بعدی و بهارو پرداخت کنم دو روزه ارم تمرکز می‌کنم روی کارای خودم در حالی که خدای رحمان از لطف خودش یه دختر زیبا بهمون تازه بخشیده و تازه به دنیا اومده خدایا شکرت الان من تقریباً درآمد خاصی ندارم و اید روی ذهنم کار کنم که دوباره وسوسه نشم به شغل دیگه‌ای برم و روی همین هدفم که تا الان براش بها پرداخت کردم تمرکز کنم خدا را شکر یکم سیمان‌های مغزم اره شل می‌شه و می‌خوام ادامه بدم و شروع کنم برای کار کردن روی سایتم و البته که بازاریابی حضوری برای کسب و کارم رو حالا اینجا جزئیات کسب و کار رو نمی‌گم که لازم نیست انشالله که به درآمد رسید و رشد کرد قسمت شد توضیح میدم اون مفاهیمی رو که استاد توضیح دادند در مورد تمرکز داشتن روی هدف قربانی دادن برای هدف اقدام کردن و البته داشتن اشتیاق سوزان را باید در خودم دوباره زنده کنم و خدا را شکر نوری داره در قلبم روشن میشه برای اینکه ادامه بدم چون آتش الکی بر ابراهیم سرد نشد باید جمله جان شوی تا لایق جانان شوی واقعاً استاد قابل تحسین است ذهنم میگه الان استاد داره چه قربانی‌هایی رو میده در حالی که استاد برای دوره سلامتی قربانی داد تمرکز کرد تنهایی رو چشید مطالب انگلیسی رو بلعید و این شاهکار رو تحویل بشریت داد درود بر شما استاد بزرگوار من به شما افتخار می‌کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: