حاضری برای هدفت چه چیزی قربانی کنی؟ - صفحه 7

621 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    نفیسه گفته:
    مدت عضویت: 2119 روز

    به نام تنها ابر قدرت حاکم بر جهان هستی

    سلام به همه عزیزانم و سلامی مخصوص به استاد خوش اندام و مریم بانوی نازنین که فقط میتوانم بگویم خدا قوت دستت طلا.

    دیشب بود وقتی صدای اذان را شنیدم در حالی که داشتم به تعهدم که نکته برداری آگاهی های ارزشمند قانون سلامتی بود عمل میکردم، لحظه ای درنگ کرده و

    تک تک قربانی ها و بهایی که برای اهدافم با عشق در طول این مدت پرداخت کردم، با حالت خط و نشان به خدا یادآوری میکردم.

    حتی برایش یاد آوری کردم و مثال آوردم افرادی که اسماعیل های زندگی من بودند تو گفتی قربانی کن من هم گفتم سمعا وطاعتا.

    نمیدانم چند ساعت طول کشید. که با تماس تلفن خبر

    بیگ بنگی در زندگی ام را شنیدم که من رارتا صبح بیدار نگه داشت.

    و خدا به وضوح پاسخ داد

    آنقدر پاسخش واضح بود که نمیدانستم بخندم اشک بریزم سجده کنم فقط تا لحظاتی از شنیدن خبر آن بیگ بنگ که مدتها بود خداوند وعده اش را بارها و بارها در قرآن همچون نگینی جلوی دیدگانم آورده بود و هر بار همان وعده ها را در گوشم زمزمه میکرد، در شوک بودم.

    آنقدر از صداقت وعده خدا در حیرت بودم که خواب از چشمانم رفت. در عوض سه ساعت خوابی آرام انگار که در آغوش خدا به خواب رفتم خودش پتو را روی اندام زیبای پیکر تراشیده ام انداخت و با نوازش هایش من را به خواب برد از خدا هدیه گرفتم.

    دیشب باز هم برایم ثابت کرد که خط قرمزش هستم. من خط قرمز خدا بودن را بیشتر دوست دارم. احساس امنیتی میدهد که میتوانی در دل طوفان ها آرام باشی و ما رأیت الا جمیلا شوی.

    نمیدانم شاید خط قرمز خدا بودن هم زیر مجموعه خلیل الله بودنش است.

    استادم وقتی بهایی که برای اهدافتان پرداخت کردید را یکی یکی عنوان کردید، مطمئن شدم در مسیر درست هستم. زیرا تک تک بهایی که پرداخت کردید من هم از سالها پیش پرداخت کردم.

    اینکه بیشتر وسایل زندگی ات را اهدا کنی.

    اینکه خانه پیشکشی نیاوران و ویلای اصطلک ویلای استانبول و بهترین ماشین های دنیا در اختیارت را رها کنی چون قلبت میگوید این سرابی بیش نیست من خودم بهترش را میدهم.

    اینکه در جای مناسب بگویی اگر پشیمان شدم و برگشتم تف روی صورتم بندازید.

    بلاک کردن و حتی پاک کردن شماره افراد نامناسب که عزت نفست را زیر سوال میبرند از کانتکت موبایلت.

    دور شدن از افرادی که به ظاهر خوب هستند ولی بودن با آنها تو را از مسیر اهدافت دور میکند.

    انتخاب آگاهانه تنهایی و ایزوله سازی محیط اطرافت ،وقتی خیلی ها هستند که آرزوی رفتن بیرون با تو را دارند.

    تمرکز لیزری در سایت و مطالعه ۴ باره قرآن و کتابهای موفقیتی در طی سه سال.

    خواندن چندین باره آگهی بازرگانی در مترو اسنپ و پارک.

    انتخاب یا مرگ یا زندگی با رسیدن به هدف.

    راستش اگر بخواهم بنویسم باید صفحه ها پر کنم.

    شاید بهتر است بگویم الان زمان گفتن بقیه قربانی کردن ها نیست.

    میدانید من خیلی خوب میدانم چرا خدا من را به این مسیر هدایت کرد چرا من را لایق شنیدن پیغام سروش کرد.

    من خیلی خوب میدانم چرا قرآنش را در دستانم گذاشت.

    من خیلی خوب میدانم چرا بهترین استاد توحیدی دنیا را در زندگی ام قرار داد.

    من دلیل تک تک نعمت هایی که در زندگی ام قرار گرفت را خیلی خوب میدانم چون بابت تک تک آنها بها پرداخت کردم.

    خدا هیچ چیزی را بدون پرداخت بها به کسی نمیدهد.

    من حتی میدانم که چرا خدا بعد از بخشش وسایل نوی زندگی ام از جایی که حساب نکردم بهترش را روزی ام کرد.

    من دیشب یکی از معجزه های تمرکز لیزری ام روی قانون سلامتی را دیدم.

    شاید در زمانی مناسب تر برایتان از بیگ بنگ دیشبم نوشتم. فقط در همین حد بگویم همان حال روز انفجار در بندر عباس شما را دارم. البته گریه ای در کار نیست یک جور حیرت هست. حیرت از قدرتهای خدا.

    حیرت از اینکه وقتی سکوت میکنی و روی خودت تمرکز میکنی و اجازه میدهی خدا به جای تو صحبت کند و کارش را انجام دهد ، چنان کن فیکونی میکند که به همه کسانی که یک روز مسخره ات میکردند انگشت به دهان میمانند.

    همان هایی که تمام تلاششان را میکردند جلوی مسیر الهی ات را بگیرند حالا خودشان باید دنبال رحم الهی باشند.

    چنان با امدادهای غیبی اش یاریت میکند که خواب از چشمانت میپرد و دوست داری نصفه شب به کوچه و خیابان بزنی.

    مانند دیوانه ها راه میروی و میگویی:

    خدایا تو داری برای من چیکار میکنی تو داری به من چی میگی

    دیشب در عین حال که بهش پناه بردم که از جاهلین نباشم ، سجده های شکر بود که برایش به جا می آوردم. مدتها بود وعده اش را به من داده بود. و خدایی که هرگز خلف وعده نمیکند

    من صدایش را هر لحظه میشنوم که به وضوح هم میگوید هم عملی نشانم میدهد که خط قرمزش شدم. آنقدر که با اولین صدایم دنیا را زیرو رو میکند تا به من بفهماند که حواسش به من هست.

    میدانید که این بنده گریز پا را به آسانی به دست نیاورده ، سالها منتظرم بوده همچون مادری که سالها از فرزندش دور باشد وقتی بر میگردد میخواهد همه کار بکند و همه جوره مراقبش باشد که فرزندش پیشش باشد.مرا از دهان گرگ ها و دل آتش ها بیرون کشیده.

    قلمم از بیان درک قدرت الهی قاصر است. نمیشه نوشت از آن چیزهاست که بین منو خدایم است.

    استاد نازنینم وقتی شروع به انجام لیکی گات کردم از خدا هدایت خواستم خواستم وعده هایی که به من میداد و من باورش کردم و با همه توهین ها سرزنش ها تحریم ها تهدید ها تحقیر ها ادامه دادم را به من نشان دهد.

    حتی بارها ابراهیم را برایش یادآوری کردم که با همان ابراهیم بودنش خواست جلوی چشمش مرده زنده کند تا بیشتر باورش کند.

    و خدا برای من هم در همان حد انجام داد.

    و باری دیگر به من ثابت کرد اگر من طرف خودم را درست انجام دهم خدا طرف خودش را درست انجام می دهد.

    و این معجزه تمرکز است این معجزه تعهد است برایتان نوشته بودم که خود را در قرنطینه قرار دادم و لیزری روی دوره قانون سلامتی مهارت نویسندگی و دوازده قدم کار میکنم.

    امروز در پنجمین روز انجام لیکی گاتم با حالی بسیار عالی و اطمینان خاطری بالا در نهایت آزادی ،در حالی که با آرامش خیال بدون کرم ضدآفتاب زیر آفتاب پیاده روی میکردم گام هایم را با اطمینان بیشتری روی زمین قرار دادم. توحید عملی ۶ را با ایمان بیشتری گوش دادم. ایمانی که از نتیجه می آمد.

    در تک تک گفته هایتان تصدیق میکردم و میگفتم همین است.

    امروز به خدایم بیشتر ایمان آوردم ایمانی بر گرفته ار تحقق وعده اش.

    با خیال راحت تری از خواب بیدار شدم.

    از دیشب فترضی تر بودم.

    من از دیشب حتی آگاهی های دوره ها را بیشتر درک کردم.

    بیشتر با خودم قانون را تصدیق کرده و البته از بیگ بنگ اتفاق افتاده درس عبرت هم گرفتم.

    و بیشتر مطمئن شدم که دوره قانون سلامتی همان هدایت الهی و تقوای الهیست که فقط خدا میداند با متعهد بودن و ادامه دادن بعد از این بیگ بنگ چه پاداش هایی را برایم به ارمغان دارد چه درهایی برایم باز میشود که الان در تصوراتم نمیگنجد.

    این بهای کمی نیست که تو بهترین برنج ، بهترین میوه های فصل، بهترین کاکائوهای دنیا و بهترین شیرینی ها را قربانی کنی وقتی به وفور جلوی دستت هست.

    این بهای کمی نیست از عزیز ترین کسانت که بهترین دستپخت های دنیا را دارند دور شوی که بتوانی به تعهدت پایبند باشی و حتی اگر تو را متهم بخ سنگدلی میکنند بتوانی بر جهلت غلبه کنی.

    استادم مدتهاست قلبم همین مثال توپ بازی و زمین بازی و همبازی را برایم یادآوری میکند.

    و من دیشب مطمئن تر شدم عمل به قانون سلامتی بزرگترین قربانی و بهای زندگی ام برای رسیدن به خواسته هایم است.

    و من چقدر خدا را شاکرم که به ندای قلبم گوش کردم.

    خیلی حرف دارم اما صاحب قلم اجازه نمیدهد. چون خودم هنوز در شوک هستم.

    استادم برای دقیقه به دقیقه لحظاتی که وقت ارزشمندتان را برای دوره قانون سلامتی قرار دادید بینهایت سپاسگزارم.

    و چقدر لذت بخش است در رژیم لیکی گات با حالی عالی و راضی در آزادی با لذت در مناطق زیبا و پیاده روی کنی و صدای الهی بهترین استاد توحیدی دنیا را گوش بدهی که پیغام سروش را در گوشت زمزمه میکنی.

    و خدایی که هرگز خلف وعده نمیکند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 129 رای:
    • -
      النازصالحی گفته:
      مدت عضویت: 1281 روز

      سلام نفیسه جان عزیزم 💜

      خدای من چـــــــــــــــه قدر لذت بردم از دیدگاهت😍

      نتایجی که در زمینه ی سلامتی گرفتی و اون آرامش ناب الهی که از تک تک نوشتتون احساس کردم وحس و حالی که دارید رو میتونم احساس کنم خیلی ناب و شیرینه ، خلوتی که فقط خودت باشی و رب العالمینی که حاکم این جهانه💖💙💛💜💖 چه قدر لذت بخشه …

      تحسینتون میکنم به خاطر تعهدی که دارید و به خاطرش از خیلی چیزها عبور کردید تا به اصل برسید،خوشحالم که خانواده ای دارم که اینقدر جسور و شجاع هستند و با بیان تجربیات نابشون تشویقم میکنن برای حرکت کردن 💪✌😍

      ،جملاتتون من رو به قلبم نزدیک تر کرد اونقدر زیبا بود که بی اختیار اشکم جاری شد 😊

      سپاسگذارتونم برای هدیه دادن این حس زیبا به من 💝

      براتون بهترین ها رو از جنس خدا آرزو میکنم 🌸🌸🌸🌸

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      زهرا فرخی گفته:
      مدت عضویت: 1472 روز

      از تک تک جملاتتون عشق میبارید نور میبارید

      من هم هم فرکانس شدم انگار با این حالتون با این ارامش بعد دیدن نتایج عظیم

      با این رها بودن و متعهد بودن

      عاشق این خداییم که مارو کنار هم جمع کرده

      عاشق این خداییم که بعد شناختنش انگار زمین و زمان نرم و روون شدن

      باور کنین امروز که بیرون بودم با خودم گفتم چرا حس میکنم هوا نرمه

      حس میکردم خیلی همه چی نرمو روونه

      همه چی

      از هدایتم به خواسته هام

      تا کارم

      تا هوایی که وارد ریه هام میشه

      خدایا شکرت

      ازتون ممنونم خیلی عالی بود کامنتتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      فاطمه گفته:
      مدت عضویت: 1875 روز

      سلام نفیسه جان

      عصرت به خیر و شادی

      امروز توی تمرین ستاره قطبی از خدا خواستم کاری کنه امروز بیشتر توی سایت باشم و کامنتای بی نظیر شما عزیزانم رو بخونم ایمیلمو باز کردم و یکی یکی متن عزیزانی که کامنت گذاشته بودن رو خوندم تا رسیدم به متن شما

      بعد از خوندن کامنت اقای خوشدل این کامنت شما حال منو خیلیییی بهتر کرد آرامش از تک تک جمله های شما می بارید و من کامل فرکانس بالای شما رو حس کردم بهتون تبریک میگم بابت موفقیتها و این قلم زیباتون واقعا لذت بردم !

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      Life time گفته:
      مدت عضویت: 1464 روز

      سلام نفیسه جان

      من همیشه کامنت های ارزش مندت رو مطالعه میکنم

      و تحسینت میکنم بخاطر اگاهی ها و عمل در وجودت

      راستش از همون کامنتت که نوشته بودی وارد ترسم شدم در حالی که قبلش علف های کنار رودخانه را محکم گرفته بودم

      برایم سوال شده بود که نفیسه جان چه اقدامی دارد انجام می دهد

      این کامنتت هم برام راز آلود بود و البته ته دل خودم هم مدت هاست که منتظر وعده خدا به خودم هستم

      الان حس درونی ام گفت بیام و ازت بپرسم سوالایی که خیلی وقته دارم

      البته اصلا اجباری نیست و اگر هم دوست نداشتی چیزی دربارش نگو

      من فقط دوست داشتم بیشتر از نتیجه بیان کنی شاید برای من هم درس هایی داشته باشد

      ممنونم نفیسه عزیز تو رو به خدای بزرگ میسپارم ❤

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    آرمین اصغری گفته:
    مدت عضویت: 2368 روز

    بنام خداوند بخشنده ومهربان

    سلام بر تنها پادشاهان توحیدوآگاهی وعمل جهان

    سلام برتنها پادشاهان ثروت وسلامتی جهان

    استاد جان با اینکه شبیه این جملات ناب رو که از گذشته تون گفته بودین شنیده بودم

    اما باز هزاران بار هم اگه گوش بدم هنگ میکنم

    توی 30تا کلاس صحبت کردن!!!!

    کلاس غریبه

    استاد غربیه 2ساعت صحبت کردن اونم چی تو جو دانشگاه ودانشجوهای دختر پسر!!!

    48ساعت درمسیر راه بودن برای یک جلسه کلاس رفتن NLP

    وهزینه50هزارتومانی!!!!

    استاد جان نوش جانت این همه ثروت وسلامتی وعشق

    من بعداز تهیه روانشناسی ثروت 2هنوز بهای هر روز نوشتن فانوس دریایی را ندادم بعدش چه انتظاری میتونم داشته باشم

    یقینا 360درجه با گذشته خودم فرق کردم ونتایج خیلی خوبی گرفتم

    اما همونقدر که قربانی کردم همونقدر نتیجه گرفتم

    من به ترانه نویسی علاقمندم

    اما هنوز اون چیزی که مد نظرم قربانی نکردم

    چون نتیجه ای دلخواه من هنوز رقم نخورده

    استاد جان

    پیامبر جان

    عاشق جان

    من با شنیدن ودیدین زندگیتون 1000درجه باگذشته خودم فرق کردم

    وباورهایی درمن شکل گرفته که میلیاردها می ارزه

    من تعهد میدهم که میخوام قربانی کنم

    و جانانه پای تعهدم وایستم

    (هر روز یکبار صبح یکبار این فایل روگوش میدم تا یاد تعهدم بیفتم)

    میخوام هر روز یک بیت هم شد بنویسم

    درماه میشم 30بیت من این کار رو با تمام وجودم انجام میدم ونتیجه خودم رو در 6ماه آینده درپاسخ به کامنت خودم مینویسم

    برنامه حال حاضر من

    صبحها سرکار هستم(درسته باید یکسره تمام تمرکزم یکجا باشه اما باگرفتن نتیجه ازکار که عاشقش هستم از کارکنونی خودم میام بیرون

    استاد جان هنوز ظرف وجودم اونقدر بزرگ نشده که یهو بیام از کار بیرون وتمام وجودم رو بزارم رو کارم اما یقینا با استمرار وقدمهای کوچیک وتمرینات ناب روانشناسی ثروت2 به نتایج بزرگی میرسم)

    بعدازظهرهایکسره دریک مکان ساکت ترانه های ناب خودم رو مینویسم

    خیلی خیلی ممنونم ازتون استادوخانوم شایسته عزیزم

    بابت این فایل بی نظیر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  3. -
    حامد امیری گفته:
    مدت عضویت: 2469 روز

    به نام الله صمد

    سلام به بنیانگذار بهترین سایت اشاعه توحید در دنیا و سلام میکنم به بانو مریم جان شایسته

    حاضری بریا هدفت چه چیزی قربانی کنی؟

    همین عنوان فایل خودش کلی حرف داره و باید ساعت ها در موردش تعمق کنی.

    به به عجب هوا و عجب فضایی در پرادایس این بهشت پهناور حاکم هست. نم نم باران. هوای عالی. اندام زیبای استاد. و چیزی که این همه زیبایی را دو چندان کرده صحبت در مورد توحید در مورد یکتاپرستی در مورد الگو و اسوه قرآن ابراهیم خلیل الله. همه ما اینجا این سایت و این مسیر پیرو آیین ابراهیم هستیم. در مسیر توحید و یکتاپرستی.

    استاد جان اول از همه بگم دوره قانون سلامتی کاری با من کرده که اصلا انقدر انگیزه دارم برای حرکت و قدم برداشتن در مسیر اهدافم که اصلا نمیدونم چطور توصیفش کنم. قبل از دوره سلامتی من همیشه خسته و کسل و همیشه تمرکز نداشتم و همیشه خواب آلود بودم و اصلا حواسم همیشه پرت بود در واقع عدم حواس و تمرکز باعث شده بود که من همیشه بگم چرا اینطوریم من چرا همیشه جسمم خسته هست و چرا همیشه احساس خواب آلودگی میکنم؟ من آدم چاقی از نظر جسمی نبودم. اما خداوند من رو به این دوره هدایت کرد و الان چنان انرژی و تمرکزی دارم که تازه دارم بهتر روی خودم کار میکنم و تازه دارم بهتر قانون را در عمل اجرا میکنم. من نمیدونستم واقعا انرژی جسمانی انقدر باعث بشه که حتی مغز من همیشه در حالت هوشیاری و حواس جمعی باشه. یعنی ببین من اگه بخوام در مورد همین یه دونه نتیجه در مورد دوره سلامتی بگم باید ساعت ها در موردش حرف بزنم و الان جوری شده که احساس میکنم من الان آماده ام که هر بهایی لازم باشه برای رسیدن به اهدافم بپردازم با تمام وجود و با تمام عشق. چیزی که موضوع اصلی این فایل هست. الان من میتونم با جرات بگم با این انگیزه و انرژی که احساس میکنم چه در جسمم و بدنم چه در ذهنم آماده ام هر آنچه که لازم باشه قربانی کنم تا به اهداف معنوی و دنیایی و مادی خودم برسم یعنی در تمام جنبه های زندگی.

    گاهی با خودم میگم ای کاش استاد در مورد قانون بدن و سلامتی سال های پیش بهش میرسید ولی بازم سعی میکنم از زاویه بهتری به این قضیه نگاه کنم و بگم که بالاخره این یک مسیره و استاد هم تکامل خودش رو باید طی میکرده و بالاخره اون تضادهایی که داشته از نظر جسمی باعث شده که هدایت بشه به قانون سلامتی و من اعتقاد دارم که استاد هدایت شد به این مسیر که قانون جسم و سلامتی و نحوه کارکرد بدن رو بدونه و حالا هزاران نفر دارن از این دوره استفاده میکنن و نتیجه میگیرن و من هر روز و هر روز هی دارم دعا میکنم برای استاد که خدا خیرت بده و خداوند روزی بی انتها به استاد جان بده و سلامتی بی نهایت که هم خودت هدایت شدی به این نتایج و هم هزاران نفر دیگه هم دارن از این مسیر استفاده میکنن و لذت میبرن. خدایا شکرت خدایا شکرت

    خدایا شکرت ببین اندام استاد جان چقدر زیبا شده و چقدر طبیعی شده اینها همه از مسیر کاملا طبیعی حاصل شده بدون هیچگونه سختی خدایا شکرت خدایا شکرت. چه لباس های قشنگ و ساده و تمیزی پوشیدین خدایا شکرت چقدر زیبا هستین و خوش اندام استاد جان خدایا شکرت. چقدر هم آدم احساس میکنه شما جوان تر شدید خدایا شکرت. چقدر جوان شدید خدایا شکرت. انگار الان شما ۲۰ سالت هست خدایا شکرت. چه اندام زیبا و چه هیکل خوش فرمی. الان من میدونم که شما چه احساس سلامتی در درونت خودت داری و چقدر انرژی جسمانیتون بالاست چون خودم هم دارم از این قانون استفاده میکنم و میدونم که چه حسی داره. قانونی که شما به من یادش دادی که استفاده کنم خدایا شکرت. یعنی من چقدر میتون بابت همین نعمت سلامتی که در جسم و بدنم احساس میکنم سپاسگزار باشم؟ بی نهایت میتونم سپاسگزار باشم. خدایا شکرت

    استاد جان اگر من در طی این چند سال با شما هم مسیر و هم مدار بودم به خاطر همین توحید و این نتایج بوده. اینکه همیشه شما به اصل می پردازی و همه چیز رو ساده میکنی. یعنی شما همیشه میگی که اصل و اساس توحیده و قانون همینه و من هم دارم ذهنم رو کنترل میکنم که طبق همین اصل و همین قانون پیش برم و در مسیر علایقم حرکت کنم.

    الان که من دارم این فایل رو گوش میدم سعی میکنم چند دقیقه گوش بدم با تمام وجود و در موردش بنویسم و تعمق کنم و تکرار کنم و بیام کامنت بنویسم و احساسم را با شما در میان بذارم. کامنت نوشتن و کامنت خوندن خیلی خیلی لذت بخشه.

    قربانی کردن به معنای پرداخت بها هست. و استاد در یکی از جلسات ۱۲ قدم میگه پرداخت بها به معنای کنترل ذهن هست. اینکه ذهنتو بتونی کنترل کنی. و کنترل ذهن کار هر کسی نیست. اصلا ۱۲ قدم شیوه طبیعی زندگی کردن هست و اینکه من چطور میتونم نتیجه بگیرم رو به من یاد داد. و من احساس میکنم این یک دفترچه راهنمای زندگی برای من هست. استاد جان شما همیشه تاکید میکنی که ما وقتی روی خودمون کار میکنیم یکسری ایده ها به ما گفته میشه که باید عمل کنیم و قدم برداریم و من همیشه سعی کردم که طبق این اصل و طبق این فرمول جلو برم. یعنی یک اهرمی توی ذهن من ایجاد شده که حرف مفت زدن و عمل نکردن مترادف و مساوی است با رنج و زجر و بدبختی و از جاهلان و گمراهان بودن و عمل کردن و عمل صالح و قدم برداشتن مترادف شده با خوشبختی و نتیجه گرفتن و ثروت و سعادت در دنیا و آخرت. یعنی اگر شما در قرآن نگاه کنید می بینید که همه پیامبران اینجوری نبوده که همیشه در غار تنهایی خودشون باشن و الهامات رو دریافت کنن و هیچ کاری نکنند. اگر دقت کنید اونها هم با اینکه پیامبر خدا بودن باز هم قدم برداشتن قدم های عملی. همین ابراهیم که الگو و اسوه قرآن هست و محبوب خداوند هست قدم برمیداشت و حرکت میکرد و بها پرداخت میکرد مثلا همسر و فرزندش رو در بیابان رها کردن و مهاجرت کرد. بت شکست و همینجوری هدایت میشد و عمل میکرد به همین خاطر هم شد خلیل الله الکی که نشد خلیل الله بهای موحد بودن را پرداخت کرد مشرک بودن را قربانی کرد. یا مثلا نوح حرکت کرد و کشتی ساخت و و و. به همین خاطر من هم طبق همین فرمول و همین اصل دارم پیش میرم به صورت تکاملی و من آماده ام که بهای هدفم را بپردازم.

    استاد جان اشاره کردی به موقعی که بندرعباس بودی و هدف داشتی و روی کاغذ نوشتی و انداختی گردنت. حالا به اون هدفت رسیده ای و بهاشو پرداخت کردی و نتیجه اش هم مشخصه و اونم اینه که در زندگی هزاران نفر تاثیر گذاشتی. میخوام بگم که دقیقا کاری که من دارم انجام میدم اینه که هدفم کاملا مشخصه و دارم با هدف زندگی میکنم و این هدفی که دارم رو همه جوره جلوی چشم خودم دارم. یعنی روی کاغذ نوشتم زدم به در و دیوار و هر روز دارم نگاهش میکنم و هر روز هم دارم قدم های عملی برمیدارم و با توجه به اینکه به لطف دوره قانون سلامتی سرشار از انرژی جسمانی و تمرکز هستم اصلا متوجه گذر زمان نیستم. و حتی توی خواب نصف شب ها هم دارم به راه حل ها و قدم برداشتن ها فکر میکنم. هدفم اینه در کارم به بهترین تبدیل بشم و مسائل دنیای اطرافم رو با توانایی هام حل کنم. و اصلا عشق است و عشق. درآمدم خودش داره بیشتر و بیشتر میشه از راه هایی که من قبلا فکرشو هم نمیکردم و الان تازه دارم درک میکنم که استاد همیشه و همیشه فریاد میزنه که در مسیر عشق و علاقتون حرکت کنین و باورهای خوب در مورد ثروت بسازید و به ایده هاتون عمل کنید و قدم بردارید اونوقت ثروت خودش میاد پول خودش میاد دنبالتون. یعنی دوستان ما باید طبق این فرمول پیش بریم و تمام. و این مسیر رو با تکامل ادامه بدیم.

    استاد جان پایین اون کاغذ نوشته بودی که حاضری چه بهایی برای اون هدفت بپردازی. حالا من هم میخوام همین سوال رو این سوال رو بپرسم و جوابش رو بدم.

    استاد از خودش مثال میزنه که چطور بهای هدفش رو پرداخت کرده از حذف تلویزیون و رسانه ها و آدم های نامناسب حتی به قیمت تنها شدن. حالا من همین جا فایل رو استاپ میکنم و فکر میکنم و من هم از خودم مثال میزنم. من هم مثل استاد سعی میکنم از زندگی خودم و نتایجی که گرفتم صحبت کنم نه از رویاهام نه از آرزوهام. خوب من از زمان آشنایی با استاد به الان هرگز تلویزیون ندیدم و هرگز هم اخبار نامناسب رو دنبال نکردم و در یک مسیر درست حرکت کردم. من هم این بها رو پرداخت کردم. من به هیچ عنوان وقتم رو در شبکه های اجتماعی و دنبال کردن چرت و پرت ها هدر ندادم و کلا دنبال کردن موارد این چنینی رو دنبال نکردم و نخواهم کرد. حتی جک ها و کلیپ های خنده داری هم که ملت و عموم مردم میبینن هم ندیدم و نخواهم دید کلا هر آنچه که شما به عنوان رسانه میشناسید و دنبال کردن اون برای من فایده نداشته رو من حذف کردم. به جاش یکسره فایل ها و دوره های استاد توی گوشم بوده. ورودی های مثبت به ذهنم دادم با سریال های سفر به دور امریکا و زندگی در بهشت. هر روز توی سایت بودم و این سایت و این فایل ها رو به عنوان ورودی به ذهنم دادم و اجازه دادم که باورهای مناسب ساخته بشه و این بهایی بوده که من پرداخت کردم. بهای بعدی که من پرداخت کردم حذف آدم های نامناسب و حرف مفت زن که هیچ تغییری حاضر نیستن در زندگی خودشون ایجاد کنن. با جسارت این آدم ها را حذف کردم. حتی زمانی که شهر خودم بودم از یک جایی به بعد احساس کردم که تنها شدم ولی ادامه دادم و ایمان داشتم که مسیرم درسته چون هر روز داشتم روی خودم کار میکردم و الان هم همینطوره و هر روز دارم در راستای بهتر شدن قدم برمیدارم. الان باور کنید من اصلا خبری از آدم های قبلی دوستان قبلی فک و فامیل و آشنایان هم ندارم و انقدر درگیر اهداف خودم هستم و روی خودم متمرکز هستم که اصلا خبر ندارم آدم های قبلی کجا هستن دارن چیکار میکنن و حتی گاهی وقت ها باید فکر کنم ببینم اسمشون چی بود اصلا من چرا باهاشون در ارتباط بودم و… من برای رشد و پیشرفت و گسترش وجود خودم و رفتن تو دل ترس ها و پیشرفت توی کارم تصمیم گرفتم مهاجرت کنم به تهران و حتی توی تهران هم فقط خودم بودم و خودم و خداوند و این فایل ها و قدم برداشتن. این بهای بعدی بود که من پرداخت کردم. من برای پیشرفت تو حوزه کاری خودم حاضر بودم به شهر دیگه ای مهاجرت کنم و تجربیات جدید کسب کنم و این کارو کردم و الان خیلی خیلی راضی هستم و خداوند برای من کافی بود که هدایتم کنه. حتی همین الان هم منم هر روز دارم با خودم تکرار میکنم و هی میگم که من باز هم آماده ام من باز هم آماده ام که برای پیشرفت تو حوزه کاریم هر بهایی لازم باشه پرداخت کنم حتی اگر قرار باشه باز هم مهاجرت کنم حتما اینکارو میکنم چون قبلا این کارو کردم و توکل کردم به خدا و جواب داده الان هم جواب میده و طبق همین فرمول و اصل دارم جلو میرم. برای هدفم دارم هر روز آموزش میبینم هر روز وقت میذارم. یعنی استاد جان احساس میکنم به جای ۲۴ ساعت دارم ۲۸ ساعت فقط تو حوزه کاری خودم تمرکز میکنم که پیشرفت کنم و به اهدافی که برای خودم تعیین کردم برسم. من عاشق دنیای طراحی و توسعه وب هستم و هر روز دارم به این فکر میکنم که چطور یک قدم به هدفم نزدیک تر بشم. من آماده هستم که دور و بر خودم رو کاملا پاک کنم حذف کنم از چیزهای نامناسب آدم های نامناسب و کاملا ورودی هامو کنترل کنم و هر روز مهارت و تخصص خودم رو بالا ببرم. و نتیجه اش هم شده این که من با بهترین شرکت های حوزه کاری خودم توی ایران دارم همکاری میکنم. توی بهترین شرکت ها کار کردم و هر روز به تجربه ام داره اضافه میشه و هر روز این مسیر داره برام لذت بخش تر میشه.

    در مورد دوره عزت نفس اگه بخوام بگم که چه کمکی به من کرد باید تا فردا هی بنویسم. حالا من خیلی خیلی بهتر از قبل میتونم در مورد توانایی های خودم صحبت کنم. این دوره به نظرم پایه و اساس پیشرفت همه ما و خود من هست. شجاعتی در دل شما بوجود میاره که راهی به جز قدم برداشتن جلوی شما نمیذاره و شجاعت حرکت کردن و قدم برداشتن را تو وجود شما بیدار میکنه. حالا من خیلی خیلی بهتر میتونم درخواست کنم از آدم های اطرافم از آدم ها از جهان از همه چیز. چون احساس لیاقت من با این دوره بیشتر و بیشتر شد و همچنان هم کار داره. من توی جمع به راحتی از توانایی های خودم و از ویژگی های مثبت و سازنده خودم صحبت میکنم به خاطر اینکه تمرین آگهی تبلیغاتی این دوره رو خیلی تکرار و انجام دادم.

    استاد جان وقتی در مورد تمرکز گفتی من اصلا دیوانه شدم. یعنی این تمرکز چنان قدرتی داره که اگر درکش کنی هیچوقت حاضر نیستی حتی یک صدم ثانیه این تمرکز رو هدر بدی. به نظرم تمرکز روی اهداف و عشق و علاقمون قدرتی داره که هیچ چیز دیگه نداره. من هم دارم میبینم که افرادی که هدف ندارن یا هدف دارن ولی تمرکز ندارن چقدر دارن سختی میکشن و اصلا تمرکزشون پراکنده هست. به خودم میگم ببین اگر تو هم بخوای تمرکزتو پراکنده کنی مثل اونها میشی و هیچ نتیجه ای نمیگیری. اصلا میدونی من یک فرمولی پیدا کردم که خیلی جوابه: ببین من به افرادی که هیچ نتیجه ای تو زندگیشون نگرفتن توجه نمیکنم چون میدونم من هم اگه کارهایی که اونها انجام دادن انجام بدم هیچ نتیجه ای نمیگیرم. من هزار تا هدف انتخاب نمیکنم که تمرکزم به هم بریزه. من هدف اصلیم کاملا مشخصه و هر فرعیات و حاشیه های دیگه ای رو کامل حذف میکنم و هر روز دارم اینو تمرین میکنم و این خیلی داره جواب میده. چون جهان وقتی جهان تعهد تو رو میبینه در مقابل اهدافت کرنش میکنه و سر تعظیم فرود میاره و تو هدایت میشی به مسیرهای راحت. دلیل اینکه ملت صبح تا شب میدون و سختی میکشن اینه که تمرکز ندارن و خودشون هم نمیدونن دارن چیکار میکنن. من خودم انصافا خیلی تمرین کردم تا اصل تمرکز رو در زندگیم پیاده کنم در تمام جنبه ها و به جایی رسیده که حتی افراد هم بهم میگن تو چقدر خوب تمرکز میکنی روی کارت. تازه من باید خیلی بهتر بشم و هر روز دارم روی خودم کار میکنم و خیلی خیلی حواسم هست که حواسم پرت نشه به موضوعات مختلف. استفاده از اصل تمرکز و به کار بردنش هم خودش بها میخواد که باید پرداخت کنی. خیلی موقع ها وسوسه شدم که مثلا یه هدف دیگه ای دنبال کنم که ربطی به حوزه کاریم نداره ولی انگار دیگه یه جوری شده که حس درونم خیلی قوی میگه ببین این تمرکزت رو از روی کار اصلیت برمیداره و من یاد گرفتم که به احساسم به خداوند اعتماد کنم و بگم چشم و بعد چند وقت که میگذره متوجه میشم آره چه خوب شد که اصلا سراغش نرفتم و حواس خودم رو پرت نکردم. من هدف اصلیم چیز دیگه ای و میخوام تو مسیر عشق و علاقه ای که دارم هر روز بهتر و بهتر بشم و هر روز دارم آموزش میبینم هر روز دارم تجربه کسب میکنم هر روز دارم ایده هایی که دارم رو پیاده میکنم عملی میکنم و قدم برمیدارم بعدی میبینم آره این هدف اصلی منه و من میخام فقط تو این حوزه باشم و همینجا حرکت کنم و بهترین تو کار خودم باشم و به همین خاطر دیگه خیلی مراقبم که نرم سراغ موضوعات دیگه نرم سراغ حاشیه ها که حواسم پرت بشه و این اون بهایی هست که من آماده ام برای رسیدن به اهدافم بپردازم.

    یعنی هی دوست دارم بنویسم و بگم از این پرداخت بها. وای این فایل چقدر خوبه و من دوست دارم این فایل رو ببلعم. یعنی در زمان مناسب و در مکان مناسب دارم این فایل رو گوش میدم.

    یکی از الگوهایی که من همیشه به خودم یادآوری میکنم که از اصل تمرکز درش استفاده شده سایت عباسمنش دات کام هست. دوستان عزیز این روند سایت رو ببیند و کیفیت محتواها و دوره ها رو ببینید. متوجه میشید که از اصل تمرکز استفاده شده که تبدیل شده به بهترین سایت موفقیت و رشد شخصی در دنیا. همین الان خودتون که دارین این کامنت رو میخونید حداقل روزی یک ساعت توی سایت هستید (البته اگر جزء افرادی باشید که به دنبال تغییر هستند به صورت پیوسته) چرا؟ چرا شما هر چقدر که توی سایت عباسمنش دات کام میچرخی و مطالب رو میبلعی سیر نمیشی؟ چیزی به جز کیفیت محتواها و فایل هاست که تمرکزی تولید و ارائه شده؟

    رسیدم به آخر فایل. ولی من باید تا هفته ها و ماه ها به این فایل رجوع کنم و باید هر روز و هر روز این سوال رو از خودم بپرسم که حامد حاضری چه بهای برای اهدافت بپردازی؟ و من جوابم اینه که من آماده ام من حاضرم هر بهایی که لازم باشه پرداخت کنم، من آماده ام هر روز قدم بردارم آموزش ببینم تجربه کسب کنم مهاجرت کنم برم تو دل ترس هام من آماده ام که متفاوت از بقیه عمل کنم. من آماده ام که حرف بقیه را IGNORE کنم. من آماده ام که به ایده هایی که بهم گفته میشه الهاماتی که بهم گفته میشه عمل کنم. هر روز وقت بذارم و تو حوزه کاری خودم مطالعه کنم کتاب بخونم دوره آموزشی برم. من آماده ام که مسائل دیگران رو با توانایی هام با مهارت هام با چیزی که عاشقش هستم حل کنم من آماده ام خدایا منو هدایت کن من کاملا آماده ام که در مسیر درست قدم بردارم من آماده ام و تعهد میدم که صداقت و درستکاری رو توی کارم اجرا کنم. هدف من خدمت هدف من حل مسئله هدف من باور کردن توانایی هام هست هدف من اینه که لذت ببرم و قدم بردارم. این دو روزه دنیا رو من میخوام با عشق زندگی کنم و هر بهایی هم که لازم باشه برای اهدافم میپردازم. من میخوام با نتایج با عملکرد صحبت کنم. من آماده ام که بهای هدفم رو پردازم خدایا شکرت که این آمادگی رو دارم که بهای هدفم رو پرداخت کنم و من باز هم میخوام برم تو دل ترس هام باز هم میخوام برم تو دل ناشناخته ها برای اینکه من میخوام بهای هدفم رو پرداخت کنم من میخوام زندگی را زندگی کنم لذت ببرم و جهان رو به جای بهتری برای زندگی تبدیل کنم. من آماده ام که تمام تمرکزم رو بذارم روی هدف اصلیم و در مسیر علایقم حرکت کنم. تو مسیر علایق حرکت کردن شجاعت میخواد ، پرداخت بها میخواد رفتن تو دل ترس ها میخواد ابراهیمی عمل کردن میخواد. من اماده ام که هر روز و هر روز روی خودم کار کنم هر روز و هر روز سمت خودم رو انجام بدم من به نحوه ساز و کار جهان هستی اعتماد دارم من به قوانین بدون تغییر خداوند اعتماد دارم. و جواب این سوال که حاضری چه بهایی رو پرداخت کنی رو من هر روز و روز به خودم یادآوری میکنم تکرار میکنم که آره من هر بهایی لازم باشه پرداخت میکنم و هر روز قدم های متناسب با شرایطی که دارم برمیدارم و نگران نتیجه نیستم چون من هدفمند هستم چون هدف دارم چون میدونم که چی میخوام و خداوند وعده فزونی میدهد و از فضل و رحمت خودش به من میبخشه. بهایی که من باید پرداخت کنم ایمان تقوا و عمل صالح هست. عمل صالح یعنی باید قدم برداری یعنی باید حرکت کنی یعنی حرف مفت نباید بزنی حرف قشنگ نباید بزنی عمل صالح یعنی باید بری تو دل ترس هات عمل صالح یعنی حل مسئله. بهایی که من باید پرداخت کنم عمل صالح هست. من توانایی ها و استعدادهام رو باور میکنم و آماده ام که شکوفا بشم خدایی بشم و اجازه میدم که خداوند من رو هدایت کنه به مسیر درست به راه راست به راه کسانی که به آن ها نعمت داده است.

    خدایا سپاسگزارم به خاطر این فایل اساسی و مهم. خدایا شکرت این فایل خودش یک دوره کامل هست که باید هر روز گوش کنی هربار یک ایده داشته باشی که الان من آماده ام چه بهایی بپردازم و چه قدم های عمل میتونم بردارم؟ یعنی من میتونم از همین یک فایل صد تا تمرین طراحی کنم و انجام بدم و تکرار کنم و تکرار و تکرار و تکرار.

    من باز هم میخوام بهای هدفم رو بپردازم و قدم بردارم اون هم با عشق با لذت و به راحتی و با هدایت خداوند.

    خدایا شکرت

    استاد جانم عاشقتم

    تا بزودی…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 35 رای:
  4. -
    علی اسدی گفته:
    مدت عضویت: 1354 روز

    بنام الله مهربان

    سلام خدمت استاد عزیز وخانم شایسته وخانواده عباسمنش

    اول ازهمه تحسین کنم شمارواستادعزیز نزدیک به یک ساعت سرپاوایستادی ویک فایل هدیه ضبت کردی زیره نم باران .الله اکبر.

    من بارها وبارها آمدم قربانی کنم خیلی ازچیزهاروقربانی کنم ولی بعدیک مدت کوتاهی یادم رفت ومتعهدنبودم

    ولی خب برای رسیدن به هدفم من تلوزیون حذف کردم اینیستاگرام حذف کردم وازهمه مهمترهجرت کردم به یه شهربزرگتر وامروزتعهد میدهم که درباره کمبودها وچیزهای منفی حرف نزنم وادمهای منفی راحذف کنم .خدایامن تسلیم هستم دربرابرتوخودت کمکم کن .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    زینب گفته:
    مدت عضویت: 1428 روز

    به نام خدای بخشنده مهربان

    سلام

    من تا قبل از آشنایی با شما یه دختر مرده بودم.هیچ هدفی هیچ آینده ای برای خودم نداشتم.به پوچی رسیده بودم.دنیام سیاه بود.وقتی با شما آشنا شدم اوضاعم کم کم تغییر کرد و نور رو دیدم وقتی فهمیدم میتونم زندگیمو هرجور که دلم میخواد بسازم اون احساس ناتوانی یذره یذره از وجودم پاک شد.البته نمیگم الان خیلی قوی شدم یا بعضی وقتا اون احساس بد سراغم نمیاد نه اتفاقا هنوزم هستن اما من سعی میکنم آگاهانه نبینمشون.

    همونطوری که گفتم من هیچ هدفی نداشتم و نمیدونستم از زندگیم چی میخوام الان هم نمیدونم اما از فایل مولد ثروت به بعد که استاد گفت هرچیزی که یذره احساس می‌کنید بهش علاقه و استعداد دارید رو برید انجامش بدید من شروع کردم به حرکت کردن و به حرف استاد گوش دادم.چندتا کارو تست کردم تا به این حرفه ای که تازه شروعش کردم رسیدم.

    من آرزو و خواسته های بزرگی دارم خیلی وقتا باخودم فکر میکنم تو که اینهارو میخوای براشون چیکار کردی چقدر تعهد داشتی بهشون.من زمان بچگیم خیلی رویاپردازی میکردم و تو دنیای خودم بودم.یجورایی خودمو قاطی دنیای آدم بزرگا نمیکردم چون پیششون خواسته هامو از یاد میبردم و اینو دوست نداشتم.ترجیحم تنهایی و خلوت خودم بود.الان باخودم میگم دیگه وقت عمل کردن و حرکت رسیده که خودمو به خواسته هام برسونم.من معتقدم آدم هرچیزی رو از ته قلبش بخواد بهش میرسه و خودمم بارهاشده چیزی رو از ته قلبم خواستم و بهش رسیدم الان هم باخواسته هایی که اندازه وجودم هستن دارم دوباره شروع میکنم.

    تو بحث بها تاحالا تلویزیون رو کامل حذف کردم وآدم های دورو برم رو.یجورایی الان تنها هستم و باکسی جز خانواده ام ارتباط ندارم و چقدر خوشحال شدم که استاد هم اینو تاییدش کرد و باخودم گفتم پس راهم درسته چون آدم های دوروبرم واقعا هیچ چیزی بهم اضافه نمیکردن و ازم انرژی هم میگرفتن.اما هنوز میبینم باز چیزهایی هستن که فقط مثل زالو دارن منو میخورن و هیچ خاصیتی برام ندارن و من باید حذفشون کنم مثل ترس هام مثل فضای مجازی بااینکه خیلی مواظبم که درگیرش نشم میبینم بازم افتادم تو تله🤨که از الان به بعد رفت تو لیست حذفیات😃😌بهای دیگه ای که پرداخت کردم برای رشد و پیشرفت خودم و آموزش هزینه کردم و هزینه خواهم کرد به جای خرید های غیرضروری که فقط برای حرف مردم و زیباتر دیده شدن در برابر اونهاست و این چیزی بود که قبلا تو وجودم نداشتمش و پول هامو الکی می‌ریختم تو جوب که نشانه ظرف سوراخم بود اما الان خیلی خوشحالم که هدفمند خرج میکنم و برای رشد و پیشرفت خودم ارزش قائلم🥰😍🙏🏻

    یه تعهد دیگه ای هم که به خودم دادم اینه که باید فقط وقتی اینجا کامنت بنویسم که به آموزه ها عمل کرده باشم وعالم بی عمل نباشم😌

    یکی از بزرگترین خواسته های من اینه که تاثیر گذار باشم.یه انسان مفید یه الگو و خیلی خوشحالم که الان شما الگوی منید و راه رو برام واضح تر میکنید و ممنونم از خدای مهربانم که هدایتم کرد به سمت شما.انشالله میام و از نتایج کار جدیدی که شروعش کردم براتون میگم.

    راستی استاد تازگیا هروقت فایل جدید میذارید و میبینمتون کلی تحسینتون میکنم که چی ساختید از هیکلتون.وااااقعا دمتون گرم من که کلی کیف میکنم با انسان شریف و نازنینی مثل شما و خانم شایسته همراه و هم مسیر هستم🥰🙏🏻

    عاشقتونم و خدایا شکرت🥰😍🙏🏻

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  6. -
    اعظم جم نژاد گفته:
    مدت عضویت: 2620 روز

    سلام به استاد عشق و مریمِ جان و دوستان جانانم 😘😘😘😘سپااااااسگذارم برای تهیه این فایل، دیشب قبل از خواب از خدا خواستم که امروز یه فایل در مورد عید قربان به وسیله ی شما برامون آماده کنه و پیغامشو بهم برسونه، دستهاتونو میبوسم فرشته های خوب خدا 😘😘😘😘😘😘😘😘😘هدف من خارج شدن از این رابطه ای هست که الان درِش هستم و چند تا چیز رو باید قربانی کنم . اول اینو بگم که چند روز پیش که برای پیاده روی رفته بودم بیرون، رسیدم به یه زمین کشاورزی، که بادمجون های زیادی رو اونجا کاشته بودند کنار اون بوته های بادمجون گل های سفید صورتی خیلی خوشکلی سبز شده بود که من نشستم روی یه صندلیی که اون نزدیکی بود و محو دیدن زیبایی اونها شدم در همین حین دیدم کشاورزی که اون بادمجون ها رو کاشته بود با یه داس به جون اون گل های کوچولو افتاد و کاملا بدون اینکه احساساتی بشه اونها رو میکند و میریخت دور، دلم سوخت… اما زود به خودم اومدم و گفتم درسته که اینها زیبا هستند اما همین زیبایی رو اگر از اینجا دور نکنه باعث میشه که محصولی که اینقدر داره هر روز براش زحمت میکشه ، بی حاصل بمونه، به یاد خودم افتادم که درسته که فرزندانم برام خیلی عزیز و زیبا هستند اما اگر به خاطر همین زیبایی حرکت نکنم و اسیر و وابسته ی اونها بشم خودم از بین میرم و هیچ رشدی نمیکنم، چون عملی کردن این تصمیم برام مثل روز روشن و واضح هست، نباید احساساتی عمل کنم، باید کر بشم برای حرفها و دلسوزی هایی که اطرافیانم احتمالا برای فرزندانم و خودم خواهند داشت ، باید قربانی کنم وابستگی مو به بچه هام که البته اونها دیگه بچه نیستند و من دقیقا همسن دخترم که بودم توی ۱۷ سالگی ازدواج کردم، و هرگز به اندازه ی الان دخترم و پسرم مستقل نبودم، من اینهایی که دارم اینجا مینویسم رو بارها برای خودم توی دفترچه یادداشت گوشیم، توی دفترم… نوشته ام و باز اینجا مینویسم تا قدم هام استوارتر بشه و عزمم جزم تر برای لحظه ای که ان شاالله هدایت خدا رو دریافت کنم و بدون تردید قدم های عملی مو بردارم. من باید همواره اینا رو به یاد خودم بیارم که، سپاسگذار خدایی هستم که زمانی که نگران باردار نشدن بودم خدا به واسطه قدرت‌ش و محبتی که به من داشت به من فرزندانی داد که باعث روشنی چشم من و به قول مادرم مونس من شدند. سپاسگذار خدایی هستم که از دو نعمت عزیزش 🧒🧑دختر و پسر، بهم داد که آرزوشو داشتم وفقط و فقط وابسته به خداوند باشم، و اینو در وجود خودم دیدم که روزهایی که هیچ کس خونه نبوده و تنها بودم من واقعا با خدا شاد بودم و حتی روی ابرها… سپاسگذار خدایی هستم که در نهایت ناتوانی من، از نطفه ای ناچیز و بی ارزش و در نهایت توانایی و قدرت خودش به من فرزندانی سالم و سلامت داد تا توسط هیچ کس از نداشتن فرزند، سرزنش نشم و بهشون دست ها و پاها و قلب ها چشم ها و گوش ها و… سالم داد در حالی که من کاملا برای دادن این نعمت ها به فرزندانم و ساختنشون کاملا عاجز بودم و چشمم رو به واسطه ی حضورشون توی زندگیم روشن کرد … سپاسگذار خدایی هستم که به من اون همه صبر و حوصله داد تا با فرزندانم به خوبی رفتار کنم و باز خودش منو به وسیله استادم هدایت کرد تا از تعصبات مذهبی شدیدی که داشتم و توی مدت زمانی باعث شده بود فرزندانم رو تحت فشار قرار بدم و هم من و هم اونها اذیت بشیم، رها بشم و باز با فرزندانم رابطه خیلی دوستانه تر و زیباتری برقرار کنم و توجه ام رو بر روی زیبایی هاشون بگذارم…. سپاسگذار خدایی هستم که زمانی که واقعا از رشد جسمیشون عاجز شده بودم، اونها رو به قدرتش رشد داد و از اون حالت کوچکی و ضعیفی بیرون اومدند…. سپاسگذار خدایی هستم که مِهر فرزندانم رو به دل همسرم و خانواده هامون انداخته و همه دوستشون دارند، و همسرم که همیشه هوای فرزندانمون رو داشته و نیازهاشونو برآورده کرده (در حد توانش)، و من بارها به خاطر این خصوصیت خوبش ازش تشکر کرده ام…. سپاسگذار خدایی هستم که فرزندانم رو مستقل بار آورد که بدون حضور من، به راحتی از پس تمام کارهاشون برمیان از خرید کردن، از دکتر رفتن، از غذا پختن از سفر رفتن، از لباس شستن و نظافت خودشون…. و اینها رو از لطف خاص خدا و برکت وجود استاد عزیزم دارم و بارها فرزندان رو به خاطر این استقلالشون تحسین کرده ام…. و خدا خیلی بهتر از خودم میتونه ازشون باز هم مراقبت کنه، خدا رو شکر که هر دوتاشون بزرگ شده اند و نیاز به مراقبت خاصی ندارند، شاید از نظر بعضی از افراد مذهبی و متعصب خانواده ام، بعضی از کارهاشون پسندیده نباشه اما اونها به راستی که دو تا فرشته ی بی نظیر و دوست داشتنیندکه هر کدوم به سبک شخصی خودشون دارند زندگی میکنند و من عاااشقشونم…. و اما قربانی کردن، اگر به خاطر دلسوزی و دوست داشتن و وابستگی به فرزندانم بخوام بی خیال هدفم بشم و مثل یه عالمه از آدم های اطرافم که شبیه مُرده های متحرک شده اند بس که به خاطر ترس از حرف مردم و ترس های دیگه شون از زندگی های به درد نخورشون خارج نشده اند، من هم شبیه اونا میشم و پاکدامنیم و احساس های خوبی که با خدا دارم، که نتیجه ی همون قربانی کردن های قبلم بوده، از دست میدم و خیلی چیزهای دیگه رو که توی دفترم بارها برای خودم نوشته ام. فرزندان قبل از اینکه یه مامان بخوان که جلو روشون باشه، به مامانی احتیاج دارند که شاد و سرزنده و پاک و سلامت باشه و یه الگو برای زندگی هاشون.و مهم اینه که اونها سالم هستند و باز خدا رو شکر که هم من و هم اونها زنده هستیم و اونها هر زمان به هر اندازه که خودشون دلشون بخواد میتونند پیش من باشند و از بودن با هم لذت ببریم🕊️🕊️🕊️🕊️🕊️چیز دومی که باید قربانی کنم ترس هامه، ترس از تنها خوابیدن در شب، که از همیشه باهام بوده هر چند که یک ماهی هست که تنهایی توی حیاط میخوابم، اما باز نیاز هست روی باورهایی که مربوط به ترس هست بیشتر کار کنم و فکر میکنم حتی خارج شدن از این رابطه، باعث بشه قوی تر بشم ممکنه اولش یه مقدار راحت نباشم اما حتما به امید خدا تکاملمو طی میکنم و من یه شخصیتی دارم که وقتی ایرادی رو توی وجودم میبینم نمیتونم بی خیالش بشم و روش کار میکنم تا بهبود پیدا کنم، همین الان شب هایی که خوابم نمیبره و یه مقدار ترس دارم از خدا میخوام که خوابم کنه و به یک دقیقه نشده بیهوش میشم😊باید بیشتر روی این باورها کار کنم که خدا بهترین حفظ کننده ست، برگی بدون اذنش از درخت بر زمین نمی افته و هرگز اتفاق نیفتاده که همسرم یا بچه هام بالای سر من بنشینند و تا صبح مواظب من باشند(هر چند که چنین توقعی از کسی ندارم) اما کسی که همیشه هم مراقب من و هم همسر و فرزندانم بوده و توی خواب و بیداری ما رو حفظ کرده فقط خداوند بوده و او همیشه با من هست و ان شاالله با وارد شدن به دل موقعیت جدیدم ترس هام محو میشه و مثل بعضی از همین شبها که توی حیاط میخوابم یادم میره که اصلا بترسم😁استاد من خیلی چیزا رو مثل دوستانی که توی این مسیر به درد من نمیخوردند یا تلویزیون….رو سالهاست که حذف کردم، و تمرکزی دارم روی باورهام و توحید کار میکنم و تمام جاهایی که خدا کمکم کرده رو مینویسم و به یاد خودم میارم تا باور کنم که خداونده که داره با دست آدمها بهم کمک میکنه چون میفهمم که بعضی جاها دارم بقیه رو منبع رزق و قدرت میبینم…. رسیدن به این آزادی که خدا بهم گفته برام مثل یه تولد دوباره ست بسیار میتونه منو رشد بده و از من یه آدم قوی تر بسازه،،، استاد من شاگرد شما هستم و عاشق عمل کردن به هدایت هایی هستم که ان شاالله منتظرم برام بیاد، منم حالم از حرف قشنگ زدن بهم میخوره من عاشق اقدام کردنم عاشق وارد شدن به دل ترس هام، عاشق رشد کردن، من با حرکت نکردن میمیرم. این سایت، سایت خداست و خداست که داره از زبان شما استاد عزیزم، با ما صحبت میکنه و من اینجا بهش اعلام میکنم که حاضرم برای این هدفم که به این باور رسیده ام که حرکت کردن به سمتش، برام حکم جهاد در راه خدا رو داره، حاضرم همه چیزم رو بدم، چون اگر بهش نرسم خیلی چیزهای مهم دیگه مو مثل خدا، مثل پاکیم مثل سلامتیم مثل توحیدی شدنم و…. رو از دست میدم،حاضرم وارد دل ترس هام بشم، حاضرم فرزندانم رو به خدا بسپارم تا خودش همه چیز رو مدیریت کنه تا هر زمان و هر اندازه که خدا صلاح میدونه ما پیش هم باشیم و من از تنها بودن هم لذت خواهم برد و ان شاالله بعد از اون میتونم یه رابطه زیبای بهشتی رو آغاز کنم و از زندگیم لذت بیشتری ببرم و دنیای جدیدمو تجربه کنم، اگر نیاز بشه حتی مهریه م هم حاضرم قربانی کنم و از صفر شروع کنم با وجود اینکه برام راحت نیست یا شاید برگردم خونه ی مادرم که واقعا راحت نیستم، اما تسلیمم، امیدوارم که خدا به بهترین مسیر هدایتم کنه، سپاسگذارم 🌹🌹🌹🌹🌹🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  7. -
    دیاموند گفته:
    مدت عضویت: 1203 روز

    بنام خدا و سلام خدمت تک تک اعضای خانواده بزرگ عباسمنش علی الخصوص بزرگ این خاندان استاد عباسمنش عزیزم

    برداشت من اینه که ما برای هر چیزی تو این زندگی بها پرداخت میکنیم. طبق قانون عمل و عکس العمل هر آنچه که دستاورد ما در زندگیست در نتیجه یکسری تلاش و باور و صرف انرژی بوده

    حالا ممکنه این دستاورد منفی باشه ممکنه مثبت باشه.

    مثلا در راستای باورهای درستی که کسی داشته تلاشهای اون منجر به کسب فلان درامد شده و یا باورهای اشتباهش منجر به تلاشهایی درجهت بالا آوردن فلان میزان بدهی شده ینی میخوام بگم اون برای بالا آوردن همون میزان بدهی هم در تلاش بوده یجورایی مثلا در تلاش برای قرض و وام گرفتن بیشتر یا تصمیمات و خریدهای اشتباه کردن و ذره ذره بیشتر کردن اون مبلغ بدهی و غیره، وگرنه خودش یکشبه اتفاق نیفتاده که.

    یا اینکه مثلا وقتی کسی درس میخونه تا از رشته مورد نظر قبول بشه درس خوندن شبانه روزی اون بهای قبولی تو رشته دلخواه بوده و اگه کم درس خونده و بیشتر وقتشو تلف کرده ، بهای اون خوش گذرونیها و وقت تلف کردنها شده یه رشته دانشگاهی خوب که از دست رفته.

    که بعضی چیزا هم واقعا بهاش خیلی خیلی سنگین هست

    مثل موندن تو محدوده امن و حفظ همین باورهای اشتباه تو زندگی که بهاش اون بهشتی هست که میتونستیم تو زندگی برای خودمون ساخته باشیم و نساختیم.

    یه جمله معروفی هست که میگن اینکه آدم تو لحظه مرگ خودشو ببینه تو قالب اون شخصی که میتونست بشه ، جهنم اون آدم خواهد بود.

    ما در هر لحظه و هر ثانیه و سر هر انتخابی در حال معامله هستیم و باید توجه کنیم که داریم چی رو با چی عوض میکنیم.

    چون روزانه ما یکمقدار مصرفی از انرژی و زمان و پول و توجه و تمرکز داریم که بهرحال تا شب صرف خواهد شد باید توجه کنیم که این صرف چه چیزی میشه

    آیا در مسیر خواسته هامون مصرف میشه یا ناخواسته هامون.

    و اینکه همه ش کنترل بشه واقعا سخته اما باید دید برآورد افکار و تلاشهای ما مثبت هست یا منفی

    اگه من میگم که خواستار ثروت و سعادت تو زندگیم هستم اما دارم بیشتر اوقات به کمبود ثروت و عدم فراوانی و نگرانی و ترس فکر میکنم دارم مسیرو اشتباه میرم.

    در حال حاضر بنده ۵ ماه هست که با سایت عباسمنش آشنا شدم و تقریبا هر روز فایل های رایگان رو گوش میدم و قصد دارم تا چند ماه دیگه هم روح و ذهنم رو با فایلهای رایگان تغذیه و تقویت کنم و اونهارو تو زندگیم اجرا کنم ، و همزمان دارم باورهامو کشف میکنم و سعی میکنم اصلاحشون کنم

    روزهایی هست که به خاکی میزنم اما سریع برمیگردم تو مسیر

    و خودم رو مقید کردم به ادامه این مسیر تا رسیدن به انتهاش که کمال خودم هست و تا اونجایی که قلبم راضی راضی بشه.تا اونجایی که بی نیاز از ثروت بشم و تا اونجایی که بهشت خودمو ساخته باشم.

    براش هر روز وقت میذارم یه دفتر گرفتم برای شکرگزاری روزانه و یه دفتر دیگه گرفتم بعنوان دفتر باورها و اونهارو با خودم هر روز حتی سر کار میبرم و اگه نیاز باشه اونجا مینویسمشون ینی میدونم که باورهای واقعی من تو زندگی واقعی و تو لحظه ش و تو برخورد با مسائل مختلف زندگی و شرایط گوناگون خودش رو نشون میده نه موقعی که دارم حرفای قشنگ میزنم .اون لحظه س که سریع مچشون رو میگیرم و مینویسم تو دفترم با شرح اون اتفاقی که افتاد و باورم رو برام آشکار کرد و بعد اقداماتی که برای اصلاحش دارم انجام میدمو هم با تاریخ مینویسم حمل دو تا دفتر با خودم اینور اونور رو برای خودم اجباری کردم

    وقت گذاشتن برای فایلهارو اجباری کردم و بعد اتمام فایلهای رایگان و طی کردن مدارهای تکاملم تهیه محصولات استاد و انجام تمریناتشو برای خودم تو برنامه قرار دادم

    سکوت کردن تو لحظاتی که میدونم تهش بحث میشه یا طرف مقابل حرفامو نمیفهمه و من حس منفی خواهم گرفت ، دوری از خیلی صحبتا و درد و دلها، جدا شدن از یک دوست ۱۲ ساله صمیمی بخاطر منفی بودنش (البته جدایی خودش اتفاق افتاد و خیلی راحتم اتفاق افتاد که احساس میکنم بخاطر تغییر مدارم بوده که ایشون از زندگیم رفت) ، اختصاص وقتهایی برای انجام تمریناتی مثل تکرار عبارات تاکیدی یا گوش دادن بهشون، بخشش بخشی از درآمدم که اول دوره برام خیلی سخت بود اما الان در پی تمریناتم جزو روتین ماهانه من شده ، قطع امید من از بنده های خدا و قطع یه سری از وابستگی های زمینیم با همه سختیاش ، پیاده روی های هر روزه و اختصاص زمانهایی برای تفکر ، و همه تمرینات عملی که انجام میدم بعضیارو اینجا یاد گرفتم بعضیا رو از کتابا یا اینکه بعضیارو خودم ساختم، ریسک رو تنها سرمایه زندگیم برای جدا زندگی کردن از خانواده بشدت منفی و با باورهای مخرب، کار کردن رو تواناییهام برای افزایش درآمدم تو یه حوزه ای جدید بعد از ساعات کاریم و همه و همه بخشی از بهایی هست که من برای رسیدن به حال خوب ، برای رسیدن به خدای خودم، برای رسیدن به ثروت و برای تجربه بهشت تو همین دنیا دارم پرداخت میکنم و اون تعهدی که برای خودم ایجاد کردم که تا روز مرگم روزانه و بطور آگاهانه بخشی از زمانم رو برای بهتر کردن خودم خواهم گذاشت .

    تشکر میکنم از استاد عزیزم بابت این فایل خوب تو این روز قشنگ که مجددا مارو به تفکر وادار کرد و باعث شد یه ایست کوچولو بکنیم ببینیم الان کجای مسیریم و کجا میخوایم بریم و دوباره با انرژی بریم جلو.

    عیدتون مبارک و از خدا برای تک تکتون عشق و سلامتی و ثروت و سعادت بی حد میخوام.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  8. -
    سحر صدیقی گفته:
    مدت عضویت: 1473 روز

    بنام خالق زیبایی ها

    سلام استاد عزیزم بهترین راهنما و معلم زندگیم

    و امروز در روز عید قربان ، عید بندگی و بزرگترین عید.

    خدای خالقم باز هم مرا متحیر و سرگشته ی هدایت بینظیرش قرار داد.

    گوشیم به علت شارژ نداشتن خاموش بود و ندایی با عجله گفت گوشیتو شارژ کن .گوشی هنوز ۱۰ درصد بیشتر شارژ نشده بود که قلبم بهم گفت آنرا روشن کن و بلافاصله وارد سایت بشو.

    من هم هیجان زده آنچه را که گفته شد اجرا کردم، وارد سایت شدم و دیدم فایل جدید گذاشته شده. عنوان فایل :حاضری برای هدفت چه چیزی قربانی کنی😒 انگار حرف خدا با من بود انگار بغضی در گلویم در حال ترکیدن بود

    انگار جهانم در سکوت محض فرو رفته بود تا من آنچه را که باید شنیده شود را بشنوم.

    انگار امروز روز قرار صادقانه من با خودم و خدایم بود. فایل را دانلود کردم و شروع به شنیدن .با جان دل ،،وجودم همه، گوش شنیدن شده بود. انگار پرده ای ضخیم را از جلوی دیدگانم کنار زده بودند و از تاریکی وجودم، روشنایی را بعد از سالها دیدم.

    خدای من چه میشنوم ، ذهنم تاب شنیدن نداشت و قلبم مشتاق شنیدن بود.

    انگار خدا برنامه ریزی کرده بود تا من را ۱ بار برای همیشه صادقانه با خودم روبرو کند و ۱ بار برای همیشه واقعیت را بپذیرم و از ناحیه امن خود خارج شوم.

    و چه قشنگ خدایم مدیر برنامه ام شد و چه زیبا هدایتم کرد به آنچه که باید بشنوم.

    واژه ها در ذهنم مرور میشد و من متحیر و گیج بودم:ابراهیم ، خلیل الله، موحد بودن، قربانی کردن، تعهد، ایمان، تسلیم بودن، پرداخت بها،

    خدایا چه میخواهی بگویی با من…

    با این واژگان چه حقیقتی را میخواهی رمزگشایی کنی…

    انگار کسی بهم میگفت خودت را آماده شنیدن حقیقت کن، حقیقتی که ۲۹ سال از پذیرش آن سر باز زدی و زندگیت بی حاصل و بی ثمر بود.

    آنجایی که استاد گفت حاضرید شما چه بهایی بپردازید انگار با من بود که سالها در خواب غفلت زندگی را گذراندم.

    به خودم آمدم دیدم دقیقا۳۷۴ روز از عضویت من و هدایت خدا به این مسیر خوشبختی( سایت) میگذرد ولی بدون ذره ای داشتن تعهد و عمل …!؟

    خود من ی روزی با تمام وجودم از خدا خواستم هدایتم کند و او مرا اجابت کرد

    ولی من شرمنده ام از اینکه اجابت خدایم را پاسخ ندادم و ۱ سال است که بی توجه بودم به اینکه من خواستم و اجابت شدم .

    ولی انگار تا به امروز قدمی در این مسیر هدایت برنداشته بودم و بهایی پرداخت نکرده بودم.

    منی که حاضر بودم توهین ها و سرزنش ها و بی احترامی ها و تحقیرها و زیر بار منت بودن را بپذیرم ولی همچنان جیره خور و نان خور جیب پدرم باشم در این ۲۹ سال.

    خدای من ، یعنی چه چیزی در من مرده بود که ۲۹ سال از زندگیم را بدون هیچ هدف و انگیزه ای گذراندم .و امروز خدا بعد از ۲۹ سال، تمام این سالها را جلوی چشمانم به نمایش گذاشت تا به من بفهماند که خواستن تنها، هیچ ارزشی ندارد و باید با همان شور و اشتیاقی که درخواست کردی با همان شور و اشتیاق قدم برداری و متوکل باشی بر من و قدرت من و تعهد بدهی برای خوشبخت شدنت.

    اگر خودم میخواستم آنچه را که امروز دریافت کرده ام بفهمم شاید سال های سال باید میگذشت.، ولی خدا امروز مرا عجیب شگفت زده کرد از هدایتش.

    امروز حس پرنده ای را دارم که سالها در قفس مانده و عادت کرده به جا و مکان و غذای آماده بی آنکه تلاشی بکند و روزها در پی هم فقط مانند یک فیلم تکراری ، تکرار میشوند.

    و اکنون در قفس گشوده شده و آن پرنده که دقیقا مصداق من است باید خودش پرواز کند و برای خواسته اش مسیرها را برود.

    پرنده ای که تا به امروز نه میدانسته خواستن چیست و نه میدانسته که باید تلاش کند اگر غذا میخواهد.

    وااای خدای من چگونه امروز مرا به خودم نشان دادی و چه ماهرانه مرا راهنمایی کردی که باید وارد سرزمین آرزوهایم بشوم و قدم در مسیر ناشناخته ها بردارم.

    به من فهماندی که باید همچون ابراهیم ایمان داشته باشم به ربوبیت تو و همچون او برای هدفم از هیچ چیزی دریغ نکنم حتی اگر جانم باشد حتی اگر پاره ای از وجود من باشد.

    و پاداش آن شجاعت و جسارت در پرداخت بها این شد که ابراهیم شد خلیل الله.و چه خوب پاداش نیک میدهد خداوند

    و چه خوب در وعده اش تاخیر نمیکند

    و چه خوب پاداش نیکوکاران را حساب میکند

    و چه خوب یارت و تمام زندگیت میشود.

    امروز تعهدی غیر قابل مذاکره میدهم بدون هیچ عذر و بهانه ای .و حتی زمین به آسمان برسد ، متتعهد میمانم که ۱ بار برای همیشه مسیر زندگیم را درست انتخاب کنم.

    و هدف اصلی من که تمام خواسته های دیگر مرا پوشش میدهد رسیدن به بی نهایت از استقلال مالی است.

    استقلالی که پر از آزادی و حس خوب پروازکردن بهم میده.

    و حاضرم برای رسیدن به این هدفم تمام وجودم را هزینه راه کنم.

    تصمیم گرفته ام که با ایمان و یقین محض بپذیرم فراوانی و ثروت دنیا را .

    و باور کنم خدای رزاق را .خدایی که حتی روزی مورچه ای را دل زمین میرساند.

    و چقدر زیباست سخن حضرت علی که فرموده اند:حتی اگر تمام مردم دنیا سوزن بفروشند، خدا روزی همه آنها را میرساند.

    در همین حدیث هزاران باور توحیدی و باور فراوانی پنهان و آشکار است.

    مصمم شده ام از هر آنچه که مرا از رسیدن به خواسته ام دور میکند حذر کنم.

    مدتی ست که آگاهانه و با اراده ی خودم دیگر دنباله رو هیچ اخباری نیستم و هیچ اطلاعی از هیچ یک از اتفاقات دنیا و به خصوص ایران ندارم.

    تلویزیون حذف شده.و در این دنیای تکنولوژی و عصر ارتباطات که همگی با گوشی های در دستمان زندگی میکنیم میتوانم بدون اغراق بگویم اگر همین الان گوشی را از من بگیرند، بدون تردیدی گوشی را کنار میگذارم .باورم نمیشود الان ۱ ماه تمام است که اینستاگرام را حتی باز هم نکرده ام و وارد نشده ام و دیروز از گوشیم پاک کردم برنامه اشو.

    امروز قدم اول را برداشتم و متعهد شده ام.

    و صادقانه با خودم صحبت کردم و یقین دارم همین قدم اول درهایی از نعمت و برکت را وارد زندگیم میکند.

    و این همت و تعهد را مدیون هدایت الله و آموزه های خالصانه استاد عزیز هستم که نور شده اند در تاریکی ،و امیدی در نا امیدی .

    و این اول مسیر است

    و من میمانم و با قدرت ادامه میدهم

    و لذت میبرم از آنچه خدا برایم در نظر گرفته.

    بهترین ها نصیب قلب های پر از مهرتان.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    اصغر و پرسیلا گفته:
    مدت عضویت: 1499 روز

    بانام خداوند عشق وثروت

    باسلام خدمت استادعزیز وخانم شایسته نازنین وهمه دوستان همفرکانسی خانواده صمیمی وبی نظیر عباسمنش

    عیدهمه شماعزیزان مبارک🌷🌷🌷🌷🌹🌹🌹🌹

    استادگلم خیلی دوست داشتم که فلسفه قربانی کردن وعید قربان رابهتر درک کنم اخه بسیاری ازاداب ومراسم مامسلمانهاباری به جهته فقط ازروی عادات واعتقادت ومیراثی که از گذشتگان به ارث بردیم میباشدبدون اینکه تاملی داشته باشیم فقط فقط چشم بسته وبدون تحقیق طوطی وارانجام میدیم.

    خداوند رابی نهایت سپاسگزارم که منو دوست داشت وبه این مسیرسرتاسر توحیدی هدایت شدم تاخدارابهتربشناسم توخودم رابهتربشناسم تاقانون خداوند رابهتر بشناسم تاچشمم بازتر بشه دنیاراطوردیگری ببینم خدایا بی نهایت ازت سپاسگزارم🙏🏽🙏🏽🙏🏽🙏🏽🙏🏽

    استادگلم من همانطور که درکامنت قبلم دراخرین قسمت سریال زندگی دربهشت گفتم هفته گذشته یکی ازبهترین عزیزانمون راازدست دادیم وبه دیارباقی شتافت که همین جاازخداوند رحمان درخواست علو درجات رابرایش دارم وخداوند روح این عزیز ازدست رفته مونه شادکنه🙏🙏🙏🙏🌹🌹🌹🌹🌹استادعزیز این موضوع راازاین جهت یاداوری کردم که همین امروز صبح قبل ازافتاب برحسب اعتفاداتمون برای این عزیزمون گاوی قربانی کردن ومن واقعا بااکراه چنددقیقه رفتم وسریع برگشتم ودایم ذهنم درگیربود چرامامسلمانها اینقدر درگیرحاشیه هستیم وبه قول استاد اصل رافراموش کردیم وبه فرعیات چسبیدیم خیلی دلم میخواست که اصل واساس فلسفه قربانی کردن رابدانم وزمانی که رفتم سایت فایلو دیدم وموضوعش راشنیدم شگفت زده شدم که چقدر خداوند وجهان به من سریع پاسخ داد وسریعا فایل گوش کردم استادگلم بسیارازتون تشکرمیکنم بابت این اگاهی های نابی که دراختیارمون میگذاری🙏🙏🙏🙏🙏🙏💚💜💙🧡💛❤ استادگلم اینقدرذوق زده هستم ازاگاهی های این فایل گفتم اولین نفرباشم که کامنت میزاره ودرخصوص پیام وموضوع جلسه

    که هدف گذاری وچه بهایی حاضریم پرداخت کنیم تابه ان هدف برسیم مفصل خواهم نوشت .

    اینجا فقط برای تشکرویژه ازاستادنازنین وخانم شایسته عزیز که واقعا بدون اغراق بایدبگویم که پیامبرزمانه ماهستین این چندسطر رانوشتم.

    استادگلم امروزچه هوای لطیفی داشت پارادایس چقدرخوش تیپ وماه شدین

    عاشقتونم ودوستتون دارم خیلی زیاد❤💛🧡💙💜💚🌹🌷🌼🌻⚘همواره درپناه الله یکتا شادوسربلند باشید🤲🤲🌺🌺🌺

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    علی اسدی گفته:
    مدت عضویت: 1354 روز

    بنام الله مهربان

    سلام خدمت استاد عزیز وخانم شایسته وخانواده عباسمنش

    اول ازهمه تحسین کنم شمارواستادعزیز نزدیک به یک ساعت سرپاوایستادی ویک فایل هدیه ضبت کردی زیره نم باران .الله اکبر.

    من بارها وبارها آمدم قربانی کنم خیلی ازچیزهاروقربانی کنم ولی بعدیک مدت کوتاهی یادم رفت ومتعهدنبودم

    ولی خب برای رسیدن به هدفم من تلوزیون حذف کردم اینیستاگرام حذف کردم وازهمه مهمترهجرت کردم به یه شهربزرگتر وامروزتعهد میدهم که درباره کمبودها وچیزهای منفی حرف نزنم وادمهای منفی راحذف کنم .خدایامن تسلیم هستم دربرابرتوخودت کمکم کن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: