در این فایل استاد عباس منش درباره اساسی ترین دلیل خلق نتایج یعنی “باورها” صحبت می کند که چه باورهایی قدرتمند کننده و به نفع ماست و چه باورهایی محدود کننده و برعلیه ماست.
این فایل را با دقت گوش دهید. نکات کلیدی آن را یادداشت کنید. سپس در بخش نظرات این فایل، تجربیات خود درباره موارد زیر را بنویسید:
الف) چه باورهای قدرتمند کننده ای داری که آن باورها ایمان و انگیزه هایت را در راستای تحقق خواسته هایت افزایش داده، به گونه ای که منجر به قدم برداشتن، اجرای ایده ها و تحقق خواسته هایت شده و به این شکل به نفع شما کار می کند؟
ب) چه باورهای محدود کننده ای را پذیرفته ای که بر علیه شما کار می کند؟ باورهایی که باعث شک و تردید، به تعویق انداختن و مانع تراشیدن برای حرکت در راستای تحقق خواسته هایت شده و به این شکل به شما ضربه زده است؟
منتظر خواندن تجربیات ارزشمند شما درباره موضوع این فایل هستیم.
نکته مهم:
گوش دادن به آگاهی های این فایل و تفکر کردن برای پاسخ به سوال بالا به شما کمک می کند تا بدانی چه باورهایی داری؟ آیا این باورها به شما کمک می کند یا به شما ضربه می زند؟!
ذهن افراد زیادی با باورهایی برنامه ریزی شده که بر علیه آنهاست. باورهایی دارند که به آنها القا کرده “داشتن فلان خواسته برایت امکان پذیر نیست”. به همین دلیل افراد زیادی حتی جرأت فکر کردن به خیلی از خواسته های خود را هم ندارند چه برسد به هدف گذاری، ایده پردازی و قدم برداشتن برای تحقق آن خواسته.
ساختار ذهن به گونه ای است که فقط برای خواسته هایی انگیزه ایده پردازی و قدم برداشتن دارد که رسیدن به آن را امکان پذیر بداند. به این ترتیب، اکثر ما، به محض شکل گیری یک خواسته در قلب مان، عطای آن را به لقایش می بخشیم چون ذهن ما رسیدن به آن خواسته را امکان ناپذیر نمی داند.
ذهن برای امکان پذیر دانستن تحقق یک خواسته و تغییر باور، نیاز به منطق های قوی دارد.
دوره روانشناسی ثروت۱، که آموزشها و آگاهیهای ناب آن در هیچ کتاب و هیچ متد آموزشیای یافت نمیشود، دورهای است که اساسی ترین باورهای قدرتمند کننده برای تغییر و رشد وضعیت مالی را شناسایی کرده و شیوهی ایجاد آن باورها را آموزش داده است.
آگاهی های این دوره در یک فرایند تکاملی، منطقهای قوی به ذهن دانشجو می دهد تا امکان پذیربودنِ رسیدن به استقلال مالی را از همین جایی که هست و همین شرایط و امکاناتی که دارد، باور کند.
وقتی “باور به امکان پذیر بودن” در ذهن فرد ایجاد شود، این تغییر بنیادین در باور، عملکرد و رفتار فرد را در مسیری هدایت می کند که خروجی اش رفاه و استقلال مالی است.
مطالعه اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره روانشناسی ثروت 1 و بخشی از نتایج دانشجویان این دوره
- نمایش با مدیاپلیر پیشرفته
- فایل تصویری چه موضوعی را باور کرده ای؟745MB46 دقیقه
- فایل صوتی چه موضوعی را باور کرده ای؟45MB46 دقیقه
به نام خدای مهربان سلام
خداروشکر میکنم که این آگاهی هارو دریافت میکنم
درسی که در این مدت از این فایل گرفتم و باعث نجات من در یه جمع سه نفره شد
من وقتی که در یه جمع سه نفره که مشابه جمع های گذشته بود و بعد ازاون بسیار ناراحت میشدم ، بعدش بسیار خشمگین ، عصبی میشدم و کلی به خودم فحش میدادم و سرزنش میکردم و از دست خودم ناراحت میشدم که چرا من مثل فلانی نیستم ولی این بار فرق داشت
وقتی که صحبت تکرای انجام شد دیدم که سریع نجواها اومد همون نجواهایی که در قبل من رو آزار میداد و به من احساس بی ارزشی میداد
دیدم داره از کمبود صحبت میکنه ،و سریع شاخک هام تیز شد بخاطر شنیدن آگاهی های این فایل ، و گفتم مجتبی چی رو داری باور میکنی، این کمبوده، آیا به تو کمک میکنه ؟ و گفتم نه کمک نمیکنه پس باورش نمیکنم ،و تو ذهنم وقتی که اون آدم داشت حرف میزد و هی کمبود رو تکرار میکرد میگفتم که این چرنده من قبول ندارم همه رو تو ذهنم میگفتم
و حتی وقتی که بعدش دوباره همون حرف تکراری گذشته رو در مورد من زد و گفت باید زمینت رو تکمیل کنی تاافراد بخرنش و یه ثروتی گیرت بیاد دیگه ناراحت نشدم و گفتم بجای تمرکز رو عامل بیرونی و سرمایه گذاری روی عوامل بیرونی روی خودم سرمایه گذاری میکنم
صبر میکنم که پولش ساخته بشه بعد رو زمین کار میکنم نه اینکه از دهنم بزنم تا اون رو رشد بدم و هیچی به هیچی آخر
و به لطف خدا ناراحت نشدم و وقتی که بعد از چند دقیقه افراد متفرق شدن و من تنها شدم با خودم گفتم خدایا شکرت در گذشته من اصلا اینطور نبودم بعد از این جلسات اینطوری و بسیار سرخورده و ناارحت بودم
ولی این بار فرق داشت، و وقتی که آگاهی های این جلسه مرور شد برام در اون لحظه متوجه شدم که باورها چکار میکنن
ورودی ها چکارمیکنن
و نحوه نگاه من به خودم چطور عمل میکنه
دیگه سرزنش نکردم خودم رو
دیگه عصبی نشدم
چون تونستم ذهنم رو کنترل کنم و آگاهانه بگم که آیا این حرف به من کمک میکنه یا نه و وقتی دیدم که کمکی نمیکنه گفتم نه پس من قبولش ندارم
و حتی بعدش دیدم که دارم احساس گناه میکنم نسبت به طرف که چرا من قوانین رو میدونم و دارم عمل میکنم و اون بنده خدا نمیدونه و داره عذاب میده خودش رو و سریع به خودم گفتم که داری از مسیر خارج میشی حواست رو جمع کن
با احساس گناه نه تنها به خودت آسیب میزنی بلکه به اون فرد به اندازه ذره ای هم کمک نمیتونی بکنی
هر کسی هر جایی هست جای درستی هست
خداوند به هیچ کس ظلم نمیکنه
این مائیم که با افکارو باورهای خودمون به خودمون ظلم میکنیم
پس فک نکن که با احساس گناه میتونی به کسی کمک کنی و فقط خودت رو از مسیر خارج میکنی و بدون که فرکانس احساس گناه فرکانس ویران کننده ای هست پس خودت رو اذیت نکن
و دیدم که به احساس بهتر رسیدم
خدایا شکرت به خاطر این آگاهی های بی نظیر
به نام خدای مهربان سلام
خداروشکر میکنم بخاطر حضورم در این سایت بی نظیر
چه موضوعی را باور کرده ای؟
بخش پنجم
اگر جمله و باوریکه وارد ذهنت میشه بهت کمک میکنه قبولش کن
من در این زمینه خیلی ضعیف عمل کردم ، فقط این چند مدتی که در سایت هستم تونستم اونم با فقط گوش دادن به فایلها ورودی مناسب دادم ، وگرنه در گذشته هر آکه هر چیزی میگفت ، هنوز از دهنش در نیومده من قبولش میکردم و تا همین چند وقت پیش هم همین بود و هست ، طوری که همسرم میگفت مجتبی تو در گنده کردن آدمها حرف نداری ،جوری آدمها رو گنده میکنی که انگار داری با خدا حرف میزنی
در بحث مالی چه باورهایی داری که ترس رو در تو ایجاد میکنه؟
باورهای ذهن من اینها هستن :
باور من اینه الان برای پیدا کردن الگوهای موفق که همسن من هستن ، و در ایران هستن و در روستا هستن، میگه که من کارمندم و از صبح تا شب گیرم ، و کلی مشغله دارم پس من نمیتونم که الگو پیدا کنم بزار برای یه روز دیگه ، بزار برای یه روزی که خودش پیدا بشه
ای بابا بازم کار سخت ، حالا من از کجا برم الگو پیدا کنم چقد کار سختیه ، ولش کن همین که صبح برم و شب بیام و بهتر و راحت تره ،خلاصه یه بخور نمیری میاد داریم سپری میکنیم ، بیکاری پاشی بری راه بیفتی بزنی در خونه این و اون که باهاشون حرف بزنی و مساحبه کنی و بگی چطور موفق شدی، ول کن این کارهای سخت رو
آخرشم هیچ به هیچ ولش کن
یا اینکه ولش کن سخته ، بسپار به خدا اون خودش ردیف میکنه ،تعجب میکنم که چرا این همه سال خدا ردیف نکرده مگه من نسپردم بهش
اینجا برای پیدا کردن الگوهای مناسب بسیار بسیار مقاومت دارم و انگار که باید کوه بکنم
مقاومت دیگه ای که دارم برای نوشتن و فک کردن به توانایی ها و استعداد هام هست که ذهنم میگه آخه تو به چه استعداد
تو استعداد داری ، خب همه دارن ، اگر مردی یه کاری کن که هیچ کس در دنیا نکرده
فک کنم ذهنم دنبال اینه که من پیاده برم کره ماه ،و اگرم برم باز میگه این که هنر نیست اگه مردی خورشید و جابجا کن
جالبش هم اینکه ذهنم میگه فقط تو اینجوری هستی ، بقیه همه پرفکت و بی نقص هستن
من هیچ وقت به چیزهایی که به خوردم داده میشه فک نمیکنم
چون اصلا باور ندارم که باورها دارن کار میکنن، با اینکه این همه تو سایت هستم ، با اینکه این همه تقریبا هر روز فایل گوش میدم ولی باز باور ندارم که باورها دارن کار میکنن
البته نسبت به گذشته خودم و شروع اول در سایت بی نهایت بهتر شدم ، واقعا باورها مسائل بنیادی هستن
خداروشکر امروز تونستم جلوی یه عصبانیت همیشگی رو بگیرم
قبلا اگر کسی چیزی بهم میگفت مثلا میگفت اشتباه کردی من خیلی ناراحت و عصبی میشدم و اگر جا داشت دعوا و اگر جا داشت فحش پدر و مادر و فلان میدادم بهش ولی پیشرفته اش این بود که قهر میکردم میرفتم ، و این کم کم بهتر شد تا امروز که همکارم به من گفت که اشتباه کردی و حتی به شوخی گفت ، و طبق گذشته من باید ناراحت و عصبی میشدم ،ولی به محض اینکه احساسم بد شد سریع به خودم گفتم داری چکار میکنی داری از مسیر خارج میشی، و به خودم گفتم چرا ناراحت شدی؟ گفتم که بخاطر اینکه اون گفت اشتباه کردی و من ارزشم پیش طرف اومد پائین و سریع به خودم گفتم که ببین من ارزشمندی خودم رو گره زدم به اینکه دیگران من رو تایید کنند و اینکه من کاری رو درست انجام بدم ارزشمندم و اگ رندم بی ارزشم ،گفتم مجتبی جان تو همینطوری که هستی ارزشمندی فارق از اینکه کاری رو درست انجام بدی یا ندی، فقط به صرف اینکه بدنیا اومدی ارزشنمدی و چقد احساسم خوب شد و خداروشکر دیگه نه از اون قهر کردن ها خبری بود نه از اون به خودم فحش دادن ها نه ناراحتی نه کینه و چقد خوشحالم الانم
باور جدیدی که جدیدا کشف کردم برای استفاده از کولر هست، الان که تابستون هست و من از سر کار میام ،یه پیام از اداره برق اومد که شما سال گذشته آدم پر مصرفی بودی و اگر این بار پر مصرف بشی جریمه میشی، و من از اون موقع ترسیدم و میگم نکنه یه کم زیاد بیاد ،آخه پول که نیست ،منم که کارمندم ، راهی هم نه الان نه درآینده هست که من بخوام پولی وارد حسابم بشه ، با اینکه درآمد پارسالم از امسال کمتر بود ولی من هیچ وقت پول برقم با اینکه زیاد هم اومده بود عقب نیفتاد ولی این بار با اون پیامک که به من احساس گناه و ترس داد ترسیدم
در صورتی که باور فراوانی میگه که فرصت ها هر روز بیشتر و بیشتر میشن ،و هیچ سالی هم نبوده که من پول برق رو نتونم بدم و همیشه درآمدم از این چیزها بیشتر بوده و الان درک کردم که اون پیامک هم خودش یه باور بوده
آخه من فک میکردم باورها یه چیزهایی هستن که یه جاهای خاصی وجود داره و فقط همون هایی هست که استاد میگه و بقیه دیگه باور نیست و یه مشت جمله است که درست هم هست
اینجا به خودم تعهد میدم که آگاهانه حرف هر کسی رو نشنوم و باور نکنم
هر چیزی که به من احساس ترس میده احساس نگرانی احساس ضعف میده سریع به خودم بگم که این از ناحیه شیطان هست که میخواد مومنین رو ناامید کنه و بگم که این یه باور محدود کننده است و باورش نکنم
چون خداوند وعده فزونی و نعمت میده ولی شیطان وعده نگرانی و ترس و ناراحتی و نا امیدی میده
باعث میشه آدم بترسه و حرکت نکنه
وقتی که خوب به خودم نگاه میکنم میبینم که هنوز هیچی چیزی رو در مورد اینکه منم که با افکارم زندیگم رو میسازم باور نکردم
من هیچ وقت همین الان که این همه در سایت هستم و فایل گوش میدم ننوشتم که چی میخوام چون باور ندارم که بشه با افکار زندگیت رو خل کرد ،
پس ایرادهای من اینجاست ، بالخره تغییرتون میدم
این روزها یکی از بهترین رفیقهای من ولی است
من با این ولی روزها و شب ها رو دارم سپری میکنم
و ولی به عنوان بهترین دوست من رو تنها نزاشته
من میخوام به فلان خونه برسم ولی …
من میخوام فلان ماشین رو داشته باشم ولی
من میخوام آزادی زمانی و مکانی و مالی داشته باشم ولی
من میخوام که وقت بیشتری داشته باشم و زمان کمتری کار کنم و درآمد بشتری داشته باشم ولی
این ولی همیشه هست
خدایا هدایتم کن که اینها رو درست کنم
استاد بی نهایت از شما سپاسگزارم
از خانم شایسته عزیز هم که همیشه در صحنه حضور داره و این فیلم برداری ها رو میگیره بی نهایت سپاسگزارم
به نام خدای مهربان سلام
خداروشکر میکنم بخاطر حضورم در این سایت بی نظیر
چه موضوعی را باور کرده ای؟
بخش چهارم
من فک میکردم که حتما باید در چندین رشته اول باشم
این باور باعث شده بود که من چقد فشارهای زیادی به خودم بیارم که در تمام زمینه ها سعی کنم چیز یاد بگیرم که یا کم نیارم یا اول باشم یا اگر هر کسی سوالی پرسید جواب بدم که بگه این مجتبی دیگه کیه بابا ، خیلی حرفه ای هست ،هر چی ازش میپرسی جواب میده
چقد این باور اشتباه باعث شد که من در جمع ها و بعضی مهمانی ها حضور پیدا نکنم یا اگر پیدا کنم طوری احساس قربانی شدن بگیرم که جمع من رو تایید کنه
چون من نمیتونستم در تمام زمینه ها اول باشم یا اطلاعات داشته باشم
من با عرق خور میشستم و عرق میخوردم که بدونم چطوریه که اگر کسی پرسید بگم من هم هستم
من با مکانیک مکانیکی میکردم که اگر کسی پرسید بگم منم بلدم
من با جوشکار جوشکاری میکردم که اگر کسی پرسید بگم منم بلدم و احساس ارزشمندی بگیرم ازش
من با طراح ، با کامپیوتری، با بازیکنی ، با قلیون کش، با مواد مخدر کش با هر کسی که در ارتباط بودم و اون هر کاری بلد بود اگر مدتی پیشش بودم سعی میکردم که کارش رو یاد بگیرم که اولا بگه چه بچه زرنگی هست و اگر کسی پرسید کم نیارم و ارزشمندیم رو از اونها بگیرم
یادمه که در کارخونه اون اوایل چقد به خودم فشار می آوردم که برق کاری و پی ال سی دستگاه رو یاد بگیرم چون فک میکردم که موفقیت در اونه ، با اینکه متنفر بودم ازش و حالم بد میشد ازش ولی میگفتم اگر یاد نگیرم کلام پس معرکه است و من رو میندازن بیرون یا ارزشم کم میشه یا اصلا در زندگیم موفق نمیشم یا اینکه فلان آدم که در ذهنم بت کرده بودمش من رو تایید نمیکنه
ولی از وقتیکه دوره احساس لیاقت رو کار کردم حالم بهتر شد و دیگه برام مهم نیست یعنی داره بهتر میشه
چقد این جمله به من میتونه کمک کنه : چقد من ساخته شدم برای این کار ، از این به بعد میخوام از این جمله استفاده کنم برای بهبود استعداد هام و توانایی هام
چقد زور زدم که مکانیکی کنم چون بابام مکانیک بود، و من از بوی روغن و کثیفی متنفرم و فرار میکنم
چه چیزهایی رو پذیرفتید که داره بهتون ضربه میزنه
من محدودیت رو پذیرفتم
من کمبود آب و برق رو پذیرفتم
من نبود پول و کمبود پول رو پذیرفتم
من همیشه جیبت خالی باشه رو پذیرفتم
من پذیرفتم که باید همیشه یه کارمند باشم و ثروتمند شدن برای از ما بهترونه
من پذیرفتم که پول به سختی و عذاب زجر بدست میاد و باید بری وسط گرما و سرما کاری که اصلا ازش خوشت نمیاد رو انجام بدی تا بلکه یه مقدار پول گیرت بیاد چه برسه به ثروت
من بشدت میترسم که اگر بخوام حرکت کنم و یه کاری برای خودم بکنم چون اولین چیزی که میاد سراغم اینه که مردم چی میگن، مردم چی میگن اگر بفهمن منی که مهندسم رفتم یه کار دیگه کردم یا فلان کارو بهمان کارو کردم ، حتی اگر اشتباه باشه، و من بسیار از حرف مردم میترسم چون مردم رو در ذهنم بت کردم
من این باور رودارم که اگر مجتبی میخواستی کاری کنی همون چند سال پیش میکردی الان که 37 سالت شده دیگه دیره
من باور کردم که دیگه نمیشه درست کرد چیزی رو ، چون دیگه من باورهام قدرتمند شده و دیگه نمیشه تغییرشون داد
من به صورت بنیادی باور دارم که روابطم خوبه و دقیقا همین اتفاق رو دارم تجربه میکنم
من به صورت بنیادی این باور رو دارم و بخاطر این همیشه روابط خوبی رو تجربه میکنم و انگار که کلا همه چیز طبیعیه ولی بیشترین مقاومت رو دربرابر پول دارم
وقتی که فک میکنم که دیر شده و از من گذشته اولین چیزی که احساسم رو بد میکنه عجله است و تصمیماتی که از روی این باور میگیرم اغلب من رو به عذاب میندازه
به نام خدای مهربان سلام
خداروشکر میکنم بخاطر حضورم در این سایت بی نظیر
چه موضوعی را باور کرده ای؟
بخش سوم
من تو این سایت اولین جایی هست که حرفهایی رو میشنوم که تا حالا در زندگیم شبیه ش رو نشنیده ام
باور قلبی محدود کننده من : من اگر بخوام ثروتمند بشم باید پوستم کنده بشه و پیر بشم
من تا آخر عمرم کامندم و کارمند میمیرم ، من دیگه نمیتونم باورهام رو تغییر بدم
درک من :
من فک میکردم تا الان که نه حتی اگر یه باوری داشته باشی که غلط باشه و داره بهت کمک میکنه این بدرد نمیخوره و ته ش باعث بدبختی میشه
ولی الان متوجه شدم که نه اگر هم یه باوری دارم که داره به من کمک میکنه به خودم احساس گناه ندم و ازش استفاده کنم
من استعدا خوبی دارم در قانع کردن دیگران
در فروشندگی
چیزهایی که کمک کرد من در فروش بیمه عمر خیلی خوب پیش برم و پول خوبی بسازم و اینها بود
صبوریت من
اخلاق خوب من
این باور که من دارم یه ارزش الهی می فروشم به ملت و یه کار الهی دارم میکنم
پس چرا فک میکنم که صبورت به چه دردی میخوره ، چرا فک میکنم که اخلاق خوب به چه دردی میخوره
من بارها شده که احساس کردم یه برتری زاتی در شناخت خودم و مسائل مربوط به روان و فروشندگی دارم ولی بارها و بارها گفتم که به چه دردی میخوره ،خب همه بلدن که اینطور باشن
و اینجا متوجه ام که مقایسه چه آتشی بر خرمن زندگی من زده ،من مقایسه کردم خودم رو با دیگران ، اونم دیگرانی که از من بالاتر بودن ،بدون اینکه توجه کنم به گذشته اونها و باورهایی که داشتن ، من با مقایسه کردن خودم با دیگران در هر شرایطی خودم رو نابود کردم و دارم میکنم ،و باید خودم رو سریع نجات بدم
من فک میکردم که من فقط دارم درست فک میکنم و دیگران غلط فک میکنن این یعنی مقایسه ، این یعنی من تمرکزم به جای اینکه روی خودم باشه روی دیگرانه
همش به جای اینکه فک کنم به توانایی های خودم به فکر اینم که مثلا همسرم چرا رو باورهاش کار نمیکنه یا بچه ام رو چطور تربیت کنم ، جان من عزیز من تمرکزت رو روی خودت بزار اونها درست میشن
چقد این فایل داره به من کمک میکنه که بهتر درک کنم قوانین رو
این مثال خیلی بهم چسبید : خواسته ات اینه که میخوای قهرمان وزنه برداری بشی و باورت اینه که من ساخته شدم برای بلند کردن وزنه
آره خود این جمله یه باوره خوب برای منه ، من ساخته شدم برای این کار
برداشت اشتباه من در گذشته از این جمله این بود که وقتی که من میگفتم من ساخته شدم برای این کار وقتی که این رو میگفتم به خودم سریع بعدش میگفتم که نگو این رو مگه تو برده ای ، تو باید پادشاهی کنی،این نشون میده که من مفاهیم رو اشتباه برداشت کرده بودم
بزرگترین باور اشتباه من این بود که من باید کل جهان رو تغییر بدم و وقتی که به لطف خدا با سایت آشنا شدم متوجه شدم که اون کسی که جهان رو تغییر میده خداونده ،من فقط میتونم دنیای خودم رو تغییر بدم و رشد بدم و دیگران هر کسی دنیای خودش رو داره
به نام خدای مهربان سلام
خداروشکر میکنم بخاطر حضورم در این سایت بی نظیر
چه موضوعی را باور کرده ای؟
بخش دوم
در زندگیت چه باورهای قدرتمند کننده ای داری که باعث شده بخاطرشون پیشرفت کنی؟
دقیقا درسته : من بیشتر باورها محدود کننده دارم تا قدرتمند کننده
بیشترین باورهای من که در حال کار و جهت دهی زندگی من هست از شنیده ها و دیده ها اینها هستن
مجتبی تو باید بری مشاوره کاری بدی تا موفق بشی و درآمدت بیشتر بشه
تو باید مدرک تحصیلی بگیری
تو باید دفتر طراحی و مهندسی بزنی
تو باید پیمانکاری کار کنی تا موفق بشی
تو باید یه کاری برای خودت راه بندازی تا موفق بشی
تو باید الکترونیک بلد باشی تا موفق بشی
تو باید یه دستگاه ساز باشی تا موفق بشی
تو باید روابط خیلی زیادی برقرار کنی تا موفق بشی
تو با زن و بچه و مستاجری به هیچ جایی نمیرسی
تو بدون قسط و وام و قرض به جایی نمیرسی
تو نمیتونی نقد چیزی رو بخری
تو اگر صبح زود نری سر کار و شب نیای به موفقیت نمیرسی و همینی رو هم که داری از دست میدی
تو باید دور باغت دیوار بکشی تا بفروشی و یه پولی دستت بیاد و با اون یه کاری کنی وگرنه به هیچ جا نمیرسیو همین میمونی
تو باید بتونی این زمین ها رو بفروشی تا بتونی موفق بشی
تو باید شغل دوم داشته باشی تا بتونی موفق بشی
تو باید مجرد باشی ، زن و بچه دست و پای تو رو گرفته
تو باید اضافه کار وایسی تا یه دوزار بتونی پس انداز کنی
تو باید هیچی نخوری تا بتونی پول پس انداز کنی
تو باید از این شهر بری اگر میخوای موفق بشی
برای پیشرفت حتما باید بری تهران تا موفق بشی
باید بری بازار و پدرت در بیاد و گاری حول بدی وگرنه موفق نمیشی
باید خون دل بخوری ، باید خاک بخوری ، باید سختی بکشی ، باید پیرت در بیاد ، باید عذاب بکشی
موفقیت راحت بدست نمیاد
پولدارها همه دزدن ، همه کلاه بردارن ،همه یه مشکلی تو زندگیشون دارن، اکثرا مریض هستن ، پولدارها خانوادشون ول معطل هست، از هم پاچیده هستن، پولدارها آسایش ندارن ،پولدارها خودخواهن
به نام خدای مهربان سلام
خداروشکر میکنم بخاطر حضورم در این سایت بی نظیر
چه موضوعی را باور کرده ای؟
بخش اول
افکار من به محض دیدن فایل جدید و دیدن عکس استاد در پس زمینه
فایل جدید اسمش چیه؟ خب پس بدرد من نمیخوره ولش کن
ای بابا استاد هم هر روز رشد و پیشرفت میکنه و چه بدنی ساخته ولی تو چی ، هر روز داری پسرفت میکنی، هر روز بدنت داره افت میکنه
تو بدرد هیچی نمیخوری، تو الکی زنده ای ، و هیچ سودی نداری ، تو اراده نداری، تو تعهد نداری، تو بلد نیستی رو خودت کار کنی، ببین استاد رو ،چقد رشد کرده و تو چی ؟ هیچی به هیچی، تو بدبختی پس ولش کن از سایت برو بیرون و برو یه کار دیگه انجام بده
در اینجا دیدم که به محض دیدن فایل جدید و عکس احساسم بد شد و افکار بالا داشت کار میکرد ، و این نشون میده که ذهن من هنوز مقایسه گر هست و بجای اینکه به این توجه کنه که تا سه ماه پیش من ماضی نقلی در زبان انگلیسی نمیدونستم چیه ، الان دارم کتاب داستان سطح 1 رو به راحتی میخونم و لذت میبرم و این پیشرفت رو نمیبینه
خب بریم سراغ گوش دادن به فایل
من سریع میدوم به چه دردی میخوره
وقتیکه رفتم و یه فیلم از بولت دیدم که چقدر سریع میدوه ، جلسه 11 احساس لیاقت برام منطقی تر شد که مفهوم توانایی ها و استعدادهای زاتی خودت یعنی چی؟ اینکه تو میتونی از تواناییها و استعدادهای خودت که سرمایه های اصلی تو هست میلیاردها پول بسازی
من دیدم که صبوری یکی از خصوصیات بارز و عالی من هست
دیدم که اخلاق خوب از خصوصیات خوب من هست
دیدم که پشتکار یکی از خصوصیات خوب من هست
و درک مفاهیم و رفتارها یکی از خصوصیات خوب من هست
و این سوال رو از خودم پرسیدم که خب که چی ؟ چطور میشه از اینها پول ساخت
که هدایت شدم به این فایل، وقتی که خودم رو جای بولت گذاشتم در کودکی که حتما یه شمه ای از اینکه سریعتر میتونه نسبت به دیگران بدوه داشته و بهش پی برده ، این سوال رو از خودم پرسیدم
تو دو خوبی داری چطور میشه از دویدن پول ساخت ؟ دیدم که ذهن من میگه که خب که چی ، آخه دویدن هم شد هنر
ولی دیدم که اونجایی که بولت بزرگ شده چون همه دونده هستن ، اونجا تو ذهنش ارزش پیدا کرده و رفته سراغش و شاید اگر بولت جایی بود که هیچکس دونده نبود و مثلا همه آشپز بودن احتمال داشت که چیزهایی که دیده رو باور کنه و بره سراغ آشپزی
و من به این نتیجه رسیدم که من خصوصایت خوب و استعدادهای خوب زیادی دارم و احتمالا به دلیل اینکه اطرافیانم طور دیگه ای رفتار میکنن من هم سعی کردم که مثل اونها رفتار کنم و الان برام سواله که چرا ثروت وارد زندگی من نمیشه
وقتی که من فک کنم که من دونده خوبی هستم و برم سراغ علاقه ام و ببینم چطور میتون رشدش بدم قطعا هدایت میشم به مسیر درست
که بولت هم همینطور بوده
فقط چقد باور محدود کننده من در مورد دوندگی دارم
آخه دو هم شد نون و آب
بیا برو فکر نون باش که خربزه آبه
یعنی چی صب تا شب بری بدوی
بیا برو یه نرم افزاری یاد بگیر یه دانشگاهی برو یه درسی بخون
یه مکانیکی یاد بگیر یه فروشندگی یاد بگیر
یه سیم پیچی یادبگیر
یه چار نفر آشنا پیدا کن برو تو جای دولتی یه منطقه امنی برا خودت درست کن که یه زندگی راحتی داشته باشی یعنی چی بری بدوی
در صورتی که موفقیت تو زات هر آدمی هست فقط یه قدم باهاش فاصله داره و فقط ادامه اش بده
این نشون میده که ذهن من درباره هر چیزی اینطور فک میکنه
تازه میفهمم که چرا من وقتی که هر توانایی و استعداد و خصوصیت مثبتی از خودم رو میگم ذهنم مقاومت میکنه و میگه که چی
به چه دردی میخوره
آخه صادق بودن نون و آب میشه : این میشه که یه شخصی مثل آقای فاتح که تولید کننده جدول های کشور ایران هست کل سرمایه اش رو بده بدستت، کسی که شهرک سازی میکنه در کشور و خارج
و مثال هایی از این دست
پس نگو این رو ، و حتما نگاهت رو کلا عوض کن ، و اگر بولت رو دیدی بگو که ببین آدم میتونه از سرمایه درونی و خدادادیش چقد ثروت بسازه ،چقد لذت ببره ،و چقد کیف کنه