چه موضوعی را باور کرده ای؟ - صفحه 15

960 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فاطمه تقی زاده گفته:
    مدت عضویت: 2317 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربانم

    سلام به استاد عزیزم ومریم جانم وتمام دوستانم

    استاد باورهای مخربی که داشتم حتی نمیدونستم اشتباهه که بخام بهش فکر کنم وباورهای درست جایگزین کنم،به لطف آموزه‌های شما متوجه این باورها شدم سعی بر این دارم باورهای درست رو جایگزین کنم.

    باورها اشتباهی که تا کنون مانع رشد پیشرفتم بودن

    باورهای اشتباهی که از خانواده خودم وهمسرم واطرافیانم بهم رسیده بود اینکه زن نباید شاغل باشه باید خونه باشه کارهای خونه رو انجام بده حرف حرف مرد هستش زن نباید دخالتی داشته باشد

    باور اینکه مرد پول ودرآمد داره زن نه،مرد قادر به ساختن ثروته

    باوراشتباه اینکه ارزش واحترامی که برای دیگران واطرافیان قائل بودم برا خودم نبودم برای پذیرایی اول دیگران،اولویت قرار دادن نظردیگران بر نظرخود.

    باور داشتن چشم زخم،باور داشتن این که برای حل مسائل زندگی وگرفتاری ودرمان بیماری وهرچیزی بایددست به دامن امامان شد.باکلی باورهای مذهبی.باور اشتباهی که درمورد تربیت بچهام داشتم.

    استاد باور های درستی که جایگزین کردم،اینکه خودم خالق زندگیم هستم،باید دستم تو جیب خودم باشه،بدون وام وچک وقرض هم میشه بهترین زندگی رو داشت وآرامش ولذت رو تجربه کرد وثروتمندشد.

    کنار رفتن از سرراه خداوند وسپردن بچها به خداوند باخیال راحت وبا آرامش به کارم مشغول شدن

    من خالق زندگیم به بهترین شکل ممکن هستم.

    باور اینکه به هرکس توجه کردم یا یادی ازش کردم همون روز یا میبینمش یا خبری ازش بهم میرسه.

    باور دارم که از سنم کمتر به نظر میرسم وچشمهای زیبایی دارم که این باور بارها وبارها از طریق دیگران بهم گفته شده

    باور اینکه منم میتونم

    ثروتمند باشم وبه استقلال مالی برسم‌.

    استعدادانجلم هرکار ی رودارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      مریم گفته:
      مدت عضویت: 996 روز

      سلام دوست عزیز

      من هم مثل شما این باورها داشتم سالها با این باورها زندگی کردیم یک شبه نبوده

      من هم مثل شما چقدر همسرم توی سرم کوبید زن نباید بیرون کار کنه …

      یا تو دخالت نکن کار خونه رو بکن زن هیچ کاره هست

      ما هم ای جورهای باور کردیم

      درسته برای هر کاری دست به دامن امام ها شدیم امامها هم واسطه خداوند هستن

      ما خالق زندگی خودمون هستیم الان جرات ندارم پیش همسرم بگم ما جانشین خداوند هستیم…. ای جورهای فکر میکنه کفره…..

      این ها همش از بی آگاهی هست

      یا اینکه همش به مهمان و خانواده اهمیت می دادم خودم هیچ الان بهتر شدم

      باور خوب بهتر از اون خرافات هست که به خورد ما دادن

      خدا رو شکر فهمیدیم قبول کردیم

      من هم مثل شما می خوام به امید خداوند خودم پول بسازم چشمم دنبال جیب همسر نباشه

      من هم مثل شما با وام و قرض مخالف هستم

      خدا رو شکر در فرکانس این آگاهی ها قرار گرفتیم این یعنی موفقیت

      یعنی رشد و پیشرفت من هم امید دارم موفق میشم وآگاهتر با آموزهای استاد

      امیدوارم موفق باشی

      در پناه خداوند

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        فاطمه تقی زاده گفته:
        مدت عضویت: 2317 روز

        به نام خداوند بخشنده مهربانم

        سلام مریم عزیزم دوست خوبم

        سپاسگزارم وقت گذاشتین کامنتم رو خوندید وپاسخ گذاشتین

        مریم جان با اجازه تون داستان هدایتتون رو خوندم،خیلی خیلی خوشحالم از حضورتون در این سایت الهی ورشد وپیشرفتهایی که داشتین

        به لطف خداوندم و وجود پاک استاد عزیزم ومریم شایسته عزیزم از زمین تا آسمون تغییر کردم واز زمانی که درک کردم این من هستم که زندگی خودم رو خلق میکنم مسئولیت تمام اتفاقات زندگیم رو برعهده گرفتم اول خودم بعد همه روبخشیدم وقلبم رو پاک کردم از هر ناپاکی وسعی کردم پیوسته رو خودم کار کنم وبا گذروندن دوره تکاملم،نرم نرم همه چیز تغییر کرد ونتیجه گرفتم وبا نتیجه بدست اومده انرژی گرفتم برای حرکت کردن ورشد وپیشرفت بیشتر.

        خداروشکر تغییرات بزرگی تا حالا داشتم که بزرگترین دست آوردم احساس خوب وعالی وآرامشی که دارم هستش.

        سپاسگزارخداوندم هستم بخاطرهم مسیرم کرد با دوستان بی‌نظیر وخوش قلبی چون شما

        انشاالله لحظه لحظه زندگیت سرشار از عشق خدایی وغرق در شادی ورشد پیشرفت روز افزون باشی عزیزم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    ندا رنجبری گفته:
    مدت عضویت: 3358 روز

    به نام خدا.

    سلام خدمت استاد گرامی و دوستان عزیز همفرکانسی.

    استادجان اینقدر دلتنگ شما و فضای زیبای پارادایس بودم که گفتم حتما باید فایل رو به صورت تصویری ببینم.

    استاد من هر موردی که توی کودکی از زبان مادرم شنیدم خیلی نقش داشته در شکل گیری باورها در من و الان هر موفقیتی رو دارم چیزی هست که از سال های ابتدایی زندگیم در موردش باور خوب بهم داده شده و هر چیزی که داخلش ضعف دارم باز برمیگرده به کودکیم.

    مثلا مادرم همیشه میگفت پول مثل ریگ میمونه تو دست از لای انگشتای آدم میریزه زود تموم میشه و این باور نامناسب کاری کرد با من که هیچ وقت نتونم توی پس انداز موفق باشم و همیشه پول توی حسابم بهم سیخ بزنه اما از وقتی دوره ی ثروت رو تهیه کردم شما رو به عنوان پدر پولدارم انتخاب کردم مثل رابرت کیوساکی و گفتم هر کاری پدرم تونسته انجام بده من هم میتونم و این شد که الان اینقدر توی خرج کردن و پس انداز کردن و مدیریت پول خوب شدم که مادرم برای اینکه پولش خرج نشه به حساب من واریز میکنه و کلی از پولای مادرم دست من هست.

    از طرفی یه سری باورهای مناسب در مورد شغلم دارم که اونا رو هم از کودکی با خودم حمل کردم و الان دارن بهم نتیجه میدن، مثلا چون مادرم شاغل بود من هیچ وقت بیکار نبودم و از سن خیلی کم شغل و درآمد داشتم، یا مثلا چون باور داشتم دستپخت من به عمه هام رفته همیشه از دستپختم تعریف شده، چون عمه هام خوب بودن تو این مورد، یا چون از بچگی مادرم مدام بهم گفته چپ دست ها باهوش و خلاق و هنرمند هستن و خصوصا توی ورزشای دست و هنر با دست خیلی خوب هستن بعدش هم خودم با مقاله های مختلف به این باور پر و بال دادم و دیدم که اکثر هنرمندان و دانشمندان و موسیقی دانان و افراد موفق تاریخ چپ دست هستن باورش کردم خصوصا که خیلی مادرم اینو تو بچگی زیاد در موردم گفت و تکرار کرد، اینا باعث شد منی که چپ دست بودم بدون تلاش خاصی تا مقطع ارشد دانشگاه دولتی قبول بشم و درس بخونم چون باورم شده بود باهوشم، باعث شد توی بسکتبال دانشگاهی باعث امتیاز زیاد با پرتاب دو امتیازی برای تیمم سبب پیروزی بشم با داشتن قد کوتاه و جثه ی ضعیف و دستان کوچولو، فقط چون باور داشتم توی کار با دست خوبم حتی تنیس روی میز همون بار اولی که راکت گرفتم دستم و بازی کردم مربیم گفت قبلا کار کردی؟ گفتم خیر گفت پس دلیل خوب بازی کردنت اینه که چپ دستی. حتما توش استعداد ذاتی داری، اینکه چپ دستا ذاتا هنرمند هستن باعث شد بعد استعفا از شغلم بیام توی آرایشگری و هنر رو به عنوان شغل انتخاب کنم و این باور ذاتا هنرمند آفریده شدنم کمکم کرد بدون اینکه آموزش تخصصی ببینم یا کلاس خاصی شرکت کنم بتونم از این شغل به درآمد برسم و روز به روز بیشتر پیشرفت کنم، چون توی سن نوجوانی تجربه های موفقی از این کار داشتم تمام اونا بال و پر داد به این باورم و الان تقریبا این باور محکم شده که من ذاتا هنرمند و خلاق هستم و ذهن بازی در تخیل و تجسم دارم، در مورد آرایشگری اینقدر خودم رو باور دارم که بدون آموزش میکاپ دیدن راحت با وسایل معمولی برای دیگران میکاپ انجاج مبدم و اونا کاملا راضی ان و خوشحال و بهم پول پرداخت میکنن جالبه که حتی یک ساعت هم آموزش ندیدم براش.

    چون از کودکی بهم باور داده شده بود که سخنور خوبی هستم توی سن کم شدم معلم و بعدش چند سال پیش که از کارمندی خارج شدم و اومدم توی شغل آرایشگری به فاصله ی اندکی بعد از ورود به این شغل تونستم هنرجو بگیرم و اینقدر فاصله ی یادگیری خودم تا رسیدن به درآمد و سپس گرفتن هنرجو فاصله ی کمی هست که تقریبا مثل معجزه میمونه چون اکثرا باور دارن که باید خیلی تجربه ات توی یه کار بالا باشه تا بعد بتونی آموزشش بدی اما من اینو نقض کردم و تماما دلیلش همین باور بود که من ذاتا مدرس خوبی هستم و خیلی خوب میتونم مفهوم رو انتقال بدم.

    خیلی باورهای خوب دیگه هست که از کودکی با خودم آوردم و توی بزرگسالی سبب موفقیت خصوصا کاری شده برام اما در زمینه ی مالی لازم هست باورهام بهتر بشه تا موفقیت مالی پایدار ایجاد بشه برام که اونم تو دوره ی ثروت دارم روش کار میکنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  3. -
    پدرام فصیح زاده گفته:
    مدت عضویت: 1208 روز

    خدا همه چیزه…

    خدا برام همه چیز میشه به شرط ایمان…

    ایمان مهمه، استعداد مهم نیست….

    میخوام برم سراغ چندتا باور اساسی که در وجودم است و خیلی دارم روش کار میکنم که بتونم خوب بشم و باور قدرتمند کننده به جاش بوجود بیارم.

    1) من الان توی شرکت کاله هستم و این شرکت بین تمام شرکت های مواد غذایی معروف هست به نقدی کار کردن. شرکت کاله توی لاین های لبنی و انجمادی و… زیاد سخت نمیگیرن و حساب باز برای 3 روز و تا یک هفته دارن برای مشتریان. ولی برای لاین بنده که بهش میگن سولیکو پلاس ( گوشتی و سس) کلا نقد نقد هست.

    اوایل کارم بارهایی که سفارش میزدم اگه کسی پول نداشت برگشت میدادن و من هم نمیدونستم داره از حقوقم بابت برگشتی ها کم میشه. یکم که اومدم جلوتر و فهمیدم جریان چیه، با کمک سرپرستم افرادی که میگن پول ندارم الان بدم، به جای اینکه برگشت بدن، نامه میزنه مالی که براش بار رو بذارن و من بیفتم دنبال پول ها….

    یکی از مهمترین دلایلی که من سال 96 از شرکت بهنوش خارج شدم بحث رسیدی کار کردن بود و وقتم همش برای افتادن دنبال پول تلف میشد.

    الان من با باورهای جدیدی از استاد روبرو هستم و خودم این شغل عالی رو با با رهام جذب کردن که بیام توی شرکتی که کلا نقدیه و لاین من نقد نقد باشه. اما حالا دارم با ترس و باورهای بد قبلیم از راحتی کارم کم میکنم و به سختی هاش اضافه میکنم.

    این باور سنگینیه برام و واقعا دوست دارم هر چه زودتر کاری کنم که هیچ مشتری از من قرضی نخره و فقط نقد کارت بکشه.

    خداروشکر بابت این شغل عالی…

    باور قدرت مند جایگزین اینه که من میتونم جوری این فرکانس رو ارسال کنم که دقیقا اون زمانی که ماشین پخش کاله میره پیش مشتری های من پول داشته باشن و کارت بکشن و همش نقد نقد کار کنن.

    2) باور من درباره ی بیماری های ژنتیکی مثل حساسیت و سرفه و تیک های عصبی از کم خوابی و… هست.

    این باور ریشه دارترین باور من درخصوص سلامتی هست که به لطف خدا الان دارم روش کار میکنم و وقتی یکم حالات حساسیت به من دست میده، اصلا بهش توجه نمیکنم و با افکارم و فکر به اینکه بدن من خودش میتونه خودش رو درمان کنه، نمیرم دکتر دارو بخرم و به لطف خدا روز به روز داره عالی تر میشه و فاصله ی کسالت هایی که پیش میومد بسیار زیاد شده و شدت اونها هم خیلی کم شده و مدتهاست کسالت خاصی نبوده و گاهی سرماخوردگی های کوچیک بوده که رفع شدن.

    این باور داره بهم کمک میکنه خدارو بیشتر باور کنم و روز به روز از همه جهت سلامتی من بیشتر بشه…

    خیلی باورهای دیگه دارم که کم کم میام مینویسم تا ان شاء الله بتونم یکی یکی آنتی باورهایش رو بوجود بیارم و واکسینه بشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  4. -
    احمد محمدیان گفته:
    مدت عضویت: 1939 روز

    سلام استاد ممنون باعث شدید ما به فکر فرو بریم

    استاد می‌دونستی خیلی از ماها کم کم فراموش میکنیم قانون هارو و پیگیری نمیکنم در حد همین ستاره قطبی و فانوس دریای ادامه میدیم تا اینکه شما یه فایل حدید میزارید دوباره به فکر فرو میریم و یه هفته رو خودمون کار میکنیم دوباره کمرنگ میشه تا فایل بعدی

    اینو گفتم که بدونید سپاسگذاریم ازت بابت تحقیقی جدیدی که میکنید و برای ما میگید،جالبه صبح تا شب این همه ادم سرشون تو گوشی و شبکه اجتماعی هست یکی نمیاد برای ما شفاف سازی کنی یک موضوعی رو که باور درست بسازه در ذهنمون،همش خبرهای بد و داغون،جز شما،ممنونم ازتون

    من فکر میکنم همه فهمیدن از شما که افکار ما توجه ما فرکانس های ما هستن که دارن اتفاق هارو رقم میزنن،همین جمله ای که هممون هر روز فراموش میکنیم و هر بار با شنیدنش میگیم،واقعا اگر استاد میگه پس درست،بربم رو باورهامون کار کنیم بعد فرداش یادمون میره خالق هستیم،

    حالا من تصمیم دارم باز این باورهارو تکرار کنم،

    من احساس میکنم دلیل همه باورهای که یادمون میره همون مقاومت هاست همون باورهای که به قول استاد چسبیدن به ذهنمون،

    من اصلا باور ندارم که باورها نتیجه نسل ها پدر جامعه ومادر خانوادم هستن،شاید قبل از من تو ژن من کسی فکر نکرده که خودش میتونه اولین نفری باش که یه جور دیگه باور کنه،پس من اولین باشم

    من باور دارم میتونم پولدار شم میتونم اون ماشین و باغ رو بخرم میتونم درامد درهمی داشته باشم

    الان که داشتم این باورهارو مینوشتم اولین چیزی که امد به ذهنم ((چجوری ))بود

    اینجان استاد که میگه باید نشونشو بدی،مثل اون مثل این مثل اونا

    دویاره همین الان که گفتم مثله این و اونا،

    دوتا ذهنیت امد یکی اینکه اره میشه منم میتونم و احساسم خوب شد

    یکی این سوال امد که اون که شانس داشت اون که چون از قدیم مغازش اونجا بود،

    و باز گفتم شانس رو خودش بوجود اورد،یا ادم های موفقی هشتن که دوسال نیست کار راه انداختن موفق شدن

    خلاصه این کشو قوص ذهن من در مورد یک موضوعی هست که خواستمه

    ،استاد منظور از تکرار باورها همین فکر کردن و سوال جواب دادن با خودمون هست

    اخه اینجوری که من روانی میشم هی بخوام کنکاش کنم و بگردم دنبال جواب منطقی

    یا نه

    چون گاهی میام باورهای قدرتمند کننده رو مینویسم و طوطی وار میخونمشون مثل یه ورد،

    یا گاهی سعی میکنم حفظ کرده باشم زور میزنم که یادم بیاد که فرصت ها هر روز بیشتر میشن کمبود رو باور نکن بی نهایت مشتری خوب هست خداوند کسی هست که میتونه هدایت کنه یکی بیاد سود بیشتری به تو برسونه

    در آخر یه چی جالب بگم استاد

    من تو ستاره قطبی نوشته بودم یه نشونه بهم بده که ایا امادم روانشناسی ثروت 1رو بخرم یا نه که شما تو این فایل گفتید 100درصد برید بخریدش

    و من تصمیم گرفتم در اولین فرصت بخرمش

    ممنونم استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    مصطفی شهنواز گفته:
    مدت عضویت: 897 روز

    به نام خدای باورها همون میگن خداوند قضاوت نمیکنه سر. قضیه باورها خیلی قشنگ نشون میده هیچ قضاوتی نداره هر جوری باور کنی تقدیمت میکنه

    سلام استاد عزیزم چقدر دلم براتون تنگ شده بود و خانوم شایسته نازنین که انرژیشون تو فایل رو قشنگ دریافت میکنیم و همه ی دوستان

    باور.،همه ی زندگی مارو باور هامون میسازه خب حالا باور چیه من تقریبا 1سالو نیمه تو ساینم همیشه میشنیدم استاد میگفت باور باور چیه اما درک نمیکردم همون داستان که استاد تو دوره ی کشف قوانین گفتن انسان ها بر چهار گروه اند خیلی ها که اصلا نمیشنون این اگاهی هارو بعضی ا میشنون بعضیا که شنیدن درک هم میکنن اونا که درک کردن صبر میکنن با احساس خوب من الان که درک کردم فهمیدم که اون زمان فقط میشنیدم درک نداشتم استاد من توی عید کل خانواده م رفتن سفر رفتن شهرستان من کلا توی خونه روی دوره ی احساس لیاقت کار کردم تعطیلات تموم شد من هی دیدیم شما چی داری میگی درک کردم داستان باورهارو

    من قبل اینکه بیام توی این مسیرو این سایت یه باور محدود کننده داشتم درباره ی کارم که کاری که یه روزه جمع شه که اصلا کار نیست اصلا با کیفیت نیست دقیقاا کارهای من طول میکشن خیلی قشنگ طول میکشید. که هم خودم داغون میشدم هم مشتری آسی میشد ولی من اون موقع ها نمیفهمیدم داستان باورهارو الان میفهمم وقتی اومدم تو سایت یه چیزیو همیشه وقتی میرفتم پشت دستگاه تکرار میکردم که خداوند در هر. زمانی در هر مکانی از من مواظبت میکند من ناخواسته این باورو ساختم دقیقاا از اون زمان به بعد من هیچ وقت دستم نبرید همیشه سالم پر قدرت بودم من الان فهمیدم که ناخواسته این باورو ساختم الان که درک کردم فهمیدم که چقدر قشنگ این باورو ساختم

    الانا خیلی دارم رو باور هام کار میکنم خیلی زیباتر راحتر شده زندگیم چرخ زندگیم راحت میچرخه استاد یادم نمیاد مشکل خاصی برام افتاده باشه مخصوصا از عید به اینور واقعا ممنونتونم استاد هر روز یکی از سپاسگذاری هام حضورم توی این سایته خدای شکرت

    من توی اولین کامنت هام گفتم که من با باور اینکه بچه پولدارم بزرگ شدم اینم بگم وضعمون از اطرافیانمون خیلی بهتر بود و من اینو باور کرده بودم که بچه پولدارم این باور یه کاری کرده بودم که دقیقاا داستان خداوند که میگه من به هر چیزی بگم موجود شد اون چیز موجود میشه باید موجود شه منم هر چیزی میخواستم توی زندگیم بود هر چیزیو دقیقاا هر چیزیو

    خواسته هامم کم نبود همیشه هم میگفتم بالاترینه ما منه چون باورم این بود بچه پولدارم(احساس لیاقت )

    ولی خدا شاهده هیچ چیزیو پدرم برام نخرید خودم خریدم اتفاقات شرایط طوری میشد میخریدم 13 سالم بود کامپیوتر تازه اومده بود گفتنم میخوام خریدم 17 سالم بود گفتنم زنجیر و دست بند طلا میخوام خریدم اونم زخیم ترینشو گوشی N95 اون زمان بالاترینش بود خریدم گفتم خط موبایلم باید کد یک باشه خریدم ماشین تا اراده کردم خریدم یعنی میگفتم میخوام میخریدم و برام موجود میشد. از چه باوری اینکه من بچه پولدارم تا قبل حضورم توی کارگاه پدرم که به شدت باوری های داغونی داره که در من نهادینه شد استاد یه باوری رو از جناب هاکوپیان توی دوره ی قانون افرینش گفتن من اونجام گفتم که باز صد. رحمت به جناب هاکوپیان که باور داشته اگر 30 سال کار کنی هر روز له مدت 16 ساعت موفق میشی پدر من 50 ساله از هفت صب تا ده شب کار کرده الان باید نصف تهران مال ما بود ولی باز خدارو شکر مستجر نیست فقط از وقتی اومدم تو سایت کلی رو خودم کار کردم الان واقعا زندگیمو میبینم هر روز بهتر میشه به لطف لله قشنگم و اموزه های استاد

    خدایا عاشقانه میپرستمت و دوستت دارم

    خدایا بی نهایت سپاسگذارتم

    استاد قشنگم سپاسگذارم

    خانوم شایسته نازنین سپاسگذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  6. -
    مجتبی محجوب گفته:
    مدت عضویت: 1916 روز

    به نام خدای مهربان سلام

    خداروشکر میکنم بخاطر حضورم در این سایت بی نظیر

    چه موضوعی را باور کرده ای؟

    بخش چهارم

    من فک میکردم که حتما باید در چندین رشته اول باشم

    این باور باعث شده بود که من چقد فشارهای زیادی به خودم بیارم که در تمام زمینه ها سعی کنم چیز یاد بگیرم که یا کم نیارم یا اول باشم یا اگر هر کسی سوالی پرسید جواب بدم که بگه این مجتبی دیگه کیه بابا ، خیلی حرفه ای هست ،هر چی ازش میپرسی جواب میده

    چقد این باور اشتباه باعث شد که من در جمع ها و بعضی مهمانی ها حضور پیدا نکنم یا اگر پیدا کنم طوری احساس قربانی شدن بگیرم که جمع من رو تایید کنه

    چون من نمیتونستم در تمام زمینه ها اول باشم یا اطلاعات داشته باشم

    من با عرق خور میشستم و عرق میخوردم که بدونم چطوریه که اگر کسی پرسید بگم من هم هستم

    من با مکانیک مکانیکی میکردم که اگر کسی پرسید بگم منم بلدم

    من با جوشکار جوشکاری میکردم که اگر کسی پرسید بگم منم بلدم و احساس ارزشمندی بگیرم ازش

    من با طراح ، با کامپیوتری، با بازیکنی ، با قلیون کش، با مواد مخدر کش با هر کسی که در ارتباط بودم و اون هر کاری بلد بود اگر مدتی پیشش بودم سعی میکردم که کارش رو یاد بگیرم که اولا بگه چه بچه زرنگی هست و اگر کسی پرسید کم نیارم و ارزشمندیم رو از اونها بگیرم

    یادمه که در کارخونه اون اوایل چقد به خودم فشار می آوردم که برق کاری و پی ال سی دستگاه رو یاد بگیرم چون فک میکردم که موفقیت در اونه ، با اینکه متنفر بودم ازش و حالم بد میشد ازش ولی میگفتم اگر یاد نگیرم کلام پس معرکه است و من رو میندازن بیرون یا ارزشم کم میشه یا اصلا در زندگیم موفق نمیشم یا اینکه فلان آدم که در ذهنم بت کرده بودمش من رو تایید نمیکنه

    ولی از وقتیکه دوره احساس لیاقت رو کار کردم حالم بهتر شد و دیگه برام مهم نیست یعنی داره بهتر میشه

    چقد این جمله به من میتونه کمک کنه : چقد من ساخته شدم برای این کار ، از این به بعد میخوام از این جمله استفاده کنم برای بهبود استعداد هام و توانایی هام

    چقد زور زدم که مکانیکی کنم چون بابام مکانیک بود، و من از بوی روغن و کثیفی متنفرم و فرار میکنم

    چه چیزهایی رو پذیرفتید که داره بهتون ضربه میزنه

    من محدودیت رو پذیرفتم

    من کمبود آب و برق رو پذیرفتم

    من نبود پول و کمبود پول رو پذیرفتم

    من همیشه جیبت خالی باشه رو پذیرفتم

    من پذیرفتم که باید همیشه یه کارمند باشم و ثروتمند شدن برای از ما بهترونه

    من پذیرفتم که پول به سختی و عذاب زجر بدست میاد و باید بری وسط گرما و سرما کاری که اصلا ازش خوشت نمیاد رو انجام بدی تا بلکه یه مقدار پول گیرت بیاد چه برسه به ثروت

    من بشدت میترسم که اگر بخوام حرکت کنم و یه کاری برای خودم بکنم چون اولین چیزی که میاد سراغم اینه که مردم چی میگن، مردم چی میگن اگر بفهمن منی که مهندسم رفتم یه کار دیگه کردم یا فلان کارو بهمان کارو کردم ، حتی اگر اشتباه باشه، و من بسیار از حرف مردم میترسم چون مردم رو در ذهنم بت کردم

    من این باور رودارم که اگر مجتبی میخواستی کاری کنی همون چند سال پیش میکردی الان که 37 سالت شده دیگه دیره

    من باور کردم که دیگه نمیشه درست کرد چیزی رو ، چون دیگه من باورهام قدرتمند شده و دیگه نمیشه تغییرشون داد

    من به صورت بنیادی باور دارم که روابطم خوبه و دقیقا همین اتفاق رو دارم تجربه میکنم

    من به صورت بنیادی این باور رو دارم و بخاطر این همیشه روابط خوبی رو تجربه میکنم و انگار که کلا همه چیز طبیعیه ولی بیشترین مقاومت رو دربرابر پول دارم

    وقتی که فک میکنم که دیر شده و از من گذشته اولین چیزی که احساسم رو بد میکنه عجله است و تصمیماتی که از روی این باور میگیرم اغلب من رو به عذاب میندازه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    حسین دانش خواه گفته:
    مدت عضویت: 753 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به استاد عزیزم و تمامی اعضای این خانواده توحیدی

    استاد آمدم توی کار املاک و الان 20روز میشه و بسیار زیاد شاید باور نکنید ولی به اندازه یه آدم 2سال کار کرده من تجربه دارم باور کنید فقط توی 20روز اصلا مشتری به من میگه تو مثلاً آنقدر روز هست داری کار می‌کنی و آنقدر مسلط هستی روی کار و….اصلا باور نکردنی

    چندین و چند روز هست که من حسین دانش خواه حتی خدا شاهده پول برای خرید نان هم ندارم و تا الان توی پانسیون هستم و آخر برج هم وقت پانسیونم تموم میشه و باید شارژ کنم 4میلیون وگرنه آخر برج اگه شارژ نکنم جا هم ندارم اما این باعث نشده که جا بزنم اتفاقا با قدرت خیلی بیشتری دارم ادامه میدم و می‌دونم که خداوند هدایت میکند از کجا می‌دونم از تجربه های قبلیم خب من تکاملم رو توی بعضی از مسایل طی نکردم و به دلیل طی نکردن تکامل الان توی فشار هستم اما به لطف آموزه های استاد من با چنان قدرتی دارم پیش میرم که خداوند شاهده

    استاد نوشتم که امسال درآمد من باید 10برابر بشه آخرین درآمدی که کسب کردم امسال 10میلیون بود و من تعهد دادم که تا آخر امسال که کمتر از 10ماه مونده درآمد خودم رو 100میلیون کنم یعنی 10برابر و اصلا قلبم میگه میتونی فقط ادامه بده و از هدایت ها پیروی کن

    فردا جشن تولدم هست و همین الان از خداوند خاستم که هدایتم کنه فردا قراداد بنویسم تا با اولین ورودی دوره روانشناسی ثروت یک رو بخرم …چون استاد من مثل یه بمب هستم و هر لحظه ممکن هست که منفجر بشم مطمن هستممممم که من دوره روانشناسی ثروت یک رو بخرم و متعهد بشم به آموزش من حسین دانش خواه خیلی زیاد رشد میکنم خیلی زیاد و ….

    باورتون نمیشه همین الان قلبم اصلا یه صدایی از درون بهم گفت که فردا قراداد می‌نویسی و خیلی خوشحالم و این که فردا شب زیر همین کامنت خودم کامنت میزارم و دوره روانشناسی ثروت یک رو میخرم دوستانی که این کامنت رو میخونن من الان دوره روانشناسی ثروت یک توی پروفایلم نیست اگر فردا بود یا پس فردا بود بدونید که وقتی حرکت میکنی و عزت نفس و اعتماد به نفس داری همه چی فرمان بردارت میشه …

    اصلا دل تو دلم نیست فقط میخام روانشناسی ثروت یک رو با پوست گوشت استخون مولکول و اتم و سلول و همه چی ساختار بدنم هضم کنم خیلی براش مشتاقم خیلی زیاد …

    و این که استاد در مورد موضوع این فایل من به شخصه توی کار خودم آمدم کم کم دارم باور می‌سازم که من دارم یه کار فوق العاده انجام میدم مشاوره میدم تا افرادسقف بالای سر داشته باشند یکی از مهم ترین موضوعات داشتن سقف بالای سر هست پس کار من خیلی ارزشمند هست اصلا مشتری هایی به سمت من هدایت میشن که پولشون نقد هست نقد نقد …یا این که مشتری فراوان هست و واقعا هم هست دارم میبینم من وقت سر خاروندن ندارم حالا درسته نتیجه نیومده 95درصد کار انجام میشه اما به 100نمیرسه اونم بخاطر ترمز خودمه یه کوچولو دیگه کار کنم به 100هم میرسه و به راحتی تا پایان سال حالا من نوشتم 10برابر ولی میشه به 20برابر هم رسید …

    من افرادی رو میشناسم که از صفر کلوین با بدهی آمدن توی این شغل خداوند شاهد هست بعد از هفت ماه نه تنها بدهی هاشون رو دادن و تونستن یه واحد هم بخرن پس این نشان دهنده این هست که میشود

    امکان پذیر هست

    شده

    من دارم میبینم

    همکار خودم که بغل دست خودم کار می‌کنه ماهیانه. 500میلیون دارمد داره اون یکی 100میلیون داره واقعا می‌شود

    واقعا میشه

    چرا دارمد چند صد میلیونی یا میلیاردی نداشته باشیم در صورتی که جهان محدودیتی نداره واقعا چرا

    چراااااااااااااااا

    نه

    حسین دانش خواه نمی پذیره

    حسین دانش خواه باید به آموزهای استاد عمل کنه همه رقمه همه جوره در هر شرایطی در هر حالتی با تعهد کامل

    استاد عزیزم سپاس گذارم بابت همه چی

    عاشقتم

    در پناه خدا شاد باشید بخندید پیروز باشید موفق باشید در دنیا و در آخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  8. -
    ناصر احمدپور گفته:
    مدت عضویت: 464 روز

    سلام استاد وقت بخیر

    فایل خیلی خوبی بود رفتم دوران گذشته خودم یادآوری بسیار عالی بود

    یادم افتاد من در ایام بعد از خدمت سربازی میخاستم برم کار پیدا کنم پدرم منو به کار کارخانه راضی بود ولی من قبول نمیکردم و میگفتم من برای دیگران کار نمیکنم من خودم آدم استخدام میکنم که کار کنن توی شرکت خودم

    خودم رفتم کار مورد علاقه مو پیدا کردم بعد از خیلی بالا پایین ها یه شرکت راه اندازی کردم مسولیت محدود بعد یک نفر استخدام کردم و دوباره و دوباره که شد 10 نفر و ادامه دادم

    خاستم بگم واقعا باور یعنی همه چی کافیه فقط بمونی جا نزنی

    سپاسگزارم از آموزشهاتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    مسعود مقصودی گفته:
    مدت عضویت: 1471 روز

    سلام و هزاران دروود

    و باز هم هدیه ای از طرف خداوند و استاد عزیزم که قابل مقایسه با هیچ پولی نیست.

    بزرگترین درس من از این فایل این هست که تا باورهای مناسب برای هدف خودم نساز،هر چقدر هم تلاش فیزیکی کنم باز هم نتیجه نمیگیرم.

    باورهای محدود کننده ای که به خورد من داده شدن زیاد هست.

    باور اینکه خدا نشسته که خطا کنیم و یه تبر دست گرفته که به محض خطا کردن از من انتقام بگیره.

    باور اینکه گناه کار هستم و از درگاه خداوند دور هستم و رانده شده هستم

    باور اینکه فقرا نزد خداوند عزیزتر هستن

    باور اینکه ثروتمندا از راه دزدی و کثافت کاری به ثروت رسیدند

    باور اینکه همه با پارتی به یه جایی رسیدند

    باور اینکه دنیا پر از آدم های بد هست

    باور اینکه امام ها و امازاده ها فقط به خداوند نزدیک هستند و ما باید به این ها توسل کنیم تا این ها واسطه ای باشند بین ما و خدا

    باور اینکه کسی که ثروتمنده داره از فقرا میدزده

    باور اینکه وظیفه من هست که فداکاری کنم و به انسان ها کمک کنم

    باور اینکه ثروت و معنویت از هم جدا هستند و …

    باورهای خوبی که دارم:

    باور این رو دارم که از پس هر کاری بر میام.

    باور این رو دارم که انسان تاثیرگذاری هستم.

    باور این رو دارم که ارتباطات عالی توی بحث آموزش میتونم با هنرجوهام ایجاد کنم و به واسطه این باور،واقعا با 90 درصد کسایی که کار میکنم دیگه میشن هنرجوی دائمی من.

    باور اینکه خودم میتونم پول بسازم.

    باور اینکه دوست داشتنی و عزیز هستم.

    باور اینکه صدای بسیار دلنشین و تاثیر گذاری دارم.

    باور اینکه من خیلی باهوش هستم.

    اینم بگم که خیلی از باورهای قبلی من،به واسطه ی دوره ی ارزشمند عزت نفس شکسته شد،و این باعث شد که بتونم تماااامه بدهکاری هام رو پرداخت کنم و کسب و کار خودم رو داشته باشم ،اون هم توی حوزه ی علاقم که آموزش زبان انگلیسی هست.شاید الانی که دارم کامنت میزام درآمد آنچنانی یا ماشین و خونه آنچنانی نداشته باشم،ولی ادمی بودم که دو سال قبل،منفی 100 بودم توی بحث مالی،ولی به لطف خداوند و دوره ی عزت نفس،تنها بدهکاری من در همین لحظه ای که دارم کامنت می نوسیم فقط 500 هزارتومن هست!

    فقط در عرض 2 سال از منفی 100 به اینجا رسیدم.

    یه چیزی هم که در زمینه ی باورسازی باید به خودم یادآوری کنم این هست که باور دکمه نیست،روند تکاملی داره و باید با تعهد این مسیر رو ادامه بدم.

    باید بیشتر تحسین کنم ثروت و نعمت و موفقیت افراد رو،هر چقدر بیشتر تحسین کنم،بیشتر باورهای مخرب من کم رنگتر میشه.

    عااشقتونمم استادان عزیزم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  10. -
    سحر خسروی گفته:
    مدت عضویت: 1469 روز

    سلام استاد عزیز و گرانقدر و خانم شایسته دوست داشتنی و عزیز

    خدایا کمکم تا انچه را باید بنویسم تا هم ردپایی برای خودم باشد و هم چراغی برای بچه های سایت

    تو این دو سال که تو سایتم و رو خودم کار کردم ،خیلی دلم به نتایج خوش بود و خیلی دوست داشتم زود جواب باورهایی رو که ساختم رو بگیرم و به همه بگم دیدید شد ولی نتیجه نبود و هنوزم نیست الانم دوست دارم که نتیجه باشه ولی چیزی که الان بهش رسیدم این بازی دو نفره من و خداست و میبینم و حس میکنم که خدا میخواد منو رشد بده ،میخواد ماهی گرفتن رو بم یاده نه اینکه ماهی بده واسه خدا کاری نداره خواسته های منو براورده کنه داره با هدایت هاش منو از نو میسازه وجود من برای خلق خواسته هام بسیار متزلزل و ضعیف بود ،پر از باورهای نامناسب و عزت نفس داغون بودم این وجود داغون پذیرای دریافت اون خواسته ها نبود توکویر نمیتونی برنج بکاری حالا داریم با خدا بستر خواسته هام رو باورهای قدرتمند مثل صبر و صلات اماده میکنیم وقتایی که میگم نتیجه کو و نامید میشم صبر بهم میگه سحر هنوز تکاملت رو طی نکردی بشین عجله نکن برو با بچه هات بازی کن ،برو غذای خوشمزه واسشون درست کن نمیخواد نگران باشی فکر نکن کاری نمیکنی فکر نکن بیکار نشستی همین احساس خوبت رو حفظ کردن و توکل کردن همون کار درسته اس خدا نمیخواد بزحمت بیافتی ،میخواد الان پیش بچه هات باشی و چهار دست و پا رفتنش رو ببینی و کیف کنی همه چی رو بسپار بخدا

    تو فقط صلات کن وبه نکات مثبت زندگیت و خودت و اطرافیانت توجه کن ،خوبی ها رو ببین و سپاسگزار نعمت هات باش که اونام همون ارزوهایی بوده که قبلا براورده شده و ناسپاس نباش خدایی که بهم همسر و بچه و خونه داده بقیه چیزای دیگه هم میده واسه خدا فرقی نمکنه بچه بده یا مال همشون متاع دنیاست

    باورهای محدودکننده

    وقتی بچه بودم خونواده ام همش میگفتن تو نوزادی خیلی مریض میشدی و انواع بیماری ها رو گرفتی و مادرم میگفت فکر نمیکردم زنده بمونی و این حرفا رو همیشه به من میزدن ولی من اخلاقی که داشتم از این حرفا متنفر بود و با خودم میگفتم چون بچگی اونجور بودم قرار نیست الانم اینجوری باشم و این باور رو واسه خودم ساخته بودم حتما بدن خیلی قوی دارم که اون بیماری ها نتونستن بودن منو بکشن و خداییش بدن خوبی در برابر بیماری ها داشتم

    باور دیگه که میگفتن اونایی که قدشون بلنده کودن هستن یا بچه ایی که دیر از شیر بگیرن کودن میشه و منم چون قدم بلند بود و تا سه سالگی هم شیر خورده بودم از اینکه کودن باشم متنفر بودم و همیشه میگفتم این حرفا برای من نیست و خیلی کتاب میخوندم و تلاش میکردم زرنگ باشم ولی چون این باورهای مخرب داشتم تلاش زیاد میکردم

    ولی یه باور دیگه ایی که همیشه بهم انگیزه میده اینه که همینی که الان هستم نیستم و همیشه به دنبال تغییر بود و همین رو بودن نپذیرفتم

    سپاس فراوان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      جمال خسروی گفته:
      مدت عضویت: 1277 روز

      سلام سحر جان‌

      سلام وصد سلام

      میدونی از شروع خواندن جملات وکامنت زیبایت پشت سر هم حسی از کوچه های روستای زیبایم آنطرف شهر سنندج پشت کوهها درونم دعوت به آرامش وامنیتی کرد از جنس حرفهای استاد تو فایل اجرای تحویل در عمل خدایا شکرت سحر جان ثحر زیبا ودوست داشتنی عزیزم خیلی با چیدمان جملاتت انس گرفتم ممنونم نوشتی سپاسگذارم عزیز دد که با چشمان زیبایت مینویسی مکتوب میکنی ومطما باش به دلها مینشیند چون از دل بر آمد…

      سپاسگذارم هستی بودنت رو دوست دارم واحساس خوب آرامش ناب بهشتی رو برات با یک سبد گل تازه چیده شده از همون پشت کوه تقدیم روی ماهت میدارم …

      …..

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        سحر خسروی گفته:
        مدت عضویت: 1469 روز

        سلام دوست عزیز

        کامنت شما لحظه ایی به بدستم رسید که تو فکر رفتن به سنندج بودم منم از زریوار به شما سلام دارم

        داشتم ازمون احساس لیاقت رو بررسی میکردم وقتی نقطه ابی رو دیدم خیلی ذوق کردم و خوندن پیام شما انگار چیزهایی بود که درونم مشتاق شندیش بود مثل سحر جان،سحر زیبا و دوست داشتنی ،اینکه با حرفام انس گرفتی،حرفام به دلت نشسته و ارومت کرده ،قربون صدقه چشمانم رو رفتن

        میدونی امروز از خدا خواستم بهم عشق بده ،بهم بها و ارزش بده ،راستش به حدی از این جملات دور شدم که اصلا فکرش رو هم نمیکردم دوباره بشنوم ،اونم از زبان یه مرد

        تو این چهار سال که خدا دو تا بچه نازنین بهم داده تمام خودم رو برای بچه ها گذاشتم و خودم رو کلا فراموش کردم و امروز درخواست میکردم خدایا من اومدم تا عشق تجربه کنم ،زندگی رو تجربه کنم منم محبت میخوام و خدا خودش رو از طریق شما این عشق رو بهم داد الان یک ریز اشک داره‌ از چشمام میاد خیلی حس خوبی بهم دادید که هیچی عوض نشده تو همون سحر زیبا و دوست داشتنی هستی با وجود اینکه شما من رو ندید ولی صداقتتون رو حس کردم خیلی ممنون برای من وقت گذاشتید و برای کلمات زیبا تون که زیباییم و مهمربونیم رو به یادم اوردید

        همیشه کامنت های شما رو خوندم و بسیار اگاهی دهنده و الهام بخش هستند و همیشه کامنت های شما برادر عزیزم رو تحسین کردم

        خدایا شکرت که در مدار هم صحبتی با شما قرار گرفتم

        سلامت باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: