چه موضوعی را باور کرده ای؟ - صفحه 2

960 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ندا گفته:
    مدت عضویت: 1682 روز

    سلام استاد عزیزم خیلی خیلی دلم براتون تنگ شده بود چقدر ماشالله عضلانی تر شدید و خوش اندام تر شدید

    چقدر لباس سبز فسفوری که پوشیدین زیباست خیلی دوستون دارم

    من یه الهامی بهم شد گفتم اینجا بگم که بی ربط به این موضوع هم نیست

    اینکه خدا خدایی هست که (مردگان را زنده میکند )

    همیشه برام سوال بود چرا خدا انقدر به این موضوع تو قران اشاره میکنه خوب من به اخرت باور دارم و مطمئن هستم که آخرت وجود دارد اما اینکه انقدر خدا به این موضوع در قران اشاره میکنه به چه علتی هست واقعا و امروز جوابم گرفتم این مهم ترین و اصلی ترین باوری هست که اگه هر انسانی داشته باشد فقط میتواند عاقبت بخیر بشه و رستگار بشه حالا بزارید بگم یعنی چی اگه به همه ادما بگن ایا میتوانی مرده را زنده کنی هیچ کس نمیتواند و بهت میخنده و میگن تو دیوانه هستی معلومه که نمیشه مرده زنده بشه میخواد دکتر باشه جراح باشه هرکسی با هر مقامی در هر جایگاهی هر کسی با هر ثروتی هر کسی با هر تحصیلاتی این مسله براش کاملا غیر ممکن و غیر قابل باوره و این کار فقط از خدا بر میاد خدایی که خالق هر چیزی و اینکار برای خدا اسان هست یعنی فقط کسی که خدا را باور واقعی قلبی داشته باشد که یک نیرو در جهان وجود دارد و اون رب عظیم میتواند این موضوع باور کند یعنی کسی که روی خودش و دیگران با هر مقام وسمتی حساب نمیکنه و حساب نمیبره میتواند این موضوع باور کند یعنی ذهن ما ادما براساس دیده و شنیده هامون برنامه ریزی شده و فقط اینا رو میتوانیم باور کنیم نه بیشتر پس در مورد باور محدود کننده اگه کسی یه بیماری روحی روانی و جسمی لاعلاج از نظر ادما داشته باشد وقتی این باور نداشته باشه خدایی هست که مرده را زنده میکند این بیماری که دکتر ها میگن باور میکنه که هیچ علاجی ندارد پس تسلیم مرگ میشه و میمیره و نابود و هلاک میشه چون از نظر دکتر ها راهی نیست که درمان بشه اما کسی که واقعا خدا را باور دارد که خدا غیر ممکن از نظر ادما را میتواند ممکن کند این حرف باور نمیکند و به خدا توکل میکند خدا بهش اگاهی میده هدایتش میکنه و درمان میشه چیزی که از تظر همه غیر ممکنه یا در بحث قوانین کشور اگه یه سری مسایل بپزیره یا در زندگی شخصی یا رابطه یا ثروت باور محدود کننده داشته باشد و اون مسئله از نظر همه ادمای جهان کاملا منطقی باشه که راهی نیست اون مسله را میپزیره و نابود میشه ولی اگه فقط همین یه باور داشته باشد که خدا همون خدایی که مرده را زنده میکنه اگه کل جهان هم بگن نمیشه و امکان ندارد باور نمیکنه قبول نمیکنه و رو خدا حساب میکنه و برای اون یه نفر میشه من کلی نتیجه دارم که به امید خدا به زودی میام از نتایجم بگم به خدا خدا مرده رازنده میکند خدا ۴ سال برای من داره اینکار میکنه کارهایی که همه میگفتن امکان ندارد و خدا برام درست کرد ولی شرطش باور کردن واقعی و قلبی خداست که فقط زمانی که باور کنی خدا میتواند مرده را زنده کند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 75 رای:
  2. -
    زهرا موسوی گفته:
    مدت عضویت: 1376 روز

    بنام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام به استاد عزیزم مریم جان زیبا و تمام دوستان

    یادمه از بچگی مدام این حرف تو خونه ی ما تکرار میشد اول بگم که ما یه خانواده پر جمعیت هستیم که از قضا سید هم هستیم . من همیشه میشنیدم از دهن بابام و داداشام که میگفتن دخترای سید خوشبخت نمیشن ببین دختر فلان عمو خوشبخت نیست ببین دخترای فلان عمو زاده هم خوشبخت نیستن دخترای عموی بابا هم خوشبخت نیستن ، منم اینا رو میشنیدم اما از جانب خدا هیچوقت قبول نمیکردم این حرف رو توی قلبم مخصوصا بزرگتر که شدم مثلادانشگاهی که بودم وقتی این حرف رو میشنیدم با خودم میگفتم ” اتفاقا من میخوام ازدواج کنم و خوشبخت بشم تا چیز بشه به این حرف مزخرف ” و خداروصد هزار مرتبه شکر ازدواج کردم با کسی که انتخاب خودم بود با کسی که مثبت نگر بود توحیدی بود به آینده امیدوار بود استقلال فکری داشت و الان بعد از 10 سال هنوز عاشقانه همدیگرو دوست داریم .

    یه جمله ی دیگه که فکر کنم تو تمام خانواده های ایرانی مرسوم هست میگن : تا میتونید توی دوران نامزدی خوشی کنید که این دوران دیگه تکرار نمیشه بهترین دوران زندگی فقط نامزدیه اون موقع هام که من نامزد بودم خیلی شنیدم اما میگفتم نه من جوری زندگی میکنم که تمام سالهای زندگیم مثل نامزدی باشه و خداروشکر همینطورم هست.

    یا مثلا میگفتن سید ها خیلی عصبی هستن و روزهای 4شنبه سیدی میگیرشون و خیلی عصبی تر میشن که باز اینم نپذیرفتم و خیلیم به لطف خدا آرومم من .

    اما … یادمه مامان بزرگم یعنی مامان پدریم خیلی لاغر و ریزه میزه بود و همش به من میگفتن تو شبیه مادربزرگی و منم گاردی نداشتم از این حرف الان متوجه شدم که من نمیخوام مثل اون لاغر باشم دوسدارم هیکلم پرتر بشه .یا خیلی میشنیدم که تو خانوادمون میگفتن پرخوری آدم رو خنگ میکنه و منم که نمیخواستم خنگ باشم از غذا خوردن بیزار بودم به حدی که آرزوم این بود که اصلا کاش غذا خوردن وجود نداشت ، یادمه یه دختر عموی تپل هم داشتیم که اینقدر اینو مسخره میکردیم که بیچاره داغون شده بود از اعتمادبنفس .چون باورکل طایفه ما این بود که ما ژنتیکی و ارثی لاغریم و اون یه دونه دختر تو کل طایفه شده بود سوژه ی طایفه.

    اما الان با تمام وجود هیکل زیبا و رو فرم رو میخوام و تحسین میکنم افراد خوش هیکل رو، در تلاشم باورهامو تغییر بدم .

    یا مثلا یادمه بابای خدابیامرزم همیشه میگفت به ریزه میزه بودن زهرا نگا نکنید ها ، این نصفش زیر زمینه و منم خوشم میومد از این حرف و به یه امتیاز مثبت تبدیلش میکردم تو ذهنم و بازم خداروشکر از وقتی که اومدم تو راه آگاهی میگم انگار بابام یه چیزی میدونست راجب من .

    ممنونم از استاد عزیزم بابت این فایل پر مغز و بینهایت گرانبها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 61 رای:
  3. -
    سعید جعفری گفته:
    مدت عضویت: 819 روز

    سلام استاد عزیزم فقط بچه های 12 قدم میفهمن چه حالی میده تو ستاره قطبی بنویسی امروز یه فایل جدید استاد بزار که خیلی کمکم کنه بعد نجواها بیاد بهت بگه دیوونه ای این دیگه نشد هس این همه وقت فایل نزاشته حالا همین تو بگی اونم بزاره هی بگه خودتو ضایع نکن ننویس

    با ایمان نوشتم گفتم این همه معجزه رخ داده اینم میشه خدایا شکرررررررتتتتت استاد سپاس گزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 36 رای:
  4. -
    سحر احمدی گفته:
    مدت عضویت: 2573 روز

    سلام به همه

    سلام به استاد عزیزم

    خداوشکر هر روز دارم بهتر میشم. جای هستم که هر روز حالم بهتر میکند. استاد این فایل به اندازه یک دوره ارزش دارد چون حرفهای میزنید که اگر عمل کنم میتونم پیشرفت کنم. سپاسگزارم.

    من باورهای خوبی در سلامتی دارم مثلامن باور دارم مادربزرگ من تا آخر عمر موهاش سفید نشد منم ژن اون دارم پس موهام سفید نمیشود. من باور دارم پدرم تا سن بالا چشم های قوی داشت و هیچوقت به عینک نیاز پیدا نکرد پس منم چشم قوی هست و تا آخر عمر چشمهام قوی هست. چون اینها را باور دارم در زندگی میبینم خواهر وبرادر که از من کوچکتر هستند مشکل عینک یا سفیدی مو را دارند اما من ندارم. پس این نتیجه باورهای خوب هست.

    چه باورهای محدود کننده دارم که باید تغییر بدم؟

    من باور دارم رابطه عاشقانه نیست یا خیلی کم هست یا حتی اگر باشد خیلی زود تموم میشود . باید تغییر بدم و بگردم رابطه عاشقانه ببینم که سالها با هم هستند و مثل روز اول عاشق هم هستند .مثل استاد ومریم جانم.

    مرد خوب و مناسب برای ازدواج نیست همشون یک ایرادی دارندیا پول ندارند یا قیافه ندارد یا مشکل دیگر دارد.مرد فوق العاده نیست.تغییر بدم بگم مرد فوق العاده هست که از هر نظر عالی هست. هم پول دارد هم زیبایی هم اخلاق و رفتار عالی.

    باور بعدی مرد خوب حتی اگر باشد من سنم زیاد هست حاضر نیست با من ازدواج کند. تغییر بدم بگم مرد خوب هست مشتاق هست من پیدا کند و خیلی خوشحال میشود با آدم در این سن ازدواج کند که خیلی مسایل را تجربه کرد و از همون اول رفتار منطقی دارد و میتواند یک رابطه عالی را تجربه کند.

    اصلا باور دارم آدمها تا جای که نفعی براشان داشته باشد با تو هستند .اگر نفعی نباشد تو را تنها میگذارند.آدمها قابل اعتماد نیستد . برای نفع خودشان میتوانند به تو ضرر بزنند. همه اینها باعث شده من نتونم یک رابطه خوب داشته باشم.باید تغییر بدم آدم خوب و قابل اعتماد زیاد هست و من اگر در مدار خوب باشم اون پیدا میکنم. اگر هم من تنها گذاشت مهم نیست چون من خدا را دارم که همیشه میتواند کمک کند.

    در مورد پول باور دارم پول درآوردن سخت است . تغییر بدم پول در آوردن راحت هست من یک آشنایی دارم فقط با تلفن کلی پول در میاورد خیلی راحت.

    من یک زن هستم من نمیتونم پول در بیاورم.چون از یک مرد ضعیف تر هستم. تغییر بدم بگم،پول در آوردن ربطی به جنسیت ندارد توانایی من باعث میشود من بتونم پول در بیارم یا نه. چقد زنها هستند که ثروتمند هستند وچقد مرد هستند که فقیرند.

    باید خیلی زرنگ باشی تا پول در بیاری.تغییر بدم بگم.مهم اینکه باور خوبی داشته باشی. من خدا را دارم که کمک میکند کم کم یاد میگیرم .

    پول کم است. خرج کنم تموم میشود. پول زیاد هست چند سال پیش هیچکس ماشین ندااشت الان هر خانواده دو تا ماشین دارد و همه دنبال جای پارک هستند .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 31 رای:
  5. -
    مهرداد غنچه-اسما ابوتراب گفته:
    مدت عضویت: 2360 روز

    اسما ابوتراب:

    سلااام استاد عزیزم و استاد شایسته جان

    خیلییی خوشحالم از دیدن دوبارتون هر روز سایتو چک میکنم به امید دیدن روی شما

    دلم برای مریم جان هم خیلی تنگ شده ایشالا که ایشون رو هم ببینیم توی فایل ها

    دیشب جلسه دوم کشف قوانین زندگی رو تموم کردم و از باورهای محدود کننده و سوالاتی که استاد شایسته گفتن یک فایل 1 ساعت و پنج دقیقه ای با صدای خودم از اون تمرین ضبط کردم

    استاد من دوره روانشناسی ثروت رو ندارم ولی الان تمرکزی روی دوره کشف قوانین هستم و اینقدررر این دوره عالیه و باورهای منو زیر سوال برد که دیشب میخواستم اونجا کامنت بذارم و سپردم ب زمان دیگ ای ک الان شما این فایل رو گذاشتید و چقدددر مرتبت بود با جلسه دوم

    انگار جلسه تکمیلی بود برای من همه ی حرفاتون تکمیل کننده جلسه دوم هست حتی همین ک من میخوام موفق بشم ولی یا من به فلان چیز نمیرسم چون و…

    من مهندسی معماری خوندم ولی بخاطر باورهای اشتباهم 4 سال معلق مونده بودم با اینکه تو این حوضه کارمندی کردم ولی به خودم و تواناییام شک داشتم و دیشب با جواب دادن به سوالات کشف قوانین متوجه شدم که چقدر احساس لیاقت خودم رو خفه کردم پشت یک سری باور اشتباه که ادم های موفق تو حوضه معماری حتما یه استعدادی دارن از جمله نقاشی ولی من که نقاشیم خوب نیست اخه نقاشی چه ربطی ب معماری داره اصلا اسکیس دستی ربطی به نقاشی نداشت ولی این باور اینقدر قوی بود ک به من میگفت تو نمیتونی

    یا اینکه ادم هایی که تو رشته معماری کار میکنند یه استعداد ذاتی دارن

    یا رشته معماری خیلییی سخته تو چندین سال باید براش کار کنی تا به نتیجه برسی

    من ذهنم برا معماری خوب عمل نمیکنه من نمیتونم خوب باشم چون حرفای گنده گنده ای ک بقیه میزنن رو بلد نیستم

    من ذهنم خلاق نیست

    من نمیتونم مثل اون معمارایی باشم ک جایزه معمار میگیرن

    من باید چندین سال زحمت بکشم تا بتونم شاید یه معمار معمولی باشم

    کسی زیر بار نمیره که خونشو به سبکی ک من میگم طراحی کنه

    اصلا کارم ارزش نداره

    استاد این باورا باعث شد من چهار سال سردرگم بمونم

    البته که هنوز هست و از بین نرفته ولی همین شک کردن به این باورا یکم آتیشم زد یکم به قول مریم جان بهم برخورد که چرا من نباید اون ادمی باشم که از طریق راه هموار بتونم به معماری برسم چرا هادی تهرانی تونسته من نتونم(دوستانی که معمار هستن مصاحبه با هادی تهرانی رو داخل یوتیوب ببینند سرشار از باور های درسته و عین حرفای استاد رو میگ )

    همین حرفا و باورها باعث شد من حرکت نکنم

    استاد یه دوستی دارم که خیلی تو قسمت تئوری معماری فعاله همه ی معمارارو میشناسه کلییی کلاس رفته و خیلی خوب حرف میزنه

    و حرفای این ادم رو من باور کردم دو سال پیش و همین باعث شد خودم رو کوچیک ببینم برا معمار شدن

    اون میگفت اره رفتم پیش معمار فلانی کار کردم طرف سه شب میخوابه صب زود پا میشه دوباره کار میکنه من تو ذهنم میگفتم نه من دوست دارم مسافرت برم من دوست دارم از بقیه جنبه های زندگیم لذت ببرم و چقدر سخته من نمیتونم من ادمی نیستم ک شب سه ساعت بخوابم نمستونم و همینا باعث شد حرکت نکنم همینا باعث شد به سمت شرکتی کشیده بشم که مجبورمون میکردن جمعه ها هم کار کنیم یا گاها 12 ساعت شرکت بمونیم کار تحویل بدیم همین دیدگاه عدم احساس لیاقت باعث شد اونجا مدام منو خورد کنند مدام بهم برگردن و من بقیه رو هر روز بزرگ و بزرگ تر میدیدم توی کامنتا خیلی از اون شرایط نوشتم ولی بعد از گوش کردن به دوره احساس لیاقت یکم تونستم خودمو جمع و جور کنم و به لطف تغییر باورهام الان دفتر کوچیکس با همسرم مهرداد جان داریم که به لطف خدا کم کم داره جون میگیره و برامون از طریق این دفتر کار میاد..

    من به عنوان دانشجوی کشف قوانین زندگی این گفته ها و شنیده ها رو نمیپذیرم و خدارو شکر با درست کار کردن روی این دوره و انجام تمرین کد نویسی یادداشت برداری و استمرار الان 4 هفتس مداوم به ما پیشنهاد کاری میشه که خب بیشترش خدارو شکر به نتیجه رسیده و ما ایمانمون خیلی بیشتر شد به این دوره

    الان میفهمم بچه ها چجوری چندین تا سررسید و خودکار تموم میکردن برای این دوره ها خدا رو شکر که همین دو جلسه رو اینقدر خوب کار کردیم که این نتایج و نشونه ها پدیدار شد و تازه فقط تونستم باورهای محدود کنندمو بکشم بیرون ایشالا با مداومت به ثروت بینظیری دست پیدا میکنم و از نتایجم براتون میگم

    صحبت رو کوتاه میکنم دیگ

    عاشقتونم استاد مرسی که کامنتامون رو میخونید خیلی احساس خوبی میده که حتی همین نتایج کوچیک رو براتون مینویسم و میگم استاد بالاخره دارم میتونم

    ممنونم از استاد شایسته عزیزم به امید دیدارتون در هر کجا این دنیا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
  6. -
    سمانه گفته:
    مدت عضویت: 1919 روز

    سلاااام به استاد عزیزم و مریم جانم و همه دوستانم در سایت فوق العاده استاد مکان هدایت و فضای زندگی بخش

    خدا رو هزاران بار شکر میکنم که در مدار گوش دادن به این فایل قرار گرفتم دقیقا زمانی که توی موضوع سلامتی دچار یه عجز و ناتوانی شده بودم و از خدا هدایت خواستم

    و با موضوع چه چیزی را باور کرده ای برام مسیر شفاف تر شد

    استاد جان من 9 ماهه از دور سلامتی استفاده میکنم و به سبک و شیوه دوره زندگی میکنم و خداروشکررررر همه چی در من عالییی شده دیابت و تیروئیدم درمان شد کلی انرژی دارم تمرکزم عالی اندامم زیبا 42 کیلو وزن کم کردم ماهیچه هام قشنگ تراشیده اصلا فرم بدنم هیچ ربطی به گذشته نداره تا اینکه یه ماه پیش رفتم آزمایش و عدد کلسترول رو بالا نشون داد و دکتر آزمایشگاه کلی باور محدود داد که باید قرص استفاده کنی و خیلی خطرناکه و از این حرفا و ما بودیم که اومدیم و کلی از اینترنت تحقیق کردم و باور محدود پشت باور محدود ما رو کلا فلج کرد همش از روی نگرانی پیش رفتیم و هی یه چیزی رو حذف کردیم از غذا که استاد میگفت هماهنگه دیشب حس کردم بدنم مور مور میشه الان که اینو گوش دادم متوجه شدم من توی باورای محدود غوطه ور شدم و این داره منو فلج میکنه

    به قول استاد اطلاعات ، رنگ خدا رو توی زندگیمون کمرنگ میکنه و این اتفاق افتاد و من توکلم از بین رفت و همش نگران بودم که چه اتفاقی داره توی بدنم میفته من باید باور کنم که بدنم بهترین داروخونه جهانه و درست کار میکنه و باید بهش مناسب و به اندازه بدم طبق قانون خودش و هرزگاهی چیزی بهش ندم تا خودشو پاکسازی کنه و تماااام آقا این باور بهم قدرت میده و بدنمو میسازه

    و یه باور قدرتمند در مورد کسب و کارمه که خیلی توی سه ماه رشد بی نظیری داشتن اینکه من بهترین محصول رو دارم ارائه میدم و صادقانه و متعهد کارمو انجام میدم و خدش قولم و به موقع تحویل میدم و اینکه آدما لذت میبرن با خوردن محصولم و دقیقا هر کسی که میگیره بعدش میگه خیلیییی طعم متفاوتی داره و همش دوست داریم بخوریم و یه باور دیگه هم دارم که اون بیرون مشتری ها خودشون به همدیگه محصولمو معرفی میکنن و این باورها فروش منو بعد از دو ماه به سه برابر رسونده

    واقعاااا سپاسگزارم از خدا که اینقدر به موقع به درخواستم پاسخ داد

    و سپاسگزارم از شما استاد عزیزم که اینقدر واضح گفتین کاملا قابل درک و فهم بود برام

    و باید حواسمو جمع کنم باور قدرتمند بچه هامو با محدودیت خراب نکنم

    به خدای بزرگ میسپارمتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  7. -
    آیدا گفته:
    مدت عضویت: 1754 روز

    به نام خدای بخشنده هدایتگرم

    استاد عزیزمممم مریم جانم دوستای عزیزم سلام

    استاد جان نمیدونین چقدر از دیدنتون خوشحال شدم با اینکه تقریبا هر روز دارم یه فایلی میبینم ولی بازم دلتنگتون بودم ممنونم که یه فایل فوق العاده دیگه برامون آماده کردین

    بله استاد دقیقااااا همینه باوررررر

    باور همه چیز زندگی ادمو جلو میبره

    واقعا ما در طول روز داریم به چی فکر میکنیم واقعا میایم فیلتر کنیم میایم کنترل کنیم !؟میایم آگاهانه آموزش هایی که دریافت کردیم تو عمل انجام بدیم و آگاهانه باورهای قدرتمند کننده برای خودمون بسازیم و بهش عمل کنیم !؟

    این آیدا همین آیدایی که الان داره باهاتون صحبت میکنه حدود سه سال و نیم هست که عضو این سایته

    تغییرات فوق العاده ای تو زندگیش داشته تجربه های بی نظیری وارد زندگیش کرده ادم های فوق العاده خوبی دقیقا تو همین مدت دیده و از معاشرت باهاشون لذت برده ولی خب همین آیدا باورهای مخرب زیادی هم داشته که هنوزم داره و کاری براشون نکرده

    موقعی که وارد این سایت شدم یه پاشنه اشیل بزرگ خیلی بزرگ داشتم و اونم این بود که به بدنم خیلی گیر میدادم و خودم خودمو مریض میکردم هر دفعه یه جا

    گفتم میام اینجا آموزش هارو یاد میگیرم و خودمو از دست این افکار نجات میدم من خیلی تغییرات قشنگی تو زندگیم ایجاد کردم ولی این مورد خوب که نکردم هیچی قبولش کردم باورش کردم که من خانواده ام این مریضیا رو دارن پس منم اینجوریم دیگه همینه دیگه چون ورزش نکردم هیچوقت کمر درد دارم چون بچه بودم بهم گفتن نرمی استخوان دارم پس به خاطر همونه که الان کمردردم خوب نشده من این درد باور کردم که دارم و ژنتیکیه و کاری از دستم برنمیاد و این به همینجا ختم نشد کمردرد که بود گردن درد بهش اضافه شد دردهایی که اومد که هیچوقت تا حالا تجربه نکرده بودم ولی من همچنان باهاش کنار اومدم که ژنتیک من اینجوریه و کاری از دستم برنمیاد

    من این باور قبول کردم که ژن من مشکل داره و من کاری از دستم برنمیاد و میدونی جهان چیکار میکنه داره بهم نشون میده که ارهههههه تو دقیقاااا داری درست فکر میکنی بیا اینم تجربه کن اینم ببین اینم هست

    یه باور مخرب دیگه ای که خیلی وقته داره اذیتم میکنه این موضوع هست که من از آدمی باید میگذشتم باید تموم میکردم با اینکه تجربه های فوق العاده باهاش داشتم ولی از یه جایی به بعد فهمیدم باید تموم کنم و من هنوز اینکارو نکردم و من اینو هم قبول کردم قبول کردم رابطه عاشقانه قشنگ ندارم تو زندگیم قبول کردم ممکنه اون ادم خیانت کنه و من هنوز هستم

    اذیت میشم میترسم هر لحظه میخوام مچشو بگیرم ولی هستم از تنها موندن میترسم از اینکه هیچکس نباشه بهش زنگ بزنم هیچکس نباشه باهاش برنامه ریزی کنم برای بیرون رفتن برای سفر

    من از اینکه کسی دور و برم نباشه میترسم

    و من اینو قبول کردم باشه با تمام احساسای ترس که دارم

    یه باور مخرب دیگه اینه که من استعداد یادگیری زبان انگلیسی ندارم و به خاطر همین با اینکه عاشق مهاجرت هستم ولی قید مهاجرت زدم و هیچ اقدامی نکردم چون میگم زبان میخوام چیکار کنم چه جوری میخوام ارتباط بگیرم

    باورهایی که خیلی ریشه ای هستن و از بچگی من نشات گرفته و خیلی باید باورهای جایگزین قدرتمند کننده تکرار کنم خیلی زیاد

    تو بچگی مریضی اطرافیان دیدم و ترسیدم

    تو دوران نوجوانی و دانشگاه هیچ دوستی نداشتم با هیچ کس در ارتباط نبودم و ترسیدم از اینکه کسی باشه از دستش بدم و دوباره تنها بشم

    همه بهم گفتن زبان بلد نیستی میخوای چه جوری مهاجرت کنی و من از اونجایی که باور کرده بودم استعداد یادگیری زبان ندارم پس بیخیال مهاجرت شدم

    ولی خیلی جاها خیلی خوب عمل کردم خدایی باید اینم بگم باید بگم تو این چند سال شخصیتم چقدر تغییر کرده

    من با آدمی حتی سلام و احوال حرف هم نمیزدم

    ولی الان ارتباط با آدما خیلی برام راحت شده الان کارم طوری هست که روزی بیست سی بار با تلفن با پیمانکارهای زیادی صحبت میکنم

    من خیلی راحت کارمو تغییر میدادم و هر دفعه موفق تر از قبل بودم و در مورد پول کلا باورهای خیلی خوبی دارم و پول خیلی راحت به سمت من میاد

    من عاشق سفر شدم و این مدت سفرهای فوق العاده ای برام پیش اومده من عاشق دیدن زیبایی ها شدم چیزی که قبلا اصلا بهش توجه نمیکردم من واقعا تغییرات خیلی خوبی داشتم

    قبلنا فقط خودمو سرزنش میکردم بابت اینکه تو میدونی تو که خیلی چیزارو میدونی چرا عمل نمیکنی ولی از بعد احساس لیاقت خداروشکر سرزنشام کمتر شده

    میدونم اگه عمل کنم به آگاهیام درهای نعمت فوق العاده ای به روم باز خواهد شد

    میدونم ارتباطمو قطع کنم جلوی اون اتلاف انرژی خودمو بگیرم به اون آرامش برسم زندگی خیلی برام قشنگ تر میشه خدا رو خیلی بیشتر تو زندگیم احساس خواهم کرد و خدا همه چیز و همه کس من خواهد شد

    استاد میدونین پا گذاشتن روی ترسا اینکه یه چیز متفاوت از باورهای قبلی عمل کردن واقعا راحت نیست

    منی که میدونم چی درسته چی اشتباه بازم تو عمل سر پاشنه اشیل های زندگیم ترسام هنوز دارن منو کنترل میکنن به جای اینکه من کنترلشون‌کنم و روی ترسام پا بزارم

    خدایا کمکم کن بتونم زندگیمو تغییر بدم بتونم سلامتیمو به بدنم برگردونم بتونم رابطه زیبا عاشقانه تجربه کنم

    خدایا کمکم کن بتونم آگاهیایی که دارم تو عمل پیادش کنم

    استاد عزیزم بازم ازتون سپاسگزارم

    خداجونم شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
  8. -
    امیررضا شیخ شعاعی گفته:
    مدت عضویت: 1282 روز

    به نام خدا

    سلام خدمت استاد عزیز و باحالم و خانم شایسته مهربان و دوستان عزیز و هدایتی سایت

    «چه موضوعی رو باور کرده ای؟؟»

    هر موضوعی رو باور کنیم حتی اگر اشتباه باشد اتفاق میفتد.

    باید سعی کنیم باورهای قدرتمندکننده رو جایگزین باورهای محدود کننده کنیم.

    «تمرین»

    1- چه باورهای محدود کننده ای دارم؟؟

    – من باور دارم که هر چی رابطه داشته باشم آخرش بالاخره تموم میشه و رابطه سرد میشه و طرف مقابلم منو رها میکنه یا شاید خیانت کنه.

    – باور قدرتمند کننده: استاد من چند وقتی هست که دارم روی خودم کار میکنم که این باور رو جایگزین کنم که هر رابطه ای که دوست دارم داشته باشم اول باید خودم در مدار اون رابطه باشم خودم متعهد باشم خودم باور درست ایجاد کنم خودم سعی کنم آروم باشم خودم سعی کنم مثبت باشم خودم سعی کنم درکم رو بالا ببرم خودم سعی کنم تعریف درست و دقیقی رو از رابطه داشته باشم و مهمتر از اون از تجربیات روابط قبلم درس بگیرم و بفهمم که چی میخوام.

    – من همیشه سعی کردم از بچگی در مورد ثروت مراقب ورودی ها و باورهایی که میسازم باشم.

    مثلا من از بچگی باور داشتم که اولین مولتی میلیاردر خانواده خواهم شد.

    کسی خواهم بود که کارآفرین برتر خواهم شد میلیونها شغل ایجاد میکنم، به دیگران کمک میکنم که در مسیر ثروتمند شدن از مسیر لذت ببرند و عاشق تجربیات و شکستهای مسیر باشند و با آغوش باز بپذیرند که این قدمی برای تکامل برای ثروت خواهد بود.

    – باور محدود کننده بعدی من: استفاده از کلماتی مثل ولی و اگر و تمرکز روی پلن B هست.

    این کلمات و باور ها بسیار تاثیر میذاره روی رسیدن به هدفهام مثلا میگم میخوام این معامله رو انجام بدم ولیییییییییی اگر فروشنده موقع قرارداد این حرفو زد و قرارداد انجام نشد چی؟

    جالب اینجاست که دقیقا همین اتفاق میفته.

    « استاد خیلی دوست دارم فقط تمرکز بذارم روی باورهای قدرتمندکننده و از باورهای محدود کننده دور بشم تلاشم رو میکنم و مطمئنم که میتونم.»

    – یکی از باورهای قدرتمند کننده من:

    در زمینه شغلم Real Estate همیشه باور دارم که نسبت به بقیه متفاوت کار میکنم، و همیشه ایمان دارم که من استراتژی کاریم در دو کلمه صداقت و پیگیری نهفته هست و همین باعث معاملات ملکی من میشه.

    وقتی راه میرم و وقتی در مورد ملک صحبت میکنم و وقتی در جمع مابقی مشاورین املاک هستم، حس برتری نسبت به بقیه به نسبت استراتژی کاری خودم دارم و ایمان دارم در آینده این استراتژی کمک شایانی به من میکنه.

    ممنونم استاد بخاطر این فایل باحال و خفن

    ممنونم از دوستانم در سایت که فوق العادن

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  9. -
    سید حسن گفته:
    مدت عضویت: 1065 روز

    به نام خداوند رحمان و رحیم

    خداوندی که این آگاهی ها را به من میدهد تا من بتوانم با ذهنم خلق کنم آنچه که نیاز من هست

    منی که هیچ نمیدانم

    ولی خدایی که درون من هست همه را به من الهام میکند ومن اجرا میکنم

    من وصل هستم به آگاهی های خداوند

    خداوندی که مهربان هست و دانا و توانا

    سلام

    استاد عزیز ومریم عزیز سلام

    خیلی بهم آگاهی دادین که چطور بتونم مسیر محقق کردن زندگی ام را بسازم خدایا شکرت

    این که ما همیشه با باورهای اشتباهی که از کودکی بهمان خوراندن واین که تقدیر هرکس را روی پیشانی طرف از بدوو تولد نوشتن را نمیشه تغییر داد

    من خودم با این باور بزرگ شدم

    ولی من هیچ گاه از کودکی این و قبول نمی‌کردم

    و بارها به خودم میگفتم نمیشه یعنی چی که از بدوو تولد باید روی پیشانی هر کس بنویسند که این ثروتمند بشود

    یا این بدبخت بشود یا این فقیر بشود یا دانشمند یا پولدار

    نه این و من قبول نمی‌کردم

    ولی باور پدرم که بهم گفته بود

    این بود

    که تو اگر به زمین و آسمان بزنی خودتو

    ولی روزی نداشته باشی

    هیچی نمیشی

    ولی اگر روزی زیاد داشته باشی

    اگر کار هم نکنی از زمین و آسمان برات می‌باره تا تو به همه‌چیز برسی

    ولی من به خودم میگفتم نه

    نمیشه

    این قانون یک سان خدا نیست

    واین باور اشتباه منو بارها از مسیر دور کرده

    چون من از سن 7سالکی دارم کار میکنم

    تا به حال چندین و چند بار شرکت زدم

    وباز شکست خوردم

    چون این باور اشتباه و بارها به خودم گفتم روزی من همین است

    حتی یادم هست من

    سن 17سال داشتم 17نفر برای من کار می‌کردند

    افرادی با سن 40سالگی یا 60سالکی برای من کار می‌کردند

    وکلی به من افتخار میکردند

    که

    خودم از دیگران شنیده بودم

    که چه پسر با عرضه ای هست

    با این سن کم اینقدر خوب کار میکند

    ومن باز این و بارها در خواب حتی دیده بودم که من موفقیت های زیادی را بدست می آورم

    ومن بارها خودم را در بهترین موقعیت ها می‌دیدم وکیف میکردم

    ولی باز اون باور اشتباه که اگر کم روزی باشی موفق نمیشی

    واین بود الگوی تکراری من که شکست می‌خوردم در کارم

    ودر سن 30سالگی آخرین شکست را که خوردم

    دیگه به خدا گفتم

    من و تو هدایت کن

    منو تو آفریدی ومن قابل هدایت تو هستم

    وگفتم من قبول ندارم که باید یک پیشرفت آنچنانی بکنم وبعد شکست

    از زمانی که باورم عوض شد

    همینطور مسیرها باز شد برام

    مرا هدایت کرد در سن 33سالگی با استاد آشنا کرد

    ومن فهمیدم که آره من دارم درست عمل میکنم

    ولی یک سری ترمز ها هست که باید بردارم

    تا اون اتفاق خوبه برام بیفته

    الان 35سال دارم

    اینقدر نتیجه های خوب گرفتم طب این دوسال آشنایی من با استاد که طی اون 33سال نتونستم اینقدر حس خوب داشته باشم

    نتونستم اینقدر راحت پول بسازم

    نتونستم اینقدر آسان درآمدهای 100میلیون به بالا را کسب کنم

    درآمدهایی که تا نزدیک به 200میلیون در ماه رسیده

    چون باورم را عوض کردم

    چون قبول نکردم آنچه را که پدرم بهم گفته

    چون تسلیم ایزد منان شدم

    چون خودم را درآغوش خدا رها کردم

    این که اون دونده دو میدانی سفید پوست تونسته موفقیت کسب کنه

    منو یاد این جمله انداخت که بارها در خواب دیده بودم

    وحتی وقتی بیدار میشدم

    حس آرامش داشتم که من

    میتونم موفقیت های بزرگ را کسب کنم

    چون هیچ گاه خودم را کوچک نمی‌دیدم

    همیشه بهترین بودم

    هیچ ترسی به دلم راه نمی‌دادم

    و میرفتم تو دل ترس ها وکار را انجام میدادم

    والان که استاد از این همه آگاهی صحبت کرد

    گفتم ببین استاد با این که این همه دست آورد را بدست آورده باز هم آرام ننشسته باز هم دنبال تغییر هست

    باز هم دنبال الگو ها هست

    هر چه الگوهای موفقیت آمیز را میبینم

    حسم بهتر میشود

    وخدارا بیشتر در وجودم احساس میکنم

    وقتی من کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید را می‌خواندم

    بارها فکر میکردم

    به این جمله که بیندیشید و ثروتمند شوید

    وبه خودم میگفتم بیندیش تا موفق شوی ثروتمند شوی سلامت شوی ثروتمند شوی داناتر شوی انسانهای اطرافت تغییر کند وهم همه آنهایی که فکر میکنید که باید در زندگی یک انسان موفق باشد را من تکرار میکردم .

    وحالا دارم در زندگی

    وقتی داشتم فایل رو گوش میکردم

    داشت اشکم در میومد

    وبا کارگران شرکتم داشتم میرفتم سر کار

    این و در هدفن گوشی داشتم گوش میدادم

    واز درون شکر گذار بودم

    که افرادی که الان با من کار میکنند همه ذهن ثروتمند دارن

    این که به فراوانی جهان باور دارن

    این ها را من خلق کردم

    والان در کنارم دارم

    درسته الان برام دارن کار میکنند

    ولی من در تک تک وجودم این چنین انسانهایی را میبینم که در کنارم هستند

    ومی اندیشند و لذت می‌برند و کار میکنند .همه از دل و جون برام کار میکنند.

    همه تا پای لذت در کنار هم کار میکنند

    هیچ نگرانی در بچه های شرکتم نیست

    چون من خودم موفقیت را پذیرفتم

    وخودم را بارها دیدم ومیبینم که از این که هستم بالاتر میروم

    خدایا شکر که امروزم را روزی آگاهی هایی کردی که نشانه موفقیت من را داره به خودم ثابت میکند

    دوستتون دارم استاد وهمه دوستان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 35 رای:
  10. -
    محبوبه استخری گفته:
    مدت عضویت: 1732 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته

    اول از همه بگم که استاد جان خیلی دلمون واسه شما وخانم شایسته تنگ شده بود واین بهشت زیبا

    استاد وقتی شما درحال پیاده روی فایل ضبط میکنید من واقعا نمیدونم این بهشت زیبا رو ببینم یا حرفای شما رو گوش بدم زیبایی این بهشت واقعا کور بینا میکنه

    استاد خیلی دلمون شما تنگ شده برای سریال زندگی دربهشت

    اونقد انرژی شما بالاست که هروقت فایل جدید میذارید من حالم خوب میشه و انگیزه امید میگیرم‌

    استاد جان درمورد موضوع این فایل

    واقعا من خودم به شخصه اصلا نمیدونم چه باورهایی دارم چه مثبت چه منفی

    وقتی تو دورها حرف از تغییر باورها می‌زنید

    من هیچی متوجه نمی‌شدم الان بعد از گذشت سه سال خورده ای تازه میفهمم اونم کم که عه من این باور دارم

    استاد درواقع یه نوع مقاومت شدید همراه بانپذیرفتن یا اصلا اونو نشنیدن داشتم می‌شنیدم شما مثلا میگید کسی که باور داره پول درآوردن سخته ولی درکش نمیکردم اصلا

    من هر فایلی که از شما می‌شنیدم چه محصولات چه دانلودی درکی نداشتم

    روزای اول عضویت در سایت فایلی گوش دادم درمورد چشم زخم چقدر من این فایل اون صحبت‌ها رو خوب درکش کردم و پذیرفتم چون من از قبل به این موضوع شک کرده بودم

    و وقتی کسی میگفت چشمم زدن یا چشم خوردی یا مادرم میگفت مثلا این دعا رو بخون یا اسفند دود کن توذهنم به خودم میگفتم پس خدا این وسط چیکارست چرا و اینکه مثلا می‌شنیدم درمورد اینکه کسی دعا گرفته از دعا نویس یا بمن پیشنهاد میدادن من هیچوقت این موضوعات رو باور نکردم

    وزمانیکه اون فایل شمارو شنیدم باتمام وجودم پذیرفتم هیچ مقاومتی نداشتم وبعد از سه سال هنوز خاطرتمه

    ولی موضوعاتی که باهاش مقاومت دارم و من درموردشون باورهای قوی دارم اصلا موضوعات فایلهای شمارو یادم نمیاد حتی اگر 100 بار گوش داده باشم

    دوره احساس لیاقت که دیگه پاشنه آشیلمه

    کلا منو بهم میریزه تاحالا شاید جلسه اول هزار بار گوش دادم ولی بازم هیچی یادم نیست ازش

    میخوام بگم که درمورد باورهای محدود کننده جوری مقاومت داریم که انگار اصلا نمی‌شنویم نمی‌بینیم

    ولی من یه کم تغییر. حس کردم تازه فهمیدم چندتا باور محدود کننده دارم

    اینکه پول دراوردن سخته باید زجر کشید

    اگه برم سرکار از خدادور میشم دیگه نمیتونم نماز بخونم باخدا صحبت کنم کلا هروقت رفتم سرکار بعدشم بهم ریختم بعد به خودم گفتم نه من پول نمی‌خوام اگه خدانباشه اینو تازه فهمیدم که دقیقا قبل از که بیام تواین ساین چندوقتی بود که خیلی به خدا احساس نزدیکی میکردم هروقت فکر میکردم خوب اوضاع مالی خرابه داره بهم فشار میاد باید کاری کنم این میومد توذهنم که نه من برم سرکار دیگه نمیتونم اینجوری نماز قرآن بخونم خسته میام خونه نمیشه

    یک مورد دیگه درمورد احساس لیاقت فکر نمیگردم بتونم ثروتمند بشم فکر نمیکردم بتونن زندگی خوبی داشته باشم

    استاد دقیقا شما به این باور محدود کننده من اشاره کردین که اگر یکی ازدواج کرده و جدا شده فکر میکنه که ازدواج دوم دیگه خوب نمیشه نمیتونه ازدواج کنه داره دیر میشه

    من هم این باور داشتم که خداروشکر روش کار کردم احساس میکنم که بهتر شدم و بیشتر برآن باور پذیر شده که می‌شود من لیاقتشو دارم من ارزشمند میتونم یه رابطه فوق العاده داشته باشم

    ولی درمورد باورهای مالی هنوز مقاومت دارم

    جنسیت

    سن

    اینکه هیچ سرمایه ای ندارم

    ازیه طرف فکر میکنم پول دراوردن سخته از اونطرف میگم اصلا حوصله تایم زیاد رو ندارم واسه کار یعنی یه چیزی تو وجودم منو ترغیب میکنه واسه اینکه چرا باید اینقدر زجر کشید واسه پول درگیرم کلا

    یه جورایی همون باور نمی‌شود باعث شده که من تواناییهامو باور نکنم وحرکت نکنم بااینکه باتمام وجودم میخوام که از نظر مالی رشد کنم‌

    استاد خیلی وقتا شده که من باتمام وجود باور کردم یک موضوعی رو و تونستم توش موفق بشم بااینکه سختی‌های هم داشته ولی درمورد بیشتر چیزها ایم باور میتوانم می‌شود برعکس کار میکنه درذهن و منو زمین گیر میکنه

    استاد جانم خیلی از خداوند مهربان سپاسگزارم برای وجود شما درزندگیم شما بهترین الگویی هستین که دارم

    استادمن بااینکه هنوز اونقدر نتیجه نگرفتم ولی به خودم قول دادم که باید بتونم پیشرفت کنم‌ باید عمل کنم تازه دارم درک میکنم وقتی شما میگید باورهاتون تغییر بدید یعنی چی

    ولی خیلی سخته استادخیلی بعضی وقتا فکر میکنم ناتوانم از تغییر این افکار

    وازخدا کمکم میخوام که خودش کمکم کن هدایتم کنه وگرنه من بدون کمک خداوند هیچم نمیدونم چرا انسان تمایل بیشتری داره برای اینکه به سمت منفی ها بیشتر بره تا مثبت

    خدایا خودت هدایتمون کن به راه راست راه کسانی که به آنها نعمت داده ای

    استاد عزیزم و خوشتیپ بسیار خوشحال شدم که شما رو امروز دیدم و بسیار سپاسگزارم و این احساس خوب رو از کامنت من بگیرید که چقدر شما در زندگی من تاثیر گذاشتید

    به امید ویاری خداوند که سمیع وقریب هست

    شنوا ونزدیک سریع اجابت میکنه درخواست مارو

    سپاسگزارم از شما خانم شایسته مهربان که زحمت فیلم برداری حرفه ای رو می‌کشید

    ا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای: