چه موضوعی را باور کرده ای؟ - صفحه 24

960 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهرا جوهری گفته:
    مدت عضویت: 1907 روز

    سلام به اساتید عزیزم ودوستان خوبم

    با گوش کردن این فایل زیبا یاد باور خوبی افتادم

    که از کودکی تا الان بهم کمک کرده که از قدرت بدنی واندام ورزیده ای که دارم ِلذت ببرم

    مادرم از دوران کودکیش کوهنوردی وپیاده روی های طولانی داشته و همیشه الگو من با اون صلابتی که حین پیاده روی با قدم های بلندی که برمیداشت،بوده وحتی الان که نزدیک 90 سالشون هست اصلا افتادگی پوست ندارند

    توجه مداوم من به تحسین کردن ایشون وتعریف کردن برای بقیه باور خیلی قوی تو ذهنم ساخته که حتی درکهنسالی هم قدرت بدنی خوبی خواهم داشت

    طوریکه حتی حین رانندگی به شهرستان در مسیر طولانی 8 ساعته با این باور زیبا از رانندگی ام لذت میبرم واحساس خستگی ندارم

    باور قشنگ دیگه ای که از دوران کودکی داشتم

    اینکه مهاجرت به مکان جدید را تجسم میکردم

    وبراحتی می‌پذیرفتم که می‌توانم دور از خانواده

    به ادامه تحصیل وپیشرفتم فکر کنم

    وبارها به شهرهای مختلف مهاجرت کردم وبا فرهنگهای جدیدی آشنا شدم که به رشد شخصیتیم ومستقل بودنم کمک کرده

    البته باورهای محدودکننده ای که استاد عزیز تو این فایل ذکر کردن وجود داره ولی خیلی بهتر از قبل( با توجه به تغییراتی که در روابط ورشد شخصیتیم نسبت به قبل رخ داده)بهم کمک میکنه

    آگاهانه تر به رفتار وگفتارم ونجواهای ذهنی ام توجه کنم

    که تاثیرم روی دیگران حتی زمان سکوتم با حال خوب درونی که دارم بهم آرامش میده وانگیزه بیشتری برای انجام تمرینات روزانه بویژه دوره کشف قوانین که شناخت بیشتری از خودم پیدا کردم ،ایجاد میکنه

    مهمترین باور محدودکننده من تاثیر عوامل بیرونی در زمینه کاری وخلق ثروت هست که با عمل کردن نسبی با توجه به درک فعلی ام از فایلهای توحیدی روان شدن انجام کارم با شرایط مالی بهتر را تجربه میکنم،

    از دوستان عزیز بابت کامنتهای تاثیر گذارتون سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  2. -
    رسول میرزایی گفته:
    مدت عضویت: 2580 روز

    به نام خدای مهربان

    سپاسگذار خداوندم برای مسیر آگاهی و رشد

    سلام خدمت استاد عباسمنش عزیز ، خانم شایسته مهربان و تمامی دوستان در جمع سایت توحیدی

    چقدر صحبت های استاد بجاست

    دارم فکر میکنم میبینم که در مورد هر مسئله ای چقدر باورهای اشتباهی به خورد ما دادند

    مثلا بزرگترین پاشنه آشیل من در مورد بدست آوردن ثروت اینه که پول و ثروت خیلی خیلی سخت بدست میاد و برای پول ساختن باید زجر شبانه روزی بسیاری بکشم و پدرم در بیاد تا بتونم تازه یک خونه و زندگی معمولی را فراهم کنم.

    یادمه از دوران بچگی من،

    وضع مالی خانواده عموی بنده خیلی بهتر از ما بود ،نه خیلی مرفح بلکه در حد چندتا خونه داشتن و چندین ملک داشتن و از نظر مالی در رفاه بودن،

    همیشه و شاید هزار بار از زبان زن عموم می‌شنیدم که عموت صبحها که میرفت سره کار خروس خون بود و بچها خواب بودند و شبها هم که میومد خونه باز بچها خوابیده بودند و شاید روزها میشد که عموت با بچها دیدار نداشت

    و چقدر مثال میزد و تعریف می‌کرد که چقدر سختی کشیدند تا حالا چندین ملک و دارایی دارند

    البته جا داره اینجا یه خود افشایی بکنم،،

    یه باوره بنیادین که در خانواده ما بود اینکه همیشه از دیگران انتظار داشتند که کمکشون کنند و اطرافیان هم غیره مستقیم به ما می‌گفتند که برای بدست آوردن هرچیزی خودشون زحمت کشیدند و کسی بهشون مفتی نداده . بگذریم.

    بارها هم از زبان پسر عموم شنیده بودم که ما همیشه میخواستیم نون حلال بخوریم وگرنه از خیلی راه های نادرست و کلاه برداری میشد به ثروت فراوان برسیم

    یا پدر و برادر بزرگتر خودم را میدیدم که همیشه در حال کاره سخت فیزیکی بودند و همه چیز را به سختی می‌خریدند

    در نتیجه همین ها برای من باور شده بود و چون وضع مالی خوبی هم نداشتیم باعث شد که همیشه سخت ترین راه را انتحاب کنم و همیشه فکر میکردم باید خیلی زجر و سختی بکشم تا پول بدست بیارم و چقدر بدنم را در فشاره کار سخت فیزیکی قرار میدادم و همین باعث ناتوانی در کنترل ذهنم میشد و اون کار را رها میکردم

    الان که به لطف خدا هدایت شدم به مغازه و کسب و کاره خودم (سوپر مارکت) برام باور بود که سوپر مارکتی باید شبانه روز باز باشد تا سود داشته باشه و هر چقدر خانمم میگفت آخه تا ساعت 1 و 2 نیمه شب برا چی میمونی مغازه زودتر بیا خسته میشی ،

    این ذهن منطقی بشدت مقاومت داشت و الان دارم روی باورهایمان کار میکنم که در ساعت کاری کمتر همان فروش را داشته باشم یا حتی فروشم هم گهگاهی بیشتر از قبل شده

    بنده 9 ماهی میشه که مغازه رو از کسی که می‌خواست واگذار کنه برداشتم و اون شخص چندین بار بهم گفت که این مغازه روی قهوه و سیگار میچرخه

    (من دستگاه قهوه سازش را ازش بر نداشتم و گفتم ببرش نمیخوام)

    و اتفاقا من توی ذهنم با همین دوتا گزینه مشکل پیدا کردم و نتنها قهوه ساز نخریدم بلکه سیگار را هم جمع کردم

    چیزی که 99.9 درصد وقتی می‌شنوند بهم میگند تو دیوانه ای آخه مغازه سوپری که روی سیگار میچرخه ، بهم میگند خودتو با این کار نابود میکنی

    (البته کاره راحتی نبود ، و با عمل کردن به آموزهای استاد و در راستای اجرای توحید عملی خداوند جسارت این کار را بهم داد و البته که پاداشش را هم دارم دریافت میکنم و ایدهایی بهم الهام شد که انواع توپ را آوردم و به لطف خدای مهربان فروش خوبی هم دارم))

    خیلی خیلی باورهای اشتباه در وجود ما نهادینه شده که باعث عدم حرکت و پیشرفت ما در زندگی می‌شود

    استاد در یه فایلی میفرماید که :::::

    باعشق زندگی کردن

    ثروتمند بودن

    سلامتی کامل داشتن

    آرامش داشتن

    روابط قشنگ و عالی داشتن

    شاد بودن

    خوشبختی و سعادت و توحید و یکتا پرستی

    روند طبیعی زندگی هست و هر چیز غیر از این اگر در زندگیمون هست

    غیره طبیعیه و باید بگریدم دنبال علت و باورهایی که باعث خلق اون ناخاسته ها در زندگیمون شده .

    اگر کامنتم جسته و گریخته و از موضوعات مختلف بود به بزرگواری خودتون ببخشید و ممنونم که با صبر خوندید

    امیدوارم این کامنت کمکی باشه اول به خودم و به دوستانی که مطالعه میکنند

    خداوند را سپاسگذارم برای قرار گرفتن در این مسیر زیبا و پر از آگاهی و برکت که بنده تازه اول این راه زیبا هستم.

    در پناه خدای مهربان باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
  3. -
    فاطمه ش گفته:
    مدت عضویت: 1678 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام خدمت استاد عزیز، مریم جان مهربان و همه دوستان خوبم

    خیلی از شنیدن این فایل فوق العاده لذت بردم و قشنگ احساس میکنم تمام آگاهی های طلایی و قانون جهان هستی برام به طور کامل مرور شد.

    در پاسخ به تمرین این فایل، راجع به باور های قدرتمند کننده ای که دارم: اولا من باور دارم که بنیه قوی دارم و این باور حاصل اینه که سالها از بچگی اطرافیانم از جمله مادرم زیاد این رو به من میگفت. نتیجه اش هم این بود که من همیشه نسبت به اطرافیانم انرژی جسمانی بیشتری دارم و کلا خیلی کمتر از عموم آدم ها خسته میشم.

    مورد بعدی، باور اینه که “هیچ کس هیچ قدرتی در زندگی من نداره”‌. البته این باور اصلا در من وجود نداشت و الان میتونم بگم فقط به اندازه 1 صدم ساختمش، اما به میزانی که روش کار کردم دارم نتیجه میگیرم. قضیه از این قراره که من در شرایطی زندگی میکنم که هر جا بخوام برم یا هر کاری بخوام انجام بدم باید کاملا هماهنگ باشم و اجازه بگیرم؛ اما یه روز به خودم اومدم و دیدم این فقط یک باوره و من این رو پذیرفتم! وقتی که روی باور هیچ کس هیچ قدرتی در زندگی من نداره کار کردم، به طرز عجیبی به قول استاد رفتار جهان با من تغییر کرد و جوری شد که منی که هیچ جا اجازه نداشتم برم، به راحتی اجازه رفتن به مشهد و ارومیه( دوتا شهری که خیلی هم از ما دور هستن) رو پیدا کردم.

    آخرین موردی که میخوام از باور های قدرتمند کننده بگم، مسئله ی آبه؛ من همیشه باور داشتم که آب کمه و باید حسابی صرفه جویی کرد و اتفاقا خیلی دوست داشتم که اینو تغییر بدم تا به فراوانی آب و جاهای سرسبز هدایت بشم. اما بخاطر باور اشتباهم، در شهر ما حدود سه ماه کمبود آب شدید بود( تو تابستون) در حدی که حدود یک ماهش رو ما روزانه فقط حدود یک ساعت آب داشتیم و جهان داشت به من ثابت میکرد که درست فکر میکنم و آب کمه.

    تا اینکه من فایل”کمبود را باور نکن حتی اگر پروفسور هاوکینگ آن را تایید کرد” رو از سایت دیدم و خیلی به جانم نشست. چندین بار اون رو دیدم و یادداشت برداری کردم و سعی کردم باور فراوانی آب رو بسازم. معجزه ای که رخ داد، این بود که این بهار به قدری بارش رخ داد و به قدری بارون اومد که تمام سد های شهرمون پر شد! تمام نقاط شهر سرسبز شده و هر جا که میشده گیاه روییده و رطوبت فوق العاده ای همه جا هست! وقتی ما باور هامون رو عوض کنیم واقعا جهانمون هم تغییر میکنه. میشه گفت ما دقیقا داریم باور هامون رو زندگی میکنیم!

    راجع به باور های محدود کننده، خیلی جالبه. وقتی داشتم راجع بهش فکر میکردم، یهو چشمام چهارتا میشد و میگفتم، عه ینی فلان موضوع هم فقط یه باوره؟ یعنی من خودم این شرایطو ساختم؟

    برای مثال، من باور کردم که آدم کندی هستم در اکثر کار ها. بسکه از بچگی به من اینجور گفتن و من باور کردم که سرعتم تو همه چی خیلی پایینه. الان میفهمم که این فقط خود من بودم که این رو باور کردم وگرنه کسی نمیتونه آسیبی به من بزنه. و خداروشکر که اگر من این مسئله رو نپذیرم، همچین چیزی هم نخواهد بود

    یه موضوع دیگه اینه که من ناخودآگاه باور دارم وقت کمه. همش یه عجله بدی تو ذهنم هست که باعث میشه من نتونم از زندگیم لذت ببرم. از وقتی متوجهش شدم حسابی دارم روش کار میکنم و دیدم چقدر ناخودآگاه من این رو به زبون میارم؛ مثلا همش منتظرم که کلاس های دانشگاهم تموم شه تا بیام خونه. هی به دوستام میگم که بچه ها بدویید وقت رو تلف نکنید، وقت کمه. یا مثلا هی میگم من سرم شلوغه وقت نمیکنم. الان که برام روشن شد، پس من این رو نمیپذیرم! من باور دارم که زمان نامحدوده و من باید از هر لحظه لذت ببرم و هیچ نیازی به عجله نیست!

    مسئله بعدی، این باور اشتباهه که من فکر میکردم برای هررر موفقیتی آدم باید حساااابی تلاش فیزیکی داشته باشه. مثال سادش امتحان های درسیه. من باااور داشتم باید دائما در حال درس خوندن باشی تا بتونی نمره خوب بگیری؛ این باور باعث میشد من نتونم به سمت درس برم چون با خودم میگفتم: من که نمیخوام دائما درس بخونم، از طرفی یکم خوندن هم فایده نداره پس هیچی. توی امتحانا هم صبح تا شب از خواب و خوراک خودم رو مینداختم ولی نتیجه افتضاح میشد!

    تا اینکه سعی کردم این باور رو بشکونم و افرادی رو الگو قرار دادم که با میزان مطالعه اندک، نتایج بسیار خوبی میگیرن. معجزه ای که رخ داد این شد که من کم کم به جایی رسیدم که حتی در فصل امتحان ها به خیلی از کارهام میرسم، مقدار معقولی هم مطالعه میکنم و نتایجم به مراتب بهتر از قبله!

    توی تمرین این فایل، خیلی باور های محدود کننده از خودم پیدا کردم که هی باخودم گفتم: عهههه، ینی اینم یه باوره؟ یجورایی شوک شدم که من چراااا اینارو پذیرفتم؟ من چرا وقتی خالق شرایطم هستم دارم با خودم این کارو میکنم؟

    و الان برنامم اینه که برم تک تک اون باور های محدود کننده پوچ رو با پیدا کردن الگو های مناسب از بین ببرم.

    خدایا سپاسگزارم که لایق شنیدن این آگاهی ها بودم

    استاد و مریم عزیز، سپاسگزارم که این فایل عالی رو برای ما تدوین کردید.

    برای همه دوستانم آرزوی خوشبختی و سعادت دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  4. -
    الهه پوراحمدی گفته:
    مدت عضویت: 1424 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته دوست داشتنی

    خدایا شکرت برای آشنایی با این مفاهیم .

    استاد چقدررررر من این روزها به این فایل نیاز داشتم و البته که هر روز نیاز دارم بهش.

    اما باور قدرتمند کننده در مقابل محدود کننده (نادرست).

    استاد من با شما معنای واقعی کلمه باور رو درک کردم.

    استاد وقتی با آموزه های شما آشنا شدم شروع کردم به تغییرات باورهای نادرستم. اولش هیچ درکی نداشتم فقط به شما اعتماد کردم وقتی گفتین باورهامون داره زندگی مونو می‌سازه.

    البته اینم بگم که اولش یه تغییر فکر بود بعد کم‌کم نشانه ها اومد و من تونستم با تلاش و تمرکز صد درصدی فکرامو به باورهام تغییر بدم.

    استاااد نمی دونین چقدرر تغییر باورها و درست کردن باورها به من و زندگی من آرامش داده.

    من بینهایت باور محدود کننده در مورد همه موضوعات زندگیم داشتم. الان همش با خودم میگم خدایا من چطوری اون موقع با اون همه باور مخرب زندگی میکردم البته زندگی که نه ، گذراندن لحظات عمرم.

    حالا می‌خوام از باورهایی بگم که واقعا حس میکنم که در من به مرور زمان شکل گرفت. و من برای شکل گرفتن این باورها یه مدت این باور رو می‌نوشتم و می ذاشتم جلو چشمم. مثلا می‌چسبوندم جلو داشبورد ماشین، تو آینه ام، رو لپتاپم، رو صفحه گوشیمو ….

    گاهی حتی مثل ذکر تسبیح مدام با خودم تکرار می کردم. گفتن این باورها خیلی راحته اما اینکه بشینه در من و من رو مجبور کنه به اقدام یه چیز دیگست. البته اینم بگم که خودمو دوختم به فایلهای شما و به شدت ورودی هامو کنترل کردم. یعنی فهمیدم چاره ای جز این ندارم.

    و اما باورها:

    خداوند همیشه با منه

    خداوند هادی و حامیه منه

    این ترمز ها و باورهای محدود کننده منه که نذاشته من به خواسته هام برسم

    خداوند مشتاق تره از من برای رسیدن به خواسته های منه

    من در هر کاری و در هر بعدی نیاز به هیچ فرد خاصی ندارم چون خدا با منه

    ایمان یعنی منطقی فکر نکردن و دیدن دستان خداوند

    باورهامه که داره زندگیمو میسازه

    هر لحظه خدا بامنه

    وظیفه من فقط درخواست کردنه

    وظیفه خدا هم فقططط اجابت کردنه

    خدا من رو دوست داره

    راههای رسیدن به خواسته ام در مدار ذهنیه من نیست و من عقلم بهش نمی‌رسه

    من دوست داشتنی هستم

    من اگر خودم رو لایق بدونم رسیدن به خواسته هام راحت تره

    من فقط باید روی خودم کار کنم

    برای پول درآوردن نیازی به زجر کشیدن نیست میشه راحت پول درآورد.

    حال خوب کلید اصلی رسیدن به خواسته هامه

    خداوند آدمها و شرایط مناسب رو میاره تو زندگی من

    #ولی هنوز در حوزه احساس لیاقت و ثروت و باور به فراوانی خیلی باور محدود کننده دارم که دارم با همون فرمون ادامه میدم و میرم جلو. و میدونم که چه درهایی از نعمت و برکت داره تو زندگیم باز میشه.

    خدایاااا بینهایت ازت ممنونم

    خدایا شکرت

    استاد عزیزم ازتون ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    سهند گفته:
    مدت عضویت: 625 روز

    درود و عشق استاد

    من باور سمی که داشتم این بود که باید یه شبه به موفقیت برسم باید معجزه ایی رخ بده

    باید طلایی پیدا کنم تا پولدار بشم…

    و اصلا به قانون تکامل باور نداشتم و همش دنبال راه میامبر بودم و هر بار که عجله کردم شکست خوردم توی خیلی از کارام…

    و از وقتی دوره دوازده قدم رو گرفتم فهمیدم که ما روز زمین قوانینی داریم ک یکی از اون قانون ها تکامل هست یعنی زمان وجود دارد مکان وجود دارد و هرچیزی روی زمین طبق این قانون به تکامل رسید از رشد یه درخت گرفته تا ساخته شدن یه ساختمان همه و همه طبق قانون تکامل هم به زمان نیاز دارند هم به مکان پس رشد مالی و پیشرفت ما هم به زمان و مکان خاص خودش نیاز داره و از اون موقع عجله رو کنار گذاشتم و با صبر آروم آروم دارم تکاملمو طی میکنم و خداروشکر تا الان عالی عمل کردم هم توی ورزش و هم توی کارم و دارم روی باور مهجارتم کار میکنم

    یه باور منفی دیگم داشتم…

    البته بباور های منفی زیاد دارم ولی با هر قدم دوازده قدم که میرم جلو دانه دانه دارم پیداشون میکنم و بعد از دوره دوازده قدم میخوام برم دوره ثروت 1 که باور های ثروت رو بشناسم…

    تا وقتی که باور های منفی رو نشناسی فکر میکنی همه چیز طبیعیه… همه اینجورین… نمیدونی درست و غلط چیه….

    و توی دوگانگی های زندگی گیر میکنی و حرکت نمیکنی زمانی که باور رو از استاد عزیز که نشسته همه رو پیدا کرده میفهمی و میشناسی اون موقع جهان جور دیگه ایی برات میچرخه…

    آره داشتم میگفتم باور دلسوزی بود که من میومدم از روی دلسوزی اسرار داشتم که بقیه رو تغییر بدم و روی یه رابطه من کلی سوخت دادم و میخواستم هر طوری که شده طرفمو خوشبخت کنم و تغییرش بدم همون دلسوزی باعث شد هم خودم رشد نکنم هم اون و کلی هم ضرر دادم…

    و الان فهمیدم اول خودم نتیجه گرفتم هرکی گفت چطوری آدرس سایت شما رو میدم و اصلا وقتمو هدر تغییر دادن دیگران نمیکنم…

    و باورمو تغییر دادم که دیگه دلسوزی نکنم…

    و کلی باور دیگه ک باید بشناسمشون و الان خاطر ذهنم نیست…

    باور های قوی هم که دارم من ذاتن دونده هستم

    ذاتن سرباز جنگی قدرتمندی هستم آدم قوی و با تاقتی هستم و زیر فشار کم نمیارم…

    و باور قوی دیگه واقعا کار درستم و هر کاری رو به نحو احسن انجام میدم…و…

    ممنون استاد جان عجب فایل قدرت مندی بود…

    و اینکه ماشاالله بازوهاتون خیلی خوب شده از زمان فیلم های قانون سلامتی بزرگ تر شدن…

    هروز دارید جوان تر میشید…

    من عاشقتونم….🫀(:

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  6. -
    زهرا گفته:
    مدت عضویت: 1152 روز

    به نام خدا

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته ی عزیز و دوستان سایت

    استاد عزیزم دوره ی احساس لیاقت واقعا آدم رو زیر رو میکنه و منقلب میکنه من عید 1403 این دوره رو خریدم و فقط تا جلسه ی 4 رو گوش کردم و همش دارم این 4 جلسه رو مرور میکنم . بعد از آخرین کامنتی که در دوره ی احساس لیاقت گذاشتم و دیدم چقدر درب و داغونه احساساتم و چقد نا هماهنگ هستم و چقدر در صلح نیستم و مدام تکامل رو از یاد میبرم و … چقدر ترسیدم ، ترسیدم از خودم و افکارم و مسیری که دارم میرم و اینکه باید اساسی یه کاری بکنم و اینقدر عجله و هول زدن و احساس بد داشتن و احساس غالب ترس و اضطراب و کمبود نداشته باشم .

    خلاصه من از خداوند طلب کمک کردم  با هدایت الله مهربان که به قلبم اومد یه مجموعه  ی چند ده تایی سوال از خودم پرسیدم و صفحه ها و صفحه ها به اونها پاسخ دادم یعنی پاسخ ها رو هم خدا داد و من حدود یک ماه میشه که فقط و فقط دارم اون جواب ها رو هر روز و شب میخونم،  استاد خدا شاهده که جواب ها همه آگاهی های خالصی هستند که هر روز و هر لحظه به یک سطح آگاهی بالاتری میرسم ازشون و لایه لایه میفهممشون.  و من به خودم تعهد دادم که این جواب ها رو همگی باور های قدرتمند کننده هستند رو تا 6 ماه کار کنم و حتی هیچ دوره ای کار نکنم ، مگر هدایت خدا باشه .

    و استاد عزیزم این جواب ها سراسر باور های قدرتمند کننده هستند و من تا قبل از این توی این دو سال واقعا نمیدونستم باور قدرتمند کننده چی هست و الان تازه دارم میفهمم و در ادامه حتما باز هم بیشتر میفهمم . و استاد جالبه که فایل شما کاملا مناسب حال و روز و برنامه ی تکاملی من هست که برای خودم ترتیب دادم بی حد و اندازه از شما و خداوند سپاس گزارم و الان حتی میدونم که وقتی ما رو یه کاری تمرکز میکنیم چجوری جهان دست به دست هم میده و از همه طرف به کمکت میاد . استاد یه جوری بودم که منتظر بودم شما یه فایلی بذاری درباره ی باور ها . شک نداشتم و میدونستم که میذارید و من میام کامنت میذارم .

    استاد عزیزم نگم براتون از تغییراتی که کردم و چقدر رفتار دنیا با من عوض شده ، به چه آگاهی ها و تجربه ها و درس هایی رسیدم تو این یک ماه که از تمام عمر 30 ساله ی من بیشتر بوده و استاد من دیگه اصلا ربطی به اون زهرای یک ماه پیش که آخرین کامنتش رو در جلسه ی تکمیلی چهار دوره لیاقت گذاشته ندارم . ( استاد داغون بودم من اون روزا هم از نظر باور و هم از شدت اون همه احساس بد که تو دوره به خودم گفتم که اخه چرا من انقدر با خودم بد بودم و چطور خودم رو له میکردم همش گریه میکردم که چرا و به چه دلیل انقدر به خودم ظلم میکردم چرا اینقد به خودم سخت گرفتم ) . و همش به خودم میگفتم من باید یه کاری بکنم، باید تغییر کنم، باید یه کار اساسی بکنم.

    استاد پیشرفتم رو از تغییر رفتار دنیا با خودم فهمیدم ، از عوض شدن افکار و عملم در هر لحظه فهمیدم و به قول شما اننقدر قدرتمند شدم که درونم یه شوری به پا شده،  انقد در صلحم که تمرینات کد نویسی کوچک  هر روز صبحم همگی رخ میدن و من تکاملی بزرگشون میکنم . انقدر در صلحم که عاشق مسیر آگاه شدن و تکامل شدم و چقدر دارم لذت میبرم و جهان به میزانی که هر روز باور هام قوی و قوی تر میشه از هر سمتی داره بهم نعمت و محبت میده .

    انشاالله در این صفحه درباره ی سوالات کامنت میذارم در اولین فرصت و فعلا به تشکر کردن از خداوند و شما بسنده میکنم .

    و استاد باز هم در آخر میگم که ساختن باور های قدرتمند کننده و تکرار و تکرار و تکرار و عمقی باور کردنشون و خارپشتی چسبیدن بهشون تنها راه نجات ماست و همه چیز شدنیه.

    باز هم از شما تشکر میکنم و تحسین میکنم شما رو که اینقدر تسلیم هدایت الله هستید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    هادی و مهسا گفته:
    مدت عضویت: 1813 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و همه دوستان خوبم

    استاد عزیزم چه هیکل عالی دارید ماشالله

    چه دریاچه زیبایی و بی نظیری

    چه طبیعت شگفت انگیزی

    چه استاد کار درستی

    چه همراه همیشه در پشت دوربین عالی و فوق‌العاده‌ای

    واقعا ازتون سپاسگذارم خانم شایسته عزیز به خاطر دوربین به دست بودنتون

    من یکی از شکر گذاریام شما خانم شایسته عزیز هستید که اگر شما نبودید شاید فایلهای سفر به دور آمریکا و سریال زندگی در بهشت نبود البته شاید

    ولی باز هم ازتون سپاس گذارم

    موضوع این فایل بی نظیر

    سوال

    چه موضوعی رو باور کردای؟

    اول از باورهای مثبت شروع میکنم

    1_من باور دارم که هر مسئله چه تو خونه‌ی خودمون چه فامیل اگر پیش بیاد به راحتی انجام میدم

    مثلا اگر شیر آب خراب باشه کولری خراب باشه

    بخاری آب گرمکن لامپ و هر مسئله دیگه‌ای که پیش بیاد حتی اگر برای اولین بار باشه به راحتی انجام میدم

    چون باور دارم من توانا هستم و به راحتی انجام میدم

    2_باور رانندگی و موتور سواری

    من از بچگی عاشق موتور و رانندگی کردن بودم

    و بدون اینکه کسی بهم یاد بده من هم با موتور هم با ماشین برای اولین بار که روندم انگار که سالهاست رانندگی بلدم از بس عاشق بودم و تو وجودم حس میکردم که من به راحتی میتونم برونم و در سن 13سالگی موتور داشتم اینو بگم که من دهه شصتی هستم اون موقع تو روستای ما آدم بزرگا هم موتور نداشتن ولی من با وجود خانواده فقیر با کارکرد خودم موتور خریدم یه ابهتی داشتم ههههه

    3_باور رابطه خوب با همسر

    خدارو شکر یکی از بهترین باورهای هست که دارم که

    خیلی برام طبیعی هست و 7ساله که با عشقم در صلح و آرامش زندگی می‌کنیم

    و….

    امااااااااااا باورهای مخرب

    *1_اگر ثروتمند شوم از خدا دور میشم

    البته خیلی توش بهتر شدم*

    2_پولدارها ادمهای خوبی نیستن

    که این هم دارم خیلی بهتر میشم

    3_پول دراوردن سخت‌ترین کار دنیاست

    4_هر که بامش بیشتر برفش بیشتر

    5_باور عدم لیاقت که خدا رو شکر هدایت شدم به دوره بی نظیر احساس لیاقت

    6_باور کمبود در مورد همه چیز

    اصلا به قول آقای عطار روشن هر چقدر روی خودمون کار می‌کنیم از بس داغون هستیم از یه جا دیگه میزنه بیرون ولی من این قدر قدرتمند وخالق هستم که میتونم همه رو به لطف الله و با کمک آموزه‌های استاد بی نظیرم درستشون کنم

    واقعا هر چقدر که دارم پیش میرم و به خود شناسی میرسم بیشتر میفهمم باید روی خودم کار کنم

    من با دوره 12قدم شروع کردم وتا قدم 5پیش رفتم درآمدم رو از صفر به 25 میلیون رسوندم ولی از بس عجول بودم و کمال گرای واقعی که زود سقوط کردم

    بعد رفتم سراغ دوره ثروت 2 که اون هم چون تکاملش رو نداشتم و فقط به خاطر تخفیف خریدم میتونم بگم اصلا ازش استفاده نکردم نه اینکه گوش نکرده باشم نه

    اتفاقا خیلی گوش دادم ولی در مدار آگاهی نبودم و استفاده عملی نکردم

    باز این حس که باید فعلا یاد بگیری و کشف قوانین زندگی رو خریدم که اون هم استفاده عملی نکردم

    امان از این کمال گرای و امان از این انسان عجول

    ولی ایندفه دیگه با تعهد ولی از سر شور و شوق نه از سر چک ولگد جهان میخوام به بهترین حالت احساسی خودم برسم

    من تقریبا 2 سال هست که هر روز یا یک روز در میون میومدم سایت بدونه کامنت نوشتن یا کامنت خوندن فقط میومدم یا سریال زندگی در بهشت رو نگاه میکردم یا سفر به دور آمریکا

    ولی واقعا این جمله استاد که میگن تو کامنتها مشارکت کنید یه نصیحت فوق‌العاده است برای کسی که درک کنه بخدا قسم بعد از کامنت خوندن بچها من به درکهای بالاتری از گفتهای استاد رسیدم

    شاید کلا 10 روز نشه که دارم جدی کار میکنم ولی به اندازه این دو سال و تمام آموزش‌های که دیدم الان توی این ده روز دارم اونها رو درک میکنم

    فقط با خوندن کامنت بچها که عالی می‌نویسن

    استاد عزیزم به قول خودتون که باور بی عمل حرف مفت هست

    من همش حرف مفت میزدم فقط لب و دهن بودم برای بقیه شده بودم علامه دهر با اینکه توی این چنتا دوره‌های که از شما دارم همش گفتید روی خودتون کار کنید ولی من شاگرد خوبی نبودم

    من فقط لب و دهن بودم

    عالم بی عمل بودم

    ولی توی این مدت 10 روزه با خرید دوره احساس لیاقت خیلی حالم بهتره خیلی توی سایت هستم خیلی کامنت میخونم و سعی می کنم تا جای که در توانم هست کامنت بزارم

    ولی این فایل شما باز انگار من رو شارژتر کرد من رو مصمم تر کرد برای ادامه مسیر چون راستش رو بخوای انگار به قانون اعتقاد نداشتم نه اینکه نداشته باشم احساس میکنم اگر ایمانم بیشتر بود بیشتر روی ذهنم کار می‌کردم تا بخوام با فیزیکم کارها رو جلو ببرم

    ولی کامنت بچها و حرفهای شما رو برسی کردم دیدم

    واقعا فقط پذیرش ذهنی هست برای هر کس میتونه کارها رو

    آسونتر کنه یا سختر

    پیروز بشن یا بازنده

    پول دار بشن یا فقیر

    سلامت باشن یا بیمار

    رابطه خوب داشته باشن یانه

    و….

    ولی از الان میخوام بهتر و جدی‌تر و با شور شوق

    روی خودم روی ذهنم روی رفتارهام روی دوره ها

    کار کنم

    و از امروز بیشتر قبول میکنم که همه چیز ذهن هست

    واز امروز قبول میکنم که من صددرصد خالق زندگی خودم هستم

    از امروز قبول میکنم که مسولیت تمام زندگیم به‌عهده خودم هست نه عوامل بیرونی

    از امروز قبول میکنم که تنها شخصی که میتونه تو زندگیم تاثیر بزاره خودم هستم و باورهای خودم

    پس استاد عزیزم همینجا به خودم قول میدم

    که متعهدتر و خیلی متعهد تر از قبل روی ذهنیتم وباورهام و احساسم کار کنم

    دوستار شما هادی 22 خرداد 1403

    به امید الله تا 3 ماه آینده میام و یک کامنت فوق‌العاده از نتایج میزارم چون فقط من هستم در این جهان خودم که قدرت در دست اوست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  8. -
    حسن گرامی گفته:
    مدت عضویت: 1345 روز

    به نام خدا

    سلام و سلامتی و عشق و رحمت الله به شما استاد عباسمنش عزیز و استاد شایسته بزرگوارم 

    سلام به همه دوستان عزیز و ارزشمندم در این سایت توحیدی

    استاد عزیز من تغییرات در این دو سال و نیمی که همراه شما هستم زیاد داشتم که یک بخش هاییش رو در جلسه اول قدم سوم نوشتم براتون 

    بیشتر باورهایی که در ذهن من تغییر کرده باعث تغییر شخصیتم شده ، حتی اول سال امسال من هدف سالی خودم را روی بهبود شخصیتم گذاشتم ، چیزی که شما روش تاکید داشتین

    البته این چیزیه که در دوره مقدس 12 قدم دارم درک میکنم

    استاد من قبلاً باوری که داشتم این بودش که هر زمان خاله ها و شوهر خاله هامون خونه مون می آیند باید سرگرمشون کنم! 

    انگار که من مسئول خوش گذرونی اونا بودم ، این باور غلط رو زمانی متوجه شدم که در دوره عزت نفس داشتم به شدّت روی خودم کار می کردم و دقیقاً یک روز که داشتم یکی از جلسات دوره عزت نفس رو گوش میدادم به خودم گفتم دیگه هرگز نه تنها من کاری برای خوش گذرانی فک و فامیل نمی کنم بلکه به دلیل شخصیتی که در من همون موقع داشت ساخته میشد به این نتیجه رسیدم که رفت و آمدم رو با این افراد باید کم و کمتر کنم ، استاد اوایلش همه شون بسیار مقاومت داشتند از اینکه دیگه حسن نیستش که بخواد مایه خوش گذرانی شون بشه ولی من پای حرفم و این مسیری که توش قرار گرفتم ایستادم تا به الان که از اون زمان 2 سال و نیم هستش که میگذره ، من سالی یکی دو بار فقط در حد 4 ساعت می بینمشون اونم اصلاً باهاشون هم کلام نمیشم و استاد نمیدونید همین تغییر کوچکی که در ذهنم ایجاد شد چقدر مایه آرامش و آسایش من در زندگیم شده و من استاد عزیز به شدت از اینکه از آدم های غیر هم مدار دور شدم راضیِ راضی هستم و آدم های هم مدار همین دوستای عزیزم در سایت هستند 

    باور دیگه ای که داشتم و اینو احساس میکنم از بچگی ممکنه داشته بودم اینه که من از توانایی یادگیری خیلی خوبی برخوردارم یعنی بیشتر چیزهایی که از بچگی یاد گرفتم بدون اینکه کلاس برم یا معلم خصوصی داشته باشم خودم رفتم با تحقیق و جستجو یادش گرفتم آخرین چیزی که با تمرکز بسیار بسیار بالا یادش گرفتم کار مورد علاقه ام بود که دوست داشتم یادش بگیرم و فقط تمرکزم رو بذارم روی مسیر کاری مورد علاقه ام که الان خداروشکر همینطور هم شده

    استاد من همیشه شادی کردن و شوخی کردن رو دوست داشتم حالا نمیدونم این باور از کجا میاد :)

    ولی در کل توی ذهنم همیشه این بود که اگر قرار باشه با کسی شوخی کنم قطعاً باید احترام طرف مقابل گذاشته بشه بابت همین این باور توی ذهنم شکل گرفت که من توانایی شادی کردن و شوخی کردن با هر کسی رو دارم بدون اینکه بخوام مثلاً کسی رو مسخره کنم یا باعث ناراحتی بشم بابت همین همیشه آدم ها وقتی همراه من هستند واقعاً شادی میکنیم کنار هم یه خاطره تعریف کنم یکم بخندیم

    ما همین عید امسال خدا هدایتمون کرد رفتیم جزیره زیبای کیش یعنی من و برادرم و مامانم ، آقا ما قرار بود بریم یکم از این تفریحات آبی که توی کیش هست ببینیم چه جوریه رفتیم داخل یک قایق تفریحی نشستیم که فوق العاده قایق شیک و لاکچری و تمیزی بود

    فقط هم من و برادرم بودیم مامانم نیومد 

    به غیر از ما دو تا ، سه تا دیگه زن و شوهر بودند که با ما سوار قایق شده بودند که بریم وسط آب و بعدش قرار بود با چتر بپریم بالا :) 

    خلاصه صاحب قایقی که توش بودیم دوتا پسر خوشتیپ و باحال و مشتی جنوبی بودند که آهنگ شاد پخش کرده بودند

    یکی از اون زوج های جوان پاشدن با همدیگه زدن رقصیدن 

    منو میگی گفتم حللله دااااداااش :) اینا اهل شادی اند منم که عاشق شادی کردن

    اولش من شروع کردم به دست زدن براشون بعد خانم همون بنده خدایی که وسط داشت قِر میداد ، امد به من گفت :

    شما که اینقدر قشنگ دست میزنی بیا وسط با ما برقص دیگه

    هیچی دیگه من پاشدم دیگه نگم براتون 

    روی هوا در حین اینکه قایق در حال حرکت بود می پریدم بالا و پایین مثلاً رقصیدن ، خودِ برادرم کُپ کرده بود منو توی اون وضعیت اَسَف بار دیده بود :)

    حالا میرسیم به یک نکته 

    من چرا جلوی اون خانواده ی با حال پاشدم باهاشون شادی کردم؟

    چون من همیشه توی ذهنم این باور بوده که اگر یک نفرو ببینم که آدم شادی نیست نه اینکه مثلاً بخواد عصبی باشه نه مثلاً عادیه هیچ علائمی از شادی رو توش نمی بینی ، حتی یک ثانیه هم حاضر نیستم اون شادی که درون من هستش و باهاش خیلی ها می تونند شاد بشن رو به اشتراک بذارم البته دارم سعی میکنم که از اونور بوم نیوفتم ، یعنی حتی اگر بین آدم هایی باشم که اهل شادی نباشند من سعی میکنم خودم حس و حالم خوب باشه چون طبق آموزش های استاد عباسمنش اصلاً علاقه ای ندارم که حس و حال خوبم از یک عامل بیرونی باشه چون اون موقع میشه ادا ولی وقتی از درون خودم شادی کنم و حالم رو با افکارم خوب کنم اون موقع خودم هستم و از همه مهمتر فرکانس حال خوبم رو دارم میفرستم

    ( اینارو گفتم تا این باوره رو توضیح بدم چون نمیدونستم این باور من چه اسمی داره:) )

    باور دیگه ای که توی ذهن من شکل گرفت این بود: 

    من توانایی پول ساختن از کار مورد علاقه ام را دارم ، البته روی این مورد به شدت دارم کار میکنم چون باوریه که جدیده ، من تا قبل از این فکر نمی کردم که میتونم از کارم پول بسازم تا اینکه خداوند قادر و توانا دوتا آدم رو به سمتم هدایت کرد تا براشون یک سایت درست کنم و از طریق وبسایتی که برای هر کدوم از اون دو نفر درست کردم تونستم اولین درآمد از کار مورد علاقه ام رو کسب کنم ولی این چیزیه که باید خیلی روش کار کنم چون هنوز اون پول هایی که دوست دارم از کار مورد علاقه ام بسازم نشده و اینم میدونم که باید باورهامو طبق جلسه های یک و دو قدم چهارم به صورت عملی روشون کار کنم

    باورهای دیگه ای در من تغییر کرده که باعث بهبود شخصیتم توی این 2سال ونیم شده رو در قدم سوم نوشتم 

    در حال حاضر هم تمرکزم روی ایجاد و بهتر کردن باورهای توحیدی و احساس خوب داشتن و مالی هستش

    استاد عزیزم ازتون بی نهایت سپاسگزارم بابت این درک و آگاهی دیگه ای که به من دادین و از خدای عزیزم بابت این مسیر توحیدی که من رو هدایت کرد سپاسگزارم 

    =================================

    وَلَقَدۡ ءَاتَیۡنَا لُقۡمَٰنَ ٱلۡحِکۡمَهَ أَنِ ٱشۡکُرۡ لِلَّهِۚ وَمَن یَشۡکُرۡ فَإِنَّمَا یَشۡکُرُ لِنَفۡسِهِۦۖ وَمَن کَفَرَ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَنِیٌّ حَمِیدٞ

    و به راستى ما به لقمان حکمت عطا کردیم که: براى خدا سپاس گزار و هرکه سپاس گزارد تنها به سود خود سپاس مى گزارد، و هرکه ناسپاسى کند خدا بى نیاز و ستوده است

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
    • -
      محمد حسین تجلی گفته:
      مدت عضویت: 2231 روز

      سلام به شما دوست عزیز و گرامی ام

      حسن آقای عزیز

      چقدررررر خوشحالم که با شخصیت شما آشنا شدم و جدیدا دیدگاه‌های زیبا و آموزنده‌ی شما رو مطالعه می کنم

      حسن جان بهت تبریک میگم که اینقدر آدم شاد و دل خوشی هستی

      باورت نمیشه اونقدر خوب تعریف می کردی که من داشتم صحنه‌ی قایق سواری و رقص رو تجسم می کردم :)))

      من به شما به خاطر رشدی که در تمام ابعاد داشتی و همچنان داری ادامه می دهی ، بهت تبریک و خدا قوت میگم

      عجیبه یه جوری مهر شما به دلم نشسته که دوست دارم شمارتو داشته باشم و بتوانیم با هم بیشتر گپ و گفت داشته باشیم و از هم چیز یاد بگیریم

      نمی‌دونم شاید این اتفاق هم بی افته ، اگر شما هم موافق این خواسته باشی ، حتماً خداوند این کار رو به راحتی انجام میده

      من الان شماره‌ی بعضی از دوست های هم فرکانسی که از اعضای این خانواده‌ی صمیمی هستند رو دارم

      به طرز کاملاً جادویی و هدایتی با هم آشنا شدیم و خیلی خیلی خوشحالم بابت همچین دوست های بی نظیری

      خلاصه به خدای مهربان و توانا می سپارمت و امیدوارم پیامم در بهترین زمان و مکان به دستت برسه و به قلبت بنشینه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        حسن گرامی گفته:
        مدت عضویت: 1345 روز

        سلام بر محمدحسین جان عزیزم

        خوبی داداش گلم

        خداروشکر که کامنتی که نوشتم بهت حس خوب داد

        ازت ممنونم بابت مهر و محبتی که نسبت به من داری ، درسته من واقعاً شادی و شاد بودن رو دوست دارم ، همانطوری که خدا این رو در قرآن سفارش کرده

        قُلۡ بِفَضۡلِ ٱللَّهِ وَبِرَحۡمَتِهِۦ فَبِذَٰلِکَ فَلۡیَفۡرَحُواْ هُوَ خَیۡرٞ مِّمَّا یَجۡمَعُونَ (5٨)

        بگو: به فضل و رحمت خداست، پس باید مؤمنان به آن شاد شوند که آن از همه ثروتى که جمع مى کنند، بهتر است

        البته محمدحسین جان از وقتی که وارد دوره 12 قدم شدم ، روحیه ام خیلی بهتر شده چون تا قبل از این دوره میشه گفت واقعاً چندان شاد نبودم ، همین الانش هم دارم تکاملم رو در این زمینه طی میکنم رفیق گلم

        واقعاً دوست دارم این حس و حال خوب رو همانطور که قانون میگه حال خوب=اتفاقات خوب

        شما خودت بسیار پسر با اخلاق و با فهم و شعوری هستی ، برات روزهای پر از عشق و شادی رو آرزو میکنم داداش گلم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    مجتبی محجوب گفته:
    مدت عضویت: 1914 روز

    به نام خدای مهربان سلام

    خداروشکر میکنم بخاطر حضورم در این سایت بی نظیر

    چه موضوعی را باور کرده ای؟

    بخش پنجم

    اگر جمله و باوریکه وارد ذهنت میشه بهت کمک میکنه قبولش کن

    من در این زمینه خیلی ضعیف عمل کردم ، فقط این چند مدتی که در سایت هستم تونستم اونم با فقط گوش دادن به فایلها ورودی مناسب دادم ، وگرنه در گذشته هر آکه هر چیزی میگفت ، هنوز از دهنش در نیومده من قبولش میکردم و تا همین چند وقت پیش هم همین بود و هست ، طوری که همسرم میگفت مجتبی تو در گنده کردن آدمها حرف نداری ،جوری آدمها رو گنده میکنی که انگار داری با خدا حرف میزنی

    در بحث مالی چه باورهایی داری که ترس رو در تو ایجاد میکنه؟

    باورهای ذهن من اینها هستن :

    باور من اینه الان برای پیدا کردن الگوهای موفق که همسن من هستن ، و در ایران هستن و در روستا هستن، میگه که من کارمندم و از صبح تا شب گیرم ، و کلی مشغله دارم پس من نمیتونم که الگو پیدا کنم بزار برای یه روز دیگه ، بزار برای یه روزی که خودش پیدا بشه

    ای بابا بازم کار سخت ، حالا من از کجا برم الگو پیدا کنم چقد کار سختیه ، ولش کن همین که صبح برم و شب بیام و بهتر و راحت تره ،خلاصه یه بخور نمیری میاد داریم سپری میکنیم ، بیکاری پاشی بری راه بیفتی بزنی در خونه این و اون که باهاشون حرف بزنی و مساحبه کنی و بگی چطور موفق شدی، ول کن این کارهای سخت رو

    آخرشم هیچ به هیچ ولش کن

    یا اینکه ولش کن سخته ، بسپار به خدا اون خودش ردیف میکنه ،تعجب میکنم که چرا این همه سال خدا ردیف نکرده مگه من نسپردم بهش

    اینجا برای پیدا کردن الگوهای مناسب بسیار بسیار مقاومت دارم و انگار که باید کوه بکنم

    مقاومت دیگه ای که دارم برای نوشتن و فک کردن به توانایی ها و استعداد هام هست که ذهنم میگه آخه تو به چه استعداد

    تو استعداد داری ، خب همه دارن ، اگر مردی یه کاری کن که هیچ کس در دنیا نکرده

    فک کنم ذهنم دنبال اینه که من پیاده برم کره ماه ،و اگرم برم باز میگه این که هنر نیست اگه مردی خورشید و جابجا کن

    جالبش هم اینکه ذهنم میگه فقط تو اینجوری هستی ، بقیه همه پرفکت و بی نقص هستن

    من هیچ وقت به چیزهایی که به خوردم داده میشه فک نمیکنم

    چون اصلا باور ندارم که باورها دارن کار میکنن، با اینکه این همه تو سایت هستم ، با اینکه این همه تقریبا هر روز فایل گوش میدم ولی باز باور ندارم که باورها دارن کار میکنن

    البته نسبت به گذشته خودم و شروع اول در سایت بی نهایت بهتر شدم ، واقعا باورها مسائل بنیادی هستن

    خداروشکر امروز تونستم جلوی یه عصبانیت همیشگی رو بگیرم

    قبلا اگر کسی چیزی بهم میگفت مثلا میگفت اشتباه کردی من خیلی ناراحت و عصبی میشدم و اگر جا داشت دعوا و اگر جا داشت فحش پدر و مادر و فلان میدادم بهش ولی پیشرفته اش این بود که قهر میکردم میرفتم ، و این کم کم بهتر شد تا امروز که همکارم به من گفت که اشتباه کردی و حتی به شوخی گفت ، و طبق گذشته من باید ناراحت و عصبی میشدم ،ولی به محض اینکه احساسم بد شد سریع به خودم گفتم داری چکار میکنی داری از مسیر خارج میشی، و به خودم گفتم چرا ناراحت شدی؟ گفتم که بخاطر اینکه اون گفت اشتباه کردی و من ارزشم پیش طرف اومد پائین و سریع به خودم گفتم که ببین من ارزشمندی خودم رو گره زدم به اینکه دیگران من رو تایید کنند و اینکه من کاری رو درست انجام بدم ارزشمندم و اگ رندم بی ارزشم ،گفتم مجتبی جان تو همینطوری که هستی ارزشمندی فارق از اینکه کاری رو درست انجام بدی یا ندی، فقط به صرف اینکه بدنیا اومدی ارزشنمدی و چقد احساسم خوب شد و خداروشکر دیگه نه از اون قهر کردن ها خبری بود نه از اون به خودم فحش دادن ها نه ناراحتی نه کینه و چقد خوشحالم الانم

    باور جدیدی که جدیدا کشف کردم برای استفاده از کولر هست، الان که تابستون هست و من از سر کار میام ،یه پیام از اداره برق اومد که شما سال گذشته آدم پر مصرفی بودی و اگر این بار پر مصرف بشی جریمه میشی، و من از اون موقع ترسیدم و میگم نکنه یه کم زیاد بیاد ،آخه پول که نیست ،منم که کارمندم ، راهی هم نه الان نه درآینده هست که من بخوام پولی وارد حسابم بشه ، با اینکه درآمد پارسالم از امسال کمتر بود ولی من هیچ وقت پول برقم با اینکه زیاد هم اومده بود عقب نیفتاد ولی این بار با اون پیامک که به من احساس گناه و ترس داد ترسیدم

    در صورتی که باور فراوانی میگه که فرصت ها هر روز بیشتر و بیشتر میشن ،و هیچ سالی هم نبوده که من پول برق رو نتونم بدم و همیشه درآمدم از این چیزها بیشتر بوده و الان درک کردم که اون پیامک هم خودش یه باور بوده

    آخه من فک میکردم باورها یه چیزهایی هستن که یه جاهای خاصی وجود داره و فقط همون هایی هست که استاد میگه و بقیه دیگه باور نیست و یه مشت جمله است که درست هم هست

    اینجا به خودم تعهد میدم که آگاهانه حرف هر کسی رو نشنوم و باور نکنم

    هر چیزی که به من احساس ترس میده احساس نگرانی احساس ضعف میده سریع به خودم بگم که این از ناحیه شیطان هست که میخواد مومنین رو ناامید کنه و بگم که این یه باور محدود کننده است و باورش نکنم

    چون خداوند وعده فزونی و نعمت میده ولی شیطان وعده نگرانی و ترس و ناراحتی و نا امیدی میده

    باعث میشه آدم بترسه و حرکت نکنه

    وقتی که خوب به خودم نگاه میکنم میبینم که هنوز هیچی چیزی رو در مورد اینکه منم که با افکارم زندیگم رو میسازم باور نکردم

    من هیچ وقت همین الان که این همه در سایت هستم و فایل گوش میدم ننوشتم که چی میخوام چون باور ندارم که بشه با افکار زندگیت رو خل کرد ،

    پس ایرادهای من اینجاست ، بالخره تغییرتون میدم

    این روزها یکی از بهترین رفیقهای من ولی است

    من با این ولی روزها و شب ها رو دارم سپری میکنم

    و ولی به عنوان بهترین دوست من رو تنها نزاشته

    من میخوام به فلان خونه برسم ولی …

    من میخوام فلان ماشین رو داشته باشم ولی

    من میخوام آزادی زمانی و مکانی و مالی داشته باشم ولی

    من میخوام که وقت بیشتری داشته باشم و زمان کمتری کار کنم و درآمد بشتری داشته باشم ولی

    این ولی همیشه هست

    خدایا هدایتم کن که اینها رو درست کنم

    استاد بی نهایت از شما سپاسگزارم

    از خانم شایسته عزیز هم که همیشه در صحنه حضور داره و این فیلم برداری ها رو میگیره بی نهایت سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      ارمغان رضوی گفته:
      مدت عضویت: 1291 روز

      سلام مجتبی جان برادر جان

      من دیدم که دوره ی فوق العاده کشف قوانین زندگی رو گرفتی وداری

      پس دیگه چرا باور نداری که میتونی زندگیتو با باورات خلق کنی؟!کدنویسی اتفاقات دلخواه هر روزمون!

      خیلی عجیبه تواین دوره بودن و این باوره اشتباه

      و همینطور دوره دوازده قدم ستاره قطبی !

      مگه خلق نکردی پس دیگه کجا اشتباهه!

      منطقی میشه دیگه ذهنت ،

      خیلی بیشتر باهاشون کار کن

      خیلی خیلی بیشتر

      24ری خودتو ببند به این اگاهی ها تا این باور اشتباه اوکی بشه که میشه

      برات بهترینها رو میخوام

      در پناه الله یکتا باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    Ehsan Moqadam گفته:
    مدت عضویت: 1932 روز

    به نام خالق عشق و زیبایی

    درود و خداقوت به استاد عزیز، خانم شایسته نازنین و همه همراهان خوبم در این مسیر فوق العاده

    الهی شکر که یه هدیه ارزشمند دیگه از طرف خدا دریافت کردیم و این فایل روزی ما شد

    بعد از این مدتی که از آشنایی من در این مسیر میگذره این فایل برام حکم یک ارزیابی رو داشت مثل امتحان هایی که در گذشته ازمون میگرفتن و براساس اینکه چقدر یاد گرفتیم مطالبی که تو اون سال بهمون آموزش داده شده رو اما این بار این امتحان رو خودمون از خودمون میگیریم و استاد تنها برگه سوالات رو برامون پخش میکنند

    چند تا کامنت اولی که از دوستان خوندم کاملا برخلاف تصورم خیلی شگفت انگیز بود. حقیقتا انتظار داشتم دوستان با همان حالت تضرع و اعتراف همیشگی خودشون درباره خودشون بنویسند اما دیدم تقریبا همه دوستانی که کامنت هاشون رو خوندم خیلی محکم درباره خودشون و باورهایی که دارند یا در مسیر ایجاد کردند صحبت کردند و خیلی زیاد تحسینشون کردم و لذت بردم.

    از زمانی که دوره قانون آفرینش و کشف قوانین زندگی رو به طور جدی تر بررسی میکنم و به یاد میارم که قانون جهان بازتاب فرکانس های ماست اینکه وضعیت کنونی و آتی خودم رو بررسی کنم خیلی برام راحت تر شده، چرا که به این یقین رسیدم که این من هستم که دارم اتفاقات زندگی خودم رو خلق میکنم.

    همزمان که داشتم به این جلسه گوش میدادم یه نکته ای خیلی تو سرم میچرخید و اون هم این بود که ما یک باور داریم که واقعیت زندگی ما رو شکل میده و یک حقیقت داریم که قوانین ثابت جهانی هستند که خیلی خالص ترند و به خودی خودشون ارزشی تو زندگی ایجاد نمیکنند تا اینکه ما بیایم برمبنای اون حقایق باورهارو بسازیم و اقدام کنیم.

    برای اینکه این موضوع بهتر برای خودم و دوستان دیگه جا بیفته باید این 2 را به مصالح، نقشه، افراد، بررسی زمین که باورهای ما هستند و قوانین حاکم برای ساختمان سازی مثل قانون جاذبه که حقیقت قوانین جهان هستند تشبیه کرد.

    اگر این رو بتونیم به خوبی تو ذهنمون بسازیم خیلی راحت میتونیم ازش استفاده کنیم. وقتی آدم بدونه حقیقت اینکه قانون جاذبه وجود داره یا در یک منطقه ای امکان رانش وجود داره نمیره اونجا خونه سازی انجام بده یا میاد تو سازه خودش از مواردی استفاده میکنه که بهش کمک میکنند و باعث استحکام بیشتر ساختمان میشوند.

    وقتی این موضوع رو در آموزش های استاد بررسی کردم متوجه شدم که آموزش های ایشون یک بخشیش گفتن حقایق یعنی همان قوانینه و قسمت دیگه بازگو کردن باورها مناسبه.

    نکته مهمی که اینجا وجود داره اینکه تحت هیچ عنوانی نمیشه قانون رو دور زد و کسی که بخواد قانون رو دور بزنه قطعا نمیتونه به نتیجه مطلوب برسه و آسایش و آرامش رو تجربه کنه. البته که این قوانین همگی به وسیله انسان ها کشف شدند و با قوانین کائناتی تفاوت هایی دارند و من منظورم بیشتر قوانین کائناتی هستند.

    شاید شما فکر کنی که دروغ گفتن باعث این بشه که کارت راه بیفته اما امکان نداره که در آرامش باشی، همیشه سوظن داری نسبت به آدم ها، شکاک و مضطرب و نگران هستی که نکنه سرت کلاه بره یا بهت دروغ گفته بشه و همیشه هم همین رو تجربه میکنی. پس هر باوری که برخلاف قوانین ساخته بشه شاید در ظاهر نتیجه بخش باشه اما در اصل منجر به نابودی و تحمل ضررهای سنگین و گاها جبران ناپذیر خواهد شد.

    یادمه چند سال پیش یکی از خوانندگان خیلی خیلی مطرح که به راحتی همه چیز و اعتیاد رو ترویج میکرد این باور رو در ذهن مردم ایجاد کرده بود که آقا میشه کارهای خلاف انجام داد و نتیجه هم گرفت اما نه تنها همان موقع بلکه الان به شکل واضح تری میبینیم که چقدر همان باورها موجب رنجش این فرد در زندگیش شده.

    بارها دیدیم مثال های قرآنی رو که در نهایت کسانی که خلاف قوانین الهی حرکتی کردند نابود شدند هرچند که صاحب چیزهای بسیار زیاد و جذابی هم ممکنه که بوده باشند.

    حتی ممکنه ما افراد موفقی رو هم دیده باشیم که مثلا تو دوران حرفه ای شون خیلی رعایت کردند اما زمانی که دوران حرفه ای آن ها تمام شده دقیقا برعکس عمل کردند و همین موضوع باعث شده تمام اون نتایج به راحتی از بین بره.

    وقتی آدم بررسی میکنه آدم های موفقی مثل رونالدو، ایلان ماسک، بیزوس،زاکربرگ و خیلی ها دیگه رو به این نتیجه میرسه که باورهایی که برمبنای قوانین الهی ساخته میشوند و مهم تر از اون استمرار پیدا میکنند موجب ایجاد نتایج شگفت انگیز و بسیار تاثیرگذار میشوند.

    وقتی ما باور داشته باشیم خودمون رو توانایی هامون رو و کس دیگه ای رو تاثیرگذار ندونیم این دقیقا خود توحیده و ایجاد یک باور برمبنای قوانین کائناتی.

    وقتی ریشه شیئ رو هم تو قرآن بررسی میکنیم دقیقا داره همیچین اتفاقی رو توضیح میده

    رَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِکُمْ ۖ إِنْ یَشَأْ یَرْحَمْکُمْ أَوْ إِنْ یَشَأْ یُعَذِّبْکُمْ ۚ وَمَا أَرْسَلْنَاکَ عَلَیْهِمْ وَکِیلًا

    تو قسمت اول داره قانون رو میگه و تو قسمت بعدی کاری که ما می تونیم با توجه به این قانون انجام بدیم و نتیجه که ایجاد میشه رو توضیح میده.

    ما میتونیم به طور مثال در مورد این آیه 2 تا باور بسازیم با دو تا کارکرد متفاوت:

    1. خداوند ناظره منه و من همیشه مورد رحمت اون هستم و هراقدامی که انجام بدم مورد رحمت خدا قرار میگیرم و اگر چیزی رو نیاز داشته باشم در زمان مناسبش بهم میگه چون اون همه چیز رو میدونه

    2. حالت دوم کاملا میتونه برخلاف این باشه و به خاطر ورودی های مذهبی گذشته باعث ایجاد احساس گناه بشه و ما فکر کنیم که اولا خدا میدونه ما نمیدونیم پس هیچ کاری نمکنیم و دوما خدا همیشه میدونه ما حتی اگر کاری هم بکنیم باز در برابر اراده خدا چیزی نیست و ثمره ای نداره

    خب میشه خیلی راحت متوجه شد که این برداشت ها کاملا میتونه تفاوت ایجاد کنه تو نتایج زندگی

    خود من به شخصه مهمترین باوری که همیشه بهم کمک کرده این بوده که اگر من در مسیر درست باشم خداوند حتما به من کمک میکنه اگر جایی اشتباه کنم بهم نشان میده و با این باور حتی اگر خطا هم باشه خیلی ضرر به من نمیزنه و نتیجه ای که بوجود میاد خیلی خیلی بزرگ تره همیشه.

    وقتی به این فکر میکنم که چرا من به این مسیر هدایت شدم مدام این باور که من همیشه سعی کردم آدم درستکاری باشم من رو به این مسیر هدایت کرد این در شرایطی بود که من خیلی از کارهام اشتباه بود انقدر اشتباه که فکر میکردم کلا آدم اشتباهی هستم اما چون این باوره درون من عمیق تر بود هدایت شدم به سمتی که اشتباهاتم تبدیل به نقطه قوتم شد چون باعث شد قوانین رو بهتر درک کنم.

    باور خیلی مهم دیگه ای که من خیلی بیشتر دارم روش کار میکنم باوره اینکه اگر من احساسم خوب باشه هر اتفاقی که تو زندگیم بیفته به نفع منه. این باور هم ازون باورها و قوانین بسیار کلیدیه.

    ممکنه ما بدونیم همچین قانونی وجود داره دیگه وقتی حالمون خوب نیست (به شکل مستمر) میتونیم بفهمیم که باید خودمون رو برای مشکلات و حال بد بیشتر آماده کنیم.

    این باور که در واقع یک قانون مهم کائناتیه بهم کمک کرده تسلیم باشم و همین تسلیم بودن من رو همیشه به احساس بهتر رسونده. وقتی ما بدونیم که احساسمون خوب باشه اتفاق ها به شکل عالی رقم میخوره دیگه اصل برامون حال خوب میشه. این باور بهم کمک کرده بفهمم کجا دارم وابسته میشم و کجا رها هستم و چرا روند ساده و چرا پیچیده میشه.

    هربار که من خودم رو بررسی میکنم میبینم جاهایی که خوب نتیجه گرفتم که اتفاقا همیشه خیلی هم ساده بوده جاهایی بوده که من احساس خوب رو اصل قرار دادم و جاهایی کار سخت پیش رفته من فراموش کردم که باید حالم خوب باشه و احساس خوبم رو وصل به نتیجه کردم.

    اصلا چی میشه که آدم قدم برمیداره؟ غیر از اینکه باور داره نتیجه داره؟

    آدم اگر یه ذره باهوش باشه میفهمه که بابا خوب من اگر دارم قدم برمیدارم چه مرضیه که بخوام ناامید باشم. چون بعضی وقتا ما قدم برمیداریم اما امید نداریم نتیجه میده.

    تو کنکور شرکت میکنیم اما باور نداریم متونیم یه جای خوب قبول بشیم.

    ازدواج میکنیم اما باور نداریم که میتونیم خوشبخت باشیم.

    این الگو تقریبا تو زندگی همه ما هست تو بخش های مختلف کم و زیاد.

    دلیل عمدش هم اینکه نیمدیم باورهای برمنبای قوانین ایجاد کنیم.

    بارها و بارها هم تو زندگی خودم و هم تو زندگی دیگران دیدم که گفتیم نتیجه بزرگ تر از چیزی که می خواستیم بود، چرا؟

    چون برمبنای قانون عمل کردیم.

    پس چرا تو بقیه جاها این اتفاق نمیوفته یا راحت نمیوفته؟

    چون به درستی برمبنای قانون عمل نمکنیم.

    قانون داره کار خودش رو انجام میده اما ما خودمون رو همگام نمیکنیم.

    نیازی نداریم هم قوانین رو بدونیم (به این بهانه که ما که از همه قوانین کائنات اطلاع نداریم و نمیتونیم باورها مناسب ایجاد کنیم) همینکه بدونیم احساس خوب=اتفاقات خوب و این ما هستیم که داریم اتفاقات زندگی خودمون رو خلق میکنیم و به اندازه ای که خودمون رو لایق بدونیم نعمت ها رو دریافت میکنیم و به اندازه ای که خداوند رو تاثیرگذار میدونیم تو زندگیمون تاثیرگذاره و شرک نمیورزیم و اگر سپاس گزار باشیم بزرگ میشویم و همیشه در حال هدایت هستیم دیگه همه چیز رو میشه با همین قوانین ایجاد کرد البته در طی یک روند مستمر.

    استمرار از هر چیزی در این موضوع مهم تره. هیچ زمانی نخواهد رسید در این جهان مادی که شیطان دست برداره از وسوسه ما حتی اگر به نتایج خیلی خیلی بزرگ هم رسیده باشیم حتی اگر پیامبر باشیم پس تنها چیزی که میتونه نجواهای شیطان رو خاموش و بی تاثیر کنه استمراره.

    از خدا می خوام که بهمون کمک کنه ما تا در این مسیر زیبا استمرار داشته باشیم و هر روز نتایج بهتری رو ایجاد و حال بهتری رو تجربه کنیم.

    استاد و خانم شایسته عزیز در تمام مدتی که در این مسیر بودم روزی نیست که به خاطر حضور شما عزیزان سپاس گزار نباشم و لذت نبرم از رشد سایت عباس منش و بهبود عملکرد شما انشالله خدا به شما طول عمر با عزت بده تا ما هر روز از وجود شما بیشتر بهره مند بشیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 55 رای:
    • -
      رسول خانکی گفته:
      مدت عضویت: 1123 روز

      سلام احسان جانم

      خیلی دلم برات تنگ شده بود دوست عزیزم

      امروز بعد از چند ساعت فعالیت روی مبل نشسته بودم و چای میخوردم که رفتم به سایت سر بزنم

      یهویی به همسرم گفتم خبری از احسان نیست

      که همسرم گفت

      اتفاقا آقا احسان کامنت نوشته

      و منم با عشق کامنتت را خوندم و کلی باورهام دوباره و دوباره تقویت شد

      ممنونم برای یادآوری باورهای توحیدی و کلیدی کائنات و قوانین وحکم جهان.

      بعد دوسال تو سایت بودن

      کارهای روتین روزانه من

      *در هر لحظه سپاسگزاری از داشته هام هست

      و منو به ذوق و شادی درونی میرسونه.

      *و دوم تجسم خواسته ها به روش استاد خیلی حام را خوب میکنه و اون صحبت کردن با خودم هست.

      *سوم هر نعمت و رزقی که اون روز

      به من رسیده مدام تکرار و تکرار میکنم

      و قلبم باز میشه.

      خدا هر لحظه داره پاسخ میده به فرکانس ما

      ###امروز داشتم ماشینم را میبردم برای تعویض روغن

      یه سکه 500 تومنی پیدا کردم و جالب بر خلاف قبل من اون را برداشتم و نشونه ای از خدا دونستم و خدا را شکر کردم

      و تکرار و تکرار

      ###رفتم نونوایی برای خرید نون بربری

      کارت کشیدم و گفتم یه بربری ساده لطفا بدید

      بعدِش نونها را که از تنور دراوورد

      وقتی نونهای کنجدی را دیدم نظرم برگشت و گفتم لطفا کنجدی بدید

      آقای نانوا گفت آقا کنجدی بردارید اشکال نداره

      کنجدهای روی نون روزی من شد.

      ###داشتم میومدم خونه که تشنم شد حسابی ،جلوی یه دکه وایستادم یه آب معدنی گرفتم و یه لیوان یه بار مصرف که اون آقا فقط پول آب معدنی را کارت کشید.

      شاید اون لیوان 1000 تومن پولِش باشه،ولی چنان لذتی وجودم را گرفت که از اعماق وجودم از خدا قدردانی کردم.به قول فاطمه جانم دیگه دارم عادت میکنم ورودی ها و نعمتهای فندقی را بارها و بارها به خودم یادآوری کنم.

      احسان جان این باور که شما و استاد در مورد باوری صحبت کردید که

      وقتی ما رو خودمون کار می‌کنیم ،هر اتفاقی بیوفته به نفع ماست و همون الخیر و فی ماوقعه

      برام امروز پیش اومد

      جزئیاتش را نمیگم ولی من برای انجام کاری رفته بودم و تضادی پیش اومد

      حالا مگه ذهن وِل میکنه مثل رینگ بوکس بود تقابل من و ذهنم

      ولی من این باور را دارم خدا را شکر خیلی خیلی به باور

      غالب تبدیل میکنم

      باور کن من ایر پاد را گزاشتم تو گوشم و 4 ساعت با گوش دادن توحید عملی استاد و فایلهای 12 قدم و با خودم صحبت کردن و ناکت‌کردن ذهنم

      نتیجه همون روز برام رقم خورد و همه چی به نفع من شد بر خلاف قبل

      و دوباره و دوباره این باور در من قوی تر شد.

      الهی صد هزار مرتبه شکرت.

      بسیار استفاده بردم از نکات ارزشمند شما دوست عزیزم.

      برات بهترینها را آرزو میکنم.

      شاد و سلامت و ثروتمند باشی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
      • -
        Ehsan Moqadam گفته:
        مدت عضویت: 1932 روز

        درود بر شما رسول جان دوست خوب و مهربانم

        سپاس گزارم از شما برای حسن لطفی که به من داری.

        من معمولا کامنت های دوستان رو که میخونم خیلی لذت میبرم و بلند بلند تحسینشون میکنم و اتفاقا کامنت های شما و همسر عزیزت در این فایل جز او دسته ای بود که خیلی از خوندش لذت بردم و همیشه از خوندن کامنت های شما لذت میبرم، یادمه دقیقا اونجایی که همسرتون داشت تعریف میکرد که موهای دختر گلتون رو شونه میکردن من قشنگ حس اون صحنه رو دریافت کردم و خیلی زیاد لذت بردم.

        من همیشه به زندگیم به شکل یک مسیر نگاه میکنم که یک راهنمای خیلی قدرتمندی همراه من هست باهام در این مسیر. وقتی آدم به این راهنما اعتماد کنه میدونه که اون بهترین مسیرهارو میشناسه و تنها چیزیه که نیازه اینکه سعی کنیم همراه باشیم با این راهنما.

        باید بپذیریم که آگاهی ما در مقابل این راهنما خیلی محدوده، شاید یه جاهایی تو مسیر ناهمواری های وجود داشته باشه که اگر به راهنما باور داشته باشیم میفهمیم که اون ناهمواری ها قراره ما رو آماده تر و نزدیک تر کنه به مقصد.

        خیلی از ماها خودم رو میگم میایم روی باورهای توحیدی کار میکنیم حالمون خوب میشه اما در عمل نمیتونیم ازش استفاده کنیم همچنان همان احساسات گذشته رو نسبت به اتفاقات و لحظه های مختلف زندگی داریم، گاهی ممکنه احساس کنیم مدت هاست تو یه شرایطی گیر کردیم و تغییر به خصوصی تو شرایط ایجاد نمیشه اما اگر واقعا خداوند رو باور کرده باشیم باید نگاهمون رو به این شرایط تغییر بدیم.

        پس ما کی می خوایم سپاس گزاری رو یاد بگیریم؟

        کی می خوایم بفهمیم خدا چقدر به ما نزدیکه و پاسخگوی نیازهای ماست؟

        امروز داشتم به این فکر میکردم وقتی آدم خودش رو با کسی مقایسه نمیکنه و تفاوت ها رو میپذیره خیلی راحت میتونه روی بهبود زندگی خودش تمرکز کنه و عمیقا سپاس گزار باشه برای نعمت هاش.

        کسی که به راهنما اعتقاد داشته باشه سعی میکنه حال خودش رو خوب نگه داره.

        دیدن زندگی عزیزانی مثل شما الگوهای ساده و بی ریایی هستید که میتونه باعث سپاس گزاری امثال منی باشه که دارم نظاره میکنم این زندگی زیبارو که واقعا هیچ جای دنیا حداقل من نمونش رو ندیدم تا الان.

        چه زیباست یک مادر احساسات زیبای مادرانش رو شرح میده

        چه زیباست واقعا همسری که همیشه تحسین میکنه همسرش رو

        این خیلی قشنگه، خیلی آموزندست

        چند روز پیش با یکی از دوستان تو یه کافه ای نشسته بودیم یه گل خیلی ساده و معمولی روی میز بود به دوستم گفتم ببین ما اگه الان از دیدن زیبایی این گل و این لحظه لذت نبریم هیچ چیزی نمیتونه مارو خوشحال و شاد کنه و چه نعمت بزرگیه واقعا دیدن این زیبایی های به کلام کوچک اما بسیار بزرگ

        خداروشکر میکنم که در این مسیر همراه دوستان عزیزی چون شما هستم. براتون بهترین لحظات و ناب ترین احساسات رو آرزومندم دوست عزیزم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      فرشته شریفی گفته:
      مدت عضویت: 1286 روز

      بنام خداوند بخشنده مهربان

      سلام احسان عزیز و فوق‌العاده

      عجب کامنت پرباری نوشتی

      چقدر لذت بردم

      و باز هم احساس خوب=اتفاقات خوب

      هرچقدر این قانون رو تکرار میکنم بازم انگار کمه

      شما طوری نوشتی ک این خودش ی اگاهی فوق‌العاده بود

      کل قوانین رو نوشتی و با توضیحات بینظیرت منو بردی توی درک بیشتر

      (همینکه بدونیم احساس خوب=اتفاقات خوب و این ما هستیم که داریم اتفاقات زندگی خودمون رو خلق میکنیم و به اندازه ای که خودمون رو لایق بدونیم نعمت ها رو دریافت میکنیم و به اندازه ای که خداوند رو تاثیرگذار میدونیم تو زندگیمون تاثیرگذاره و شرک نمیورزیم و اگر سپاس گزار باشیم بزرگ میشویم و همیشه در حال هدایت هستیم دیگه همه چیز رو میشه با همین قوانین ایجاد کرد البته در طی یک روند مستمر)

      این قسمت از کامنتت رو بارها خوندم

      چقدر عالییی بود

      خیلییییی سپاسگزارم ک این کامنت عالیی رو نوشتی

      هرکجا هستی شاد و پیروز باشی(:

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: