چه موضوعی را باور کرده ای؟ - صفحه 3
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/06/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-06-10 07:50:062024-06-10 07:54:09چه موضوعی را باور کرده ای؟شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدای رحمان و رحیم که هرآنچه دارم از فضل ورزاقیت اوست و من متواضع و فروتن در مقابل خداوندم و تنها خدایا تو رو میپرستم و تنها از تو یاری میجویم به راه راست هدایتم کن
من یه موجود فرکانسی هستم با باورهام و کانون توجه و قدرت کلامم و کد نویسی کردنم خواسته هام رو جذب و خلق میکنم قدم به قدم هدایت میشم
نکته مهم اینکه من حالا که نقش باورهام رو در خلق خواسته هام درک کردم آگاهانه تصمیم بگیرم که هر باوری رو که به من کمک میکنه رو بپذیرم میلیونها بار تکرارش کنم
نکته مهم بعدی هرکاری که به من کمک میکنه حتی اگر منطقی و علمی نیست ولی داره به من کمک میکنه انگیزه میده تا به خواستم به موفقیت برسم همون رو بپذیرم و نمیخواد با منطق و علم تغییر بدمش
نکته مهم بعدی این باور که من به صورت ذاتی از موهبت خداوند این استعداد و توانایی خوب رو ذاتی دارم روش سرمایه گذاری کنم باورهای قدرتمند کننده براش بسازم و با انگیزه بیشتر و بدون مقاومت حرکت کنم تو این مسیر موفق تر میشم
نکته مهم بعدی من هرگز باور محدود کننده رو که احساس ترس ،کمبود ،نگرانی ،از دست دادن …بهم میده نپذیرم هرکسی باور محدود کننده میده نه بحث کنم باهاش نه بهش توجه کنم فقط اعراض کنم حتی اگر از آدمهای مهمی شنیدم مثل پرفسور هاوکینگ و باور برعکسش رو که قدرتمند کننده هست رو به خودم یادآوری بشم بارها تکرارش کنم
نکته مهم بعدی باور جدید به محض کارکردن روش تکرارش کردن قلبی کردنش درونی کردنش جهان خداوند سریع به این باور جدیدم واکنش نشون میده هدایت میشم به تجربه اون باور درست نتیجه میاد
باورهای قدرتمند کننده که به من کمک کرد در مورد سلامتی من مثل بایا قوی و استخوان های سفت و محکم و راست قامت با دندونای قوی و محکم هستم و سالم و قوی هستم
باور قدرتمند کننده ثروتمند شدن راحترین کار دنیاست خدا دهنده و من گیرنده و جذب کننده قویی هستم بی قید و شرط ،بی نیاز از عوامل بیرونی به محض اینکه روی این باور کار میکنم نشونه ها رو دریافت میکنم الگو میبینم و کارم راحتر و سریع تر و لذت بخش تر ثروت دریافت میکنم
باور قدرتمند بعدی که خیلی کمک کرده به من صرف اینکه به این دنیای مادی اومدم من لایق و ارزشمندم که بهترین نعمتها رو دریافت کنم
باور قدرتمند کننده بعدی ثروت منو از هر لحاظ رشد میده من تو انیمیشن های نادرست دیده بودم ثروتمندان چاق و بیریخت و کثیف و مغرور و بد دهن هستند و این ثروتمند شدن رو تو ذهن من رنج آور کرده بود الگوهای زیادی هم طبق این باورم میدیدم که تائید میکرد این باور نادرست رو ولی با تغییر باورم الگو درست به ذهنم نشون دادم که چه ثروتمندان زیبا و خوش اندام ،مهربون و خوش سخن و تمیز و خداگونه ای دیدم که باور جدیدم رو قویتر کرد از جمله الگو ی من شما استاد جان و مریم عزیزم هستید
باور قدرتمند کننده در زمینه روابط خدا رو من سرمایه گذاری کرده انتخاب کرده تا بهترین رابطه عاطفی و بهترین نسل و ذریه رو در جهان ایجاد کنه جهان رو رشد و گسترش بده این رو جایگزین باوری کردم که محدود کننده بود که تو فقط میتونی به اندازه یه جو از مادرت زندگی بهتری داشته باشی نه بیشتر ولی این باور قدرتمند کننده که ساختم و الگوی داشتن زندگی پر از عشق شما استاد و مریم عزیزم این باور رو در من نهادینه تر کرد و من مهمترین رابطه ام یعنی رابطه با خدا رو در نهایت زیبایی دارم و در زمان مناسب لاجرم به رابطه عاطفی درست هم هدایت میشم انشالله
این یه تعداد کمی از باورها یی هست که به من کمک کرده با تعییر باور نادرست و یا با باور درست حتی اگر منطقی و علمی نبوده نتیجه برام ایجاد کرده
استاد جان و مریم عزیزم بینهایت سپاسگزارم که این چنین خالصانه و مخلصانه با عشق بهترین آگاهی ها رو نشر میدید پارادایس باشکوه تر شده در این فصل بهار با این فرکانس پاک و ناب شما ساکنین بهشت
عاشقتونم خدایا سپاسگذارم اجازه دادی لایق دریافت این آگاهی باشم
با سلام خدمت استاد گرامی و خانم شایسته گل و همه دوستان خوبم:
اول بگم که این فایل رو تا زنده هستیم گوش بدیم،یعنی میلیارد ارزش داره،یه دنیا ممنونم از استاد که این اگاهی ها رو بهمون میده.
یعنی هزار تا باور محدود کننده و منفی دارم که از خانواده عزیزم بهم گفته شده و چون منم به عنوان کوچکترین فرزند خانواده بودم ،به شدت هر چی رو میگفتن در ناخودآگاهم پذیرا بودم،یعنی به صورت خوداگاه شاید کلی دعوا و بحث داشتم،حتی در همون سنین کودکی،اما این باورها در ناخوداگاهم ضبط شده بودند،و فرقی هم نمیکرد که اصلا چقدر تلاش کنم که بخوام بهشون غیر از اینو ثابت کنم،تازه اگر تلاش میتونستم بکنم،یعنی تلاشی رو میتونستم انجام بدم که بخوام ضد باور محدود اونها باشه ،چون کلا یه چارچوب هم برامون گذاشته بودند که غیر از اون نباید حرکت میکردم.
اولین باور منفی خانواده ام این بود که چون تو دختر هستی ،قطعا و حتما هرگز و هرگز هیچ استعدادی در ریاضیات نداری و نخواهی داشت،فقط مغز دخترها برای حفظیات خوب هس،و کلا تمام دانشمندان و اصلا ادمهای مهم جهان همه مرد هستند و خانمها فقط کارهای خدماتی یا نهایت یه پزشک خوب بتونن بشن،این درحالی بود که مادر خودم هم معلم بود و بارها از خاطرات اینکه چقدر سختی کشیده که به دخترها ریاضی یاد بده و پسرها با یک بار گفتن ،به راحتی یاد گرفتن،چون در روستا تدریس میکردن،دختر و پسر با هم بودند،و این خودش هم دلیل واضح بود که برادرهایم به شدت منو مسخره کنن،جوری که از همون کلاس اول ،من دیگه به سختی و زجر ریاضی رو یاد میگرفتم و اگر همه نمراتم بیست بود در ریاضی لنگ میزدم و این باور باعث شده بود که من دیگه هیچ توقعی از خودم نداشته باشم و بگم خوب دیگه من حفظیاتم خوبه دیگه ،حالا ریاضی رو دیگه استعداد ندارم،و اینم بگم بعضی از بچه ها بودن که اصلا فقط ریاضی شون بیست بود و حالا حفظیاتشون زیاد خوب نبود ،اتفاقا معلمهای اون موقع ،نمیدونم چرا معیار رو درس ریاضی میذاشتن،و میگفتن اگر کسی نمره ریاضیش این هفته بیست بشه،اون مفصر میشه،و خوب منم که هیچ وقت بیست نمیشدم،و این خودشم باعث میشد که قبول کنم من بی استعداد هستم،یعنی همه نمرات دیگه ام بیست میشد ارزش نداشت،فقط ریاضی مهم بود که اونم من خودم رو ناتوان میدیدم،
خلاصه با همین وضع دوران دبستان رو ادامه دادم،تا راهنمایی که معلممون گفت تو باید هر روز بیایی و تمرینات رو روی تخته حل کنی،چون معدل سال قبلم بالا بود و انتخاب شدم،حالا هر چی اصرار کردم که نمیخوام بگم ،ایشون گفتن که باید بیایی .
خلاصه روال کار اینجوری بود که هر روز من میرفتم و تمرینات رو حل میکردم و البته معلم هم خودش کمک میکرد،و گاهی اوقات پیش میومد که بچه ها میگفتن امتحان ریاضی داریم و من اصلا نمیدونستم ،ولی جالب اینه که اینقدر دیگه تمرین حل کرده بودم و خودم رو متعهد کرده بودم که تمرینات رو حل کنم ،که بدون مطالعه قبلی راحت بیست میشدم یا حداقل نمرات بالا میگرفتم.
و خوب طبیعتا بچه های دیگه فکر میکردن من دروغ گفتم که اصلا مطالعه نکردم،ولی این به خاطر این بود که در تمام اون سال تحصیلی،دیگه مغزم برنامه ریزی شده بود که باید مطالب ریاضی رو یاد بگیرم وگرنه حسابی ابرو ریزی میشه.اینم بگم که اون سال تونستم نمره اصلی هم بیست بشم که خودمم باور نمیکردم،چون همیشه نمره کمم ریاضی بود،حالا این یه باور منفی، که تونستم ضدشو ثابت کنم،و البته که به خاطر رفتار معلممون بود،چون بعد از اون سال من مجددا همین باور منفی رو داشتم که نمیتونم ریاضی یاد بگیرم که تا دانشگاه ادامه داشت،در مورد ورزش و هنر هم همین باورهای محدود رو خانواده ام داده بودند،یعنی پدرم وقتی اخبار ورزشی شروع میشد کلی بحث میداد که اینا فقط نون مفت میخورن و حالا رفتن یه مدال اوردن،مگه هنر کردن؟کشور فلان چیز رو نداره ،حالا میرن مدال بگیرن و از این حرفا،این باوری که از بچگی به ما داده بودن،باعث شده بود که من اصلا هیچ رغبتی نداشته باشم که حتی نمره بیست در درس ورزش بگیرم ،لااقل به خاطر اینکه معدلم پایین نیاد ،یعنی تلاش میکردم ،اما میگفتم حالا هر چی شد مهم نیس،چون فقط بچه تنبلا ،ورزششون خوبه،و من که درسخون هستم کسی بهم ایراد نمیگیره که چرا نمره ورزشت پایین هس،خلاصه یادمه این باور با من بود تا دوران دانشگاه،اونجا چون یه ذره احساس ازادی بیشتری داشتم ،وقتی همون دو چهارصد متر داخل سالن رو انجام میدادم،در اکثر مواقع اول ،یا جز نفرات اول بودم،و این خیلی بهم حس خوبی میداد و اصلا برای اولین بار تو عمرم ،احساس کردم دویدن چه لذتی بهم میده،و اتفاقا نمره ورزشم هم با اینکه استادمون کاملا سخت گیر بود،بالا شد،و یه چند بار هم رفتم که پیگیر ورزش دومیدانی بشم،اما باور به اینکه خانواده ام اجازه نمیدن که من برم و ورزشکار بشم،منو از ادامه راه منصرف کرد،حالا این مخالفت پدرم با ورزش کردن ،نه فقط برای دختران،بلکه برای پسرها هم بود،و کلا کاری بیهوده میدونست،و در اخر بگم من این دو باور محدود کننده که دخترها تو ریاضی صفر هستن و اینکه ورزش به درد نمیخوره،رو باور کردم،و حتی گاهی اوقات با کنار گذاشتن این باور و کمی تلاش حتی نتایجی هم به دست اوردم،اما چون اون باورها ریشه ای بودند و صد درصد من باورشون کرده بودم،نتایج همون نتایج قبلی بودن.
در مورد بیماری هم که طایفه مادریم همه دیابت داشتن ،اونم نوع دو،خواهرم اینو باور کرده ،و حالا درگیرش شده ،جوری که قندخونش لب مرز هس،و خودش مرتب میگه ،ما خانواده مون ،دیابتیک بودند،زمینه ارثی داریم ،باید چک کنیم باید مراقبت کنیم،و خیلی از موارد دیگه،
فقط باید این فایل رو اینقدر گوش کنیم که باور کنیم میشود.
یه باور دیگه در مورد یادگیری زبان انگلیسی،خوب من از بچگی مکالمه انگلیسی رو دوس داشتم،اما همیشه برادرم که خیلی هم قبولش داشتم میگفت ،زبان رو باید از بچگی کلاس بری و یاد بگیری،یه فرآیند پیچیده س ،که حالا حالاها یاد نمیگیری،شاید دوتا کلمه حفظ بشی اما زبان شناسی کار هر کسی نیس و اصلا اونایی که بلدن انگشت شمارن و اصلا از فضا اومدن،خلاصه من هم چون از بچگی کلاس نرفته بودم،چون شرایطشو نداشتم،بعدا که ازدواج کردم شروع کردم به زبان خوندن،اما جالبه بدونید از یه سطحی بالاتر نمیتونستم برم،یعنی قشنگ مطالعه دارم به این سطح که میرسم متوقف میشم ،و حالا که خوب فکر میکنم میبینم این باور که به این راحتی نمیشه زبان رو یاد گرفت ،دارع خودشو نشون میداد ،یعنی من ظاهرا قبول نکرده بودم این باور رو،اما در ناخوداگاهم این باور منفی وجود داشته.
سپاسگزارم از استاد و خانم شایسته گرامی
به نام خداوند هدایتگرم
سلام به استاد عشق و مریم بانوی فوق العاده زیبا از هر نظر و سلام به همه دوستانم در این مسیر فوق العاده
استاد عزیزم اول بگم که خیلی دلم براتون تنگ شده بود خوشحالم که امروز دوباره با یه فایل فوق العاده دیگه میبینمتون ،مریم عزیزم از پشت دوربین فرکانس زیباتون رو دریافت کردم
استاد جان الان که فکر میکنم با تعهدی که به خودم دادم و دوره روانشناسی ثروت که دارم کار میکنم صحبتهاتون رو بهتر درک میکنم الان که خوب به رفتارهام فکر میکنم میفهمم که چرا اتفاق خاصی تو زندگی من نیفتاده
استاد من باورهای محدود کنندی زیادی در زندگیم داشتم و هنوز هم دارم که به امید الله یکتا با کار کردن روی خودم دارم تغییرات کوچک رو تو زندگیم میبینم خدارو شکر با آموزش های شما
استاد جان باورهای محدود کننده من در تمام ابعاد زندگیم من رو به یک زن افسرده تبدیل کرده بود که هیچ انگیزه ای برای بیدار شدن از خواب نداشتم روزمرگی تمام زندگیم رو گرفته بود ،جرات نداشتم حتی به علاقه مندیهام فکر کنم چه برسه که کاری براشون انجام بدم
استاد باورهای محدود کننده من خیلی زیاد هستند که تونستم به لطف آموزش های شما مقداریشون رو شناسایی کنم و این برای من یه پیشرفت بزرگ محسوب میشه و دارم باورهای نابی رو جایگزینشون میکنم و به اندازهی که روی خودم کار کردم دارم نتیجه میگیرم و از همه مهمتر اینکه به آرامش فوق العاده ای رسیدم و دیگه هیچ عجله ای درباره رسیدن به خواسته هام ندارم و میدونم زمانی که باورهای قدرتمند کننده رو در درونم درونی کنم نتایج لاجرم وارد زندگی من میشه و فقط باید الان از لحظه هام نهایت لذت رو ببرم و در عین حال قدم هایی که بهم الهام میشه رو انجام بدم با توجه به شرایط کنونی خودم
استاد اگه بخوام از باورهای محدودکنندم بگم خیلی زیاده ولی به چند تاشون اشاره میکنم:
در مورد روابط من این باور رو داشتم که حتما باید کسی باشه که به من احساس خوب روبده و من به تنهایی نمیتونم خوشبخت باشم اینکه اگر در روابطم به مشکل بخورم حرف مردم خیلی برام مهم بود اینکه از طرف والدینم سرزنش بشم و…..
در مورد ثروت:اینکه استعداد ندارم تو درس خوندن بنابراین نمیتونم موفق بشم و چون به دانشگاه نرفتم نمیتونم پیشرفت کنم چون زن هستم باعث محدودیتم شده و پول ساختن برای من سخته ،چون ازدواج کردم و بچه دارم دیگه نمیتونم ثروت بسازم و خیلی باورهای دیگه
در مورد سلامتی:استاد من تا 9ماه پیش همیشه بی انرژی بودم و فکر میکردم چون سنم رفته بالا دیگه شادابی و توانایی های قبل رو ندارم و بدنم دیگه نمیتونه مثل قبل جوان و شاداب باشه و هر روز بی انرژی تر میشدم طوری که دست و پاهام سر میشد و بدنم میلرزید و خیلی باورهای محدود کنندی دیگه
ولی خدارو شکر الان با آموزش هایی که هر روز دارم میبینم و روی خودم کار میکنم اعتماد به نفسم بیشتر شده ،الان به اندازهای که روی خودم کار کردم یه درآمد کمی دارم و باز هم دارم روی خودم کار میکنم و بعد از 38سال برای خودم درآمد دارم و میدونم که وقتی بیشتر روی خودم کار کنم و باورهای بهتری بسازم خداوند خیلی زیبا و راحت هدایتم میکنه به ایده های ثروت آفرین
در مورد روابط خیلی الان خودم رو بیشتردوست دارم و با تنهایی خودم حال میکنم و لذت میبرم
در مورد سلامتی از زمانی که فایل های آرامش در پرتو آگاهی رو بارها و بارها گوش دادم خود به خود حالم بهتر شده ،انرژیم زیاد شده و کمتر خسته میشم واستاد باور کنید که 9ماه هست که من یه دونه قرص هم نخوردم در صورتی
که تو این مدت بچه هام و همسرم بارها مریض شدند ولی من مریضی از اونها نگرفتم و فقط چند بار یه گلو درد یک روزه رو تجربه کردم که با شربت لیمو عسل کاملا خوب شدم
استاد عزیزم الان با تمام وجودم به حرف های شما ایمان دارم که تنها خودم هستم که با باورهام دارم هر لحظه زندگیم رو خلق میکنم فقط باید با تعهد بالا این مسیر رو تا آخرین لحظه زندگیم ادامه بدم و ایمان دارم که خداوند به درخواستهای من پاسخ میده فقط باید باور داشته باشم و توکل کنم
میدونم که به تمام خواسته هام میرسم همون طور که تا الان که فکرشو میکنم به هر چیزی که خواستم رسیدم وقتی باورش کردم و مواردی رو که نرسیدم به خاطر این بوده که باور نکردم
استاد عزیزم عاشقانه شما و مریم عزیزم رو دوست دارم که این چنین در زندگی من تاثیر گذاشتید با آموزش های فوقالعادتون ،بهترینها براتون از خدای مهربونم میخوام
سپاسگزار خداوندم هستم که شما رو وارد زندگیم کرد و میدونم این هم به خاطر درخواستهای خودم بوده که به این مسیر توحیدی هدایت شدم
خدایا تنها تورا مبپرستم و تنها از تو یاری میجویم
من رو به راه راست هدایت فرما ،راه کسانی که به آنها نعمت دادهای نه کسانی که به آنها غضب کردهای و نه گمراهان آمین
در پناه الله یکتا شاد و سالم و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشیم همگی
سلام استاد عزیزم ، خیلی خوشحالم که بعد از مدتی دوباره دارم شما رو میبینم، انشاالله همیشه سلامت باشید
اگر بخوام از باور های قدرتمند کننده خودم بگم ، بهترین و بیشترین باوری که دارم اینه که _ما خانوادتن باهوش هستیم ! مخصوصا در مسائل ریاضیات و فیزیک ،
شاید خیلی باور عجیبی مخصوصا برای خانواده ایرانی باشه ولی همین باور باعث شد که من در تمامی سالهای تحصیلم تا الان ، هیچ و هیچ مشکلی در یادگیری نه تنها در ریاضیات و فیزیک بلکه توی هیچ درسی نداشته باشم ، و این باور اتقدر قوی بود که من اصلا و اصلا استرس و ….. برای ارائه دادن و حل کردن مسائل و امتحانات نداشته باشم! و اینم همیشه برای بقیه تعجب آوره
یکی دیگه از باور های قدرتمند کننده من در رابطه با روابط هست که البته خودم خیلی روش کار کردم ، باورم اینه که_ من خیلی راحت میتونم روابط شادی آور و خوب ایجاد کنم ، برای اولین بار و هدایتش کنم به سمتی که میخوام.
و اینکار خیلی هم توی ذهنم آسون بود !
یعنی خودم توی ذهنم برای خودم آسونش کرده بودم ، مثلا برای ایجاد یک رابطه جدید کافیه سلام کنی!
و استاد این رو هم از شما یاد گرفتم که میگفتین با تمرکز کردن بر روی نکات مثبت افراد ، تشکر کردن ازشون و….. من روابط واقعا عالی با پدر و مادرم ساختم و بعدش هم بقیه افراد ،
نکته مهم اینجاست که من تا شاید چند وقت قبلش (3یا 4ماه ) به قدری با همه مشکل داشتم مخصوصا مادر پدرم ، که پدرم میگفت من میرم اسم تورو از توی شناسنامه ام پاک میکنم!
واقعا جدی میگفتا! ولی الان بهترین رابطه رو داریم که اصلا مامانم کف کرده میگه تو چیکار کردی واقعا؟؟؟؟؟
البته این باور باعث شد من از تمامی جنبه های دیگه هم تغیر کنم ، مثلا من مقاومتی در رابطه با تغییر شرایط ندارم به دلیل اینکه تنها میشم و …. حتی خیلی خیلی هم اصرار دارم که شرایط خودم رو تغییر بدم و روابطم رو گسترش بدم ،
یکی دیگه از باور هام که در حیطه روابط کمکم میکنه ، باور به اینه _ آدم های خیلی خوبی بیرون هستند و بر خلاف عقیده خیلی از مردم که میگن همه دزدن و …. ، من باور دارم هیچ آدمی بد مطلق نیست و روی خوبش به اصطلاح برای من میاد بالا ،
اما امان از باور های محدود کننده که خصوصا در مورد ثروت دارم ، یکی از بزرگ ترینشون که مثلا خیلی مخفیانه داره خودشو قوی تر میکنه ، باور به اینکه _ هر چیزی دست یافتنیه فقط باید خیلی تلاش کنی ،
تیکه اول مشکلی نداره ولی متوجه شدم که با همون تیکه دوم کل انرژی ها و تلاش های منو میده به باد ،
و من خیلی باور هایی دارم که گول زننده هستند و من فکر میکنم مشکلی نداره که داشته باشمشون ولی با توجه به نتایجی که میگرفتم فهمیدم که ذهنم تبحر داره در اینطور هل دادن آشغال ها زیر فرش!
نگم از باور کمبود هرچیزی! باور به کمبود ثروت و نعمت که در خانواده ما مخصوصا تشدید کردن این باور با انجام یک سری کار ها حتی خیلی هم خوبه و تشویق میشیم براش! مثال میزنم :
بعضی وقت ها وقتی برای خرید میریم بیرون و مثلا خواهر کوچیکتر ام یک چیزی برای خرید انتخاب میکند ، جمله ای که برای همه ما تکرار میشود به او گفته میشود : به چیزی بچسب که خیلی احتیاجش داری ، وگرنه دیگه برای چیز هایی نیاز داری پول نخواهیم داشت .
انگار که پولی که هست فقط یک مقداره محدوده و اصلا بهش اضافه نمیشه! بسیار باور مخربیه که من هنوزم دارم روی تغیر دادنش کار میکنم ، این باور باعث میشد در کارم نتونم خومو قانع کنم که هزینه نسبتا زیاد برای مواد اولیه و…. بکنم ، همین باعث پاین تر اومدن کیفیت و کمتر شدن مشتری هام شد !
واقعا در اون زمان پس ذهنم این حرف داشت تکرار میشد که ما فقط همینقدر پول داریم ، باید یک جوری استفاده کنیم که به بقیه چیز ها برسه ، خدایش تا امروز هنوزم نفهمیدم اون چیز هایی که براش پول جمع میکردم چیا بودن !؟
در صورتی که اخرش همشون خرج چیز های الکی و واقعا بدون استفاده میشد ، همیشه هم حرصش رو میخوردم و تلاش میکردم دیگه خرج الکی نتراشم ولی نمیفهمیدم که باور با تلاش فیزیکی قابل جبران نیست .
در اخر باور ها که زیاده ولی خواستم مهم ترین هاش رو بگم ، و خیلی خیلی ممنونم که انقدر فرصت های عالی برای ما ایجاد میکنید استاد عزیز و خانم شایسته دوست داشتی ، من بینهایت عاشق شما هستم
سلام استاد عزیزم
هنوزم با گذشت هفت سال وقتی فایل جدید می آید دست و پاهایم از شور و شوق شنیدن آگاهی ها می لرزد
قلبم به تپش میفتد
و همچنین سلام می کنم به مریم زیباروی دوربین به دست
استاد دلم می خواد در مورد این باورهایی که در این 7 سال ساختم و بهم کمک شایانی کرده بنویسم
یا رب مددی
استاد من از شما یاد گرفتم به اینکه دیگران با جهان بینی خودشان راجع به من چه فکر می کنند بی توجه باشم، این باور در تمام جنبه های زندگی من تاثیر گذاشته است، من 30 تیر امسال 34 ساله می شوم، اما دو سال است صبحانه نمی خورم، عموم جامعه حتی پزشکان می گویند اشتباه است اما من راه خودم را با قانون سلامتی می روم.
به من می گویند تو در غار تنهایی ات گرفتاری، هیچ دوستی نداری، اما من یاد گرفته ام به قول حضرت ابراهیم دوستی داشته باشم که همواره با من است، رفیق من است، رفیقی که هرگز نمی میمیرد.
من با شما ساخته ام که خداوند عاشق من است، حامی و هدایتگر من در رسیدن به مسیر خواسته های من، به قول سودای عزیز خودشم به آسانی
من یاد گرفتم برای رسیدن به اهدافم تمام ذهنم را از گذشته و تجربیات مسخره اش پاک کنم و با قدرت تنها به حرف یک نیرو گوش دهم و بی چون و چرا دل بسپارم.
من یاد گرفتم کاری نداشته باشم بازار بالا می رود و یا پایین، یاد گرفتم سوار بر دوش خداوند از دل انرژی های نهفته در طوفان های سهمگین زندگی ام ثروت بسازم.
من باور دارم تمام انسانهای دور و بر من پاک ترین، صادق ترین و انسان هایی با خوی بهشت هستند، دیگران به من برچسب ساده لوح بودن می زنند، اما من می بالم به این ویژگی زود باور بودنم چرا که من با خود ساختم قلب من و احساس من هرگز اشتباه نمی کند و همه آدم ها تکه ای از روح خداوند هستند اگر بدی دیدم در خودم بگردم و پاک کنم جسم و روحم را.
من یاد گرفتم در ذیغ جستجو ایستاده ابدی باشم، مبادا کم بیاورم و بگویم برایم بس است.
من یاد گرفتم هر روز باید تشنه تر شوم برای شنیدن این آگاهی ها اگر می خواهم جهان تنها با یک اشاره مرا سر عقل بیاورد نه با چک و لگدهایش.
من یاد گرفتم با اسراری که هیچ کس نمی داند؛ چطور؛ از کجا؛ کلید خزائن غیب را برای خودم شخصی سازی کنم.
من ساخته ام برای بدست آوردن چیزی نباید چیز دیگری را قربانی کنم. باید از نو بسازمش.
و در آخر من یاد گرفتم خدایی را پرستش کنم که تنها می گوید بنده ام آن می شوم که تو می خواهی و مگر در خدایی من چه یافت می نشود.
هزاران هزار بار البته که خدا برای بنده اش کافی است.
من می گویم سرورم سراپا پر از شور و شوقم هنوز 7 سال نگذشته مرا رساندی به یکی از بهترین و ثروتمندترین شهرهای جان
خدا می داند من و خدا چه داستان های جذابی در آغوش هم خواهیم ساخت.
استاد من بعد از 7 سال با ثروت 3 جانی دوباره گرفتم شما گفتید ثروت 1، کاش گنج نهفته در ثروت 3 را هم می گفتید.
خیلی احساس خوشبختی و رضایت از زندگی می کنم.
ممنونم که در وجود من ساختید می توانم بخرم بسازم هر آنچه را که اراده کنم.
ممنونم به خاطر معرفی قانون وساده سازی و بیان آن به بهترین شکل ممکن و با کمترین خطا توسط شما استاد ارجمندم
و در پایان
عشق بی نهایت را بی نهایت بار دوست داشتن است.
بی نهایت بار دوستتان دارم.
ارداتمند شما
مریم السادات
بنام الله
سلام ودرود خداوند به روح پاک وقلب بزرگت
مریم عزیزم دوست بی نظیرم از صمیم قلبم تحسینت میکنم چه باورهای فوق العاده ای برای خودت ساختی وهر روز با این باورها زندگی ای سرشار از عشق ،ثروت ،سلامتی را برا خودتون می سازید
میدونی مریم جان حس فوق العاده ای از کامنتت گرفتم چه حس خوبی وانرژی ای گرفتم از تک تک باورهایی که ساختید ، تو کامنت خیلی از دوستان درک کردم توحید وداشتن باور توحیدی مهم ترین اصل وباور هست چون ما به اصل خود برمیگردیم
مریم جان دوست مهربانم سپاسگزار حضور گرم ومهر بی پایان ات هستم
مریم جان ذوق وشوقی که داشتید را در تک تک کلماتت درک کردم
در پناه الله مهربان
شاد ،سلامت وثروتمندباشید
یا حق
سلام فهمیه عزیزم
دوست خوبم بابت اینکه قلب منو با دایره آبی زیبات پرنور و شاد کردی سپاسگزارم.
به رسم هر روزه و چندین و چند ساله ام صبح ها می نویسم آنقدر که قلبم به سوی خدا باز شود گاهی یک خط و حتی یک کلمه و گاهی چندین و چند صفحه؛
امروز کتاب بی نظیری را باز کردم و دوست داشتم چند خطش را باهم بخوانیم.
دوستت دارم دوست عزیزم
این حق شماست که ثروتمند باشید، شما به این دنیا آمدید تا زندگی پر خیر و برکتی داشته باشید و شاد و مرفه و آزاد باشید.
این حق الهی شماست که تا جایی که می توانید رشد و پیشرفت کنید و در تمام زمینه ها خودتان را اثبات کنید.
وقتی می توانید از ثروت خدای بی نهایت در درونمان لذت ببریم، چرا باید فقط به اندازه ای که اموراتمان بگذرد راضی باشیم، باید همیشه به دنبال این باشیم که پول بیشتری به دست بیاوریم، این یک خواسته متعالی است.
عزیزم برای تو ثروتمندی در هر زمان و مکان رو ارزومندم.
به نام مهربان پروردگارِ سخاوتمندم که هدایتم کرد به سمت این آگاهیهای توحیدی ،
سپاسگزارم از شما استاد عباس منش عزیزم که این آگاهی ها رو دراختیارمون قرارمیدین
وسپاسگزارم از مریم جون عزیز که 46دقیقه دوربین به دست گرفت و این صفحه های بسیار زیبا و چشم نواز رو برامون ثبت کرد،فیلم برداری بسیار استادانه تون رو تحسین میکنم چقدر بدون لرزش و با مهارت تصویر برداری میکنید ،سپاسگزارم بابت وجود ارزشمندتون .
ترکیب این صحنه های چشم نواز و این آگاهی های جان بخش معجون بینظیری شد برای لذت بردن از 46 دقیقه تماشای این فایل فوق العاده….
وفقط الله مهربان میدونه که اینهمه احساس خوب چه اتفاق های فوق العاده ای رو قراره وارد زندگیم کنه چون این یک قانونه و من همیشه مست این قانون هستم ،خدایا سپاسگزارم
«««همه چیز تغییر میکنه وقتی باورهامون تغییر میکنه»»»
استاد عباس منش عزیزم ، اگه روزی هزار بارم این آگاهی ها رو بشنوم بازم تشنه ی شنیدنشم ، ذهن تاریکم بی نهایت نیازمند شنیدن این کلمات نورانیه، چه لذتی میبرم از شنیدنش، چه عشق و شوری در درونم ایجاد میشه از شنیدنش
من دوسال پیش بسته ی روانشناسی ثروت رو تهیه کردم و شنیدمش و میتونم بگم تکرار بی وقفه این آگاهی ها مقاومتهای ذهنیمو کم و کمتر کرد و بعد به نسبتی که پذیرفتمشون بهشون عمل کردم و ده ها برابر چیزی که عمل کردم ،جهان بهم پاداش داد چون خداوند چون جهان بی نهایت سخاوتمند و پاداش دهندست، استاد همین باور که جهان سخاوتمنده بهم کمکم کرده تا یک قدم که درمسیر درست حرکت میکنم ،صدها قدم منو به جلو پیش میبره که من قبلا اصلا این باور رو نداشتم و طبیعتاً نتایجی از این دست هم تو زندگیم وجود نداشت .
استاد من فهمیدم تو عزت نفس اونجایی که میخوام و ازخودم انتظار دارم نیستم برای همین دوره احساس لیاقت وخودارزشمندی رو تهیه کردم و تمریناتش رو انجام میدم و آگاهی های جان بخشش رو گوش میکنم و از این طریق به بهبود باورهام دراین مورد کمک میکنم….
مورد بعدی 12 قدم هست که بی نهایت در تمام ابعاد زندگی باورهامو تغییر داده و الان آخرای قدم 12,هستم و خداروشکراز چکاپ فرکانسیم خیلی راضیم چون بین قدم 12 و قدم یک ، یک دنیا نتایج وجود داره ، الان جوری دارم زندگی میکنم که قبل از آشنایی با شما این زندگی رویاییم بود، همونطور که خودتون گفتید من هیچ ایده ای برای تجربه کردنش نداشتم اما میدونستم این مسیر منو به چیزی که میخوام میرسونه ، براین اساس متعهدم که از پنج تیر ماه که روز تولد38سالگیمه، دوباره قدمهارو از سر بگیرم تا اگر زنده باشم تولد سال بعد (1404) با تحول عظیم همراه باشه در تمام جنبه ها.
حالا استاندارد هام بسیار بالاتر رفته و خواسته های بزرگترین دارم که قراره بیشتر جهان رو گسترش بده،
استاد من راجب تغییرات مالی، تحصیلی، اعتماد بنفسی، کاری، فیزیکی ، روحی ،توحیدی و هزاران تحول دیگه تو بیشتر کامنتام حرف زدم،تابه امروز بیشتر از 900 تا کامنت تو سایت گذاشتم که خوب یادمه ، اوایل پیش خودم میگفتم چی بنویسم ،،،، اما چون میدونستم همین نوشتن معجزه میکنه خودمو متعهد کردم به نوشتن ، وخیلی جالبه چند روز که پیش که داشتم به کامنت هام نگاه میکردم دیدم حالا کامنتام بین 60 خط تاااااا 120 خط هستند
کامنت هایی پر از نتایج ریزو درشت که هر یه دونه یه دنیا برام ارزشمنده چون خودم خلقشون کردم با «تغییر باورهام» ، من به شیوه قوانین زندگی میکنم و این شیوه منو به خواستم میرسونه ، واقعا نمیدونم چجوری این اتفاق میوفته فقط میدونم چون به شیوه قوانین زندگی میکنم داره اتفاق میوفته….
مثل بچه ای که میخوادگیاه بکاره، نمیدونه دانه ای که کاشته تو زمین، دستخوش چه تغییراتی میشه فقط باباش بهش گفته این دانه رو تو خاک مناسب بکار،چند روز درمیون آب مناسب بده و این گلدون حاوی بذر رو بذارش جلو پنجره،بعد یه مدت خواهی دید که گیاه رشد میکنه و سر از خاک بیرون میاره،
منم دقیقا همین کارو میکنم ، خوب یادمه که هفت سال پیش که ابتدای آشنایی با شما بود ،گاهی درست متوجه کلام شما نمیشدم ، اما می رفتم مو به مو عین فرمایشات شما ،انجامش میدادم ونتیجه میگرفتم و ذوق میکردم و همین ذوق انگیزه ای میشد برای ادامه ی مسیر و باز امتحان میکردم ،نتیجه میگرفتم ، هرچند کوچیک هرچند ابتدایی ، تحسینشون میکردم و انرژی میگرفتم برای درست تر و با تمرکز تر انجامش دادن و کم کم طی تکامل نتایج بزرگتر شد، هی موضوع برام قابل فهم تر شد ،مقاومتهای ذهنم کمتر و باورهام قوی تر شد و من مشتاق تر شدم به ادامه ی مسیر و راه هر روز داره آسانتر و حرفاتون واضح تر میشه،
من بی نهایت ازتون سپاسگزارم که قوانین جهان هستی رو درک کردید خوب زندگی کردید و کمک کردید جهان جای بهتری برای زیستن باشه ،
سپاسگزارم بابت تهیه این فایل ها ، فایل جدید انرژی صد چندان بهمون میده ،پر از آگاهی های به روزه…
خلاصه که ،دوستتون دارم و عشق برای خانواده بزرگم در سرزمین توحیدی عباس منش.
با سلام خدمت شما دوست خوبم
بسیار سپاسگزارم که کامنتهایی با جزئیات مینویسید ،که هم رد پایی از پیشرفتهای خودتون باشه،هم برای ما بچه های سایت،یه چراغ راهنما باشه،از اینکه میشود ،از اینکه اگر مثل شما متعهد بشیم و فقط ادامه بدیم،به اندازه درک و عمل کردنمون،نتایج میاد،من بعضی کامنتهاتون رو خوندم،و لذت بردم،مخصوصا اونجایی که گفته بودید ،بر ترس از رانندگی غلبه کردید،و حالا ماهر شدید ،خیلی بهتون افتخار کردم،چون پاشنه اشیل خودم بوده،البته که حالا خیلی بهتر شدم،براتون موفقیت روز افزون رو خواستارم.
با عرض سلام و عرض ادب و وقت بخیر خدمت استاد عباس منش و سرکار خانم شایسته و همه دوستان عزیز
سپاس فراوان از خدواند متعال که من را هدایت نمود و من را با سایت عباس منش آشنا کرد. این فایل هم مثل خیلی فایل های دیگر استاد باید چندین چند بار گوش داده شود تا بتوان معنای جملات و کلمات را به خوبی درک نمود در مورد سوالات این فایل که درج شده باید بگوییم که :
الف : من زمانی که خدواند متعال طرح کسب و کارم را بهم الهام نمود از فردای همان شب که این ایده را بهم گفته شد شروع کردم تا الان و همیشه در این مسیر خیلی خیلی افراد سمی در زندگیم بودن که خواسته یا ناخواسته این حرف را زدن که تو نمی توانی این کار را انجام دهی ولی هیچ وقت حتی برای یک ثانیه هم نشده من خودم این افکار و حرفها را قبول داشته باشم و خدا را شکر الان کارم روی اینترنت هست و داره کار میکنه ولی خب شده برای چند لحظه گاهی از روند کارم و نتیجه دلسرد شده باشم که چرا هنوز اون نتیجه لازم را نگرفتم ولی بازم گفتم که باید تلاش کنم و کیفیت کارم را بالا ببرم .و هیچ وقت نشده که از کارم دست بکشم.
ب: اما در مورد قسمت دوم این فایل که سوال دوم هست بله من شده که یک موضوعی را قبول کردم و همین باعث شده که اصلا در اون موضوع اقدام نکنم مثلا من در زمانی که مجرد بودم به یکی از دختران فامیل که از لحاظ خانوادگی و مالی کاملا در یک سطح بودیم علاقه فروانی داشتم ولی خب در اون زمان من فردی بودم که خودم را کاملا در یکسری حرفهای مفت و چرندیات مذهبی بی خودم را احاطه کرده بودم و یک جورایی اون زمان هدف مشخصی بجز ادامه تحصیل نداشتم و خیلی ها به من می گفتن که اون دختر که تو بهش علاقه داری خودش را هم سطح یک پزشک میبینه و اصلا با تو ازدواج نمی کنه بدبختانه من این را پذیرفته بودم که بله اون سطحش از من بالاتر هست و به همین دلیل هیچ وقت اقدام نکردم تا اینکه اون دختر ازدواج کرد با فردی که شاید بگوییم تا جایی که من اطلاع دارم کاملا هم سطح من تازه اگر پایین تر نباشه. یا مثل استاد در دقیقه 13 این فیل یک مثالی را میزند که یک کسی میاد میگویید که خانواده ما در یک سنی فلان بیماری را میگیریم من به وضوح این قبیل حرفها را خیلی خیلی زیاد شنیدم از اقوام و دوستان که چنین باورهایی دارند .
و در آخر از استاد سپاسگذارم برای این فایل
به امید دیدار مجدد
به نام تنها فرمانروای یکتا
سلام استاد جان عاشقتم خیلی دلم برات تنگ شده بود خدایی عجب فایلیو گذاشتین
چی بگم که همه چیزو خودتون گفتین
من محمد نوروزی توی یک خانواده تقریبا از لحاظ مالی ضعیف به دنیا اومدم پدرم از سن 2 سالگی من تقریبا مریض داعم بود همش خونه نشین بود
تقربیا از بچگی هر چی باورهای محدود کننده بود که به من خورانده بودن
مثلا تمام خانواده پدری من با فشار خون مرده بودن اون هم زیر 70 سال پدر خودمم همین طور توی سن 63 سالگی بعد از 18 سال فشار خون فوت کرد و من هم اینو پذیرفته بودم که منم با فشارخون میمیرم توی سن 25 سالگی تازه ازدواج کرده بودم که فهمیدم فشارم بالا میره خیلی حالم بد میشد که چرا من باید فشار خون بگیرم بعد از چند سال که با دورهای شما آشنا شدم و اصلا بحث فرکانس و باور رو فهمیدم الان به لطف خدای مهربان سالم سرحال هستم و اثری از فشار خون نیست
دومین باور محدود کننده ای که داشتم بحث ثروت بود که خب من اصلا چون پدرم از بچگی من مریض بود و النن پولی نمیساخت منم الگویی نداشتم البته مادرم بنده خدا کارای خونگی زیاد انجام میداد بسته بندی اینا ولی خب خیلی هم سخت پول میساختن من تا همین 2 سال پیش بود که با رنج پول میساختم الان بعد 2 سال کار کردن منی شاید 2 سال پیش ماهی 3 تومن درآمد داشتم اونم با بدبختی و رنج الان ماهی الان تقریبا درآمدم 10 برابر شده اونم با خیال راحت پول میسازم الله اکبر خدایا
الان به لطف خدا همسرم هم جایی مشغوله کسی که از بچگی کار نکرده بوده و کار کردن رو بد میدونستن برای زن داره کسب درآمد میکنه
همه چیز توی خونه من عوض شده از این که حالم خوبه و احساس خوشبختی میکنم
دوم اینکه منی که آرزو داشتم پول در بیارم الان مثل آب خوردن پول میسازم
جسمم به شدت سالم شده و سرحال
تازه هنوز روانشاسی ثروتو نخریدم این ماه میخرم اون دیگه ببین چیکار میکنه تو زندگیم استاد تمام این نتایجی تا الان خوندین با سه تا باور برام رخ داد من وقتی اومدم بعد 1 سال و نیم ترمزهای زهنیمو پیداکردم
این که هر چقدر ثروتمند شوم نزد خدا محبوب میشوم
این باور از سریالهای مزخرف صدا سیما گرفته بودم سریالهای طنز دهه 80 یک برحه ای زیاد ظبط شودشو نگاه میکردیم که ثروتمندان انسانهای پستی بودند فقیران انسان پاک دامنی بودند.
دوم اینکه باورهای توحیدی دارم برای خودم میسازم
من اصلا اخرایی که با شما آشنا بشم به خدا کافر شده بودم چون اثری از خدا در زندگیم نبود خیلی دارم باور مخالفشو کار میکنم
و من خالق زندگی خودم هستم
این سه باور در عرض 2 ماه چنان زندگیمو عوض کرده که حد نداره
ممنون از این که کامنت منو خوندین ایشالله در آینده خیلی خیلی زود موفقیتهای جدیدمو کامنت میکنم استاد جان روی ماه شمارو میبوسم خیلی دلم تنگ شده بود واستون یک صحبتی هم دارم با بچهای سایت اینکه بچها سفت و سخت روی خودتون کار کنین تا جایی که میتونین باورهای قوی برای خودتون بسازین میدونم که خیلی خیلی زود موفق میشین
فعلا در پناه یکتا میسپارمتون.
درود ،به همگی من علاوه بر باورهای محدود کننده ایی که خانواده به صورت نا خود آگاه بر من تزریق کردند که با یکی از دستان قدرتمند خدای همیشه مهربانم ، استاد عباس منش عزیز و مریم شایسته بزرگوار
این باور دوست داشتنی را پدرم از بچگی به من میگفت که تو واسه خودت یه مردی و با اینکه من یک خانمم
تو قوی ، حالا از لحاظ روابط اجتماعی و و چه از لحاظ جسمانی و خدارو صد هزار مرتبه شکر که با همین باور ، رانندگیم را به صورت حرفه ایی فرا گرفتم و موفقیتهای زیادی را البته از نظر خودم به دست آوردم
کتاب، شعری با این عنوان چاپ کردم (( پرنده مهاجر)) دبیر هنر مدرسه غیر انتفاعی شدم ، و در حال حاضر هم از زمانی که با استاد عزیز آشنا شدم ایدهی بیزینس به ذهنم رسیده که مطابق با خواسته هام است که به یاری خدا در همین دوره پس از کسب موفقیتم اطلاع می دهم
و تازگیا یه بیت شعر به ذهنم رسید که دوست دارم در همینجا با همه در میون بزارم و اون بیت اینه
با خدا ،همیشه. همه چیز میشه
درود به همگی
یا حق
به نام خداوند مهربان وهدایتگر
سلام
وقت همگی بخیر وشادی
جمله طلایی استاد عباسمنش ، همه چیز باور است.
تجربه شخصی خودم :
من زمانی که پیش پدرم در روستای قوچان کار کشاورزی می کردم . یادم هست به همراه پدرم می رفتیم صحرا برای جمع کردن محصولات به روش سنتی، ما یک الاغ داشتیم، که گردنش یک خر مهره داشت و این مهره را درآوردیم و از این بابت خیلی خوشحال بودیم ، پدرم می گفت این خر مهره برای خانواده ما خیر وبرکت و ثروت می آره، یادمه همون سالها گندم و محصولات بیشتری هم برداشت کردیم تا جایی که تمام انبار ما پر شده بود از گندم و جو ، تا اینکه بقیه محصولات را می بردیم انبار خانه مادربزرگم و چند سال همین اوضاع بود تا اینکه من استخدام شدم در دانشگاه بابلسر، چند ماه رفتم و دچار بی علاقه گی شدم برگشتم خونه و گفتم من دیگه بابلسر نمی رم خوشم نمیاد ، می خوام کشاورزی کنم پدرم مخالفت کرد .
بعد به من خر مهره را داخل دستمال گذاشت و داد گفت همراه خودت باشه معجزه می کنه و تاکید داشت گم نکنم و به کسی ندهم و من دوباره به دانشگاه بابلسر برگشتم، باور کنید پست خوبی به من دادن از مسوول انبار شدم کارشناس آموزش و در واقع اداری شدم و خودم حس می کردم که دارم تبدیل می شم به آدم موفق و خیلی موفقیت ها در دانشگاه کسب کردم و آدمه تحصیل دادم و قبول شدم کارشناسی ارشد تهران و مدرک گرفتم و الان درک می کنم اینها همه باور خوب بوده و گرنه خر مهره جز خرافات چیزی نیست.
با توجه به صحبت های استاد عباسمنش، داشتن باور غلط که به نفع من هست و باعث میشه من پیشرفت کنم خیلی خوبه و باید ادامه بدیم .
فقط نکته اینجاست که اگر باورهای محدود کننده در ذهن داریم باید شنا سایی کنیم و حذف کنیم .
باورهای ما تبدیل به واقعیت میشه بنابراین باید سعی کنیم باورهای خوبی بسازیم بویژه در زمینه ثروت چراکه اکثر ما دوست داریم ثروتمند شویم و خیلی هم تلاش می کنیم ولی پول نمی آد، ثروت نمی آد، مسافرت نمی آد، چرا و چرا؟
علت اینکه درسته ما بی نهایت کار می کنیم ، ولی در ناخودآگاه ذهن بصورت مخفی ثروت را نمی خوایم و فرنکاس پول نخواستن را می فرستیم خودمان هم از علت اصلی غافل هستیم . بنابرین قدم اول پیدا کردن باور های غلط در مورد ثروت هست:
مثلا
من اگر ثروتمند شوم باید مالیات بالایی بدهم
اگر ثروتمند شوم ممکنه منحرف بشم
اگر ثروتمند شوم دولت می آد سراغ من و سوال پیچ می کنه
اگر ثروتمند شوم، مردم چون ندارن و فقیر هستن ، با دیدن ثروت و رفاه من اذیت میشن
اگر ثروتمند شوم ، فامیل ها یکسره از من تقاضای پول و قرض می کنند.
سن من کم هست هنوز زود دنبال پول و ثروت برم و بالعکس.
من خانم هستم و خانم ها نمی توانند ثروت بسازن.
من تحصیلات دانشگاهی ندارم و نمی تونم پول بسازم.
من توی ایران متولد شدم ، اینجا نمیشه به ثروت رسد.
من سرمایه ندارم، پس نمیشه شروع کنم به بیزینس.
اگر کسی تونسته به ثروت برسه حتما پارتی داشته و وصل بوده به بالایی ها.
تمام شغل های ثروت ساز اشباح شده . من برای ثروتمند شدن باید شغل خودم را عوض کنم ، در اکثر شغل ها پول و ثروت نیست ، در گذشته می شد پول بسازیم الان نمیشه ، باید صبر کنم تا وقتی اوضاع کاملا خوب شد و شرایط عالی شد کارم را شروع کنم .
این دولت نمیشه کار کنم ، دولتها ی گذشته خوب می شد .
و هزاران باور محدود کننده دیگه، اگر پیدا کنیم و منطق درستی به ذهن بدهیم ایده های الهامی می آد و چون باور خوبی از ثروت ساخیم ثروت لاجرم به زندگی ما وارد میشه .
همه ما ثروتمند خواهیم شد .
علیرضا یکتای مقدم
مشهد مقدس